سهنکته درباره حکم جدیدمجمعتشخیصمصلحتنظام
یادداشت تحلیلی نشریهی خط حزبالله(شماره نودوپنجم)
۱. مجمع تشخیص مصلحت نظام نهادی است که ریشهی شکلگیری آن حل اختلافات میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بوده اما درگذر زمان، پختهتر و پربارتر شده و امروز در “فرآیند تکامل نهادی” بهجایی رسیده است که بازوی مشورتی توانمندی برای رهبری شمرده میشود. این نهاد در دههی ۸۰ شمسی در ترسیم چشمانداز ایران ۱۴۰۴ نقش محوری داشت و اکنون هم در تدوین سیاستهای کلی نظام، و هم در نظارت بر اجرای این سیاستها نقشآفرینی میکند. برای نقشآفرینی هرچه بهتر، اهمیت فراوانی دارد که در ترکیب اعضای این مجمع، بهرهبرداری حداکثر از “ذخیرهی تجربیات مدیریتی نظام” در کلانترین سطح ممکن مدنظر قرار بگیرد. از همین روست که علاوه بر اعضای حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، رهبر انقلاب همواره رؤسای جمهور و مجلس سابق را نیز در ترکیب این نهاد وارد کردهاند. برای نمونه، بعد از دولتهای هفتم و هشتم و مجلس ششم، رؤسای جمهور و مجلس وقت به ترکیب اعضای مجمع دعوت شدند که البته اگرچه رییس مجلس ششم با حکم رهبر انقلاب به عضویت مجمع درآمد اما بعد از مدتی با استعفای شخصی از مجمع کنار رفت. همچنین بعد از رخدادهای فتنهگون سال ۱۳۸۸ فقط کسانی از ترکیب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار نهاده شدند که با عبور از خطوط قرمز، بر پیاده شدن از کشتی نظام اصرار داشتند.
۲. به دنبال این اصل، این نکته اهمیت مییابد که نگاه به ترکیب مجمع تشخیص، چنان باشد که بتواند تصمیمگیری بهتر در مورد “مصالح ملی” را به ارمغان بیاورد. درعینحال، نباید مجمع تشخیص مصلحت نظام را با «خانهی احزاب» اشتباه گرفت. پس اگرچه حضور حداکثری نیروهای فعال، با تجربه ی کلان اجرایی و تقنینی و قضایی در مجمع ضرورت دارد تا تصمیمات مجمع نمادی از “ارادهی ملی” مردم ایران باشد اما این نهاد محلی برای وزنکشی نیروهای سیاسی نیست. شاید از همین روست که بعد از انتخابات حماسی ریاستجمهوری که مجموعاً حدود ۴۲ میلیون مشارکتکننده داشت، رهبر انقلاب عملاً همهی اضلاع رقابت در آن انتخابات را بهعنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت منصوب نمودهاند. در اینجا دیگر بحث اکثریت و اقلیت نیست، بلکه استفاده از همهی ظرفیتها مطرح است. میتوان حدس زد که اگر نتایج انتخابات ریاستجمهوری عکس آنچه در ۲۹ اردیبهشت سال جاری رقم خورد نیز میبود، رهبر انقلاب به همین شیوه در انتخاب اعضای دور جدید مجمع عمل میکردند. همانگونه که ایشان در دیدار با کارگزاران نظام در ماه رمضان امسال نیز اشاره کردند که باید برای ایجاد فضایی جدید، همه باهم باشیم: «با توجّه به دشمنیها، با توجّه به وضعیت، با توجّه به نیازها، با توجّه به اهداف بلندی که در مقابل ما است، باید یک فضای جدید ایجاد بشود. در ایجاد این فضای جدید -فضای همکاری، فضای کار و فضای تلاش برای هدف مشترک که آن عبارت است از پیشرفت کشور و اعتلاء نظام جمهوری اسلامی- همه سهیماند، همه شریکاند. باید بتوانیم خودمان را به مقاصد نظام مقدّس جمهوری اسلامی، قدمبهقدم نزدیک کنیم. اینها مقاصدی است که در شعارهای جمهوری اسلامی از اوّل وجود داشته، امروز هم هست؛ باید خودمان را نزدیک کنیم به آنها. این [هدف] تلاشِ همه را میخواهد. اگر همه تلاش کردیم، میتوانیم بِایستیم، میتوانیم استقامت کنیم، میتوانیم دشمنمان را بهزانو دربیاوریم؛ اگر همه باهم باشیم؛ این توصیهی همیشگی ما است.»(۱۳۹۶/۰۳/۲۲)
