حتما بخوانید:مراقب باشید، جاسوس است
مگر می شود کامپیوتر داشته باشید و وارد اینترنت نشوید و یک دیکشنری همراهتان نباشد. کلید استارت را که بزنی یکی از آیکنهایی که خودنمایی می کند و خیلی وقتها هم با اشاره کلید وسط موس خودش را ظاهر میکند، نرم افزار بابیلون(Babylon)است. فقط کافی است این برنامه را با دیکشنریهای مختلفی که در سایتش قرار داده است، نصب کنید و حالا هر کلمه ای را به هر زبانی که می خواهید، ترجمه کنید. اصلاً سازندگان برنامه میگویند بابیلون را فعال بگذار و با خیال راحت در اینترنت و در کامپیوترت گشت و گذار کن. از اینکه معنی کلمه ای را ندانی ترس نداشته باش. ما همه چیز را برای شما معنی میکنیم، جز جاسوسی. ما جاسوسی را معنی نمیکنیم، بلکه عمل میکنیم. صهیونیستها از زمانی که اینترنت گسترش یافت و رایانه ها در گوشه اتاق همه خانه ها جا خوش کرد و آدمها با آیدیها و آیپیها با هم ارتباط برقرار کردند، به فکر کنترل جهان افتادند. آنها فهمیدند تکنولوژی کار آنها را برای تسلط بر جهان راحت کرده است. شاید برای همین است که صهیونیست ها از طرفداران پروپا قرص شرکتهای نرم افزاری هستند. بابیلون یکی از همان برنامه هاست، یکی از برنامه هایی که صهیونیستها عاشقش هستند. اصلاً این برنامه را ساخته اند تا همه دنیا از آن به خوبی استفاده کنند. به خصوص کشورهای عربی و آسیایی. به خصوص جوانان کشورمان. Babylon Ltd یک شرکت اسراییلی زیر مجموعه کمپانی Formula است که در سال 1997 میلادی شروع به کار کرد و کار خود را با ارائه دیکشنری بابیلون، نسخه آزمایشی (بدون محدودیت) شروع کرد و تا سال 2001 میلادی، این نرم افزار را به صورت رایگان عرضه میکرد و از آن پس اقدام به ارائه و فروش نسخه تجاری کرد. البته در نظر داشته باشید، هیچکس این دیکشنری را نمی خرد، ولی همه از آن استفاده میکنند. این از بذل و بخشش سرمایه دارهای صهیونیست است دیگر. این برنامه به خاطر ارائه دیکشنری های مختلف به تمام زبانهای زنده دنیا در مدت کوتاهی بین کاربران اینترنت جای خودش را باز کرد و به عنوان یک شرکت امریکایی معروف شد. تا جایی که بیش از سی میلیون کاربر رسمی و یک دنیا کاربر غیر رسمی پیدا کرد، ولی هیچکس به این فکر نکرد، این برنامه که حالا سلطان همیشه فعال رایانه هاست، چه جاسوس قهاری است. بابیلون با برنامه کم حجمی که به طور مخفیانه با خود دارد و روی رایانه ها نصب میشود، قادر است به راحتی اطلاعات و برنامه و اعداد و ارقام دستگاه و بسیاری از اطلاعات کاربر را ضبط کند و در هنگام اتصال به اینترنت برای مسیر اینترنتی مشخص شده، برنامه بفرستد. فرض کنید شما معاون وزیر یک کشور اسلامی هستید و اطلاعات بسیاری روی لپ تاپ خود دارید. حالا کافی است بابیلون را روی سیستم خود داشته باشید و به اینترنت وصل شوید. این کار شما دقیقاً مثل این است که شماره سازمان جاسوسی موساد را بگیرید و اطلاعات لازم آن ها را با رضایت کامل تحویل شان بدهید. البته حواستان باشد، اطلاعات را غلط ندهید، چون قبلاً اطلاعات درست را بابیلون برایشان ارسال کرده است. اگر بگویم در چند سال اخیر شرکتهای صهیونیستی اکثر شرکتهای امنیتی جهان را در حوزه نرمافزارها خریدهاند، حتماً تعجب میکنید. Firewall برنامه های است که رفت و آمد اطلاعات را به خصوص در مسیر اینترنت