بسیج لشگر مخلص خداست
استفاده از موسیقی مبتذل
از آسیب های شکلی عزاداری ها، استفاده از موسیقی های لهوی و حرام در عزاداری هاست.
برخی مداحان ترانه های طاغوتی دیروز و یا ترانه های لس آنجلسی امروز را گوش میدهند، آهنگ همان آهنگ است فقط محتوا را عوض میکنند، این قطعاً حرام است.
نمی توان به بهانه انجام مستحبی مرتکب حرام شد.
مرحوم شیخ اعظم انصاری می فرماید: آیا نمیبینی که جایز نیست شاد کردن مؤمن و اجابت دعوت او با محرمات باشد؟
اسلامی که میگوید قرآن را حق ندارید با لحن اهل فسق بخوانید قطعاً این اسلام اجازه نمی دهد که از آهنگ های حرام در عزاداری های استفاده شود.
نبی اکرم (صل ا… علیه و آله وسلم) فرمود: قرآن را با لحن عربی بخوانید و از لحن های اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید.ژو و یا در بعضی عزاداریها دیده میشود بجای آنکه نوحه خوانی شود تنها آهنگ مینوازند و زنجیر میزنند اینها بی تردید تحریف عزاداری است و مورد رضای سالار شهیدان نیست.
سخنان حجت السلام و المسلمین سید احمد خاتمی در مجلس خبرگان
ناگفته هایی از حقایق عاشورا-۱
•پیشگفتار
•حادثه عاشورا در گذر تاریخ
•ائمّه و اهتمام در بزرگ داشت حادثه عاشورا
•تلاش هاى نافرجام براى فراموشى اين حادثه عظيم
۱ . شيوه عرفان و تصوّف
۲ . شيوه تقدّس و پرهيزكارى
۳ . شيوه تكذيب
• جلوه اى از حقايق
•موضع گيرى ديگر
• چكيده بحث
• پيش گفتار
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد للّه رب العالمين والصلاة والسلام على خير خلقه وأشرف بريّته
محمّد وآله الطاهرين ولعنة اللّه على أعدائهم أجمعين.
حادثه كربلا و شهادت حضرت سيّدالشهداء عليه السلام از مهم ترين قضاياى تاريخى است كه در عقايد مسلمين نقش بسزايى داشته و گستردگى ابعاد آن همواره براى دانشمندان و انديشمندان شگرف بوده است.
به طور كلى مى توان اين حادثه را از سه جهت مورد كنكاش و بررسى قرار داد:
۱ . ريشه ها و علّت هاى رخ داد اين حادثه;
۲ . وقايع پيش آمده در حادثه كربلا;
۳ . پى آمدها، آثار و توابع اين حادثه در تاريخ اسلام و جوامع بشرى.
هر كدام از اين جهات، ابعاد و زواياى مختلفى دارد كه اين نوشتار، بعضى از آنها را بررسى خواهد كرد و در ضمن، به پاره اى از شبهات و سؤالات درباره حادثه كربلا پاسخ خواهد داد.
گفتنى است اين نوشتار، نه نقد بر گفتار كسى است و نه ردّ بر فرد ديگر; بلكه تحقيقاتى است كه درباره ابعاد اين واقعه انجام شده و از آن نتايجى به دست آمده كه مى توان گفت تا به حال به آن نپرداخته اند. از اين رو، اين اثر «ناگفته هايى از حقايق عاشورا» نام دارد.
اين بحث به همان روش بزرگان و علماى مذهب ما ارائه خواهد شد. راهى كه از گذشته دور تا كنون در رويارويى با مسائلِ مربوط به اهل بيت عليهم السلام پيموده اند; يعنى همان روش دفاعى و رفع شبهه.
روشن است كه همواره علماى ما مبانى تشيع را بيان كرده و قضاياى تاريخى را توضيح داده اند و در ضمن، جواب گوى تهاجمات ديگران نيز بوده اند. آنان در گفتار و نوشتار خود بيشتر مدافع بوده اند و هستند و دشمنان مذهب ما همواره با طرح گفتارهايى به مبانى اصيل ما حمله مى كرده اند و در عوض علماى ما پاسخ گوى آنها بوده اند.
علاوه بر اين، دانشمندان مذهب تشيّع در مباحث خود با فرقه ها و پيروان مذاهب ديگر همواره با حسن معاشرت و رعايت ادب و احترام برخورد نموده و اين روش را به شيعيان نيز تعليم داده اند.
از طرفى طبق بيان تاريخ، مخالفان به گونه هاى متفاوت در مقالات، كتاب ها و سخنرانى هايشان، به مذهب و اهل مذهب ما تهاجم كرده اند. آنان به هر گونه و با هر وسيله اى، با اين مذهب و پيروان آن جنگيده اند و حتى در بعضى موارد كار به كشتار انجاميده و هم اكنون نيز در برخى كشورها اين قضايا رخ مى دهد.
