• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

حجت شرعی

 

برای انتخاب خوب و درست(رئیس جمهور)، باید معیارها را شناخت و با مشورت و تفکر، و دست یافتن به حجت شرعی، نامزد اصلح را انتخاب کرد.

داشتن حجت شرعی برای انتخاب یک فرد مایه آرامش دنیوی و اخروی است و حتی اگر تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است

ففروا الی الله

30 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌ کاری کرده بود.
همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟
راه فراری ندارد!
خودش را به سینه‌ی پدر چسباند شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد

 

 

شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید:

«ففِرُّوا إلی الله مِن الله»

 

 

(حاج محمد اسماعیل دولابی)

 

برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir

 نظر دهید »

یا اهل العالم تضرعوا الی الله لتعجیل الفرج

30 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

مردی بر امام صادق صلوات الله علیه وارد شد و به ایشان عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا ؛ من نزد خدا حاجتی دارم و میخواهم که واقع شود؟
امام صادق صلوات الله علیه به او فرمودند:
در هر روز هنگام غروب خورشید بگو:

اقسم علی الله بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها الا ماقضیت حاجتی

مرد رفت و بعد از سه روز آمد، عرض کرد که:
همانا حاجتم برطرف شد ای فرزند رسول خدا، پس امام صادق سلام الله علیه شروع به گریه نمودند و این آیه را قرائت کردند.

و انه لقسم لو تعلمون عظیم
و آن قسمی بزرگ است اگر بدانید

بحار الأنوار جلد ٣١ صفحه ٣٠٧

وچه خوب است که حاجت خود را فرج مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه در نظر بگیریم…

 نظر دهید »

«أنا عَبدٌ مِن عَبِیدِک»

29 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

بنده حیران حضرت روح اللّه هستم. یکى از نزدیکان حضرت امام مى‏ فرمایند؛ امام به من پیغامى دادند تا به آیت الله اراکى‏ بدهم. بعد که ملاقات تمام شد آیت الله اراکى‏ به من گفتند؛ به آقا بگوئید یادتان است هنگامى که در اراک بودیم بزرگ‏ترین کارى که مى‏ کردیم این بود که در روز عاشورا یک دسته‏ ى سینه ‏زنى بیرون بیاوریم تا روحانیت بیایند و جلو بیفتند و حالا ببینید الحمدلله چقدر قدرت داریم. به آقا بگوئید دیدید کار به کجا رسید و حکومت اسلامى برقرار شد و کار ما به کجا رسید؟ بگوئید این همه آوازها از شما بود. بعد اضافه کردند مى‏خواهم فردا خدمت امام بیایم. من ماجرا را خدمت امام عرض کردم، وقتى که خبر آوردند آقاى اراکى‏ تشریف آوردند. امام لباس معمولى خانه را از تن بیرون آوردند و عبا بر دوش به استقبال آقاى اراکى‏ آمدند. با دیدن امام، آقاى اراکى‏ فرمودند: السلام علیکَ یابن رسول الله. السلام علیکَ یابن رسول الله. السلام علیکَ یابن رسول الله. امام زیر بغل ایشان را گرفتند و در کنار خود نشاندند و آقاى اراکى‏ روى کردند به امام و فرمودند: «انَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک. انَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک». شما مجدِّد مذهبى. امام فرمودند: شما هم بقیت السّلف هستید، یادگار گذشتگان ما هستید. (1) عرض بنده از طرح این واقعه آن بود که ملاحظه بفرمائید آیت الله اراکى با آن مقام، با آن بصیرت به امام عرض مى ‏کنند: «انَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک‏» و بعد مى‏ فرمایند شما مجدِّد مذهبى. (2) معنى این جمله آن است که اسلام با آن حیاتى که شما به آن دادید مى ‏تواند ادامه‏ پیدا کند و حرف بنده نیز در تمام جلساتى که گذشت براى گفتن همین نکته بود که اگر بخواهیم در شرایط جدید، اسلام ادامه یابد و مسلمانى ما آن نوع مسلمانى باشد که شایسته‏ ى تشیع است، باید به اسلامى رجوع کرد که حضرت روح الله «رضوان‏الله علیه» به صحنه آورده ‏اند.


