• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

اگر جمهوری اسلامی نبود ...؟

15 بهمن 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

کاربران گرامی  بنویسند اگر جمهوری اسلامی حاکم نبود چه شرایط و مشکلات و  وضعیتی داشتیم  ،  ، چه کسانی و قدرت هایی بر ما حکمرانی و قدرت طلبی می کردند و …

 

توضیح  :

 

 حتما دست نویس بوده و از جایی کپی و خلاصه برداری نشده باشد .

   مطالب در  قسمت نظرات  ارسال شود .

برگرفته از سایت راسخون….

 نظر دهید »

نذر همسر شهید مدافع حرم

27 دی 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

سردار شهید مدافع حرم «مهدی قره محمدی» متولد سال 1358 و اصالتاً اهل شهر آمل و از تکاوران یگان صابرین نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که چندی پیش داوطلبانه عازم سوریه شد. او درحالی که فرماندهی یکی از محورهای عملیاتی را برعهده داشت، در حین پاکسازی مناطق از لوث تروریست های تکفیری در شهر دیرالزور بر اثر اصابت تیر به گردن، پهلو و پا به فیض شهادت نائل شد. از این شهید والامقام دو فرزند دختر 10 و 5 ساله به نام های فاطمه و زهرا  و یک فرزند پسر1 ساله به نام محمد جواد به یادگار مانده است.

مریم تاتا (طلبه سطح سه حوزه علمیه) همسر سردار شهید مدافع حرم مهدی قره محمدی در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا با بیان اینکه ما با هم 13سال زندگی مشترک داشتیم، می گوید: او از همان روز اول ازدواج شرایط کاری اش را برای من گفت. او می گفت کار من عشق است و با عشق وارد این کار شدم و شما باید در این راه دوام بیاوری. کارمن دوری از خانواده، ماموریت،مجروحیت و شهادت دارد. اگر شما می توانید بسم الله. من هم شرایط را پذیرفتم و هیچ گاه از این انتخاب پشیمان نیستم.

 

او در خصوص ویژگی های اخلاقی همسرش می گوید: مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از دروغ نشنیدم. خیلی به بیت المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا می کرد.  او خیلی منظم و قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود. از همان ابتدای زندگی به من می گفت که «نباید شما به من متکی باشی و باید بگونه ای زندگی کنی که گویا من اصلا من وجود ندارم. شما باید خود را برای روزی آماده کنی که من رفتم و برنگشتم». می گفت «شما الآن مدیر خانه هستی و اگر من نبودم، باید ستون خانه شوی و نباید این ستون از بین برود و باید بچه ها به گونه ای بزرگ شوند که قوی و مستحکم باشند».

 همسر شهید قره باقی می گوید: ما سه فرزند به نام های فاطمه 10 ساله، زهرای 5 ساله و محمد جواد 1 ساله داریم. مهدی به فاطمه خانم می گفت «مادر بابا» چون که مادرش در شهر دیگری زندگی می کرد و می گفت تو جای مادر من هستی. به زهرا می گفت «پرنسس بابا». مهدی خیلی آنها را دوست داشت و می گفت «دختر باید حتما محبت پدر داشته باشد». می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا الگویتان حضرت فاطمه(س) باشد.»

 

می گفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است»

او ادامه می دهد: مهدی خیلی بچه ها را به قرآن خواندن تشویق می کرد و برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین می کرد و می گفت «در راه تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است! همه سیستم های جهانی دست در دست هم دادند تا بچه های ما را از راه به در کنند و باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم» هیچ وقت از محبت برای ما نمی گذاشت در عین حال بچه ها را برای شهادت آماده کرده بود. می گفت «برای من دعا کنید تا شهید شوم و به بهشت بروم. وقتی که من به بهشت بروم  می آیم در کنار شما و به شما آرامش می دهم تا نبود من را احساس نکنید». دخترم بعضی موقع از این حرف ناراحت می شد اما او می گفت «مگر نمی خواهی آقا را ببینی؟ اگر من شهید شوم، می روم و آقا را می آورم».دخترم فاطمه هم می گفت اگر من اجازه دادم که شما بروی برای فقط به عشق دیدار آقا بود.

