توسل به امیرالمومنین برای باز شدن درب علم
لقب خاتم الفقهاء و المجتهدین را به شیخ مرتضی انصاری داده اند. معروف است که اجتهاد ایشان را امام زمان(عج) امضا کرده است و به او فرمود: تو مجتهد هستی. ایشان در نجف اشرف کرسی فقه و اصول داشتند. یکی از علما فرمود که من درس حوزی و تخصصی را در ایران گذراندم و بعد عازم نجف اشرف شدم. روز اولی که در درس ایشان شرکت کردم هیچی از درس نفهمیدم زیرا سطحی علمی کلاس شان خیلی بالا بود. روزها به کلاس درس می رفتم و شبها به زیارت آقا می رفتم و از ایشان می خواستم که ظرفیت و لیاقتی به من عنایت بفرماید که بتوانم از کلاس های درس شیخ مرتضی انصاری بهره ببرم. بالاخره توسلات من نتیجه داد و در خواب حضرت امیر را دیدم( پیامبر فرمود که من شهر علم هستم و علی در آن است،هر کس که می خواهد حکمت بیاموزد باید از دروازه این شهر که ولایت علی است وارد شود) که بسم الله الرحمن الرحیم را در گوش من زمزمه کردند. از خواب بیدار شدم و صبح که در درس شرکت کردم ، تمام درس ها را متوجه می شدم و کم کم در مباحثه با استاد شرکت می کردم و اشکال درسی می گرفتم و همتراز با استاد پیش می رفتم. روزی که زیاد اشکال درسی می گرفتم استاد با حوصله آنها را جواب داد ولی در انتهای درس به من اشاره کرد که بمانم و در گوش من گفت: آن بزرگواری که بسم لله الرحمن الرحیم را درگوش شما خوانده است تا والضالین را در گوش ما هم خوانده است. تمام بزرگان حوزه شاگردی شیخ مرتضی انصاری را کرده اند و ایشان ظرفیت پیدا کرده بودند که امام زمان(عج) سوره حمد را در گوش ایشان بخواند. هزاران نفر در مکتب فقهات ایشان تربیت شده اند و دین شناسی و معارف قرآن وعترت را از ایشان دریافت کرده اند و در جامعه ی اسلامی فراگیر کرده اند.
تا حالا شده این جوری به حرفای خدا گوش کنید؟؟؟!!!
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد ه ام و نه با تو دشمنی کرد ه ام. (ضحی 1-2)
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را که مرا به سخره گرفتی. (یس 30)
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی.(انعام 4)
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام(انبیا 87)
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. (یونس 24)
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند، و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی ( احزاب 10)
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربان ترینم در بازگشتن. (توبه 118)
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63-64)
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای. (اسرا 83)
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر 26)
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟(انفطار 6)
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را فراگرفته بود (روم 48)
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد ، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. (انعام 60)
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3)
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگه با هم باشیم (فجر 28-29)
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم. (مائده 54)
و آنگاه که دوست داری کسی به یادت باشد به یاد من باش که همواره به یادت هستم (بقره 152)
راه رسیدن به حکمت و عرفان
استاد اخلاق امام خمینی، آیت الله شاه آبادی توصیه کردند که راه رسیدن به حکمت و عرفان، تمسک و توسل به حضرت زهرا(س) در سحرگاهان و صلوات مخصوص فاطمی در پیش از اذان صبح یا در طول شبانه روز است. (اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سِرالمستودع فیها بِعدد ما اَحاط بِه علمک ) |
تکرار تاریخ
تاریخ ز تکرار خودش گریان است
با نوح بگو که نوبت طوفان است
از مرقد حجر ابن عدی فهمیدم
از چیست مزار فاطمه(س) پنهان است
سبک زندگی زن مسلمان در کلام رهبری
اهمیت خانه داری و فرزندآوری در کلام رهبری:
