خواندن این وبلاگ در وقت نماز حرام است (:
مردی بر امام صادق صلوات الله علیه وارد شد و به ایشان عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا ؛ من نزد خدا حاجتی دارم و میخواهم که واقع شود؟
امام صادق صلوات الله علیه به او فرمودند:
در هر روز هنگام غروب خورشید بگو:
اقسم علی الله بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها الا ماقضیت حاجتی
مرد رفت و بعد از سه روز آمد، عرض کرد که:
همانا حاجتم برطرف شد ای فرزند رسول خدا، پس امام صادق سلام الله علیه شروع به گریه نمودند و این آیه را قرائت کردند.
و انه لقسم لو تعلمون عظیم
و آن قسمی بزرگ است اگر بدانید
بحار الأنوار جلد ٣١ صفحه ٣٠٧
وچه خوب است که حاجت خود را فرج مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه در نظر بگیریم…
«رجعت» را که عبارت است از «بازگشت گروهی از مؤمنان خالص» و «طاغیان و کفار بسیار شرور» بعد از ظهور حضرت مهدی(ع) و «در آستانه رستاخیز»1 باید از جمله اموری دانست که اعتقاد بدان خاصه پیروان مکتب تشیع است. و از جانب امامان بزرگوار شیعه(ع)، تأکیدات فراوانی بر اعتقاد بدان وارد گردیده است؛ تا بدانجا که در حدیثی از امام جعفر صادق(ع)، عدم ایمان به آن، همسنگ و هموزن انکار ایشان قرار داده شده و کسانی را که بدین موضوع اعتقاد ندارند، خارج از دایره «امامت و ولایت» معرفی فرموده اند: از ما نیست کسی که ایمان به رجعت نداشته باشد…2.
باید دانست؛ امر رجعت اگر چه در ابتدا برای ما آدمیان ـ که محصور در حصار مادیات هستیم ـ شگفت آور و عجیب به نظر میرسد، و به همین دلیل گاهی در این امر شک و تردید میکنیم و حتی زمانی هم پا را فراتر نهاده و به انکار آن میپردازیم!! ولی اگر عقل معاداندیش را که با حجابهای هوی و هوس پوشیده نشده باشد به کار گیریم و در این امر کمی اندیشه کنیم؛ خواهیم دید که بنا به چندین و چند دلیل عقلانی، وقوع رجعت، جای هیچگونه استبعاد و شگفتی ندارد و نیز اگر در آیات قرآن کریم، غور و بررسی کنیم؛ بدین نکته پی میبریم که در این کتاب آسمانی، دهها آیه وجود دارد که هر یک به نوعی اثبات کننده موضوع رجعت میباشند و نه تنها آیات قرآن کریم که احادیث و روایات بسیاری را در کتب معتبر حدیثی میتوان مشاهده کرد که بروقوع رجعت تأکید دارند.
و اما همانطور که از تعریف رجعت که در صدر این نوشتار ذکر شد، برمیآید، رجعت یعنی اعتقاد به بازگشت «مؤمنان خالص» و «کفار و ظالمان خالص»، آنانکه در طول حیات دنیوی خود جزو رهبران و سردمداران ایمان و کفر محسوب میشدهاند، و بدین ترتیب در می یابیم که امر رجعت تنها شامل عدهای از انسانها میشود و نه همه آنها! همانطور که در حدیثی از امام جعفر صادق(ع)، میخوانیم که فرمود:
رجعت عمومی نیست بلکه جنبه خصوصی دارد؛ تنها گروهی بازگشت میکنند که ایمان خالص یا شرک خالص دارند.3
و مطابق این حدیث شریف از جمله کسانی که در هنگامه رجعت به این عالم برمیگردند کسانی هستند که در ایمان، خالص و ناب بودهاند و به تعبیر رساتر، امام مؤمنان و مولای صالحان و مقتدای پرهیزگاران گردیده اند، که یکی از آنها سالار شهیدان و سرور آزادگان حضرت ابا عبداللّهالحسین(ع) است، که در برخی از آیات قرآن کریم و نیز تعداد کثیری از روایات و احادیث به رجعت آن حضرت تصریح گردیده است و آن را امری حتمیالوقوع دانستهاند، که ذیلاً به دو نمونه از آیات قرآن کریم و تعدادی از روایات اسلامی که در خصوص رجعت آن حضرت وارد شده است اشاره مینماییم:
1. رجعت امام حسین(ع) در قرآن کریم:
همانطور که قبلاً گفتیم در قرآن کریم درباره مسئله رجعت و نیز رجعت حسین بن علی(ع)، آیات فراوانی وجود دارد تا بدانجا که گفتهاند: «در قرآن 18 آیه صریح در باب رجعت هست»4 و از جمله این آیات، آیات ششم و هفتم از سوره مبارکه نازعات میباشد:
یوم ترجف الراجفة تتبعها الرادفة.
در آن روز که زلزلههای وحشتناک همه چیز را به لرزه درمیآورند و به دنبال آن حادثه دومین رخ میدهد.
این دو آیه شریفه اشاراتی دارند به حوادثی که قبل از وقوع قیامت و رستاخیز روی میدهند که از جمله آنها زلزلهای وحشتناک است که همه چیز را درهم ریخته و نظام جهان را دگرگون میسازد.