از اين رو، آنان همواره در افزايش اختلافات و جدايى ها در بين فرقه هاى اسلامى پيش قدم بوده اند و غالباً روش علماى ما دفع اين هجمه ها بوده است.
بر اين اساس، آن چه در پى مى آيد با رعايت ادب و متانت خواهد بود و به تندى سخنى نخواهد آمد ـ ان شاء اللّه تعالى.
گفتنى است كه اين پژوهش از مدارك و منابع دست اوّل زير بهره گرفته است:
أنساب الاشراف و فتوح البلدان بلاذرى;
الطبقات الكبرى ابن سعد;
تاريخ الطبرى;
تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر;
تاريخ حلب ابن عديم حلبى از علماى قرن هفتم;
المعجم الكبير ابوالقاسم طبرانى;
كتاب هاى ابوالفرج ابن جوزى حنبلى بغدادى;
تاريخ الاسلام و سير أعلام النبلاء شمس الدين ذهبى;
الكامل فى التاريخ ابن اثير;
البداية والنهايه ابن كثير دمشقى;
الفتوح ابن الاعثم كوفى;
الاخبار الطّوال دِيْنَوَرى;
مُروج الذهب مسعودى;
مقاتل الطالبيين ابوالفرج اصفهانى;
المستدرك على الصحيحين حاكم نيشابورى;
مسند احمد بن حنبل;
الاستيعاب ابن عبدالبرّ مالكى قرطبى;
اُسد الغابه ابن اثير.
هم چنين كتاب هاى ابن حجر عسقلانى و برخى از كتاب هاى تفسيرى، تاريخى و حديثى اهل تسنّن كه از مدارك كهن و قديمى آنان به شمار مى روند و در زمان ما چاپ و نشر شده و غالباً در دست رس علماى گذشته ما نبوده، از منابع اين تحقيق به شمار مى روند.
البته اين تحقيق از كتاب هاى علماى شيعه كه در زير مى آيد نيز بهره مند شده است:
الإرشاد شيخ مفيد;
اللهوف سيّد ابن طاووس;
بحار الأنوار علاّمه مجلسى.
با اين وجود، درباره مطالب اساسى و مهم، جز از كتاب هاى اهل تسنّن نقل نشده است. اميد آن كه اين تحقيق پذيرفته پژوهش گران و حقيقت جويان قرار بگيرد.
• ائمّه و اهتمام در بزرگ داشت حادثه عاشورا
حادثه عاشورا در گذر تاريخ
چنان كه پيش تر اشاره شد، شيعه اماميه هميشه مورد حمله و تهاجم بوده است و علماى ما در مسائل مختلف اعتقادى، فقهى و… مدافع حريم و مكتب تشيّع بوده اند. از مواردى كه همواره بهانه جويان به آن بهانه به مذهب ما تهاجم نموده اند، واقعه كربلا و عاشوراى سيّدالشهداء عليه السلام است.
از همان محرم سال ۶۱ هجرى كه اين ماجرا پيش آمد، ائمّه اطهار سلام اللّه عليهم و شيعيان اهل بيت به پيروى از رهبران خود همواره اين روز بزرگ را زنده نگه داشته اند. البته بنيان گذار مراسم عزادارى سيّدالشهداء عليه السلام خود رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله بوده اند كه احاديث شيعى و سنّى در اين مسئله بيش از حد تواتر است.۱
از طرفى، دشمنان و مخالفان ما همواره سعى كرده اند كه اين روز فراموش شود و آثار و تبعات آن از بين برود. در واقع، به همان ميزان كه ائمّه عليهم السلام و ديگر افراد خاندان رسالت كوشش كرده اند تا اين روز باقى بماند و به بقاى آن اهتمام ورزيده اند، دشمنان به گونه هاى مختلف كوشيده اند تا آثار اين حادثه از ميان برود و اين روز فراموش شود.
بنابراين، روز عاشورا روز تعامل و تقابل دو جبهه شده است. جبهه اى كه مى خواهد اين روز باقى بماند و جبهه ديگرى كه هدفش از بين بردن اين روز مهم و تاريخى است.
بديهى است كه در تاريخ اسلام كمتر روزى است كه اين ويژگى را داشته باشد كه از آن جمله مى توان روز غدير را نمونه اى از همين روزها به شمار آورد كه از روز نخست حادثه غدير خم كسانى سعى كرده اند آن را انكار كنند و برخى در كم رنگ جلوه دادن و بى اهميت نمودن آن روز تلاش كرده اند و در مقابل، اهل ولايت تمام سعى و كوشش خود را به جهت احيا و زنده ماندن آن روز جاودانى به كار بسته اند.
اين ويژگى (انكار و اثبات) بر عظمت و حساسيت روزهاى غدير و عاشورا دلالت دارد.
به راستى آن روزى كه حادثه عاشورا واقع شد، نه معاويه، نه يزيد، نه بنواميّه و هيچ كس ديگر فكر نمى كرد كه اين حادثه و نتايج آن به ضرر بنواميّه و پيروانشان و به پيروزى مكتب اهل بيت عليهم السلام بينجامد.
