مسابقه به سوی ظهور
مسابقه به سوی ظهور
متن مسابقه در سایت قانتات، مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(علیهماالسلام) موجود می باشد.
نام و نام خانوادگی : شماره تماس : نام شهر و حوزه علمیه : زمان پاسخگویی:24/9/96
1 – کدام فراز بیانگر شرط همراهی با امام حسین (علیه السلام) است ؟
الف) من عرف الایام ، لم یفعل عن الاستعداد
ب) الله اکبر یا ابن رسول الله مدَّ یدک حتی أبایعک فیبایعه الحسین ع و سائر عسکره
ج) من كان باذلاً فينا مهجته، موطّناً على لقاء الله نفسه فليرحل معنا، فإنّي راحل مصبحاً إن شاء الله
د) الف و ج
2 – صحنه ای را که امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا در وصف چشمه ها از مسجد کوفه بیان می فرماید، کدام مورد زیر شامل آن نیست ؟
الف) چشمه عسل ب) چشمه روغن ج) چشمه شیر د) چشمه آب
3 – مقوله «کاروان حسینی» در بردارنده کدام مقام و منزلت امام حسین (علیه السلام) است ؟
الف) چراغ هدایت بودن ب) کشتی نجات بودن ج) قیام حضرت د) الف وب
4 – کدام جمله صحیح است ؟
الف)کاروان حسینی تنها مسیر حرکت را نشان داده است .
ب) کاروان حسینی تنها روش حرکت به سوی ظهور را به آیندگان تعلیم داده است .
ج) کاروان امام حسین (علیه السلام) کاروان ارزش هاست که همراهی با امام حی از بارزترین مصداق آن است .
د) حرکت کاروان حسینی در روز عاشورا متوقف شد .
5 – کدام مورد از اهداف امام حسین (علیه السلام) نیست؟
الف) ایجاد سرزمینی امن و توحیدی و بدون شرک ب)پاک کردن زمین از هر ناپاکی و ناجوری ها
ج)غلبه دادن دین اسلام بر دیگر ادیان د) حکومت
6 – کدام جمله صحیح نیست ؟
الف) انبیاء و اوصیای انبیاء(علیهم السلام) سرزمین کربلا را ملاقات کرده بودند .
ب)«عمورا» همان کربلاست که بدین نام شناخته می شده .
ج) بعد از رجعت امام حسین(علیه السلام) در دوران ظهور، جز اسلام دین دیگری نخواهد بود .
د) اول کسی که در دوران ظهور رجعت می کند امام حسین(علیه السلام) است،و اشاره ای به کیفیت رجعت نشده .
7 – از جمله عالی ترین رفتارهای شیعیان در قبال ماجرای امام حسین(علیه السلام) که در برگیرنده دیگر رفتارها هم محسوب می شود چیست؟
الف)عزاداری و گریه بر مصائب وارد شده
ب)انتظار رجعت ایشان ( به تأسی از این فراز« منتظر لرجعتکم»)
ج)مبارزه با امثال یزیدیان
د) درس وفاداری
8 – بر اساس روایات ، نام «قائم» بر کدام امام (یا امامان) اطلاق شده ؟
الف) امام حسین(علیه السلام) ب) حضرت مهدی (علیه السلام) ج) امام حسین و حضرت مهدی(علیهماالسلام) د)همه امامان (علیهم السلام)
لطفاً پاسخ سوالات را همراه مشخصات به واحد پژوهش تحویل دهید یا به ایمیل مدرسه ارسال نمائید.
کوچک اما بزرگ
ساعت 12ظهر جمعه 31شهریور1359صدای انفجار مهیبی در بازار “صیف” خرمشهر همه را متوجه خود كرد، دومین انفجار ، سومین و چهارمین ، وحشت و حیرت سر تا پای همه را فرا گرفته بود ، قدرت تصمیم گیری از همه ساقط شده ، تنها فرار بود كه می توانست جانها را نجات دهد.
همزمان صدای سراسری جمهوری اسلامی ایران هجوم بی امان لشگریان عراقی به كشور را اعلام كرد.
فریاد “هل من ناصر ینصرنی” مردم بی دفاع خرمشهر در فضای كشور طنین انداز شده بود.