۳. نکتهی دیگر آن که وقت زیادی در گروههای کارشناسی برای آماده سازی متن پیوست حکم گذاشته شد که چکیدهی آن در ۵ محور ذیل خلاصه شده است؛ از جمله آنکه رهبر انقلاب سازو کار لازم برای کارآمدی و اثربخشی سیاستها را در انجام مأموریتهای مهم و گستردهی این دستگاه از آن مطالبه دارند. تحقق این مطالبه بهجز راهبردهای محتوایی، در گرو مهندسی شکلی نهاد نیز هست. از اینرو در حکم دورهی جدید مجمع، ایشان روی «چابکسازی ساختار» این نهاد تأکید نمودهاند؛ همانگونه که در حکم دورهی جدید شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بر «بازمهندسی ساختار» آن شورا تأکید داشتند تا بتواند بیشترین کارآمدی را در چارچوب مأموریتهای خود نشان دهد. بازمهندسی ساختار و چابکسازی به عنوان مطالبه کلان رهبر انقلاب از همه نهادها و مجموعه های ذیربط، از موضوعاتی است که حالا بعد از گذشت چهار دهه از عمر انقلاب اسلامی، برای تطبیق بهتر با شرایط روز داخلی و بینالمللی، بهمنظور دستیابی به نتایج بهتر و تأمین منافع حداکثری، ضروری به نظر میرسد.
منبع:http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=37413
چرا «نصرالله» همیشه وعده پیروزی میدهد؟
حزب الله لبنان برای هشتمین سالگرد پیروزی در جنگ ۳۳ روزه دستخطی از حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله، دبیر کل این حزب، رونمایی کرده است. سیدحسن نصرالله در این دستخط نوشته است: «همیشه به شما وعدهی پیروزی میدهم- أعدُکم بالنّصرِ دائما». آنچه پیش رو دارید دو روایت از یک دیدار است؛ دیدار هستهی اولیهی حزب الله لبنان با امام خمینی (قدس سره) در بدو تأسیس حزب الله در سال ۶۱ شمسی. راویان این دیدار شهید سید عباس موسوی، دبیر کل پیشین و سید حسن نصرالله، دبیرکل فعلی حزب الله لبنان هستند. همچنین میتوانید صوت این سخنان را از اینجا دانلود کنید.
سید حسن نصرالله: در آن دیدار سید عباس از طرف مجموعه صحبت کرد. قاعدتا وقت برای صحبت طولانی نبود. سید عباس بسیار خلاصه به امام (رحمت الله علیه) گفت: ما گروهی از روحانیون و جوانان لبنانی هستیم که تصمیم گرفتهایم در برابر اشغال اسرائیل مقاومت کنیم. اسرائیل کشور ما را اشغال کرده. و به واسطهی این که حضرتعالی امام و مرجع ما هستید به تأیید و راهنماییهای شما نیازمندیم. امام (رضوان الله علیه) بلافاصله این یکپارچگی و هماهنگی میان برادران و همچنین این رویکرد را تأیید کردند. و تأکید کردند اصلا راه دیگری جز مقاومت در برابر اشغال وجود ندارد. و مقاومت در برابر اشغال واجب شرعی و دینی است. و امام (رضوان الله علیه) آن روز جملهی بسیار مهمی گفتند. گفتند: به خدا توکل کنید و به وعده و یاری خداوند اطمینان داشته باشید. به خودتان متکی باشید. منتظر کمک، پشتیبانی و حمایت این و آن نباشید. کارتان را حتی اگر شده از صفر شروع کنید. با گذشت زمان و راستی، اخلاص، جدیت و توکل به خداوند متعال پیروز خواهید شد. و این جمله را به کار بردند که: من پیروزی را در پیشانی شما میبینم. امام آن روز این را گفتند و قاعدتا این برای برادران خیلی جالب توجه بود. چون در آن اوایل -داریم از اواخر ۸۲ و اوایل ۸۳ صحبت میکنیم. - هیچ افقی برای پیروزی مقاومت و مخصوصا پیروزی کوتاهمدت مقاومت وجود نداشت. مقاومت شبیه رفتن به سمت سرنوشت نامعلوم بود. پروژهی مقاومت بیش از این که پروژهی پیروزی باشد بیشتر شبیه پروژهی شهادت دستجمعی بود! امام این راه و این مجموعه را تأیید کردند و مشروعیتی که نیاز داشت را به آن بخشیدند. هم به این ساختار و هم به این روش، خط و راه. و میتوانیم آن جلسه را مهمترین جلسهی بنیانگذاری تاریخ حزب الله قلمداد کنیم.
