تا نقطه ضعف هست دشمني هم هست
تا نقطه ضعف هست؛ دشمنی هم هست
در اولین روز بهار ۹۲ رهبر انقلاب برای بار دوم، اظهارنظر مهمی دربارهی تحریمهای هدفمند آمریکا کردند. «بله، تحریمها اثر گذاشت، منتها نه آن اثری را که دشمن میخواست… این یک اشکال اساسی در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامههای اساسی خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان “تکنوکرات” لبخند انکار زدند که مگر میشود!؟ بله، میشود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامهریزی کرد. وقتی برنامهی اقتصادی یک کشور به یک نقطهی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطهی خاص تمرکز پیدا میکنند.»(۱۳۹۲/۰۱/۰۱) «از نظر دشمن، اقتصاد کشور یک نقطهی ضعفی است که [او] میتواند با تکیهی بر آن نقطهی ضعف، مقاصد سوء خودش را در مورد کشور عزیز ما و در مورد جمهوری اسلامی اِعمال بکند؛ باید روی اقتصاد [کار کرد]. من گفتم اقتصاد مقاومتی، یعنی اقتصادی که از درون میجوشد و احتیاج ما را به دیگران کم میکند و استحکام کشور را در مقابل تکانههای خارجی افزایش میدهد.»(۱۳۹۵/۰۸/۲۶) واقعیت این است که «سیاست نفت و بالا پایین شدن نفت، دست دیگران است؛ نفت مال ما است امّا اختیارش دست دیگران است.»(۱۳۹۵/۱۰/۱۹) بههمین دلیل «باید اقتصاد را از نفت خلاص کنیم و این هدف مهم با توجه به امکانات، ظرفیتها و نیروی انسانی کشور تحققپذیر است، همانگونه که برخی کشورهای بدون نفت، این کار را کردهاند.»(۱۳۹۶/۰۶/۰۴)
امنیت و عزت درگرو اقتصاد مستحکم
اقتصاد منهای نفت سه ویژگی دارد: اول اینکه بر «روی قیمت نفت اثرگذار»، «پول ملّیاش ارزشمند» و در آن «قدرت خرید مردم بالا» است. که اگر چنین اقتصاد قوی اینجوری بهوجود نیاید، «نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیت اقتصاد این است. و البتّه بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمیآید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواستهها به دست نمیآید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمیآید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواستهها تأمین نخواهد شد… نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم.»(۱۳۹۶/۰۱/۰۱)
اگر همانطور که رهبرانقلاب گفتهاند، هدف میانمدت دشمن، «مسئلهی اقتصاد کشور است» و «اقتصاد بایستی حرکت نکند، معیشت مردم بایستی لنگ بماند، کار و تولید باید در کشور پایین بماند، بیکاری باید بهعنوان یک بلا در کشور عمومیت پیدا کند» که مردم «از جمهوری اسلامی و از نظام اسلامی بهخاطر مشکلات معیشتی ناامید و مأیوس بشوند»(۱۳۹۶/۰۲/۲۰)، آنگاه ضرورت پرداخت مستمر به این بخش، و ترمیم نواقص و معایب موجود اهمیت مییابد. بیشک تا زمانی که به اقتصاد منهای نفت - بهعنوان یکی از ابزارهای قدرت کشور- نرسیم «دشمنی دشمن ادامه هم خواهد داشت تا هنگامیکه مأیوس شوند… باید به جایی برسیم که دشمن احساس کند نمیتواند؛ باید مأیوس شود. آنگاه دشمنیها به پایان خواهد رسید و یا کم خواهد شد. تا وقتی دشمن امیدوار باشد که میتواند نظام اسلامی را ریشهکن کند، تلاش خواهد کرد و ضربه وارد خواهد آورد. همهی همّت ما باید این باشد که آنچنان ساخت را مستحکم کنیم که دشمن احساس کند هر تیغی وارد بیاورد، تیغش کُند و به ضرر خودش تمام خواهد شد و هر گلولهای بزند، به طرف خودش کمانه خواهد کرد.»(۱۳۸۲/۰۵/۱۵)
خود را تطهیر نکنید!