حضرت امام جعفر صادق(ع) در تأویل این آیه شریفه فرمودهاند:
لرزاننده حسین بن علی(ع) و حادثه دومین، علی بن ابیطالب(ع) است. نخستین فردی که (در رجعت) قبر او شکافته شده (و از آن بیرون میآید) و خاک را از سر میزداید، حسین بن علی(ع) است.5
و نیز در این زمینه باید به آیه 6 از سوره مبارکه اسراء اشاره کرد، که خداوند عزیز در این آیه میفرماید:
ثمّ رددنالکم الکرّة علیهم و أمددناکم بأموال و بنین و جعلناکم اکثر نفیرا.
آنگاه شما را روبهروی آنها قرار داده و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان نیرومند، مدد بخشیم و عده جنگجویان شما را بسیار گردانیم.
این آیه شریفه نیز طبق روایتی که از امام جعفر صادق(ع) وارد گردیده، به موضوع رجعت امام حسین(ع) اشاره دارد؛ چرا که آن حضرت فرمود:
اول کسی که به دنیا برمیگردد؛ حضرت امام حسین(ع) و اصحاب او و یزید و اصحاب او خواهند بود. پس همه ایشان را بکشد مثل آنکه ایشان کشتهاند چنانچه حق تعالی فرموده است: «ثم رددنا لکم…»6
و باز در روایت دیگری امام صادق(ع)، در تأویل همین آیه فرماید:
«… ثم رددنا لکم الکره علیهم» اشاره است به خروج امام حسین(ع)، با هفتاد نفر از اصحابش… و به مردم گویند که این حسین است که بیرون آمده است تا مؤمنان شک در او نکنند و بدانند که دجال و شیطان نیست و حضرت قائم در آن وقت در میان ایشان باشد…7.
با توجه به دو آیه یاد شده این نکته به دست میآید که امر رجعت و نیز رجعت امام حسین(ع)، از نظر این کتاب آسمانی امری شدنی خواهد بود و به همین دلیل جای شگفتی در آن وجود ندارد.
2. رجعت امام حسین(ع) در روایات
درباره امر رجعت و حوادث پیرامون آن، روایات و احادیث فراوانی در کتب روائی و حدیثی مضبوط است. تا جایی که شیخ حر عاملی در کتاب الایقاظ منالهجعه بالبرهان علی الرجعه، 600 حدیث در این زمینه روایت کرده است.8 ولی از آنجا که بحث ما پیرامون رجعت امام سوم(ع) است، فقط به برخی از روایاتی که در آنها به رجعت آن حضرت تصریح گردیده میپردازیم.
روایت اول: قطب راوندی و دیگران از جابر ازامام محمد باقر(ع)، روایت کرده است که حضرت امام حسین(ع) در صحرای کربلا، پیش از شهادت فرمودند:
… اول کسی که زمین شکافته میشود و از زمین بیرون می آید من خواهم بود و بیرون آمدن من موافق میافتد با بیرون آمدن امیرالمؤمنین و قیام قائم ما…9.
این روایت که علامه مجلسی آن را در حقالیقین آورده است بر این نکته تصریح میفرماید که اولین رجعت کننده در هنگامه رجعت، امام حسین(ع) است و در این مورد، احادیث فراوانی نقل گردیده که نمونهای از آن را قبلاً و در شرح آیات سوره مبارکه نازعات نیز ذکر کردیم.
روایت دوم: … عیاشی از حضرت امام جعفر صادق(ع) روایت کرده است که:
اول کسی که به دنیا برمیگردد حضرت امام حسین(ع) است و اصحاب او و یزید و اصحاب او، پس همه ایشان را بکشد مثل آن که ایشان را کشتهاند.10
در این روایت علاوه بر آنچه قبلاً بدان اشاره نمودیم یعنی اولویت امام حسین(ع) در رجعت، به رجعت اصحاب آن حضرت و نیز مخالفان و دشمنان ایشان هم اشاره گردیده و همانطور که ملاحظه میشود تصریح گردیده که در واقعه رجعت، گوئی صحنه حماسه آفرین عاشورا بار دیگر تکرار گردیده و مجددا مقاتلهای بین آن حضرت و سپاه یزید درمیگیرد که سرانجام و عاقبت آن، پیروزی و غلبه سپاه امام(ع) بر سپاه کفر است و در واقع انتقام فجایع حادثه عاشورا از یزیدیان گرفته میشود. و البته این انتقامگیری از ظالمان و ستمگران، تنها منحصر به واقعه عاشورا نبوده، بلکه مطابق روایتی که از امام کاظم(ع) وارد شده، در هنگامه رجعت بسیاری از مؤمنان از دشمنان خود، طلب حقوق پایمال شده خویش را مینمایند و علاوه بر آن از عدهای از دشمنان خود، انتقام میگیرند:
… ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ایشان به سوی بدنها برمیگردند تا حق خود را از ایشان استیفاء کنند. هر که ایشان را عذاب و شکنجه کرده باشد انتقام از او بکشند و…11
روایت سوم : از حضرت امام محمد باقر(ع) روایت گردیده است که:
اول کسی که در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسین(ع) خواهد بود و آن مقدار پادشاهی خواهد کرد که از پیری، موهای ابروهای او بر روی دیدهاش آویخته شود.12
مطابق این روایت و روایات مشابه دیگر، در هنگامه رجعت برای برخی از ائمه(ع) دورانی است که در طی آن در پهنه گیتی به حکمرانی پرداخته و حکومت مینمایند، که از جمله آنها امام حسین(ع) است که دوران حاکمیت آن حضرت بسیار طولانی خواهد بود.