از اين رو، اقامه عزادارى و برپايى مراسم عزاى سيّدالشهداء عليه السلام و اصحابشان وظيفه همه شيعيان است و ما مأمور هستيم كه احترام اين روز را نگه داريم و اين امر از واجبات ماست. هر كس در هر مقام و شأن و جايگاهى، آن اندازه كه مى تواند، بايد در اين راه و بنا بر وظيفه اش سعى و كوشش كند.
روشن است كه عزادارى، احكام و آدابى دارد كه مردم بايد از ديدگاه مراجع خود پيروى كنند و بايستى در محدوده شرع و جهات شرعى گام بردارند.
البته به لطف پروردگار و حضرت ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف، اين مراسم در كشور ما به خوبى برگزار مى شود. افزون بر اين، پيروان اديان ديگر نيز در اين برنامه باشكوه شركت مى كنند و بركات آن مجالس براى آنها نيز محسوس بوده است.
اين مراسم، برنامه مذهبى است و جلوگيرى از آن شايسته نيست; ولى در برخى از كشورهاى اسلامى همواره درباره عزادارى سيّد و سالار شهيدان عليه السلام سخنان و حركات فتنه انگيز صورت مى پذيرد كه به حوادثى تلخ و تأسّف بار مى انجامد.
• تلاش هاى نافرجام براى فراموشى اين حادثه عظيم
پيش تر اشاره شد كه برخى از دشمنان همواره براى فراموشى اين حادثه عظيم تاريخى كوشيده اند. برخى علماى عامّه در كتاب ها و نوشته هايشان، شيوه هاى گوناگونى به كار مى برند تا مانع حيات و جاودانى واقعه عاشورا و عزادارى سيّدالشهداء عليه السلام شوند.
نمونه هايى از اين شيوه ها به اشاره در پى مى آيد:
1.شيوه عرفان و تصوّف
شيخ عبدالقادر گيلانى، از علماى اهل سنّت و بزرگان صوفيّه است كه قبر او در بغداد به عنوان زيارتگاه معروف است. او اشكالى را كه به اهل سنّت مى شود، مطرح مى كند و مى گويد:
قد طعن قوم على من صام هذا اليوم العظيم وما ورد فيه من التعظيم وزعموا أنّه لا يجوز صيامه لأجل قتل الحسين بن علي رضى اللّه عنهما فيه. وقالوا: ينبغي أن تكون المصيبة فيه عامّةً لجميع الناس لفقده فيه، وأنتم تتّخذونه يوم فرح وسرور وتأمرون فيه بالتوسعة على العيال والنفقة الكثيرة والصدقة على الفقراء والضعفاء والمساكين وليس هذا من حق الحسين رضى اللّه عنه على جماعة المسلمين;
بعضى به اهل سنّت اشكال كرده اند كه چرا روز عاشورا را روزه مى گيرند. اين كار صحيح نيست; چرا كه در اين روز حسين بن على رضى اللّه عنهما به شهادت رسيده و سزاوار است روز مصيبت تمامى مسلمانان باشد و شما كه اهل سنّت هستيد، چرا اين روز را روز سرور و فرح قرار داده ايد و مردم را به برپايى مجالس سرور و پوشيدن لباس نو و خوردن غذاهايى كه متناسب عيد است دعوت مى كنيد…؟
آن گاه چنين پاسخ مى دهد:
وهذا القائل خاطئ ومذهبه قبيح فاسد، لأنّ اللّه تعالى اختار لسبط نبيّه صلى اللّه عليه وآله۲ الشهادة… يوم عاشوراء لا يتّخذ يوم مصيبة، لأنّ يوم عاشوراء أن يتّخذ يوم مصيبة ليس بأولى من أن يتّخذ يوم موته فرح و سرور…;
اشكال كننده به اشتباه رفته و اعتقادش قبيح و فاسد است; زيرا خداوند متعال شهادت را براى سبط پيامبر صلى اللّه عليه وآله برگزيده است… و روز عاشورا را نبايد روز مصيبت قرار داد; چرا كه عاشق به معشوق رسيده است. از اين رو، اين روز بايد روز سرور باشد… .
عبدالقادر گيلانى در ادامه مى افزايد:
ولو جاز أن نتّخذ يوم موته ]يوم[ مصيبة لكان يوم الاثنين أولى بذلك، إذ قبض اللّه تعالى نبيّه ]محمّداً[ صلى اللّه عليه وآله فيه وكذلك أبوبكر الصدّيق قبض فيه;۳
اگر بنا شد روز عاشورا را روز عزا و ماتم قرار دهيم، بهتر آن است كه روز دوشنبه را كه پيامبر و ابوبكر از دنيا رفته اند روز عزا و غم معرفى كنيم.
۲. شيوه تقدّس و پرهيزكارى
در شيوه ديگر با ايجاد ترديد درباره قاتل امام حسين عليه السلام با اين راه به مبارزه برمى خيزند.
