واکنش آیت الله العظمی مکارم به سخنانی در خصوص انتخاب حاکم توسط مردم
به گزارش خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در سومین شب از لیالی قدر در مسجد مدرسه علمیه امام کاظم(ع)،گفتند: اخیرا در سخنان یکی از دولت مردان بیان شده بود، امام علی)ع) ولایت و امامت را با آرای مردم دانسته و گفته، دموکراسی میراث علی (ع) است؛ این حرف، حرف عجیبی است؛ زیرا شما یک ذره از نهج البلاغه را دیده اید و خطبه های دیگر و آیات قرآن را ندیده اید؛ اولا شما باید آیات قرآن را ببینید، بیان می کند، ولی شما کسی است که در حال رکوع زکات داد؛ خداوند این ولی را تعیین کرده است؛ آیات ولایت در قرآن کریم فراوان است.
معظم له بیان کردند: امام علی(ع) در این سخن به اتمام حجت در مقابل مخالفان می پردازند؛علاوه بر آن از مسلمات مذهب شیعه است که امام (ع)و ولی از سوی خداوند تعیین می شود نه آرای مردم.
ایشان تصریح کردند: عده ای از بزرگان عرب خدمت پیامبر (ص)رسیده و بیان کردند، ما حاضریم شما را تا جایی تقویت کنیم که حکومت تو قوی شود؛ ولی یک شرط داریم و این شرط آن است که پس از تو حکومت به ما داده شود؛ پیامبر اکرم(ص) فرمودند، تعیین جانشین من با خداست و به هر کسی که خواست ولایت می دهد؛در مراسم غدیر، پیامبر اکرم(ص) امام علی(ع) را از سوی خدا به عنوان جانشین قراردادند.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی اظهارکردند: دموکراسی از روی ناچاری است و در واقع حکومت مردم بر مردم نیست؛ در انتخابات نصف به علاوه یک پیروز است که در واقع این حکومت، حکومت مردم بر مردم نیست؛ تازه باید ببینیم که کدام دموکراسی را مد نظر داریم.
ایشان گفتند: آیا آمریکا را مد نظر داریم که با پول فراوان مردم را فریب می دهند و آرای آنها را می خرند؟ ما نیز از روی ناچاری بیان می کنیم که با آرای مردم باید امور کشور اداره شود، ولی قرار نیست که امام (ع)نیز با آرای مردم انتخاب شود؛ زیرا امام با حکم الهی نصب می شود ؛نباید این عزیزان یک صفحه نهج البلاغه را ملاک قرارده و نظام را شکل دیگری جلوه دهند؛ امیدواریم که اشتباه خود را اصلاح کنند.
این استاد حوزه در ادامه با اشاره به سفارش امام علی(ع) به امام حسن(ع) گفتند: امام علی(ع) در این روایت اخلاقی بر لزوم استفاده از موعظه و زهد و تقویت قلب با یقین توصیه کرده اند.
ایشان افزودند: یقین داشتن بالاترین نعمت الهی است؛ یقین داشتن به این معنی است،باور کنیم که خداوند از رگ گردن نیز به ما نزدیک تر است؛ چشم هایی که به خیانت گردش می کند از سوی خدا رصد می شود؛ خدا از درون سینه ها باخبر است و همه ما باید این مسایل را باور داشته باشیم.
معظم له بیان کردند: یقین به مبدا و معاد از دیگر مفاد یقین است؛ باید باور داشته باشیم که خداوند سرسوزن کار خوب و بد ما را می بیند؛ همه ما باید این مسایل را باور کنیم؛ اگر کسی این مسایل را باور کند، زندگانی اش، مملو از ایمان و تقوا خواهد شد.
ایشان تصریح کردند: باور و یقین به معاد با فقیه شدن مساوی است؛ علما و بزرگان ما برای یقین سه مرحله از آیات قرآن را مورد استفاده قرارداده اند؛ یعنی از سه سوره قرآن این سه مرحله استفاده می شود که شامل علم الیقین، عین الیقین و حق الیقین است.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی اظهارکردند: تقوا، همراه با این مراحل است؛ علم الیقین همچون مشاهده دود آتش از دور و یقین وجود آتش است؛ مرحله مشاهد آتش ،مرحله عین الیقین است و لمس آتش نیز مرحله حق الیقین است.
این مرجع تقلید گفتند: قرآن مجید در خصوص اموال یتیمان می فرماید، کسانی که اموال یتیم را می خورند،چونان خوردن آتش است؛کسی که باور قوی دارد،باور دارد که خوردن مال یتیم چونان آتش است.
معظم له بیان کردند: امام علی(ع) فرمودند، قلبت را با یقین تقویت کن؛ وقتی کسی به آخرین مرحله یقین رسید دیگر در مقابل شیطان بیمه می شود، زیرا همه گناهان را چون آتش می داند و دیگر سراغ آتش نمی رود.
ایشان تصریح کردند: امام علی(ع) در معرفی خود فرمودند، اگر تمام قصرها و ثروت ها و گنج ها و… که بزرگترین رشوه است را به علی(ع) دهید، کوچکترین ظلم این عالم را که شامل ظلم به یک مورچه است را نخواهم کرد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی اظهارکردند: در روایات بیان شده، کار کوچک همراه با یقین بیش از یک کار بزرگی است که با عدم یقین یا با تزلزل یقین انجام شده است.
این مرجع تقلید گفتند: در میان دانشمندان غربی، بحث است که اسلام با سرعت در عالم پیشرفته است؛ آنها به دنبال علت پیشرفت سریع اسلام بودند؛ یکی از محققان غربی بیان می کند، علت رشد سریع پیشرفت اسلام مجهول است؛ ولی ما به سراغ آورنده اسلام می رویم و علت را در او جستجو می کنیم.
معظم له بیان کردند: پیامبراکرم(ص) فرمودند،زهد و ساده زیستی و یقین مهمترین عامل پیشرفت سریع اسلام است؛ در زمان صدر اسلام جهادگران مسلمان با زبان قرآن به میدان می آمدند و شهادت و پیروزی بر دشمنان را پیروزی می دانستند؛ نمونه این یقین در جنگ تحمیلی به عینه ثابت شد؛ جوانان ما که در دنیا تنها مانده بودن با قدرت یقین درمقابل دشمنان ایستادند.
ایشان تصریح کردند: شب عاشورا، یکی از یاران امام حسین(ع) با یار خود شوخی کرد و وقتی از وی سوال شد که این شب، شب شوخی نیست به وی گفت، چه شبی از این بهتر که می دانیم، فردا شهید می شویم؛ همین یقین بود که عاشورا را عاشورا کرد و سال به سال نیز به عظمت آن افزود.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی اظهارکردند: از آسیب های یقین، دلبستگی، حرص، هوا پرستی است؛ در روایات بیان شده است، اگر با دنیا پرستان هم نشین شوید ایمان شما هم ضعیف می شود.