همسر شهید قره محمدی در خصوص رفتن همسرش به سوریه می گوید: مهدی دفعه اول که می خواست  سوریه برود، خیلی نذر و نیاز کرد و از من هم  رضایت گرفت و گفت «شما باید رضایت قلبی داشته باشی تا من بتوانم بروم»  و گفت «شما رضایت قلبی بده برای شهادتم» گفتم رضایت می دهم.  او برای نخستین بار توانست برود ولی محروج برگشت. بعد از اینکه دوران نقاهتش تمام شد، چون از ناحیه دست مجروح شده بود خیلی نگران بود که دیگر نتواند سلاح به دست بگیرد و از مأموریت های رزمی باز بماند. در حرم امام رضا(ع) نذر کردیم که مهدی بتواند سلاح به دست بگیرند و خدا را شکر این اتفاق افتاد و حاجت او برآورده شد.

 

او می گوید: در طی این دو سال مأموریت های پی در پی برای به وجود می آید و نمی توانست به سوریه برود. یک دفعه گفت که «حتماً مشکلی در کار هست که نمی توانم بروم» به من گفت «شما راضی باش» من گفتم راضی هستم اما باید مادرت را راضی کنی. او به دست و پای مادرش افتاد و دست ها و پای او را بوسید تا بالاخره از مادرش رضایت گرفت.

به تلاطم افتادم تا کاری کنم که شوهرم به سوریه برود

همسر شهید قره محمدی ادامه می دهد: زمانی که پسرم محمد جواد به دنیا آمد مریض بود و ما خیلی برای درمانش اقدام کردیم اما چاره نمی گرفتیم. یک روز دلم شکست گفتم یا زینب کبری(س) اگر پسرم خوب شود رضایت کامل می دهم که بار دیگر همسرم مدافع حرم شما شود. شاید 3 روز از این اتفاق نگذشته بود که پسرم حالش خوب شد و من بعد از آن به تلاطم افتادم تا کاری کنم که شوهرم به سوریه برود. برای این کار نزد همسر فرمانده تیپ صابرین رفتم و به ایشان گفتم که سفارش کنید حاج آقا هر طور شده است شوهرم را به سوریه بفرستد تا نذرم ادا شود. حتی به خود فرمانده تیپ صابرین گفتم که این کار را انجام بدهید و ایشان گفت که خیالتان راحت اسمشان را رد می کنیم. بعد که اسمشان را دادند من خیلی از ایشان تشکر کردم. مهدی هم زمانی که داشت می رفت بسیار خوشحال بود، بچه ها را نوازش کرد و رفت و مطمئن بود که دیگر باز نمی گردد و همینطور هم شد.

 او بیان می کند: هر بار تماس می گرفت، من می گفتم چند هفته است که رفته ای، برگرد! اما می گفت «قرار نیست من برگردم. اگر نذرت قبول شود من بر نمیگردم» و همانطور شد و به آرزویش رسید.

 

همسر شهید قره محمدی در خصوص آخرین تماس همسرش با او می گوید: آخرین بار شنبه هفته گذشته بود که تماس گرفت و گفت «من برای کاری  به عقب برگشته ام  و هر طور شده تلفنی پیدا کردم  که با تو تماس بگیرم چون شنیدن صدایت  به من انرژی می دهد. شما بچه ها را آماده کن که من طوری برمی گردم که شب یلدا خانه باشم. چون پارسال نتوانستم کاری کنم که یلدا به بچه ها خوش بگذره امسال کاری می کنم که خوش بگذره!»