غزالى در كتاب إحياء علوم الدين، از راه تقدّس و پرهيزكارى كوشيده تا عزادارى بر سيّدالشهداء عليه السلام را كم اهميت نشان دهد. او مى نويسد:
فإن قيل: هل يجوز لعن يزيد، لأنّه قاتل الحسين أو آمر به؟
قلنا: هذا لم يثبت اصلاً… .
فإن قيل: فهل يجوز أن يقال: قاتل الحسين لعنه اللّه، أو الآمر بقتله لعنه اللّه؟
قلنا: الصواب أن يقال: قاتل الحسين إن مات قبل التوبة لعنه اللّه، لأنّه يحتمل أن يموت بعد التوبة;
يكم اين كه قتل سيّدالشهداء عليه السلام منسوب به يزيد باشد و يزيد قاتل حسين بن على باشد، ثابت نيست.
دوم اين كه قاتل حسين بن على عليهما السلام هر كه بوده، شايد قبل از مرگش توبه كرده است.
بنابراين، لعن قاتل سيّدالشهداء عليه السلام جايز نيست!
وى در ادامه مى گويد:
به راستى كه ذكر خداوند متعال از اين سخنان سزاوارتر است.۴
يعنى ميان ذكر «لا إله إلاّ اللّه» و يا لعن بر قاتل امام حسين عليه السلام، «لا إله إلاّ اللّه» گفتن ثوابش بيشتر است.
۳. شيوه تكذيب
سومين شيوه، تكذيب حادثه عاشوراست. ابن تيميّه مبارزه خود را با اين شيوه سر گرفته است و مى گويد يزيد، هرگز قاتل امام حسين عليه السلام نبوده و او هيچ گاه همسران و وابستگان امام را اسير نكرده و اين حرف ها دروغ است.
وى اين گونه مى نويسد:
إنّ يزيد لم يأمر بقتل الحسين باتّفاق أهل النقل ولكن كتب إلى ابن زياد أن يمنعه عن ولاية العراق والحسين رضي اللّه عنه كان يظنّ أنّ أهل العراق ينصرونه… فقاتلوه حتّى قتل شهيداً مظلوماً رضي اللّه عنه. ولمّا بلغ ذلك يزيد أظهر التوجّع على ذلك وظهر البكاء في داره.
ولم يسب له حريماً أصلاً، بل أكرم أهل بيته وأجازهم حتّى ردّهم إلى بلدهم;۵
همانا يزيد به كشتن سيّدالشهداء عليه السلام امر نكرده و همه علما (كه شامل راويان و تاريخ نگاران مى شوند) بر اين مطلب اتّفاق نظر دارند. فقط يزيد به ابن زياد نامه اى نوشت كه تو از برپايى حكومت حسين رضي اللّه عنه در عراق جلوگيرى كن.
آنها با حسين بن على رضي اللّه عنه به جنگ برخاستند تا او را مظلومانه به شهادت رساندند و چون خبر به يزيد رسيد، اظهار ناراحتى كرد و گريست. او هرگز خاندان سيّدالشهداء را به اسارت نبرد; بلكه آنان را اكرام و احترام كرد تا به شهر و ديارشان برگشتند!
پس سيّدالشهداء شهيد است و مظلومانه نيز شهيد شده و عبارت «رضى اللّه عنه» نيز براى ايشان بايد به كار برد; لكن يزيد قاتل امام حسين عليه السلام نيست. او خانواده سيّدالشهداء را اسير نكرده است.
وى در ادامه مى افزايد:
ليس ما وقع من ذلك بأعظم من قتل الأنبياء… وقتل النبي أعظم ذنباً ومصيبةً;۶
مصيبت و گناه قتل حسين بن على از قتل انبياى الهى بالاتر نيست… و قتل پيامبر بزرگ ترين گناه و مصيبت است.
چنان كه گذشت، عبدالقادر معتقد است كه اقامه عزا و عزادارى به جاى روز عاشورا در روز وفات رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله و وفات ابوبكر سزاوارتر است و ابن تيميّه نيز مى گويد:
كشتن امام حسين در برابر كشتن انبياى الهى چيزى نيست و حال آن كه روز قتل آنان را روز مصيبت قرار نمى دهيد!
از اين رو، بنا بر باور بعضى از اهل سنّت، قتل سيّدالشهداء عليه السلام به وسيله و تأييد يزيد بن معاويه نبوده و يزيد را نمى توان قاتل شمرد، يا حد اقل در اين باره ترديد وجود دارد، امّا اين كه آيا ماجراى شهادت حسين بن على عليهما السلام كار خوبى بوده و بنا بر موازين شرعى بوده يا نه…، از اين كلمات چيزى به دست نمى آيد.