یكى از سيئات تمدن مادى، حركتى است كه در مورد زن انجام دادند. ما در اين زمينه خيلى حرف داريم. گناه بزرگى كه تمدن غرب در مورد جنس زن مرتكب شده است، نه به اين زودى قابل پاك شدن است، نه به اين زودى قابل جبران شدن است، حتّى نه بهآسانى قابل بيان كردن است. حالا اسمهاى گوناگونى هم ميگذارند - مثل همهى كارهايشان - جنايت ميكنند، اسمش را حقوق بشر ميگذارند! ظلم ميكنند، اسمش را طرفدارى از ملتها ميگذارند! حملهى نظامى ميكنند، اسمش را دفاع ميگذارند! يكى از طبايع تمدن غربى، فريب است؛ دوروئى، نفاق، دروغگوئى، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضيهى زن هم عيناً همين جور است. آنها متأسفانه فرهنگ رائج خودشان را در كل دنيا گسترش دادهاند. امروز در دنيا كارى كردهاند كه يكى از مهمترين وظائف زن - اگر نگوئيم مهمترين وظائف - اين است كه جلوهگرى كند، زيبائىهاى خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ اين شده خصوصيت حتمى و لازم زن! متأسفانه الان در دنيا اينجور شده. در رسمىترين مجالس - مجالس سياسى، مجالس گوناگون - مردها بايد با شلوار بلند بيايند، بايد با لباس پوشيده بيايند، اما زنها هرچه برهنهتر و عريانتر بيايند، اشكالى ندارد! اين عادى است؟ اين طبيعى است؟ اين يك حركت بر طبق طبيعت است؟ آنها اين كار را كردند. زن بايد خودش را در معرض ديد مرد قرار دهد، براى اينكه مايهى التذاذ مرد شود! ظلمى از اين بالاتر؟ اسم اين را گذاشتهاند آزادى، اسم نقطهى مقابلش را گذاشتهاند اسارت! در حالى كه احتجاب زن، حجاب قرار دادن زن براى خود، تكريم زن است؛ احترام زن است؛ ايجاد حريم براى زن است. اين حريم را شكستند و دارند روزبهروز هم بيشتر ميشكنند؛ اسمهاى گوناگون هم رويش ميگذارند. اوّلين يا شايد يكى از اوّلين آثار سوئى كه اين مسئله گذاشت، ويران كردن خانواده بود؛ بنيان خانواده سست شد. وقتى در يك جامعهاى خانواده متزلزل شد و از بين رفت، مفاسد در اين جامعه نهادينه ميشود.
مشكلاتى كه امروز در غرب وجود دارد، اين قانونهاى ابلهانه و خباثتآميزى كه اينها در زمينهى مسائل جنسى دارند ميگذرانند، اينها را به ته درّه دارد حركت ميدهد. اين انحطاط، قابل جلوگيرى هم نيست؛ اينها محكوم به سقوطند. تمدن غربى چه بخواهد، چه نخواهد، ديگر قادر نيست جلوى اين سقوط را بگيرد. ترمز اين وسيله بريده است، جاده هم بشدت لغزنده و سراشيب است. اينها گناه كردند آن وقتى كه ترمز را بريدند و آمدند خودشان را در لب اين پرتگاه قرار دادند؛ لذا محكوم به شكستند.
زوال تمدنها، مثل سر برآوردن تمدنها، يك امر تدريجى است - يك امر دفعى و فورى نيست - و اين تدريج دارد اتفاق مىافتد و گمان نميكنم از چشم اين نسل يا نسل بعد از اين نسل دور بماند؛ خواهند ديد كه چه اتفاقى مىافتد.
خداى متعال در قرآن حدود تكريم زن را معين كرده است. زن پيش خداى متعال مثل مرد است. در طى مراتب معنوى و الهى، بين اين دو جنس هيچ تفاوتى نيست. آن كه اين جاده را برايش درست كردهاند، انسان است، نه مرد يا زن. خداى متعال در تاريخ زنى مثل فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) مىآفريند كه امام عسكرى يا امام هادى (عليهما السّلام) - طبق حديثى كه از آنها نقل شده - ميفرمايند: «نحن حجج اللَّه على خلقه و فاطمة حجّة اللَّه علينا». فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها) حجتِ حجت خدا است، امام ائمه است؛ شخصيت، ديگر از اين بالاتر؟ آن حضرت داراى مقام عصمت است. يك چنين انسانى، زن است. زنان بزرگ عالم: مريم، سارا، آسيه و ديگران و ديگران - بزرگانى كه بودند - برجستههاى عالم خلقتند. در اين جادهى تكامل و تعالى، آن كه حركت ميكند، انسان است. در حقوق اجتماعى، فرقى بين زن و مرد نيست. در حقوق شخصى و فردى، بين زن و مرد تفاوتى وجود ندارد. در چند مسئلهى اختصاصىِ شخصى امتيازاتى به زن داده شده است، در چند مسئله امتيازاتى به مرد داده شده؛ آن هم بر اساس اقتضاى طبيعت زن و مرد؛ اين اسلام است؛ متينترين، منطقىترين، عملىترين قوانين و حدود و مرزهائى كه ممكن است انسان در زمينهى مسئلهى جنسيت فرض كند. بايد دنبال اين راه رفت؛ يكى از اساسىترينش تشكيل خانواده است، يكى از اساسىترينش اهتمام به حفظ محيط خانواده و انس خانوادگى است؛ كه اين به عهدهى كدبانوى خانه است.