مهدی سفارش کرد که پیراهن عزایش را همراهش دفن کنند

او همچنین در خصوص شنیدن خبر شهادت همسرش می گوید: از صبح آن روز دوستان به منزل ما می آمدند و متوجه شدم که خبری هست ولی نمی توانستم باور کنم تا اینکه پدر مهدی تماس گرفت و این موضوع را به من گفت و خدا را شکر کردم که شوهرم به آرزویش رسید ولی ادامه راه سخت است که امیدوارم او کمکم کند.

 

همسر شهید قره محمدی در خصوص سفارش های همسرش به او می گوید: مهدی سفارش کرده بود که پیراهن عزاداری اش را که 10 سال بود هر محرم می پوشید را همراهش دفن کنند و  خیلی من را به مقاومت سفارش کرد. شب آخری که می خواست به سوریه برود به مقبره شهدای گمنام شهرک ولایت دانشگاه امام حسین(ع) رفتیم و من خیلی بی قرار بودم و به شهید کریمی که هویتش به  تازگی مشخص شده و در مزار شهدای گمنام دانشگاه مدفون است،توسل کردم و خواستم که به من کمک کند و بعد از 10 دقیقه کاملا سبک و راحت شدم و با خیال آسوده او را بدرقه کردم. من مهدی را با رضایت قلبی فرستادم و از او خواستم که مرا تنها نگذارد که در این چند روز نیز حضورش را کاملاً احساس می کنم. امیدوارم که حضرت زینب(س) این نذر را از من قبول کند و تا آخر این راه دوام بیاورم  و بتوانم بچه ها را به خوبی تربیت کنم.

 

 نظر دهید »

قیام 19 دی گرامی باد

19 دی 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

مقام معظم رهبری درباره جایگاه شهر قم در پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید: «برای ساختن یک بنا، اول باید پایه های محکم آن را کار گذاشت. هر چه بنا بزرگ تر و سنگین تر و ماندگارتر باشد، پایه های آن محکم تر و قوی تر و شکست ناپذیرتر خواهد بود. اگر ما مبارزه ملت ایران را که به طور عمومی و تعیین کننده، از سال پنجاه و شش آغاز شد به یک بنای رفیع و مستحکم تشبیه کنیم، پایه های قوی و شکست ناپذیر و ماندگارِ این بنای مستحکم، در قم نشانده و کار گذاشته شد. قم یک ذخیره الهی برای اسلام بود.»

جرقه قیام

در روز هفدهم دی ماه سال ۵۶ مقاله ای با عنوان «استعمار سرخ و سیاه»، با امضای احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات درج گردید. نویسنده این مقاله، که در سالروز کشف حجاب به چاپ رسید، به حضرت امام خمینی (ره) اهانت کرده بود. با این که برای اولین بار نبود که عوامل نظام به حضرت امام (ره) اهانت می کردند و این بار حتی اهانت به طور صریح صورت نگرفته بود، امّا جرقه ای در شهر مقدس قم زده شد که به قیامی خونین و تاریخ ساز مبدل گردید. این مقاله احساسات و عواطف مردم را نسبت به رهبر و مقتدایشان - که در تبعید به سر می برد - برانگیخت و خشم و انزجار عمومی از نظام را به همراه داشت.

لقب امام خمینی(ره)

از عواملی که در شکل گیری قیام نوزده دی و تسریع شکل گیری انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (ره) موجی از انزجار و نفرت را نسبت به نظام در بین مردم برانگیخت ؛ چرا که آن را اقدامی از سوی نظام و به دستور شاه می دانستند. به همین دلیل مجالس گرامی داشت حاج آقا مصطفی به صحنه های مبارزه علیه نظام و حمایت از امام تبدیل می شد. در همین محافل بود که مردم به پاس مجاهدت ها و رنج هایی که رهبرشان متحمل گردیده بود، به او لقب «امام» دادند. پیام ها و سخنان امام (ره) در آن ایام شعله های انقلاب را فروزان تر و مردم را بیدارتر نمود. نظام که از روی آوردن همه جانبه مردم به رهبرشان خشمگین شده بود در اقدامی عجولانه، با چاپ مقاله ای توهین آمیز شخصیت حضرت امام (ره) را زیر سؤال برد.