آرى، آنان معتقدند كه چون امام حسين عليه السلام به درجه بالايى رسيده، پس بايد روز عروج روح او به ملكوت، روز سرور، وسعت و خوش حالى باشد و مجالس متناسب با اعياد گرفته شود، امّا به چه غرض و هدفى؟
•جلوه اى از حقايق
همان گونه كه گذشت، مدعيان عرفان و تصوّف گرايان به مبارزه با حادثه عاشورا پرداخته اند. عبدالقادر گيلانى كه مبتكر اين شيوه است، نزد اهل تسنّن بسيار گرامى به شمار مى رود. با اين وجود هيچ گاه حقيقت مخفى نمانده و حقايق بر قلم و گفتار برخى از علماى اهل سنّت جارى شده و اين شيوه مبارزه كردن را رد كرده اند.
ابوالفرج ابن جوزى حنبلى كه از دانشمندان بزرگ عامّه است، در اين باره مى نويسد:
قد تمذهب قوم من الجهّال بمذهب أهل السنّة، فقصدوا غيظ الرافضة، فوضعوا أحاديث في فضل عاشوراء، ونحن برآء من الفريقين;۷
اين كارها را (يعنى برگزارى جشن و مجالس سرور و شادى در ايّام عاشورا) گروهى از ناصبيان انجام مى دهند تا به واسطه اين اعمال شيعيان را آزار دهند. حتّى آنها براى اين كارها احاديثى جعل مى كنند. ما از هر دو گروه (يعنى هم گروه نخست كه عزاداران باشند و هم گروه دوم كه مجالس سرور در روز عاشورا برپا مى كنند) اعلام بى زارى مى كنيم.
منّاوى كه يكى ديگر از دانشمندان سنّى است، در ردّ اين ديدگاه به نقل از مجدالدين فيروزآبادى (صاحب قاموس) مى نويسد:
ما يروى في فضل صوم يوم عاشوراء والصلاة فيه والانفاق والخضاب والأدهان والإكتحال، بدعة ابتدعها قتلة الحسين رضي اللّه عنه. وفي القنية للحنفية الإكتحال يوم عاشوراء لما صار علامة لبغض أهل البيت وجب تركه;۸
آن چه كه در فضيلت روزه روز عاشورا و نماز، انفاق، خضاب كردن، روغن زدن و سرمه كشيدن در آن روز بيان شده است، بدعتى است از بدعت هاى قاتلين امام حسين رضى اللّه عنه و سرمه كشيدن در روز عاشورا نشانه اى است بر دشمنى با اهل بيت عليهم السلام و ترك آن واجب است.
اينان كسانى را كه معتقدند روز عاشورا عيد است و درباره آزردن اهل بيت و شيعيانشان حديث جعل كرده اند، به عنوان «نواصب» و دشمنان اهل بيت عليهم السلام خوانده اند.
• موضع گيرى ديگر
چنان كه گذشت، گروهى به شهادت و قتل سيّدالشهداء عليه السلام توسط يزيد اقرار نمى كنند، بلكه منكر هستند. در مقابل آنها گروهى ديگر موضع گيرى ديگرى كرده اند. اينان كه از دانشمندان بزرگ اهل سنّت نيز هستند و نزد آنان بسيار بلندمرتبه اند، بر قاتل بودن يزيد اقرار دارند، امّا درباره واقعه كربلا نظر خاصّى ندارند و به اين حادثه عظيم تاريخى بى توجهى مى كنند.
ابن قيّم جوزيّه از برجسته ترين شاگردان ابن تيميّه مى گويد:
ونعتقد حبّ آل محمّد وأزواجه وسائر أصحابه رضوان اللّه تعالى عليهم، ونذكر محاسنهم وننشر فضائلهم ونجلّ ألسنتنا وقلوبنا عن التطلّع فيما شجر بينهم، ونستغفر اللّه لهم ونتوسّل إلى اللّه تعالى باتّباعهم ونرى الجهاد والجماعة ماضياً إلى يوم القيامة والسمع والطاعة لولاة الأمر من المسلمين واجباً في طاعة اللّه تعالى دون معصيته، لا يجوز الخروج عليهم ولا المفارقة لهم. ولا نكفّر أحداً من المسلمين بذنب عمله ولو كبر، ولا ندع الصلاة عليهم، بل نحكم فيهم بحكم النبي، ونترحّم على معاوية، ونكل سريرة يزيد إلى اللّه تعالى;۹
ما به خاندان رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله و همسران پيامبر و ديگر اصحاب او محبّت و اعتقاد داريم و فضايل و مناقب ايشان را نقل مى كنيم و زبان و قلب هايمان را از نقل كارهاى ناشايستى كه از آنها سر زده، باز مى داريم و براى آنها طلب مغفرت مى كنيم و پيروى از ايشان را وسيله توسّل به خدا قرار مى دهيم۱۰… و كسى حق قيام بر ولىّ امر را ندارد، گرچه از او گناه كبيره اى سر بزند]![ تكفير او بر كسى جايز نيست… و براى معاويه طلب رحمت مى كنيم و يزيد را به خداوند متعال واگذار مى كنيم تا هر چه مقتضى ببيند در موردش عمل كند.
