به یاد طلبه شهیدی که مستندساز نهضت امام خمینی شد
به گزارش خبرگزاری «حوزه»، دفتر وجود پرگوهر شیخ عباس صالحی به سال 1333 خورشیدی در اراک و میان خانواده های متدین متولد شد. وقتی که دیپلم خود را گرفت به کارهای هنری روی آورد. سپس از سوی یکی از روزنامه ها به عنوان خبرنگار دعوت به همکاری شد که شایستگی هایش او را به مسئولیت های بالاتر هم رسانید. روحیه انقلابی و ظلم ستیزی اش او را در این ایام به سمت فیلم سازی و ثبت واقعیت ها کشاند.
* امتناع از سربازی
زمان آن بود که به سربازی برود ولی خدمت به رژیم را خیانت می دانست و به خانواده اش چنین می گفت: سربازی من نزدیک است ولی شما بدانید که من هرگز حاضر نیستم در لباس سربازی به این رژیم خدمت کنم. خدمت به اینها خیانت به همه مردم است و من مرگ را بر خدمت به این دولت ترجیح می دهم.
* ورود به حوزه
تربیت دینی و فطرت الهی اش سرانجام قدم هایش را به حوزه علمیه کشاند. سال 1352 بود که در مدرسه حاج ابراهیم اراک و در همان حجره ای که حضرت امام خمینی (ره) اوایل طلبگی اش را در آنجا گذراند مشغول به تحصیل شد. با اینکه از طلاب موفق و درس خوان مدرسه بود، ولی در جوّ خفقان رژیم در جهت همگانی شدن انقلاب خمینی (ره) گام برمی داشت. نوشته اند که در این ایام برخی از وابستگان به رژیم نقشه قتل او را کشیده، شبانه به مدرسه یورش بردند. خوشبختانه با اینکه او مقید به سکونت در مدرسه بود، از قضا آن شب در منزل یکی از بستگان مهمان شده بود.
با پی بردن به ماجرا، آهنگ سفر قم کرد و پس از موفقیت در آزمون ورودی در مدرسه رسالت اسکان یافت. استعداد بالا، جدیت در تحصیل و نوآوری در عرصه تبلیغ از شاخصه هایی بود که شیخ صالح را در نظر مسئولین حوزه فردی موجّه و آینده ساز جلوه داد.
* تلاش در عرصه رسانه
وی ضمن فراگیری علوم دینی با جمعی از طلاب و جوانان همسو، جلساتی را تشکیل می داد که اعضای همین جلسه مدتی بعد پایه گذار مؤسسه ای فرهنگی شدند که به تولید فیلم های مذهبی همچون «هجرت» مبادرت ورزیدند.
* مستندساز انقلاب
شهید صالحی از 19 دی 1357 که امواج خشمگین دریای انقلاب می رفت تا کشتی فرسوده رژیم پهلوی را در خود غرق نماید، تمام تلاش هنری خود را در جهت ثبت صحنه های انقلاب به کار بست. او نخستین عکس های بزرگ امام خمینی (ره) که در تظاهرات مردمی استفاده می شد را چاپ و منتشر کرد.
جاودانه ساختن صحنه های وحشیگری رژیم پهلوی و حضور حماسی مردم در لحظات آتش و خون و فیلمبرداری و تکثیر تصاویر پیکر متلاشی و گلوله خورده و افتاده در کف خیابان شهدای گلگون کفن انقلاب از شاهکارهای هنر انقلابی این طلبه جویای حقیقت است.
او تبلیغی نوین را آغاز کرد، ظلم ظالم و خون های به ناحق ریخته را با ابزار رسانه برای آیندگان به ارث گذاشته تا غرب گرایان و آمریکا دوستان بدانند که عروسک های آنها چه بر ملت ایران آوردند.
صالحی که فیلمبرداری هایش دشمن را به خشم آورده بود مورد شناسایی و تعقیب سربازن رژیم قرار گرفت. آنها چندین بار در وقت فیلمبرداری قصد کشتن او را کرده و مستقیم به سوی او شلیک کردند.
* درگیری های خیابانی
کوچه های تنگ و باریک اطراف حرم حضرت معصومه(س) از شجاعت های این شاگرد مکتب امام خاطره ها دارد. یکی از دوستانش نقل کرد که یک شب در یکی از کوچه های باریک خیابان ارم به کماندوهای رژیم که تازه از سرکوب خونین مردم باز می گشتند، یورش برد و با مسلسل آنها را به رگبار بست. در یک صحنه دیگری نیز شاهد بودم که در کوی بیگدلی با نارنجک دو نفر کماندوی رژیم را به زمین انداخت.