این اقدام تاوان سختی برای نظام به همراه داشت و به قیام بزرگی علیه حکومت جور انجامید.

نویسنده مقاله

نویسنده مقاله اهانت آمیز «ارتجاع سرخ وسیاه» در روزنامه اطلاعات که خشم و انزجار عمومی مردم را بر انگیخت «رشیدی مطلق» معرفی شده بود. درباره این نویسنده حرف های فراوانی به میان آمده است. ولی آنچه از اسناد و مدارک و اعترافات کارگزاران نظام پلید پهلوی بر می آید، این است که شاه در چاپ آن نقش اساسی داشته است. محافل مطبوعاتی آن را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت نسبت می دهند. وی در خاطرات خود می گوید: «مقاله از وزارت دربار سرچشمه می گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود، درست است».

شعله های قیام

اولین حرکت اعتراض آمیزدربرابرانتشارمقاله موهن در روزنامه اطلاعات،توسط روحانیت ومردم قم،فردای انتشار آن یعنی روز هیجدهم دی ماه شکل گرفت. در این روز دروس حوزه تعطیل شدومراجع نیز درس خودراتعطیل نمودند. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گردید ومردم به همراه علما و روحانیان به منزل مراجع می رفتندوآمادگی خودرابرای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام می نمودند .مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم وروحانیت وتسلی دادن به آنها،علاوه برمحکوم ساختن نظام در این اقدام توهین آمیز بر ادامه مبارزه واعتراض ها تاکید نمودند.

سخنان آیت الله گلپایگانی (ره)

مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم».

دیدار با علما

صبح روز نوزدهم دی ماه ۱۳۵۶ ( برابر با بیست و نهم محرم ۱۳۹۸)، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.

فریادهای خاموش

در بعد از ظهر نوزدهم دی ماه ۵۶ آیت الله نوری همدانی سخنرانی کردند. مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سر و صدا به طرف منزل آیت الله مشکینی به راه افتادند. جمعیتی بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان و اضطراب جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و اراده ای پولادین بر آن بودند تا قدرت پوشالی نظام شاهنشاهی را در زیر گام های استوارشان خرد کنند. مردم به توصیه آیات و مراجع، آرام راهپیمایی می کردند و فریادها در حنجره ها به دنبال راه گریزی می گشت. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره برده، رژیم را آماج حملات خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمی دانند آتش گشود.

آغاز درگیری

ساعت حدود ۴:۳۰ بعد از ظهر نوزده دی، مأموران شهربانی و ساواک که در یکی از میادین قم راه مردم را سد کرده بودند به دنبال یک برنامه ساختگی، با شکستن شیشه بانک به سوی مردم بی دفاع که حتی شعار هم نمی دانند، آتش گشودند. مردم نیز که ترسی به دل نداشتند با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تیر و گلوله شجاعانه مقاومت کردند. با مشاهده اولین شهید، خشم و نفرت مردم نسبت به نظام بیش از پیش شد و ترس و وحشت از دل ها رخت بر بست . جمعیت با شعار «اللّه اکبر» و «لا اله الا اللّه» و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوی عمّال شاه سرازیر شد و درگیری به اوج خود رسید.

غروب غم انگیز

غروب روز نوزدهم دی ماه، شفقْ سرخ و گلگون بود و فضای شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم می خورد عبا، عمامه و کفش هایی بود که از روحانیان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود. مردم به خیابان های اطراف رفته، این شعار را سر می دادند «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی». این شعار زیبا در پایان آن روز غم انگیز، عشق بی کران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان می داد.