خاطره از جلسه با امام خمینی(ره) در سال ۱۹۸۲
سید عباس موسوی: ایشان (سلام الله علیه) را به یاد میآورم در حالی که سال ۱۹۸۲ در خدمتش بودیم و آمریکا، نیروهای چندملیتی و اسرائیل لبنان و منطقه را قبضه کرده بودند. ایشان (سلام الله علیه) به ما گفت: این مقطع از تاریخی که در آن زندگی میکنید همچون کربلاست. از صفر شروع کنید. تا پایان زندگیتان انتظار میوهچینی نداشته باشید. بگذارید نسلهایتان میوهها را بچینند.
خاطره از جلسه با امام خمینی(ره) در سال ۱۹۸۲
سید حسن نصرالله: مقاومت را خودکشی و دیوانگی و شور جوانانی میدانستند که هنوز به اندازهی کافی بزرگ نشدهاند و عقل و فهم ندارند. اگر یادتان باشد آن روزها این ادبیات حتی توسط بعضی نویسندگان استفاده میشد که: مگر چشم میتواند دشنه را تاب بیاورد؟ که البته این یک مغالطه بود. حتی نزدیکان ما نیز این مسئله را درک نمیکردند. میگفتند میخواهید خودتان را به کشتن بدهید آزادید! پای خودتان. به طور کلی ایدهی مقاومت در ابتدا یک ایدهی مردمی نبود. بلکه بسیاری آن را نوعی هوس، حرارت، احساسات کنترلنشده، خودکشی یا… میدیدند. احساس میکردند ما داریم سرمان را به دیوار میکوبیم و نتیجه فقط این است که سر خودمان میشکند. درک مقاومت در ابتدای مسیر برای بسیاری از مردم دشوار بود. چون اسرائیل پاکسازی و اشغال بسیار شدیدی انجام داده بود. بسیاری را میکشت و خانهها و روستاهای بسیاری را تخریب میکرد. مردم میترسیدند و ناتوان و مأیوس بودند. ۱۰۰.۰۰۰ سرباز اسرائیلی در لبنان حضور داشتند. همچنین نیروهای چند ملیتی آمریکایی، فرانسوی، انگلیسی و ایتالیایی. ضمن این که بعضی نیروهای سیاسی و نظامی لبنان با دشمن تعامل و همکاری داشتند. وقتی به مردم میگفتیم ما افراد کمشماری هستیم که میخواهیم در برابر همهی این واقعیت خارجی مقاومت کنیم منطقی بود که بسیاری از مردم این را درک نمیکردند. در حالی که سید عباس وقتی با مجاهدان صحبت میکرد، آنان را بسیج میکرد یا سخنرانی میکرد از مقاومت به عنوان پروژهی شهادت نام نمیبرد بلکه مقاومت را پروژهی پیروزی بر میشمرد. و همان طور هم شد.
خاطره از جلسه با امام خمینی(ره) در سال ۱۹۸۲
سید حسن نصرالله: امسال بیست و پنجمین سالگرد شکلگیری حزب الله و مقاومت اسلامی لبنان است. از روز اول در پیشانی آن گروه کمشمار با ایمانی که خود را به خدا فروخته بود، پیروزی و موفقیت حک شده بود. برادران و خواهران، به همین دلیل است که در این ۲۵ سال حتی یک شکست هم نخوردهایم. حتی یک روز هم مغلوب نشدهایم. و با نگاه به آن گذشته دربارهی آینده نیز میگویم: برادران و خواهران، به شما تأکید میکنم در مقابله با همهی پیامدها، چالشها و شرطبندیهای داخلی، منطقهای و بین المللی هیچ وقت شکست نخواهیم خورد.
