فضیلتهای شب نیمه شعبان
فضیلتهای شب نیمه شعبان
هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگی او ، یاد بزرگی او(تکبیر)، راز و نیاز با او (دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهای مستحب و آمرزش خواهی (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام میدهد، خواهد بخشید..
مهر: نیمه شعبان علاوه بر اینکه روز و زمان خجسته میلاد امام عصر(عج) است، فرصت معنوی مناسب و ارزشمندی برای راز و نیاز با خالق هستی و نزدیکی هرچه بهتر و بیشتر به معبود و کسب برکات الهی است .
این شب از چنان اهمیتی برخوردار است که هم ردیف و هم پای شبهای قدر قرار دارد و از این موقعیت می توان چون شبهای قدر ماه مبارک رمضان، برای کسب خیرات و برکات معنوی بهره برد و نهایت تلاش را برای کسب فیض داشت.
از پیامبر اکرم در این زمینه روایتهای بسیاری نقل شده از جمله اینکه:
من منتظرم...
همه در جستوجوي كوي تواند، بي آنكه خوب تو را شناخته باشند.
همه در هواي روي بهارند؛ بي آنكه از غصه زمستان، به تنگ آمده باشند.
همه در غربت شب، خوابيدهاند، بي آنكه از صداي خروس سحري سراغ بگيرند.
پهناي شهر را وجب به وجب، گام به گام، كاويدهام.
از نردبانهاي كوتاه و بلند مذاهب و مكتبها، ايسمها و فلسفهها، از همه عبور كردهام.
رفتهام، فرو افتادهام، برخاستهام و خستهام.
ميگويند تو گشايشي. فرج تويي.
اين گشايش بايد شبيه يك گلستان باشد، پر از جوانههاي صداقت.
جايي براي تبسم بيدغدغه.
من منتظرم…
مصطفي پورنجاتي
حیا در کجاست؟
حیا در کجاست؟
گویند: حضرت آدم (ع) نشسته بود، شش نفر آمدند.
سه نفر طرف راستش و سه نفر دیگر طرف چپ وی نشستند. از اینها سه نفر سفید و سه نفر سیاه بودند.
آدم به یکی از سفیدها که سمت راست او نشسته بود، گفت: تو کیستی؟ گفت: عقلم.
فرمود: جای تو کجاست؟ گفت: مغز.
از دومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: مهر هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟ گفت: در دل.
از سومی پرسید: تو کیستی؟ گفت: حیا هستم. آدم (ع) سؤال کرد: جای تو کجاست؟ گفت: در چشم.
سپس آدم (ع) به جانب چپ نگاه کرد و از یکی از سیاهان سؤال کرد: تو کیستی؟
گفت: من تکبر هستم. پرسید: جای تو کجاست؟
گفت: در مغز. آدم (ع) پرسید: با عقل در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، عقل می رود.
از دومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: حسد هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟
گفت: در دل. پرسید: با مهر در یک جا هستید؟ گفت: من که آمدم، مهر می رود.
از سومی سؤال کرد: تو کیستی؟ گفت: طمع هستم. آدم (ع) پرسید: جای تو کجاست؟
گفت: در چشم. پرسید: با حیا در یک جا هستید؟ گفت: من که داخل شوم، حیا خارج می شود
به نقل از: چرا حجاب؟ نوشته ابراهیم خرمی مشگانی
ﺁﺏ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺁﺏ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻣﻨﻔﯽ ﺭﺍ ﺟﺬﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ .
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﺑﻪ ﻓﻮﺍﺻﻞ ﭼﻨﺪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺑﻨﻮﺷﯿﺪ !
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ص ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : ﺧﺸﻢ ﺍﺯ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻭ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﺍﺯ ﺁﺗﺶ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺑﺎ ﺁﺏ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯽﺷﻮﺩ،
ﭘﺲ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﯾﻜﯽ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﺁﻣﺪ، ﻭﺿﻮ ﺑﮕﯿﺮﺩ .
( ﻧﻬﺞ ﺍﻟﻔﺼﺎﺣﻪ، ﺡ 660 )
خوش آمدی!
خوش آمدی!
فرشته ها گوش به رنگ صدای توأند!
زمین و زمان، سرشار از انتظاری دلنشین اند!
آسمانیان لحظه ای نگاه از خاک بر نمی دارند.
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ، تبسّم بر لب
لحظه موعود را به شوق ایستاده و امیرمومنان علی علیه السلام
لحظه شمار در آغوش فشردن توست!
مدینه دوباره محور توجّه است. هر لحظه که می گذرد
التهاب بیشتر می شود و انتظار، شیرین تر! و ناگهان…
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قنداقه نور دیده اش
را در آغوش گرفته و نگاه از ماه رخسارش بر نمی دارد!
برازنده نام این طفل چیست؟
جبرئیل خواهد آمد! باید منتظر بود؛ منتظر اراده خداوند.
و حسین علیه السلام انتخاب مخصوص پروردگار است.
مدینه، برای مبارکباد آمده است؛
اجازه ورود می خواهد.
تمام ساکنان ملکوت هم برای عرض تهنیت
اجازه حضور در زمین را یافتند.
فرشتگان مدام بین زمین و آسمان در رفت و آمدند.
به یُمن حضور حسین علیه السلام ، درهای
رحمت خداوند گشوده می شود!
وجود حسین علیه السلام معجزه می کند!
آخر حسین علیه السلام ، فقط دارالشفای
خاکیان نیست؛ طبیب افلاکیان هم هست.
سلام بر حسین علیه السلام ، برگزیده خداوند در زمین!
سلام بر خلاصه خلقت!
سلام بر او که با حضورش، آینده زمین، روشن تر رقم می خورد!
سلام بر زینت بخش شانه های رسول صلی الله علیه و آله وسلم !
هنوز در گوش تاریخ می پیچد، طنین صدای روح بخش
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که می فرمود:
حسین علیه السلام از من است و من از حسینم!
ای آفتاب هستی بخش شیعه!
ای «چراغ هدایت» وای «کشتی نجات»!
خوش آمدی.
درود بر تو، که معلم عشقی و مفسر راز خون.
خدیجه پنجی
عبد باش نه عابد
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،
” ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ !
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ شش هزار ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ.
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ “ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ …
علامه حسن زاده آملی