شمس الدين ذهبى از بزرگان اهل تسنّن، بى توجهى خود را به رغم اعتراف به قاتل بودن يزيد و شهيد بودن سيّدالشهداء عليه السلام اين گونه ابراز مى كند:
افتتح دولته بمقتل الشهيد الحسين عليه السلام واختتمها بواقعة الحرّة، فمقته الناس;۱۱
او (يزيد) حكومتش را با به شهادت رساندن حسين عليه السلام آغاز كرد و سال آخر حكومتش به واقعه حرّه پايان يافت.
او با اين حال مى گويد:
يزيد ممّن لا نَسُبّه ولا نحبّه;۱۲
يزيد از كسانى است كه ما نه او را دشنام مى دهيم و نه دوست مى داريم.
بى توجهى به قضيّه سيّدالشهداء عليه السلام، روشى ديگر براى مبارزه و كم رنگ نمودن ماجراى كربلاست كه برخى از علماى عامّه آن را برگزيده اند.
اكنون اين پرسش ها مطرح است:
به راستى آيا آنان با وجود آن همه تأليفات در تاريخ و علوم مذهبى، حقيقت را نمى دانند؟ اگر حقيقت را مى دانند، چرا سكوت مى كنند؟ آنان نه انكار مى كنند، نه تأييد! از طرفى چرا عمل يزيد را زير سؤال نمى برند؟ و ده ها پرسش ديگر.
اين بررسى و پژوهشى كه پيش رو داريد، پاسخ اين پرسش ها را از كلمات ديگر دانشمندانشان استنباط و استخراج خواهد كرد و عبارت هايى را نيز در پى خواهد آورد كه بنا بر آن ها، برخى معتقدند كه يزيد، حسين بن على عليهما السلام را كشته و كار خوبى هم كرده است!
آرى، اين افراد نه فقط براى شيعيان نفرت انگيزند; بلكه بزرگان اهل سنّت نيز آنان را لعنت و نفرين مى كنند، چنان كه خواهد آمد.
• چكيده بحث
چنان كه گذشت، برخى از دانشمندان بزرگ اهل تسنّن به روش هاى گوناگون به مخالفت و مبارزه با زنده ماندن روز عاشورا و بقاى نام سيّدالشهداء عليه السلام پرداخته اند. آنان به خوبى مى دانستند كه مسلمانان با شنيدن مقتل، مصيبت ها و بلاهايى كه بر فرزند پيامبر صلى اللّه عليه وآله وارد آورده اند، خود به خود حكومت هاى جور و ظلم را زير سؤال خواهند برد، پس بايد با زنده ماندن اين روز مبارزه كرد.
مبارزه آنان گاهى از راه تقوا، گاهى از طريق ايجاد شك در اصل واقعه و در قاتل بودن يزيد و گاهى ديد عرفانى است كه بنا بر آن سيّدالشهداء عليه السلام را شهيد و داراى كمال و درجه والايى مى دانند كه در روز عاشورا بدان دست يافته است و از اين رو، عاشورا را روز فرح و شادى بايد ناميد.
پی نوشت:
___________________________
-۱ براى آگاهى بيشتر از روايات عامّه در اين زمينه، مى توانيد به كتاب سيرتنا وسنّتنا علاّمه امينى و مقدمه كتاب المجالس الفاخره علاّمه سيّد شرف الدين، مراجعه كنيد.
-۲به رغم اين كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ايم. از طرفى، بعد از نام هاى مبارك اهل بيت عليهم السلام عبارت هاى عليه السلام و… آورده ايم.
-۳ غنية الطالبيين: ۶۸۴ ـ ۶۸۷; به نقل از نفحات الازهار: ۴ / ۲۴۵.
-۴ إحياء علوم الدين: ۳ / ۱۲۵ ـ ۱۲۶.
-۵منهاج السنّه: ۴ / ۴۷۲.
۶ -همان
-۷الموضوعات: ۲ / ۱۹۹.
-۸فيض القدير: ۶ / ۳۰۶.
-۹اجتماع الجيوش الاسلاميّه: ۱ / ۱۰۴.
-۱۰گفتنى است كه اين مطلب از ابن قيّم درباره توسّل به افرادى براى تقرّب به خداوند متعال كه در جاى خود براى محقّقان بسيار مفيد است.
-۱۱سير أعلام النبلاء: ۴ / ۳۸.
-۱۲ همان: ۴ / ۳۶.
منبع:سایت تخصصی امام حسین (ع)
السلام علیک یا با عبدا... الحسین
محرم رحمت مولا شکستند
غمی را بر دل زهرا(سلام ا… علیها)نشاندند
فرا رسیدن ایام محرم، ایام حزن و اندوه اهل بیت(سلام ا… علیهم ) و ایام شکستن حرمت آن طاها(سلام ا… علیهم) بر تمامی شیعیان و محبان سینه سوخته ی حادثه تسلیت باد.
