معرفی کتابِ «تب مژگان»
دشمن شناسی از بزرگترین توصیه های قرآن و راوایات اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) است. قطعا هر کس از این توصیه و رهنمود مهم رویگردان شود، دچار انواع طوفان ها و مصائب سهمگین خواهد شد.
مجموعه حاضر، حاصل تحقیقات مهم و طولانی مدت در زمینه بهاییت و بهایی شناسی است که در قالب رمانی امنیتی منتشر شد.
قسمتی از داستان:
خیلی وقت نبود که از ماموریت برگشته بودم… سه روز مرخصی داشتم… مثل پروانه دور بچه ها و خانمم می گشتم بلکه نبودن این دو سه ماه را یه جوری از دلشون در بیارم… وقتی از ماموریت های لبنان برمی گردم، حداقل تا دو هفته دپرسم و طول میکشه که خودم را جمع و جور کنم…
بالاخره مرخصی هم تموم شد و برگشتم اداره… خدا حفظ «عمّار» بکنه… معمولا در غیاب من، وظایف من را هم به دوش میکشه… اما… وقتی اینبار دیدمش، خیلی دمق بود… جریان پرونده ای را برام تعریف کرد که حال دوتامون خیلی گرفته شد… عمار، پوشه بزرگی را باز کرد و شروع کرد:
محمد جان! اوایل سال 92 بوده که خانواده ای در شیراز، خبر گم شدن دخترشان را به پلیس اعلام و به خاطر وضعیت روحی بدی که آن دختر داشت، ابراز نگرانی شدیدی کردند…
علت این وضعیت بد روحی، مرگ مادر دختر بود که دقیقا سه روز قبلش رخ داده بود و دختر به خاطر شدت اندوه، دو روز زبانش بند آمده بود و قادر به صحبت کردن نبوده…
صبح روز سوم، دختر را در رختخوابش ندیدند و بسیار آشفته و نگران، به نزدیک ترین اداره آگاهی محل مراجعه کرده و گزارش مفقودی او را دادند…
این گم شدن، حدودا دو روز طول کشید … وضعیت خانواده بسیار بد و بدتر میشد… تا اینکه دخترک، که نامش «مژگان» و حدودا 19 سال سن داشت، به خانه مراجعه کرد و همه را از نگرانی در آورد…
آنچه باعث بهت بیشتر همه اعضای فامیل و خانواده شد، این بود که مژگان، برخلاف حدودا یک هفته گذشته، هم حرف می زد و هم آرامش خاصی در صدایش بود و هم قشنگ گریه می کرد و در خودش نمی ریخت…
عمار، پرونده ای حدودا 800 صفحه ای را گذاشت روبروم که حتی تمام جزییاتش را در طول حدود پنجاه روز اخیر در آورده بود… در پرونده آمده بود که: علی الظاهر همه چیز عادی بود و خیلی طبیعی می گذشت… مژگان غذا می خورد… راه می رفت… می نشست… حرف می زد… ابراز عواطف می کرد و حتی می بوسید… در آغوش عزیزانش می رفت… خلاصه وضعیت طبیعی حاکم بود… در این وسط، هر از گاهی، با تلفن هم حرف می زد و با بعضی دوستانش رابطه داشت و به منزلش می رفتند… دوستانی که قبلا به آنجا نمی رفته و پدر و داداش کوچکش آنها را نمی شناختند…
تا اینکه حدودا پس از ده روز… سر نهار… حال مژگان دوباره بد شد و تب شدیدی بدن او را فرا گرفت… نمونه این تب در طول این ده روز، حدودا سه چهار بار تجربه کرده بود… مخصوصا شب اولی که مادرش را خاک سپاری کرده بودند… تب مدام در حال شدت یافتن بود و عمه ها و پدر و داداش کوچکش که «آرمان» نام داشت، بسیار نگران وضعیت او بودند…
می ترسیدند که خدا نکند تشنج کند… چون تب وقتی زیاد باشد، سبب تشنج شده و تمام اعضا و جوارح فرد، از حیطه کنترلش خارج شده و وضعیت بدتری را به وجود می آورد…
دکتر که در همسایگی آنها زندگی می کرد، فورا بالای سر مژگان حاضر شد و پس از بررسی و معاینه، فقط گفت: «تب بی مادری است… خدا به او صبر بدهد… دارو و درمان ندارد… باید بگذرد… باید زمان بگذرد… به مژگان فرصت بدهید… دختر مقاومی است… اگر بخواهید می توانم به او آرام بخش بزنم …»