سال ۲۰۰۴
ترجمه از سیدحسین مرکبی
آشنایی با باورها، افکار و رهبران ده گروه تندروی یهودی در اسرائیل
گروه های تندروی مذهبی بسیاری در داخل محافل صهیونیستی حاضر هستند که افکاری خصمانه را علیه فلسطینیان دارند. بازتاب این افکار را می توان در آرا و دیدگاه های خاخام های تندروی این رژیم مشاهده کرد. این گروه ها فعالیت ها و اقدامات مجرمانه ی گوناگونی را علیه فلسطینیان انجام می دهند که گهگاه تا سطح قتل نیز می رسد. این موضوعی است که می توان انعکاس آن را در رخدادهای مرتبط با چالش موجود در فلسطین اشغالی رصد کرد.
با توجه به آنچه گذشت، تمرکز فعالیت های گروه های تندروی مذهبی یهودی در مورد مسجد الاقصی است. گروه های یادشده در انجام اقدامات تحریک آمیز علیه مسلمانان فلسطینی که البته با هدف مانع تراشی در برگزاری نماز و مراسم عبادی اسلامی در آن انجام می پذیرد، مشارکت دارند و کار را به جایی می رسانند که علاوه بر فلسطینیان، با پلیس رژیم صهیونیستی نیز درگیر می شوند.
اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟ برجسته ترین گروه های تندروی یهودی فعال در داخل اراضی اشغالی 48 چه کسانی هستند؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم ترین رهبران این گروه ها چه کسانی هستند؟
1 ـ اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟
شکل گیری اکثر این گروه ها مبتنی بر بنیادها و اصول فکری مطرح شده از سوی خاخام «ابراهام بن اسحاق کوک» بوده است. این خاخام یهودی، در حدود 25 سال پیش از ایجاد کشور جعلی «اسرائیل»، مدرسه ای را تحت عنوان «مرکازهراف» به راه انداخت که اولین مدرسه ی تندروی صهیونیستی بود که بیشتر رهبران گروه های تندرو از آن فارغ التحصیل شدند.
اصول مطرح شده از سوی ابراهام بن اسحاق همان اصولی بود که حزب صهیونیستی کار بر اساس آن شکل گرفت (و گروه های تندروی یهودی جزء اقمار این حزب به شمار می آمدند) ؛ ولی بعد از جنگ 1967 شرایط به صورتی دراماتیک تغییر کرد و گروه های تندروی مذهبی در رژیم صهیونیستی به سمت ائتلاف با راستگرایان تندرو در ائتلاف لیکود حرکت کردند، ائتلافی که همچنان پا بر جا است.
شماری از مورخان بر این باروند که تمامی سازمان ها و گروه های مذهبی یهودی و صهیونیستی که در شکستن حرمت مسجد الاقصی و حمله به این مکان مقدس مشارکت دارند، از یک آبشخور اساسی و محوری تغذیه می کنند که همان ایمان به اسطوره های تلمودی و ادعاهای صهیونیستی در خصوص احداث معبد سوم سلیمان می باشد.
میراث بر جای مانده از یهودیان حکایت از آن دارد که معبد سلیمان اولین بار در هنگام اسارت یهودیان مقیم فلسطین در سال 586 (سبی بابلی) به دست پادشاه بابل تخریب شده و بار دوم نیز این تخریب در سال 70 میلادی و در هنگام اسارت یهودیان توسط پادشاه روم (سبی رومی) ویران گردیده است. این دیدگاه به تفصیل در کتابی تحت عنوان «گروه های تندروی یهودی و رویکردهای سیاسی دینی در اسرائیل» (الجماعات الیهودیة المتطرفة والاتجاهات السیاسیة الدینية في اسرائیل) که توسط خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی، استاد رشته ی زبان عبری دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به رشته ی نگارش درآمده، مورد اشاره قرار گرفته است. این کتاب که پایان نامه ی دکتری نگارنده به شمار می آید و در سال 2009 دفاع شده، یک اثر علمی و پژوهشی می باشد که توسط دار الشروق مصر به زیور طبع آراسته گردیده است.
خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی دلیل رشد گروه های تندروی مذهبی یهودی را در پیروزی رژیم اشغالگر قدس در جنگ 1967 می داند که البته پیش از مذهبی های یهودی، سکولارها را تحت تاثیر فراوان خود قرار داد ؛ این پیروزی برای آنها مهر تاییدی بر تحقق وعده های دینی بود و همین موضوع باعث شد تا این پیروزی، موتور محرک دیگر حوادث باشد.
شکستی که رژیم صهیونیستی در سال 1973 متحمل شد، تاثیر فراوانی بر تضعیف گروه های چپ به نمایندگی حزب کار داشت و به تقویت راستگرایان افراطی و تشکیل ائتلاف های دولتی با هدف تحقق اصل «حفظ کامل سرزمین اسرائیل» انجامید.
نویسنده ی مذکور تاکید می دارد که اصطلاح «سرزمین کامل اسرائیل» یکی از اصول و پایه های اصلی تفکر گروه های تندروی صهیونیستی است و جریان های وابسته به جنبش کار، جریان تندروی مذهبی صهیونیستی و جریان وابسته به جنبش «حیروت» در مورد حفظ این اصل با همدیگر توافق نظر دارند، اصلی که به عنوان انگیزه ایجاد شهرک های صهیونیست نشین به عنوان یک وظیفه ی دینی و عقیدتی بوده است.
گروه هایی که درباره شان صحبت شد، مخالف اصل زمین در مقابل صلح هستند ؛ زیرا این اقدام را به مثابه چشم پوشی از حق تاریخی یهودیان در مورد سرزمین موعود می دانند. خاخام های یهودی نیز فتواهایی را در خصوص ممنوعیت تخلیه شهرک های صهیونیست نشین صادر نموده اند. گروه های تندروی مذهبی یهودی هیچ حقی را برای ساکنان اصلی فلسطین قائل نیستند و بر ضرورت اخراج فلسطینیان به خارج سرزمین پدری شان و نیز مصادره ی منازل شان تاکید می نمایند.
2 ـ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟
گروه های افراطی مذهبی یهودی به دو جریان اصلی تقسیم می شوند که در ذیل هر کدام از آنها یک سری گروه ها جای می گیرند. این دو جریان اصلی شامل موارد ذیل می شود:
جریان اول: «گروه های صهیونیستی» که باورها واعتقادات شان مبتنی بر اندیشه سرزمین موعود و ملت برگزیده ی خداوند است و جمعیت موسوم به «مزراحی» گروه های قائل به این باورها را در خود جای می دهد. در واقع، مزراحی به مثابه مادر تمامی گروه های تندروی دیگری است که از قلب آن منشعب شده اند. از دیگر گروه های عضو این جریان می توان مفدال، جنبش تامی، موراشا و میماد اشاره کرد.
جریان دوم: «جماعت تکفیر» که برخی از آنها همچون جنبش حبد، شاس، ناتوری کارتا و ساطمر جزء یهودیان شرقی یا همان سفاردیم ها هستند و برخی دیگر از آنها نیز همچون جنبش های اجوادات یسرائیل و یگیل هاتوراه جزء یهودیان غربی یا همان اشکنازی می باشند.
شایان ذکر است که اختلافات میان گروه های وابسته به این جریان به حد تکفیر همدیگر یا توصیف شکل گیری «اسرائیل» به عنوان یک اقدام تکفیری می رسد ؛ ولی نقطه ی تلاقی همه ی اینها تنفر از اعراب، مخالفت با شکل گیری کشور فلسطینی و عدم شناسایی حق فلسطینیان برای زندگی در سرزمین موعود است.
3 ـ برجسته ترین گروه های تندروی مذهبی یهودی کیستند و چه کسانی زعامت و رهبری آنها را عهده دار می باشد؟
گروه های تندروی مذهبی یهودی با توجه به تعداد اعضا و تنوع اهداف شان متفاوت هستند که در اینجا مهم ترین این گروه ها، اهداف و زعمای آنان را مورد اشاره قرار می دهیم.