باید دانست که از این روایت استفاده میشود که فاصله بین قیام حضرت صاحب(ع) و رجعت تا وقوع رستاخیز و برپا شدن قیامت، فاصلهای طولانی خواهد بود که در این فاصله همانطور که گفتیم عدهای از اولیای الهی حکومت میکنند و دنیا، روزگاری سرشار از صلح و صفا را به خود خواهد دید. دورانی که نشانی از ظلم و ستم وجود ندارد و «نیکان به دیدن دولت ائمه(ع) خوشحال شده و دیدههای ایشان روشن میگردد…»13.
از آنچه گفتیم نتیجه گرفته می شود که: اولاً امر رجعت، امری حتمی الوقوع است و ثانیا این امر منحصر به برخی از صلحا و اشقیا میشود و نه همه آنها، که از آن جملهاند، امام حسین(ع) که نخستین مراجعت کننده به دنیا است و پس از انتقامگیری از پدیدآورندگان فاجعه عاشورا و گستردن صلح و صفا و آرامش در عرصه گیتی، مدت بسیاری را به اداره امور عالم و حاکمیت بر جهان بشریت میپردازند.
پینوشتها :
1 .تفسیر نمونه ج15، ص555.
2 .علامه مجلسی، حقالیقین، ج2، ص2.
3 .تفسیر نمونه، ج15، ص560.
4 .حسین عمادزاده، منتقم حقیقی، ص481.
5 .عباس عزیزی، فضائل و سیره امام حسین(ع) در کلام بزرگان، ص69.
6 .حقالیقین ج2، ص12.
7 .همان، ج2، ص16.
8 .حسین عمادزاده، منتقم حقیقی، ص482.
9 .علامه مجلسی، حقالیقین، ج2، ص7.
10 .همان، صص11و12.
11 .همان، ص7.
12.همان.
13.همان، ص10.
منبع:سايت موعود
گروه های تندروی مذهبی بسیاری در داخل محافل صهیونیستی حاضر هستند که افکاری خصمانه را علیه فلسطینیان دارند. بازتاب این افکار را می توان در آرا و دیدگاه های خاخام های تندروی این رژیم مشاهده کرد. این گروه ها فعالیت ها و اقدامات مجرمانه ی گوناگونی را علیه فلسطینیان انجام می دهند که گهگاه تا سطح قتل نیز می رسد. این موضوعی است که می توان انعکاس آن را در رخدادهای مرتبط با چالش موجود در فلسطین اشغالی رصد کرد.
با توجه به آنچه گذشت، تمرکز فعالیت های گروه های تندروی مذهبی یهودی در مورد مسجد الاقصی است. گروه های یادشده در انجام اقدامات تحریک آمیز علیه مسلمانان فلسطینی که البته با هدف مانع تراشی در برگزاری نماز و مراسم عبادی اسلامی در آن انجام می پذیرد، مشارکت دارند و کار را به جایی می رسانند که علاوه بر فلسطینیان، با پلیس رژیم صهیونیستی نیز درگیر می شوند.
اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟ برجسته ترین گروه های تندروی یهودی فعال در داخل اراضی اشغالی 48 چه کسانی هستند؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم ترین رهبران این گروه ها چه کسانی هستند؟
1 ـ اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟
شکل گیری اکثر این گروه ها مبتنی بر بنیادها و اصول فکری مطرح شده از سوی خاخام «ابراهام بن اسحاق کوک» بوده است. این خاخام یهودی، در حدود 25 سال پیش از ایجاد کشور جعلی «اسرائیل»، مدرسه ای را تحت عنوان «مرکازهراف» به راه انداخت که اولین مدرسه ی تندروی صهیونیستی بود که بیشتر رهبران گروه های تندرو از آن فارغ التحصیل شدند.
اصول مطرح شده از سوی ابراهام بن اسحاق همان اصولی بود که حزب صهیونیستی کار بر اساس آن شکل گرفت (و گروه های تندروی یهودی جزء اقمار این حزب به شمار می آمدند) ؛ ولی بعد از جنگ 1967 شرایط به صورتی دراماتیک تغییر کرد و گروه های تندروی مذهبی در رژیم صهیونیستی به سمت ائتلاف با راستگرایان تندرو در ائتلاف لیکود حرکت کردند، ائتلافی که همچنان پا بر جا است.
شماری از مورخان بر این باروند که تمامی سازمان ها و گروه های مذهبی یهودی و صهیونیستی که در شکستن حرمت مسجد الاقصی و حمله به این مکان مقدس مشارکت دارند، از یک آبشخور اساسی و محوری تغذیه می کنند که همان ایمان به اسطوره های تلمودی و ادعاهای صهیونیستی در خصوص احداث معبد سوم سلیمان می باشد.