اما مژگان… با چشمان نیمه باز و بدن داغ داغش، گفت: «صبر می کنم… باید صبر کنم… آرام بخش نزنید… فقط لطفا تلفن را برایم بیاورید و کمی اینجا را خلوت کنید… میخوام کمی تنها باشم…»
تلفن را به زور در دستش نگه داشته بود… خیلی دستش می لرزید… حدودا نیم ساعت با تلفن حرف زد… پس از نیم ساعت، وقتی عمه اش بالای سرش آمد و به او نگاه کرد و پیشانی اش را دست گذاشت، دید همه چیز عادی است و تبش هم کمتر شده… خیلی هم کمتر شده… و حالا خیلی آرام، مثل پری دریایی، از خستگی و فشاری که تحمل کرده بود، خوابش برده…
برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir
اعمال ماه شعبان
اوّل : هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ وَ اَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ
دوّم : هر روز هفتاد مرتبه بگوید اَسْتَغْفِرُاللّهَ الَّذى لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحیمُ الْحَىُّ الْقَیّوُمُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ و در بعضى روایات الْحَىُّ الْقَیُّومُ پیش از الرَّحْمنُ الرَّحیمُ است و عمل به هر دو خوبست و از روایات مستفاد مى شود كه بهترین دعاها و ذكرها در این ماه استغفار است و هركه هر روز از این ماه استغفار كند هفتاد مرتبه مثل آنست كه هفتاد هزار در ماههاى دیگر استغفار كند .
سوّم: تصدّق كند در این ماه اگرچه به نصف دانه خرمایى باشد تا حق تعالى بدن او را برآتش جهنّم حرام گرداند از حضرت صادق علیه السلام منقول است كه از آن جناب سؤ ال كردند از فضیلت روزه رجب فرمود چرا غافلید از روزه شعبان راوى عرض كرد یابن رَسول الله چه ثواب دارد كسى كه یك روز از شعبان را روزه بدارد فرمود به خدا قسم بهشت ثواب اوست عرض كرد یابن رسول الله بهترین اعمال در این ماه چیست فرمود تصدّق و استغفار هر كه تصدّق كند در ماه شعبان حق تعالى آن را تربیت كند همچنانكه یكى از شما شتر بچّه اش را تربیت مى كند تا آنكه در روز قیامت برسد به صاحبش در حالتى كه بقدر كوه اُحُد شده باشد.
چهارم: در تمام این ماه هزار بار بگوید لا اِلهَ اِلا اللّهُ وَلانَعْبُدُ اِلاّ اِیّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوُ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ كه ثواب بسیار دارد از جمله آنكه عبادت هزار ساله در نامه عملش بنویسند .
پنجم: در هر پنجشنبه این ماه دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بار صلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى كه دارد از امر دین و دنیاى خود و روزه اش نیزفضیلت دارد و روایت شده كه در هر روز پنجشنبه ماه شعبان زینت مى كنند آسمانها را پس ملائكه عرض مى كنند خداوندا بیامرز روزه داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان و در خبر نبوى است كه هر كه روز دوشنبه و پنجشنبه شعبان را روزه دارد حقّتعالى بیست حاجت ازحوائج دنیا وبیست حاجت ازحاجتهاى آخرت او را برآورد .
ششم: در این ماه صلوات بسیار فرستد.
امریکا و انگلیس وفرانسه جنایت کارند
تبریک عرض میکنم عید بزرگ و بینظیر مبعث پیامبر اکرم را به همهی حضّار محترم، میهمانان عزیزی که در جمهوری اسلامی هستند و سفرای محترم کشورهای اسلامی و همهی ملّت ایران و همهی مسلمانان عالم و به همهی آزادگان جهان.
