السلام علیک یا عین الله فی خلقه
راه کار عملی سیر و سلوک
یکی از مهمترین مقام های امام عصر که لازم است ما با آن ارتباط پیدا کنیم مقام عین اللهی آن حضرت است. محدث قمی در ابتدای مفاتیح در زیارت حضرت حجت در روز جمعه آورده است: السلام علیک یا حجةالله فی ارضه وعین الله فی خلقه (سلام بر تو حجت خدا روی زمین و چشم خدا در میان خلق خدا).امام عصر چشم خداست یعنی حاضر و ناظر بر تمام جهان هستی و حاضر بر زندگانی واعمال و رفتار ماست. همانطور که خدا شاهد اعمال ماست امام زمان(ع) هم در مقام عین اللهی ،چشم بینای خداوند، در میان آفریدگان است. وقتی می گوییم که امام معصوم زمان خلیفة الله است ،این یک مقام تشریفاتی بدون اختیارات نیست. وقتی مقام جانشینی خدا به امام عطا می شود ،اختیارات تام هم به امام عطا می شود. امام حق تصرف ،مدیریت، تدبیر، هدایت و تزکیه دارد. امام عین الله است یعنی حق دیده بانی دارد.
اگر این نکته را باور کنیم و در متن زندگی مان جریان بدهیم یکی از مهمترین عرصه های سیر و سلوک در بندگی خداوند را طی کرده ایم، این نکته می تواند بزرگترین انگیزه در عبادت خداوند و ترک معصیت باشد. شاگردی که در محضر استاد است با شاگردی که بدون معلم درس یاد می گیرد تفاوت دارد. شاگردی که بدون استاد است ابهامات برای او مشخص نمی شود و میان موفقیت تحصیلی این دو شاگرد خیلی تفاوت وجود دارد.
خداوند ،پیامبران و امامان معصوم را زیر نظر خودش هدایت می کند و بعد تربیت و تزکیه ی ما را بدست آنها می سپارد. امام زمان(عج) می فرماید:ما دست پروده ی خدا هستیم بعد ازآن آفریدگان به اذن خدا، دست پروده ی ما هستند و زیر نظر ما باید ساخته و پرداخته بشوند این مقام عین اللهی است که لحظه به لحظه در زندگی ما حاضر است و از احوال، زندگی و خطورات قلبی ما آگاه است .
مقام عین اللهی امام نسبت به تمام جهان هستی است. عده ای که این مقام را باور می کنند، با آن ارتباط برقرار می کنند و ظرفیت را در خودشان بوجود می آورند ،شاگرد اول های کلاس هستند. اتصال قلبی آنها با امام بیشتراست و از تربیت ویژه ای برخوردار می شوند و اینها حجت امام در برابر مردم می شوند. مثل شیخ صدوق، شیخ مفید، میرزای شیرازی و… اینها شاگرد اول های دانشگاه هدایت و تربیت معرفت هستند که زیر نظر مستقیم امام زمان هدایت می شوند و ما به واسطه ی آنها این هدایت و نور تربیت را فرا می گیریم .
هر کدام از ما باید باور کنیم که حضرت ما را می بیند. اگر جوان باور داشته باشد که امام زمان(عج) او بعنوان جانشین خداوند و چشم بینای خداوند او را می بیند، بساط معصیت را جمع می کند. یکی از اساتید حوزه می فرمود که من به امام زمان(عج) متوسل شدم و دلم شکست که من هنوز توی خواب هم نتوانسته امام را ببینم. در شب خواب دیدم که در منزل را زدند و گفتند که امام زمان(عج) می خواهد به منزل شما بیاید. من دستپاچه شدم و خودم را آماده کردم ،در را باز کردم و منتظر آقا بودم که دیدم فرزندان من فیلمی را می بینند که من احساس کنم که این فیلم مورد پسند امام زمان(عج) نیست، تشویش داشتم. آقا لحظاتی در درگاه در وارد شدند ولی من جرأت تعارف کردن حضرت را به منزل نداشتم زیرا فضا را فضای معصیت و گناه می دیدم.