* روز چهلم حادثه تبریز
شیخ صالحی در مراسم چهلم حادثه تبریز از دست کماندوهای طاغوت تازیانه و باتوم خورد ولی با کمال رشادت و دلاوری در برابر آنها ایستاد و چند نفر از زنان گرفتار شده از دست سربازان رژیم را نجات داد.
* فرار از زندان
در بیستم بهمن 1357 که قیام مسلحانه ای علیه بازماندگان رژیم در تهران جریان داشت، او تا نیمه های شب مشغول فعالیت بود. در همان شب دستگیر و روانه زندان شد. نوشته اند که صبح همان روز با شهامت کم نظیری دو تن از مزدوران زندان را با اسلحه ای که از چنگشان بیرون آورده بود، به قتل رساند و از زندان گریخت.
* آخرین روزهای حیات
در سال 1359 به دعوت آموزش و پرورش تهران، مسئولیت تولید فیلم آن سازمان را بر عهده گرفت و بلافاصله شروع به ساختن فیلمی با نام «سلطه» نمود. این فیلم هنوز به اتمام نرسیده بود که قدم در خاک پاک جبهه ها گذاشت. در اعزام اولش به فیلمبرداری از رشادت های رزمندگان پرداخت ولی پس از آن راه دیگری را در پیش گرفت و خود صحنه های زیبایی را خلق کرد.
* نواختن بانگ شهادت
وصیت نامه اش را نوشت، لباس رزم بر تن رعنای خود کرد و اسلحه بر دوش نهاد. این بار عازم شوش شد که همانجا کامیاب ابدی گشت و عروجی از جنس شهادت را در دوربین خداوند عالم به یادگار نهاده است.
منبع: کتاب شهدای روحانیت، ج اول، 430
حال و هوای مدافعان حرم در مدرسه ی علمیه ی حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
زمان :13/11/954
زمستان امسال ، اما دلهای مدافعان حرم گرمتر از سالهای قبل است. حالا ایرانیها لزوم حضور نیروهای ایرانی در سوریه را درک کردهاند، زندگی و آرمانهای شهدای مدافع حرم را بیشتر میشناسند و در هر مراسم معنوی، دعای دستهجمعی مردم ایران، سلامتی و پیروزی مدافعان حرم و آزادی مردم مظلوم کشورهای جنگزده است؛ اما اینهمه ی قصه همدلی و همراهی مردم ما نیست.
طلاب مدرسه ی علمیه ی حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام در حرکتی خود جوش و زیبا، بخشی ازفعالیت های روزانه خود را به جمع اوری لباس و کمک هزینه جهت رزمندگان مدافع حرم اختصاص دادند.
طلاب مدرسه ی حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام با مدیریت (خانم یوسفی ) و معاون فرهنگی، خانم سلیمانی و با اعتیار 3000.000،هزار ریال جمع اوری کمک های نقدی و غیر نقدی (لباس گرم.کلاه. دست کش.پوتین ، مواد خوراکی و….)برای رزمندگان جبهه مقاومت ، سعی دارند سهمی در دفاع از حرم حضرت زینب(س) داشته باشند.
این حرکت جهادی نشان داد که کمک به جبهه ی مقاومت ، حد و مرز نمیشناسد و هرکس در حد توان میتواند در این امر جهادی سهمی داشته باشد.
چرا رهبر انقلاب در این برهه بر گفتمان «انقلابیگری» تأکید میکنند؟
من انقلابیام
انقلابیگری» یکی از موضوعات پرتکرار در بیانات سالهای اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است؛ موضوعی که آیتالله خامنهای از آن بهعنوان «راهِ پیشرفت ایران اسلامی» یاد میکنند. پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشت زیر به بررسی چرایی طرح این موضوع از سوی رهبر انقلاب و تبیین نتایجِ نهادینه شدنِ گفتمان انقلابیگری پرداخته است».
طرح یک سؤال مهم
اما چرا آیتالله خامنهای در این برههی زمانی بر عنصر انقلابیگری تأکید میکنند؟ وظیفهی انقلابیون در قبال این گفتمان چیست؟ و نهادینه شدن روحیهی انقلابیگری چه نتایج و اثراتی را برای کشور در پی خواهد داشت؟
در ادامه بر اساس بیانات رهبر انقلاب به این پرسشها پاسخ میدهیم.
