• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

میرسد از راه مردی از دیار آشنایی

میرسد از راه مردی از دیار آشنایی
بر لبانش مهربانی ، در نگاهش روشنایی

روشنایی می دهد خورشید را برق نگاهش
می گذارد آسمان هر روز پیشانی به راهش

می رسد مهدی به دستش تیغ سرخ اقتدار
تا بگوید پاسخی بر ناله های انتظار

تا بگیرد انتقام زخم های بیشمار
لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار

مرحوم محمدرضا آقاسی

جلوه های تصویر در آئینه محرم

09 شهریور 1398 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

به بهترین تصویر جایزه ای اهدا خواهد شد.

شرکت برای عموم آزاد است.

 نظر دهید »

دهه کرامت

19 تیر 1398 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

تا حال وهوای دل من بارانیست

آقا بطلب که در دلم طئفانیست

هر کس که نشد زائر کویت آقا

سودی نبرد، عاقبتش ویرانیست

+امام رضا(ع)جانم

| دهه کرامت مبارک |

 نظر دهید »

گزيده اى از اخلاق امام صادق عليه السلام

05 تیر 1398 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام


|احترام مهمان|
عبدالله بن يعفور مى گويد: مهمانى را نزد حضرت امام صادق عليه السلام ديدم؛ روزى مهمان براى انجام پاره اى از امور برخاست، حضرت او را از دست زدن به كارى بازداشت و خود آنچه را مى بايد، انجام داده، فرمود:
پيامبر صلى الله عليه و آله از اينكه مهمان به كار گرفته شود نهى كرده است.(1)

|برخورد با دو فقير|
مسمع بن عبدالملك مى گويد: در مِنا با جمعى از شيعيان در خدمت حضرت امام صادق عليه السلام بوديم، در مقابل ما مقدارى انگور بود كه از آن مى خورديم، فقيرى آمد و از حضرت چيزى خواست، امام خوشه اى انگور به او عطا كرد، فقير گفت: مرا به اين انگور نيازى نيست، اگر درهمى باشد مى گيرم، حضرت فرمود: خدا برايت گشايش و فراخى فراهم آورد. فقير رفت، سپس برگشت و گفت: خوشه انگور را بدهيد، حضرت فرمود: خدا برايت گشايش و فراخى آورد و چيزى به او نداد!
فقيرى ديگر آمد، حضرت صادق عليه السلام سه حبه انگور به او داد، فقير سه حبه را از دست حضرت گرفت، سپس گفت: حمد و سپاس پروردگار جهانيان را كه به من روزى عنايت كرد.
حضرت فرمود: بايست، پس دست مباركش را پر از انگور كرد و به او داد، فقير از دست حضرت گرفت سپس گفت: حمد و سپاس پروردگار جهانيان را كه به من روزى عنايت كرد.
حضرت فرمود: غلام چه مقدار درهم نزد توست؟ آن مقدار كه ما حدس زديم حدود بيست درهم بود، حضرت آن را هم به فقير داد و او هم گرفت
سپس گفت: خدايا! سپاس اين عنايت هم از تو بود اى خدايى كه شريكى براى تو نيست.
حضرت فرمود: به جايت بايست، سپس پيراهنى كه بر تن مباركش بود به او داد و فرمود: بپوش، او هم پوشيد و گفت: خدا را سپاس كه مرا لباس پوشانيد، اى اباعبداللّه! خدا جزاى خيرت دهد. تا اينجا كه رسيد امام را رها كرد و برگشت و رفت. ما گمان كرديم كه اگر حضرت را رها نمى كرد پيوسته به او عطا مى فرمود: زيرا هرگاه به او عطا مى كرد او هم خدا را به عطاى حضرت سپاس مى گفت.(2)

