سخنانی از آیت الله بهجت درباره امام زمان(عج)
انتظار ظهور و فرج امام زمان (عج)، با اذیّت دوستان آن حضرت، سازگار نیست!
*
چه قدر حضرت [امام زمان (علیه السلام)] مهربان است به کسانی که اسمش را می برند و صدایش می زنند و از او استغاثه می کنند؛ از پدر و مادر هم به آنها مهربان تر است!
*
خداوند کام همۀ شیعیان را با فَرج حضرت غائب (عج) شیرین کند! شیرینیها، تفکّهاتِ زائد بر ضرورت است؛ ولی شیرینی ظهور آن حضرت، از اَشدّ ضرورات است.
*
مهمتر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.
از فراقت
از فراقت چشم هایم غرق باران می شود
عاشق هجران کشیده زود گریان می شود
درد غفلت یک طرف، درد جدایی یک طرف
مشکلاتم یک به یک دارد فراوان می شود
از خودم ناراضی ام از بس که دنیایی شدم
دل اگر شد جای غیر از یار، ویران می شود
داروی این درد بی درمان فقط در دست توست
درد من با بوسه بر پای تو درمان می شود
یابن الزهرا چاره ای کن مرگ دارد می رسد
آفتاب روی تو پس کی نمایان می شود؟
خوش به حال نوکری که پاک و بی آلایش است
این چنین شخصی در آغوش تو مهمان می شود
هر که از فعل حرام و شُبهه دوری می کند
مور هم باشد اگر، روزی سلیمان می شود
سربلند از امتحان عاشقی آید برون
عاشقی که همّت وصلش دو چندان می شود
کوری چشم حسودانی که طعنه می زنند
عاقبت می آیی و دنیا گلستان می شود
جزء بکّائین شدی با گریه بر جدّت حسین
اشک می ریزی و قلبت بیت الاحزان می شود
هر کسی که مُنکِر گریه برای جدّ توست
شک ندارم تغذیه از دست شیطان می شود
تا نفس در سینه ام باقی ست گریه می کنم
گریه ام خرج غم شاه شهیدان می شود
بر اسرای کربلا چه گذشت؟
بعد از اینکه روز یازدهم محرم اسرا را از کربلا حرکت دادند به سوی کوفه به خاطر نزدیکی این دو به هم روز 12 محرم اسرا را وارد شهر کوفه نمودند گویا شب دوازدهم را اسرا در پشت دروازههای کوفه و بیرون شهر سپری کرده باشند در اثر تبلیغات عبیدالله بن زیاد لعنت الله علیه امام حسین ـ علیهالسلام ـ و خارجی معرفی کردن آن حضرت مردم کوفه از این پیروزی خوشحال میشوند و جهت دیدن اسرا به کوچهها و محلهها روانه میشوند و با دیدن اسرا شادی میکنند.
ولی با خطابههایی که امام سجاد ـ علیهالسلام ـ و خانم زینب ـ سلامالله علیها ـ و سایرین از اسرا ایراد میکند و خودشان را به کوفیان و مردم میشناسانند و به حق بودن قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ اذعان میکنند شادی کوفیان را به عزا تبدیل میکنند. در طول مدتی که در کوفه و در میان مردم به عنوان اسیر جنگی حرکت میکردند سرها بالای نیزه بود و اسرا در کجاوههای جا داده شده بودند و آنان که خیال میکردند اسرا از خارجیان هستند و بر خلیفه یزید عاصی شدهاند، جسارت و اهانت میکردند، عدهای هم از نسب اسرا سؤال میکردند با این وضع وارد دارالاماره میشوند و در مجلس عبیدالله بن زیاد که حاکم کوفه و باعث اصلی شهادت امام حسین، این ملعون جلوی چشم اسرا و مردم با چوبدستی به سر مبارک میزد و خود را پیروز میدان قلمداد میکرد و کشته شدن
آیات و روایات (امام زین العابدین(ع))
امام باقرعليه السلام :
كانَ أثَرُ السُّجُودِ فِي جَميعِ مَواضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّي السَجّادُ لِذلِكَ
اثر سجده در تمام مواضع هفت گانه سجده او نمايان بود ؛ از اين جهت “سجّاد” ناميده شد
بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۶
—————————————————————————————
امام باقرعليه السلام :
كانَ يُصَلّي صَلاةَ مُوَدِّعٍ يَري أنَّهُ لايُصَلِّي بَعدَها أبَدَاً
امام سجّادعليه السلام مانند كسي كه آخرين نماز خود را به جاي ميآورد ، نماز ميگزارد. او چنين مي ديد كه پس از آن هيچگاه نماز نميگزارد
بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۷۹ .
—————————————————————————————
امام صادقعليه السلام :
يُنادِي مُنادٍ يَومَ القيامَةِ أينَ زَينُ العابِدينَ؟ فَكَأنّي أنظُرُ إلي عَلِيِّ بنِ الحُسَينِعليه السلام يَخطُرُ بَينَ الصُّفُوفِ
روز قيامت منادي ندا ميدهد : “زيور عبادت كنندگان كجاست؟” گويا علي بنحسينعليه السلام را ميبينم كه ميان صفها با ابّهت گام بر ميدارد
ميزان الحكمه ، ح ۱۱۳۱ .
منبع:حدیث نت
شهادت امام زین العابدین(ع)
25 محرم الحرام بنا بر آنچه نقل شده سالروز شهادت امام زين العابدين عليه السلام است. امامي كه بنا به فرموده رسول اكرم صلي الله عليه و اله وسلم در روز قيامت با عنوان سيد العابدين خوانده خواهد شد.(تاريخ مدينه دمشق ج41 صفحه 370) عبادت و بندگي خداوند هدف غايي خلقت انس و جن است پس چگونه مي توان درباره مقام امامي سخن گفت كه بر تمامي عبادت كنندگان سروري و سيادت دارد .
فضائل او تا بدان جاست كه حتي كساني از بزرگان اهل سنت نيز به آن اعتراف كرده اند از جمله مالك درباره ايشان مي گويد :{سمي زين العابدين لكثره عبادته} آن حضرت به دليل كثرت عبادتش ، زين العابدين ناميده شد(شرح احقاق الحق -ج19 صفحه 440)، ونيز زهري كه سني متعصبي است ، مي گويد : ما رايت قرشيا افضل من علي بن الحسين «كسي از اهل قريش نديدم كه برتر از علي بن الحسين باشد» .(تاريخ الاسلام ذهبي ج 6 صفحه 432)
در دوران 34 ساله امامت آن حضرت متاسفانه كساني كه با اعتقاد به امامت الهي آن حضرت تعاليم دين خويش را از آن حجت خدا بگيرند بسيار كم بودند و ياد آوري اين نكته ضروري است كه امام و حجت خدا كوچكترين نيازي به مراجعه مردم به ايشان و سيراب شدن از اقيانوس بيكران علم الهي خويش ندارد و اگر در زماني مردم چنين نكنند در واقع خود را محروم و زيانكار كرده اند. در زمان امام چهارم نيز به جاي استفاده از وجود مقدس آن حضرت ،از جيره خواران بني اميه و خلفاي فاسق تبعيت مي كردند .
با اين حال از حضرت زين العابدين عليه السلام مجموعه گرانقدرو بسيار معتبر از دعا و مناجات به نام صحيفه سجاديه باقي مانده كه به حق به زبور آل محمد عليهم السلام معروف است كه نابترين معارف توحيدي و اخلاقي در خلال اين دعاها به وجود دارد.
همچنين درمباحث عقائد و معرفت رواياتي زيبا و عميق از آن حضرت نقل شده است از جمله گريه هاي فراوان ايشان پس از حادثه كربلا و تاكيد بر اقامه عزاي سيد الشهدا عليه السلام ،بيان نكاتي اساسي در بحث امامت و مهدويت ، خطبه غراء امام چهارم در شام ، رساله حقوق و…
از جمله امام سجاد عليه السلام خطاب به ابوخالد كابلي فرمودند: يا اباخالد ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته و المنتظرين لظهوره افضل من اهل كل زمان ( اي اباخالد ،همانا اهل زمان غيبت او «حضرت مهدي عليه السلام»كه اعتقاد به امامت او داشته باشند و منتظر ظهورش باشند از اهل هر زماني برترند).(كمال الدين صفحه 320)
منبع: www.vahidkhorasani.com
شام غریبان
ماجرا هر چه بود پایان یافت
هر کسی بود عازم کویش
زنی انگار چشم در راه است
از سفر، چه می آورد شویش
لحظه ها بي قرار و دلواپس
غصه هايش بدون حد مي شد
مرد او از سفر نيامده بود
شب هم از نيمه داشت رد مي شد
آسمان تار و تيره و خونبار
آه آن شب نبود معمولی
نیمه ی شب پرید زن از خواب
آمده بود از سفر خولي
گفت خولي بگو چه آوردي
که چنين غرق تاب و تب شده ام
چيست سوغات تو که اينگونه
دل پريشان و جان به لب شده ام
گفت هر چند تحفه ی خولي
زر و سيم و طلا و درهم نيست
ولي اين بار گنجي آوردم
که نظيرش به هر دو عالم نيست
چيزي از ماجرا نمي دانست
چشمش اما اسير شيون بود
متحير شد و سراسیمه
دید آخر تنور روشن بود
رفت با واهمه به سمت تنور
به سر و سينه زد نشست و گريست
ناگهان ديد صحنه اي خونبار
آه اين سر، سر بريده ی کيست؟
به سر او مگر چه آمده است
شده این گونه غرق خون، پرپر
بر لبش آيه هاي قرآن است
مي دهد عطر زمزم و کوثر
سر او را گرفت بر دامن
خاک و خون پاک کرد از رويش
گفت بیچاره مادرت، اما
ناگهان حس نمود پهلويش ـ
ـ بانويي قد خميده ، آشفته
که گرفته ست دست بر پهلو
ضجه که مي زند همه عالم
روضه خوان مي شود شبيه او
گفت بانو تو کیستی که غمت
قاتل این دلِ پر از محن است
گفت من دختر پيمبرم و
اين سر غرق خون، حسين من است
گفت: دیدم میانه ی گودال
غرق خون بود پيکرش اي واي
پيش چشمان زينبم می رفت
بر سر نيزه ها سرش اي واي
با دو چشم ترش روایت کرد
يک جهان درد و داغ و ماتم را
گفت از نیزه ها که بوسیدند
بوسه گاه نبي اکرم را
گفت از خيمه هاي آل الله
گفت از ماجرای غارت ها
گفت با چشم های خونبارش
از شروع همه مصیبت ها
آتشي که گرفت راه حرم
پيش از اين در مدينه برپا شد
پشت در که شکست بازويم
پاي دشمن به خيمه ها وا شد
اگر امروز روي دستانش
کُشتن شيرخواره ممکن شد
اين سه شعبه ز جنس ميخي بود
که سبب ساز قتل محسن شد
گفت غصه اگر چه بی پایان
ولی این قصه انتها دارد
می رسد وارثی به خونخواهی
خونِ مظلوم خونبها دارد
یوسف رحیمی