“محمد حسین فهمیده” صدای مظلومیت مردم خرمشهر را شنید، سعی داشت خود را به خرمشهر برساند، سن كم او اجازه تنها سفر كردن را به وی نمیداد. باید مدركی ارائه كند ، بهناچار شناسنامه را دستکاری كرد تا وانمود كند سنش بیش از آن است كه دیگران فكر میکنند.
40روز گذشت، مقاومت با تفنگ 1 M در مقابل پیشرفته ترین سلاحهای جهانی توان همه را گرفته، بچه های خرمشهری به این نتیجه رسیدند كه تنها ایثار و جانبازی میتواند با تجاوز بعثیها مقابله كند.
“فهمیده” اكنون در جمع بچهها بود، تصمیم آنها را خوب متوجه شده بود با خود دائم تكرار میکرد، باید مقابل تجاوزت دشمن ایستادگی كرد ، نباید گذاشت دشمن پای به خاك مقدس این دیار بگذارد.
آبان ماه سال 59دشمن از طریق بمباران هوایی و آتش پرحجم توپ و خمپاره مطمئن شده بود كه در شهر دیگر هیچگونه مقاومتی وجود ندارد، به لشگر زرهی خود فرمان حمله به خرمشهر را صادر كرد.
تانکها با آرایش خاصی، به دروازههای خرمشهر نزدیك و نزدیکتر میشدند، رحمان تنها دیده بان، خبر نزدیك شدن تانکها را لحظه به لحظه به بچهها اعلام میکرد، تصمیمگیری خیلی مشكل بود.
بچههای خرمشهری به این نتیجه رسیدند كه تنها ایثار و جانبازی میتواند با تجاوز بعثیها مقابله كند.
با چی !
آر. پی. جی. ! خمپاره !
هیچی وجود نداشت !
فرار !
فرار ، هم درشأن و غیرت بچهها نبود.
دیده بان فریاد زد عراقیها، عراقیها وارد شهر شدند !
حسین احساس كرد باید كاری كند ، او بارها رشادت لشگریان امام حسین (علیه السلام)را هنگامیکه با پدرش به مسجد و روضه میرفت ، شنیده بود ، آرزو داشت روزی فرارسد تا بتواند ارادت خود را به آقا امام حسین(علیه السلام) اظهار كند.
حسین نارنجك را بر كمر بست و حسین گویان زیر تانك رفت، تانك منهدم شد و حسین نیز به حسینیان پیوست.
حركت حسین دارای چنان عظمتی بود كه پیر مراد انقلاب را به تعظیم واداشت امام خمینی(ره) با خضوع خاص خود فرمود: رهبر ما آن طفل13سالهای است كه بر خود نارنجك میبندد و زیر تانك میرود و …
“فهمیده” 13ساله یكی از صدها نوجوان ایرانی بود كه با عبور از دهها مانع قانونی خود را به جبهه رساند و با خون خود پیام مظلومیت ایرانیان را به گوش جهانیان رساند.
شهید محمدحسین فهمیده نمونهای از نوجوانان این سرزمین مقدس است كه با آگاهی كامل راه خود را انتخاب و برای پیروزی عقیده و نجات میهن از بذل جان خود دریغ نكردند.
«اربعین حسینی» امکان حضور در تاریخی دیگر
«استاد اصغر طاهرزاده»
بسم الله الرحمن الرحیم
1. مبانی فکری بنده در تفکر نسبت به حضور تاریخی، آیات و روایات زیر است: رسول خدا (ص) میفرمایند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»
یعنی در هر روزگاری نفحات الهی وزیدن میکند، سعی کنید خود را در معرض نفحات روزگار و تاریخ خود قرار دهید.
امام صادق (ع) میفرمایند: «فِی حِکْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه» در دستورهاى حکیمانهی آل داود چنین آمده است که وظیفهی انسان خردمند است که زمانهی خویش را بشناسد.
و قرآن در آیه میفرماید: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأْن» (الرحمن/29)
در هر روزگاری خداوند در شأنی است و به صورتی که مخصوص آن روزگار است و مطابق نیاز و تقاضای انسانها است، به صحنه میآید.
