سینمای دینی از نگاه مقام معظم رهبری
هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهّد دارد. کسى که قریحه هنرى دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهّد است. هنرمند تنبل و بى تلاش، هنرمندى که براى تعالى کار هنرىِ خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمى کند، در حقیقت به مسؤولیتِ هنرى خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند. البته ممکن است انسان یک وقت به جایى برسد که بیش از آن نمى تواند تلاش کند - بحثى نیست - اما تا آن جایى که مى تواند، باید براى اعتلاى قالب هنرى تلاش کند. این تعهّد در قبال قالب، بدون یک احساس شور و عشق و مسؤولیت - البته این شور و عشق هم مسؤولیت است؛ آن هم یک دست قوى است که انسان را وادار به کارى مى کند و نمى گذارد که احساس تنبلى و تن آسایى، او را از کار باز بدارد - به دست نمى آید.
علاوه بر این، تعهّد در قبال مضمون است. ما چه مى خواهیم ارائه بدهیم؟
اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمى شود هر چیزى را به مخاطب داد، فقط به صرف این که او نشسته و به حرفهاى ما گوش مى دهد. باید ببینیم به او چه مى خواهیم بدهیم. البته بحث این که ما وارد کدام دسته بندىِ سیاسى بشویم یا نشویم - این حرفهایى که بعضى از دوستان مى زنند - مسائلى است که شما باید از اینها عبور کرده باشید. اینها محلِ ّ کلام نیست؛ محلِ ّ کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبى را - به گمانم - از قول «رومن رولان» خواندم که گفته بود در یک کار هنرى، یک درصد هنر، نودونه درصد اخلاق؛ یا احتیاطاً این گونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقى نیست. اگر از من سؤال کنند، من مى گویم صددرصد هنر و صددرصد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صددرصد کار را با خلاّقیت هنرى ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالى و تعالى بخش و پیشبرنده و فضیلت ساز پُر کرد و انباشت. آن چیزى که دغدغه برخى آدمهاى دلسوز در زمینه مسائل هنرى است، این است که ما به بهانه آزادى تخیّل یا آزادى هنرى، فضیلت سوزى و هتک اخلاق نکنیم. این بسیار مهمّ است. بنابراین هنرِ متعهّد یک واژه درست است.
هنرمند باید خود را به حقیقتى متعهد بداند. آن حقیقت چیست؟
این که هنرمند در چه سطحى از اندیشه قرار دارد تا بتواند همه و یا بخشى از آن حقیقت را ببیند و بشناسد، بحث دیگرى است. البته هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانى بالاتر باشد، مى تواند به آن درک ظریف هنرى کیفیّت بیشترى بدهد. حافظ شیرازى صرفاً یک هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندى نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمى آید؛ بلکه یک پشتوانه فلسفى و فکرى لازم دارد. باید متّکا یا نقطه عزیمت و خاستگاهى از اندیشه والا، این درک هنرى و سپس تبیین هنرى را پشتیبانى کند. البته همه در یک سطح نیستند؛ توقّع هم نیست که چنین باشند. این در مورد همه ى رشته هاى هنرى صادق است. شما از معمارى بگیرید تا نقاشى و طرّاحى و مجسمه سازى و تا کارهاى سینما و تئاتر و شعر و موسیقى و بقیه رشته هاى هنرى؛ همین معنا در آنها وجود دارد. یک وقت شما معمارى را مى بینید که اندیشه اى دارد؛ یک وقت یک معمار از لحاظ اندیشه، لُخت و بى هویّت است و متّکى به فکرى نیست. اینها اگر بخواهند بنایى را ایجاد کنند، دو گونه طرّاحى مى کنند. اگر ساخت یک شهر را به دست دو نفر آدمِ این طورى بدهند، یک نیمه آن با نیمه دیگر به کلّى متفاوت خواهد بود. به هرحال این تعهّد، لازم است.