استاد اصغر طاهرزاده:
بنده سخنان رئیس جمهور را شنیدم فکر نمیکنم (سخنشان) استناد درستی برای معاهده با استکبار باشد زیرا قرآن میفرماید:
«کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فیکُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبى قُلُوبُهُمْ وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» (8/توبه)
چگونه به اینان اعتماد میکنید در حالیکه اگر بر شما غلبه کنند نه رعایت شما را میکنند و نه رعایت تعهداتی که با شما بستهاند، اینان بر خلاف آنچه که در قلبشان هست سخنانی میگویند که شما را راضی کنند ولی در درونشان نیّت دیگری دارند و اکثر آنها فاسقاند.
زیرا امروز بحث استکبار و نقض عهد در میان است. آیا باید باز به آنها اعتماد کرد؟ یا به نور ولایت متوجهی بیاعتمادی به آمریکا شویم؟! ای کاش این آقایان یک کلمه میگفتند اشتباه کردیم به آمریکا اعتماد نمودیم و به دنبال آیه و روایتی نمیگشتند تا خود را تطهیر کنند!
برگرفته شده از:ojeparvaz.blog.ir
«شهدا و راه خروج اساسی از مشکلات»
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«السَّلامُ عَلَیکَ یا اباعبدالله وَعَلَی الْارْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ»
«عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللّهِ ابَدًا ما بَقیتُ وَ بَقِی اللَّیْلُ وَ النَّهارُ»
«وَلاجَعَلَهُ اللّهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ»
حضرت سیدالشهدا (ع) متوجه بودند در شرایطی که یزید حاکم است، دیگر از اسلام چیزى باقى نمانده، در این رابطه در مسیر خود به سوى کربلا فرمودند:
«إِنَّ هَذِهِ الدُّنْیَا قَدْ تَغَیَّرَتْ وَ تَنَکَّرَتْ وَ أَدْبَرَ مَعْرُوفُهَا فَلَمْ یَبْقَ مِنْهَا إِلَّا صُبَابَةٌ کَصُبَابَةِ الْإِنَاءِ وَ خَسِیسُ عَیْشٍ کَالْمَرْعَی الْوَبِیلِ أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُتَنَاهَی عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَی الْمَوْتَ إِلَّا سَعَادَةً وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً إِنَّ النَّاسَ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلَی أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُون».[1]
به راستى، دنیا تغییر چهره داده و ناپسند گشته و نیکى آن در حال نابودى است و از معروف جز رطوبتى در ته ظرف، چیزى باقى نمانده و بى برکتى زندگى همانند چراگاهى شده که جز گیاه بیمارى زا و بى مصرف چیزى در آن نمى روید. آیا نمى بینید که به حقّ عمل نمى شود و از باطل دست برنمى دارند؟! به طورى که مؤمن حق دارد در این شرایط به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد. به راستى من چنین مرگى را جز سعادت نمى دانم و زندگى در کنار ظالمان را جز هلاکت نمى شناسم! همانا مردم بنده ى دنیا شده اند و دین از سر زبان آنها فراتر نمى رود و دین را تا آنجا که زندگىشان را بچرخانند مى خواهند و چون در بوته ى آزمایش گرفتار شوند دینداران اندک اند.
دغدغهی حضرت سیدالشهدا (ع)نسبت به آنچه بر جامعه میگذرد در آن حدّ است که در سال58 دو سال قبل از حرکت خود به سوی کربلا در منا در بین سرکردگان حجاج: وظیفه علما و لزوم قیام آنان در مقابل ستمگران و مفاسد و مضرات سکوت روحانیون در مقابل زورگویان و آثار زیانبار و خطرناک سهل انگارى آنان از انجام این وظیفه بزرگ متذکر میشوند و میفرمایند:
اى گروهى که به علم و عالم بودن شهرت دارید و از شما به نیکى یاد مى شود …بیشتر حقوق الهى را که به عهده دارید فرو گذاشته … حق افراد ناتوان و بى قدرت را ضایع کرده اید … از آن جهت بر شما بیمناکم که به چشم خود مى بینید تعهداتى که در برابر خدا شده گسسته و زیر پا نهاده است اما نگران نمى شوید .. . نابینایان ، لالها و زمینگیرانِ ناتوان در همه شهرها بى سرپرست مانده اند و بر آنها ترحم نمى شود. و نه مطابق شاءن و منزلتتان کار مى کنید و نه به کسى که چنین کارى بکند و در ارتقاى شاءن شما بکوشد اعتنا یا کمک مى کنید.