مادر ميتواند فرزندان را به بهترين وجهى تربيت كند. تربيت فرزند به وسيلهى مادر، مثل تربيت در كلاس درس نيست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائى خواندن است؛ با زندگى كردن است. مادران با زندگى كردن، فرزند تربيت ميكنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، اين تربيت بهتر خواهد شد. بنابراين براى بالا رفتن سطح ايمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در كشور بايد برنامهريزى شود.
يكى از مهمترين وظائف زن، خانهدارى است. همه ميدانند؛ بنده عقيده ندارم به اين كه زنها نبايد در مشاغل اجتماعى و سياسى كار كنند؛ نه، اشكالى ندارد؛ اما اگر چنانچه اين به معناى اين باشد كه ما به خانهدارى به چشم حقارت نگاه كنيم، اين ميشود گناه. خانهدارى يك شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آيندهساز. فرزندآورى يك مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائى كه داشتيم، با عدم دقتهائى كه از ماها سر زده، يك برههاى در كشور ما متأسفانه اين مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داريم مىبينيم؛ كه من بارها اين را به مردم عرض كردهام: پير شدن كشور، كم شدن نسل جوان در چندين سال بعد، از همان چيزهائى است كه اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتى هم اثرش ظاهر شد، آن روز ديگر قابل علاج نيست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است.
فرزندآورى يكى از مهمترين مجاهدتهاى زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآورى در حقيقت هنر زن است؛ اوست كه زحماتش را تحمل ميكند، اوست كه رنجهايش را ميبرد، اوست كه خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختيار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفهاش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهاى جسمانىاش را به آنها داده؛ در واقع اين هنر زنها است. اگر چنانچه ما اينها را در جامعه به دست فراموشى نسپريم، آن وقت پيشرفت خواهيم كرد.
احترام زن و تكريم زن، يك مسئله است - كه اين حتماً بايد مورد توجه و عنايت خاص باشد - رفتارهاى زنان در محيط خانوادگى، در محيط كسب و كار، در محيط سياست، در محيط اجتماعى، يك مسئله است؛ رفتار با زنان هم يك مسئله است. رفتار با زنان، ناظر به مردان است؛ چه مردان خانواده - مثل پدران، برادران و همسران - چه مردانى كه در محيطهاى كار برخورد ميكنند. رفتار با زن بايد احترامآميز، محبتآميز، همراه با نجابت و همراه با عفت باشد. بنابراين، هم تكريم زن، هم وظيفهى زن، هم وظيفهى نسبت به زن، جداگانه بايد مورد توجه و برنامهريزى قرار بگيرد.
روز زن و روز مادر كه خوشبختانه در نظام جمهورى اسلامى انطباق پيدا كرده است با روز ولادت برگزيدهى خلقت، حضرت فاطمهى زهرا (سلام اللَّه عليها)، بايد همه را توجه دهد به اين نكات. اگر ما توانستيم در زمينهى زن و خانواده و مادر و همسر، درست فكر كنيم، درست تصميم بگيريم و درست عمل كنيم، بدانيد كه آيندهى اين كشور تضمين شده است.
(۱۳۹۲/۰۲/۱۱www.leader.ir)
یادمان باشد
یادمان باشد که ما خون داده ایم
یک بیابان مرد مجنون داده ایم
یادمان باشد پیام آفتاب
دست نااهلان نیفتد انقلاب