شهدا و مجروحین نوزده دی

در مورد شهدا و مجروحان قیام ۱۹ دی آمار دقیقی در دست نیست .آن گونه که از گفته ها و نوشته های شاهدان عینی برداشت می شود خیلی از مجروحان از ترس ساواک به بیمارستان مراجعه نکرده بودند؛ زیرا در آن زمان، ساواک،تظاهر کنندگان زخمی را با زنجیر به تخت بیمارستان می بست تا پس از بهبودی آنها را به ساواک منتقل نمایند. در مورد شهدا نیز غیر از چند نفر که به طور یقین در آن روز به شهادت رسیده اند سخن از شهید دیگری به میان نیامده است. البته احتمال این که خانواده شماری از شهدا از ترس ساواک شهدای خود را مخفیانه به خاک سپرده باشند، ضعیف نیست. به هر تقدیر شمار مجروحان بسیار زیاد بود، اما تنها نام پنج شهید به ثبت رسیده است که سه تن از آنان طلبه، یک نفر جوان و دیگری نوجوانی سیزده ساله است.

حضور همه اقشار

ویژگی خاص قیام نوزده دی شرکت و همکاری همه اقشارمردم بود. این قیام نیز همچون همیشه با رهبری روحانیت شکل گرفت، اما اگر حمایت و پیوستن مردم به روحانیت نبود، به پیروزی نمی رسید. پس از این که علما دروس حوزه را تعطیل کردند، اقشار مختلف مردم نیز به آنان پیوستند. بازاریان با تعطیل کردن بازار قم، نقش عمده ای در اعتراض به اقدامات نظام داشتند. مردم نیز پیرو جوان وارد صحنه مبارزه شدند و در حمایت از امام خمینی(ره) و روحانیت با علما و طلاب همراهی کردند.

واکنش مطبوعات و رسانه ها

مطبوعات و رسانه های آن زمان ابتدا با قضیه ۱۹ دی بسیار گذرا برخورد کرده، آن را تحقیر نمودند. آنها تلاش کردند که قیام را بسیار کوچک جلوه دهند و وانمود کنند که هیچ اتفاقی رخ نداده است. همچنین تظاهر کنندگان را مشتی افراد معلوم الحال لقب دادند که از این شهر به آن شهر در حال ترددند.  سرکوب اغتشاش قم» تعبیری بود که در رسانه ها درباره قیام به کار برده شد. ولی پس از آن از تیترهایی نظیر: «تظاهرات قم به خاک و خون کشیده شد» استفاده کردند و این، نشان می داد که در رسانه ها، افکار روشن و طرف دار حضرت امام(ره) و انقلاب، یافت می شود. به هر حال این قیام بر روند انقلاب تأثیر بسیار گذاشت و سانسورهای خبری و تحقیرها نتوانست جلو قیام و انتشار خبر آن را در سراسر کشور بگیرد.

فریادی که آسمان ایران را شکافت

مقام معظم رهبری مدظله عالی در زمان ریاست جمهوری خود در سال روز قیام ۱۹ دی پیامی صادر کردند که بخشی از آن چنین است: «نوزدهم دی ماه یادآور قهرمانی های مردم ایثارگر قم، شهر قیام و شهادت، و روز آغاز مبارزه قاطع و مستمر امت اسلامی با رژیم منحوس پادشاهی است. در نوزدهم دی ماه هزار و سیصد و پنجاه و شش و در اوج قدرت رژیم شیطانی پهلوی، در روزهایی که استبدادِ به جنون کشیده شاه خائن ،کار عمال و کارگزاران رژیم را به گستاخی و وقاحت کشانده و اختناقِ حاکم همه فریادهای ملت محروم و دربند را در سینه خفه کرده بود یک باره فریاد پرخروش و هماهنگ مردم قم آسمان ایران را شکافت و خواب دژخیمان پهلوی را بر آشفت. مقاله توهین آمیزی که به دستور شاه خائن علیه امیر مستضعفان و مرجع شیعیان جهان به چاپ رسیده بود، همچون جرقه ای باروتِ خشم مردم مسلمان قم را منفجر ساخت. رژیم نامردمی حاکم نیز بنا به ماهیت ضد خدایی و ضد خلقی خویش دستور داد تا مزدورانش به روی مردم بی دفاع آتش گشودند و خون پاک و مطهر مسلمانان مبارز را به زمین ریختند. قیام دلیرانه مردم قم نقطه شروع مبارزه ای بی امان بود که تا لحظه سقوط حکومت رجّالگان رژیم پهلوی ادامه یافت و پس از آن نیز تا امروز در جبهه های داخلی و خارجی ادامه دارد و خواهد داشت».

