ای شهدا برای ما حمدی بخوانید که شما زنده اید و ما مرده
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد …
پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟
گفت : سربند یا زهرا !
گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟
گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …
پیشونی بندها رو با وسواس زیر و رو میکرد …
پرسیدم : دنبال چی میگردی ؟
گفت : سربند یا زهرا !
گفتم : یکیش رو بردار ببند دیگه ، چه فرقی داره ؟
گفت : نه ! آخه من مادر ندارم …
شهید سید مرتضی آوینی:
دهه شصت دهه امام خمینی(ره) بود و از این پس دهه ها هر چه بیابید به جز او انتساب نخواهند داشت . این او بود که هر آنچه که در تقدیر تاریخ انسان این عصر بود ظاهر کرد . حیات انسان هایی چون او نفخه ای از نفخات روح الهی است که در تن انسان می دمد ، در تن زمین مرده ، و آن را حیات می بخشد .
امام خمینی انسانی چونان دیگران نبود ؛ از قبیله انبیا و اصحاب انان بود و مصداقی از مصادیق معدود ( نبا عظیم )…. که هر هزار سال یکی میرسد ، و مراد از این (هزار) عدد هزار نیست ؛ مراد آن است که او خیل یاد آوران است و مورد خطاب «انما انت مذکر» . و مخاطب این سخن آنانند که نه نامی از انان در تاریخ های تمدن هست و نه در تاریخ های رسمی ، اما زمین هر چه دارد مدیون آنهاست . اینان چون دیگر ابنای بشر از خاک روییده اند ، اما چون دیگران در خاک نمانده اند و سر بر آسمان برآورده اند. و فقط هم اینانند که از حقیقت با خبرند و دیگران را نیز اینان خبر کرده اند .
امام خمینی پیامبر تازه ای نبود، اما از یادآوران بود ، از مخاطبان ،انما انت مذکر ، که عهد فطری مردمان با خداوند را به آنان یاداوری کرد وبعد از چند قرن که از هبوط بشر در مصداق جمعی کلی می گذشت ،چونان اسلاف خویش _از ابراهیم و اسماعیل تا محمد (ص)_دوره ای از جاهلیت را شکست و عصر دیگری را آغاز کرد. این عصر تازه را باید (عصر امام خمینی) نام نهاد ، چنان که حق آن بود که اعصار پیشین را نیز به انبیا و اوصیا و یادیاران دیگر انتساب می کنند .
منبع: کتاب آغازی بر یک پایان صفحه ی 17
همه دوست دارند که به بهشت بروند
اما کسی دوست ندارد که بمیرد
بهشت رفتن جرأت مردن می خواهد …
و شهدا چه زیبا تفسیر کردند جرأت را …
امام خمینی (رحمة الله علیه):
چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید.
صحیفه امام، جلد14، صفحه491
٣١خرداد سالروزشهادت مردي عارف،روشنفكر،شجاع وقهرمان “دكترمصطفي چمران” است .
ياد وخاطره او وهمه شهداي سوسنگرد و هويزه گرامي باد …
شادی روح بلند مرتبه ی شهید چمران صلوات …
فراز پایانی نیایش شهید مصطفی چمران قبل از شهادت
خدایا! وجودم اشک شده ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد وخاکستر می شود. اشک شده ام ودیگر هیچ ، به من اجازه بده تا در جوارت قربانی شوم وبر خاک ریخته شوم واز وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق وعرفان وفداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
خدایا ترا شکر میکنم که باب شهادت را به روی بندگان خالصت گشوده ای تا هنگامی که همه راهها بسته است وهیچ راهی جز ذلت وخفت ونکبت باقی نمانده است می توان دست به این باب شهادت زد وپیروزمند وپر افتخار به وصل خدائی رسید .