امام فرموده است که علم ما بر رفتار، نیات و احوال شما احاطه دارد. اگر ما این را باور کنیم ،انگیزه ی زیادی برای عبادت و ترک معصیت پیدا خواهیم کرد. در سه ماه رجب، شعبان و رمضان که آغاز فصل بندگی است، دو دعا و یک زیارت از جانب امام عصر بر ما وارد شده است. این سه ماه یک پیوند پر رمز و رازی با حضرت دارد. گویا حضرت انتظار دارد که ما در مورد طاعت خدا عزم جدی تری نشان بدهیم. امامان معصوم راه کار و دستورالعمل به ما می دهند. پس ما تحت مراقبت و نظارت آنها هستیم بشرط اینکه ما باور کنیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم. اگر این نظارت ها را باور کنیم، ارتباط بیشتری با امامان خواهیم داشت. بیشتر شهدای ما به این مقام رسیده بودند. یکی از راه کارهای عملی رسیدن به حکمت، مطالعه سیره اولیاء وعرفاء است. به فرموده امام خمینی ،مطالعه ی وصیت نامه شهدا و تفکر در نوع نگرش آنها، بالاتر از پنجاه سال عبادت است. گفتار و رفتار شهدا می تواند ما را در بندگی خدا پیش ببرد. مقام معظم رهبری می فرمایند: راهی که عارف باید درعرض چندین سال طی بکند، جوان در طول یک ماه در جبهه طی کرده و به یک نگرش عارفانه رسیده است .شهدا یک ارتباطی عمیق ولایی با سیره ی امام عصر برقرار کرده بودند. آنها حضرت را پدر مهربان خودشان دریافت کردند و او را در مقام مربی گری خودشان می دیدند و امام را شاهد و ناظر بر تمام اعمال شان می دیدند. شهید چمران در نوشته هایش به مقام عین اللهی امام زمان (عج) تاکید می کند. شهید چمران می نویسد: او پیروان خود را رها نکرده است و دست هواها نسپرده است و مراقب آنهاست .اگر به آنها ناراحتی برسد قلب مبارکش به درد می آید. اگر خونریزی ناحقی در جایی صورت بگیرد، حضرت ناراحت می شود. این بزگوار مراقب است و با تمام وجود می کوشد تا تحول نفسانی را در این امت بوجود بیاورد. اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند که امام زمان(عج) در میان آنها زندگی می کند ،شاهد اعمال شان است رفتار، زندگی ،فداکاری ،مرگ و حیات آنها تغییر کیفی پیدا می کند، چه بسا جهش بزرگی در حرکت تکاملی جوانان ما بسوی مدینه ی فاضله ایجاد شود.( جوانان ما شاید برای لحظاتی یا روزهایی به وجود مبارکش فکر می کنند اما بعد او را به فراموشی می سپارند. در دعا داریم :هرگز یاد شما را از ذهن نمی بریم. پس غفلت از جانب ماست ) ما امام زمان(عج) را بصورت اسطوره ای در تاریخ بشمار آورده ایم. این اشتباه محض است .امام زمان(عج) در میان ما حضور دارد، هرعملی که انجام می دهیم می بیند، می شنود، روزی که مردم ما به این اعتقاد برسند و آنرا لمس کنند بزرگترین جهش ها در راه تکامل زندگی شان بوجود خواهد آمد و این قدم اصلی در ظهور حضرت است. شهید چمران مقام عین اللهی امام را دیده بودند و ایشان را در زندگی اش حاضر و ناظر می دیدند.
وقتی ایشان در دانشگاه امریکا پذیرفته شده بودند مادرشان به ایشان می گوید: مصطفی، شیرم را حلالت نمی کنم اگر در طول این سفر مرتکب معصیت بشوی و از راه امام زمان(عج) خارج بشوی. ایشان باتلاش و مجاهدت علمی خودش در رشته ی فیزیک پلاسما، در بین کل دانشجویان نفر پنجم می شود. تمام دنیا به او رو می آورند ولی او لحظه ای از آرمان های الهی خودش دست برنمی دارد و در آخر به تمام پیشنهاد دنیایی پشت پا می زند و به لبنان می آید و با اسرائیلی ها می جنگد و وقتی پس از سالها به ایران بر می گردد مادرش به او می گوید که با توصیه ی من چکار کردی .او می گوید: مادر، در طول این سالها نه تنها گناه نکردم حتی اندیشه ی گناه را به ذهنم راه ندادم. زیرا او خودش را همیشه در محضر امام زمان(عج) می دید. و به چنین مقامی رسیده بود.
امام خمینی فرمود: عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید. به تعبیری عالم محل نظارت و حضور جانشین خداست ،در محضر امام عصر گناه نکنید. مراقبت ها ،مواظبت ها و انگیزه ها نسبت به عبادت و دوری از معصیت با این باور به حداعلی خودش می رسد. پس امام زمان(عج) چشم خداوند در میان ماست.
