حیات انسانی
انبيا آمدند اول ما را زنده كنند بعد ما را بيدار كنند هدف اصلي آنها اين بود. حيات یا يك حيات گياهي است و يا حيات حيواني و يا حيات انساني; آن جوان يا نوجواني كه حوزه كاريِ او فقط تغذيه خوب, تفریح خوب, بالندگي خوب است اين يك حيات گياهي دارد و انبيا آمدند كه ما را از دست اين انحصار بيرون بياورند بگويند شما انسان هستيد، گياه نيستيد، درخت نيستيد.
از اين مرحله بالاتر يك وقت كسي رشد ميكند حيات حيواني پيدا ميكند به فكر عاطفه است زن و بچه پيدا ميكند تغذيه ميكند و آنها را در محدوده همين حيات خانوادگي زندگي كند اين حيوان بالفعل است. اگر كسي در اين حد بود اين حيات گياهي دارد يا حيات حيواني و انبيا آمدند به ما بگويند شما در اين حد نيستيد به اين فكر باشيد كه زندگي تشكيل بدهيد عائله تشكيل بدهيد فرزند پيدا كنيد از آنها حمايت كنيد بلكه براي اين خلق شديد كه به حيات انساني برسيد.
انسان آن است كه همه اين امور را داراست و آنها را در تحت رهبري عقل و وحي سامان ميدهد كه نه بيراهه برود نه راه كسي را ببندد و انسان به عنوان يك فرشته, يك موجود دائمي است، يك موجود نَمير است.
اگر باور کردیم که ما براي هميشه هستيم باید كالاي نَمير برای خود تهيه كنيم، كالاي نمير، نه در آسمان است نه در زمين, بلكه در دلهاي ماست آن فطرت است آن علم است آن معنويت است آن تقواست چون ما هر چه پيدا كنيم از بين می رود.
انسانِ زنده گاهي خواب است گاهي بيدار; اكنون كه به حيات انساني رسيديد بيدار باشيد نخوابيد خيليها انساناند اما غفلت دارند يعني مطالب را ميفهمند باور هم دارند ولي غافلاند كه چه بايد بكنند. خيليها خواباند وقتي مُردند هنگام مرگ بيدار ميشوند. خيليها هستند وقتي كه مردند در حال مرگ ميبينند كه اينكه من ميگفتم فلان باغ مال من است فلان زمين مال من است فلان مِلك مال من است چيزي دست من نيست مثل اينكه من خواب ديده بودم كه اينها مال من است.
درس اخلاق آیه الله جوادی آملی