شهید حمیدرضا اسداللهی
شهید حمیدرضا اسداللهی
ولادت : 15/11/1363
شهادت : 29/9/1394
منطقه شهادت : خان طومان (سوریه)
برایش حرم امام رضا (علیه السلام) حکم خانه را داشت . به امام رضا (علیه السلام) می گفت «بابا». همیشه وقتی می خواست از حرم برگردد رو می کرد به آقا و می گفت: بابا من دارم می رم مأموریت…
سرانجام 29 آذر با اصابت ترکش در ناحیه گردن به شهادت رسید .اما چون منطقه دست داعش بود خبر شهادتش تا سه روز تکذیب شد که بتوانند بدن مطهرش را برگردانند . بدن مطهرش توسط سپاه پاسداران به میهن بازگردانده شد .
متن بخشی از وصیت نامۀ شهید اسدالهی به شرح زیر است:
صحبتی با امام مهدی (عج)
در ابتدا صحبتی با سید و مولایم امام زمان (عج) دارم، ای سید و مولایم! آقاجان! از تو ممنوم به خاطر تمام محبتهایی که در دوران دنیا به من ارزانی داشتی و شرمنده ام که شاکر این همه نعمت نبودم، اما امید به رحمت و کرم این خانواده دارم و با این امید زنده ام.
صحبتی با مقام معظم رهبری(قدس سره)
رهبر عزیزم، لبیک به فرمان شما همان تکبیر حج است، همان لبیک به رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم)و همان لبیک یا حسین است و این را امام بزرگوار به ما یاد داد، چون ولایت فقیه همان ولایت رسول الله (صلی الله علیه واله وسلم)است. برایم دعا کنید و از من راضی باشید.
فرهنگ بسیجی یعنی ...
رهنگ بسیجی یعنی آن مجموعهی معرفتها و روشها و منشهائی که میتواند مجموعههای عظیمی را در ملت به وجود بیاورد که تضمین کنندهی حرکت مستقیم و پایدار اسلامی آن ملت باشند. این یک تفکر است. رهبر انقلاب ۱۳۹۰/۹/۶
این جور آدم ها شهید می شوند
کسانی که خیلی دوست دارند برای هدایت دیگران تلاش کنند و به سعادت آدمها عشق بورزند، به جای اینکه بمیرند، شهید میشوند. این شهادت، آنها را صاحب قدرتی جاودانه و تأثیری گسترده برای کمک به انسانها برای رسیدن به سعادت خواهد کرد. شهدا بهتر از فرشتهها، به کمک ما آدمهای مُردنی میشتابند.
شجره خبیثه به دست بندگان صالح غرس شد
بسم الله الرحمن الرحیم
سردار پر افتخار اسلام و مجاهد فی سبیلالله آقای سرلشکر حاج قاسم سلیمانی دام توفیقه
خدای بزرگ را با همهی وجود سپاسگزارم که به مجاهدات فداکارانهی شما و خیل عظیم همکارانتان در سطوح مختلف، برکت عطا فرمود و شجرهی خبیثهئی را که به دست طواغیت جهان غرس شده بود، به دست شما بندگان صالح در کشور سوریه و عراق ریشهکن کرد. این تنها ضربه به گروه ستمگر و روسیاه داعش نبود، ضربهی سختتر به سیاست خباثتآلودی بود که ایجاد جنگ داخلی در منطقه و نابودی مقاومت ضدّ صهیونیستی و تضعیف دولتهای مستقل را به وسیله رؤسای شقیّ این گروه گمراه هدف گرفته بود. ضربه بود به دولتهای قبلی و کنونی آمریکا و رژیمهای وابسته به آن در این منطقه که این گروه را به وجود آوردند و همهگونه پشتیبانی کردند تا سلطهی نحس خود را در منطقهی غرب آسیا بگسترانند و رژیم غاصب صهیونیست را بر آن مسلط سازند. شما با متلاشی ساختن این تودهی سرطانی و مهلک نه فقط به کشورهای منطقه و به جهان اسلام بلکه به همهی ملتها و به بشریت خدمتی بزرگ کردید. این نصرتی الهی و مصداق: و ما رمیتَ اذ رمیت و لکن الله رمی بود که بهخاطر مجاهدت شبانهروزی شما و همرزمانتان به شما پاداش داده شد.
اینجانب صمیمانه به شما تبریک میگویم و با این حال تأکید میکنم که از کید دشمن غفلت نشود.
آنهائی که با سرمایهگذاری سنگین این توطئهی شوم را تدارک دیده بودند آرام نخواهند نشست، سعی خواهند کرد آن را در بخشی دیگر از این منطقه و یا به شکلی دیگر دوباره به جریان افکنند. حفظ انگیزه، حفظ هوشیاری، حفظ وحدت، زدودن هر پسماند خطرناک، کار فرهنگی بصیرتافزا و خلاصه، آمادگیهای همهجانبه نباید فراموش شود. شما را و همهی برادران مجاهد از کشورهای عراق و سوریه و دیگران را به خدای بزرگ میسپارم و به همهی شما سلام و دعا میکنم.
والسلام علیکم و رحمةالله
۳۰ آبانماه ۱۳۹۶
سید علی خامنهای
کوچک اما بزرگ
ساعت 12ظهر جمعه 31شهریور1359صدای انفجار مهیبی در بازار “صیف” خرمشهر همه را متوجه خود كرد، دومین انفجار ، سومین و چهارمین ، وحشت و حیرت سر تا پای همه را فرا گرفته بود ، قدرت تصمیم گیری از همه ساقط شده ، تنها فرار بود كه می توانست جانها را نجات دهد.
همزمان صدای سراسری جمهوری اسلامی ایران هجوم بی امان لشگریان عراقی به كشور را اعلام كرد.
فریاد “هل من ناصر ینصرنی” مردم بی دفاع خرمشهر در فضای كشور طنین انداز شده بود.
“محمد حسین فهمیده” صدای مظلومیت مردم خرمشهر را شنید، سعی داشت خود را به خرمشهر برساند، سن كم او اجازه تنها سفر كردن را به وی نمیداد. باید مدركی ارائه كند ، بهناچار شناسنامه را دستکاری كرد تا وانمود كند سنش بیش از آن است كه دیگران فكر میکنند.
40روز گذشت، مقاومت با تفنگ 1 M در مقابل پیشرفته ترین سلاحهای جهانی توان همه را گرفته، بچه های خرمشهری به این نتیجه رسیدند كه تنها ایثار و جانبازی میتواند با تجاوز بعثیها مقابله كند.
“فهمیده” اكنون در جمع بچهها بود، تصمیم آنها را خوب متوجه شده بود با خود دائم تكرار میکرد، باید مقابل تجاوزت دشمن ایستادگی كرد ، نباید گذاشت دشمن پای به خاك مقدس این دیار بگذارد.
آبان ماه سال 59دشمن از طریق بمباران هوایی و آتش پرحجم توپ و خمپاره مطمئن شده بود كه در شهر دیگر هیچگونه مقاومتی وجود ندارد، به لشگر زرهی خود فرمان حمله به خرمشهر را صادر كرد.
تانکها با آرایش خاصی، به دروازههای خرمشهر نزدیك و نزدیکتر میشدند، رحمان تنها دیده بان، خبر نزدیك شدن تانکها را لحظه به لحظه به بچهها اعلام میکرد، تصمیمگیری خیلی مشكل بود.
بچههای خرمشهری به این نتیجه رسیدند كه تنها ایثار و جانبازی میتواند با تجاوز بعثیها مقابله كند.
با چی !
آر. پی. جی. ! خمپاره !
هیچی وجود نداشت !
فرار !
فرار ، هم درشأن و غیرت بچهها نبود.
دیده بان فریاد زد عراقیها، عراقیها وارد شهر شدند !
حسین احساس كرد باید كاری كند ، او بارها رشادت لشگریان امام حسین (علیه السلام)را هنگامیکه با پدرش به مسجد و روضه میرفت ، شنیده بود ، آرزو داشت روزی فرارسد تا بتواند ارادت خود را به آقا امام حسین(علیه السلام) اظهار كند.
حسین نارنجك را بر كمر بست و حسین گویان زیر تانك رفت، تانك منهدم شد و حسین نیز به حسینیان پیوست.
حركت حسین دارای چنان عظمتی بود كه پیر مراد انقلاب را به تعظیم واداشت امام خمینی(ره) با خضوع خاص خود فرمود: رهبر ما آن طفل13سالهای است كه بر خود نارنجك میبندد و زیر تانك میرود و …
“فهمیده” 13ساله یكی از صدها نوجوان ایرانی بود كه با عبور از دهها مانع قانونی خود را به جبهه رساند و با خون خود پیام مظلومیت ایرانیان را به گوش جهانیان رساند.
شهید محمدحسین فهمیده نمونهای از نوجوانان این سرزمین مقدس است كه با آگاهی كامل راه خود را انتخاب و برای پیروزی عقیده و نجات میهن از بذل جان خود دریغ نكردند.