الف ـ احیای معبد
یک گروه یهودی است که در تندروی و افراطی گری گوی سبقت از بقیه ربوده است. این گروه تلاش می کند تا گروه های یهودی که هدف شان تخریب مسجد الاقصی است، در قالب یک گروه جمع کند. این جماعت، پیشگام اکثر سازمان ها و گروه های موسوم به «کوه معبد» است و رهبری آنان را هلیل وایز بر عهده دارد.
ب ـ نگهبانان معبد
این گروه از چندین سازمان و گروه یهودی تشکیل شده است که شامل موارد ذیل می باشد:
ـ انستیتو معبد: این مرکز در سال 1983 توسط خاخام های یهودی به نام های یسرائیل ارییل، موشه نیمان و مایکل بن حورین در محله ی یهودی قدس تشکیل شد. مقامات این مرکز معتقدند که بنای معبد نه از طریق معجزه بلکه با انجام اقدامات موثر عملی امکان پذیر است.
این انستیتو حمایت دولت صهیونیستی و برخی گروه ها و سازمان های ملی گرای صهیونیستی را با خود دارد ؛ ضمنا گروه های رادیکال مسیحی نیز از آن حمایت می کنند. یسرائیل ارییل از مقامات این مرکز به خاطر فتاوی ویژه اش که در آن به توجیه تخریب دارایی های عرب ها، نسل کشی و قتل آنها و نیز پایان بخشیدن به موجودیت شان در فلسطین می پرداخت، شهرت داشت.
ـ جنبش «پیش به سمت کوه حامور»: یک گروه آکادمیک است که بیشتر به کارهای نظری و تئوری پردازی اقدام می ورزد. اعضای اصلی این گروه از شهرک صهیونیست نشین یتزهار هستند که از جمله ی آنها می توان اسحاق شابیرا، دودی دودا کیویچ، شای داوییم و یوسی بلای اشاره کرد. این گروه فعالیت هایی در زمینه ی راه اندازی برنامه های مستمر اهانت به مسجد الاقصی و حرکت یهودیان به سمت این مکان مقدس دارند. این گروه همچنین آموزش هایی نیز برای همین هدف (حملات مستمر به مسجد الاقصی) به دانش آموزان مدارس دینی یهودی می دهند.
ـ جنبش «برای ایجاد معبد»: ریاست این جنبش را یوسف البویم در اختیار دارد و در میان هواداران خویش این تفکر را گسترش می دهد که هدف این جنبش، یهودی سازی حرم شریف قدسی و ایجاد معبد کذایی بر روی ویرانه ها است.
جمعیت نگهبانان معبد در هنگام اعیاد و مراسم های یهودیان به ویژه آن مراسم مرتبط با معبد ـ همچون سالروز تخریب معبد کذایی در 9 آگوست ـ اطلاعیه ها وبیانیه هایی تحریک آمیز صادر می کنند. آنها همچنین به صورت دوره ای، اقدام به برگزاری راهپیمایی می نمایند و بستر را ورود هواداران خویش به حرم شریف قدسی فراهم می آورند.
ج ـ گروه «هیات امنای کوه معبد»
یکی از سازمان های تندروی یهودی است. دأب این گروه ایجاد وحشت در میان شهروندان فلسطینی و انجام انواع اقدامات تروریستی و تجاوز است که هدف از آن، واداشتن فلسطینیان به مهاجرت و ترک سرزمین های آبا و اجدادی شان است. این گروه، با بهانه ی اینکه فلسطین جزئی از سرزمین «اسرائیل» است، دست به اقدامات وحشیانه می زنند.
این گروه با همکاری دیگر جنبش ها و سازمان های تندروی صهیونیستی در راه اندازی راهپیمایی ها و حمله به شهروندان بی پناه فلسطینی و املاک آنها در الخلیل و دیگر شهرهای کرانه باختری وقدس همکاری می کنند.
ریاست این گروه را «گیرشون سالمون» بر عهده دارد که پیش از این، از اعضای فعال در انجمن یهودی آمریکایی «دفاع» بوده است. وی مدیر اجرایی مدرسه ی دینی «کوه معبد» می باشد. از وی، مقادیر گسترده ای سلاح، مواد منفجره و نقشه کشف شده است که نشان می دهد این چهره در پی انجام اقدامی مجرمانه برای به راه انداختن انفجار در فلسطین بوده است.