هنرِ ملتزم و متعهّد، یک حقیقت است و ما باید به آن اقرار کنیم. نمى توان رها و یله و بى هوا و با انگیزه هاى روزبه روز و احیاناً پایین و پست یا ناسالم، دنبال هنر رفت و سرافراز بود؛ چون آن ابتهاجى که در هنرمند وجود دارد - هنرمند بهجت ویژه اى دارد که با شادیهاى معمولى فرق دارد و در غیرهنرمند اصلاً دیده نمى شود - در صورتى حقیقتاً به وجود خواهد آمد که بداند دنبال چه چیزى مى رود و چه کار مى خواهد بکند، تا با هنرمندىِ خودش احساس رضایت و بهجت کند که آن کار را انجام مى دهد. در این صورت باید اخلاق انسانى، فضیلتها و معارف والاى دینى و الهى مورد توجّه باشند,۱
هنر دینی
نکته دیگرى که آن را یادداشت کرده ام و در بیانات آقایان هم مطرح شده بود، بحث هنر دینى است. من مى خواهم این را عرض کنم که هنر دینى به هیچ وجه به معناى قشریگرى و تظاهر ریاکارانه ى دینى نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینى به وجود نمى آید. اى بسا هنرى صددرصد دینى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غیردینى استفاده شده باشد. نباید تصوّر کرد که هنر دینى آن است که حتماً یک داستان دینى را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینى - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند. هنر دینى آن است که بتواند معارفى را که همه ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسانها همت گماشته اند و جانهاى پاکى در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینى است. اینها حقایقى است که همه پیامبران الهى براى آوردن آنها به میان زندگى بشر، بارهاى سنگینى را تحمّل کردند. نمى شود ما این جا بنشینیم و تلاشهاى زبده ترین انسانهاى عالم را - که مصلحان و پیامبران و مجاهدان راه خدا بودند - تخطئه کنیم و نسبت به آن بى تفاوت بگذریم. هنر دینى این معارف را منتشر مى کند؛ هنر دینى عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفى مى کند؛ ولو شما هیچ اسمى از دین و هیچ آیه اى از قرآن و هیچ حدیثى در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومى ندارد که در محاورات سینمایى یا در تئاتر، نام و یا شکلى که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینى باشد؛ نه. شما مى توانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهاى نمایشى بیاورید. در این صورت به هنر دینى توجّه کرده اید.
آن چیزى که در هنر دینى به شدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد. جامعه ما بعد از پیروزى انقلاب اسلامى احساس هویّت کرد؛ یعنى شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حرکات جهانى، غرق و گم بودیم. انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت که یک ملت مى تواند در اساسى ترین مسائل جهانى، سخن و موضعى داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجّه به این که قدرتمندان و قلدرهاى عالم چه مى خواهند، ابراز کند و پاى آن بایستد. ارزش یک ملت در جامعه بین الملل به این چیزهاست، نه به دنباله روى کورکورانه؛ آن هم نه از چیزهاى خوب، بلکه از نقاط منفى. براى یک ملت، بله قربانگوى دولتهاى گردن کلفت تر و قویتر و ثروتمندتر بودن، ارزش نیست؛ این را انقلاب به ما داد؛ این به برکت اسلام به ما رسید. امروز هم با قدرتِ تمام، نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران در صحنه جهانى به عنوان یک ملت شجاع که در زمینه مسائل گوناگون صاحب ایده اند، مطرحند. درعین حال ما بیاییم با کمک هنر خود، دائماً از کنار این معنا بساییم، یا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته کنیم. این درست است؟ هنر نباید در این جهت قرار گیرد,۲
پذیرش مسئولیت هنری
اهمیت این هنر، مسئولیت شما را هم بالا مى برد. من این را مى خواهم عرض بکنم؛ یعنى شماها یک مسئولیت سنگینى دارید. همان طور که دوستان گفتند، هیچ کس به شماها دستور نداده که بروید کارگردان یا سینماگر بشوید، این میل، استعداد و شوق شما بوده که وارد این میدان شده اید؛ اما حالا که وارد شده اید، این مسئولیت را بپذیرید. شما مى توانید خیلى اثر بگذارید. ببینید! من وقتى به یک واعظ، یک روحانى و یک نویسنده ى کتاب دینى - که او هم یک روایتگر حقایق و معارف محسوب مى شود - خطاب مى کنم و مى گویم آقا شما مواظب حرف زدنت، مواظب لغتى که به کار مى برى و مطلبى که متناسب با زمان انتخاب مى کنى، باش؛ اگر حرفى را که اینجا نباید بزنى، زدى، یا باید بزنى، نزدى، و به خاطر حرف تو یک جوانى به دین بى اعتقاد شد یا یک حقیقتى از حقایق دینى را به خاطر گفتار تو کج فهمید؛ تو پیش خداى متعال مسئولى؛ من مى خواهم به شما بگویم، این تذکر به شما که برادر و خواهر عزیز ما هستید و این ابزار هنرى بسیار کارآمد در اختیار شماست، طبعاً با یک ضریب خیلى بالایى مضاعف مى شود؛ بگویم ده برابر؛ یقیناً بیشتر؛ یعنى شما ببینید تأثیر یک فیلم هنرىِ کارآمد در مقایسه ى با یک منبر چقدر فاصله دارد!۳پی نوشت ها:
۱و۲. بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر، ۱۳۸۰/۰۵/۰۱
۳. بیانات بیانات در دیدار جمعى از کارگردانان سینما و تلویزیون ، ۱۳۸۵/۰۳/۲۳
منبع مقاله : پایگاه حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری (مدظله العالی) /ج
نفت کش سانچی غروب کرد
حضرت آیت الله خامنه ای با صدور پیامی حادثه ی تلخ و دلخراش جان باختن کارکنان کشتی نفت کش را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمه تعالی
حادثه ی تلخ و دلخراش جان باختن کارکنان کشتی نفت کش بر اثر آتش سوزی و غرق را، که حقاً مصیبت بار و تأثرانگیز است به خانواده های عزادار و بازماندگان آن عزیزان صمیمانه تسلیت عرض میکنم و تسلی و آرامش دلهای غمگین آنان را از خداوند متعال مسألت مینمایم. آن عزیزان در راه انجام وظیفه و خدمت به کشورِ خود جان باخته اند و این افتخار بزرگی است که شاید بتواند سنگینی بار این غم را کاهش دهد و دلهای مصیبت دیدگان را آرامش بخشد. از خداوند متعال رحمت و مغفرت بر آنان و صبر و اجر برای بازماندگان مسألت میکنم.