|صبر در مصيبت|
قتيبه اعشى مى گويد: براى عيادت فرزند حضرت امام صادق عليه السلام به محضر آن بزرگوار مشرّف شدم، ناگهان حضرت را بر درب خانه نگران و محزون ديدم، گفتم فدايت گردم، كودك در چه حال است؟ فرمود: به خدا سوگند آشفتگى و بلا بر اوست.
وارد خانه شد و ساعتى درنگ كرد، آنگاه به سوى ما بازگشت در حالى كه چهره مباركش مى درخشيد و دگرگونى و حزن از او برطرف شده بود، اميدوار شدم كه كودك سالم شده؛ گفتم: فدايت شوم كودك در چه حال است؟ فرمود: از دنيا رفت، گفتم: فدايت گردم او كه زنده بود شما را نگران و غصه دار ديدم و اكنون كه مرده تو را بر اين حال مى بينم؟ مطلب از چه قرار است؟ فرمود: ما اهل بيتى هستيم كه پيش از مصيبت جزع مى كنيم، هنگامى كه قضاى الهى جارى شد به قضايش رضا مى دهيم و به امرش تسليم مى شويم.(3)

|كوشش براى معيشت|

ابوعمرو شيبانى مى گويد: حضرت امام صادق عليه السلام را ديدم كه با تيشه اى در دست و لباسى خشن بر تن، در باغى كه در مالكيت او بود كار مى كرد در حالى كه از بدن مباركش عرق جارى بود، گفتم: فدايت گردم تيشه را به من بسپاريد تا من براى شما كار كنم؛ فرمود: دوست دارم مرد در جستجوى معيشت به حرارت آفتاب آزار ببيند.(4)

|پاداش و مزد كارگر|
حنان بن شعيب مى گويد: گروهى را براى كار كردن در باغ حضرت امام صادق عليه السلام اجير كرديم و پايان كارشان را عصر قرار داديم، وقتى از كار فارغ شدند به معتب فرمودند: پيش از آنكه عرقشان خشك شود مزدشان را بپرداز.(5)

|سود حلال|
ابوجعفر فزارى مى گويد: حضرت امام صادق عليه السلام غلامش را كه به او مصادف مى گفتند به حضور خواست و هزار دينار در اختيارش گذاشته، فرمود: آماده شو تا به مصر براى داد و ستد بروى.
مصادف كالايى آماده كرد و با كاروان تجار به سوى مصر رهسپار شد؛ هنگامى كه نزديك مصر رسيدند قافله اى كه از مصر بيرون مى آمد با آنان برخورد كرد، از قافله درباره وضعيت و قيمت كالايى كه داشتند و مورد نياز عموم مردم بود پرسيدند كه در مصر چگونه است؟
كاروانيان به آنان گفتند: چيزى از آن در مصر يافت نمى شود. هم سوگند و هم پيمان شدند كه كالايشان را از نظر سود دينار به دينار بفروشند! وقتى كالايشان را فروختند و قيمتش را گرفتند، به مدينه باز گشتند. مصادف، بر حضرت امام صادق عليه السلام وارد شد در حالى دو كيسه هزار دينارى همراهش داشت، به حضرت گفت: فدايت گردم اين كيسه اصل سرمايه و آن ديگر سود سرمايه.
حضرت فرمود: اين سود، سودى زياد و فراوان است! شما در فروش كالا چه كرديد؟ مصادف داستان را بيان كرد، حضرت فرمود: سبحان الله، بر ضد مسلمانان هم سوگند شديد كه جنس را از نظر سود جز دينار به دينار به آنان نفروشيد؟! سپس يكى از آن كيسه ها را گرفت و فرمود: اين اصل سرمايه من و به سودش هيچ نيازى ندارم سپس فرمود: اى مصادف! شمشير زدن در ميدان جنگ از طلب حلال آسان تر است.(6)


________________________
پی نوشت:
 (1) - الكافى: 6/ 283، باب كراهية استخدام الضيف، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 24/ 315، باب 37، حديث 30640؛ بحار الأنوار: 47/ 41، حديث 49.
 (2) - الكافى: 4/ 49، باب النوادر، حديث 12؛ بحار الأنوار: 47/ 42، باب 4، حديث 56.
 (3) - الكافى: 3/ 225، باب الصبر والجزع والإسترجاع، حديث 11؛ وسائل الشيعة: 3/ 275، حديث 3639؛ بحار الأنوار: 47/ 49، حديث 76.
 (4) - الكافى: 5/ 76، باب ما يجب الإقتداء بالأئمة، حديث 13؛ وسائل الشيعة: 17/ 39، حديث 21924؛ بحار الأنوار: 47/ 57، حديث 101.
 (5) - الكافى: 5/ 289، باب كراهة إستعمال الأجير…، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 19/ 106، حديث 24251؛ بحار الأنوار: 47/ 57، حديث 105.
 (6) - الكافى: 5/ 161، باب الحلف فى الثراء والبيع، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 17/ 421، حديث 22897؛ بحار الأنوار: 47/ 59، حديث 111.

(7)- ahlebeit.ir

منبع: اهل بيت عليهم السلام عرشيان فرش نشين؛ شیخ حسین انصاریان

 نظر دهید »

| حکمرانی طاغوتی |

03 تیر 1398 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه ما در همان ساختمانی که آن طاغوت حکمرانی میکرد حکمرانی کنیم، مثل او هم عمل بکنیم که نشد، در این صورت ما با او فرقی نداریم. روشمان بایستی با روش بندگان شیطان و اَتباع شیطان متفاوت باشد.»

منبع : www.rasekheoon.net  

 نظر دهید »

القدس عاصمة فلسطین الابدیه (قدس پايتخت ابدي فلسطين)

09 خرداد 1398 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

چرا فلسطین، مسئله مهم جهان اسلام است؟
دنیای اسلام اگر بخواهد به عزّت برسد، بایستی وحدت، اتّحاد و اتّفاق را از دست ندهد. دنیای اسلام اگر بخواهد به قدرت و عزّت برسد، باید در مقابل صهیونیسم بِایستد.
۱۳۹۶/۹/۱۵-مقام معظم رهبري

 

رهبر معظم انقلاب: امروز غزه و فلسطین عرصه‌ی رسوایی غرب است که با ادعای حقوق بشر، بزرگترین و فجیع‌ترین نقص حقوق بشر را در غزه نادیده گرفته است.

 

رهبر معظم انقلاب: امروز غزه و فلسطین عرصه‌ی رسوایی غرب است که با ادعای حقوق بشر، بزرگترین و فجیع‌ترین نقص حقوق بشر را در غزه نادیده گرفته است.

 

مقام معظم رهبري : در روز قدس بايد فرياد مرگ با امريكا، اسرائيل و ارتجاع فضاى سراسر كشورهاى اسلامى را پر كند.

شركت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزين فلسطين خواهد شد.

فردا همگي به نداي رهبرمان لبيك خواهيم گفت.

 

منبع : سايت راسخون

 نظر دهید »

علی را «چه» کشت ؟!

08 خرداد 1398 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام


شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیه‌السلام، از دردناک‌ترین فجایعی است که در تاریخ بشر اتفاق افتاده است. او نه تنها برای شیعیان و مسلمانان، که برای تمام دل‌های حق‌طلب، عدالت‌خواه و جویای فضایل اخلاقی، اسطوره‌ای دوست‌داشتنی بوده و هست. برای همین است که همه جان‌های پاک، شیفته و سوگوار شهادت مظلومانه اوست و هنوز هم این پرسش در برابر قتل ناجوانمردانه او باقی است که چرا؟
علی را «چه» کشت ؟!
 
 
شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیه‌السلام، از دردناک‌ترین فجایعی است که در تاریخ بشر اتفاق افتاده است. او نه تنها برای شیعیان و مسلمانان، که برای تمام دل‌های حق‌طلب، عدالت‌خواه و جویای فضایل اخلاقی، اسطوره‌ای دوست‌داشتنی بوده و هست. برای همین است که همه جان‌های پاک، شیفته و سوگوار شهادت مظلومانه اوست و هنوز هم این پرسش در برابر قتل ناجوانمردانه او باقی است که چرا؟
بررسی و تحلیل فاجعه شهادت حضرت علی (علیه السّلام)، حداقل از دو زاویه قابل انجام است :
نخست آنکه بپرسیم او را چه کسی و چگونه کشت؟ مقدمات و آثار این حادثه چه بود؟
دیگر آنکه به دنبال یافتن «چرا»یی این اقدام ضدانسانی باشیم.