و نیز میفرماید:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْر لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون» (نحل/44)
ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی آنچه بر آنها نازل شده و آنها را در برگرفته.
و در راستای آنکه نحوهای از وحی بر مؤمنین و یاران پیامبران نازل میشود، میفرماید:
«وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بی وَ بِرَسُولی» (مائده/111)
به یاد آر آنگاه که بر حوارییین وحی کردیم که به من و به رسول من ایمان بیاورید.
2. اربعین؛ به عنوان «امکان حضور در تاریخی دیگر» موضوعی است که باید در آن برای عزیزان معنای «حضور تاریخی» تبیین شود و متوجه شویم با چه احساسی باید حضور تاریخی خود را در رخدادی که در صورت اربعین در این سالها ظهور کرده است، دریابیم، که البته این از مشکلترین قسمتهای فهم است از آن جهت که باید ماورای عقل مدرن به موضوعی نظر کرد که فعلاً در حال تولد است و خود را در طی یک فرآیند مینمایاند و بدون آنکه یک فکر حصولی باشد، در درون جان آدمیان سر برمیآورد و در قول و فعلشان سریان مییابد، مانند آنکه بدیهیات اولیه انسان را در بر میگیرد. از این جهت میتوان گفت جریان اربعین در این تاریخ، وجهی از فطرت تاریخی ما است که ما را فرا گرفته.
3. این مسلّم است که بدون درک زمانه، هیچ قدمی به سوی آیندهی خود نمیتوان برداشت و رخداد اربعین در این تاریخ، همان تاریخی است که میتوانیم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم و تاریخ پایانیافتگی غرب را نشان دهیم که این همان تاریخِ سستشدن عهد انسان با سکولاریته و اقامهی رابطهی انسان با خداست.4. اربعین در این تاریخ ظهور تعرّض انسان به اومانیسم و اعتراض به تقلیل گوهر آدمی است که در چهارصدسالهی اخیر توسط اومانیسم شکل گرفته، و بدین لحاظ چیزی در انسانِ این تاریخ رخ داده و بر هستی او حاکم گردیده که دیگر نمیتواند در تاریخی زندگی کند که قوام آن را اومانیسم شکل داده است.
5. ما همانطور که در سُنن الهی قرار داریم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شویم راهِ آینده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده میشود. به همین معنا ما در تاریخی هستیم که اربعین به صورتی خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در این رخداد آگاه شویم، راهِ آیندهی تاریخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و دیگر در توهّمات بشرِ غربزده قدم نخواهیم زد.
6. باید ابتدا این موضوع روشن شود که آیا آنچه در این سالها در سالگرد اربعین حضرت سیدالشهداءu پیش آمده، یک اتفاق است یا یک ضرورت تاریخی؟ یک عمل عبادی است همانند پیاده به کربلارفتنهای سالهای گذشته و یا تغییر نگاه به اربعینی است که ظرفیت حضور در تاریخی را دارد که حضرت امام عسکری (ع) با توصیه به حفظ آن میخواهند شیعیان از سیطرهی حاکمیت متوکل عباسیِ زمانه رهایی یابند؟
7. در راستای ایفای نقش فعّال در تاریخی که امام حسین (ع) آن را فتح کردند، امام صادق (ع) به ما فرمودهاند:
زائر حسین (ع) اگر بداند چه اجر و ثواب دنیوى و اخروى برای او هست، پیوسته در حال زیارت حضرت خواهد بود. میفرمایند: زائر حسین (ع) چون از زیارت بر مى گردد هیچ گناهى بر او نیست «وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و حق تعالى درجهاش را آن قدر مرتفع و عالى مى گرداند که آنان که در راه خدا به خون خویش آغشته شده اند به آن دسترسى نداشته و مقام و منزلتشان در حدّ او نمى باشد (کامل الزیارات، ص: 297)
8. امام باقر(ع) میفرمایند:
«لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ(ع) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقا»،
اگر مردم مى دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن على «علیهماالسّلام» چه فضل و ثوابى است، حتماً از شوق و ذوق قالب تهى مى کردند زیرا در تاریخی خود را حاضر میکردند که خدا در آن ظهور دارد. (کامل الزیارات، ص: 142)
و در ادامه برای آنکه ما را متوجهی فتح تاریخی کنند حرکت شهدای بدر را مطرح میکنند که منشاء تاریخ اسلام شد. میفرمایند:
«وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْر» و در این حضور تاریخی هزار برابر فتح تاریخی شهداء بدر، اقدام تاریخی صورت میگیرد، به همان معنایی که امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» میفرمایند عزاداری برای امام حسین (ع) یک اقدام سیاسی است تا ملتها بسیج و یکپارچه شوند و اینهمه آسیبپذیر نباشند.
9. رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است برای جان انسان، مثل فهمیدنهای معمولی نیست، انسان در آن واقع میشود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند میتواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده میشود و در آن حالت امری معنادار، اعتبار خود را بر آن فرد یا ملت حاکم میگرداند و به آن ملت خطاب میکند و آن ملت آن معنا را از خود میکند و حاضر میشود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید و آن را از خود کند.
ما در اربعینی که این سالها ظهور کرده است، در داخل رخدادِ حقیقت این دوران قرار میگیریم قبل از آنکه فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیشفهمی است در امری معنادار و معنوی که در «سنت» رخ مینمایاند و در افق درونی انسانها عالَمی را به آنها عطا میکند و انسانها در آن عالَم از خود، فهمی خاص پیدا میکنند. وظیفهی ما جهت تفسیر این رخداد، توجه به پشتِ صحنهی آن است تا بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازهای از خود پیدا کنیم و وارد تاریخی اثرگذار شویم.
در پشت صحنهی رخداد اربعین، آدمی به ندای بیصدای هستی گوش میدهد و با زبان، آن را آشکار میکند. زیرا حقیقت، صامت نیست و در هر دوران سخنی دارد و باید با گوشسپردن به آن، با زبانی مناسب، آن حقیقت را آشکار کرد. در این صورت است که انسان در عین داشتن سخنی اصیل، به معنای خود دست مییابد که آن معنا، ارتباط با حقیقت وجود است و پاسخدادن به دعوت و ندای بیصدای حقیقت، وگرنه انسانها همچنان در بیمعنایی بهسر میبرند.
10. در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود شهید حججی هم فهمیده میشود و او از خودمان میگردد.
11. اگر از معنای تاریخیِ رخدادی که با اربعین ظهور کرده غفلت نشود، متوجه میشویم درد مشترکی است که این جمعیت را وارد این صحنه کرده، مثل درد مشترکی که اصحاب سیدالشهداء (ع) داشتند و متوجه حضور تاریخی خود کنار آن حضرت شدند. این درد مشترک و در کنار امام حسین (ع) قرارداشتن، چیزی است مافوق جلب بهشت و دوری از جهنم. در اینجا آینهای در مقابل ما قرار گرفته که میتوان با خدا مأنوس شد و با تجلیات خاص حضرت حق مرتبط گشت.
12. در رخداد اربعین این سالها که شأنی است از حضور تاریخی انقلاب اسلامی، مواجهای است نرم و آگاهانه با ارادهی خاص الهی که میتوان با گامنهادن در آن ارادهی خاص، آن را از آنِ خود کرد، به همان صورتی که با اعمال شرعی، پیامهای فطرت خود را از آن خود میکنیم. فطرت تاریخی نیز به عنوان ارادهی خاص حضرت حق، انسانهای دوران را در برمیگیرد و آنها با اقدامی خاص میتوانند صدای بیصدای آن را بشنوند و آن تاریخ را از آن خود کنند، همانطور که شهدای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی را از آنِ خود کردند.