سید علی خامنه ای
۲۴ دیماه
جواز نقد امام معصوم
سخنان «سیاست مداران» را باید ابتدا از منظر «سیاسی» تحلیل کرد، بعد به ارزیابی «علمی» و میزان صحت آن پرداخت. چون سیاسیون گاهی زیاد به «غلط یا درست» بودن حرف ها کار ندارند، بلکه به «کاربرد» آن در عرصۀ سیاسی نگاه می کنند.
وقتی سیاست مداری می گوید: «همه باید نقد شوند!»، ببینید بار سیاسی این جمله چیست؟ شاید می خواهد انتقادهایی که به خودش وارد است را کم رنگ کند و جبهۀ جدیدی در انتقادهای اجتماعی باز کند تا بار خودش سبک شود.
وقتی سیاستمداری می گوید: «می شود از معصومین انتقاد کرد» و دین خود را فدای سیاست می کند، شاید می خواهد جامعه را درگیر اختلافات و گفتگوهای فکری بکند تا بتواند از فشار انتقادها به عملکرد خودش کم کند.
اگرچه باید به سخنان غلط سیاسیون اعتراض کرد، ولی تحلیل سیاسی اشتباهات عمدی آن ها را نباید فراموش کرد.
منبع:
بیان معنوی
فیلترینگ، آری یا خیر!
به بهانه ی فیلترینگ شبکه های اجتماعی، که طی روز های اخیر برای کنترل اغتشاش و جلوگیری از تحرکات مردم در خیابان ها انجام شده، چند نکته قابل تامل جود دارد. امیدواریم بتوانیم در این برهه زمانی که بسیاری از کاربران فضای مجازی و مسؤلان از فیلترشکن استفاده نمی کنند، بشود حواسشان را به این نکات توجه بدیم.
شبکه اجتماعی مفید یا مضر؟
با توجه به اختلال و فیلتر شدن شبکه های پرکاربرد اجتماعی مانند «تلگرام» و «اینستاگرام»، جا دارد این سوال را در ذهن خود با صدایی بلند فریاد بزنیم که:
آیا بدون این شبکه ها هم می شود زنده ماند و به امور زندگی پرداخت؟
چرا احساس و توجه مان را به این مجازیات گره زده ایم؟
چرا آمار مطالعه در کشور به طرز وحشتناکی کاهش پیدا کرده است؟
چرا دیگر برای خانواده و اطرافیانمان وقت نداریم؟ و ده ها چرای دیگر.
واقعا این چند روز بیاییم کمی تمرین واقعی بودن داشته باشیم و از مجاز و مجازی بودن فاصله بگیریم. کمی فکر کنیم به اینکه چه چیزی را از دست می دهیم و در مقابل در این دنیای مجازی چه بدست می آوریم. اصلا فکر کردیم که در روز یک وقت مخصوص را برای این کار در نظر بگیریم و اوقات خود را طبق روایات تقسیم کنیم؟ چرا هر وقت گوشی به صدا درآمد از هر کاری می زنیم و اول به مخاطب مجازی لبیک می گوییم؟ مگر در روایات توصیه به تقسیم وقت نشده که به عنوان مثال امام کاظم(ع) فرمود: «بكوشید كه اوقات شبانه روز شما چهار قسمت باشد:
۱ـ قسمتی برای مناجات با خدا.
۲ـ قسمتی برای تهیه معاش.
۳ـ قسمتی برای معاشرت با برادران و افراد مورد اعتماد كه عیب های شما را به شما می فهمانند و در دل به شما اخلاص می ورزند.
۴ـ قسمتی را هم در آن خلوت می كنید برای درك لذّت های حلال [و تفریحات سالم] و به وسیله انجام این قسمت است كه بر انجامِ وظایف آن سه قسمت دیگر توانا می شوید.»[۱] اما واقعا فضای مجازی این اجازه به مردم و خصوصا جوان ها و نوجوان های ما داده است که وقت خود را مدیریت کنند.