کنترل می کند. مثل یک برج دیدهبانی. البته کار آن ها شناسایی و از بین بردن ویروس های نامرد است، اما خرجی ندارد با تغییرات کوچکی در هسته برنامه کمی هم اطلاعات دسته اول از سیستم کاربر را هم چک کرده و به مرکز فرماندهی ارسال کند. حتماً زمان استفاده از اینترنت، وقتی بابیلون فعال است، متوجه کندی اینترنت شدهاید. فقط کافی است این برنامه را ببندید تا احساس کنید باریکه اینترنت دایال آپتان نفسی تازه کرد. برنامه جاسوسی موجود در بابیلون کارکرد سی پی یو را به شدت تضعیف می کند و آن را تحت فشار میگذارد تا سرانجام بتواند اطلاعات جمعآوری شده را از روی خطوط اینترنتی به سوی سازندگان خود ارسال کند. موضوع جاسوسی بابیلون را اولین بار یک کارشناس برنامهنویسی و شبکههای اینترنتی افشا کرد. او میگوید در هنگام تحقیق و کار روی برنامه مترجم چند زبانه بابیلون متوجه مسئله مشکوکی در این برنامه رایانه ای شده است. او میگوید: با تحقیق و موشکافی در برنامه و با بهکار بردن یک فایر وال غیرصهیونیستی متوجه شدم که این برنامه اطلاعات پاکتهای تی سی پی را به سروری با دامین منتهی به سی او ای ال (دامنههای اینترنتی متعلق به اسراییل) میفرستد. با علم به اینکه این دامنه (دومین) متعلق به سرورهای سایتهای اسراییلی است، اطمینان پیدا کردم این یک شرکت یهودی با برنامهنویسان یهودی است که هر چند به امریکا یا کشوری دیگر مهاجرت کرده است، اما سیاستهای صهیونیستی را دنبال می کند. بعدها با تحقیقات بیشتر این اطمینان آنقدر قوت گرفت که کارشناسان متوجه شدند بابیلون تنها برنامه ای نیست که نقش جاسوس اسراییل را بازی می کند. موساد همکاری بسیار نزدیکی با سایت اینترنتی یاهو داشته و نرمافزارهای طراحی شده توسط این شرکت توسط سرویس اطلاعات رژیم صهیونیستی تحت کنترل قرار دارد و یاهو مسنجر از جمله این نرمافزارهای پیشرفته است که قابلیت جاسوسی دقیق برای موساد را داراست. بد نیست این را هم بدانید که سازمان های مقاومت فلسطین بارها از سوءاستفاده اسراییل از برنامه یاهو مسنجر هشدار داده و از مردم فلسطین خواسته، مراقب ارتباط های خود با این برنامه باشند. حتماً میدانید بزرگترین شرکتهای سازنده گوشیهای همراه زیر سیطره صهیونیستها قرار دارند. تصور کنید یک گوشی نوکیا نقش یک جاسوس را برای اسراییل ایفا کند. این چیزها فکر کردنش هم باعث ترس میشود. حالا به این فکر کنید هر آنچه را که شما حدس می زنید، آنها عملی می کنند. جاسوس های آنها همه جا هست، حتی در رایانههای شما. مراقب باشید.مجله انتظار نوجوان/آبان 1387 / شماره 40 |
مراتب زیارت ائمه علیهم السلام
زیارت چهار مرتبه دارد: عامیانه ،عاشقانه ،عاقلانه وعارفانه .
زیارت عامیانه یعنی بیشتر به زیارت گنبد و بارگاه و دیوار می روند و اگر دست شان به ضریح نرسد گمان می کنند که زیارت انجام نشده است. گویا ظهور نگاه امام را درک نکرده است. ما نمی توانیم بگوییم که این زیارت ثواب ندارد ولی در مقام معرفت، یک زیارت کم معرفت است.
مرتبه ی بالاتر ،زیارت عاشقانه است که همراه با احساس و عواطف است و دست امام و رأفت امام را حس می کنیم .اما زیارت نباید صرفا عاشقانه باشد زیرا گاهی این عشق ها و احساسات به انحراف می رود. در کربلا عده ای می خواهند سینه خیز مشرف بشوند این عشق است ولی با معرفت نیست.
در زیارت عاقلانه مراتبی از عقل و عشق باهم می آمیزند. فرد مقامات امام را مطالعه می کند و سعی می کند که آداب زیارت را پیدا کند مثل غسل زیارت که داریم :خدایا قلب مرا طاهر کن زیرا من می خواهم خدمت مظهر پاکان دنیا بروم. شستشوی جسم مقدمه ای بر طهارت روح و قلب است. با غسل زیارت اثر زیارت خیلی بیشتر می شود. اگر ما باران تمیز بخواهیم باید ظرف مان هم تمیز باشد. در این زیارت ما توجه به درد ، دیوار و بازار نداریم و حتی در راه زیارت ذکر می گوییم .
بالاترین زیارت، زیارت عارفانه است یعنی فرد به مراتبی از مراتب عقلی و شهودی رسیده است یعنی قلب او، امام را باور می کند. این فرد قدم به قدم که به محضر امام نزدیک می شود، خشوع و بی تکبری او بیشتر می شود.
گرشبی درخانه ی جانانه مهمانت کنند گول نعمت را نخورمشغول صاحبخانه باش
در زیارت عاقلانه انسان حوائجش را می طلبد یعنی امام را شفیع قرار می دهد اما در زیارت عارفانه هدف بالاست، ارتباط با شخص امام معصوم .
آیت الله بهجت فرمودند: به زیارت هر امامی که می رویید گویا به زیارت امام معصوم زمان تان می رویید که حاضر است و می خواهید او را چهره به چهره ببینید. اگر توفیقی بشود که شما بخواهید امام زمان(عج) را بببیند چه حالی دارید؟ این مراتب زیارت عارفانه(عارفاً بحق) است یعنی امام را می شناسد و می خواهد با وجود حضرت ارتباط برقرار کند و با امام تناسب اخلاق پیدا کند .زائر امام رضا(ع) وقتی زیارت عارفانه داشته باشد می خواهد اخلاق رضوی پیدا کند.
بندگی مثل گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود صفت بنده پروری داند
امام پدر ما و جانشین خداست و مشکلات ما را مرتفع می کند و لازم نیست که در آنجا نیازمان را تکرار کنیم. اگر ارتباط حضوری با امام را هدف قرار دادیم بقیه ی خیرات هم نازل می شود. زیارت عارفانه می تواند پیوند ما را با ساحت عین اللهی امام به نهایت درجه برساند.
وقتی ما به زیارت امام معصوم می روییم گویا داریم به زیارت امام زمان(عج) می روییم و گویا لیاقت ملاقات امام زمان(ع) را به ما داده اند زیرا روح مطهر امام حی و حاضر است. تمام آداب زیارت مثل غسل ،باحضور قلب بودن،اذن ورود ،نماز زیارت و استغفار می تواند ما را به باور مقام عین اللهی امام برساند. و این مقام برای ما محسوس می شود. ما باید حالی را که در حرم بدست می آوریم ،نگه داریم. شیاطین سعی می کنند به محض خروج ما از حرم، حال و حضور قلب را از ما بگیرند. امامان معصوم فرموده اند :اگر حالی که در محضر ما دارید حفظ کنید می توانید به بهترین ملکوت عالم برسید.
(از سید بن طاووس داریم)در صلوات مخصوصه امام حسین(ع) که تحت قبه خوانده می شود داریم :خداوند به واسطه ی گناهانم من را از شما جدا نکند. یعنی خدایا به من قدرت بده که گناه نکنم زیرا گناه باعث جدایی بین من و امام می شود
برگرفته از سخنان آقای حیدری کاشانی در برنامه سمت خدا
ترجمه روان مناجات شعبانیه
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو را می خوانم و صدایت می زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا می کنم، بر من عنایت کن،من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام،در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار. آنچه را در دل من می گذرد می دانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را می شناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست. آنچه را که می خواهم بر زبان آورم و از خواسته ام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را می دانی. در آنچه تا پایان عمرم و از نهان و آشکارم خواهد بود، قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست. اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟ خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به تو پناه می آورم. خدایا! اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گسترده ات بر من عطا کنی. خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستاده ام و سایه سار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفته ای و مرا در هاله ای از بخشایش خویش پوشانده ای. خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟ اگر اجلم فرا رسیده و کار شایسته ای نداشته ام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساخته ام. خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس داده ام، بر خویش ستم کرده ام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من. خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانت برخوردار بوده ام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار. خدایا! چگونه مایوس باشم از اینکه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم، با من جز احسان و نیکی نکرده ای. خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من در خور آنم). خدایا! با بزرگواریت، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است. خدایا! در دنیا گناهانی را بر من پوشانده ای که در آخرت، نیازمندترم که پرده پوشش خود را بر آنها افکنی. خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایسته ات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان. خدایا جود و بخشش تو، دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو، برتر از عمل من است. خدایا! آن روز که میان بندگانت به داوری می پردازی، با دیدار چهره رافت خود، مسرورم ساز. خدایا! پوزش طلبی من به درگاهت، عذرخواهی کسی است که از عذرپذیری تو بی نیاز نیست، پس عذرم را بپذیر، ای کریمترین بزرگواری که زشتکاران، به درگاهش عذر گناه می برند. پروردگار من! حاجت و نیازم را رد مکن و دست امید و آرزویم را از درگاه خویش، کوتاه مگردان. خداوندا! اگر می خواستی خوارم کنی، هدایتم نمی کردی. و اگر می خواستی رسوایم سازی، از عقوبت دنیا معافم نمی کردی. خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینه ام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم. خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاسی همواره فزاینده و بی کم و کاست، آنگونه که تو دوست داری و می پسندی. خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست به دامان عفوت می زنم. اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت بازخواست می کنم. اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم. خدایا! اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است. خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبت به جود تو، آن است که نجات یافته و رحمت شده مرا باز گردانی. خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،جوانی ام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلت بیدار نگشتم. پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو. در آستان بزرگیت ایستاده ام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار داده ام. خدایا! بنده ای زشتکارم که به عذرخواهی آمده ام، از نگاه تو شرم نداشته ام، اینک از تو بخشش می طلبم، چرا که عفو، صفت بزرگواری توست. آفریدگارا! توان آن نداشته ام که از نافرمانیت دست شویم،مگر آنگاه که به عشق و محبت خویش بیدارم ساخته ای، یا آنگونه بوده ام که تو خود خواسته ای. تو را سپاس، که مرا در کرم خویش وارد کردی و دلم را از آلایشها و کدورتهای غفلت از خودت را پاک نمودی. پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنکه ندایش دادی پس پاسخت گفت، و به طاعتش فراخواندی و به یاریش گرفتی پس مطیع تو گشت. ای خدای نزدیک; که از مغروران و فریفتگان دور نیستی،ای بخشنده ای که نسبت به امیدواران جود و بخششت، بخل نمی ورزی،خدایا! مرا قلبی بخش که شوق و عشق، به تو نزدیکش سازد،و زبانی عطا کن که صداقت و راستی اش به درگاهت بالا رودو نگاهی بخش، که حقیقتش، زمینه ساز قرب به تو گردد! خداوندا! آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست،آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست،و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست،خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت،خداوندا! من به تو پناه آورده ام، از رحمت خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان. خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون تر تو را دارد. خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده. خداوندا! تو را به خودت سوگند، که مرا به جایگاه اهل طاعتت برسان و به منزلگاه شایسته و پسندیده خویش، رهنمون باش، که من، نه می توانم شری را از خویش دور سازم و نه سودی به خویش رسانم. کردگارا! من، بنده ناتوان و گنهکار توام و برده عیبناک تو، که بسویت آمده ام. پس مرا از آنان مگردان که چهره لطف خویش از آنان برگردانده ای و اشتباهاتشان حجاب بخشایش تو گشته است. خدایا! مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود، روشن سازتا دیده های بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بر درد و به کانون عظمت برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد. خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتندو نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت،با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند. خداوندا! هرگز نومیدی را بر حسن ظن خویش مسلط نساخته ام،و هرگز امیدم از کرم نیکو و زیبایت نگسسته است. پروردگارا! اگر گناهان مرا در پیشگاه تو خوار و پست کرده، پس به سبب توکل و اعتماد نیکویم به تو، از من درگذر. آفریدگارا! اگر گناهان، مرا از لطف والای تو دور ساخته، اما یقین به کرم و عنایتت، آگاه و امیدوارم ساخته است. خدایا! اگر خواب غفلت، از آمادگی برای دیدارت، باز داشته، معرفت به نعمتهای ارجمندت، بیدارم داشته است. خداوندا! اگر عقوبت سنگین تو، به آتش دوزخم فرا می خواند، پاداش فراوانت، به بهشتم دعوت می کند. آفریدگارا! من از تو می خواهم و تنها به آستان تو دست نیاز برمی آورم و تو را خواستارم. از تو می خواهم که بر محمد و دودمانش درود فرستی و مرا از آنان قرار دهی که همواره به یاد تواند و پیمان تو را نمی شکنند و از سپاس تو غافل نمی شوند و فرمانت را سبک نمی شمرند. خدایا! مرا به فروغ نشاطبخش عزت خود بپیوند تا تنها شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم. ای شکوهمند و بزرگوار! بر محمد و خاندان پاکش درود تو باد، و سلام بی پایان و بسیار. |
نماز من!!!!!