حال با توجه به آنچه در فرهنگ شهید و شهادت در طول تاریخ جریان داشته، میتوان به پدیدهی شهادت نظر کرد و گفت:
1- شهدا و نبوغ تاریخی
شهدا انسانهایی هستند دارای نبوغ تاریخی زمانهی خود و لذا میفهمند روزمرّگیها چه بر سر روح و فکر و عمل انسانِ روزگارشان میآورد و به پوچی دوران گرفتارشان میکند، آنان ماوراء روزمرّگیها نوع دیگری از حیات را در مقابل مردم زمانشان میگشایند. تنها به آثار منفی آنچه در جامعه جاری است و نصیحت برای رفع آنها، فکر نمیکنند. به راه خروج اساسی از مشکلات میاندیشند و سعی دارند در عزم و تصمیم مردمان تحولی بنیادین ایجاد کنند.
2- شهید؛ بخشی از رخدادِ هستیِ هر انسان
شهادت، حضور در تاریخی است بس متعالی. وقتی زمانه انسانها را از طریق روزمرّگیها از نَفَسْ انداخته، شهید با حرکات خود درکِ ما را از جهان و از خود تغییر میدهد و عالم دیگری را در مقابل ما میگشاید و با عمل خود به ما خطاب میکند کدامین افق را مدّ نظر قرار دهیم. از این جهت شهادت امری است اثرگذار که سبب تحول در روحهای آماده میشود. شهید برای هرکس سخنی دارد و رسالت ما تلاش برای فهم آن سخن است در بستری که دوگانگیِ بین خود و او احساس نکنیم زیرا که شهید بخشی از رخدادِ هستیِ ما است.
3- شهید؛ چشماندازی است به سوی رسالت تاریخی ما
در تشییع جنازهی مبارک شهید و شرکت در عزاداری او، این تماشاگر است که در جایگاه بازیگر قرار میگیرد، زیرا شهادت، گشودگیِ انسانی است که از محدودهی همهی خودخواهیها به در آمده و به سوی تماشاگرِ خود گشوده شده است. یعنی شهید، چشماندازی است به سوی رسالت تاریخی ما، رسالتی که جامعهی دینی به اوج دوستی نسبت به همدیگر نایل آیند و «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» ظهور کند. [2]
4- شهادت؛ فرایندیِ فیمابین
شهادت، فرایندیِ فیمابین است؛ ما بینِ شهیدان و ملتی که برای آرمانِ آن ملت، شهادتِ شهیدان شکل گرفته و از آن به بعد، شهادت در درون آن ملت معنی تاریخیِ خود را باز مییابد، دیگر دوگانگی در میان نیست، بلکه حرکتی است که بازیگر و تماشاگر را در خود غرق میکند و همه در اوج یگانگی به آرمانی میاندیشند که آن تاریخْ ظرفیت تحقق آن را دارد.
5- حضور در تاریخی دیگر
رسالت شهید، تغییر جهانی است که انسانها در آن زندگی میکنند تا از آن به بعد با جهانی دیگر مواجه شوند. شهید، ما را از جهانمان و از خودمان تغییر میدهد و نحوهی دیگری از هستی را در مقابل ما میگشاید و این همان معنایِ «حضور در تاریخی دیگر» است. شهید، هنگامی که وارد میدان شهادت میشود هستیِ تامّ و تمام خود را در تاریخی جدید به نمایش میگذارد و از این طریق متولد میشود و هرگز نمیمیرد. همان معنایی که قرآن میفرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» (آلعمران/169).
6- شهید و تذکر به آیندهی گمشده
اینکه ملت ما در زمانهایی دارای چشمانداز در زندگی خود هستند و مقصد خود را حتی اگر دور هم باشد، میبینند به جهت آن است که متوجهی آیندهی اصیل خود بودهاند. ما از روزی که آیندهی خود را فراموش کردیم و آیندهی جهان غرب را آیندهی خود پنداشتیم، گرفتارِ بیآیندگی و بی سر و سامانی شدیم، زیرا هر ملتی آیندهی خاص خود را دارد و شهدا متذکر آیندهای هستند که آیندهی ما است، آیندهای که تا سر حدّ «سردادن» باید جلو رفتٌ.
«والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته»
برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir
از میانمار تا فلسطین؛ آیینه تمامنمای وضع کنونی مسلمانان
همزمان با فرارسیدن ایام حج ابراهیمی، حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی پیامی خطاب به حجاج بیتالله الحرام صادر کردند. ایشان در این پیام با اشاره به سیاستهای تفرقهافکنانهی نظام سلطه در میان مسلمانان، رؤسای کشورهای اسلامی و نخبگان سیاسی و دینی و فرهنگی در دنیای اسلام را به تلاش برای متوقف ساختن فوری وقایع فاجعهبار و جنگهای داخلی در دنیای اسلام و توجه به مقابله با دشمن اصلی فراخواندند. دکتر سعدالله زارعی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی و بینالمللی در یادداشت زیر به بررسی پیام حج رهبر انقلاب پرداخته است.
آنچه طی لااقل دو سدهی گذشته بر اسلام رفته است حکایت از وجود برنامهای مستمر برای ممانعت از قدبرافراشتن این کاملترین دین ابراهیمی از سوی دشمنان شناختهشده و بهویژه کشورهای مسلط غربی است. در سطح منطقه نیز مبارزهی فراگیر ایدئولوژیهایی نظیر وهابیت و ناسیونالیسم برای سرکوب ایدهها و راهحلهای اسلامی کاملاً واضح است. نتیجهی این درگیری، جنگهایی است که اشغالگران غربی و گروههای تروریستی بر این منطقه تحمیل کردهاند.
* تحمیل ۹ جنگ به منطقه؛ فقط به خاطر اسلام!
ما متأسفانه طی حدود ۱۵ سال، ۹ جنگ را شاهد بودهایم: جنگ آمریکا و انگلیس علیه افغانستان در سال ۱۳۸۰، جنگ آمریکا و انگلیس علیه عراق در سال ۱۳۸۲، جنگ رژیم صهیونیستی علیه لبنان در سال ۱۳۸۵، جنگهای سریالی اسرائیل غاصب علیه مردم بیپناه غزه در سالهای ۱۳۸۶، ۱۳۹۱ و ۱۳۹۳، جنگ تکفیریها علیه سوریه در سال ۱۳۹۱، جنگ تکفیریها علیه عراق در سال ۱۳۹۳ و جنگ متجاوزان سعودی به یمن در سال ۱۳۹۴؛ یعنی منطقهی مرکزی زندگی مسلمانان در ۱۵ سال اخیر هر ۲۰ ماه یک جنگ پرخسارت را تجربه کرده و از این جهت میتوان گفت با هیچ منطقهی دیگری در جهان طی بیش از ۲۰۰ سال اخیر قابل مقایسه نیست. نه قارهی آمریکا، نه قارهی اروپا، نه مناطق فرا اسلامی قارهی آسیا و نه قارهی آفریقا این تعداد جنگ را در یک دورهی کوتاه شاهد نبوده است؛ چرا؟ دلیل آن اسلام است؛ البته نه به این معنا که اسلام، عامل یا مشوق شروع و ادامهی جنگ باشد بلکه به این معنا که این جنگهای پیدرپی را برای آنکه اسلام سر برنیاورد و وارد حیات اجتماعی جوامع بشری نشود، راه انداختهاند.
* دولتهای بحران و ناامنی
بر این اساس میتوانیم بگوییم آتش درگیری را قدرتهایی فراهم میکنند که «اسلام بالنده» را برهمزنندهی موقعیت و منافع خویش میدانند. به این قدرتها باید جریانهای خاص منطقهای را هم اضافه کنیم که ازقضا بهنام اسلام و مسلمانان بر این منطقه حکومت مینمایند. آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس، حسب کارنامهی سیاهی که دارند و اسناد و شواهد فراوان، مسئول اصلی جنگهای ۹ گانهای هستند که گاه با ارتشهای کلاسیک و گاه با گروههای مسلح تعلیمدیدهی غیر کلاسیک در این منطقه روی دادهاند. اما درعینحال این آتش به هیمههایی از همین منطقه و در دسترس نیاز داشته تا برافروخته نگه داشته شود و دوام این شعلههای منحوس در منطقه، نشان میدهد، دولتهایی در منطقه دستاندرکار بقای بحران و ناامنی هستند؛ همانها که دین و عقل حکم میکند در کنار ملتها و در مقابل آتشافروزان باشند؛ همانها که به تعبیر رهبر انقلاب اسلامی در پیام امروز حجشان، هم «أشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» را و هم «رُحَماءُ بَینَهُم» را از یاد بردهاند و نتیجهی آن پُررو شدن صهیونیستها شده است.