بعثت حادثهی یگانه و بینظیری است که حقیقتاً هیچ حادثهی دیگری در تاریخ بشر به اهمّیّت و عظمت بعثت پیغمبر وجود ندارد. بعثت پیغمبر، اوج رحمت پروردگار بر بنیبشر و انسانیّت بود. فرستادن پیامبران، ارسال پیغمبران برای هدایت انسان، برای رساندن انسان به نقطهی اوج، بزرگترین رحمت پروردگار در حقّ بشر است و اوج این حرکت در بعثت پیغمبر اکرم بود. راهی بر روی بشر گشوده شد که این راه تا آخر دنیا، این قدرت را و ظرفیّت را دارد که بشر را پیش ببرد، همچنانکه از آن روز تا زمان حاضر، انسانیّت پیش رفته است؛ فکر انسان، ذهن انسان، بسیاری از حقایقی که ادیانْ متکفّل بیان آن بودند، جزو عرف جامعهی بشری شده است و بحمدالله دلهای آحاد بشر به سمت معنویّات میل و گرایش پیدا کرده است.
در بعثت آنچه لبّ مطلب است عبارت است از توحید؛ توحید یعنی عبودیّت خدای متعال بهصورت انحصاری؛ یعنی هواها، هوسها، شهوتها، غضبها بر زندگی انسان حاکم نباشد؛ یعنی دیکتاتوریها، استبدادها، منیّتها ادارهکنندهی زندگی انسان نباشند؛ منشأ مدیریّت زندگی انسان عبارت باشد از علم الهی و قدرت الهی و رحمت الهی و فیض الهی و هدایت الهی؛ این معنای توحید است. در درجهی اوّل همهی آن کسانی که با منیّت خود، با تکبّر خود، با استبداد خود، با ظلم خود میخواهند بر امور جامعهی بشری و جوامع بشری تسلّط پیدا کنند، با شعار توحید عقبزده میشوند، لذا دشمنی میکنند. وَ کَذٰلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَالجِنِّ یوحی بَعضُهُم إِلىٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورًا؛(۲) همهی پیغمبران با صاحبان زر و زور، با مستبدّان عالم، با زورگویان عالم، با فراعنهی عالم روبهرو شدند، مواجه شدند و با آنها مبارزه کردند. بدون مبارزهی حق، باطل مجبور به عقبنشینی نمیشود. اینکه بشریّت روزبهروز از اوّل تاریخ بشر تا امروز به معارف الهی نزدیک شده و نزدیکتر شده است، بهخاطر مبارزه است؛ چون حق باید مبارزه کند. الَّذینَ آمَنوا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَالَّذینَ کَفَروا یُقاتِلونَ فی سَبیلِ الطّاغوتِ؛(۳) بدون مبارزهی با مستبدّان و زورگویان و بدخواهان بشر و ظالمین و ستمگران نمیشود حق را پیش برد؛ مبارزه لازم است و پیغمبران این کار را کردند؛ و توحید، متضمّن کلّیّات و اصول و خطوط اصلی این مبارزه است.
«لاالهالّاالله» صرفاً یک مسئلهی اعتقادی و ذهنی محض نیست؛ «لاالهالّاالله» منشأ اثر است، منشأ عمل است. همین دولت اسلامیای که آقای رئیسجمهور اشاره کردند که در مدینه به وجود آمد، ناشی از «لاالهالّاالله» است؛ یعنی حکومت جز به دست خدای متعال و مبعوثین خدا، در ادیان الهی معنی ندارد؛ برای همین هم بهمجرّدی که پیغمبر فرمود: قولوا لا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ تُفلِحوا،(۴) صاحبان زر و زور در همان محیط محدود و کوچک مکّه در مقابل او صفآرایی کردند؛ بعد در مدینه که دولت اسلامی تشکیل شد، باز حکومتها و امپراتوریها و قدرتهای جهانی در مقابل اسلام صفآرایی کردند؛ این صفآرایی از روز اوّل تا امروز وجود داشته است و از روز اوّل تا امروز، عقبنشینی در این مصاف، سرنوشت باطل بوده است و پیشروی، سرنوشت حق بوده است. همان جمعیّت محدودی که در مکّه با آن فشار زندگی میکردند، امروز یک جامعهی عظیم بشری است با افتخارات فراوان، با امکانات فراوان و با امید فراوان و با آیندهی روشن. این را باید فهمید: امّت اسلامی باید از بُن دندان به توحید برگردد.