وی بر ضرورت انتقال دیوان عالی رژیم صهیونیستی به «کوه معبد» تاکید دارد و می گوید که رئیس این رژیم باید در آنجا سوگند بخورد. وی خواستار مانور نظامی و مسلحانه ارتش صهیونیستی در صحن های مسجد الاقصی می باشد.
د ـ گروه شوفوبانیم
یکی از گروه های وابسته به شهرک نشینان صهیونیست است که خواستار استیلا بر اراضی عربی می باشند. در سال 1984 که روند مصادره ی اراضی شدت یافته و تب احداث شهرک های صهیونیست نشین در کرانه باختری بالا گرفته بود، این جماعت نقشی برجسته در وارد آوردن لطمه به املاک و زمین های فلسطینیان داشت.
اقدامات اعضای این گروه کینه توز باعث بر هم خوردن امنیت و آرامش فلسطینیان در اراضی اشغالی گردید. از مهم ترین فعالیت های خصمانه این گروه، می توان به حملات مستمر به فلسطینیان مقیم مناطق همجوار مسجد الاقصی اشاره کرد. اعضای این گروه شبانه روز و با ایجاد سر و صداهای فراوان، خواب و آسایش را از خانواده های فلسطینی می ربودند و هنگامی که مسلمانان مشغول ادای نماز در مسجد بودند، آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند.
هـ ـ گروه «شهروندان برای یهودا، سامره و غزه» موسوم به «ییشع»
این گروه را الیاکیم یعتسینی در سال 1985 راه اندازی کرد. او که یک وکیل بود، از تندروترین ملی گرایان پیشاهنگ رژیم صهیونیستی به شمار می آمد. وی که از ساکنان شهرک یهودی نشین «کریات اربع» بود، از تندروترین شهرک نشینان به شمار می آمد. یکی از فعالیت های مهم این گروه، بسیج اپوزسیون جهت مقابله با هر گونه سازش احتمالی میان صهیونیست ها، فلسطینیان و عرب ها و البته به طور مشخص طرح صلح «حسین ـ پرز» بود که در آن برهه، عرضه شد.
و ـ گروه «سازمان مبارز یهودی» موسوم به «آیال»
دانشگاه بار ایلان یکی از مشهورترین دانشگاه های دینی در رژیم صهیونیستی به شمار می آید و یکی از برجسته ترین مراکز گسترش افراطی گری صهیونیستی و مهم ترین منبع آن می باشد. شماری از دانشجویان این دانشگاه در سال 1992 گروهی را با عنوان «سازمان مبارز یهودی» ایجاد کردند که به نام «آیال» نیز شناخته می شد.
اگر بخواهیم چارچوب فعالیت های این گروه و میزان تحول آن را درک کنیم، کافی است که عملکرد دو گروهی را مورد بررسی قرار دهیم که از تندروترین، خشن ترین و متخاصم ترین جماعت های تروریستی یهودی به شمار می آیند. این دو گروه عبارتند از: کاخ و جنبش کاهانا حی.
این گروه همچنین دیگر گروه های تروریستی و رادیکال یهودی قائل به قدسیت سرزمین «اسرائیل» است و هر کس که به خود جرات عقب نشینی از این حق غیر قابل چشم پوشی توراتی را به خود می داد، کافر می دانستند و او را فردی مرتد و مهدور الدم می دانستند.
ز ـ گروه «فرزندان یهودا»
گروهی از یهودیان تندرو با عادات و اطوار عجیب و غریب هستند. از جمله عقاید عجیب این جماعت آن است که هنگام پیاده روی همیشه صورت خود را به سمت خورشید می گیرند و فرقی نمی کند که خورشید در کجای آسمان باشد.
این گروه عجیب و غریب خرابه های روستای عربی لفتا که در غرب شهر قدس قرار دارد، برای اعتکاف انتخاب می کنند که دلیل آن نیز وجود چشمه های آب است. این جماعت در این چشمه به انجام مراسم طهارت یهودی می پردازند. اعضای این گروه خود را نمایندگان حضرت مسیح می دانند.
ح ـ اسرائیل جوان
رهبری این گروه را خاخام «لخمان کاهانا» را عهده دار است و اخیرا نام خود را به نام جماعت «کهانا حی» تغییر داده است که همان نام رهبرشان می باشد. مرکز نفوذ این گروه در محله ی «طریق باب الواد» و در منطقه ای است که به نام «کولیل جورجیا» شناخته می شود و در بخش قدیم قدس قرار دارد.