فیلترینگ در دنیا
با جدی شدن بحث فیلترینگ و مهاجرت کاربران به پیام رسان ها دیگر، این سوال به ذهن بعضی غریتمندان حقوق بشری می رسد، مگر عصر حجر است که با فیلترکردن، مردم را کنترل می کنید؟ برای پاسخ به این سوال باید بگوییم:
هیچ جای دنیا، کشوری اینترنت باز و بدون فیلترینک در اختیار مردم خود قرار نمی دهد که ایران این کار را بکند. روح الله مؤمن نسب، پژوهشگر فضای مجازی در این باره می گوید:
«در آمریکا که خود را شاخص آزادی می داند، اگر خانواده ای اجازه بدهد فرزند کمتر از سیزده ساله اش وارد شبکه های اجتماعی بشوند، دستگاه قضایی کشور می تواند به خاطر عدم صلاحیت والدین، آن بچه را از خانواده بگیرد.درحالی که نوجوانان و جوانان ایرانی بدون مراقبت دولت و خانواده ها غرق در شبکه های اجتماعی هستند؛ استفاده از شبکه های به اصطلاح اجتماعی در آمریکا برای افراد زیر ۱۳ سال ممنوع است
.
در جهان، رژیم صهیونیستی با بیش از ۹۷%، انگلستان با ۷۰%، فرانسه ۶۶%، آمریکا ۳۶% در صدر فیلترینگ جهان قرار دارند و اساساً برای اولین بار نرم افزارهای فیلترینگ توسط آمریکا تولید شد و اولین قانون فیلترینگ سخت گیرانه در آمریکا تصویب شد.» [۲]
چقدر زود دیر شد
در فضای مجازی -قبل از فیلتر شدن- موجی از تشکر و قدردانی از وزیر جوان و بابصیرت ارتباطات به راه افتاده است که از رایزنی ایشان با رئیس تلگرام برای مسدود کردن کانال های ضد نظام و محرِّک اغتشاشات، تشکر کرده اند. بله بسیار کار خوبی و مناسبی بود و به همین خاطر دو سوال را برای ذهن مشکل دار ما بوجود آورده است:
۱_ اگر تشخیص این است که باید جلوی کانال های این چنینی گرفته بشود، چرا زود تر این کار انجام نشد زیرا این کانال در این مدتی که شروع به فعالیت کرده، به طور کامل برنامه ش ضد نظام و انتشار اکاذیب و تهمت زدن به مسئولان بوده است. مگر کار بد بد نیست؟ و امروز بدتر شد و باید از ابتدای فعالیت این کانال ها با آنها برخورد جدی می شد.
۲_ آیا صرف فیلتر کردن این گروه ها می تواند مانع فعالیت آنها باشد؟ اگر آری چرا این کانال با آدرس جدید رشد ۲۰۰ هزار نفری داشته است. اگر هم نه فقط در حد حوزه اختیارات وزارت ارتباطات بوده پس سازمان های امنیتی چرا تصمیم جدی و مناسبی برای این موراد ندارند و چاره ای برای امنیت سایبری جامعه ندارند.
قیام 19 دی گرامی باد
مقام معظم رهبری درباره جایگاه شهر قم در پیروزی انقلاب اسلامی می فرماید: «برای ساختن یک بنا، اول باید پایه های محکم آن را کار گذاشت. هر چه بنا بزرگ تر و سنگین تر و ماندگارتر باشد، پایه های آن محکم تر و قوی تر و شکست ناپذیرتر خواهد بود. اگر ما مبارزه ملت ایران را که به طور عمومی و تعیین کننده، از سال پنجاه و شش آغاز شد به یک بنای رفیع و مستحکم تشبیه کنیم، پایه های قوی و شکست ناپذیر و ماندگارِ این بنای مستحکم، در قم نشانده و کار گذاشته شد. قم یک ذخیره الهی برای اسلام بود.»
جرقه قیام
در روز هفدهم دی ماه سال ۵۶ مقاله ای با عنوان «استعمار سرخ و سیاه»، با امضای احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات درج گردید. نویسنده این مقاله، که در سالروز کشف حجاب به چاپ رسید، به حضرت امام خمینی (ره) اهانت کرده بود. با این که برای اولین بار نبود که عوامل نظام به حضرت امام (ره) اهانت می کردند و این بار حتی اهانت به طور صریح صورت نگرفته بود، امّا جرقه ای در شهر مقدس قم زده شد که به قیامی خونین و تاریخ ساز مبدل گردید. این مقاله احساسات و عواطف مردم را نسبت به رهبر و مقتدایشان - که در تبعید به سر می برد - برانگیخت و خشم و انزجار عمومی از نظام را به همراه داشت.
لقب امام خمینی(ره)
از عواملی که در شکل گیری قیام نوزده دی و تسریع شکل گیری انقلاب نقش مهمی داشت، شهادت فرزند گران قدر امام بود. شهادت سید مصطفی خمینی (ره) موجی از انزجار و نفرت را نسبت به نظام در بین مردم برانگیخت ؛ چرا که آن را اقدامی از سوی نظام و به دستور شاه می دانستند. به همین دلیل مجالس گرامی داشت حاج آقا مصطفی به صحنه های مبارزه علیه نظام و حمایت از امام تبدیل می شد. در همین محافل بود که مردم به پاس مجاهدت ها و رنج هایی که رهبرشان متحمل گردیده بود، به او لقب «امام» دادند. پیام ها و سخنان امام (ره) در آن ایام شعله های انقلاب را فروزان تر و مردم را بیدارتر نمود. نظام که از روی آوردن همه جانبه مردم به رهبرشان خشمگین شده بود در اقدامی عجولانه، با چاپ مقاله ای توهین آمیز شخصیت حضرت امام (ره) را زیر سؤال برد.