ما اگر چنانچه به توحید اعتقاد داریم، نمیتوانیم زیر بار زور برویم، نمیتوانیم زیر بار ظلم برویم، نمیتوانیم در مقابل ظالم نَایستیم، این طبیعت توحید است. اینکه جمهوری اسلامی اعلام میکند که هر جا مظلومی هست و نصرتی لازم است، ما آنجا حاضریم، بهخاطر این است؛ اینکه ما روی مسئلهی فلسطین اینجور اصرار داریم، بهخاطر این است. چون لازمهی توحید این است که انسان در مقابل زورگویی ظالم به مظلوم بِایستد؛ حقیقت توحید این است و بعثت این را به ما یادآوری میکند؛ و این مطمئنّاً پیشرفت هم دارد. حالا البتّه فشارها بر روی مردم فلسطین در این ایّام و ایّام گذشته -در این هفتاد سال- فراوان بوده است امّا شما ملاحظه کنید که همان جمعیّت مظلوم محدودی که صهیونیستها توانستند بهآسانی بر آنها غلبه پیدا کنند و یک ملّت را از کشور خودش بیگانه کنند و دستش را کوتاه بکنند و بر آن کشور مسلّط بشوند، همان ملّت ضعیف، امروز تبدیل شده است به یک فلسطین قدرتمند که حکومت صهیونیستی را تهدید میکند و حکومت صهیونیستی در مواجههی با آن احساس ضعف میکند، احساس عجز میکند؛ و بدون تردید فلسطینیها بر صهیونیستها غالب خواهند شد و فلسطین به دست فلسطینیها برخواهد گشت.
ایستادن ما در کنار گروههای مقاومت، در منطقهی غرب آسیا به همین دلیل است. حضور ما در سوریه، در مقابله و مواجههی با تروریستهایی که آمریکا و عوامل آمریکا در منطقه به وجود آورده بودند، به این دلیل است. اینکه گفته بشود «جمهوری اسلامی ایران توسعهطلب است، میخواهد فلانجا را تصرّف کند»، اینها حرفهای مهمل و بیمعنا و خلاف واقع و دروغی است؛ نه، ما قصد توسعه و نگاه توسعهطلبی به هیچ نقطهای از دنیا نداریم؛ احتیاج هم نداریم، بحمدالله کشور بزرگ، آباد و پرظرفیّتی در اختیار ملّت ایران است. [این حضور] بهخاطر این است که در منطقهی سوریه، در غرب آسیا، مقاومت در مقابل ظلم وجود داشت و وجود دارد؛ به این دلیل ما آنجا حضور پیدا کردهایم. لذا ملاحظه میکنید که به توفیق الهی، [جبههی] مقاومت به برکت کمکهایی که شد و به برکت شجاعتی که نیروهای سوری داشتند، توانستند بر تروریستهای حمایتشده بلکه بهوجودآمدهی بهوسیلهی آمریکا و غربیها و مزدورانشان در منطقه -مثل سعودی و مانند اینها- غلبه پیدا کنند، آنها را شکست بدهند.
همان کسانی که دیروز از داعش آشکار و غیر آشکار حمایت میکردند، امروز ادّعا میکنند که در مقابلهی با آنها حضور داشتهاند و آنها را شکست دادهاند؛ آنهم بدروغ! چنین چیزی نیست، آنها هیچ دخالتی نداشتهاند. در این نطقی که رئیسجمهور آمریکا(۵) همین چند ساعت قبل از این کرد، میگوید که «ما توانستیم داعش را در سوریه شکست بدهیم»؛ دروغ واضح و فاضح!(۶) آنها آنجایی که لازم دانستند، وارد شدند و کمک کردند؛ آنجایی که عناصر اصلی داعش در محاصره بودند، وارد شدند و آنها را نجات دادند. قبل [از آن] هم در ایجاد داعش، آنها مؤثّر بودند؛ با پول سعودی و امثال سعودی، آنها توانستند این موجودات خبیث را به وجود بیاورند و به جان ملّت عراق و سوریه بیندازند؛ منتها «مقاومت» در مقابل آمریکا و در مقابل عوامل آمریکا توانست این دو کشور را نجات بدهد؛ بعد از این هم همینجور.