رسول خدا (ص) مى‏ فرمایند: «إنَّ فی امّتی محدثین مُکلّمین» (3) «در امت من کسانى هستند که صداى فرشتگان را مى‏ شنوند و فرشتگان با آن‏ها سخن مى‏ گویند.» اگر حضرت امام خمینى «رضوان‏الله علیه» را مصداق چنین افرادى از امت رسول خدا (ص) ندانیم، چه کسانى را مصداق این روایت بدانیم؟ و نیز آن حضرت مى‏ فرمایند: «إنَّ لِلّهِ عباداً لَیسُوا بِأنبیاء یغْبِطُهُمُ النَبیون» (4) «براى خداوند بندگانى است که پیامبر نیستند ولى انبیاء غبطه‏ ى آن‏ها را مى ‏خورند.» آیا حضرت امام روح ‏الله «رضوان‏ الله علیه» مصداق چنین بندگانى نیستند تا ما خود را در ذیل شخصیت او قرار دهیم؟ خداوند به حقیقت اولیاء و انبیائش افتخار پیروى از حضرت امام خمینى «رضوان‏ الله علیه» را جهت بهترین رجوع به حضرت حق، به ما عنایت بفرماید.


«استاد اصغر طاهرزاده»



(1) - برداشت‏هاى موضوعى از سیره‏ ى امام خمینى« رضوان ‏الله علیه»، ج 5، ص 46


(2) - عنایت داشته باشید که علماى بزرگ حوزه، آیت الله اراکى را شیخ الفقها و العرفا لقب داده ‏اند و آیت‏ الله شیخ عبدالکریم ‏حائرى مؤسس حوزه ‏ى علمیه قم ارادت خاصى به ایشان داشتند و در وصف ایشان گفته شده براى آقاى اراکى از بیست سالگى مَدَر و ذهب مساوى بوده. یعنى در عدم التفات به دنیا، برایشان طلا و کلوخ تفاوت نمى‏ کرده.


(3) - سیدعلى خان حسینى مدنى، ریاض السالکین، ج 6، ص 393.

(4) - همان.

 

برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir

 نظر دهید »

چند برگ از تاریخ/مسیری که بر اهل بیت خیلی سخت گذشت

29 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

عبیدالله بن زیاد به یزید نامه نوشت و خبر کشته شدن حسین و جریان اهل و عیالش را گزارش داد. یزید نیز پس از رسیدن این نامه، دستور داد تا سرهای شهدا را به همراه کاروان اسرا به سوی شام روانه کنند؛ مسیری که بر اهل بیت خیلی سخت گذشت و بسیار اتفاقات ناگواری در آن افتاد؛ سختی و تلخی‌ ای که برای درک آن ذکر چند برگ از تاریخ کافیست.


برگ اول، هم مسیری با قاتلان
برای یک فرد چقدر سخت است که با قاتل پدر، برادر، همسر یا فرزندش همگام شده و یک مسیری را با هم بپیمایند. اهل بیت حسینی از ظهر عاشورا تا اول ماه صفر به مدت بیست شبانه روز با شمر، خولی، شبث بن ربعی، عمرو بن حجاج و محفّر بن ثعلبه هم مسیر بودند؛ در حالی که ابن زیاد به همراه آن پنج قاتل، هزار جنگجوی سواره را هم راهی کرده بود.[ینابیع الموده، ج3، ص88]شایعات گاهی آنقدر اوج می‌گیرد که حتی انسان تهمت خارج شدن از دین و کفر را را نسبت به خاندان پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ممکن است باور ‌کند؛ پس تا می‌توان باید از شایعات و سخنان بی‌پایه و اساس دوری گزید.