ایشان مقام شاهد اعمال بودن هم دارند. کسی که مقام چشم خدایی را دارد در روز قیامت بر اعمال ما شهادت می دهد . روایت داریم که اعمال ما بصورت روزانه یا هفتگی یا ماهیانه یا سالیانه به ساحت امام عرضه می شود. حضرت نگاه می کند ،اگر عبادتی انجام شده حضرت سپاسگزاری می کنند گویا آبروی امام زمان(عج) آبروی ماست و آبروی ما آبروی امام زمان(ع) است .با دعای خیرشان ما را بدرقه می کنند. بسیاری از توفیقات ما بخاطر دعای خیر امام زمان(عج) برای ماست. وقتی امام می بیند که گناهی از شیعه ای سر زده، حضرت ناراحت می شوند و برای او استغفار می کنند. اشک و استغفار اصلی حضرت بخاطر گناهان ماست. این مصداق عین اللهی و هدایت به امر حضرت است .ما بدون دعای ویژه و استغفار حضرت نمی توانیم در مسیر بندگی حضرت حق پیش برویم .درست است که حضرت در غیبت هستند ولی نور هدایت، تزکیه و تربیت به قلوب ما می رسد.
آیت الله بهجت که یکی از عرفای بودند می فرمودند که ما تکلیف در دیدار و ملاقات با امام زمان(عج)نداریم و این را از ما نخواسته اند ولی باور این مطلب که حضرت لحظه به لحظه ما را می بیند و ناظر اعمال ماست ،برای ما اصالت دارد و این برای ما سازنده است. پس حضرت همان لحظه اعمال نیک و بد ما را می بیند و در قیامت هم شاهد اعمال ماست. در صحیفه ی نور داریم که خوف و هراس اصلی من در آن است که وقتی اعمال ما را به محضر امام زمان(عج) عرضه می کنند حضرت در محضر خداوند خجالت زده بشود.( زیرا ما فرزندان و امت او هستیم. وقتی فرزندی خطایی می کند پدر ناراحت می شود.) آیا اینها شیعیان و پیروان ما هستند؟ اگر ما مقام عین اللهی حضرت را باور کرده باشیم، کاری نمی کنیم که حضرت خجالت زده بشود. چشم بینای خداوند در بین ما حاضر و ناظر است حتی در لحظه لحظه ی زندگی ما، در نفس کشیدن ما، در نشستن ،برخاستن در هر پگاه و نگاه ما و در ژرفای نماز و نیاز ما، ای وجه خدا، ای حاضر و ناظر خدا.
شیعیان مهدی غریب و بیکس است/ معصیت محض خدادیگربس است
ای که داری ادعای شیعگی / بندگی کن بندگی کن بندگی
سمت خدا –آقای حیدری کاشانی
تبیین سرّ اشتهار حضرت زینب کبری(س) به عقیلۀ بنی هاشم
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
در باب سرّ اشتهار آن بانو به عقیلۀ بنی هاشم باید توضیحی عرض کنم. برخی عاقل نیستند و به دنبال تحصیل عقلند؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به صورت حال است، یعنی وصفِ دیرپا نیست [بلکه] گاهی هست و گاهی نیست؛ برخی عاقلند و عقل برای آن ها به منزلۀ یک وصف مَلکه است؛ و برخی عاقلند و عقل برای آن ها به منزلۀ فصل مقوّم است.