میراث بر جای مانده از یهودیان حکایت از آن دارد که معبد سلیمان اولین بار در هنگام اسارت یهودیان مقیم فلسطین در سال 586 (سبی بابلی) به دست پادشاه بابل تخریب شده و بار دوم نیز این تخریب در سال 70 میلادی و در هنگام اسارت یهودیان توسط پادشاه روم (سبی رومی) ویران گردیده است. این دیدگاه به تفصیل در کتابی تحت عنوان «گروه های تندروی یهودی و رویکردهای سیاسی دینی در اسرائیل» (الجماعات الیهودیة المتطرفة والاتجاهات السیاسیة الدینية في اسرائیل) که توسط خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی، استاد رشته ی زبان عبری دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به رشته ی نگارش درآمده، مورد اشاره قرار گرفته است. این کتاب که پایان نامه ی دکتری نگارنده به شمار می آید و در سال 2009 دفاع شده، یک اثر علمی و پژوهشی می باشد که توسط دار الشروق مصر به زیور طبع آراسته گردیده است.
خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی دلیل رشد گروه های تندروی مذهبی یهودی را در پیروزی رژیم اشغالگر قدس در جنگ 1967 می داند که البته پیش از مذهبی های یهودی، سکولارها را تحت تاثیر فراوان خود قرار داد ؛ این پیروزی برای آنها مهر تاییدی بر تحقق وعده های دینی بود و همین موضوع باعث شد تا این پیروزی، موتور محرک دیگر حوادث باشد.
شکستی که رژیم صهیونیستی در سال 1973 متحمل شد، تاثیر فراوانی بر تضعیف گروه های چپ به نمایندگی حزب کار داشت و به تقویت راستگرایان افراطی و تشکیل ائتلاف های دولتی با هدف تحقق اصل «حفظ کامل سرزمین اسرائیل» انجامید.
نویسنده ی مذکور تاکید می دارد که اصطلاح «سرزمین کامل اسرائیل» یکی از اصول و پایه های اصلی تفکر گروه های تندروی صهیونیستی است و جریان های وابسته به جنبش کار، جریان تندروی مذهبی صهیونیستی و جریان وابسته به جنبش «حیروت» در مورد حفظ این اصل با همدیگر توافق نظر دارند، اصلی که به عنوان انگیزه ایجاد شهرک های صهیونیست نشین به عنوان یک وظیفه ی دینی و عقیدتی بوده است.
گروه هایی که درباره شان صحبت شد، مخالف اصل زمین در مقابل صلح هستند ؛ زیرا این اقدام را به مثابه چشم پوشی از حق تاریخی یهودیان در مورد سرزمین موعود می دانند. خاخام های یهودی نیز فتواهایی را در خصوص ممنوعیت تخلیه شهرک های صهیونیست نشین صادر نموده اند. گروه های تندروی مذهبی یهودی هیچ حقی را برای ساکنان اصلی فلسطین قائل نیستند و بر ضرورت اخراج فلسطینیان به خارج سرزمین پدری شان و نیز مصادره ی منازل شان تاکید می نمایند.
2 ـ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟
گروه های افراطی مذهبی یهودی به دو جریان اصلی تقسیم می شوند که در ذیل هر کدام از آنها یک سری گروه ها جای می گیرند. این دو جریان اصلی شامل موارد ذیل می شود:
جریان اول: «گروه های صهیونیستی» که باورها واعتقادات شان مبتنی بر اندیشه سرزمین موعود و ملت برگزیده ی خداوند است و جمعیت موسوم به «مزراحی» گروه های قائل به این باورها را در خود جای می دهد. در واقع، مزراحی به مثابه مادر تمامی گروه های تندروی دیگری است که از قلب آن منشعب شده اند. از دیگر گروه های عضو این جریان می توان مفدال، جنبش تامی، موراشا و میماد اشاره کرد.
جریان دوم: «جماعت تکفیر» که برخی از آنها همچون جنبش حبد، شاس، ناتوری کارتا و ساطمر جزء یهودیان شرقی یا همان سفاردیم ها هستند و برخی دیگر از آنها نیز همچون جنبش های اجوادات یسرائیل و یگیل هاتوراه جزء یهودیان غربی یا همان اشکنازی می باشند.
شایان ذکر است که اختلافات میان گروه های وابسته به این جریان به حد تکفیر همدیگر یا توصیف شکل گیری «اسرائیل» به عنوان یک اقدام تکفیری می رسد ؛ ولی نقطه ی تلاقی همه ی اینها تنفر از اعراب، مخالفت با شکل گیری کشور فلسطینی و عدم شناسایی حق فلسطینیان برای زندگی در سرزمین موعود است.
3 ـ برجسته ترین گروه های تندروی مذهبی یهودی کیستند و چه کسانی زعامت و رهبری آنها را عهده دار می باشد؟
گروه های تندروی مذهبی یهودی با توجه به تعداد اعضا و تنوع اهداف شان متفاوت هستند که در اینجا مهم ترین این گروه ها، اهداف و زعمای آنان را مورد اشاره قرار می دهیم.
الف ـ احیای معبد
یک گروه یهودی است که در تندروی و افراطی گری گوی سبقت از بقیه ربوده است. این گروه تلاش می کند تا گروه های یهودی که هدف شان تخریب مسجد الاقصی است، در قالب یک گروه جمع کند. این جماعت، پیشگام اکثر سازمان ها و گروه های موسوم به «کوه معبد» است و رهبری آنان را هلیل وایز بر عهده دارد.