منبع : خبرگزاری حوزه
نگاهی به وظایف افسران جنگ نرم
فکر و عملِ توأمان افسران جنگ نرم
وقتی دربارهی وضعیت «آتش به اختیار» سخن میگوییم، باید بدانیم که این فرمان ناظر به چه کسی صادر شده است؟ مخاطبِ صریحِ این کلام کیست؟
بر اساس اندیشهی حضرت امام خمینی رحمهالله و حضرت آیتالله خامنهای، وقتی از مأموریتهای نظام اسلامی سخنن میگوییم به تعبیر مشترک کلیدی و مهمی میرسیم با عنوان «فتحالفتوح انقلاب اسلامی»: «امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى در قضیهى یک عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند؛ در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست.» ۱۳۹۱/۷/۱۲ [۱]
امروز این جوانان تربیتشده، این «جوانهای دانشجو و افسران جوان جنگ نرم»، در شرایطی که «جمهوری اسلامی و نظام اسلامی با یک جنگ عظیمی -جنگ نرم- مواجه است» باید به میدان بیایند: «گفتیم افسران جوان جنگ نرم؛ نگفتیم سربازان، چون سرباز فقط منتظر است که به او بگویند پیش، برود جلو؛ عقب بیا، بیاید عقب. یعنی سرباز هیچگونه از خودش تصمیمگیری و اراده ندارد و باید هر چه فرمانده میگوید، عمل کند. نگفتیم هم فرماندهانِ طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحیهای کلان را میکنند. افسر جوان در صحنه است؛ هم به دستور عمل میکند، هم صحنه را درست میبینید؛ با جسم خود و جان خود صحنه را میآزماید. لذا اینها افسران جوانند؛ دانشجو نقشش این است. حقیقتاً افسران جوان، فکر هم دارند، عمل هم دارند، تو صحنه هم حضور دارند، اوضاع را هم میبینند، در چهارچوب هم کار میکنند.» ۱۳۸۸/۶/۸ [۲]
دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید
در بحث فرمان «آتش به اختیار به جوانان و افسران جنگ نرم» نکتهی دوم این است که باید توجه کنیم این فرمان در چه فضای کلّی و شرایطی مطرح شده است؟ به تعبیر رهبر انقلاب: «جنگی که وجود دارد، از جنگ نظامی اگر خطرش بیشتر نباشد، کمتر نیست… در جنگ روانی و آنچه که امروز به او جنگ نرم گفته میشود در دنیا، دشمن به سراغ سنگرهای معنوی میآید که آنها را منهدم کند؛ به سراغ ایمانها، معرفتها، عزمها، پایهها و ارکان اساسی یک نظام و یک کشور؛ دشمن به سراغ اینها میآید که اینها را منهدم بکند و نقاط قوّت را در تبلیغات خود به نقاط ضعف تبدیل کند؛ فرصتهای یک نظام را به تهدید تبدیل کند.» ۱۳۸۸/۷/۲ [۳] جنگی که ابزارهای خاص خودش را دارد: «جنگ بهوسیلهی ابزارهای فرهنگی، بهوسیلهی نفوذ، بهوسیلهی دروغ، بهوسیلهی شایعهپراکنی؛ با ابزارهای پیشرفتهای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطیای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده.» ۱۳۸۸/۹/۴ [۴]
پس فضای عملیات و عرصهی مورد نظر، عرصهی جنگ نرم و عقیدتی و فکری است.
معنای «آتش به اختیار»
«آتش به اختیار»، اصالتاً تعبیری نظامی است و البته میدانیم که استفاده از تعابیر نظامی در زبان طبیعی، گاه بسیار پرکاربرد است (مثل واژهی راهبرد، جبهه و…). وقتی این تعبیر در فضای فرهنگی و عمومی جامعه طرح میشود، معنایی استعاری مییابد و نشانگرِ وضعیتی است که در نظام هماهنگی و کنشِ فرهنگی جامعه (از لایهی مسئولین تا فعالان فرهنگی در سطح جامعه) اختلال به وجود آمده است. اگر بخواهیم بر اساس همان فضای معنایی مبدأ در این استعاره -که فضایی نظامی است- سخنی دقیقتر بگوییم، در ادبیات نظامی، فرایند تدبیر و هماهنگی و فرماندهی در سه سطح راهبردی (استراتژیک)، عملیاتی و تاکتیکی طرح میشود و اختلال در قرارگاه عملیاتی، زمینهای برای اعلام شرایط آتش به اختیار برای نیروهای تاکتیکی خواهد بود.
نکتهی مهم این است که در این شرایط (یعنی آتش به اختیار)، ارتباط میان سطح راهبردی و تاکتیکی قطع نیست؛ یعنی نیروهای انقلابی و افسران جوان جنگ نرم میدانند که دشمن کیست، مسیر مقابله با آن چگونه است، اصلیترین روشهای دشمنی چیست، مهمترین ابزارها و محملهای دشمن کدامند، برای انسجام درونی چه باید کرد، مهمترین معارف، باورها و توصیهها (منظومهی فکری اسلام ناب محمدی صلیاللهعلیهوآله و مکتب امام خمینی رحمهالله) که نیروها باید میدانستهاند، به آنها گفته شده است و بهطور خلاصه، نیروهای انقلابی در شرایط حرکت در دالان تاریک نیستند و با وجود غبارهای فتنه، میدانند که جهت عَلَمهای مقتدایشان در کدام سمتوسو است.
مهمترین اولویتِ اقدام
وقتی افسر جوان جنگ بخواهد در عرصههای مختلف بهصورت «آتش به اختیار» عمل کند، برای انتخاب تاکتیک مناسب باید اولویت عملیات خود را بشناسد و مسائل اصلی و فرعی محور خود را بهدرستی شناسایی کند؛ زیرا از زمینههای صدور فرمان «آتش به اختیار» اساساً همین جابهجایی اصلیها و فرعیها است. در شرایط تهاجم و نفوذ نرم دشمن، غفلت مسئولان و «اصلی - فرعی نکردن امور» و عدم شناخت درست از اولویتها برای اقدام، مایهی آسیبهای گسترده در ابعاد ملی است. این عدم تشخیص صحیح در شرایطی که «دستگاه محاسباتی مسئولان نظام اسلامی» دچار اختلال میشود، ابعاد و عمق گستردهتری مییابد و هزینههای فراوانی را بر انقلاب و کشور تحمیل میکند.
