ادب وداع با ماه مبارک رمضان
یکی از آداب ماه مبارک رمضان، وداع با این ماه عزیز در پایان آن است.
آیت الله ملکی تبریزی در این باره می نویسد:
«بدان که زمان و مکان، گرچه از نگاه ظاهر، بی جان هستند، دارای حیات و شعور می باشند، و حتی از حب و بغض برخوردار هستند. و چون زمان، دارای ادراک، حیات و شعور می باشد، دستور داده شده است که با ماه رمضان خداحافظی و وداع نمایید. دراین باره چیزی که اهمیت دارد این است که شخص وداع کننده، در سخنانی را که بر زبان می آورد، صادق باشد و راست بگوید، تا ماه رمضان او با دروغ و نفاق پایان نیابد؛ چرا که در بخشی از جمله هایی که برای وداع ـ از سوی اهل بیت علیهم السلام آمده است می گوییم:
«سلام بر تو ای هم نشینی که دوری ات ناپسند و ناگوار است» و به خداوند می گویی: «ما ماه رمضان را وداع می کنیم درحالی که وداع او بر ما گران بوده، ما را غمگین نموده، و رفتن او موجب وحشت ما شده است.» و چنین وداعی، شکل راست و درست به خود نمی گیرد مگر برای کسی که ماه رمضان را با شوق و محبت به پایان رسانده باشد، نه با تکلف و کراهت.
و همچنین چنین وداعی، برای کسی که در ماه رمضان، با آنچه این ماه، اقتضا می کرد، رفتاری مخالف داشت درست نیست؛ زیرا او در حقیقت رفیق و هم نشین با ماه مبارک رمضان نبوده، تا اکنون با آن خداحافظی کند. و به هرحال، در حقیقت، شرط وداع این است که وداع کننده، از فراق وداع شونده اندوهگین و محزون باشد، و وداع کننده، اندوهگین و محزون نخواهد بود، مگر آنکه آن رفیق و هم نشین خود را دوست بدارد، و او را دوست نخواهد داشت مگر اینکه با او مخالفت نکند، و مراقب باشد که در آنچه مورد رضا و محبوب اوست، مطیع و فرمان بر باشد.
باری اگر تو به حرمت ماه رمضان و به جایگاه آن نزد پروردگار آگاه باشی، و رفتار نیک و کریمانه اش با خودت را بشناسی، و بدانی که حضور چنین مهمانی شریفی، موجب می شود تا تو گرامی شوی و به سودهای بی پایان دست یابی و به اعلی علیین راه یافته، هم نشین پیامبران و رسولان و ملائکه مقربین گردی، با آمدنش بسی خرسند و شادمان خواهی شد، و با رفتنش بسی اندوهگین و افسرده خواهی گشت. در این موقع است که وداع تو با ماه مبارک رمضان همانند وداع امام سجاد علیه السلام خواهد شد. و از آن سو نیز ماه رمضان همان گونه که تو با او وداع کردی، با تو وداع خواهد کرد، بلکه او در وداع خویش با تو، بیش از آنچه تو در وداع خود از اندوه و غم آشکار کردی، ظاهر خواهد ساخت؛ چرا که عنایت از جانب مقام عالی، تمام تر و کامل تر از عنایت از سوی مقام دانی و پایین خواهد بود».
منبع: المراقبات میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، ج 2، برگرفته از: صص 106، 108، 109، 111 و 112.
پایان مهمانے
پایان مهمانے
فقط چند سحر دیگر باقیست……..و…..
دوباره آغاز می شود هیاهوی دنیای بی رمضان….
من می ترسم خدااااا
از نفس کشیدن بی تو،،،،،
از شیطانی که در بندش کرده ای،،،،
از نفسی که سرکشی خواهد کرد،،،،
و از تمام آنچه که مرا از آغوش تو خواهد گرفت……
خدایا
فقط چند سحر مانده…..
و احیاهای مضطرانه ما نیز قلب بیمارمان را شفا نداده است…..
وااااااااااااای خدا…..
چه کنم با درد بی پایان دلم……
چه کنم با ناله های بی سرانجام قلبم…..
چه کنم با این همه سیاهی ؛ خدا …….
دلم به شبی خوش بود که لیله القدرش خوانده بودی….
و من …..
تمام سال را به طمع آن سپری کرده بودم تا شاید صیحه آسمانی جبرئیل را در اعلان ظهور مهدی فاطمه بشنوم…….
و گذشت…….
و ما فهمیدیم که هنوز لایق دیدارش نبوده ایم……
خدااااااااا
آیا ما رمضانی دگر را به چشم خواهیم دید؟؟؟؟؟
خدااااااا
به خود خود خودت سوگند….
ما مضطریم……..
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السو؟؟؟؟
آیا کسی هست به فریاد مضطری برسد،
هنگامی که یاری می طلبد؟؟؟؟
عالم،،،، روز به روز در سیاهی مطلق ،
بیشتر فرو می رود،،
و ما …..
چشم براه تنها نور رهاننده عالم، ایستاده ایم……
خداااااااا؛
ببخش برما….. باقی مانده غیبتش را…….
ما پناهگاه دیگری سراغ نداریم…..
ظاهر اسلامی
رهبر انقلاب:
به عمقها توجه کنید و آن را بطلبید؛ از ظواهر هم دست نکشید.
این خطاست که کسی خیال کند باید باطن را درست کرد وظاهر مهم نیست؛ نخیر همین ظاهر، انسان را به وادیهای گوناگون میکشاند.
ظاهر اسلامی و پایبندی به تعبد دینی لازم است، اما آن را با دانایی همراه کنید.
۱۳۸۴/۰۲/۱۹
بهترین شیوه تشکر چیست؟
یکی از ابعاد والای اخلاقی و اجتماعی ، تشکر و سپاسگزاری از کسی است که از جانب او لطف و نعمتی به ما رسیده است . در روایت آمده است که قدردانی و شکر از مخلوق ، به منزله شکر از خالق است .
راغب دركتاب مفردات می گوید: شكر همان تصور نعمت و اظهار آن است و نقطه مقابل آن كفر است كه فراموشی نعمت و پوشاندن آن می باشد .1
ایشان شكر را به شكر قلب، یعنی اندیشه درباره نعمت و شكر زبان یعنی ثنا گفتن بر نعمت دهنده و شكر سایر اعضا، یعنی قدردانی و پاسخ گویی در برابر نعمت تقسیم كرده است .2
البته باید اعتراف كرد كه حق شكر الهی را كسی نمی تواند ادا كند همان گونه كه امام سجاد(ع) در مناجات خود می گوید: چگونه می توانم حق شكر تو را به جا آورم در حالی كه همین شكر من نیاز به شكری دارد و هر زمان كه می گویم الحمدلله بر من لازم است كه به خاطر همین توفیق شكر گزاری بگویم لك الحمد .3
صفحات: 1· 2
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
21 تيرماه ،روز ملي عفاف و حجاب گرامي باد
مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن
حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیشتر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش میدهد که پرده، وسیلهی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده میشود که از طریق
پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی
محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب میتواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و
روحی صحیح است که میتواند از لغزشها و گناههای روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید. علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی میکند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در
مواجهه با نامحرم به آن توصیه شدهاند.
هدف و فلسفه حجاب
هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیلهی تزکیهی نفس و تقوا به دست میآید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛۱۳) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمیدانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از
این، همه در ورطهی جهالت و گمراهی بودند.
از قرآن کریم استفاده میشود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیهی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی همچون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشمها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.
حجاب چشم
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛۳۰) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛۳۱) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشمها را از نگاه ناروا بپوشند.
حجاب در گفتار
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛۳۲) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.
حجاب رفتاری
نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونهای راه نروند که با نشان دادن زینتهای خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛۳۱) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.
از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده میشود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوهی پوشش، نگاه، حرف زدن و راه رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزلهی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشهی لغوی عفت نیز وجود دارد؛
حجاب و عفت
دو واژهی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترکاند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگیهای عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیهی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیشتری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیشتر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیشتر و بهتر در مواجهه با نامحرم میگردد.
منبع: http://www.asemooni.com
تأثیر الله اکبر
وقتی شما میگویید اللَّه اکبر، اگر از عمق روح و دل بگویید،عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا میکند.
وقتی که عظمت الهی در دل شما پیدا شد،محال است کسی به نظرتان بزرگ بیاید، محال است از کسی بترسید، در مقابل کسی خضوع و خشوع کنید.
این است که بندگی خدا آزادی آور است.
اگر انسان خدا را به عظمت بشناسد،بنده او میشود و لازمه بندگی خدا آزادی از غیر خداست.
گفت:
نشوی بنده تا نگردی حر
نتوان کرد ظرف پر را پر
چند گویی که بندگی چه بود
بندگی جز شکندگی نبود
بندگی خدا همیشه مساوی است با آزادشدن از غیر خدا؛
چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم است با ادراک حقارت غیر خدا، و وقتی انسان غیر خدا را هرچه بود حقیر و کوچک دید،محال است حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند.
حقیر را انسان به غلط عظیم میبیند که بندگی میکند.
اذکارنماز مثل:
سُبْحانَ اللَّه،
الْحَمْدُ للَّهِ،
سُبْحانَ رَبِّی الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ،
سُبْحانَ رَبِّی الْاعْلی وَ بِحَمْدِه
و «شهادت» ها هر کدام رمزی دارند.
شخصی از حضرت علی علیه السلام سؤال کرد: چرا ما در هر رکعت نماز دو بار سجده میکنیم؟ همینطور که یک بار رکوع میکنیم یک بار هم سجده کنیم.
چه خصوصیتی در خاک است؟
امیرالمؤمنین این آیه را خواند:
مِنْها خَلَقْناکمْ وَ فیها نُعیدُکمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکمْ تارَةًاخْری
اول که سر بر سجده می گذاری و برمیداری یعنی مِنْها خَلَقْناکمْ.همه ما از خاک آفریده شدهایم، تمام این پیکر ما ریشهاش خاک است، هرچه هستیم از خاک به وجود آمده ایم.
دومرتبه سرت را به خاک بگذار، یادت بیاید که میمیری و باز به خاک برمیگردی. دوباره سرت را از خاک بردار و یادت بیفتد که یک بار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهی شد.
آزادی_معنوی_ص_۱۰۴و۱۰۵