این گروه درگیری های خونینی را علیه ساکنان عرب بیت المقدس در سال 1983 به راه انداخت به ویژه وقتی که یک راهپیمایی برای انتقال کتاب تورات به «معبد کولیل جورجیا» ـ آن هم در قالب یک جشن دینی ـ به راه انداختند. در جریان این راهپیمایی، آنها از کنار دیوار براق گذاشتند و در صدد حمله به مسجد الاقصی برآمدند که با مقاومت عرب های مسلمان رو به رو شدند که این اقدام را از مظاهر یهودی سازی می دانستند.
ط ـ کاخ
از مشهورترین گروه های یهودی خواستار تخریب مسجد الاقصی است. این گروه در سال 1972 توسط یک خاخام یهودی آمریکایی به نام «مائیر کاهانا» شکل گرفت و از هواداران این جماعت، می توان به گودمن اشاره کرد که در یازده آوریل 1982 به مسجد الاقصی حمله کرد.
10 ـ بازگرداندن تاج
رهبری این گروه را یک خاخام به نام «یسرائیل فویختونفر» در اختیار دارد. مسئولیت این فرد تحریک یک گروه خشن از جوانان متعصب و البته تندروی مذهبی صهیونیستی است که برای استیلا و چنگ اندازی بر بسیاری از منازل و ساختمان های فلسطینیان در شهر قدس نقشه می ریزند، آن هم با این بهانه که املاک مذکور یک روزی تعلق به یهودیان داشته است.
من از تبار سرهای بر نیزه رفته ام
آخرین دست نوشته شهید بی سر مدافع حرم محسن حججی قبل از اعزام به سوریه
سلفی نمایندگان کار خوبی نبود
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، به نقل از روابط عمومی شورای نگهبان، آیت الله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در آغاز جلسه امروز چهارشنبه (۱۸ مردادماه ۹۶) اعضای این شورا، با اشاره به برگزاری مراسم تنفیذ و تحلیف ریاست جمهوری، اظهار داشت: بحمدالله مراسم تنفیذ و تحلیف به خوبی اجرا شد و رهبر معظم انقلاب هم مانند همیشه مطالبی گوشزد کردند که این مطالب و مفاهیم باید مثل تابلو جلوی چشم مسئولان باشد و دیگران و مردم نیز باید پیگیر این مطالب باشند.
وی در ادامه ضمن برشمردن محورهای اصلی حکم تنفیذ رهبر معظم انقلاب، افزود:بر اساس حکم تنفیذ رهبر معظم انقلاب، هم رای ملت و هم تنفیذ ایشان موکول به حفظ و رعایت صراط مستقیم انقلاب و اسلام است.
دبیر شورای نگهبان سپس ضمن ابراز خرسندی از برگزاری مراسم تحلیف با حضور گسترده نمایندگان کشورهای خارجی تصریح کرد: تعداد کثیری از نمایندگان کشورهای مختلف در کمال آرامش و امنیت و نظم در ایران حاضر شدند و مراسم تحلیف به خوبی برگزار شد.
آیت الله جنتی همچنین در ادامه ضمن اشاره به حواشی به وجود آمده در مراسم تحلیف و بازتاب رسانهای و مردمی این حواشی، اضافه کرد: چطور این نمایندگان توجه نداشتند که نسبت به عمل آنها چه تفسیری صورت میگیرد و مردم و جامعه در خصوص این اقدام چه قضاوتی خواهند کرد. در مجموع کار این عده از نمایندگان کار خوبی نبود و با اعتراضاتی روبرو شد و به مسئله روز تبدیل شد.
وی در پایان با اشاره به تحریمهای اخیر آمریکا، این تحریمها را مسئلهای بسیار مهم برشمردند و افزود: این مسئله، مسئله سادهای نیست و خودشان گفتند که این تحریمهای جدید بی سابقه و هدف اصلی اعمال آنها، زیر سوال بردن نظام و حرکت در مسیر براندازی نظام جمهوری اسلامی است که میبایست توجه جدی و اقدام شایسته نسبت به آنها انجام شود.