یا مدبر الامور
مقام صاحب التدبیری همان مدیریت امام زمان(عج) بر جامعه انسانی و نظام هستی به اذن الهی است. در یکی از زیارت های امام آمده است :سلام بر تو ای صاحب تدبیر. یعنی سلام بر تو ای کسی که لحظه به لحظه در مدیریت رحمانی عالم، تربیت، هدایت نیروها و امکانات برای تحقق هدف خلقت هستی. لحظه لحظه زندگی ،دعا و مناجات او هدف مشخصی دارد. هدف آفرینش خداوند رسیدن به عبودیت است تا بندگی تحقق پیدا بکند برای تحقق این هدف، امام زمان(عج) مدیریت می کند. تمام مقامات امام مثل مقام عین اللهی و مقام تزکیه و تعلیم حکمت حضرت زیر شاخه ی مدیریت حضرت است. این تدبیر حضرت به اذن خداست. مشیت الهی درنظام هستی این است که در زمین جانشین داشته باشد. مقام خلیفة الرحمانی یک مقام تشریفاتی بدون اختیار نیست بلکه یک مقام واقعی با تمام اختیارات است. پس برای مدیریت تمام افراد بشر از طرف خدا به حضرت اذن داده شده است .
سوره قدر مدیریت امام را ثابت می کند. تنزل الملائکه و الروح …من کل امر: نازل می شود امورات عالم به اذن پروردگار از هر امری از امورت عالم بر قلب پیامبر و جانشینان او که این نازل شدن ادامه دار است.
چرا در شب قدر تمام امورات عالم بر قلب مطهر امام معصوم نازل می شود؟ زیرا او دارای اختیارات تام است. و مدیریت عالم بدست اوست و امام باید آگاه به مقدرات عالم در سال جاری باشد تا برای تحقق آنها تلاش بکند. حتی در روایات داریم که چون امام آگاهی کامل به مقدرات دارد گاهی حذف و اضافاتی در تقدیرات انجام می دهد. و می تواند مقدرات را عوض کند
امام مقام عین اللهی دارد یعنی چشم بینای خداوند در میان مردم است، مقام الجهد المجاهد ،مجاهد فی سبیل اللهی دارد ،مقام رحمة الواسعه دارد یعنی رحمت فراگیری الهی بر آفریدگان، مقام ارحم الرحیمه یعنی رحیم ترین افراد به امت را دارد، امام کهف :پناهگاه، غوث :فریادرس و مفرج الکروبات: گشاینده ازغمها است .همه ی اینها به گونه ای جریان مدیریت حضرت را در زندگی ما می رساند. اینها جلوه هایی از مدیریت حضرت است. در دعا داریم :بواسطه ی تو خداوند از اهل ایمان هم و غم را بر می دارد و فرج و گشایش برای آنها ایجاد می کند. و به برکت تو به آفریدگارش هدیه می دهد. صفات مبین الحق یعنی ظاهرکننده حق و خلیفة الرحمان با مدیریت ارتباط پیدا می کند.
بعضی ها فکر می کنند که حضرت در زمان غیبت در گوشه ای نشسته است و هر وقت که امام ظهور کند کارش شروع می شود، در صورتی که این طور نیست. پر کارترین فرد برای آماده سازی زمینه ی ظهور خود امام زمان(عج) است. مقام هدایت و تربیت حضرت دارد نیروسازی می کند. امام شاگرد اول ها را بصورت ویژه و مردم جهان را بصورت عمومی تربیت می کند تا آماده بشوند. پس غیبت به معنای پنهان بودن و پنهانی کار کردن است نه بیکار بودن. در مورد وجود امام در عصر غیبت می فرمایند: خورشید پشت ابر. ابر غیبت ما را از نور مستقیم امامت دور کرده است ولی نور امام به ما می رسد. بواسطه ی نور خورشیدی که پشت ابر است زندگی می چرخد حتی اگر ابر جلوی آنرا گرفته باشد. خورشید از اثر خودش نیفتاده است. خورشید امامت هم وقتی پشت ابر غیبت است آثار وجودی خودش را دارد. یکی از آثار قلب های الهی است که اگر نور هدایت را داشته باشند از این نور کسب فیض می کنند و از ولایت، مدیریت و هدایت او بهره می برند.
در روایات داریم :بهره گیری قلب های مردم از امام مثل بهره گیری مردم از نور خورشیدی که پست ابرهاست. وقتی خورشید پشت ابر قرار می گیرد شب نمی شود نور کارآیی خودش را دارد.
گاهی با دعای حضرت شیخ صدوق متولد می شود که سیصد کتاب می نویسد که برای جهت گیری جامع شیعی موثر واقع می شود. این جلوه ای از مدیریت حضرت است. مدیریت باواسطه در زمان امام عصر، به شاگرد اول ها و مراجع تقلید سپرده می شود یعنی آنها را حجت و واسطه ی بین خودش و مردم قرار می دهد. جامعه ی شیعی تحت مدیریت حضرت است حتی هدایت رهبر جامعه شیعی با مدیریت حضرت انجام می شود. از شیخ مفید و شیخ انصاری گرفته تا امام خمینی که دولتی را برای ظهور امام آماده می کند، همه با هدایت وعنایت امام صورت گرفته است. و این جلوه ای از مدیریت حضرت در عصر غیبت است. ولایت فقیه ،ولایت فقاهت، ولایت عدالت و ولایت توان مدیریت دارد. کسی که مدیریتش شبیه تر به مدیریت امام عصر باشد می تواند از جانب امام به او ولایت بخشی بشود که درعین عدالت و پارسایی توان مدیریت امت راهم داشته باشد، این فرد می شود حجت مهدوی زمانی برای زعامت دینی شیعیان. در واقع تحقق مدیریت باواسطه ی حضرت ولی عصر.
توجه به این نکته که حضرت شاهد و ناظر ماست و با توجه مقام عین اللهی حضرت داریم که تمام احوال و اخبار شما زیر نظر ما ائمه است و ما لحظه ای از شما غافل نیستیم، ما هم نباید مانع و حجابی در وجودمان برای ولایت و تربیت امام بگذاریم.
در دعای عرفه امام حسین(ع) داریم : خدایا با تدبیر خودت مرا از تدبیر خودم بی نیاز کن. یعنی مدیریت براساس خود کنار برود و مدیریت رحمانی بیاید تا اختیارگردان وجود من خدا بشود. کسی که چنین تمنایی دارد و در این راه تلاش می کند می تواند مورد تربیت حضرت واقع بشود.
وقتی در دعا ما به امام سلام می دهیم یعنی ما در مقابل شما تسلیم محض هستیم یعنی ما می فهمیم که شما صاحب تدبیر هستید.این کشوری که می خواهد زمینه ساز ظهور حضرت مهدی بشود صاحبی دارد و ما هم تلاش می کنیم که با مدیریت رحمانی شما ارتباط برقرار بکنیم و آنرا جلوه بدهیم. تمام جامعه ی دینی ما باید با دشمنان مقابله کنیم و با دوستان مهربان باشیم.
برای برقرار ارتباط فردی با امام ، باید حجاب ها که همان گناهان است برداشته بشود. در زیارت داریم : خدا بواسطه ی گناهانم مرا از شما جدا نکند.
برگرفته از برنامه سمت خدا -29/3/92-آقای حیدری کاشانی
حیات انسانی
انبيا آمدند اول ما را زنده كنند بعد ما را بيدار كنند هدف اصلي آنها اين بود. حيات یا يك حيات گياهي است و يا حيات حيواني و يا حيات انساني; آن جوان يا نوجواني كه حوزه كاريِ او فقط تغذيه خوب, تفریح خوب, بالندگي خوب است اين يك حيات گياهي دارد و انبيا آمدند كه ما را از دست اين انحصار بيرون بياورند بگويند شما انسان هستيد، گياه نيستيد، درخت نيستيد.
از اين مرحله بالاتر يك وقت كسي رشد ميكند حيات حيواني پيدا ميكند به فكر عاطفه است زن و بچه پيدا ميكند تغذيه ميكند و آنها را در محدوده همين حيات خانوادگي زندگي كند اين حيوان بالفعل است. اگر كسي در اين حد بود اين حيات گياهي دارد يا حيات حيواني و انبيا آمدند به ما بگويند شما در اين حد نيستيد به اين فكر باشيد كه زندگي تشكيل بدهيد عائله تشكيل بدهيد فرزند پيدا كنيد از آنها حمايت كنيد بلكه براي اين خلق شديد كه به حيات انساني برسيد.
انسان آن است كه همه اين امور را داراست و آنها را در تحت رهبري عقل و وحي سامان ميدهد كه نه بيراهه برود نه راه كسي را ببندد و انسان به عنوان يك فرشته, يك موجود دائمي است، يك موجود نَمير است.
اگر باور کردیم که ما براي هميشه هستيم باید كالاي نَمير برای خود تهيه كنيم، كالاي نمير، نه در آسمان است نه در زمين, بلكه در دلهاي ماست آن فطرت است آن علم است آن معنويت است آن تقواست چون ما هر چه پيدا كنيم از بين می رود.