ب ـ نگهبانان معبد
این گروه از چندین سازمان و گروه یهودی تشکیل شده است که شامل موارد ذیل می باشد:
ـ انستیتو معبد: این مرکز در سال 1983 توسط خاخام های یهودی به نام های یسرائیل ارییل، موشه نیمان و مایکل بن حورین در محله ی یهودی قدس تشکیل شد. مقامات این مرکز معتقدند که بنای معبد نه از طریق معجزه بلکه با انجام اقدامات موثر عملی امکان پذیر است.
این انستیتو حمایت دولت صهیونیستی و برخی گروه ها و سازمان های ملی گرای صهیونیستی را با خود دارد ؛ ضمنا گروه های رادیکال مسیحی نیز از آن حمایت می کنند. یسرائیل ارییل از مقامات این مرکز به خاطر فتاوی ویژه اش که در آن به توجیه تخریب دارایی های عرب ها، نسل کشی و قتل آنها و نیز پایان بخشیدن به موجودیت شان در فلسطین می پرداخت، شهرت داشت.
ـ جنبش «پیش به سمت کوه حامور»: یک گروه آکادمیک است که بیشتر به کارهای نظری و تئوری پردازی اقدام می ورزد. اعضای اصلی این گروه از شهرک صهیونیست نشین یتزهار هستند که از جمله ی آنها می توان اسحاق شابیرا، دودی دودا کیویچ، شای داوییم و یوسی بلای اشاره کرد. این گروه فعالیت هایی در زمینه ی راه اندازی برنامه های مستمر اهانت به مسجد الاقصی و حرکت یهودیان به سمت این مکان مقدس دارند. این گروه همچنین آموزش هایی نیز برای همین هدف (حملات مستمر به مسجد الاقصی) به دانش آموزان مدارس دینی یهودی می دهند.
ـ جنبش «برای ایجاد معبد»: ریاست این جنبش را یوسف البویم در اختیار دارد و در میان هواداران خویش این تفکر را گسترش می دهد که هدف این جنبش، یهودی سازی حرم شریف قدسی و ایجاد معبد کذایی بر روی ویرانه ها است.
جمعیت نگهبانان معبد در هنگام اعیاد و مراسم های یهودیان به ویژه آن مراسم مرتبط با معبد ـ همچون سالروز تخریب معبد کذایی در 9 آگوست ـ اطلاعیه ها وبیانیه هایی تحریک آمیز صادر می کنند. آنها همچنین به صورت دوره ای، اقدام به برگزاری راهپیمایی می نمایند و بستر را ورود هواداران خویش به حرم شریف قدسی فراهم می آورند.
ج ـ گروه «هیات امنای کوه معبد»
یکی از سازمان های تندروی یهودی است. دأب این گروه ایجاد وحشت در میان شهروندان فلسطینی و انجام انواع اقدامات تروریستی و تجاوز است که هدف از آن، واداشتن فلسطینیان به مهاجرت و ترک سرزمین های آبا و اجدادی شان است. این گروه، با بهانه ی اینکه فلسطین جزئی از سرزمین «اسرائیل» است، دست به اقدامات وحشیانه می زنند.
این گروه با همکاری دیگر جنبش ها و سازمان های تندروی صهیونیستی در راه اندازی راهپیمایی ها و حمله به شهروندان بی پناه فلسطینی و املاک آنها در الخلیل و دیگر شهرهای کرانه باختری وقدس همکاری می کنند.
ریاست این گروه را «گیرشون سالمون» بر عهده دارد که پیش از این، از اعضای فعال در انجمن یهودی آمریکایی «دفاع» بوده است. وی مدیر اجرایی مدرسه ی دینی «کوه معبد» می باشد. از وی، مقادیر گسترده ای سلاح، مواد منفجره و نقشه کشف شده است که نشان می دهد این چهره در پی انجام اقدامی مجرمانه برای به راه انداختن انفجار در فلسطین بوده است.
وی بر ضرورت انتقال دیوان عالی رژیم صهیونیستی به «کوه معبد» تاکید دارد و می گوید که رئیس این رژیم باید در آنجا سوگند بخورد. وی خواستار مانور نظامی و مسلحانه ارتش صهیونیستی در صحن های مسجد الاقصی می باشد.
د ـ گروه شوفوبانیم
یکی از گروه های وابسته به شهرک نشینان صهیونیست است که خواستار استیلا بر اراضی عربی می باشند. در سال 1984 که روند مصادره ی اراضی شدت یافته و تب احداث شهرک های صهیونیست نشین در کرانه باختری بالا گرفته بود، این جماعت نقشی برجسته در وارد آوردن لطمه به املاک و زمین های فلسطینیان داشت.
اقدامات اعضای این گروه کینه توز باعث بر هم خوردن امنیت و آرامش فلسطینیان در اراضی اشغالی گردید. از مهم ترین فعالیت های خصمانه این گروه، می توان به حملات مستمر به فلسطینیان مقیم مناطق همجوار مسجد الاقصی اشاره کرد. اعضای این گروه شبانه روز و با ایجاد سر و صداهای فراوان، خواب و آسایش را از خانواده های فلسطینی می ربودند و هنگامی که مسلمانان مشغول ادای نماز در مسجد بودند، آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند.