این حملهی سحر دیشب به سوریه یک جنایت است!(۷) بنده صریحاً اعلام میکنم رئیسجمهور آمریکا، رئیسجمهور فرانسه(۸) و نخستوزیر انگلیس(۹) جنایتکارند و جنایت کردند! البتّه طَرْفی هم نخواهند بست، سودی هم نخواهند برد؛ همچنانکه در این سالهای گذشته در عراق، در سوریه، در افغانستان حضور پیدا کردند و از این قبیل جنایات انجام دادند و هیچ سودی هم نبردند. همین چند روز قبل از این، رئیسجمهور آمریکا گفت که هفت تریلیون ما خرج کردهایم در منطقهی غرب آسیا -بهقول او خاورمیانه- و هیچچیز گیرمان نیامد؛ راست میگوید، چیزی گیرشان نیامده. بعد از این هم آمریکا بداند، هرچه خرج کند، هرچه تلاش بکند، قطعاً در این منطقه هیچچیز گیرش نخواهد آمد.
در مقابل این حوادث، ما باید بیدار بشویم، ما باید حواس خودمان را جمع کنیم؛ ملّتهای اسلامی، کشورهای اسلامی، دولتهای مسلمان بایستی تجربه بیندوزند، باید بفهمند چه دارند میکنند. اینها میخواهند به امّت اسلامی ضربه بزنند؛ هدف فقط کشور سوریه یا کشور عراق یا کشور افغانستان نیست؛ هدف، حضور اسلام در این منطقه است؛ به این میخواهند صدمه بزنند. کشورهای اسلامی بفهمند این معنا را؛ دولتهای اسلامی خودشان را در خدمت اهداف آمریکا و بعضی کشورهای غربیِ متجاوز قرار ندهند. این افتخاری نیست برای یک کشور مسلمان که رئیسجمهور آمریکا علناً بگوید «ما نگاه میکنیم به گاو شیرده»! به اینها به چشم گاو شیرده نگاه میکند؛ این افتخار است؟ در همین تبلیغاتِ انتخاباتیِ اخیر در سال گذشته، همین رئیسجمهور کنونی آمریکا این حرف را گفت؛ گفت ما به سعودیها به چشم گاو شیرده نگاه میکنیم! ذلّت از این بیشتر؟ برای یک دولت، برای یک ملّت، ذلّت از این بالاتر؟ پولش را بگیرند، بعد بهعنوان گاو شیرده او را خطاب بکنند، به او توهین بکنند؛ ذلّت یک کشور و یک دولت بیش از این نمیشود؛ اسلام با این ذلّتها مخالف است. وَلِلَّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنینَ؛(۱۰) اگر مؤمن باشند، باید عزیز باشند؛ این ذلیل بودن نشانهی این است که اینها ایمان ندارند، مؤمن نیستند، دروغ میگویند، همچنانکه اربابانشان دروغ میگویند. رئیسجمهور آمریکا میگوید «ما به سوریه حمله کردهایم برای مبارزهی با به کار بردن سلاح شیمیایی»! این حرف دروغ است؛ آنها [هستند که] با به کار بردن سلاح شیمیایی -نه سلاح شیمیایی و نه هر جنایت دیگری علیه بشریّت- مخالفتی ندارند؛ الان روزانه یمن دارد بمباران میشود، اینها دارند حمایت میکنند؛ در مناطق مختلف عالم، مسلمانها زیر فشار قرار میگیرند، اینها از آن ظالم حمایت میکنند و به او کمک میکنند؛ اینها از اینکه مردمی رنج ببرند، درد بکشند، ناراحت نمیشوند. همینها از صدّام جنایتکار پشتیبانی کردند، حمایت کردند؛ هزاران نفر از مردم ایران و عراق بهوسیلهی سلاح شیمیاییای که صدّام به کار برد نابود شدند یا آسیب دیدند؛ هنوز در بین مردم ما جوانهایی که آن روز آسیب دیدند وجود دارند، حضور دارند و رنج میبرند. اینها مخالف [سلاح شیمیایی] نیستند؛ اینها بهخاطر اهداف استعماری و دیکتاتوریِ بینالمللیِ خودشان وارد اقدام میشوند و متّهم میکنند این و آن را به دیکتاتوری، [درحالیکه] خودشان دیکتاتور بینالمللیاند. البتّه دیکتاتورها و مستبدّین در هیچ جای دنیا کامیاب نخواهند شد، اینها هم کامیاب نخواهند شد و مسلّماً آمریکا در اهداف خود در این منطقه و در هر منطقهای که ظلم بکند، شکست خواهد خورد و قطعاً ملّتها پیروز خواهند شد و انشاءالله در این منطقه هم همینجور خواهد بود.