الزامات رسیدن به تصمیم درست در شرایط «آتش به اختیار»
اگر نیروهای انقلابی و افسران جنگ نرم در شرایط «آتش به اختیار»، بخواهند به تصمیمهای درست برسند لازم است به نکات مهم زیر توجّه کنند:
۱. توجه به اصولِ فکری امام و انقلاب اسلامی:
نیروهای انقلابی، اندیشه و عمل حضرت امام خمینی (رحمهالله) و حضرت آیتالله خامنهای را گزارههایی دینی میدانند که بر اساس روش اجتهادی از منابع دینی برداشت شدهاند. مهمترین آفت در برخورد با این گزارهها «تحریف» آن است؛ و راه مقابله با این آفت نیز برخورد اجتهادی با اندیشهی امام خمینی و آیتالله خامنهای، هم در مرحلهی شناخت اصول و هم در مرحلهی اقدام است: «آن راهى که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانى اصول امام است. امام یک اصولى دارد، یک مبانىاى دارد؛ این مبانى در طول ده سال دوران حاکمیّت اسلامى و پیش از آن در طول پانزده سال دوران نهضت، در بیانات گوناگون بیان شده است؛ اصول امام را در این بیانات میشود پیدا کرد؛ این اصول را، این خطوط را کنار هم که بگذاریم، یک شاکلهاى از امام بزرگوار تشکیل خواهد شد؛ شخصیّت امام این است. این اصول را امام در بیانات خود تکرار کرده است؛ این اصول را گزینشى هم نبایستى انتخاب کرد.» ۱۳۹۴/۳/۱۴ [۵] و البته مهمترین اصول فکری حضرت امام (رحمهالله) نیز توسط رهبر انقلاب تبیین شده است: «اسلام ناب محمدّى و نفى اسلام آمریکایى»، «اتّکال به کمک الهى، اعتماد به صدق وعدهى الهى و در نقطهى مقابل، بىاعتمادى به قدرتهاى مستکبر و زورگوى جهانى»، «اعتقاد به ارادهى مردم و نیروى مردم و مخالفت با تمرکزهاى دولتى»، «طرفداری جدّى از عدالت اجتماعی و حمایت از محرومان و مستضعفان و مخالفت با نابرابرى و اشرافیگری»، «مخالفت و مبارزه با قلدران بینالمللى و مستکبران و حمایت از مظلومان و جبههی مقاومت»، «توجّه به استقلال کشور و ردّ سلطهپذیرى» و «توجّه به وحدت ملّى و مقابله با توطئههاى تفرقهافکن». ۱۳۹۴/۳/۱۴ [۶]
۲. توجه به عقلانیت انقلابی:
در اندیشهی رهبر انقلاب، مهمترین تعابیری که در تقابل معنایی با عقلانیت انقلابی قرار دارند، محاسبهی محافظهکارانه، قشرىگرى، تحجّر، اسیر اوهام و تخیّلات خود شدن و سازشکاری (با دشمن) است؛ بنابراین در شرایط آتش به اختیار، هیچکدام از نیروهای انقلابی به این ورطهها درنخواهند افتاد. همچنین توجه به «حکمت» و به کار گرفتن خرد و تدبیر و فکر و محاسبات و کار کارشناسى، مطالعهى درست، ملاحظهى جوانب و آثار و تبعات یک اقدام -و حتى گاهى ملاحظهى تبعات یک اظهارنظر- از مهمترین بایستهها در شرایط آتش به اختیار و مبتنی بر عقلانیت انقلابی است.
۳. نظم و قانونگرایی:
در اندیشهی رهبر انقلاب، نظام اسلامی با معماری حضرت امام خمینی (رحمهالله) و با توجه به چهار عنصر کلیدی بنیاد گرفته است: «اسلام، مردم، قانونگرایى و دشمنستیزى»؛ ۱۳۸۰/۳/۱۴ [۷] و اهمیت قانونگرایی در نظام اسلامی، در چنین سطحی قابل طرح است؛ یعنی با بیتوجهی به قانون در نظام اسلامی، گویی یکی از مهمترین دستاوردهای انقلاب اسلامی و حضرت امام خمینی (رحمهالله) بیاهمیت انگاشته شده است: «هنوز از پیروزى انقلاب دو ماه نگذشته بود که امام همهپرسى دربارهى نظام اسلامى را اعلان کرد، که مردم به نظام جمهورى اسلامى رأى دادند. چند ماه از پیروزى انقلاب نگذشته بود که امام گفت باید قانون اساسى نوشته شود… هنوز یک سال از پیروزى انقلاب نگذشته بود که مردم در انتخابات ریاست جمهورى شرکت کردند؛ بعد از مدت کوتاهى هم مجلس شوراى اسلامى به راه افتاد. بنابراین از اوّل، مبناى کارِ انقلاب بر نظم و قانون بود… این انقلاب، مظهر نظم و قانون بود… این را باید مغتنم شمرد. پایبندى به نظم و قانون و مسئولیتهاى قانونى قوا باید مورد احترام همه باشد.» ۱۳۸۰/۳/۱۴ [۸]
۱. بیانات در دیدار شرکتکنندگان در ششمین همایش ملى نخبگان جوان؛ ۱۳۹۱/۷/۱۲
۲. بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها؛ ۱۳۸۸/۶/۸
۳. بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری؛ ۱۳۸۸/۷/۲
۴. بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور ۱۳۸۸/۹/۴
۵. بیانات در مراسم بیست و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)؛ ۱۳۹۴/۳/۱۴
۶. همان
۷. بیانات در مراسم دوازدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)؛ ۱۳۸۰/۳/۱۴
۸. همان
زندگانی امیرالمؤمنین به روایت رهبر انقلاب
وقتی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در اولین ساعات پس از بعثت، دعوت خود را به اسلام علنی کرد، در بین همهی بزرگان عرب که در آن واقعهی «یومالدار» حضور داشتند، تنها یک نفر آن هم نوجوانی ۱۳ ساله به آن دعوت لبیک گفت و تا آخر پای آن لبیک ایستاد. آن نوجوان ۱۳ ساله با آن سنوسال کم، در آن فضای خفقان مکه که تعصبها، غیرتورزیهای غلط، کینهورزیهای عمیق، قساوتها، شقاوتها، ظلمها و شهوتها در هم آمیخته شده بودند و با آن نخوت مردم و «اشرافیت اشراف مسلط بر مردم» در آن روز، بدون تردید که هیچکس جرأت قبول کردن دعوت پیامبر را نداشت، شجاعت به خرج داد و بهعنوان اولین نفر دعوت پیامبر را پذیرفت. او اما در میان امواجِ سهمگینِ مخالفتها، سخرهها و استهزاءها در راه ایمان آوردنش به پیامبر، محکم و استوار ایستاد و لحظهای عقبنشینی نکرد. تا جایی که خودش اینچنین میفرماید: «اما در چنین شرایطی، من به تنهایی، اما با شتاب، شور و شوق، دعوت او{پیامبر} را اجابت کردم و اطاعت ایشان را پذیرفتم و چنان به حقانیت یقین پیدا کردم که هیچ شک و تردیدی در دل من راه نیافت»۱
در طول تاریخ، تعابیر زیادی در وصف شخصیت حضرت علی علیهالسلام گفته و شنیده شده است اما یکی از تعبیرهای زیبایی که در وصف ایشان وجود دارد، تعبیری است که رهبر انقلاب به کار برده است: «مقتدر مظلوم». امیرالمؤمنین علیهالسلام در حالی که با اقتدار، با ارادهی پولادینش، با عزم راسخش در مشکلترین و سختترین لحظات با ایثار و شجاعتش در کنار پیامبر ایستاد و از حق دفاع کرد تا جایی که خود بیان میکند: «آن جاهایی که در کنار پیامبر ماندم و جانم را سپر بلای او کردم که قهرمانان و شیرمردان در آنجا پایشان میلرزید و مجبور به عقبنشینی میشدند»۲، اما «در عین حال یکی از مظلومترین چهرههای تاریخ است و مظلومتیش در همهی بخشهای زندگیاش وجود داشت»۳ چرا که «در دوران نوجوانی مظلوم واقع شد. در دوران بعد از پیامبر، مظلوم واقع شد. در دوران کهولت و خلافت، مظلوم واقع شد. بعد از شهادت هم، تا سالهای متمادی بر سر منبرها از او بدگویی کردند و نسبتهای دورغ دادند. شهادت او هم مظلومانه بود.»۴
حال برای شناخت انسان کامل و شخصیتهای بزرگ باید به خصوصیات آنها رجوع کرد. این خصوصیات و ویژگیها هستند که ما را به شناخت کافی میرسانند و در درک درست از زندگی به ما کمک میکنند. برای اینکه بخواهیم راه درست و کاملی در زندگی داشته باشیم باید خود را به این خصوصیات و ویژگیها نزدیک کنیم. تحول و تغییر با آگاهی بهوجود میآید و هرچقدر ما نسبت به این ویژگیها و خصوصیات آگاهی داشته باشیم بهتر میتوانیم در زندگی شخصی و اجتماعی خود تصمیم بگیریم و عملکرد خوبی داشته باشیم. بههمین جهت برای شناخت بهتر آن حضرت، حجتالاسلام محمد محمدیان به سراغ سخنرانیهای رهبر انقلاب پیرامون شخصیت امیرالمومنین علیهالسلام از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز رفته و آن را در قالب کتابی گردآوری کرده است.
گردآورندهی کتاب، مطالعات رهبر انقلاب پیرامون سیره و شخصیت حضرت علی علیهالسلام را به دور از هرگونه اغراقی، اعجاببرانگیز دانسته و تحلیلهای عالمانه و جامع رهبر انقلاب از زندگی پرفراز و نشیب از حضرت را نشانگر دقت و تأمل فراوان ایشان دانسته است. وی دربارهی گردآوری کتاب در مقدمهی خود این چنین گفته است:
«مجموعه سخنرانیهایی که از حضرت آیتالله خامنهای در اختیار داشتم همگی متعلق به دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و اغلب در خطبههای نماز جمعه و یا در دیدارهایی که با مردم در ایام ولادت یا شهادت امیرالمؤمنین علیهالسلام داشتند، ایراد شده است، و بههمین دلیل ایشان از ذکر منابع در سخنرانیها معذور بودند، اما با مراجعهای که به منابع تاریخی داشتیم معلوم شد که ایشان از معتبرترین منابع استفاده کرده و مطالب خویش را مستند به مدارک قوی بیان کردهاند. نکتهای که بسیار جالب بهنظر میرسید این بود که تکرار در مطالب ایشان بسیار کم مشاهده میشود، گو اینکه برای هر سخنرانی که پیرامون شخصیت امیرالمؤمنین داشتند، به مطالب قبلی خویش مراجعه نموده و از تکرار آنها خودداری کردهاند و فراز جدیدی از زندگی و یا شخصیت آن حضرت را مطرح نمودهاند، و همین امر موجب شده است که امروز با گذشت ۲۷ سال مجموعهی نسبتا کاملی از ایشان پیرامون امیرالمؤمنین در دست داشته باشیم.»
«نقشِ نگار» عنوان کتابی است که به مرور زندگانی امیرالمؤمنین از سن۱۳ تا ۶۳ سالگی آن حضرت بر گرفته از بیانات رهبر انقلاب میپردازد. بیان شیرین و زیبای رهبر انقلاب از تحلیل و تفسیر وقایع و اتفاقاتی که در زمان آن حضرت از زندگی ایشان افتاده بهگونهای است که خواننده با خواندن آن احساس میکند که گویا رهبر انقلاب در آن دوران بودهاند و شاهد همهی اتفاقات و ماجراها بودهاند. از نکات جالب توجه در این کتاب استفاده از خاطرات و توضیحات امیرالمؤمنین علیهالسلام از زبان خودشان است که در کنار بیانات رهبر انقلاب به صورت پاورقی در انتهای کتاب گردآوری شده است. این کتاب بر اساس زندگی، شخصیت و سخنان آن امام در سه بخش تنظیم شده است:
۱. فرازهایی از زندگی امیرالمؤمنین علیهالسلام
این بخش نگاهی گذرا به تاریخ زندگی حضرت دارد و بیشتر فرازهایی نقل شده است که توجه آنها برای نسل امروز حیاتی بوده و الگوپذیری از آن موارد ضروری به نظر میرسد.
۲. شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام
در این بخش به استناد آیات قرآن و احادیث نبوی و روایات معصومین و منابع تاریخی، ابعاد گوناگون شخصیت حضرت مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و نکتههای قابل توجهی از اخلاق و سیرهی حضرت ارائه شده است.
۳. سخنانی از امیرالمؤمنین علیهالسلام
رهبر انقلاب در طی سخنرانیهای خویش فراوان به کلمات امیرالمؤمنین استناد کردهاند و تا حدی که فرصت داشتند توضیحاتی پیرامون آنها بیان کردهاند، مجموعهی این مطالب که در حقیقت تفسیر فرازهایی از سخنان حضرت بهشمار میرود در این بخش گردآوری شده است.
کتاب شامل ۱۵ فصل است که ۶ فصل ابتدایی آن به دوران نوجوانی و فداکاریهای امیرالمؤمنین علیهالسلام قبل از بعثت و همچنین جهاد مستمرشان در مدینه بعد از هجرت پیامبر تا دوران خانهنشینی و سکوت آن حضرت پرداخته است. فصول بعدی کتاب از فصل ۷ تا ۱۴ نیز به حوادث دوران زمامداری امام از آغاز شامل «امتناع امام از بیعت»، «برخورد ایشان با متخلفین از بیعت» و اعلام برنامهی حکومتشان تا وقایع جنگهای جمل صفین و نهروان اختصاص دارد. فصل پایانی کتاب «سوزناکترین داغ تاریخ» به ماجرای ضربت خوردن و شهادت امیرالمؤمنین و کوفهی بدون ایشان پرداخته شده است.
علاقهمندان برای اطلاع از نحوهی تهیهی کتاب فوق میتوانند با شماره تلفنهای ۶۶۴۹۳۵۴۸-۰۲۱ و ۶۶۴۸۳۶۹۵-۰۲۱ تماس حاصل نمایند یا به پایگاه اطلاعرسانی www.book-khamenei.ir مراجعه کنند.
پینوشتها:
۱. خصال صدوق، ج ۲، ص۳۶۶، اختصاص مفید، ص ۱۶۵.
۲. نهجالبلاغه، خطبهی ۱۹۷، ص ۳۱۱
۳. بیانات در خطبههای نمازجمعه ۱۸/۱۰/۱۳۷۷
۴. همان
تقابل «جبهه توحید» با «جبهه استکبار»
با سلام خدمت استادطاهرزاده:
لطفا بفرمایید که تاکیدات شدیدی که مقام معظم رهبری (و هم چنین شخص شما) بر اینکه این کشور و این انقلاب تحت هیچ شرایطی به سمت فرهنگ غرب منحرف نخواهد شد و شکست ناپذیر است، بر اساس چه استدلال منطقی و عقلانی و قرآنی است؟
پاسخ استاد اصغر طاهرزاده:
این یک بحث مفصل است که وقتی جبههی توحیدی در مقابل جبههی استکبار قرار بگیرد تاریخ، تاریخِ نفیِ استکبار است و در این حالت حتی اگر مدعیان مقابله با استکبار کوتاهی کنند، خداوند کوتاهی نخواهد کرد و آنها را میبرد و کسانی را میآورد که نسبت به تحقق توحید و نفیِ استکبار پایمردی نشان دهند. عرایضی در این مورد در کتاب «گزینش تکنولوژی از دریچهی بینش توحیدی» شده است.
قرآن مى فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاء بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللّهَ لَا یَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ»؛ [1]
اى مؤمنان به یهود و نصارى اعتمادى همراه با محبت نداشته باشید، و محبت آنها را در دل خود جاى ندهید، آنها خودشان نسبت به هم محبت و ولایت متقابل دارند و در بین خودشان بعضى ولى بعض دیگرند، و با همه فاصله اى که دارند علیه شما متحد مى شوند و به شما نمى گروند و خودشان را رها کنند. هرکس به آنها محبت داشته باشد از آنهاست - در واقع با این محبت، روح و روحیه انسان با آنها یکى مى شود - و همچنان که آنها ظالمند و خداوند هدایتشان نمى کند آنهایى هم که محبتِ یهود و نصارى را در دل بپرورانند به راه هدایت نمى روند و به مقصدى که مى خواهند نمى رسند.
در ادامه مى فرمایند:
«فَتَرَى الَّذِینَ فِى قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن یَأْتِى بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِى أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ»؛[2]
مى بینى آنهایى که در قلبشان بیمارى عدم هدایت واقع است و به همین جهت ظالم ماندند، در جهت نزدیکى به یهود و نصارى سرعت مى گیرند و مى گویند: مى ترسیم در اثر جدایى از آنها به ما گرفتارى برسد و بدین شکل محبت خود را به یهود و نصارى توجیه مى کنند، امید است با رسیدن فتح و یا امرى از جانب خداوند، پشیمان شوند و دروغشان بر مؤمنین آشکار شود. اینها در دلشان خاموشى اسلام را پنهان کرده بودند تا بتوانند با ارتباط با یهود و نصارى و نابودى تفکر اسلامى مانعى براى شهوات دنیوى خود نداشته باشند، و وقتى فتحى نصیب مسلمانها شد افسوس مى خورند.
خداوند فرمود: «بیمار دلان، در جهت محبت به یهود و نصارى سرعت مى گیرند» بیمار دل کسى است که از سلامت فطرى خارج شده و از اخلاص و توحید بیرون آمده باشد و به همین جهت گفته اند؛ بیمارى دل باعث مى شود که انسان با هر بادى بجنبد و با هر سختى از مسیر توحیدى خود به شک فرو رود، لذا چون در جاى دیگر فرمود: منافقان قلبشان مرده است، منظور از این بیمار دلان منافقان نیستند بلکه همان مسلمانان بى تفکرِ ظاهربین مى باشند.
سپس ادامه مى دهد:
«وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُواْ أَهَؤُلاء الَّذِینَ أَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُواْ خَاسِرِینَ»؛[3]
آنگاه که فتح رسید، مؤمنان به سست ایمانانِ بیمار دل گویند: آیا این یهود و نصارى همانهایى هستند که سوگندهاى سخت خوردند که با شما باشند؟ کارها و تلاشهاى این محبت ورزان به یهود و نصارى، همه هدر رفته و زیانکار شدند.
در ادامه مى فرماید:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِى اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِى سَبِیلِ اللّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛[4]
اى مؤمنان (بدانید) کسى که از دوستى مؤمنین به دوستى یهود و نصارى بر گردد، به زودى خداوند عده اى را به جاى آنها مى آورد که محبتشان متعلق به خداوند است و دشمنی شان به یهود و نصارى، آنها به خاطر خداوند نسبت به مؤمنین فروتن و نسبت به کافرین بى اعتنا و گردن فرازند، و خداوند که یاور حقیقى دین است دوستداران یهود و نصارى را که ظاهراً مسلمانند، مى بَرد و چنین مؤمنانى را مى آورد که در راه خدا قیام مى کنند و خداوند در این قیام که براى یارى دین است کمکشان مى نماید و از اوصاف آنها این که هیچ نگران نیستند که کسى در راه احیاء دین و قیام براى دین سرزنششان کند و با نظام ارزشى خودش بخواهند حرکت آنها را ارزیابى کنند، این روحیه و قیام، فضل الهى است که به هر کس خواست مى دهد - مسلم به کسانى مى دهد که قصدشان تماماً قیام براى خدا باشد - و خداوند واسع و علیم است.
حضرت علامه طباطبایى «رحمةالله علیه» در تفسیر المیزان در ذیل چهار آیه فوق بحث مفصلى دارند که خلاصه آن عبارت است از: «قرآن به چیزهایى تأکید مى کند که اگر انسان مواظب نباشد عوامل و شرایط موجود دست به دست هم داده مسلمین را به پرتگاه سقوط مى کشاند، قرآن به محبت به اهل البیت (ص) دستور داده و در آن تأکید و مبالغه نموده ولى بعدها چنان ستم هایى به اهل البیت نمودند که اگر واقعاً از طرف قرآن مأمور بودند به اهل البیت (ص) ستم کنند بیش از آنچه کردند نمى توانستند بکنند. یعنى خداوند مردم را به آنچه محبت به آنها موجب سعادتشان بود دعوت کرد و آنها عکس آن عمل کردند، و از طرف دیگر مسلمانان را از دوستى کفار و اهل کتاب نهى نمود و آنها درست عکس آن عمل کردند و هیچ نهى اى در هیچ یک از موارد شرعى مثل نهى از دوستى کفار و اهل کتاب تشدید و تأکید نشده است، در حدى که ملاحظه مى کنید در سوره مائده آیه 51 فرمود: «هر که با آنها دوست است از آنهاست». و در سوره آل عمران آیه 28 باز همین سخن را با مضمونى دیگر فرمود.[5] وقتى امر به معروف که حافظ سیره و سنت پیامبر و ائمه (ص) است مختل شود، شعائر عمومى و جلوه هاى اجتماعى سقوط نموده، سیره کفار به جایش مى نشیند و پایه هاى خود را محکم مى کند، تمام چیزهایى که اجتماع مسلمانان را احاطه نمود و امروز در بین ما جارى است همان هایى است که از کفار گرفته ایم، اینکه در آیه مورد بحث مى فرماید: کسانى را مى آورد که هم آنها خدا را دوست دارند و هم خدا آنها را … شما امروز عکس آن را مى بینید به طورى که ما یهود و نصارى - که امروز در غربِ تحت تأثیر یهود تجلى کرده - را دوست داریم، ما خدا را دوست نداریم که در مقابل کفار ذلیل و بر مؤمنین سرکش هستیم، از جهاد در راه خدا هراس داریم و از هر سرزنشى که از طرف آنها به ما شود، جا مى خوریم. این همان است که در سوره مائده آیه 54 خداوند مى فرماید: «اجتماع مؤمنین مرتد مى شود». یعنى به جاى علاقه به خدا علاقه به یهود و نصارى پیدا مى کند، ارتداد در این آیه یعنى برگشتِ محبت آمیز به یهود و نصارى، یعنى گرایش قلبى به آنها، که خدا آن را به منزله کفر مى داند، مى گوید مردمى را مى آورد که خدا آنان را دوست دارد … و از سرزنش ملامت گرى نمى هراسد. و صفاتى را براى آنها برشمرده که در عده قلیلى از مردم اجتماع ما موجود است».
ما براى نجات خود از فرهنگ ظلمانى غرب مى توانیم به همین چهار آیه از سوره مائده تمسک بجوئیم که خلاصه آن عبارت بود از:
1. عدم محبت و اعتماد به یهود و نصارى که شاخصه ى امروزین آن فرهنگ غرب است، با همان تصورى که یهود از عدم قدرت تصرف خدا در عالم و آدم دارد.
2. عدم نگرانى از ضررى که فکر مى کنیم با بریدگى از یهود و نصارى براى ما پیش مى آید.
3. امیدوارى به فتح و رحمت خدا در ازاء عقیده توحیدى و عمل الهى، در مقابل تهدیدهاى غرب.
4. ارزشگذارى به مؤمنین و بى اعتنایى به ارزشهاى غربى و دوستداران آنها.
5. زنده نگه داشتن عشق الهى در قلب خویش و جامعه، و تلاش براى اینکه نگذاریم محبت به خداوند در ما خاموش شود.
6. تقویت روحیه قیام در خود براى یارى دین خدا.
7. عدم نگرانى از ملامت فرهنگها و تفکرات غیر دینى در راه ایجاد حیات و روش دینى.
تفاوت غرب با مسیحیت:
در آخر لازم است خدمت عزیزان عرض کنم که نباید روحیه مسیحیت موجود را با بعضى از آموزه هاى حضرت عیسى (ع) که بعضى از مسیحیان به صورت فردى از آنها متأثرند اشتباه کرد و تصور نمود باید نقد غرب را از نقد مسیحیت جدا کرد. آرى در تحلیل عقلى مسیحیت یک چیز است و غرب چیز دیگر و به ظاهر غربِ موجود با پشت کردن به مسیحیتِ مطرح در قرون وسطى شکل گرفت. ولى با تحلیل دقیق تر روشن مى شود که مسیحیتِ قرون وسطى در درون خود عنصر جسمانى کردن حقایق معنوى را از یهودیت پذیرفته، و این همه ى انحرافى است که یک دین مى تواند پیدا کند. یهودیت معتقد است خداوند از آسمان پائین مى آید و با پیامبرش کشتى مى گیرد و یک بار زمین مى خورد و یک بار هم پیامبر را زمین مى زند و به آسمان بر مى گردد.[6]
همین تفکر منجر مى شود که مسیحیت معتقد شود خدا در عیسى حلول مى کند و مى شود مسیح، یعنى از آن جهت که پیامبر است، عیسى است و از آن جهت که تجسم خدا در زمین است، مسیح است. چنین مسیحیتِ یهودى زده در عمل نمى تواند راهى جز همان راهى را که یهودیت مى رود، طى کند.
از طرفى اگر امروزه دانشمندان منتقد غرب و سیاستمداران منتقد صهیونیسم موضوع مسیحیت را از فرهنگ سکولاریته غرب جدا مى کنند و موضوع یهودیت را از صهیونیسم دو موضوع مى دانند، که البته در جاى خود کار درستى است، اما نباید ما را از هویت کلى دشمنى مسیحیت و یهودیت نسبت به اسلام که قرآن از آن خبر مى دهد غافل کند. آرى در نقد غربِ بعد از قرون وسطى مى توان موضوع مسیحیت را از غرب جدید جدا کرد ولى بسیارى معتقدند آن نوع مسیحیت که از یک طرف تحت تأثیر یهودیت و از طرف دیگر تحت تأثیر یونان است، به نهایتى جز همان فرهنگى که منجر به رنسانس شد - یعنى غرب جدید - نمى رسید زیرا بیش از آنکه با آمدن مسیحیت، غرب مسیحى شود، مسیحیت غربى شد و در نتیجه آنچه ما امروز در غرب با آن روبه رو هستیم تمامیت چیزى است که مى توان گفت ترکیب تفکر ارسطویى با کلیسا و روحیه یهودى گرى است.