آثار و نتایج قیام ۱۹ دی

قیام ۱۹ دی با مظلومیت شهدا و حرکت روحانیت و مردم به بار نشست و حرکت ساز شد. پیام حضرت امام (ره) روح تازه ای در کالبد مجروح ملت دمید و انقلابْ آهنگ و شتاب تازه ای به خود گرفت. مبارزه علیه رژیم طاغوت شکل همه جانبه ای پیدا کرد و خون تازه ای در رگ نهضت جوشیدن گرفت. به دنبال قیام ۱۹ دی، نهضت به شهرهای دیگر کشیده شد و حماسه چهلم ها شکل گرفت. تبریز، یزد، جهرم، تهران، مشهد و شهرهای دیگر کشور شاهد قیام هایی خونین در گرامی داشت شهدا بودند. ابتدا تبریز در چهلم شهدای قم به خاک و خون کشیده شد و پس از آن شهرهای دیگر به همین ترتیب شاهد حماسه هایی جاوید بودند. حماسه چهلم ها نهضت را به ثمر رساند و با بازگشت امام خمینی (ره) به کشور به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. ۱۹ دی نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) بود که مشعل انقلاب را شعله ور ساخت و پیروزی علیه حکومت طاغوت را به ارمغان آورد.

تاثیر قیام بر نظام طاغوت

نظام شاهنشاهی تا پیش از قیام مردم در ۱۹ دی، مسئله مبارزه و خشم و نفرت مردم از حکومت طاغوت را جدّی تلقی نمی کرد. فراگیر شدن نهضت و قیام های پی در پی، پایه های کاخ و بیداد ستم شاهی را به لرزه در آورد و نظام دریافت که در معرض خطر جدّی نابودی قرار دارد. لذا تمام توان خود را برای سرکوب مبارزات و قیام ها به کار گرفت. اما در این کار توفیقی به دست نیاورد ؛ چرا که خون شهدا و روحی که امام (ره) در ملت دمید کار خود را کرده بود و هیچ سدی نمی توانست سیل خروشان نهضت را تاب بیاورد. نظام با تمام قدرت به میدان آمد و روحانیت و مردم نیز به رهبری امام (ره) و با توکل به خدای متعال، به مقابله با حکومت پرداختند.

رسالت نسل نوزده دی

امروز نسل نوزده دی رسالت و وظیفه ای بس سنگین و مهم بر دوش دارد. این نسل علاوه بر درک دوران مبارزه و جهاد علیه طاغوت، آفریننده زیباترین جلوه های ایثار و فدا کاری در هشت سال دفاع مقدس بوده و علاوه بر آن مدیریت و گردش امور اجرائی نظام را از آغازین روزهای پیدایش حکومت اسلامی بر عهده داشته است. انتقال روحیه و انگیزه های مبارزاتی و اعتقادی که باعث آفرینش قیام ۱۹ دی و پیروزی انقلاب گردید، به نسل امروز و جوانان نسل سوم، اصلی ترین و مهم ترین وظیفه نسل ۱۹ دی می باشد. بی شک بقای آینده نظام اسلامی در گرو انتقال تاریخ پر شکوه گذشته انقلاب به نسل آینده است.