کسانی که عقل برای آن ها به منزلۀ فصل مقوّم است، بتمام معنای کلمه، عقیله اند. حسین بن علی (سلام الله علیهما) “عقیلة بنی هاشم” است و زینب کبرا (سلام الله علیه) نیز “عقیلة بنی هاشم“؛ این “تاء"، “تا"ی مبالغه است، نه “تا"ی تأنیث. وقتی می گویند انسان خلیفةالله است به همین صورت است. آدم خلیفةالله است نه خلیف الله، چرا؟ برای این که این “تاء"، “تا"ی مبالغه است. همان طور که می گوییم فلان شخص علامه است. بنابراین هم وجود مبارک حسین بن علی (سلام الله علیهما) عقیلۀ بنی هاشم است و هم وجود مبارک زینب کبرا؛ عقل برای این ها به منزلۀ فصل مقوّم بود. اگر عقل برای کسی، فصل مقوّم باشد، کمالات از او نشأت می گیرد؛؛ مقهور اوست و نه مسلّط بر او. عقیلۀ بنی هاشم مسلّط بر عقل است و عقل در اختیار آن ها است. ایشان آن قدر قوی اند که علم و عقل به معنای «ما عُبد به الرحمن»، مقهور آن ها است؛ چه این که اگر در نقطۀ مقابل، کسی گرفتار جهل شود، او مرکوب و مرکب جهل است. در سورۀ مبارک «اسراء» حرف ابلیس نقل می شود. در آن جا خدا می فرماید که ابلیس می گوید من بر افراد تبهکار، سوار می شوم؛ حنک و تحت حنک این ها را در اختیار می گیرم «لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ». “اِحتَنَکَ” از باب افتعال است و به این معنا است که «سوار بر مرکب شد و حنکش را گرفت»؛ کسانی که سوارکار هستند بر حنک و تحت حنک اسب مسلّطند. افسار در اختیار راکب است. ابلیس گفت من چنین حالتی دارم که «لَأَحْتَنِکنَّ ذُرِّیتَهُ» یعنی سوار آن ها می شوم و آن ها مرکوب من هستند و به من سواری می دهند؛ حنک و تحت حنک این ها در اختیار من است. بنابراین اگر کسی ـ ان شاء الله ـ به جایی رسید که اول عاقل باشد، بعد عَقیل شود و بعد عقیله شود، مصداق «فَهُوَ عَلَی نُورٍ مِن رَبِّهِ» می شود. اول باید کوشید عاقل شد؛ عاقل اسم فاعل است. بعد باید عقیل شد که این صفت مشبهه است و دلالت بر ثبات دارد. بعد از این، نوبت عقیله شدن است. “تا” در عقیله، “تا"ی مبالغه است. زینب کبرا و حسین بن علی (سلام الله علیهما) عقیله بنی هاشم بودند. ما اگر بخواهیم از عقل سخن بگوییم باید سیره و سنّت و سریرت این ذوات قدسی را ارزیابی کنیم، آن ها را بشناسیم و بپذیریم؛ به گفته هایشان عمل کنیم و به دیگران منتقل کنیم.
این راه ها شدنی است؛ آنچه شدنی و کسب کردنی نیست، مقام شامخ نبوّت، رسالت و امامت است که «اللّهُ أَعْلَمُ حَیثُ یجْعَلُ رِسَالَتَهُ»؛ اما عاقل شدن، عقیل و عقیله شدن، ممکن است.سایت اسراء-آیه الله جوادی آملی
دستورالعمل امام رضا(ع) برای رفع غم و اندوه
وقتی در کاری عاجز شدیم، وقتی غم و اندوه گریبانمان را گرفت، وقتی ناامیدی از هر سو به ما هجوم آورد، وقتی از همه چیز و همه کس خسته شدیم و وقتی کارد به استخوانمان رسید، چه کنیم؟ چگونه به درگاه خدا دعا کنیم تا زنگار از دلمان بزداید؟ امام علیبن موسیالرضا(ع) برای این درد نسخهای نافع دارد.
آن حضرت در یکی از دعاهای خود چگونگی درخواست برای برطرف شدن غم و اندوه را آموزش میدهند. ایشان میفرمایند:
هر که غم و اندوهی دارد، دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت یک بار سوره حمد و 13 بار سوره قدر را بخواند و هنگامی که از نماز فارغ شد، به سجده برود و بگوید:
«اللّهم یا فارج الهمّ و کاشف الغمّ، و مجیب دعوة المضطرّین، و رحمان الدّنیا، و رحیم الاخرة، صلّ علی محمد و آل محمد، و ارحمنی رحمة تُطفِیءُ بها عنّی غضبک و سخطک، و تُغنینی بها عمّن سِواک»
خداوندا! ای گشاینده و زداینده (ابرهای) حزن و اندوه و ای برطرف کننده غم و ای اجابتکننده دعای انسانهای مضطر و بیچاره و ای بخشاینده در دنیا، و بسیار مهربان در آخرت، بر محمد و آل محمد درود و رحمت فرست، و بر من رحم کن، رحمتی که به وسیله آن خشم و نارضایتیات نسبت به من را خاموش سازی و مرا از غیر خودت بینیاز کنی.
سپس گونه راست خود را به زمین چسبانده و بگوید:
«یا مُذلّ کل جبار عنید، و یا معزّ کلّ ذلیل، قد وحقّک بلغ المجهود منّی فی امر “کذا"، ففرّج عنّی.» ای ذلیلکننده هر متکبر سرکش و ای عزیزکننده هر خوار و ذلیلی، قسم به حق خودت که حقیقتاً درباره “فلان کار” سختی و مشقّتم به نهایت شدت رسیده (کارد به استخوانم رسیده)، پس گشایشت را نصیبم فرما!