اپوزیسیون نظام سلطه
نکتهی اول اینکه «اپوزیسیون نظام سلطهی جهانی، امروز جمهوری اسلامی است. و عامل موفقیت و پیروزی جمهوری اسلامی در ایستادگیِ مقتدرانه مقابل دشمنان بشریت و حفاظت از منافع ملی خود، در یک کلمه «اسلامِ انقلابی» است. «چه چیزی مانع شده است از اینکه مقاصد اینها [سلطهگران] تحقّق پیدا کند؟ اسلام انقلابی یا انقلاب اسلامی -هر دو تعبیر درست است؛ اسلام انقلابی هم درست است، انقلاب اسلامی هم درست است- که امروز در نظام جمهوری اسلامی تبلور پیدا کرده.
دشمنِ مستکبر از ابتدای پیروزی انقلاب همهی توان خود را برای سرنگونی و تضعیف نظام اسلامی به میدان آورده ولی ناموفق بوده است: «همهی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند… به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینههای سپرکردهی مردم مؤمن است.»
«دشمنان] از اینکه یک عمامهبهسری در رأس جمهوری اسلامی باشد هم [باکی ندارند]؛ اگر چنانچه جمهوری اسلامی محتوای خود را از دست بدهد، اسلامی بودن را و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار میآیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی»
توطئه « انقلابزُدایی»
با ناکامی این تلاشها توطئهی «تهی کردن نظام از محتوای اسلامی و انقلابی» در دستور کار دشمن قرار گرفت: «آنها به این نتیجه رسیدهاند که باید از محتوای نظام هرچه میتوانند کم کنند… انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند… جمهوری اسلامی، اسمش جمهوری اسلامی باشد، اسمش نظام انقلابی باشد، اما از محتوای اسلام، از محتوای انقلاب در آن خبری نباشد»
دشمن در چنین مدلی برای «هضم انقلاب اسلامی در هاضمهی استکبار جهانی» و «تجدید سلطهی خود بر ایران اسلامی» حتی «از اینکه یک عمامهبهسری در رأس جمهوری اسلامی باشد هم [باکی ندارند]؛ اگر چنانچه جمهوری اسلامی محتوای خود را از دست بدهد، اسلامی بودن را و انقلابی بودن را از دست بدهد، اینها با آن کنار میآیند. آنچه با آن دشمنی دارند عبارت است از محتوای جمهوری اسلامی؛ جبههی دشمن اینجور است… دنبال این است که سلطهی خود را بر این کشور دوباره تجدید کند»
دشمن در پازل «نفوذ» که مرحلهی جدیدِ «جنگ نرم» علیه ایران اسلامی است بهدنبال این است تا با از بین بردن «عناصر قدرتِ نظام» ما را به «تبعیت» بکشاند: «تلاش در این جنگ نرم، زمینهسازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است… وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت پیوستن به جامعهی جهانی را میتوان «اسمِ رمز» این توطئه دانست .میگویند تا کِی میخواهید انقلابی باشید، تا کِی میخواهید مرتّب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعهی جهانی… یعنی ضعیف بشوید، تا ما بتوانیم شما را ببلعیم».
در این میان دشمن بر روی «عناصر داخلی» حساب ویژهای باز کرده است: سعیشان این است که به وسائل گوناگون، به دست خودِ کسانی که تو این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند.به سرانجام رسیدن این توطئه به «شکست نظام اسلامی» منجر میشود: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحطّ جهانی هویّت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد.»
احیاء انقلاب در ذهنها
اما راه مقابله با این توطئهی خطرناک و بُنیان برافکن، «احیاء انقلاب در ذهنها» و «حراست از جهتگیریِ انقلابی در عمل» است: «احیاء انقلاب در ذهنها، حفظ و حراست از تفکّر انقلابی و جهتگیری انقلابی در عمل، در بیان، در رفتار، در تصمیمگیریها و در مقرّرات و قوانین؛ اینها کارهایی است که میتواند جلوی آن وضعیّت دهشتناک را بگیرد. »
بر این اساس است که رهبری برای خنثیسازی برنامهی دشمن بر «گفتمان انقلابیگری» تکیه کرده و همگان را به اتّخاذ مواضع انقلابی و حمایت از انقلابیها دعوت میکنند: «به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم.» و از ضرورت «ایستادگی در مقابل جریان غیرانقلابی» سخن میگویند: «از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، برخی تفکر انقلابی را قبول نداشتند و برخی هم با اینکه در داخل نظام بودند اما اعتقادی به مبارزه با استکبار نداشتند که باید در مقابل این جریان ایستاد.»
انقلابیگری تندروی نیست
«انقلابیگری» در منظومهی فکری رهبر انقلاب چارچوبمند بوده و «تعریف» دارد: «انقلابیگری به آن است که ما مواضع اسلامی و انقلابی را قاطعانه و بدون رودربایستی و مرعوب شدن و خام شدن در مقابل برخی از چهرههای امیدبخش کاذب، حفظ کنیم. وقتی توانستیم خط روشن مواضع انقلابی و اسلامی را دقیقاً حفظ کنیم و مرعوب قدرتها نشویم و با کسی رودربایستی نداشته باشیم و فریب نخوریم، در حقیقت به ممشای انقلابی و اسلامی توجه کردهایم« . »عدالت»، «خِرَد»، «انصاف» و «قاطعیت»، در انقلابیگری به یکدیگر پیوند میخورند: «انقلابیگری برخلاف نظر و تبلیغ برخیها، تندروی نیست بلکه انقلابیگری یعنی عادلانه، خردمندانه، دقیق، دلسوزانه، منصفانه، قاطعانه و بدون رودربایستی عمل کردن.» و «شاخص»های این گفتمان در بیانات امام خمینی(رحمهالله) آمده است: «گرایشها و جهتگیریهای انقلابی، واقعی و کاملاً روشن و واضح و مبتنی بر بیانات امام (رحمهالله) است.»
«به نظر من کاری که علیالعجاله باید کرد این است که در اتّخاذ مواضع انقلابی، باید صراحت داشت؛ یعنی رودربایستی نکنیم. مواضع انقلابی را، مبانی امام بزرگوار را صریح بیان کنیم، خجالت نکشیم، رودربایستی نکنیم، ترس نداشته باشیم.»
چرا انقلابیگری، راه حل مشکلات کشور است؟
ما هرجا به انقلاب تکیه کردیم، به روحیّهی انقلابی تکیه کردیم، پیش رفتیم؛ هرجا از ارزشها کوتاه آمدیم، انقلاب را ندیده گرفتیم، از این گوشهاش زدیم، از آن گوشهاش زدیم، تأویل و توجیه کردیم، برای خوشایند عناصر استکبار که دشمنان اصلی اسلام و دشمنان اصلی این نظامند، مدام حرف را جویدیم، حرف را خوردیم، عقب ماندیم؛ قضیّه اینجوری است. راه پیشرفت ایران اسلامی، احیاء روحیّهی انقلابی و احیاء روحیّهی مجاهدت است.
بنابراین نهادینه شدن گفتمان و روحیهی انقلابیگری با خنثی کردن توطئهی دشمن منجر به حل مشکلات کشور شده و در نهایت برای کشور و ملّت «تولید قدرت» میکند: «شخصیّت افراد، ایستادگی، هویّت، هویّت انقلابی؛ اینها است که قدرت میسازد.
بیعت با پیامبر صلی الله علیه و آله
با توجه به این چارچوب است که «امروز» رهبر انقلاب «زنده نگه داشتن خطِ انقلابی امام خمینی (رحمهالله) را به منزلهی «بیعت با پیغمبر» میدانند: «آن کسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خط انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردید.
و اینگونه است که رهبر انقلاب پرچم انقلابیگری را در دست گرفته و خود را انقلابی مینامند: «من انقلابیام. »
امام رضا ع در کلام پرفسور سمیعی
ارسالی از سرکار خانم سلیمانی ماهینی
یوم الله 22 بهمن چه روزی است؟
به نام خدا
دانشنامه انقلاب اسلامی
امام امت قدس سره از 22 بهمن همچون 15 خرداد، 17 شهریور، 12 فروردین و … به عنوان « ایام الله » یاد کردند. و درباره چنین ایامی فرمودند: « بر ملت شریف ماست که این ایام الله را - که هدیه هایی از عالم غیب ربوبی است - با جان و دل حفظ و با چنگ و دندان نگهداری کنند» .
علامه طباطبایی در تفسیر گران قدر المیزان می نویسند: «با این که تمام روزها و تمام چیزها از آن خدای متعال است، ولی اختصاص دادن روزهایی به نام «ایام الله » یا یوم الله به خاطر آن است که فرمان و امر خدا در آن روزها چنان آشکار است که برای فرمان غیرخدا، هیچ گونه ظهوری باقی نمی ماند، ایام الله زمان ها و شرایطی است که فرمان خدا و آیات و نشانه های وحدانیت و سلطه الهی آشکار شده، یا می شود; مثل روز مرگ که قدرت و سلطه «آخرت » در آن روز آشکار می شود و اسباب دنیوی از تاثیر می افتد، یا روز «قیامت » که هیچ کس برای دیگری مالک هیچ چیز نیست، و در آن روز فرمان از آن خداست. یا مثل ایامی که خداوند در آن ها قوم «نوح » ، «عاد» و «ثمود» را به هلاکت رسانده، که در امثال این گونه روزها، قهر و غلبه الهی آشکار شده و معلوم می گردد که تمامی عزت متعلق به خدا است.
ممکن است که منظور از ایام الله ایامی باشد که نعمت های خدای متعال آشکار است; مثل روز خروج نوح و اصحابش از کشتی با سلام و سلامتی و برکت های الهی یا روز نجات دادن ابراهیم از آتش یا غیر این ها … از حوادث و ایامی که جز به خدا نمی توان به دیگری نسبت داد، این ها روزهای خاص خدائی (ایام الله) است .
پس ایام الله روزهای بزرگ و تاریخی و سرنوشت سازی است که در تاریخ یک ملت یا در سرنوشت یک نسل یا کلاً در سرگذشت « انسان » پیش می آید.
گاهی به صورت نعمتی بزرگ و گاهی به صورت عذابی عظیم و دردناک که حتی منجر به زوال یک ملت گشته و نام « عذاب استیصال » به خود می گیرد.
علامه طباطبایی رحمه الله در جای دیگر می فرماید: ایام الله ایامی است که هیچ حکومت و سلطه ای نیست، مگر برای خدا، مثل روز مرگ، برزخ، روز قیامت و روز عذاب استیصال .
ایام الله در روایات
در روایات متعددی، به روز مرگ، قیامت و روز قیام حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه - ایام الله اطلاق شده است.
از امام باقر علیه السلام چنین نقل شده است که فرمود:
اَیّامُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ ثَلاثَةٌ: یَوْمُ یَقُومُ القائِمُ وَیومُ الکَرَّةِ وَیَوْمُ الْقِیامَةِ
ایام الله روز قیام حضرت مهدی موعود علیه السلام، روز رجعت و روز قیامت است.
در تفسیر علی بن ابراهیم نیز روایتی بدین مضمون نقل شده، ولی به جای کلمه« الکَرَّةِ» «یوم الموت » آمده است .
ابن ابی الحدید می نویسد: «ایام الله، هم ایام «اِنعام » است و هم ایام «انتقام » تا بدین وسیله «رغبت » و «ترس » ایجاد شود.
22 بهمن نیز یکی از روزهایی است که خداوند متعال نعمت بزرگ پیروزی را به ملت به پاخاسته ایران اسلامی عطا فرمود و به فرموده امام امت از ایام الله گردید.
ملتی که سال های سال زیر چکمه های حکام جور و دژخیمان خودفروخته، آخرین نفس های حیات خود را می کشید، خداوند متعال با برانگیختن رهبری فرزانه و بی نظیر روح تازه ای در آن ها دمید و با حرکتی یک پارچه و پرخروش، با سلاح ایمان و رهبریت روح خدا در مقابل طاغوتیان تا دندان مسلح ایستادند و لطف بزرگ الهی و نعمت پیروزی را نصیب خود گردانیدند.
سید اصغر سعادت میرقدیم لاهیجی
نسیم معرفت
پیام رهبر انقلاب در تجلیل از فداکاری آتشنشانان مؤمن و شجاع
حضرت آیت الله خامنهای در پیامی با بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو، از همه دستگاهها و افرادی که در این ده شبانهروز تلخ با همهی توان، کار بزرگی را به پایان رساندند، قدردانی کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری با شکوه و مظلومانهی آتشنشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کمادّعا و با اخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.
این جوانمردان برای نجات جان و مال هممیهنان خود، با شهامتی شگفتانگیز به درون آتش و آوار رفتند و جان خود را در خطر نهادند و خود را فدا کردند. آنان یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثالزدنی را تجسّم میبخشد و در راه خدا متاع جان را بیچند و چون عرضه میکند. خانوادههای داغدار و همهی ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود دربارهی ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غمانگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفهی پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد انشاء الله.
اینجانب در غم آن عزیزان و دیگر جانباختگان حادثهی پلاسکو با خانوادهها و بازماندگان آنان شریکم و از خداوند متعال برای آنان رحمت الهی و برای اینان صبر و اجر مسألت میکنم.
همچنین از دستگاهها و افرادی که در این ده شبانهروز تلخ با همهی توان برای نجات جان آتشنشانان و گرفتارشدگان، کوه سنگینی از کار و تلاش و همت و نگرانی را بر دوش کشیدند و با همکاری و صمیمیّت، کاری بزرگ را به پایان رساندند تشکر میکنم و پاداش الهی را برای آنان میطلبم.
سیدعلی خامنهای
۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۵