انسانِ زنده گاهي خواب است گاهي بيدار; اكنون كه به حيات انساني رسيديد بيدار باشيد نخوابيد خيليها انساناند اما غفلت دارند يعني مطالب را ميفهمند باور هم دارند ولي غافلاند كه چه بايد بكنند. خيليها خواباند وقتي مُردند هنگام مرگ بيدار ميشوند. خيليها هستند وقتي كه مردند در حال مرگ ميبينند كه اينكه من ميگفتم فلان باغ مال من است فلان زمين مال من است فلان مِلك مال من است چيزي دست من نيست مثل اينكه من خواب ديده بودم كه اينها مال من است.
درس اخلاق آیه الله جوادی آملی
سحر، مناسب ترين زمان براي رازيابي نماز
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
مناسبترين حال براي رازيابي نماز، همانا سَحَر است كه نه محذور اشتغال روز را دارد و نه مشكل رنجوري سرِشب در آن است؛ لذا خداوند درباره نماز شب چنين فرموده است: ﴿إن ناشئة الّيل هي أشدّ وطأً و أقوم قيلاً ٭ إن لك في النهار سبحاً طويلاً﴾.
نتايج فراواني بر اينگونه نمازهاي واجد سرّ مترتب است كه نمونه آن نيل به «مقام محمود» است؛ چنانكه درباره پيامبر اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)وارد شده است: ﴿ومن الّيل فتهجد به نافلةً لك عسي أن يبعثك ربّك مقاماً محموداً﴾ ، و اين معنا اختصاصي به نماز شب يا به حضرت رسول(صلّي الله عليه وآله وسلّم)ندارد، بلكه هم در غير نماز شب وجود دارد و هم براي غير آن حضرت(صلّي الله عليه وآله وسلّم)ميسور است؛ تفاوت بين آن حضرت(صلّي الله عليه وآله وسلّم)و ديگران در درجه كمال وجودي است، نه در اصل تكامل در پرتو نماز؛ چه اينكه اختصاص فقهي كه نماز شب بر آن حضرت(صلّي الله عليه وآله وسلّم)لازم بود و براي ديگران مستحب، مايه اختصاص سير و سلوك توسط نماز شب نخواهد شد.
اصل جامع اين مطلب را ميتوان از سخنان عارفانه حضرت امام حسن عسكري(عليهالسلام) استظهار نمود: «الوصول إلي الله عزّوجلّ سفر لايدرك إلاّ بإمتطاء الليل… » ؛ يعني رسيدن به لقاي خداوند سفري است كه تنها مركوب راهوار آن شب زندهداري است؛ گرچه اين حصر اضافي است نه حقيقي، ليكن نكاتي كه از اين حديث شريف كه از غرر روايات اهل بيت وحي است، استفاده ميشود، عبارت است از:
يك. وصول به لقاي حق ممكن است، نه ممتنع.
دو. وصول به لقاي خدا با حركت و سلوك است، نه با سكون و تحجّر.
سه. راه وصول طولاني است و مركب راهوار ميطلبد.
چهار. چون خدا همه جاست و با همه چيز است، وصول به لقاي او هجرت از همه جا و ترك همه چيز است.
پنج. نماز شب نيرومندتر از نماز روز بوده و جهش آن در اين سير دراز ميسور است.
شش. «سرّ صلات» همانا وصول به معبود است؛ چنانكه بعضي از بزرگان فرمودهاند كه «صلات مشعر به وصل است».
گرچه اخذ رفيق قبل از طي طريق است؛ «الرفيق ثمّ الطريق» ، ليكن خود اخذ رفيق سفري است بيرفيق، چون مقدمه سفر راستين است، نه سفر اصلي، و نماز ظاهري همان سير ابتدايي است براي اخذ رفيق، تا سفرهاي بعدي در صحابت آن رفيق آغاز گردد؛ البته بعد از رسيدن به رفيق، معلوم ميشود كه حضرت دوست همراه با نمازگزار بود و او را همواره همراهي ميكند، ولي نمازگزار «نميديدش و از دور خدايا ميكرد»؛ چنانكه در همه موارد، استدلال بر وجود حق اين چنين است كه بعد از رسيدن به هستي مطلق، معلوم ميشود، آن كه مستدل را راهنمايي ميكرد و رابطه دليل و مدلول را برقرار مينمود و به همه امور ياد شده از همه نزديكتربوده، همان هستي مطلق بوده و هست.
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>