ملّت ما بحمدالله ایستاده است؛ ملّت ایران، با تجربهی چهلسالهی خود، در مقاومت و ایستادگی پایدار است. ما این را امتحان کردهایم: در مقابل دشمن، «عقبنشینی» مشوّق دشمن است؛ در مقابل دشمن، «ایستادگی» موجب عقبرفت دشمن است. وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا؛(۱۱) این سنّت الهی است: اگرچنانچه در مقابل ظلم و استبداد و زورگویی و خباثتها و جنایتهای جنایتکارانِ عالم بِایستید، قطعاً مجبور به عقبنشینی میشوند؛ این قرآن کریم است که بهعنوان یک سنّتِ قطعیِ تاریخ و سنّت الهی از این یاد میکند، و این سنّت انشاءالله عملی خواهد شد. و امیدواریم ملّت ایران، ملّت سوریه، ملّت عراق، ملّت مظلوم فلسطین، ملّت کشمیر و میانمار و همهی مناطقی که در دنیا مسلمانها زیر فشار هستند، انشاءالله در آیندهی نهچندان دوری به موفّقیّت دست پیدا بکنند و انشاءالله بتوانند دشمنان را عقب بزنند. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد ارواح طیّبهی شهدا -شهدای راه حقّ و حقیقت- و روح مطهّر امام بزرگوار را از لطف و فیض خود سیراب بگردان.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
فوریترین فوریت انقلاب یا یک جراحی بزرگ
اینکه شعار امسال با تیزهوشی و موقعیت سنجی رهبر معظم انقلاب به سال حمایت از کالای ایرانی معرفی و نامگذاری شد، دال بر این است که چرخه اقتصادی کشور در چند بخش قابل بازسازی و بهینه سازی است. هم بخش تولید، هم توزیع و هم مصرف اقتصادی بایستی بازتعریف و بازتأسیس شود. دنیای اقتصاد بر محور بازاریابی داخلی و بینالمللی در حال تحقق است و سیاست سردمداران اقتصاد جهانی، حذف بازار داخلی دولتها از طریق جذب ذائقه ملتها بهسمت مصرف کالای خارجی است، بهطوری که سرمایه گذار و برنامه ریز و کارگر داخلی را ناامید نموده و کشور را به سمت وابستگی نرم با پوشش اقتصادی بکشاند و در چند سال آینده، یک کشور کاملا مستقل، به یک کشور کاملا وابسته تبدیل شود و با همه افتخارات گذشتهاش به یغما رود.
از اینرو برای حفظ استقلال، آزادی، عدالت، معنویت و حتی امنیت، یک ضرورت سه فوریتی است که چرخه اقتصادی کشور را با حمایت تولید ملی و کالای ایرانی و البته افزایش کیفیت کالاها و بهینه سازی قیمتها، تقویت نموده و بیماری بیکاری، فساد، فقر و بسیاری مسائل دیگر اجتماعی و فرهنگی دیگر را همزمان از طریق همین خیزش و نهضت اقتصادی، جراحی نماییم.
امید است که مثلث دولت، ملت و رسانه، در سه محور تولید، تبلیغ، مصرف، وظیفه حمایتگریشان را نه از اقتصاد بلکه در واقع از استقلال و اقتدار کشور در سال جاری به بهترین نحو انجام دهند.
در پایان لازم میدانم تأکید کنم، پیوست فرهنگی اقدامات اقتصادی از خود آن اقدامات مهمتر میباشد. همانطور که میدانیم، تا زمانی که تولید ثروت مشروع نیز همسان تولید ثروت نامشروع، غارت بیت المال نامیده شود و کارخانه دار به هر نوعی، برچسب زالوی اقتصادی بخورد، چندان نمیتوان به توسعه اقتصادی امیدوار بود.