امام سجاد(علیه‌السلام) این مسیر را اینگونه شرح دادند: «حَمَلَنِی عَلَی بَعِیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطَاءٍ وَ رَأسُ الْحُسَینِ عَلَی عَلَمٍ وَ نِسوَتُنا عَینٌ قُرعَ رَأسُهُ بارُّمحِ حتّی إِذا دَخَلنا دِمَشقَ صاحَ صائِحٌ یا أهلَ الشّام هَؤُلَاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ الملعون! مرا بر شتری بی جهاز سوار کرده و سر مبارک حسین را بر نیزه زدند. زنان پشت سر ما بر مرکب‎‌هایی بدون زین سوار بودند و دشمنان با نیزه‌ها در اطراف و پشت سر ما قرار داشتند. هرگاه چشم یکی از ما گریان می‌ شد با نیزه بر سر او می‌ زدند تا اینکه داخل دمشق شدیم و شخصی فریاد می‌زد: ای اهل شام این اسیران اهل بیت ملعون هستند!!!»[اقبال الاعمال، ج3، ص89]

برگ دوم، بی‌ خبران بی خیران تاریخ
روزها از عاشورا می‌گذشت و به نوبت سرها از شهری به شهر دیگر می‌رسید و وارد آن شهر می‌شد و یک سری برنامه، تکرار و تکرار می‌شد. شهرها را آذین می‌کردند، جشن و پایکوبی برپا می‌ساختند؛ سرها را از صندوقچه‌های مخصوص بیرون آورده و بر نیزه می‌زدند؛ بین اسرا و ساکنان هر شهر و دیاری می‌گردانند. کاری که داغ را تازه و تازه تر می‌کرد. این کارها برای شهرهای مختلف تکرار می‌شد[تذکره الخواص، ص237]
در ورودی نصیبین، شهری که منصور بن الیاس دستور آذین بندی آن را نیز داده بود؛ سرها را به نیزه زدند؛ جمعیت زیادی هم به استقبال آمده بودند؛ اما شخصی که حامل سر امام حسین(علیه‌السلام) بود هر کاری کرد اسب از جایش تکان نخورد. مرکب را عوض کردند؛ اما باز هم اسب حرکت نکرد. تا آنکه ناگهان سر مقدس امام از نیزه بر زمین افتاد و ابراهیم موصلی سر را برداشت؛ نگاهی به آن انداخت و دید سر نوه پیامبر حسین بن علی است. آنگاه بود که زبان به ملامت آن قاتلان باز کرد. سپاهیان نیز او را شهید کرده و سر را بیرون شهر قرار دادند و خود وارد شهر شدند.[معالی السبطین، ص542]

برگ سوم، هستند اهل بصیرت
کاروان اسرا به نزدیکی حَمص رسیده بودند؛ خبر ورود سرها به شهر پخش شد و از طرف والی آن شهر که خالد بن نشیط بود؛ دستور آذین و برپایی جشن نیز صادر شده بود. خالد از یک فرسخی به استقبال سرها رفته بود و وقتی قصد ورود به شهر را داشتند؛ در دروازه شهر، مردم همگی به سوی قاتلان سنگ پرتاب کرده و دروازه را بستند. بر اثر آن سنگ‌ها بیست و شش نفر از یزیدیان هلاک شدند. یزیدیان نیز از منطقه گریختند و در کنار کنیسه‌ای اردو زدند.
اهالی حمص به این نیز بسنده نکرده و با هم، هم قَسَم شدند تا خولی را کشته و سر امام را از او بگیرند و در آن مکان دفن کنند و این افتخاری برای دنیا و آخرتشان باشد. ولی یزیدیان از این نقشه باخبر شده و از ترس خود سریعاً به سمت بعلبک رهسپار شدند.[معالی السبطین، ص544]
 از آنها می‌پرسیدند: شما چه کسانی هستید؟!