شیوه اول همان روش «تاریخ نقلی» است که در جای خود مفید و آموزنده است، اما نباید در آن متوقف ماند. باید به «تاریخ تحلیلی» هم‌رو آورد و فارغ از اینکه چه کسی مرتکب این فاجعه دهشت‌بار شده است، بررسی کرد که چرا چنین شد. پاسخ به این سؤال دوم است که از تکرار فاجعه جلوگیری می‌کند و مرگ علی (علیه السّلام) را مانند زندگی او برای ابدیت درس‌آموز و سزاوار اندیشیدن می‌کند. یکی از بزرگترین و اصیل‌ترین متفکرانی که در این باره اندیشیده است، استاد شهید مرتضی مطهری است و قصد ما در اینجا بازخوانی و مروری گذرا بر یافته‌های ایشان است. آن بزرگوار به مناسبت بحث «اسلام و نیازهای زمان» ضمن توجه به این تفاوت، آن را چنین مطرح کرده و پاسخ می‌دهد: «یک وقت می‌گوییم علی را که کشت و یک وقت می‌گوییم چه کشت؟ اگر بگوییم علی را که کشت؟ البته عبدالرحمن ابن‌ملجم، و اگر بگوییم علی را چه کشت، باید بگوییم جمود و خشک‌مغزی و خشکه مقدسی» (مجموعه شهید مطهری، ج21، ص 92). آنچه از نظر استاد مطهری جوهرة مذهب خوارج و سبب به شهادت رساندن علی علیه‌السلام بود، انفکاک تعقّل از تدیّن و روحیه جمود و خشکه مقدسی است. قاتلان علی (علیه السّلام) نه تنها انسان‌های بی‌دین نبودند، که از شدت توجه به ظواهرِ دینی حتی مرتکب گناه کبیره را کافر می‌دانستند و این همان چیزی است که «در مجموع روحیه آنها را خطرناک، بلکه وحشتناک کرد». این نکته‌ای است که به مناسبت‌های مختلف در کتاب‌های گوناگون شهید مطهری مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. ایشان جمود فکری را مهم‌ترین تهدید برای جامعه و تفکر اسلامی می‌داند و بارها نسبت به تکرار آن هشدار داده است. از نظر وی خوارج و قاتلان علی علیه‌السلام تنها مصداقی از این خطر بزرگ هستند؛ نه تنها مصداق آن و بالاتر اینکه نشانه‌های حیات و حضور روحیه خوارج همواره وجود داشته و دارد. استاد مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه علی (علیه السّلام)» می‌نویسد: «بحث از خارجی‌گری و خوارج به عنوان یک بحث مذهبی، بحثی بدون مورد و فاقد اثر است، زیرا امروز چنین مذهبی در جهان وجود ندارد. اما در عین حال بحث درباره خوارج و ماهیت کارشان برای ما و اجتماع ما‌ آموزنده است. زیرا مذهب خوارج هر چند منقرض شده است اما روحاً نمرده است؛ روح خارجی‌گری در پیکر بسیاری از ما حلول کرده است.»!! (مجموعه آثار، ج16، ص 333).
معنای جمود و روح خارجی‌گری چیست؟ نشانه‌های آن کدام است؟ نمونه‌های آن چیست؟ به چه دلیل به این اندازه خطرناک است و همواره باید درباره آن اندیشید؟ و بالاخره راه مبارزه با آن کدام است؟ اینها پرسش‌هایی است که در ادامه پاسخ آنها را از لابه‌لای آثار شخصیتی جست‌وجو می‌کنیم که به تعبیر امام خمینی (ره) آثار او بدون استثنا خوب و آموزنده است.روح خارجی‌گری، انفکاک تعقّل از تدیّن است