هـ ـ گروه «شهروندان برای یهودا، سامره و غزه» موسوم به «ییشع»
این گروه را الیاکیم یعتسینی در سال 1985 راه اندازی کرد. او که یک وکیل بود، از تندروترین ملی گرایان پیشاهنگ رژیم صهیونیستی به شمار می آمد. وی که از ساکنان شهرک یهودی نشین «کریات اربع» بود، از تندروترین شهرک نشینان به شمار می آمد. یکی از فعالیت های مهم این گروه، بسیج اپوزسیون جهت مقابله با هر گونه سازش احتمالی میان صهیونیست ها، فلسطینیان و عرب ها و البته به طور مشخص طرح صلح «حسین ـ پرز» بود که در آن برهه، عرضه شد.
و ـ گروه «سازمان مبارز یهودی» موسوم به «آیال»
دانشگاه بار ایلان یکی از مشهورترین دانشگاه های دینی در رژیم صهیونیستی به شمار می آید و یکی از برجسته ترین مراکز گسترش افراطی گری صهیونیستی و مهم ترین منبع آن می باشد. شماری از دانشجویان این دانشگاه در سال 1992 گروهی را با عنوان «سازمان مبارز یهودی» ایجاد کردند که به نام «آیال» نیز شناخته می شد.
اگر بخواهیم چارچوب فعالیت های این گروه و میزان تحول آن را درک کنیم، کافی است که عملکرد دو گروهی را مورد بررسی قرار دهیم که از تندروترین، خشن ترین و متخاصم ترین جماعت های تروریستی یهودی به شمار می آیند. این دو گروه عبارتند از: کاخ و جنبش کاهانا حی.
این گروه همچنین دیگر گروه های تروریستی و رادیکال یهودی قائل به قدسیت سرزمین «اسرائیل» است و هر کس که به خود جرات عقب نشینی از این حق غیر قابل چشم پوشی توراتی را به خود می داد، کافر می دانستند و او را فردی مرتد و مهدور الدم می دانستند.
ز ـ گروه «فرزندان یهودا»
گروهی از یهودیان تندرو با عادات و اطوار عجیب و غریب هستند. از جمله عقاید عجیب این جماعت آن است که هنگام پیاده روی همیشه صورت خود را به سمت خورشید می گیرند و فرقی نمی کند که خورشید در کجای آسمان باشد.
این گروه عجیب و غریب خرابه های روستای عربی لفتا که در غرب شهر قدس قرار دارد، برای اعتکاف انتخاب می کنند که دلیل آن نیز وجود چشمه های آب است. این جماعت در این چشمه به انجام مراسم طهارت یهودی می پردازند. اعضای این گروه خود را نمایندگان حضرت مسیح می دانند.
ح ـ اسرائیل جوان
رهبری این گروه را خاخام «لخمان کاهانا» را عهده دار است و اخیرا نام خود را به نام جماعت «کهانا حی» تغییر داده است که همان نام رهبرشان می باشد. مرکز نفوذ این گروه در محله ی «طریق باب الواد» و در منطقه ای است که به نام «کولیل جورجیا» شناخته می شود و در بخش قدیم قدس قرار دارد.
این گروه درگیری های خونینی را علیه ساکنان عرب بیت المقدس در سال 1983 به راه انداخت به ویژه وقتی که یک راهپیمایی برای انتقال کتاب تورات به «معبد کولیل جورجیا» ـ آن هم در قالب یک جشن دینی ـ به راه انداختند. در جریان این راهپیمایی، آنها از کنار دیوار براق گذاشتند و در صدد حمله به مسجد الاقصی برآمدند که با مقاومت عرب های مسلمان رو به رو شدند که این اقدام را از مظاهر یهودی سازی می دانستند.
ط ـ کاخ
از مشهورترین گروه های یهودی خواستار تخریب مسجد الاقصی است. این گروه در سال 1972 توسط یک خاخام یهودی آمریکایی به نام «مائیر کاهانا» شکل گرفت و از هواداران این جماعت، می توان به گودمن اشاره کرد که در یازده آوریل 1982 به مسجد الاقصی حمله کرد.
10 ـ بازگرداندن تاج
رهبری این گروه را یک خاخام به نام «یسرائیل فویختونفر» در اختیار دارد. مسئولیت این فرد تحریک یک گروه خشن از جوانان متعصب و البته تندروی مذهبی صهیونیستی است که برای استیلا و چنگ اندازی بر بسیاری از منازل و ساختمان های فلسطینیان در شهر قدس نقشه می ریزند، آن هم با این بهانه که املاک مذکور یک روزی تعلق به یهودیان داشته است.
نویسنده با بهره گیری از کتاب “مکیال المکارم ” تالیف مرحوم حاج میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی که با استناد به احادیث گوناگون گرد آوری شده است وظایف و مسئولیت های شیعیان و منتظران امام زمان (عج) را در زمان غیبت بازگو نموده و به توضیح انها طبق روایات ائمه اطهار می پردازد.