این اقدام تاوان سختی برای نظام به همراه داشت و به قیام بزرگی علیه حکومت جور انجامید.
نویسنده مقاله
نویسنده مقاله اهانت آمیز «ارتجاع سرخ وسیاه» در روزنامه اطلاعات که خشم و انزجار عمومی مردم را بر انگیخت «رشیدی مطلق» معرفی شده بود. درباره این نویسنده حرف های فراوانی به میان آمده است. ولی آنچه از اسناد و مدارک و اعترافات کارگزاران نظام پلید پهلوی بر می آید، این است که شاه در چاپ آن نقش اساسی داشته است. محافل مطبوعاتی آن را به داریوش همایون، وزیر اطلاعات وقت نسبت می دهند. وی در خاطرات خود می گوید: «مقاله از وزارت دربار سرچشمه می گرفت. این مطلب که شاه روایت اولیه مقاله را نپسندید و گفت باید تندتر بشود، درست است».
شعله های قیام
اولین حرکت اعتراض آمیزدربرابرانتشارمقاله موهن در روزنامه اطلاعات،توسط روحانیت ومردم قم،فردای انتشار آن یعنی روز هیجدهم دی ماه شکل گرفت. در این روز دروس حوزه تعطیل شدومراجع نیز درس خودراتعطیل نمودند. پس از آن بازار قم هم به حوزه ملحق گردید ومردم به همراه علما و روحانیان به منزل مراجع می رفتندوآمادگی خودرابرای اقدام علیه این حرمت شکنی اعلام می نمودند .مراجع هم با سخنان خود، ضمن آرام ساختن مردم وروحانیت وتسلی دادن به آنها،علاوه برمحکوم ساختن نظام در این اقدام توهین آمیز بر ادامه مبارزه واعتراض ها تاکید نمودند.
سخنان آیت الله گلپایگانی (ره)
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت اللّه گلپایگانی با چهره ای غمگین و افسرده وارد می شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می خواند بغض مردم می ترکد وصدای گریه از هر سو بلند می شود .آیت اللّه گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این ها اشتباه می کنند ؛ این ها فکر نکنند، ما دیگر سکوت کرده ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می داریم. این ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می زنیم».
دیدار با علما
صبح روز نوزدهم دی ماه ۱۳۵۶ ( برابر با بیست و نهم محرم ۱۳۹۸)، با تعطیل شدن بازار قم در حمایت از حوزه و محکوم کردن اقدام نظام و نیز ادامه تعطیلی دروس حوزه، جمعیت زیادی در مسجد اعظم گرد آمدند. رفتن به منازل آیات پی گرفته شد و به ترتیب آقایان آیت الله میرزا هاشم آملی، علامه طباطبائی، آیت الله وحید خراسانی و آیت الله مکارم شیرازی برای مردم سخنرانی و از حضرت امام خمینی (ره) حمایت نمودند.
فریادهای خاموش
در بعد از ظهر نوزدهم دی ماه ۵۶ آیت الله نوری همدانی سخنرانی کردند. مردم پس از سخنان ایشان آرام و بی سر و صدا به طرف منزل آیت الله مشکینی به راه افتادند. جمعیتی بیش از ده هزار نفر که در آن ایام خفقان و اضطراب جمعیت بسیار زیادی بود، با عزمی راسخ و اراده ای پولادین بر آن بودند تا قدرت پوشالی نظام شاهنشاهی را در زیر گام های استوارشان خرد کنند. مردم به توصیه آیات و مراجع، آرام راهپیمایی می کردند و فریادها در حنجره ها به دنبال راه گریزی می گشت. بعدها سخنرانان مذهبی از این سکوت بهره برده، رژیم را آماج حملات خود قرار دادند که چرا به روی مردمی که حتی شعار نمی دانند آتش گشود.
آغاز درگیری
ساعت حدود ۴:۳۰ بعد از ظهر نوزده دی، مأموران شهربانی و ساواک که در یکی از میادین قم راه مردم را سد کرده بودند به دنبال یک برنامه ساختگی، با شکستن شیشه بانک به سوی مردم بی دفاع که حتی شعار هم نمی دانند، آتش گشودند. مردم نیز که ترسی به دل نداشتند با چوب و پرتاب سنگ، در برابر تیر و گلوله شجاعانه مقاومت کردند. با مشاهده اولین شهید، خشم و نفرت مردم نسبت به نظام بیش از پیش شد و ترس و وحشت از دل ها رخت بر بست . جمعیت با شعار «اللّه اکبر» و «لا اله الا اللّه» و با در دست داشتن سنگ و چوب به سوی عمّال شاه سرازیر شد و درگیری به اوج خود رسید.