از نظر شهید مطهری «باید بگوییم جمود و خشک مغزی و خشکه مقدسی» بود که موجب آفرینش فاجعه‌ای به بزرگی ترور علی علیه السلام در محراب عبادت شد و این همان خطری است که همواره جوامع بشری را تهدید می‌کند. برای درک اهمیت این خطر بزرگ باید در نظر داشت که تعقّل و تدیّن دو بال برای پرواز فرد یا جامعه به سوی خوشبختی و کمال است.
بدیهی است که پرواز با هیچیک از این دو بال، به تنهایی، انجام شدنی نیست. همان‌گونه که حذف دین‌ورزی از زندگی بشر، به بهانه خردمندی خیانت به او و پرتاب انسان به قعر بدبختی‌هایی است که نمونه آن را امروزه در غرب شاهد هستیم، نادیده گرفتن خردورزی با شعار دین داری هم آثار نکبت‌باری درپی خواهد داشت. بالاتر اینکه در مقایسه آثار شوم این دو، بدون تردید تمسک به ظواهر دین منهای تفکر و اندیشه دارای عواقب وحشتناک‌تری است. در نصوص دینی هم اصالت با عقل و تعقل است و حتی میزان ارزش دینداری افراد با اندازة خردورزی آنان سنجیده می‌شود. آنان که به اسم دین بدیهیات و داده‌های عقلی را انکار می‌کنند، نه تنها خود به گوهر دین‌ دست نیافته‌اند، که با ارائه چهره‌ای زشت از بزرگ‌ترین نعمت الهی مانع گرایش دلهای پاک به آن می‌شوند و چه خیانتی بالاتر از این؟! اینان با توقف در ظواهرِ احکام از اهداف دین دور شده و بلکه علیه آنها اقدام می‌کنند و خوارج جلوه بارز چنین مردمانی بوده‌اند. «ابن‌ابی‌الحدید می‌گوید: اگر می‌خواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما می‌خواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم» (مجموعه آثار، ج21، ص93).
این چنین است که شهید مطهری جوهرة خارجی‌گری را جداسازی عقل از دین دانسته و هشدار می‌دهد که «انفکاک تعقل از تدین را که همان روح‌ خارجی‌گری است»، هنوز هم زنده و خطرناک می‌بیند. ایشان تصریح می‌کند «مذهب خارجی‌گری با اینکه دیری نپایید اما روحش در تمام قرون و اعصار اسلامی جلوه‌گر بوده است تا اکنون که عده‌ای از نویسند‌گان معاصر و روشنفکر دنیای اسلام نیز طرز تفکر آنان را به صورت مدرن و امروزی در آورده‌اند و با فلسفه حسی پیوند داده‌اند» (مجموعه آثار، ج16، ص 333).
عجیب اینکه از نگاه مطهری حتی مکتب اخباری‌گری در میان شیعیان هم متأثر از روح خارجی‌گری است (همان) و «این دو جریان خیلی شبیه یکدیگر هستند»! (مجموعه آثار، ج21، ص 111).
خالی کردن آموزه‌ها و گرایش‌های دینی از بُن مایه‌های عقلی، گرفتن روح از بدن و میراندن آن است؛ همان‌ کاری که کلیسا کرد و همه ادیان، و از جمله اسلام، هنوز هم که هنوز است تاوان آن را می‌پردازند. برای همین است که در قرآن و سایر متون دینی این همه بر تعقّل و تدبّر پافشاری شده است. دانشمند فرزانه دوران ما استاد محمدرضا حکیمی، که خدایش به سلامت دارد، سال‌ها است با طرح نظریه «اهداف دین و احکام دین» هشدار داده و می‌دهد که باید از تحجرگرایی و جمود بر ظواهر احکام و غافل ماندن از اهداف تشریع آنها بر حذر بود. گرفتار آمدن در چنین دامی موجب آن می‌شود که با تحول زمان و نیازهای آن، احکام دینی نه تنها از فلسفه تشریع خود دور گردند، که به ضدّ خود تبدیل شده و بهانه‌ای به دست بدخواهان دهد تا اسلام را متهم به ناکار آمدی و عدم پاسخ‌گویی به نیاز بشر کنند؛ گناهی که بخشودنی نیست.نشانه‌ها و پیامدهای مذهب خوارج

گفته شد آنچه از نظر استاد مطهری جوهرة مذهب خوارج و سبب به شهادت رساندن علی علیه‌السلام بود، انفکاک تعقّل از تدیّن و روحیه جمود و خشکه مقدسی است. قاتلان علی (علیه السّلام) نه تنها انسان‌های بی‌دین نبودند، که از شدت توجه به ظواهرِ دینی حتی مرتکب گناه کبیره را کافر می‌دانستند و این همان چیزی است که «در مجموع روحیه آنها را خطرناک، بلکه وحشتناک کرد».بیشتر بخوانید: بیزاری از دشمنان امام علی(علیه السلام) و لعن آنان

مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السّلام) با اشاره به این نکته و تاکید بر اینکه خطر نفی خردگرایی به نام دین‌ورزی همچنان باقی است و بارها در تاریخ اسلام تکرار شده است، «ممیزات خوارج» و نشانه‌های پیدایش روح خارجی‌گری را چنین بر می‌شمارد (مجموعه آثار، ج16، صص 316-327) :
1. خوارج روحیه‌ای مبارز‌ و فداکار داشتند و در راه عقیده و ایده خویش سرسختانه می‌کوشیدند.
2. مردمی عبادت پیشه و متنسّک بودند. شبها را به عبادت می‌گذراندند و بی‌میل به دنیاوزخارف آن بودند.
3. مردمی جاهل و نادان بودند . در اثر جهالت و نادانی حقایق را نمی‌فهمیدند و بدتفسیر می‌کردند.
4. مردمی تنگ نظر و کوته دید بودند. اسلام و مسلمانی را در چهار دیواری اندیشه‌های محدود خود محصور کرده و مدعی بودند که همه بد می‌فهمند و یا اصلاً نمی‌فهمند و همه جهنمی هستند.
اجتماع این خصوصیات پیامدهای مهمی نیز برای جامعه دارد که دو پیامد اصلی و مهم آن را خود علی (علیه السّلام) خطاب به خوارج فرموده‌اند : « همانا شما بدترین مردم هستید. شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده می‌کند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی می‌افکند»(نهج‌البلاغه، خطبه 125).این دو پیامد مهم چیست؟

نخست آنکه به دلیل کنار نهادن تفکر و تحمل، خوارج به وسیله‌ای در دست صاحبان قدرت تبدیل می‌شوند. به عبارت دیگر «خطر جهالت این‌گونه افراد و جمعیت‌ها بیشتر از این ناحیه است که ابزار و آلت دست زیرک‌ها قرار می‌گیرند و سدّ راه مصالح عالیه اسلامی واقع می‌شوند. همیشه منافقان بی‌دین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی بر می‌انگیزانند؛ اینها شمشیری می‌گردند در دست آنها و تیری در کمان آنها» (مجموعه آثار، ج16، ص 323).
حماقت جاهلان متنسّک باعث شد تا از طریق آنان پیروزی حتمی یاران علی (علیه السّلام) در جنگ صفین جای خود را به پذیرش آتس بس و حکمیت اجباری دهد، حکمیت نیز منجر به عزل علی گردد و سپس علی را به گناهِ ناکردة پذیرش حکمیت متهم و بعد هم ترور نمایند.
دومین پیامد خطرناکی که در نهج‌البلاغه بر آن تاکید شده است، پیدایش فتنه و گمراهی در میان عوام است. خوارج به دلیل تمسک به شعارهای دینی و عمل به ظواهر احکام، دیگران را فریب می‌دهند و به همین دلیل مبارزه با آنان سخت‌ترین جهاد است. علی علیه‌السلام از روحیه خارجی‌گری به «هاری» که یک بیماری مسری و خطرناک است یاد می‌کند و می‌فرماید به دلیل ظاهر فریبنده خوارج کسی جز من جرأت در آوردن چشم این فتنه را نداشت(نهج‌البلاغه، خطبه 92).
به همین دلیل است که شهید مطهری در میان همه مشکلات، خوارج را «مشکل اساسی» آن حضرت می‌نامد(مجموعه آثار، ج16، ص 598). و «این است که علی به عنوان یک افتخار بزرگ برای خود می‌گوید: این من بودم و تنها من بودم که خطر بزرگی که از ناحیه این خشکه مقدسان به اسلام متوجه می‌شد، درک کردم. پیشانی‌های پینه بسته اینها و جامه‌های زاهد مآبانه‌شان و زبان‌های دائم الذکرشان و حتی اعتقاد محکم و پابرجا‌یشان نتوانست مانع بصیرت من گردد. من بودم که فهمیدم اگراینها پابگیرند، همه را به درد خود مبتلا خواهند کرد و جهان اسلام را به جمود و ظاهر گرایی و تقشّر و تحجری خواهند کشانید که کمر اسلام خم شود. مگر نه این است که پیغمبر فرمود دو دسته پشت مرا شکستند: عالم لاابالی و جاهل مقدس مآب.» (همان، ج16، ص 320).
سلام بر علی، آن روز که در کعبه زاده شد، آن روز که مظلومانه و غریب در مسجد به شهادت رسید و آن روز که سرافرازانه محشور خواهد شد.
منبع: خبرگزاری مهر

به نقل از سايت راسخون

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 189

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 28
  • دیروز: 60
  • 7 روز قبل: 733
  • 1 ماه قبل: 2369
  • کل بازدیدها: 280983
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن