«اربعین حسینی» امکان حضور در تاریخی دیگر
«استاد اصغر طاهرزاده»
بسم الله الرحمن الرحیم
1. مبانی فکری بنده در تفکر نسبت به حضور تاریخی، آیات و روایات زیر است: رسول خدا (ص) میفرمایند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»
یعنی در هر روزگاری نفحات الهی وزیدن میکند، سعی کنید خود را در معرض نفحات روزگار و تاریخ خود قرار دهید.
امام صادق (ع) میفرمایند: «فِی حِکْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه» در دستورهاى حکیمانهی آل داود چنین آمده است که وظیفهی انسان خردمند است که زمانهی خویش را بشناسد.
و قرآن در آیه میفرماید: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأْن» (الرحمن/29)
در هر روزگاری خداوند در شأنی است و به صورتی که مخصوص آن روزگار است و مطابق نیاز و تقاضای انسانها است، به صحنه میآید.
و نیز میفرماید:
«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْر لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون» (نحل/44)
ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی آنچه بر آنها نازل شده و آنها را در برگرفته.
و در راستای آنکه نحوهای از وحی بر مؤمنین و یاران پیامبران نازل میشود، میفرماید:
«وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بی وَ بِرَسُولی» (مائده/111)
به یاد آر آنگاه که بر حوارییین وحی کردیم که به من و به رسول من ایمان بیاورید.
2. اربعین؛ به عنوان «امکان حضور در تاریخی دیگر» موضوعی است که باید در آن برای عزیزان معنای «حضور تاریخی» تبیین شود و متوجه شویم با چه احساسی باید حضور تاریخی خود را در رخدادی که در صورت اربعین در این سالها ظهور کرده است، دریابیم، که البته این از مشکلترین قسمتهای فهم است از آن جهت که باید ماورای عقل مدرن به موضوعی نظر کرد که فعلاً در حال تولد است و خود را در طی یک فرآیند مینمایاند و بدون آنکه یک فکر حصولی باشد، در درون جان آدمیان سر برمیآورد و در قول و فعلشان سریان مییابد، مانند آنکه بدیهیات اولیه انسان را در بر میگیرد. از این جهت میتوان گفت جریان اربعین در این تاریخ، وجهی از فطرت تاریخی ما است که ما را فرا گرفته.
3. این مسلّم است که بدون درک زمانه، هیچ قدمی به سوی آیندهی خود نمیتوان برداشت و رخداد اربعین در این تاریخ، همان تاریخی است که میتوانیم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم و تاریخ پایانیافتگی غرب را نشان دهیم که این همان تاریخِ سستشدن عهد انسان با سکولاریته و اقامهی رابطهی انسان با خداست.4. اربعین در این تاریخ ظهور تعرّض انسان به اومانیسم و اعتراض به تقلیل گوهر آدمی است که در چهارصدسالهی اخیر توسط اومانیسم شکل گرفته، و بدین لحاظ چیزی در انسانِ این تاریخ رخ داده و بر هستی او حاکم گردیده که دیگر نمیتواند در تاریخی زندگی کند که قوام آن را اومانیسم شکل داده است.
5. ما همانطور که در سُنن الهی قرار داریم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شویم راهِ آینده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده میشود. به همین معنا ما در تاریخی هستیم که اربعین به صورتی خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در این رخداد آگاه شویم، راهِ آیندهی تاریخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و دیگر در توهّمات بشرِ غربزده قدم نخواهیم زد.
6. باید ابتدا این موضوع روشن شود که آیا آنچه در این سالها در سالگرد اربعین حضرت سیدالشهداءu پیش آمده، یک اتفاق است یا یک ضرورت تاریخی؟ یک عمل عبادی است همانند پیاده به کربلارفتنهای سالهای گذشته و یا تغییر نگاه به اربعینی است که ظرفیت حضور در تاریخی را دارد که حضرت امام عسکری (ع) با توصیه به حفظ آن میخواهند شیعیان از سیطرهی حاکمیت متوکل عباسیِ زمانه رهایی یابند؟
7. در راستای ایفای نقش فعّال در تاریخی که امام حسین (ع) آن را فتح کردند، امام صادق (ع) به ما فرمودهاند:
زائر حسین (ع) اگر بداند چه اجر و ثواب دنیوى و اخروى برای او هست، پیوسته در حال زیارت حضرت خواهد بود. میفرمایند: زائر حسین (ع) چون از زیارت بر مى گردد هیچ گناهى بر او نیست «وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و حق تعالى درجهاش را آن قدر مرتفع و عالى مى گرداند که آنان که در راه خدا به خون خویش آغشته شده اند به آن دسترسى نداشته و مقام و منزلتشان در حدّ او نمى باشد (کامل الزیارات، ص: 297)
8. امام باقر(ع) میفرمایند:
«لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ(ع) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقا»،
اگر مردم مى دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن على «علیهماالسّلام» چه فضل و ثوابى است، حتماً از شوق و ذوق قالب تهى مى کردند زیرا در تاریخی خود را حاضر میکردند که خدا در آن ظهور دارد. (کامل الزیارات، ص: 142)
و در ادامه برای آنکه ما را متوجهی فتح تاریخی کنند حرکت شهدای بدر را مطرح میکنند که منشاء تاریخ اسلام شد. میفرمایند:
«وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْر» و در این حضور تاریخی هزار برابر فتح تاریخی شهداء بدر، اقدام تاریخی صورت میگیرد، به همان معنایی که امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» میفرمایند عزاداری برای امام حسین (ع) یک اقدام سیاسی است تا ملتها بسیج و یکپارچه شوند و اینهمه آسیبپذیر نباشند.
9. رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است برای جان انسان، مثل فهمیدنهای معمولی نیست، انسان در آن واقع میشود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند میتواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده میشود و در آن حالت امری معنادار، اعتبار خود را بر آن فرد یا ملت حاکم میگرداند و به آن ملت خطاب میکند و آن ملت آن معنا را از خود میکند و حاضر میشود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید و آن را از خود کند.
ما در اربعینی که این سالها ظهور کرده است، در داخل رخدادِ حقیقت این دوران قرار میگیریم قبل از آنکه فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیشفهمی است در امری معنادار و معنوی که در «سنت» رخ مینمایاند و در افق درونی انسانها عالَمی را به آنها عطا میکند و انسانها در آن عالَم از خود، فهمی خاص پیدا میکنند. وظیفهی ما جهت تفسیر این رخداد، توجه به پشتِ صحنهی آن است تا بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازهای از خود پیدا کنیم و وارد تاریخی اثرگذار شویم.
در پشت صحنهی رخداد اربعین، آدمی به ندای بیصدای هستی گوش میدهد و با زبان، آن را آشکار میکند. زیرا حقیقت، صامت نیست و در هر دوران سخنی دارد و باید با گوشسپردن به آن، با زبانی مناسب، آن حقیقت را آشکار کرد. در این صورت است که انسان در عین داشتن سخنی اصیل، به معنای خود دست مییابد که آن معنا، ارتباط با حقیقت وجود است و پاسخدادن به دعوت و ندای بیصدای حقیقت، وگرنه انسانها همچنان در بیمعنایی بهسر میبرند.
10. در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود شهید حججی هم فهمیده میشود و او از خودمان میگردد.
11. اگر از معنای تاریخیِ رخدادی که با اربعین ظهور کرده غفلت نشود، متوجه میشویم درد مشترکی است که این جمعیت را وارد این صحنه کرده، مثل درد مشترکی که اصحاب سیدالشهداء (ع) داشتند و متوجه حضور تاریخی خود کنار آن حضرت شدند. این درد مشترک و در کنار امام حسین (ع) قرارداشتن، چیزی است مافوق جلب بهشت و دوری از جهنم. در اینجا آینهای در مقابل ما قرار گرفته که میتوان با خدا مأنوس شد و با تجلیات خاص حضرت حق مرتبط گشت.
12. در رخداد اربعین این سالها که شأنی است از حضور تاریخی انقلاب اسلامی، مواجهای است نرم و آگاهانه با ارادهی خاص الهی که میتوان با گامنهادن در آن ارادهی خاص، آن را از آنِ خود کرد، به همان صورتی که با اعمال شرعی، پیامهای فطرت خود را از آن خود میکنیم. فطرت تاریخی نیز به عنوان ارادهی خاص حضرت حق، انسانهای دوران را در برمیگیرد و آنها با اقدامی خاص میتوانند صدای بیصدای آن را بشنوند و آن تاریخ را از آن خود کنند، همانطور که شهدای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی را از آنِ خود کردند.
13. از طریق رخداد اربعینی خاصی که در این تاریخ ظهور کرده ما در تفکری ماوراء فهم روشنفکرانِ مذهبی ولی غربگرا، حاضر میشویم. وای! اگر با ادعایِ فهمِ هگل و هایدگر، فهمِ تاریخی خود را از آنِ خود نکنیم و در این روز و روزگار، در راستای جستجوی «وجود» به چیزی غیر از آینهی انقلاب اسلامی که رخداد اربعینیِ این تاریخ شأنی از آن است؛ نظر داشته باشیم. آیا وقت آن نیست که از طریق رخداد اربعینی که ما را فرا گرفته است، تفکر را، آری تفکر در «وجود» را به خود و جامعهی خود برگردانیم و عقبماندگی سالیان گذشتهی خود را بیرون از توسعهیافتگی و توسعهنیافتگی جبران نماییم؟
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
برگرفته شده از:ojeparvaz.blog.ir