غروب غم انگیز
غروب روز نوزدهم دی ماه، شفقْ سرخ و گلگون بود و فضای شهر پر از غم و غربت شده بود. همه جا پر از مأموران شهربانی بود و تظاهر کنندگان پراکنده شده بودند. تنها چیزی که در منطقه درگیری به چشم می خورد عبا، عمامه و کفش هایی بود که از روحانیان و مردم به جا مانده و آغشته به خون بود. مردم به خیابان های اطراف رفته، این شعار را سر می دادند «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی». این شعار زیبا در پایان آن روز غم انگیز، عشق بی کران مردم را به رهبر محبوب خویش نشان می داد.
شهدا و مجروحین نوزده دی
در مورد شهدا و مجروحان قیام ۱۹ دی آمار دقیقی در دست نیست .آن گونه که از گفته ها و نوشته های شاهدان عینی برداشت می شود خیلی از مجروحان از ترس ساواک به بیمارستان مراجعه نکرده بودند؛ زیرا در آن زمان، ساواک،تظاهر کنندگان زخمی را با زنجیر به تخت بیمارستان می بست تا پس از بهبودی آنها را به ساواک منتقل نمایند. در مورد شهدا نیز غیر از چند نفر که به طور یقین در آن روز به شهادت رسیده اند سخن از شهید دیگری به میان نیامده است. البته احتمال این که خانواده شماری از شهدا از ترس ساواک شهدای خود را مخفیانه به خاک سپرده باشند، ضعیف نیست. به هر تقدیر شمار مجروحان بسیار زیاد بود، اما تنها نام پنج شهید به ثبت رسیده است که سه تن از آنان طلبه، یک نفر جوان و دیگری نوجوانی سیزده ساله است.
حضور همه اقشار
ویژگی خاص قیام نوزده دی شرکت و همکاری همه اقشارمردم بود. این قیام نیز همچون همیشه با رهبری روحانیت شکل گرفت، اما اگر حمایت و پیوستن مردم به روحانیت نبود، به پیروزی نمی رسید. پس از این که علما دروس حوزه را تعطیل کردند، اقشار مختلف مردم نیز به آنان پیوستند. بازاریان با تعطیل کردن بازار قم، نقش عمده ای در اعتراض به اقدامات نظام داشتند. مردم نیز پیرو جوان وارد صحنه مبارزه شدند و در حمایت از امام خمینی(ره) و روحانیت با علما و طلاب همراهی کردند.
واکنش مطبوعات و رسانه ها
مطبوعات و رسانه های آن زمان ابتدا با قضیه ۱۹ دی بسیار گذرا برخورد کرده، آن را تحقیر نمودند. آنها تلاش کردند که قیام را بسیار کوچک جلوه دهند و وانمود کنند که هیچ اتفاقی رخ نداده است. همچنین تظاهر کنندگان را مشتی افراد معلوم الحال لقب دادند که از این شهر به آن شهر در حال ترددند. سرکوب اغتشاش قم» تعبیری بود که در رسانه ها درباره قیام به کار برده شد. ولی پس از آن از تیترهایی نظیر: «تظاهرات قم به خاک و خون کشیده شد» استفاده کردند و این، نشان می داد که در رسانه ها، افکار روشن و طرف دار حضرت امام(ره) و انقلاب، یافت می شود. به هر حال این قیام بر روند انقلاب تأثیر بسیار گذاشت و سانسورهای خبری و تحقیرها نتوانست جلو قیام و انتشار خبر آن را در سراسر کشور بگیرد.
فریادی که آسمان ایران را شکافت
مقام معظم رهبری مدظله عالی در زمان ریاست جمهوری خود در سال روز قیام ۱۹ دی پیامی صادر کردند که بخشی از آن چنین است: «نوزدهم دی ماه یادآور قهرمانی های مردم ایثارگر قم، شهر قیام و شهادت، و روز آغاز مبارزه قاطع و مستمر امت اسلامی با رژیم منحوس پادشاهی است. در نوزدهم دی ماه هزار و سیصد و پنجاه و شش و در اوج قدرت رژیم شیطانی پهلوی، در روزهایی که استبدادِ به جنون کشیده شاه خائن ،کار عمال و کارگزاران رژیم را به گستاخی و وقاحت کشانده و اختناقِ حاکم همه فریادهای ملت محروم و دربند را در سینه خفه کرده بود یک باره فریاد پرخروش و هماهنگ مردم قم آسمان ایران را شکافت و خواب دژخیمان پهلوی را بر آشفت. مقاله توهین آمیزی که به دستور شاه خائن علیه امیر مستضعفان و مرجع شیعیان جهان به چاپ رسیده بود، همچون جرقه ای باروتِ خشم مردم مسلمان قم را منفجر ساخت. رژیم نامردمی حاکم نیز بنا به ماهیت ضد خدایی و ضد خلقی خویش دستور داد تا مزدورانش به روی مردم بی دفاع آتش گشودند و خون پاک و مطهر مسلمانان مبارز را به زمین ریختند. قیام دلیرانه مردم قم نقطه شروع مبارزه ای بی امان بود که تا لحظه سقوط حکومت رجّالگان رژیم پهلوی ادامه یافت و پس از آن نیز تا امروز در جبهه های داخلی و خارجی ادامه دارد و خواهد داشت».