امام سجاد(علیه‌السلام) در پاسخ پیرمردی که این پرسش را داشت؛ فرمود:«آیا قرآن نخوانده‌ای؟ ما همان‌ خاندان رسول خدا هستیم که قرآن درباره آنها فرموده:” قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏[شوری/23] ای پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش‌‌هایی که برای هدایت شما انجام داده‌ام، پاداشی نمی‌خواهم جز این که خویشان مرا دوست بدارید. ” ” وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[اسراء/26] حق خویشاوندان و نزدیکانت را پرداخت کن. ” “إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[احزاب/33] همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی و گناه از شما اهل‌بیت زدوده شود و شما را به گونه‌ای بی‌مانند پاک گرداند.” پیرمرد هم پاسخ داد: خوانده‌ام اما معنای آن را نفهمیده بودم!»[امالی صدوق، ص166]

برگ چهارم، الشام
شامیان در بیرون شهر به استقبال آمده بودند. به دستور شمر، سرهای مقدس را بر نیزه زدند، در بین اسرا قرار دادند و این کاروان را در میان تماشاگران حرکت دادند تا به دروازه دمشق رسیدند. تعداد شامیانی که به استقبال آمده بودند به 500هزار نفر می‌رسید. برخی دف، برخی طبل و شیپور می‌زدند. بساط آلات موسیقی و جشن و سرور، رقص و آواز برپا بود. زنان آرایش کرده و شهر را آذین بسته بودند. در روز روشن و ظهر هنگام، خاندان شهدای کربلا را با روهایی باز وارد شهر کردند. از آنها می‌پرسیدند: شما چه کسانی هستید؟!
امام سجاد(علیه‌السلام) در پاسخ پیرمردی که این پرسش را داشت؛ فرمود:«آیا قرآن نخوانده‌ای؟ ما همان‌ خاندان رسول خدا هستیم که قرآن درباره آنها فرموده:” قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏[شوری/23] ای پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش‌‌هایی که برای هدایت شما انجام داده‌ام، پاداشی نمی‌خواهم جز این که خویشان مرا دوست بدارید. ” ” وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[اسراء/26] حق خویشاوندان و نزدیکانت را پرداخت کن. ” “إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[احزاب/33] همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی و گناه از شما اهل‌بیت زدوده شود و شما را به گونه‌ای بی‌مانند پاک گرداند.” پیرمرد هم پاسخ داد: خوانده‌ام اما معنای آن را نفهمیده بودم!»[امالی صدوق، ص166]

چهار نکته پایانی
هر برگی از این برگ‌ها تنها گوشه‌ای از تصویر مظلومیت‌ها بود و به پای هر کدام آنها باید گریست. اما این کافی نیست. آنها فقط برای اشک ریختن نبوده و باید از آنها درس گرفت. باید بفهمیم که:
1- شایعات گاهی آنقدر اوج می‌گیرد که حتی انسان تهمت خارج شدن از دین و کفر را نسبت به خاندان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ممکن است باور ‌کند؛ پس تا می‌توان باید از شایعات و سخنان بی‌پایه و اساس دوری گزید.
2- در بین بی‌خبران و غفلت زدگان؛ همیشه بودند افرادی بصیر مانند ابراهیم موصلی که حقیقت را کشف کرده و انجام وظیفه نمودند. اینها حجت‌های الهی بر دیگران هستند؛ تا زبان بهانه‌جویان در روز قیامت بسته شود.
3- باب معجزات و کرامات و نشانه‌های الهی همواره جاری بوده و بسیاری آنها را دیدند؛ ولی به آنها پاسخی بایسته ندادند. ما چه پاسخی برای آنها داریم؟
4- قرآن خواندن هنر نیست؛ باید به دنبال فهم قرآن و سپس عمل به آن بود.