اگر همه ی دنیا کوفه گشته شیعه هنوز حُر است
عیدالله الأکبر، روز اکمال دین و اتمام نعمت بر رهروان راه امیرالمؤمنین مبارکباد
عیدالله الأکبر، روز اکمال دین و اتمام نعمت بر رهروان راه امیرالمؤمنین مبارکباد
دوشنبه هجدهم ذیالحجّة سال دهم هجری قمری، 27 اسفند سال دهم هجری شمسی، هجدهم مارس سال 632 میلادی
نزدیک ظهر روز دوشنبه، به مجرّد ورود کاروان بزرگ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به منطقة “غدیرخم”، آن حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جادّه و به سمت غدیر تغییر میدهند و میفرمایند:
«هان ای مردم! دعوت خدا را اجابت کنید. من پیام آور خدایم.»
این یعنی که هنگام ابلاغ پیام مهمّی فرا رسیده است. لذا فرمان میرسد تا منادی ندا کند: “همه بایستند! آنها که پیش رفتهاند بازگردند وآنان که پشت سرند ، خود را سریعتر برسانند… آهسته آهسته همة جمعیّت در محلّ از پیش تعیین شده جمع میگردند. همچنین از حاضران خواسته میشود تا کسی زیر درختان کهن سالی که در آن جا هست نرود و آن مکان برای برپایی جایگاه سخنرانی خالی بماند.
پس از این دستور، همة مرکبها متوقف و مردمان پیاده میشوند. آنگاه برای توقف سه روزه خیمه میزنند. شدّت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین به حدّی است که مردم و حتّی خود آن حضرت گوشهای از لباس خود را بر سر انداخته و گوشهای از آن را زیر پای خود قرار دادهاند.
از طرف دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله چهار نفر از اصحاب خاصّ خود یعنی مقداد، سلمان، ابوذر و عمّار را فراخوانده وبه آنان دستور دادهاند تا جایگاه سخنرانی را در کنار درختان بلند آماده کنند. آنان خارهای زیر درختان را میکَنند و سنگهای ناهموار را جمع میکنند. آن جا را جارو میزنند و آب میپاشند. بعد از آن در فاصلة بین دو درخت، روی شاخهها پارچهای میافکنند تا سایبانی از آفتاب باشد. سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم میچینند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها کمک میگیرند و منبری به بلندی قامت آن حضرت ساخته میشود و روی آن را با پارچهای میپوشانند. منبر را طوری برپا کردهاند که نسبت به جمعیّت در وسط قرار بگیرد و پیامبر هنگام سخنرانی بر مردم مشرف باشند تا صدای حضرتش به همه برسد و همه ایشان را ببینند.
با توجّه به کثرت جمعیّت، “رَبیعه” را که صدای بلندی دارد، انتخاب کردهاند تا کلام آن حضرت برای افرادی که دورتر قرار دارند، تکرار شود.
مقارن ظهر، منادی رسول الله صلی الله علیه و آله ندای نماز جماعت میدهد. مردم مقابل منبر جمع میشوند و با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نماز جماعت میگزارند. پس از نماز، پیامبر صلیالله علیه و آله از منبر غدیر بالا میروند. سپس علی علیه السلام را فرا میخوانند تا در سمت راستشان بر فراز منبر بایستند. آنگاه در حالی که دست راستشان بر شانة امیرالمؤمنین قرار دارد، سخنرانی تاریخی خود را آغاز میکنند. این خطابه بیش از یک ساعت به طول میانجامد.
پیشوای مهربان در ابتدا به حمد و ثنای الهی میپردازند و سپس میافزایند که: باید فرمان مهمّی دربارة علیّبن ابیطالب ابلاغ کنم که اگر این پیام را نرسانم، رسالت الهی را نرساندهام:
«یا أیُّها الرَسولُ! بَلِّغْ ما أُنزِلَ إلَیکَ مِن رَبِّک و إنْ لَمْ تَفعَلْ، فَما بَلَّغتَ رِسالَتَه» (مائده/ 67)
پس از آن، امر مؤکّد پروردگار را دربارة اعلام ولایت به صراحت مطرح میدارند: جبرئیل سه بار بر من نازل شده و از طرف خداوند مرا مأمور کرده است که در این جایگاه به پاخیزم و بر هر سپید و سیاهی اعلام کنم که: «علیّبن ابیطالب برادر من و وصّی من و جانشین من بر امّتم و امام بعد از من است. نسبت او به من همانند هارون به موسی است؛ جز این که پیامبری بعد از من نیست و او صاحب اختیار شما بعد از خدا و رسولش است.» خداوند در این مورد آیهای از کتابش بر من نازل کرده است:
«إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُه وَ الَّذینَ آمَنوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ و یُؤتونَ الزّکاهَ وَ هُم راکِعونَ» (مائده/55)
«صاحب اختیار شما خدا و رسول اویند و کسانی که ایمان آوردهاند و نماز برپا میدارند و در حال رکوع زکات میپردازند.»
پسر عمّم- فرزند ابوطالب علیهما السلام- است که نماز را برپا داشته و در حال رکوع زکات داده است و در هر حال خداوند - عزّوجلّ- را قصد میکند. خداوند از من راضی نمیشود، مگر آن چه را در حقّ علی بر من نازل شده است ابلاغ کنم.