آثار و نتایج قیام ۱۹ دی
قیام ۱۹ دی با مظلومیت شهدا و حرکت روحانیت و مردم به بار نشست و حرکت ساز شد. پیام حضرت امام (ره) روح تازه ای در کالبد مجروح ملت دمید و انقلابْ آهنگ و شتاب تازه ای به خود گرفت. مبارزه علیه رژیم طاغوت شکل همه جانبه ای پیدا کرد و خون تازه ای در رگ نهضت جوشیدن گرفت. به دنبال قیام ۱۹ دی، نهضت به شهرهای دیگر کشیده شد و حماسه چهلم ها شکل گرفت. تبریز، یزد، جهرم، تهران، مشهد و شهرهای دیگر کشور شاهد قیام هایی خونین در گرامی داشت شهدا بودند. ابتدا تبریز در چهلم شهدای قم به خاک و خون کشیده شد و پس از آن شهرهای دیگر به همین ترتیب شاهد حماسه هایی جاوید بودند. حماسه چهلم ها نهضت را به ثمر رساند و با بازگشت امام خمینی (ره) به کشور به پیروزی انقلاب اسلامی انجامید. ۱۹ دی نقطه عطفی در نهضت اسلامی مردم به رهبری امام خمینی(ره) بود که مشعل انقلاب را شعله ور ساخت و پیروزی علیه حکومت طاغوت را به ارمغان آورد.
تاثیر قیام بر نظام طاغوت
نظام شاهنشاهی تا پیش از قیام مردم در ۱۹ دی، مسئله مبارزه و خشم و نفرت مردم از حکومت طاغوت را جدّی تلقی نمی کرد. فراگیر شدن نهضت و قیام های پی در پی، پایه های کاخ و بیداد ستم شاهی را به لرزه در آورد و نظام دریافت که در معرض خطر جدّی نابودی قرار دارد. لذا تمام توان خود را برای سرکوب مبارزات و قیام ها به کار گرفت. اما در این کار توفیقی به دست نیاورد ؛ چرا که خون شهدا و روحی که امام (ره) در ملت دمید کار خود را کرده بود و هیچ سدی نمی توانست سیل خروشان نهضت را تاب بیاورد. نظام با تمام قدرت به میدان آمد و روحانیت و مردم نیز به رهبری امام (ره) و با توکل به خدای متعال، به مقابله با حکومت پرداختند.
رسالت نسل نوزده دی
امروز نسل نوزده دی رسالت و وظیفه ای بس سنگین و مهم بر دوش دارد. این نسل علاوه بر درک دوران مبارزه و جهاد علیه طاغوت، آفریننده زیباترین جلوه های ایثار و فدا کاری در هشت سال دفاع مقدس بوده و علاوه بر آن مدیریت و گردش امور اجرائی نظام را از آغازین روزهای پیدایش حکومت اسلامی بر عهده داشته است. انتقال روحیه و انگیزه های مبارزاتی و اعتقادی که باعث آفرینش قیام ۱۹ دی و پیروزی انقلاب گردید، به نسل امروز و جوانان نسل سوم، اصلی ترین و مهم ترین وظیفه نسل ۱۹ دی می باشد. بی شک بقای آینده نظام اسلامی در گرو انتقال تاریخ پر شکوه گذشته انقلاب به نسل آینده است.
مژده فتح
نوزده دی ماه در میان روزهای انقلاب همچون خورشیدی در آسمان نیلگون می درخشد؛ خورشیدی که در فصل سرما نهضت را گرمایی دوباره بخشید و امید به فتح را در دل ها زنده کرد. نوزدهم دی ماه جاری شدن آیه «اِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحَا مُبینا»(۱۸) بر لب های تفتیده انقلاب بود. قیام ۱۹ دی، در ماه محرم، ماه پیروزی خون بر شمشیر، مژده فتح دیگری را برای اسلام به ارمغان آورد. درخت سرخ انقلاب جوانه زد و شکوفه های استقلال و آزادی سبز شد تا در بهمن ۵۷ به بار بنشیند. اینک سالروز آن حماسه هاست و امروز یاد آور جلوه های ایثار و شهادت است. نوزده دی ماه یادآور تکبیرهایی است که در برابر شلیک هر گلوله، فضای کفرآلود آن زمان را می شکافت و چون تیری بر قلب طاغوت می نشست. یاد شهدای مظلوم و گلگون کفن قیام ۱۹ دی و تمامی شهدای اسلام و انقلاب را گرامی می داریم و خالصانه ترین درودها را به روان پاکشان تقدیم می کنیم
لطفا از گورباچف کمتر نباشید
در ایامی قرار داریم که مردم با بصیرت و بیدار در افسوس چرایی این اتفاقات توسط بعضی از معترضین و عده ی کثیری از اغتشاش گران هستند. واقعا دل انسان می سوزد وقتی می بیند اموال عمومی و سرمایه های ملی این مردم غیور به راحتی و جلوی چشم خودمان در حال سوختن است. آتش فتنه به هر دلیل روشن شد، امروز باید دنبال خاموش کردن آن باشیم و لیدرهای فتنه گر غربی را ساکت کنیم تا مبادا آنها توهم تغییر نظام را در سر خود پرورش دهند.