اگر به سخنان منتقدان بزرگى چون هایدگر در رابطه با ضعف هاى غرب و راه برون رفت از آن، دقت کنیم آنها براى عبور از غرب چیزى را مدّ نظر دارند که عملًا فقط در تفکر حضورى و وجودى مکتب تشیع پیدا مى شود مکتبى که تحت تأثیر ائمه (ص) است و لذا حکمت خالده اى که در نظر بعضى از منتقدان به غرب مطرح است در عمل و به صورت کاربردى چیزى جز تفکر شیعه به عنوان مکتبى که معتقد است به امامى معصوم و حى و حاضر، نیست. وگرنه از نظر تئورى و تفکر انتزاعى حرفها و توصیه هاى خوبى در همه مکتب ها مورد توجه است ولى آیا هیچ کدام توانستند به نحوه اى عملى مقابل روح غربى بایستند؟ آیا چین به عنوان مهد تفکر لائوتسه در عمل توانست راه و روشى جداى از فرهنگ غربى پیشه کند؟ فرهنگ غربى چیزى نیست که با عقاید فردى و یا توصیه هاى اخلاقى بتوان از آن عبور کرد، براى عبور از آن نیاز به مکتبى است که از همه جهات زنده و فعّال باشد و در یک مقایسه واقع بینانه چنین مکتبى جز اسلام، آن هم اسلامى که با امامى معصوم مدیریت شود، نخواهد بود.[7]
[1] ( 1)- سوره مائده، آیه 51.
[2] ( 2)- همان، آیه 52.
[3] ( 1)- همان، آیه 53.
[4] ( 1)- همان، آیه 54.
[5] - در سوره آل عمران، آیه 28 مىفرماید:« لَّا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِى شَیْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاة وَیُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِیرُ»؛ مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان به دوستى بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز او را از دوستى خدا بهره اى نیست مگر اینکه از آنان به نوعى تقیه کند و خداوند شما را از خود مى ترساند و بازگشت [همه] به سوى خداست.
[6] ( 1)- از این نمونه تحریفات را کتاب «اسلام آیین برگزیده» گردآورى کرده است مى توانید به آن رجوع کنید.
[7] ( 1)- در رابطه با موضوع فوق و نقش روش اهل البیت در تمدن سازى به کتاب« آنگاه که فعالیتهاى فرهنگى پوچ مى شود» و به نوشتار « تمدنزایى شیعه» رجوع فرمائید.
برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir
شبهای رمضان هیئت کجا برویم؟
* برنامه شبهای ماه مبارک رمضان مسجد ارگ تهران
اقامه نماز جماعت (قضا) توسط حجت الاسلام شيخ على نصيرى از ساعت ٢٣:١٥ تا ٢٣:٤٥
* تلاوت قرآن توسط قاريان بين المللى ممتاز
* سخنرانان: ساعت ۱۲شب: از شب اول تا پنجم (حجت الاسلام سيد حسين مؤمنى)
* شب ششم تا شب دهم: (آيت الله سيد مهدى ميرباقرى)
* شب يازدهم تا شب پانزدهم: (حجت الاسلام شيخ محمد ابوالقاسم دولابى)
* شب شانزدهم و شب هفدهم: (حجت الاسلام شيخ عبدالكريم ملكى)
* شب هجدهم تا شب بيستم: (حجت الاسلام سیدمحمدرضا طباطبايى نسب)
* شب بيستم تا آخر دهه سوم: (حجت الاسلام شيخ محمد ميرزا محمدى)
* مراسم مناجات و شب زنده دارى با نواى حـاج منـصور ارضـى از ساعت ٠٠:٤٥ بامداد
مکتب عشاق الحسین (ع)
مراسم دعا و مناجات شبهای ماه مبارک رمضان در مسجد شهید بهشتی
* دهه اول با سخنرانی حجت الاسلام حیدری کاشانی (از 5 تا 14 خرداد)
* دهه دوم با سخنرانی حجت الاسلام محمود ریاضت (از 15 تا 24)
* دهه سوم با سخنرانی حجت الاسلام محمد علی دینی (از 25 تا 4 تیر)
هر شب به مدت 30 دقیقه حاج علی قربانی به دعا و مناجات خوانی می پردازد.
ساعت شروع 22:30 دقیقه در مسجد شهید بهشتی واقع در میدان امام حسین، نبش چهارراه صفا،حسینیه عشاق الحسین (ع)
هیئت میثاق با شهدا
مراسم دهه اول ماه مبارک رمضان
* حزب خوانی قرآن کریم و بیان لطایف قرآنی
* سخنران: آيتالله حائری شیرازی
* مناجات خوانی: برادر مهدی رسولی
* زمان: از شنبه ۶ خرداد به مدت ۱۰ شب - از ساعت ۲۲:۳۰
مراسم دهه دوم ماه مبارک رمضان
* قرائت دعای ابوحمزه ثمالی توسط حجتالاسلام و المسلمین میرلوحی
* زمان: دهه دوم ماه مبارک رمضان از ساعت ۲۳
مکان: بزرگراه شهید چمران- پل مدیریت - مسجد دانشگاه امام صادق (ع)
هیئت زوارالزهرا سلام الله علیها
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین استاد سیدمیرهاشم حسینی
مداح: مصطفی خرسندی، حاج مهدی مقدم، حسین هوشیار، ابوذر بیوکافی، حجت الاسلام میرزامحمدی، محمد رستمی، حاج وحید گلستانی، شیخ منصور باقر بیگ، شیخ مهدی سلامت، کربلایی منصور عرب، حسین خانلو، علی کوهستانی و دیگر ذاکرین اهل البیت علیهالسلام.
نشانی: نازی آباد، خیابان رجایی، خیابان مشهدی، نرسیده به میدان بازار دوم ، فاطمیه زوار الزهرا سلام الله علیها
زمان: 6 خرداد ت 5 تیرماه از ساعت 22 تا 23
پیروان شهدای کربلا
سخنران: شیخ حسین سیلسپور (دهه اول)، شیخ محمد رضا نجفی (دهه دوم)، شیخ حمید نجفی (دهه سوم)
مداح: داوود شفیعی، کربلاییها: محسن جعفری، مجتبی حسینلویی، مهدی مالمیر، مهدی نظری، حامد الواری.