سپس امامت دوازده امام بعد از خود را تا آخرین روز دنیا اعلام میکنند تا همة طمعها یک باره قطع شود: «حلالی نیست مگر آن چه خدا و رسولش و آنان (امامان) حلال کرده باشند و حرامی نیست مگر آن چه خدا و رسولش و آنان (امامان) بر شما حرام کرده باشند. خداوند - عزّوجلّ- حلال و حرام را به من شناسانده است و آن چه را پروردگارم از کتابش و حلال و حرامش به من آموخته به علی سپردهام. ای مردم! او از طرف خداوند امام است. هر کس ولایت او را انکار کند، خداوند هرگز توبهاش را نمیپذیرد و او را نمیبخشاید. بدانید که جبرئیل از جانب خداوند این خبر را برای من آورده است که: هر که با علی دشمنی کند و ولایت او را نپذیرد، به لعنت و خشم خداوندی گرفتار میگردد.»
ای مردم! علی و پاکان از فرزندانم از نسل او «ثقل اصغر»ند و قرآن «ثقل اکبر» است. هر یک از این دو از دیگری گزارش میدهد و با آن موافق است. آن ها از یکدیگر جدا نمیشوند تا بر سر حوض کوثر بر من وارد شوند. بدانید که امیرالمؤمنین جز این برادرم نیست. بدانید که “امیرمؤمنان” بودن برای احدی جز او روا نیست.»
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله امیرالمؤمنین علیهالسلام را به نزدیک خود فرا خوانده، بازوانِ آن حضرت را میگیرند و بلند میکنند تا همگان ایشان را به چشم خویش ببینند و راه هر گونه شکّ و شبههای تا آخر روزگار بسته باشد. آن گاه بانگ بر میدارند:
«مَن کُنتُ مَوْلاهُ فَهذا علیٌّ مَوْلاهُ»
«هر که من صاحب اختیار اویم، این علی صاحب اختیار اوست.»
در پس این ندا، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله، رو به آسمان سخن میگویند: «پروردگارا! تو هنگام روشن شدن این مطلب و منصوب داشتن علی در این روز این آیه را دربارة او نازل کردی:
«الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دینَکُم و أتمَمتُ عَلیکُم نِعمَتی و رَضیتُ لَکُمُ الاسلامَ دیناً» (مائده/3)
«و مَن یَبْتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ و هُوَ فی الآخِرَه مِن الخاسِرینَ.» (آلِعمران/85)
«امروز دینتان را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام داشتم و از اسلام به عنوان دین شما راضی شدم»
«هر که آیینی جز اسلام برگزیند، هرگز از او قبول نمیشود و در آخرت از زیان کاران خواهد بود.»
گویی پیشوای دل آگاه و آیندهنگر میداند منافقان و شیاطین بر سر راه هدایت خواهند نشست و امامان هدی علیهم السلام را در راه مطامع خویش، شهید خواهند کرد. این است که در بخش دیگری از خطبه، در وصف آخرین حجّت الهی چنین فرمودند:
«بدانید که آخرینِ امامان، مهدی قیام کننده از ماست. اوست پیروزمند بر ادیان. اوست انتقام گیرنده از ظالمان. اوست چیره بر هر قبیلهای از اهل شرک و هدایت کنندة آنان. اوست که هر صاحب فضیلتی را بر پایة فضلش و هر صاحب جهالتی را به قدر جهلش منزلت و جایگاه میدهد. اوست انتخاب شدة الهی. اوست وارث هر علم و محیط بر هر فهم. اوست خبر دهنده از پروردگارش و بالابرندة آیات حق. اوست که پیشینیان به او بشارت دادهاند.»
بدانید او ولیّ خدا در زمین است و حکم کنندة الهی در میان بندگان و امین او در آشکار و نهان.
«پروردگارا! تو شاهد باش که من ابلاغ کردم.»
بدین سان، راه غدیر تا به قیامت روشن میگردد و چراغهای هدایت و کشتیهای نجات یک به یک معرفی میشوند تا حجّت کامل گردد و کسی را تخلّف از آن جایز نباشد.
اینک… ما نیز به انتظاریم که موعود عدالت گستر بیاید و زمین پر فساد را آسمانی کند و انسان دربند خاک را به افلاک برد.
ای دوست غدیری من! برماست که پیام غدیر را برسانیم؛ چرا که این وظیفه را پیامبر رحمتمان بر ما بایسته ساخت:
«فَلْیُبَلِّغِ الحاضِرُ الغایِبَ و الوالدُ الوَلَدَ إلی یومِ القیامَه»
«پس حاضران به غایبان و پدران به فرزندان برسانند… تا روز رستاخیز.»
… سرانجام، مراسم غدیر در پنجشنبه، بیست و یکم ذی الحجّة سال دهم هجری قمری و اوّل فروردین ماه سال یازدهم هجری شمسی، پس از برنامة سه شبانه روز بیعت و تبریک، پایان پذیرفت.