مژده فتح

نوزده دی ماه در میان روزهای انقلاب همچون خورشیدی در آسمان نیلگون می درخشد؛ خورشیدی که در فصل سرما نهضت را گرمایی دوباره بخشید و امید به فتح را در دل ها زنده کرد. نوزدهم دی ماه جاری شدن آیه «اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحَا مُبینا»(۱۸) بر لب های تفتیده انقلاب بود. قیام ۱۹ دی، در ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، مژده فتح دیگری را برای اسلام به ارمغان آورد. درخت سرخ انقلاب جوانه زد و شکوفه های استقلال و آزادی سبز شد تا در بهمن ۵۷ به بار بنشیند. اینک سالروز آن حماسه هاست و امروز یاد آور جلوه های ایثار و شهادت است. نوزده دی ماه یادآور تکبیرهایی است که در برابر شلیک هر گلوله، فضای کفرآلود آن زمان را می شکافت و چون تیری بر قلب طاغوت می نشست. یاد شهدای مظلوم و گلگون کفن قیام ۱۹ دی و تمامی شهدای اسلام و انقلاب را گرامی می داریم و خالصانه ترین درودها را به روان پاکشان تقدیم می کنیم

 نظر دهید »

ببخشید یک لحظه

11 دی 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 1 نظر

مادر مسیحی با 3 شهید

05 دی 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

«… امیدواریم دل شما شاد باشد. این غم های بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غم ها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد می کند و رحمت الهی را جلب می کند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.»
شهید هایقان موسسیان از شهدای مسیحی ترور بود که در 60/6/12 در تهران به شهادت رسید.  شهید ادموند موسسیان هم در  60/3/23 توسط منافقین ترور شد و به شهادت رسید.شهید گاگیک تومانیان پدر شهیدان موسسیان در  66/5/24 در شهر مریوان به فیض شهادت نائل شد.

کتاب مسیح در شب قدر روایت دیدار امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با خانواده شهدای مسیحی است. به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح(ع) روایتی از دیدار ایشان در سال 77 که  با خانواده شهیدان «هایقان و ادموند موسسیان و منزل شهید گاگیک تومانیان» 3 شهید مسیحی را در ادامه می خوانید:

« زمستان سردی است، برف و یخ خیابان ها را پوشانده؛ اما گرمای ماه رمضان به اوج رسیده است. شب های نوزدهم و بیست ویکم گذشته و امشب شب بیست وسوم است؛ شبی که احتمال قدر بودنش، از دوشب قبل هم بیشتر است. پس برای هر مسلمانی، امشب باید مهم ترین شب سال باشد. با ارزش ترین ماه سال، ماه رمضان و بالاترین شب ماه رمضان، شب قدر است. شبی که سرنوشت سال آیندهٔ تمام انسان ها در آن نوشته می شود. این شب ها رنگ و بوی عزا هم دارند. این پنجمین شب است که بر مصیبت حضرت علی(ع)  اشک می ریزیم.  

همیشه در شب های قدر به این فکر می کنم که دعاها و درخواست های حضرت آقا در این شب ها چیست؟  

به امشب امید بسته ام و برنامه چیده ام و زمان بندی کرده ام؛ بسیار اعمال، آداب و خواسته دارم. باز هم با خود می اندیشم که من ناچیز، این همه حاجت دارم، رهبرمان با این همه دغدغه برای انقلاب و کشور و جهان اسلام، چه شرایطی در شب قدر دارند. چه برنامه ای ریخته اند؟ و کدام عمل را برای تقرب به خدا مناسب تر یافته اند؟

در همین فکرها هستم که صدای تلفن بلند می شود. از دفتر است، گفته می شود که امشب برنامهٔ رفتن به منازل خانوادهٔ شهدا داریم.

عجب! امشب؟! با دلخوری و ناراحتی از این فرصت سوزی، خودم را به دفتر می رسانم. با دیدن فضای عزادار شهر و مردمی که به سمت مسجد حرکت می کنند، ناراحتی ام بیشتر شده؛ آقا را که می بینم و سلام می کنم همهٔ این فکرها از ذهنم کنار می رود، فضای حضور ایشان دلم را پُر می کند…  

پشت سر آقا از پله های خانه بالا می رویم، متوجه می شویم این خانواده دو شهید دارد؛ هم پسر و هم پدر.

پسری بیست ساله مقابل در ایستاده. بهت زده، جواب سلام آقا را می دهد! بانویی شصت و چند ساله چند بار پشت سر هم، دست پاچه به آقا می گوید: «خیلی خوش آمدید، خیلی خوش آمدید». 