13. از طریق رخداد اربعینی خاصی که در این تاریخ ظهور کرده ما در تفکری ماوراء فهم روشنفکرانِ مذهبی ولی غربگرا، حاضر میشویم. وای! اگر با ادعایِ فهمِ هگل و هایدگر، فهمِ تاریخی خود را از آنِ خود نکنیم و در این روز و روزگار، در راستای جستجوی «وجود» به چیزی غیر از آینهی انقلاب اسلامی که رخداد اربعینیِ این تاریخ شأنی از آن است؛ نظر داشته باشیم. آیا وقت آن نیست که از طریق رخداد اربعینی که ما را فرا گرفته است، تفکر را، آری تفکر در «وجود» را به خود و جامعهی خود برگردانیم و عقبماندگی سالیان گذشتهی خود را بیرون از توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی جبران نماییم؟
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
برگرفته شده از:ojeparvaz.blog.ir
به آسمان رود و کار آفتاب کند...
روزی مردی فقیر به حرم حضرت امیر المومنین علی علیه السلام می رود و شروع به توسل به آن امام همام می کند و می گوید:یا امیر المومنین اوضاع مالیم نامناسب است، کمکم کن و …
شب در عالم خواب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام را می بیند که به او می فرماید: فردا به فلان محله و فلان کوچه برو و بلند این جمله را تکرار کن:
“به آسمان رود و کار آفتاب کند”
صبح که مرد فقیر از خواب بیدار می شود با تعجب می گوید چه خوابی بود ولی تصمیم می گیرد که آن کار را انجام دهد؛ مرد به همان نشانی که حضرت فرموده بودند می رود و بلند آن جمله را تکرار می کرد؛ “به آسمان رود و کار آفتاب کند” که ناگهان مردی سراسیمه از منزل خود بیرون می آید و به مرد نزدیک می شود ومی گوید چه گفتی؟ مرد فقیر می گوید: “به آسمان رود و کار آفتاب کند” ؛ آن مرد گفت: چرا این جمله را تکرار می کنی؟ ولی مرد فقیر علت را نگفت؛ مرد دوان دوان به منزل خود رفت و با یک کیسه زر برگشت و آن را به مرد فقیر داد. مرد فقیر علت را پرسید که چرا یک کیسه زر به من می دهی؟ آن مرد گفت من یک شاعرم و یک شعر در وصف حضرت امیر المومنین علی علیه السلام سرودم اما به یک مصراع زیبا که رسیدم مصراع بعدی را نتوانستم ردیف کنم که تصمیم گرفتم هر کسی مصراع بعدی را بگوید نصف اموالم را به او بدهم و آن مصراع این بود: ” به ذره گر نظر لطف بو تراب کند” و با این مصراع بیت کامل شد.
“به ذره گر نظر لطف بو تراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند”
عشق علامه طباطبایی به همسرشان
عالمی که از شدت علاقه به همسر تا چندین سال بعد از فوت او هر روز سر مزارش میرفت.
?علامه طباطبایی: «در طول زندگی ما هیچگاه نشد خانم کاری بکند که من حداقل در دلم بگویم ای کاش این کار را نمیکرد، یا کاری را ترک کند که من بگویم ای کاش این عمل را انجام داده بود. هیچگاه به من نگفت چرا فلان عمل را انجام دادی یا چرا ترک کردی … من این همه محبت و صفا را چگونه میتوانم فراموش کنم؟
?همسر شهید مطهری : «تا چند سال، هر وقت به منزل علامه میرفتم، به خاطر دوستی که من با خانم ایشان داشتم، من را که میدیدند یاد همسرشان میافتادند و با صدای بلند گریه میکردند.»
?این محبت باعث شده بود علامه به یکی از شاگردانشان پولی دهند تا به دست کسی برساند و او شبهای جمعه به نیابت از قمرالسادات، حرم حضرت معصومه (س) را زیارت کند.
?علامه در پاسخ نامه تسلیت یکی از شاگردانش نوشت: «با رفتن او برای همیشه خط بطلان بر زندگانی خوش و آرامی که داشتیم کشیده شد.»
?پدرم می گفت: این زن بود که مرا به اینجا رسانید، او شریک من در کارهای علمی بوده و هر چه #کتاب نوشته ام نصفش مال این خانم است.
برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir
نسخه دوم امام
حضرت آیتالله خامنهای : از لحاظ جنس و فلزّ شخصیّتی، حاج آقا مصطفیٰ (رضواناللهعلیه) نسخهی دوّم خود امام بود. ۱۳۹۶/۰۷/۳۰