 نظر دهید »

آرمان اسرائيل ،هدف امريكا

29 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 نظر دهید »

تا نقطه ضعف هست دشمني هم هست

25 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

تا نقطه ضعف هست؛ دشمنی هم هست
در اولین روز بهار ۹۲ رهبر انقلاب برای بار دوم، اظهارنظر مهمی درباره‌ی تحریم‌های هدفمند آمریکا کردند. «بله، تحریمها اثر گذاشت، منتها نه آن اثری را که دشمن می‌خواست… این یک اشکال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولت‌های ما در برنامه‌های اساسی خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاه‌های نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان “تکنوکرات” لبخند انکار زدند که مگر می‌شود!؟ بله، می‌شود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ی خاص تمرکز پیدا می‌کنند.»(۱۳۹۲/۰۱/۰۱) «از نظر دشمن، اقتصاد کشور یک نقطه‌ی ضعفی است که [او] میتواند با تکیه‌ی بر آن نقطه‌ی ضعف، مقاصد سوء خودش را در مورد کشور عزیز ما و در مورد جمهوری اسلامی اِعمال بکند؛ باید روی اقتصاد [کار کرد]. من گفتم اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که از درون می‌جوشد و احتیاج ما را به دیگران کم می‌کند و استحکام کشور را در مقابل تکانه‌های خارجی افزایش می‌دهد.»(۱۳۹۵/۰۸/۲۶) واقعیت این است که «سیاست نفت و بالا پایین شدن نفت، دست دیگران است؛ نفت مال ما است امّا اختیارش دست دیگران است.»(۱۳۹۵/۱۰/۱۹) به‌همین دلیل «باید اقتصاد را از نفت خلاص کنیم و این هدف مهم با توجه به امکانات، ظرفیت‌ها و نیروی انسانی کشور تحقق‌پذیر است، همان‌گونه که برخی کشورهای بدون نفت، این کار را کرده‌اند.»(۱۳۹۶/۰۶/۰۴)
 
امنیت و عزت درگرو اقتصاد مستحکم
اقتصاد منهای نفت سه ویژگی دارد: اول اینکه بر «روی قیمت نفت اثرگذار»، «پول ملّی‌اش ارزشمند» و در آن «قدرت خرید مردم بالا» است. که اگر چنین اقتصاد قوی این‌جوری به‌وجود نیاید، «نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیت اقتصاد این است. و البتّه بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمی‌آید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواسته‌ها به دست نمی‌آید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمی‌آید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواسته‌ها تأمین نخواهد شد… نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم.»(۱۳۹۶/۰۱/۰۱)

اگر همانطور که رهبرانقلاب گفته‌اند، هدف میان‌مدت دشمن، «مسئله‌ی اقتصاد کشور است» و «اقتصاد بایستی حرکت نکند، معیشت مردم بایستی لنگ بماند، کار و تولید باید در کشور پایین بماند، بیکاری باید به‌عنوان یک بلا در کشور عمومیت پیدا کند» که مردم «از جمهوری اسلامی و از نظام اسلامی به‌خاطر مشکلات معیشتی ناامید و مأیوس بشوند»(۱۳۹۶/۰۲/۲۰)، آنگاه ضرورت پرداخت مستمر به این بخش، و ترمیم نواقص و معایب موجود اهمیت می‌یابد. بی‌شک تا زمانی که به اقتصاد منهای نفت - به‌عنوان یکی از ابزارهای قدرت کشور- نرسیم «دشمنی دشمن ادامه هم خواهد داشت تا هنگامی‌که مأیوس شوند… باید به جایی برسیم که دشمن احساس کند نمی‌تواند؛ باید مأیوس شود. آن‌گاه دشمنی‌ها به پایان خواهد رسید و یا کم خواهد شد. تا وقتی دشمن امیدوار باشد که می‌تواند نظام اسلامی را ریشه‌کن کند، تلاش خواهد کرد و ضربه وارد خواهد آورد. همه‌ی همّت ما باید این باشد که آن‌چنان ساخت را مستحکم کنیم که دشمن احساس کند هر تیغی وارد بیاورد، تیغش کُند و به ضرر خودش تمام خواهد شد و هر گلوله‌ای بزند، به طرف خودش کمانه خواهد کرد.»(۱۳۸۲/۰۵/۱۵)

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 189

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 8
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 1554
  • 1 ماه قبل: 3687
  • کل بازدیدها: 282839
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن