اربعین نزدیک است...
حضرت آیتالله خامنهای: «در روزگاری که دشمنان اسلام و دشمنان امّت اسلامی با انواع و اقسام ابزارها و وسایل، با پول، با سیاست، با سلاح علیه امّت اسلامی دارند کار میکنند، خداوند متعال ناگهان حادثهی راهپیماییِ اربعین را اینجور عظمت میدهد، این جور جلوه میدهد. این آیت عظمای الهی است، این نشانهی ارادهی الهی بر نصرت امّت اسلامی است، این نشان میدهد که ارادهی خدای متعال بر نصرت امّت اسلامی تعلّق گرفته است.»
دهه کرامت
تا حال وهوای دل من بارانیست
آقا بطلب که در دلم طئفانیست
هر کس که نشد زائر کویت آقا
سودی نبرد، عاقبتش ویرانیست
+امام رضا(ع)جانم
| دهه کرامت مبارک |
القدس عاصمة فلسطین الابدیه (قدس پايتخت ابدي فلسطين)
چرا فلسطین، مسئله مهم جهان اسلام است؟
دنیای اسلام اگر بخواهد به عزّت برسد، بایستی وحدت، اتّحاد و اتّفاق را از دست ندهد. دنیای اسلام اگر بخواهد به قدرت و عزّت برسد، باید در مقابل صهیونیسم بِایستد.
۱۳۹۶/۹/۱۵-مقام معظم رهبري
رهبر معظم انقلاب: امروز غزه و فلسطین عرصهی رسوایی غرب است که با ادعای حقوق بشر، بزرگترین و فجیعترین نقص حقوق بشر را در غزه نادیده گرفته است.
رهبر معظم انقلاب: امروز غزه و فلسطین عرصهی رسوایی غرب است که با ادعای حقوق بشر، بزرگترین و فجیعترین نقص حقوق بشر را در غزه نادیده گرفته است.
مقام معظم رهبري : در روز قدس بايد فرياد مرگ با امريكا، اسرائيل و ارتجاع فضاى سراسر كشورهاى اسلامى را پر كند.
شركت فعالانه مسلمانان در مراسم روز جهانى قدس سبب قدرت و قوت مبارزين فلسطين خواهد شد.
فردا همگي به نداي رهبرمان لبيك خواهيم گفت.
منبع : سايت راسخون
علی را «چه» کشت ؟!
شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیهالسلام، از دردناکترین فجایعی است که در تاریخ بشر اتفاق افتاده است. او نه تنها برای شیعیان و مسلمانان، که برای تمام دلهای حقطلب، عدالتخواه و جویای فضایل اخلاقی، اسطورهای دوستداشتنی بوده و هست. برای همین است که همه جانهای پاک، شیفته و سوگوار شهادت مظلومانه اوست و هنوز هم این پرسش در برابر قتل ناجوانمردانه او باقی است که چرا؟
علی را «چه» کشت ؟!
شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیهالسلام، از دردناکترین فجایعی است که در تاریخ بشر اتفاق افتاده است. او نه تنها برای شیعیان و مسلمانان، که برای تمام دلهای حقطلب، عدالتخواه و جویای فضایل اخلاقی، اسطورهای دوستداشتنی بوده و هست. برای همین است که همه جانهای پاک، شیفته و سوگوار شهادت مظلومانه اوست و هنوز هم این پرسش در برابر قتل ناجوانمردانه او باقی است که چرا؟
بررسی و تحلیل فاجعه شهادت حضرت علی (علیه السّلام)، حداقل از دو زاویه قابل انجام است :
نخست آنکه بپرسیم او را چه کسی و چگونه کشت؟ مقدمات و آثار این حادثه چه بود؟
دیگر آنکه به دنبال یافتن «چرا»یی این اقدام ضدانسانی باشیم.
شیوه اول همان روش «تاریخ نقلی» است که در جای خود مفید و آموزنده است، اما نباید در آن متوقف ماند. باید به «تاریخ تحلیلی» همرو آورد و فارغ از اینکه چه کسی مرتکب این فاجعه دهشتبار شده است، بررسی کرد که چرا چنین شد. پاسخ به این سؤال دوم است که از تکرار فاجعه جلوگیری میکند و مرگ علی (علیه السّلام) را مانند زندگی او برای ابدیت درسآموز و سزاوار اندیشیدن میکند. یکی از بزرگترین و اصیلترین متفکرانی که در این باره اندیشیده است، استاد شهید مرتضی مطهری است و قصد ما در اینجا بازخوانی و مروری گذرا بر یافتههای ایشان است. آن بزرگوار به مناسبت بحث «اسلام و نیازهای زمان» ضمن توجه به این تفاوت، آن را چنین مطرح کرده و پاسخ میدهد: «یک وقت میگوییم علی را که کشت و یک وقت میگوییم چه کشت؟ اگر بگوییم علی را که کشت؟ البته عبدالرحمن ابنملجم، و اگر بگوییم علی را چه کشت، باید بگوییم جمود و خشکمغزی و خشکه مقدسی» (مجموعه شهید مطهری، ج21، ص 92). آنچه از نظر استاد مطهری جوهرة مذهب خوارج و سبب به شهادت رساندن علی علیهالسلام بود، انفکاک تعقّل از تدیّن و روحیه جمود و خشکه مقدسی است. قاتلان علی (علیه السّلام) نه تنها انسانهای بیدین نبودند، که از شدت توجه به ظواهرِ دینی حتی مرتکب گناه کبیره را کافر میدانستند و این همان چیزی است که «در مجموع روحیه آنها را خطرناک، بلکه وحشتناک کرد». این نکتهای است که به مناسبتهای مختلف در کتابهای گوناگون شهید مطهری مورد توجه و تأکید قرار گرفته است. ایشان جمود فکری را مهمترین تهدید برای جامعه و تفکر اسلامی میداند و بارها نسبت به تکرار آن هشدار داده است. از نظر وی خوارج و قاتلان علی علیهالسلام تنها مصداقی از این خطر بزرگ هستند؛ نه تنها مصداق آن و بالاتر اینکه نشانههای حیات و حضور روحیه خوارج همواره وجود داشته و دارد. استاد مطهری در کتاب «جاذبه و دافعه علی (علیه السّلام)» مینویسد: «بحث از خارجیگری و خوارج به عنوان یک بحث مذهبی، بحثی بدون مورد و فاقد اثر است، زیرا امروز چنین مذهبی در جهان وجود ندارد. اما در عین حال بحث درباره خوارج و ماهیت کارشان برای ما و اجتماع ما آموزنده است. زیرا مذهب خوارج هر چند منقرض شده است اما روحاً نمرده است؛ روح خارجیگری در پیکر بسیاری از ما حلول کرده است.»!! (مجموعه آثار، ج16، ص 333).
معنای جمود و روح خارجیگری چیست؟ نشانههای آن کدام است؟ نمونههای آن چیست؟ به چه دلیل به این اندازه خطرناک است و همواره باید درباره آن اندیشید؟ و بالاخره راه مبارزه با آن کدام است؟ اینها پرسشهایی است که در ادامه پاسخ آنها را از لابهلای آثار شخصیتی جستوجو میکنیم که به تعبیر امام خمینی (ره) آثار او بدون استثنا خوب و آموزنده است.روح خارجیگری، انفکاک تعقّل از تدیّن است
از نظر شهید مطهری «باید بگوییم جمود و خشک مغزی و خشکه مقدسی» بود که موجب آفرینش فاجعهای به بزرگی ترور علی علیه السلام در محراب عبادت شد و این همان خطری است که همواره جوامع بشری را تهدید میکند. برای درک اهمیت این خطر بزرگ باید در نظر داشت که تعقّل و تدیّن دو بال برای پرواز فرد یا جامعه به سوی خوشبختی و کمال است.
بدیهی است که پرواز با هیچیک از این دو بال، به تنهایی، انجام شدنی نیست. همانگونه که حذف دینورزی از زندگی بشر، به بهانه خردمندی خیانت به او و پرتاب انسان به قعر بدبختیهایی است که نمونه آن را امروزه در غرب شاهد هستیم، نادیده گرفتن خردورزی با شعار دین داری هم آثار نکبتباری درپی خواهد داشت. بالاتر اینکه در مقایسه آثار شوم این دو، بدون تردید تمسک به ظواهر دین منهای تفکر و اندیشه دارای عواقب وحشتناکتری است. در نصوص دینی هم اصالت با عقل و تعقل است و حتی میزان ارزش دینداری افراد با اندازة خردورزی آنان سنجیده میشود. آنان که به اسم دین بدیهیات و دادههای عقلی را انکار میکنند، نه تنها خود به گوهر دین دست نیافتهاند، که با ارائه چهرهای زشت از بزرگترین نعمت الهی مانع گرایش دلهای پاک به آن میشوند و چه خیانتی بالاتر از این؟! اینان با توقف در ظواهرِ احکام از اهداف دین دور شده و بلکه علیه آنها اقدام میکنند و خوارج جلوه بارز چنین مردمانی بودهاند. «ابنابیالحدید میگوید: اگر میخواهید بفهمید که جمود و جهالت چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما میخواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون میخواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم» (مجموعه آثار، ج21، ص93).
این چنین است که شهید مطهری جوهرة خارجیگری را جداسازی عقل از دین دانسته و هشدار میدهد که «انفکاک تعقل از تدین را که همان روح خارجیگری است»، هنوز هم زنده و خطرناک میبیند. ایشان تصریح میکند «مذهب خارجیگری با اینکه دیری نپایید اما روحش در تمام قرون و اعصار اسلامی جلوهگر بوده است تا اکنون که عدهای از نویسندگان معاصر و روشنفکر دنیای اسلام نیز طرز تفکر آنان را به صورت مدرن و امروزی در آوردهاند و با فلسفه حسی پیوند دادهاند» (مجموعه آثار، ج16، ص 333).
عجیب اینکه از نگاه مطهری حتی مکتب اخباریگری در میان شیعیان هم متأثر از روح خارجیگری است (همان) و «این دو جریان خیلی شبیه یکدیگر هستند»! (مجموعه آثار، ج21، ص 111).
خالی کردن آموزهها و گرایشهای دینی از بُن مایههای عقلی، گرفتن روح از بدن و میراندن آن است؛ همان کاری که کلیسا کرد و همه ادیان، و از جمله اسلام، هنوز هم که هنوز است تاوان آن را میپردازند. برای همین است که در قرآن و سایر متون دینی این همه بر تعقّل و تدبّر پافشاری شده است. دانشمند فرزانه دوران ما استاد محمدرضا حکیمی، که خدایش به سلامت دارد، سالها است با طرح نظریه «اهداف دین و احکام دین» هشدار داده و میدهد که باید از تحجرگرایی و جمود بر ظواهر احکام و غافل ماندن از اهداف تشریع آنها بر حذر بود. گرفتار آمدن در چنین دامی موجب آن میشود که با تحول زمان و نیازهای آن، احکام دینی نه تنها از فلسفه تشریع خود دور گردند، که به ضدّ خود تبدیل شده و بهانهای به دست بدخواهان دهد تا اسلام را متهم به ناکار آمدی و عدم پاسخگویی به نیاز بشر کنند؛ گناهی که بخشودنی نیست.نشانهها و پیامدهای مذهب خوارج
گفته شد آنچه از نظر استاد مطهری جوهرة مذهب خوارج و سبب به شهادت رساندن علی علیهالسلام بود، انفکاک تعقّل از تدیّن و روحیه جمود و خشکه مقدسی است. قاتلان علی (علیه السّلام) نه تنها انسانهای بیدین نبودند، که از شدت توجه به ظواهرِ دینی حتی مرتکب گناه کبیره را کافر میدانستند و این همان چیزی است که «در مجموع روحیه آنها را خطرناک، بلکه وحشتناک کرد».بیشتر بخوانید: بیزاری از دشمنان امام علی(علیه السلام) و لعن آنان
مطهری در کتاب جاذبه و دافعه علی (علیه السّلام) با اشاره به این نکته و تاکید بر اینکه خطر نفی خردگرایی به نام دینورزی همچنان باقی است و بارها در تاریخ اسلام تکرار شده است، «ممیزات خوارج» و نشانههای پیدایش روح خارجیگری را چنین بر میشمارد (مجموعه آثار، ج16، صص 316-327) :
1. خوارج روحیهای مبارز و فداکار داشتند و در راه عقیده و ایده خویش سرسختانه میکوشیدند.
2. مردمی عبادت پیشه و متنسّک بودند. شبها را به عبادت میگذراندند و بیمیل به دنیاوزخارف آن بودند.
3. مردمی جاهل و نادان بودند . در اثر جهالت و نادانی حقایق را نمیفهمیدند و بدتفسیر میکردند.
4. مردمی تنگ نظر و کوته دید بودند. اسلام و مسلمانی را در چهار دیواری اندیشههای محدود خود محصور کرده و مدعی بودند که همه بد میفهمند و یا اصلاً نمیفهمند و همه جهنمی هستند.
اجتماع این خصوصیات پیامدهای مهمی نیز برای جامعه دارد که دو پیامد اصلی و مهم آن را خود علی (علیه السّلام) خطاب به خوارج فرمودهاند : « همانا شما بدترین مردم هستید. شما تیرهایی هستید در دست شیطان که از وجود پلید شما برای زدن نشانه خود استفاده میکند و به وسیله شما مردم را در حیرت و تردید و گمراهی میافکند»(نهجالبلاغه، خطبه 125).این دو پیامد مهم چیست؟
نخست آنکه به دلیل کنار نهادن تفکر و تحمل، خوارج به وسیلهای در دست صاحبان قدرت تبدیل میشوند. به عبارت دیگر «خطر جهالت اینگونه افراد و جمعیتها بیشتر از این ناحیه است که ابزار و آلت دست زیرکها قرار میگیرند و سدّ راه مصالح عالیه اسلامی واقع میشوند. همیشه منافقان بیدین، مقدسان احمق را علیه مصالح اسلامی بر میانگیزانند؛ اینها شمشیری میگردند در دست آنها و تیری در کمان آنها» (مجموعه آثار، ج16، ص 323).
حماقت جاهلان متنسّک باعث شد تا از طریق آنان پیروزی حتمی یاران علی (علیه السّلام) در جنگ صفین جای خود را به پذیرش آتس بس و حکمیت اجباری دهد، حکمیت نیز منجر به عزل علی گردد و سپس علی را به گناهِ ناکردة پذیرش حکمیت متهم و بعد هم ترور نمایند.
دومین پیامد خطرناکی که در نهجالبلاغه بر آن تاکید شده است، پیدایش فتنه و گمراهی در میان عوام است. خوارج به دلیل تمسک به شعارهای دینی و عمل به ظواهر احکام، دیگران را فریب میدهند و به همین دلیل مبارزه با آنان سختترین جهاد است. علی علیهالسلام از روحیه خارجیگری به «هاری» که یک بیماری مسری و خطرناک است یاد میکند و میفرماید به دلیل ظاهر فریبنده خوارج کسی جز من جرأت در آوردن چشم این فتنه را نداشت(نهجالبلاغه، خطبه 92).
به همین دلیل است که شهید مطهری در میان همه مشکلات، خوارج را «مشکل اساسی» آن حضرت مینامد(مجموعه آثار، ج16، ص 598). و «این است که علی به عنوان یک افتخار بزرگ برای خود میگوید: این من بودم و تنها من بودم که خطر بزرگی که از ناحیه این خشکه مقدسان به اسلام متوجه میشد، درک کردم. پیشانیهای پینه بسته اینها و جامههای زاهد مآبانهشان و زبانهای دائم الذکرشان و حتی اعتقاد محکم و پابرجایشان نتوانست مانع بصیرت من گردد. من بودم که فهمیدم اگراینها پابگیرند، همه را به درد خود مبتلا خواهند کرد و جهان اسلام را به جمود و ظاهر گرایی و تقشّر و تحجری خواهند کشانید که کمر اسلام خم شود. مگر نه این است که پیغمبر فرمود دو دسته پشت مرا شکستند: عالم لاابالی و جاهل مقدس مآب.» (همان، ج16، ص 320).
سلام بر علی، آن روز که در کعبه زاده شد، آن روز که مظلومانه و غریب در مسجد به شهادت رسید و آن روز که سرافرازانه محشور خواهد شد.
منبع: خبرگزاری مهر
به نقل از سايت راسخون
ياكريم اهل بيت ادركني
امام حسن علیه السّلام فرمودند: «کسى که به مسجد رفت و آمد (تردّد) داشته باشد، بر یکى ـ یا بیشتر ـ از نعمتهاى هشت گانه دسترسى پیدا خواهد نمود: 1 ـ استدلالهاى استوار و محکم در امور دینى خود (اعتقادى، فقهى، سیاسى و…)؛ 2 ـ دستیابى به دوستان سودمندى که تردّد با آنها مایه بهره ورى است؛ 3 ـ معلومات و دانش تازه و شگفت انگیز؛ 4 ـ رحمت و نعمتى که چشم به راه اوست؛ 5 ـ دستیابى به سخنان هدایت کننده اى که شخص را به راه راست رهبرى مى کند؛ 6 ـ دستیابى به مطالبى که انسان را از پستیها و ضد ارزشها دور مى دارد؛ 7 ـ دورى از گناه و محرمات یا بدان جهت که ترک گناه را دوست مى دارد؛ 8 ـ دورى از گناه و محرمات یا بدان جهت که مى ترسد گرفتار عقوبت الهى شود یا آبرو و حیثیت خود را با انجام گناه از بین ببرد.»
[الروائع المختارة، ص111؛ به نقل از: عیون الأخبار، ابن قتیبه، ج3، ص3.]
جوادالائمه (علیهالسلام) مبتکر بحث آزاد اجتماعی است
به مناسبت ميلاد حضرت جوادالائمه (عليه السلام)
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب پیرامون حضرت امام محمدتقی؛ جوادالائمه علیهالسلام
مبتکر بحثهای آزاد اجتماعی
بحث آزاد کار خوبی است، من موافقم با بحث آزاد؛ از اول هم موافق بودم. این نکتهی اول که بحث آزاد را ما رد نمیکنیم بلکه استقبال هم میکنیم .مبتکر بحث آزاد اجتماعی امام جواد صلواتاللهعلیه است. البته قبل از امام جواد هم در زمان ائمه بحث زیاد میشد، اما اینیکه حالا بنشینند جمعا صحبت کنند امام جواد اول بار این کار را کردند.
۱۳۶۰/۳/۲
او امام و پیشاهنگ حرکت ملت ایران بود
خاطرهی خونین ۱۷ شهریور؛ دنبالهی درس جاوید فراموشنشدنی است که امام جواد به ما داده است. چرا یک امام بزرگوار در ۲۵ سالگی به شهادت میرسد؟ و دستگاه جبار زمان این ذریهی پیغمبر را بیش از آن تحمل نمیکند؟ پاسخ به این سخن را زندگی و شخصیت امام جواد به ما میدهد. او مظهر مبارزهی با باطل بود، او کوششگر برای حکومت الله بود. او برای خدا و قرآن مبارزه میکرد، او از قدرتها نمیترسید، او در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران همگی دست به دست آن را تعقیب میکند.
سخنرانی به مناسبت ۱۷ شهریور در مصلی نماز جمعهی تبریز ۱۳۶۲/۶/۱۷
زندگی امام جواد علیهالسلام، الگویی برای جوانان
زندگی امام جواد علیهالسلام هم الگوست. امام جواد علیهالسلام - امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت - در بیستوپنج سالگی از دنیا رفت. این نیست که ما بگوییم؛ تاریخ میگوید؛ تاریخی که غیر شیعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانی و خردسالی و نوجوانی، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتی پیدا کرد. اینها چیزهای خیلی مهمی است؛ اینها میتواند برای ما الگو باشد.
گفت و شنود در دیدار جمعی از جوانان به مناسبت هفتهی جوان ۱۳۷۷/۲/۷
برنامهسازی هوشمندانه مذهبی
برای مراسم دینی، اعیاد و عزاداریها برنامهریزی هوشمندانه بشود. بعضی از برنامههایی که اجرا میشود، کاملا ناهوشمندانه است. راجع به حضرت جواد چه صحبتی در تلویزیون یا رادیو میکنید؟ راجع به امام جواد، امام هادی، امام عسکری، امام رضا و دیگر ائمه مطالب خیلی خوبی نوشته شده است. بنده که عمرم را در این زمینهها گذراندهام، وقتی به این مطالب نگاه میکنم، استفاده میکنم و لذت میبرم؛ چرا از اینها استفاده نمیشود؟ نوشتههای خوب، تحقیقات خوب و مطالب شیوا و ایمانآور در این زمینهها فراوان است.
بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صداوسیما ۱۳۸۳/۹/۱۱
درس بزرگ امام جواد علیهالسلام
امام جواد مانند دیگر ائمهی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهی شایستهی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همانطوری که ائمهی دیگر ما علیهمالسلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهی مهمی از جهاد همه جانبهی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابلهی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلهی ریاکاری و نفاق بزنند.
بیانات در خطبهی نماز جمعه ۱۳۵۹/۷/۱۸
منبع :khamenei.ir