سپس گونه چپ خویش را به زمین چسبانده و مانند همان عبارت را بگوید، آنگاه پیشانی را به زمین بچسباند و مانند آن عبارت را بگوید، که در این صورت خداوند سبحان غم و اندوه او را بزداید و حاجتش را برآورد.
بارزترين مصداق بندگي
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
بارزترين مصداق بندگي
در فضيلت اعتكاف همين بس كه معادل طواف خانهي خدا قرار گرفته و عِدْل و قسيم و همتاي ركوع و سجود به شمار آمده است.
دو تن از پيامبران بزرگ الهي مأمور شدند تا كعبه و حريم آن را از لوث وجود “وثنيّت” و “ثنويّت” تطهير كنند تا عبادتكنندگان در مطاف و در كنار قبله و حرم ذات اقدس اله به طواف و اعتكاف و ركوع و سجود بپردازند.
ذات اقدس اله در اين زمينه ميفرمايد: “وإذ جعلنا البيْت مثابةً للنّاس وأمْناً واتّخذوا من مقام إبراهيم مصلّي وعهدنا إلي إبراهيم وإسمعيل أن طهّرا بيتي للطائفين والعاكفين والرّكع السجود"[2]. و به ياد آوريد زماني كه خانهي كعبه را محل بازگشت و جايگاه امنيت مردم قرار داديم و از مقام ابراهيم، عبادتگاهي براي خود برگزينيد. و ما به ابراهيم و اسماعيل فرمان داديم كه خانهي مرا براي طوافكنندگان و معتكفان و ركوعكنندگان و سجدهكنندگان، از هر گونه آلودگي تطهير كنيد.
از اين كه اعتكاف در كنار طواف و عِدْل ركوع و سجود قرار گرفته، معلوم ميشود كه از بارزترين مصاديق بندگي در پيشگاه ذات اقدس اله است.
دو نكته مهم در اعتكاف
آنچه بر اهميت و فضيلت اعتكاف ميافزايد دو نكته است كه يكي مهم و ديگري مهمتر است؛ نكتهي مهم آن است كه اعتكاف همچون نماز نيست تا بتوان آن را در هر مكاني بجا آورد. در مورد نماز، بر پايهي “جُعلتْ لى الأرض مسجداً وطهوراً"[3] ميتوان آن را در هر مكاني انجام داد؛ حال آنكه اعتكاف، چنين نيست. اعتكاف بايد در مسجد و خانهي خدا باشد. آن هم نه هر مسجدي، بلكه مسجد اعظم، يا به تعبيري ديگر مسجد جامع و يا مسجد الحرام و مسجد النبيّ (صلي الله عليه و آله و سلم) يا مسجدي كه معصوم (عليهالسلام) در آن نماز جمعه و يا جماعت اقامه كرده باشد؛ يا امامي عادل هر چند غير معصوم در آن نماز جمعه يا جماعت برپا كرده باشد.
پس اعتكاف بايد در مسجدي باشد كه مصلاي تودهي مسلمانان است؛ يعني مسجد جامع يا اعظم، و مسجدي كه در شهر، جزو بزرگترين مسجدهاست و جماعتهاي رسمي در آن اقامه ميشود. بنابراين، مسجد بودن خود مزيت است و اقامهي نماز جمعه يا جماعت در آن، مزيّتي ديگر. انعقاد اعتكاف در مسجد متروك و مهجور صحيح نيست. عدهاي كه اعتكاف را به خصوص مسجد الحرام و مسجد النّبي (صلي الله عليه و آله و سلم) يا مساجد چهارگانه اختصاص دادهاند، بايد سخن آنان را بر افضليت حمل كرد و نه تعيّن.
نكتهي مهمتر آن است كه “روزه” كه خود از اركان مهم دين و از مباني مهم و اصيل اسلام است، كه: “بُني الاسلام علي خمسٍ: علي الصلاة والزكاة والصوم والحجّ والولاية” عبادتي كه بدين پايه از اهميت است، شرط اعتكاف قرار گرفته است، ارزش اعتكاف به حدي است كه يكي از برجستهترين اركان دين، شرط آن قرار ميگيرد! همانگونه كه نماز بدون طهارت تحقق نمييابد؛ كه: “لا صلاة إلاّ بطهورٍ” اعتكاف هم بدون روزه صحيح نيست؛كه:"لا اعْتكاف إلاّ بصومٍ". و اين از سخنان بلند ائمهي اطهار (عليهمالسلام) است.
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>