چند نمونه از این وظایف و مسئولیت ها که در کتاب “مکیال و المکارم” آمده است بدین شرح است :
1- شناخت امام زمان (عج)
2- محبت خاص نسبت به آن حضرت
3- محزون بودن از فراق و دوری امام عصر(عج)
4- مداومت بر خواندن بعضی از ادعیه مثل دعای توفیق شناخت آن حضرت (اللهم عرفنی نفسک)
5- صدقه دادن به نیابت امام
6- اهتمام و کوشش در راه یاری امام از هر طریقی که ممکن است
پیروی از نایبان امام زمان (عج)
یکی از واز وظایف شیعیان که در زمان غیبت صغری 4 نائب خاص
واسطه بین امام و مردم بودند و مردم مسائل مختلف خود را توسط
این نواب به اطلاع مردم می رسانند.
در زمان غیبت نیز بنا بر اسناد و روایات وارده این مراجع و عالمان
شیعه هستند که باید با اجتمادر دین احکام دین را استخراج کرده و
به مسائل مردم پاسخ دهند در واقع وظیفه رهبری بر عهده نائبان
عام خواهد بود ه که البته این فقیه باید شایستگی های لازم را برای
نیابت داشته باشد و مردم نیز باید مطیع امر ایشان باشند.
دعا برای امام زمان (عج)
دعا یعنی ایمان به قدرت خدا و خواستن از عمق دل از او.
اگر دعای شما نبود خداوند به شما توجهی نمی کرد ف دعا وسیله
ای برای پاکسازی نفس و تزکیه آن است حتی امام سجاد (ع) نیز در
شرایط دشوار در قالب دعا به تهذیب و هدایت انسان ها می
پرداختند .
به طور کلی دعا جایگاه بسیار مهمی در زندگی انسان دارد هم در
رفع حاجت و نیاز هم وسیله دوری از بدی ها و گناهان هم رسیدن
به موفقیت و کمال .پس ما نباید دعا را فرو گذاره ویا ا زدعا کر دن
خسته یا ناامید شویم .
حالا با توجه به این نقش مهمی که دعا دارد ما دوستداران و پیروان و
منتظرین امام زمان (عج) باید همیشه و همه وقت و عمق وجود و با
احساسا نیاز و اظطرار به وجود آن حضرت برای تعجیل در ظهور
ایشان دعا کنیم در واقع این دعا کردن نوعی یاری کردن امام است و
راهی ست برای مصون ماندن از گمراهی ها و لغز ش ها و ضلالت
ها ی دوران غیبت هما ن طور که در بعضی احادیث آمده “به خدا او
غیبتی می کند که در آن از غیبت و هلاکت و گمراهی نجات نمی
یابند مگر کسی که خدا وند او را بر ایمان و امامتش پایدار داشته و
به دعا برای تعجیل در فرجش توفیق دهد.
امام هادی (ع) نیز در پاسخ به فردی که درباره وظایف عموم شیعیان
در زمان غیبت سوال کرده بود چنین جواب داد : بر شما باد به دعا و
نیایش برای فرج و دارا بودن حالت انتظار.
هدیه دادن به حضرت ولی عصر(عج):
اهدا قرائت قرآن به امام زمان که باعث نزدیک شدن به ایشان و بهرهمندی از الطاف بیکران این عزیز میشود.
هدیه کردن ثواب نماز به امام زمان(عج): در حدیث آمده: «هر کس
ثواب نماز خود را برای رسول خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) و اوصیای بعد از
آن حضرت قرار دهد، خداوند متعال ثواب نمازش را آنقدر افزایش میدهد
که از شمارش آن نفس قطع میگردد و پیش از آن که روحش از بدنش
بیرون بیاید به او گفته میشود: ای فلان هدیه تو به ما رسید پس امروز
روز پاداش وتلافی کردن نیکیهای توست…»
طواف بیت الله الحرام به نیابت امام زمان(عج)
زیارت مشاهد رسول خدا و معصومین به نیابت امام زمان(عج)
متفق شدن بر توبه واقعی و بازگرداندن حقوق به صاحبان آنها: یکی از
اسباب و علل غیبت امام زمان گناهان و اعمال ناشایست ماست.
چه خوب است که ما از گناهان و بدیمان توبه کنیم آن هم توبه واقعی.
امام عصر(عج) میفرمایند:«هرگاه از گناه و اشتباهی که مرتکب شدهای به
درگاه خداوند متعال استغفار کنی، خداوند متعال آن را میبخشند.»
توبه واقعی با شرایطی که دارد باعث خشنودی قلب امام زمان(عج) میشود.
وجود مبارک حضرت ولی عصر(عج) در حدیثی طولانی به فرزند مهزیار،
شیعیان را به استغفار و دعا در حق یکدیگر ترغیب میکند و آن را موجب
رفع عذاب از روی زمین و اهل آن میداند.
جان من قربان تو ای جان جانانم بیا گلشنم بی گل شده ای روح رعنایم بیا
حجت الاسلام محمدی، کارشناس مذهبی و مهدویت با اشاره به ولادت حضرت مسیح(ع) و ارتباط آن با منجی آخر الزمان گفت: همه ادیان الهی به منجی آخر الزمان بشارت داده اند بر همین اساس اسلام و مذهب تشیع به حضرت مهدی(عج) و دین مسیحیت هم به حضرت عیسی (ع) به عنوان منجی آخر الزمان اعتقاد دارند.