فرهنگ کسب رزق حلال و قداست دستهای کارکرده و اسلوب محکم کاری و رعایت اتقان در امور، مقدم بر هر رشد اقتصادی هستند.
وقتی داشتن همسر صالحه و فرزندان زیاد و خانه وسیع از امور پسندیده زندگی مومن تعریف شده، لزوم درآمد خوب پیشفرض آن بوده است و در ضمن خود تشویق به کار و درآمدزایی مشروع دارد.
احمد شرفخانی
مشکلات معیشتی مردم تقصیر حوزۀ علمیه بوده است
گاهی با چند اقدام ساده میتوان جلوی فتنه و گرفتاری جامعه را گرفت؛ اما وقتی این اقدامات ساده انجام نشود، خدا غضب میکند. بسیاری اوقات، آغاز فتنهها از سکوت نابجاست. علی(ع) به مردمی که از دستِ معاویه بهستوه آمده بودند، فرمود: «اگر توهینِ باطل کرده بودید، کارتان به اینجا نمیرسید» یعنی از همان اول، اگر مردم یا نخبگان جامعه وقتی باطلی را دیدند، در مقابلش سکوت نمیکردند، کارشان به آنجا نمیکشید.
تفکر لیبرالی سالهاست که این کشور را زمینگیر کرده و هیچ دولتی هم از این تفکر فاصله نگرفته است، درحالیکه ما تفکر دیگری لازم داریم؛ در این زمینه به تولیدِ دانش نیاز هست.
بعدها در تاریخ ثبت خواهد شد که چقدر از مشکلات اقتصادی و معیشتیِ امروز مردم، بهعهدۀ حوزه علمیه بوده که به شیوۀ لیبرالی ادارۀ کشور اعتراض نکردند؛ البته با یک حرکت بهموقع، یکصدا و همه با هم.
گیر ندید، رقاصه ها بالغ نبودند!
هر دم از این باغ بری می رسد
تازه تر و تازه تری می رسد
ما کلی با خودمان کلنجار رفتیم که بله اگر مدیریت شهرداری جدید تهران که هم سو با شورای شهر است، کمی ضعیف است، لا اقل چال و چوله های فرهنگی و مذهبی را در این مدیریت ان شاءالله شاهد نخواهیم بود. چند روزی از این تخیل و رویا نگذشت که شهردار محترم در جشنی به اسم حضرت زهرا (سلام الله علیها) در برج میلاد شرکت کردند و در یکی از برنامهها شاهد رقص دخترانی همراه با موزیک مناسب و نوازندههای زن بودند و طبق شواهد و مستندات و صحبتهای خودشان، حاضران را در بهتر برگزار شدن مراسم و افزایش شادی همراهی میکردند. البته در دوره قبل ریاست جمهوری هم با بهانههای مختلف جشنی اشرافی و پر حاشیه برگزار شده بود که با بیانیه دفتر ریاست جمهوری و بیان توضیحاتی همراه بود.
اما شرح ما وقع از بیان خودشان
شهردار محترم تهران در فردای مراسم به سوال خبرنگاران در این باره جواب دادند و گفتند: بچه ها زیر 8 سال بودند و از نظر شرعی اشکال نداشت و نیاز به ترک جلسه نبود. البته انتقادات را وارد دانستند و گفتند بهتر بود این قسمت حذف می شد. و در طی یک دستور و یادداشت خواستند که در مراسمات شئونات اسلامی رعایت بشود.
حکم رقص را تا کجا میدانید
آقای شهردار وقتی حکم شرعی را بیان کردید یاد افاضات وزیر سابق فرهنگ و آن مرد درس حوزه خوانده افتادم که در مراسم تک نوازی و زنان نشسته بودند و بعدا گفتند به نظر بعضی مراجع اشکال ندارد. اولا مگر هر کاری که اشکال شرعی ندارد و یا کمی مخالف و کمی موافق دارد دلیل بر انجام دادنش است؟ بله ما هم می دانیم رقص حلال و حرام داریم و موسیقی حلال و حرام داریم ولی رعایت حدود و حرمتها چه می شود؟ ببخشید مگر در یک خانواده که همه محرم هستند اسلام اجازه هر حرکت و نوع پوشش و آداب حرف زدن را داده است؟ چون فقط حرام نیست. اصلا این خود بدترین منطق است که ما بیاییم از دم کارهایی که حرام نیست را شروع کنیم به انجام دادن و بعدا این کارها را بهانه برای جذب و شادی جوانان و … قرار بدهیم.