سالروز نامه تاریخ امام خمینی (ره) به میخائیل گورباچف آخرین رییس جمهور شوروی بود . معمار کبیر انقلاب نکاتی دقیق و قابل تامل را برای رهبر شوروی آن زمان بیان کردند که در بسیاری از موارد کاربردی و کلیدی می تواند باشد و محصور به زمان و آن مخاطب نبوده است، همانطور که بوریس یلتسین در سالگرد رحلت حضرت امام خمینی طی مصاحبهای با خبرنگار واحد مرکزی خبر در مسکو از اینکه به هشدارهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران 3 سال قبل از فروپاشی شوروی بیاعتنائی کرده بود، اظهار تأسف کرد و گفت: «مخاطب پیام آیتالله خمینی از نظر من، همه اعصار در طول تاریخ بود.» [1]
چند نکته از این پیام تاریخی را به فتنه گران و مخالفان امنیت این کشور منتقل می کنیم تا شاید کمی بیشتر در رفتار خود دقت کنند و بدانند به این راحتی که فکر می کنند نمی توانند، به افکار شوم خود برسند:
1_ به خدا معتقد باشید
امام در فرازی از نامه چنین توصیه کردند:
«جناب آقاى گورباچف، باید به حقیقت رو آورید… مشکل شما عدم اعتقاد واقعى به خداست.»[2] خوب می دانیم که کمونیسم و در آن زمان شوروی سابق، بوق بی خدایی را سر داده بود؛ اما آنچه امروز ما در نیّت های شوم اغتشاشگران می بینیم، بی اعتقادی نه تنها به خدا بلکه به انسانیت و بشیریت است. اگر کمی تفکر و تامل کنند می دانند که دفاع از حق مردم یا گرانی و بیکاری با اعتراض و تجمع ساده هم به گوش مسئولین می رسد و دیگر نیازبه این حرکات زشت و زننده نیست. البته اگر مسئولین کم کار و پر مشغله شده اند وقتی برای رفع مشکل مردم ندارند آن بحث دیگری است و قابل بحث، ولی در کل با ضربه به بیت المال کسی به جایی نمی رسد و داستان دوستی خاله خرسه می شود که هیچ ثمره ای بدنبال ندارد. بله امروزه متاسفانه شاهد دین داری های مقطعی و از روی سیلقه هستیم، هر کسی هر روز یک فتوا صادر می کند تا سبک زندگی خودش را توجیه کند، اما واقعا خدا کجای زندگی این افراد قرار دارد؟
2_ اشتباهات را بپذیرید
رئیس جمهور وقت شوروی با دریافت پیام و توصیه های امام چند واکنش داشتند که مهترین آن این بود که گفتند: «گفتند که برخی اشتباهات گذشته را ترمیم می کنیم تا دوباره مبتلا نشویم.» [3] چرا گاهی بعضی افراد که ادعای دین داری و روشن فکری آنها سقف آسمان را سوراخ کرده از یک انسان کمونیست و لائیک، بهره کمتری در استفاده از عقل دارند. مگر این مسیر را یک بار در سال 88 نرفتید، چه چیزی گیرتان آمد؟ چرا دوباره مردم ساده را به بازی سیاسی خود گرفتید و از تجربه های سال 88 درس نمی گیرید؟ چه چیزی شما را چشم و گوش بسته کرده است؟ این ابزار شناخت که خداوند می فرماید: «اللّهُ أَخْرَجکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالأَبْصارَوَ الأَفْئِدةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛ [نحل/78] خدا شما را از شکمهای مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمیدانستید، و برای شما گوش و چشم و دل قرار داد تا شکرگزار باشید.» را چرا استفاده نمی کنید. تا کی می خواهید با کم خردی و سوء مدیریت به مردم و جامعه اسلامی ضربه بزنید و ما را در عرصه بین الملل دشمن شاد کنید.
امیدوارم کلام نورانی پیر جماران که دل تاریک یک کمونیست را به حقیقت متوجه کرد، هدایتی برای انسان های ساده لوحی باشد که در اشتباهات خود دیگران را هم گرفتار کرده اند.
منبع:http://rasekhoon.net