وی افزود: حضرت مسیح و حضرت حجت از منظرهای مختلفی با هم تشابه دارند بر همین اساس ولادت هر دو عزیز به صورت مخفی و پنهان بوده است. وقتی حضرت مریم(س) حضرت مسیح(ع) را باردار بودند از شهر بیرون رفتند و می بینیم زمانی که حضرت مهدی(عج) نیز به دنیا آمدند کسی جز پدر بزرگوارشان، مادر و عمه ایشان از این موضوع اطلاعی نداشت، همچنین از نظر ظاهری نیز شباهت هایی بین این دو بزرگوار وجود دارد، گفتنی است در روایات نقل شده است که حضرت مهدی(عج) از نظر سیما، چهره و شکوه مانند حضرت عیسی(ع) است اما از نظر خلق و خو مانند رسول الله(ص) هستند.
حجت الاسلام محمدی عنوان کرد: گفتنی است هرآنچه که نزد امامان و پیامبران گذشته بوده نزد حضرت حجت نیز به طور تمام و کمال وجود دارد در همین موضوع وقتی ما در روایات مشاهده می کنیم که در زمان ظهور، حضرت مسیح رجعت می کنند و پشت سر امام زمان (عج) نماز می خوانند، دلالتی بر ولایت پذیری پیامبران دارد.
وی خاطرنشان کرد: به طور کل اساس اسلام ولایت پذیری است در عاشورا کسانی بودند که نماز می خوانند و حتی خود شمر ملعون نیز اهل فقه و دانش بود اما هیچ یک ولایت پذیر نبودند حضرت مهدی(عج) برای تحکیم ولایت پذیری می آیند زیرا ستون اسلام بر این اصل بنا شده و حتی پیامبران نیز از آن مستثنی نیستند.
پ.ن
به امید تولدی دیگر….
منبع: خبرگزاری بسیج
پای درس اخلاق آیتالله ضیاءآبادی
حضرت امام باقر (ع) به شخصی به نام عبدالله فرمود:
«یا عبدالله ما من عیدٍ للمسلمین أضحی و لافطرٍ إلا و یتجدّد فیه لآل محمد حزن»؛
«ای عبدالله،هیچ عیدی از فطر و قربان برای مسلمانان پیش نمیآید، مگر این که حزن و اندوه تازهای برای آل محمد حاصل میشود.»
«لأنَّهُمْ یَرَوْنَ حَقَّهُمْ فِی یَدِ غَیْرِهِم»؛
«زیرا آنان حقشان را در دست دیگران میبینند».
در دعای عید قربان از صحیفه سجادیه هم میخوانیم:
«اللهم إن هذا المقام لخلفائک و أصفیائک و مواضع امنائک فی الدرجة الرفیعة…. حتی عاد صفوتک و خلفاؤک مغلوبین مقهورین مبتزین»؛
«خدایا، این مقام و جایگاه [اقامه نماز عید و جمعه یا مقام امامت و خلافت] از آن خلفا و جانشینان و برگزیدگان تو [امامان معصوم (ع)] است. [که دشمنان حق از آنها به غضب و ستم گرفتند] تا این که [بر اثر غضب خلافت] برگزیدگان و جانشینان تو مغلوب و مقهور گشتند و حقشان را از دست دادند.»
هماکنون نیز امام عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف، مقهورند و احساس ناامنی میکنند و در هر عیدی غصه و اندوهشان تازه میشود؛ زیرا امت اسلامی را همچون گله گوسفند بیشبانی میبینند که اسیر گرگان خونخوار شده و چارهای نمییابند. این وضع را هم خود امت با بیاعتنایی به اوامر خدا و امام به وجود آورده است.
این روش، مطلوب امام زمان (ع) نیست
آیا انصافاً ما مسلمانیم؟ زندگی ما صبغه الهی و رنگ اسلامی دارد؟ اگر هم اکنون امام زمان (عج) در میان ما ظاهر شوند، زندگی ما را به عنوان یک زندگی اسلامی میپسندند؟ وضع بازار و خیابان ما، وضع خانوادهها و اختلاط مردان و زنان ما، وضع سازمان صداوسیمای ما را میپسندند؟ و دردناکتر این که، اغلب باورمان نشده است که داریم کج میرویم. قرآن میگوید:
«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا . الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا»؛
«بگو، آیا به شما خبر دهم که زیان کارترین مردم چه کسانند؟ آنان که در زندگی دنیا به گمراهی افتادهاند و در عین حال، میپندارند که [شاهراه همان است که آنها میروند و] نیکوترین کار همان است که آنها انجام میدهند.»
به هر حال، از خدا میخواهیم تا زندهایم از نورانیت و صفا و لطافت اسلام نصیب ما هم بگرداند و رابطه ما را با خاندان عصمت و طهارت (ع) محکمتر کند تا جملات «وَأَعْلاماً لِعِبادِهِ وَمَناراً فِی بِلادِهِ» را از روی صدق و صفا بگوییم و در زندگی عملاً رو به سوی آنها برویم و راه را گم نکنیم؛ زیرا اگر راه را گم کنیم، به ظلمتهای پرسوز و گداز برزخ و محشر مبتلا خواهیم شد.
اللهم عجل فرج مولانا صاحب الزمان و اظهر به دینک و احی به سنة نبیک واجلعنا من اعوانه و انصاره و من المنتظرین لظهور
منبع: خبرگزاری فارس