نشانی: شهرری، خیابان غیوری، بعد از چهار راه خط آهن،حسینیه پیروان شهدای کربلا
زمان: 6 خرداد 6 تیرماه ساعت 22
هیات چهارده معصوم(ع)
سخنران: حجج اسلام بصیرتی، علی مرادی، خانکی، فتحعلی زاده
مداح: مصطفی خرسندی، جواد حیدری، رضا مهربان، کربلایی مهدی احدی، کربلایی رحمان جعفری، علی جباری، کربلایی غلامرضا رضایی، کربلایی ابراهیم میرزایی، اسماعیل آمره، کربلایی محمد بادان پور، کربلایی حسن احدی، کربلایی مجید دهقان.
نشانی: منطقه هجده.شادآباد.خ شهید شهسواری.ابتدای ده متری شهید سکنایی.حسینیه چهارده معصوم(علیهم السلام)
زمان: 6 خرداد 7 تیرماه از ساعت 22 تا 23
حسینیه همدانی ها
سخنران: استاد حسین انصاریان
نشانی: تهران، خیابان ری، حسینیه همدانی ها
زمان: 6 خرداد 4 تیرماه از ساعت 23 تا 1 بامداد
مسجد ولی الله الاعظم
سخنران: حجت الاسلام والمسلمین مهاجرانی
مداح: سید علی محمودی
نشانی: خیابان وحدت اسلامی، خیابان فرهنگ، مسجد ولی الله الاعظم
زمان: 6 خرداد 4 تیرماه از ساعت 20:30 تا 10:30
بیت الحسن المجتبی (ع)
سخنران: استاد حاج مهدی توکلی
مداح: استاد حاج مهدی توکلی
نشانی: میدان بهارستان، پشت مدرسه شهید مطهری، خیابان شهید گلمحمدی، نبش خیابان ایران، بیت الحسن المجتبی (ع)
زمان: 6 خرداد 4 تیرماه از ساعت 20:30 تا 1:30 دقیقه بامداد
مجمع الذاکرین حسینی
سخنران: حضرت آیت الله صدیقی، حاج شیخ عباس صراف، حاج شیخ محمود ریاضت، حاج شیخ مصطفی کرمی، حاج شیخ مهدی رنجبران، حاج شیخ محمدحسین صابری اراکی، حاج شیخ علی سرلک، حاج شیخ مرتضی اعتمادیان
مداح: مداحان اهل بیت (ع)
نشانی: خیابان شهید مدنی (نظام آباد)- چهارراه گلچین، مسجد بنی فاطمه (ع)
زمان: 6 خرداد 4 تیرماه از ساعت 00:00 تا 2:00 بامداد
جامعه مداحان تهران
سخنران: حاج مصطفی کرمی،حاج مهدی توکلی
مداح: حاج علی اصغر یونسیان، حاج یدالله بهتاش، حاج مهدی آصفی
نشانی: خیابان 17 شهریور، بالاتر پل شهید محلاتی، پشت آتش نشانی ،زینبیه کربلایی ها
زمان: 6 خرداد 4 تیرماه از ساعت 00:00 تا 3:00 بامداد
مهدیه امام حسن مجتبی(ع)
سخنران: حجت الاسلام سیدحسین مومنی، حجت الاسلام شیخ محمد پویا، آیت الله شیخ کاظم صدیقی، حجت الاسلام شیخ اسماعیل نادری، حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی، حجت الاسلام صادقی واعظ
مداح: حاج سعیدحدادیان، حاج احمدنیک بختیان، کربلایی محمد حسین حدادیان
نشانی: خیابان آزادی- غرب یادگارامام (ره)، ناحیه مقاومت بسیج مقداد
زمان: 5 خرداد 4 تیرماه از ساعت 22:30 تا 1:30 بامداد
بیت الشهدا
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین صابری
مداح: مداحان اهل بیت علیه السلام
نشانی: تهران_اسلامشهر_شهرستان بهارستان_شهرک فجر_کلمه سابق_بوستان سوم_جنب شیرینی سرای نگين
زمان: 23 تا 28 خرداد از ساعت 21 تا 00:00 بامداد
۱۲ توصیه برای استفاده بهتر از لیالی قدر
با آمادگی معنوی وارد شب قدر شوید
در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر». شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید. ۱۳۷۶/۰۹/۰۵
ساعات لیلةالقدر را مغتنم بشمارید
قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که انشاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آنچنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند. ۱۳۸۲/۰۸/۲۳
از رذائل مادی خود را دور کنید
ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها[ی لیالی قدر] برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیلهی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵
بهترین اعمال در این شب، دعاست
فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعتهای کیمیایی لیلةالقدر، بندهی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست… احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شبهای قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همهی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بندهی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد. ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
به معانی دعاها توجه کنید
ادعیهی رسیدهی از معصومین (علیهمالسّلام) همه پرمغز، پرمضمون از لحاظ سوز و گداز عاشقانه و عارفانه است و غالباً در حد عالی، منتها جزو بهترینها یا شاید بهترینها، این دعاهائی است که از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) رسیده است. همین دعای کمیل یا دعای صباح یا دعای مناجات شعبانیه، که من از امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی پرسیدم که در بین این دعاها شما بیشتر به کدام علاقه دارید، ایشان گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیه. هر دو از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. این راز و نیاز و سوز و گداز امیرالمؤمنین و هم مناجاتهای آن بزرگوار، حقیقتاً گدازنده است برای کسی که توجه داشته باشد.
و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
با خدا حرف بزنید
من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواستهها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابیحمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواستههای خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده میکند. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
از خدای متعال عذرخواهی کنید
شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آنجا جای عذرخواهی نیست. اینجا که میدان هست، اینجا که اجازه هست، اینجا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. اینجا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
دلهایتان را با مقام والای امیر مؤمنان آشنا کنید
مناسبت شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونهی کامل آن و برجستهترین الگو برای آن خصوصیت است. ۱۳۸۷/۰۶/۲۹
به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید
امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصیتان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.
امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّعصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواستههایتان را بگیرید. ۱۳۷۱/۰۱/۰۷
در آیات خلقت و سرنوشت انسان تأمّل کنید
از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی - «سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمهی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بیاعتباری این زندگی مادّی و اینکه همهی این چیزهایی که میبینید، مقدّمهی آن عالمی است که لحظهی جان دادن، دروازهی آن عالم است، بگذرانید. ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
برای مسائل کشور و مسلمین دعا کنید
شبهای قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید. ۱۳۷۶/۱۰/۲۶
حاجات خود و مؤمنان را از خدا بخواهید
نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریضدارها، به جانبازان، به غم دیدهها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره خاک هستند. همه این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید. ۱۳۷۳/۱۱/۲۸