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجاده زردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالَم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یکذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانیست!
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقبمانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکیست، ربا نیست!
از بسکه پی نیموجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به به، چه نمازیست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست
چكيده تحقیق «تعریف انسان از منظر قرآن کریم »
این تحقیق به ضرورت انسان شناسی از دیدگاه آیات و روایات میپردازد و اینکه انسان شناسی مقدمهای است برای خدا شناسی و نتیجهاش رهایی از آفت خود فراموشی است و رابطهای مستقیم دارد با معاد باوری. همچنین انسان شناسی بزرگترین نقش را در تولید علوم انسانی و حتی تجربی ایفا می کند .
ولی شناخت انسان از راههای متداول مانند حس و تجربه، استدلال و تعقل ناتمام است و تنها راه شناخت کامل انسان و تنها برنامه کامل انسان سازی، قرآن مجید است.
انسان مصطلح قرآنی، «حی متألّه» است که عامل حیاتش وحی و دستورات پیامبر اکرم(صل الله علیه و آله وسلم) است. مخصوصا آخرین فرمان الهی مبنی بر پذیرش ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام).
قرآن، عاملین و فراگیران قرآن را انسان میداند. بنابراین ائمه (علیهم السلام) تنها عامل حیات بخش انسان بلکه تمام جهان و جهانیان هستند و حیات واقعی زمین و اهل آن در گرو دولت حیات بخش قائم آل محمد(عجل الله تعالی فرجه شریف) است.
این تحقیق توسط خانم موحد نسب در حوزه علمیه قاسم ابن الحسن نگاشته شده است .
اثبات اینکه: پیامبر اعظم(ص)، افضل از تمام انبیاء است
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
همة انبيا سخن حق را آوردهاند؛ ولي كتب انبياي گذشته، زير هيمنه، سيطره و نفوذ قرآن كريم حفظ ميشود و خدا قرآن را مهيمن بر كتب انبياي پيشين قرار داده است. هيمنه، به معني سيطره و نفوذ علمي است.
خداي سبحان در سورة مائده، پس از ذكر نام چند تن از انبيا ميفرمايد: پس از انبياي گذشته و به دنبال آثار آنان، عيسي فرزند مريم را فرستاديم؛ در حالي كه تورات را تصديق ميكرد و به او انجيل را داديم… سپس خطاب به پيامبر خاتم ميفرمايد: ﴿وانزلنا اليك الكتاب بالحقّ مصدقاً لما بين يديه من الكتاب و مهيمناً عليه﴾؛ ما اين كتاب را به درستي فرو فرستادهايم كه كتاب پيش از خود را راست ميشمارد و نگاهبان بر آن است؛ يعني از تحريف و دگرگوني آنها جلوگيري ميكند؛ به گونهاي كه موارد تحريفشده آنها را، پس از عرضه بر قرآن كريم، به خوبي ميتوان تشخيص داد.
از سوي ديگر، كمال علمي، مقام و شخصيت معنوي هر پيامبري در كتاب آسماني او ظهور ميكند؛ به عبارت ديگر، كتاب آسماني هر پيامبري تجلّي شخصيت همان پيامبر است، پس كمال علمي و شخصيت معنوي پيامبر خاتم در قرآن ظهور ميكند. بنابراين چون هيمنه، سيطره و فضيلت قرآن بر كتابهاي انبياي سلف ثابت شد، سيطره و فضيلت رسول خاتم بر ديگر انبيا نيز ثابت ميشود.
حاصل آنكه مقام موساي كليم در حدّ تورات و مقام عيساي مسيح در حدّ انجيل و مقام انبياي ديگر در حدّ كتب و صحف آسماني آنان است؛ مقام پيغمبر در حدّ قرآن است و قرآن نيز بر تورات، انجيل و صحف ديگر مهيمن است، پس پيغمبر اسلام مهيمن بر موساي كليم، عيساي مسيح و انبياي ديگر است.