* فلسطین و میانمار، آیینه تمامنمای وضع کنونی مسلمانان
راه علاج مشکلات منطقه کاملاً معلوم است؛ «وحدت و برحذر داشتن همگان از ستیزهگریهای قومی و مذهبی» از یکسو و «نشانه رفتن دشمنان آتشافروز» و «مجهز شدن مسلمانان به هر آنچه در میدانهای گوناگون جنگ نرم و سخت» به آن نیاز دارند، از سوی دیگر میباشد. «فلسطین» و «میانمار» دو نمونهاند که وضع فعلیشان نتیجهی واگذاشتن صحنه به دشمنان و گلاویز شدن مسلمانان با یکدیگر است؛ یک جا سرزمین «اکثریت بومیان» به اشغال «اقلیت مهاجمان» درمیآید و در جای دیگر «اقلیت» بهدست یک دولت قتلعام میشود. بله، فلسطین و میانمار، این دو، آیینهی تمامنمای وضع کنونی مسلمانان هستند و بهخوبی از غربت اسلام و پیامهای نجاتبخش آن در بخش بزرگی از جهان اسلام حکایت میکنند.
* «سستی مسلمانان» بیش از «استعمار» مسبب وضع کنونی است
رهبر معظم انقلاب در پیام امروز حجشان، مسلمانان و بهخصوص دولتهای اسلامی را به تأمل در وضع خود و تجدیدنظر در شیوههای خودستیزانه فراخواندند. سرّ مطلب این است که وضع کنونی کشورهایی که این روزها درگیر بحرانهای امنیتی هستند، نتیجهی سستی مسلمانان است، بیش از آنکه نتیجهی سیاستهای استعماری باشد. بله، انحراف از مبارزه با استعمار و درگیر شدن با خودی، خود یک موضوعی است که با سیاستهای استعمار همخوانی کامل دارد. اما واقعیت این است که پایبست خانه باید بهبود پیدا کند تا رهگذاران و حرامیان از خرابههای آن بهرهمند نگردند.
استعمار در این منطقه بهدنبال تداوم استیلا است و این را از طریق فروکاستن توأمان قدرت مسلمانانی دنبال میکند که بعضی از آنان ازقضا آتشبیاران معرکهی نامسلمانها هستند. بر این اساس رهبر انقلاب در پیام خود بیش از استعمارگران، خود مسلمانان را خطاب قرار داده و خواهان بازخوانی نتایج سیاستهایی شدند که با طراحی غرب و کار یدی برخی کشورها در این سالها در منطقه به اجرا گذاشته شده است.
* نوبت جنگ نرم
پیام امسال حضرت آقا یک نکتهی «نهفته» نیز -نسبت به پیامهای سالهای اخیر- داشت و آن نکتهی مهم این بود که بههرحال منطقه درحال عبور از شرایطی است که به گمان دشمنان اسلام، مثل یک طوفان بر سر منطقه فرود آمد. از نظر رهبری با شکست دشمن در حوزهی جنگ سخت، نوبت به تأکید بیشتر بر جنگ نرم است و ازاینرو همهی کشورها باید کمک کنند تا دشمن نتواند سیاستهای دورهی جدید خود را به اجرا درآورد.
نشست غدیرشناسی
نشست غدیرشناسی با محوریت معرفی ابعاد مختلف شخصیت علامه امینی و جلسه پرسش و پاسخ به شبهات
توسط استاد محترم حوزه و دانشگاه سر کار خانم محمود زاده
زمان : شنبه 11 شهریور ماه از ساعت یازده
مکان : حوزه ی حضرت قاسم بن الحسن (علیهمالسلام)