بحث ما شکستن تابو و هتک نشدن حرمت هایی است که برایش خون دادیم. این ساده انگاری ها و راحت گذشتنها مشکلی است که فردا به قول رئیس جمهور : همه را غرق می کند و آن روز دیگر جای من و شما ندارد.
حکم موسیقی مطرب را هم نمیدانستید
از رقص کودک غیر بالغ به شرط عدم تحرک بینندگان اگر بگذریم، با موسیقی مطرب و رقص آواز چه کنیم؟ این را همه می دانند آهنگی که بشود با آن رقصید و رقاصها هم حاضر بودند، حرام است.
خداوند فرموده است: « وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ [لقمان، 6] و برخى از مردم سخنان بیهوده را میخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند ». با بررسى کوتاه در قرآن و روایات و سخن روانشناسان، میتوان موارد ذیل را از فلسفههاى حرمت موسیقى دانست :
1. انسان را به فساد و فحشا گرایش مىدهد.[1]
2. او را از یاد خدا غافل میسازد.[2]
3. بر روان و اعصاب، تأثیر سویى دارد.[3]
حال سوال این است که واقعا یک مسئول نباید از سین برنامه های اجرایی باخبر باشد؟ و وقتی دید برنامهای ولو رقص کودکان در حال اجرا است و آهنگ پخش شده هم رقص آور است چطور؟ ما اینجا تذکری برای خودمان و مسئولین می دهیم تا دوباره نیاز نباشد این مکرّرات را بگوییم.
لا اقل مجلس گناه را ترک میکردید
واقعا جای تعجب دارد وقتی وضع موجود و قطعا خروج عدهای را دیدید این فکر را نکردید بهتر اینست برای خبرنگارانی که بعدا میپرسند ترک جلسه میکردم تا بعدا بتوانم دفاعی از حضورم داشته باشم؟ امر به معروف را که همه میدانیم. البته با این کلیپهایی که از دختران بیحجاب خیابان انقلاب پخش شده میفهمیم که کمتر کسی نسبت به گناه و هنجارشکنی حساس است. البته ما اینجا حکم شرعی شرکت در جلسه گناه را میگوییم تا هم به مسئله آگاه بشویم و هم نظرات خود را حمل بر حکم شرعی نکنیم تا باعث بد آموزی دیگران نشویم.
شرکت در مجالسى که باعث استماع موسیقى حرام و یا تأیید گناه مىگردد، جایز نیست مگر آنکه بتواند نهى از منکر کند.[4]
پی نوشت :
[1]. در حدیثى از نبى اکرم (صلى الله علیه وآله) آمده است: «لغناء رقیَّة الزِّنا غنا نردبان زنا است» بحارالانوار، ج 76، باب 99، الغناء.
[2]. در آیه 6 از سوره» لقمان «یکى از عوامل گمراهى از سبیل الهى» لهو الحدیث «دانسته شده و» لهو «آن چیزى است که انسان را به خودش آنچنان مشغول کند که باعث غفلت و بازماندن از کارهاى مهمتر شود، و در روایات اسلامى از آن به» غنا «تفسیر شده است: وسائل الشیعه، ج 12، باب 99، ابواب مایکتسب به.
[3]. ر.ک: تفسیر نمونه، ج 17، ص 24.
[4]. آیت الله العظمی مکارم شیرازی، استفتاءات، ج 2، س 719 و ج 1، س 537 آیت الله العظمی صافى گلپایگانی، جامع الاحکام، ج 1، س 1011 و 1013 و ج 2 س 1466 و 1477 و 1475 آیت الله العظمی تبریزى، استفتاءات، س 1045 و 1071 و 1074 آیت الله العظمی فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ج 1، س 948 و 946 و 950 و ج 2، س 947 امام خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 1427 و 1429 و 1154 و دفتر آیت الله العظمی بهجت، آیت الله العظمی وحید خراسانی.
/2759/
منبع : راسخون