از برجستهترين مزاياي علمي رسول اكرم (صلّياللهعليهوآلهوسلّم) اين است كه خداي سبحان قرآن را به او آموخته و حقيقت آن را در قلب مطهر او القا كرده است: ﴿و انّك لتلقّي القران من لدن حكيم عليم﴾؛ بيگمان قرآن را از نزد فرزانهاي دانا به تو ميآموزند.
بنابراين، زماني ميتوانيم منزلت علمي رسول گرامي را ارزيابي كنيم كه حقيقت قرآن را بشناسيم، زيرا هر پيامبري، به اندازة كتابش، مردم را به حقّ دعوت ميكند و هر چه به عنوان آية تدويني كتاب اوست، در وجود مبارك آن پيامبر، به عنوان آية تكويني و وجود عيني متحقّق است، پس همانطور كه براي معارف كتاب آسماني درجاتي هست، براي ولايت و رسالت اوليا و فرستادگان خدا مراتبي خواهد بود و چون اكتناه قرآن مقدور همه نيست و فقط دسترسي به برخي درجات آن مقدور است، اكتناه شخصيّت علمي رسول گرامي هم مقدور همه نيست و شناخت برخي خصوصيات او مقدور خواهد بود. به همين دليل خداي سبحان براي معرفي عظمت شخصيت رسول اكرم (صلّياللهعليهوآلهوسلّم) ميفرمايد: ﴿و لقد آتيناك سبعاً من المثاني و القران العظيم﴾ ؛ و بيگمان به تو سوره مباركة «فاتحه» و قرآن سترگ را داديم.
امام صادق(عليهالسلام) فرمود: «ما كلّم رسول الله العباد بكنه عقله قطّ»؛ رسول خدا با هيچ كس به اندازه عمق فكر خود سخن نگفته است؛ يعني آنچه شما از سخنان آن حضرت ميفهميد، عمق فكر و عمق كلام پيامبر نيست و هرچه بالا برويد، به عمق فكر او نميرسيد. البتّه آن حضرت هرچه بايد بگويد، گفته است و چيزي را كتمان نكرده است؛ امّا اشخاص به ميزان ظرفيت هستي خود، سخنان آن حضرت را درك ميكنند. اخلاق پيامبر نيز برابر با قرآن كريم است: ﴿و انّك لعلي خُلُقٍ عظيم﴾. خداي سبحان در اين آيه پيامبر خود را به عظمت اخلاقي ميستايد: و به راستي تو راست، خوي سترگ. «كان خلقه القرآن»; اخلاق آن حضرت قرآن بود و قرآن كريم مهيمن بر تمام كتابهاي آسماني است، پس اخلاق رسول اكرم، برتر از ملكات اخلاقي پيامبراني است كه ساير كتابهاي آسماني بر آنان نازل شده است.
شناخت رسول اكرم (صلّياللهعليهوآلهوسلّم)
چون حقيقت رسول گرامي، همان حقيقت قرآن است و معرفت حقيقت قرآن، براي افراد معمولي و متعارف ممكن نيست، شناخت رسول اكرم هم براي همگان ميسّر نيست؛ با اين تفاوت كه گروهي تنها گوشهاي از حقيقت نبوّت را درك ميكنند و به آن مؤمن ميشوند؛ ولي فرورفتگان در چاه طبيعت، هرگز حقيقت رسالت را نميبينند و در نتيجه به آن كفر ميورزند. از اين رو در قرآن آمده است: ﴿تريهم ينظرون اليك و هم لايبصرون﴾؛ ميبيني كه به تو مينگرند؛ در حالي كه نميبينند.
حاصل آنكه شناخت پيامبر، بدون شناخت قرآن ممكن نيست.آنچه در حديث آمده است كه «رسول خدا را جز خدا و عليبنابيطالب(عليهالسلام)، كسي نشناخت»، به معرفتهاي نوري نظر دارد. پيامبر قرآن را در نشئه كثرت، در لباس الفاظ به زبان عربي مبين، از خداوند آموخت و در نشئه وحدت آن را به صورت بسيط و بدون لفظ، در مرحلة امّالكتاب از خداوند تلقّي كرد. پس شناخت پيامبر بدون شناخت همة مراحل قرآن، به ويژه مرحلة امالكتاب ميسّر نيست.
برگرفته از کتاب پیامبر رحمت،حضرت آیت الله جوادی آملی،ص83