[و این آغاز اولین دیدار آن شب است] 

 

در خانهٔ دوم دو خانم حدوداً شصت ساله و چهل ساله به استقبال آقا می آیند. آقا نمی نشینند تا ببینند مادر شهید کجا می نشیند.

[از همه چیز صحبت می شود، این که شهید چند ساله بوده و چگونه به شهادت رسیده تا اوضاع و احوال کنونی این خانواده، از رسم و رسوم و آداب عبادت ارامنه و دیگر بحث ها در مورد زبان ارمنی]  

بحث به اینجا می رسد که آقای وارطانیان [نمایندهٔ ارامنه در مجلس شورای اسلامی] از وسعت اطلاعات آقا متعجب می شود؛ به قابی که به دیوار نصب شده اشاره می کند، تصویر یک کلیسای بزرگ است.  

– دو نفر از حواریون به ایران آمدند که مزار یکی شان در این کلیسای تادئوس است     .

– عجب! همین قره کلیسای معروف؟!   

وارطانیان با لبخندی حاکی از خوشحالی که آقا قره کلیسا را می شناسند، بلند می شود و قاب عکس را به آقا می دهد.

– این کلیسا، حکم واتیکان را برای ارامنهٔ سراسر جهان دارد. در واقع واتیکان هم مزار یکی دیگر از حواریون است.

آقا نام آن حواری را که در قره کلیسا مدفون است را می پرسند.

– تادئوس. از یازده حواریون حضرت عیسی، دو نفرشان در ایران شهید شدند. در نقاشی معروف شام آخر داوینچی هم تصویرش کشیده شده.   

– از این دو حواری، آثاری هم در انجیل هست؟

– بله! بله! داریم.

– نام ارمنی این کلیسا چیست؟

– سن تادئوس.

[صحبت ها ادامه می یابد در حالی که میزبانان فارغ از آقا رو به مادر و خواهر شهید می نشینند و برایشان دعا می کنند.]

– امیدواریم دل شما شاد باشد. این غم های بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غم ها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد می کند و رحمت الهی را جلب می کند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم. 

بعد این جملات، آقا، دو هدیه به مادر و خواهر شهید می دهند. 

وقتی سوال شد که مادر شهید خدمت آقا چه عرضی دارند، مادر، شهید با ادب، اشک چشمش را پاک می کند.

– ما هیچ چیز نمی خواهیم. اگر قرار است کمکی به ما بکنند، خواهش می کنم به شهدایی که بچهٔ کوچک دارند، به آن ها کمک بکنند. من خیلی راضی می شوم به آن ها کمک بشود.

راستش در برابر این مادر شهید، احساس خضوعی تعریف ناپذیر پیدا کردم. مادران شهدا از ناشناس ترین نعمت های پوشیدهٔ خدا هستند! 

آقا با گفتن جملهٔ «ان شاءالله موفق باشید» برمی خیزند و از خانوادهٔ شهید گاگیک تومانیان خداحافظی می کنند.

همیشه در شب های قدر فکر می کردم که چه عمل و عبادتی، بیشترین اثر را در سرنوشت ملت و انقلاب ما، در سال آینده دارد؟ حالا فکر می کنم لبخند رضایت مادر شهید تومانیان و دعای او، یکی از مؤثرترین اعمال شب قدر باشد.

در این شرایط، رهبر حکیم ما، با الهامات الهی و استمداد از تعالیم علوی، با فراست دریافته اند که افضل اعمال شب قدر امسالشان، شاد کردن دل آن هایی است که رنج کشیدند و ملامت چشیدند، اما نشکستند.»

 


http://www.aviny.comمنبع

 نظر دهید »

شهید همیشه زنده

02 دی 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 48
  • دیروز: 60
  • 7 روز قبل: 733
  • 1 ماه قبل: 2369
  • کل بازدیدها: 280983
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن