• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

حجت شرعی

 

برای انتخاب خوب و درست(رئیس جمهور)، باید معیارها را شناخت و با مشورت و تفکر، و دست یافتن به حجت شرعی، نامزد اصلح را انتخاب کرد.

داشتن حجت شرعی برای انتخاب یک فرد مایه آرامش دنیوی و اخروی است و حتی اگر تصمیمی که با حجت شرعی گرفته شده غلط هم از آب درآمد چون انسان به تکلیف عمل کرده سرافراز است

مسابقه کتاب خوانی به مناسبت هفته ی کتاب

17 آبان 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام


لطفاً پاسخ سوالات را همراه مشخصات به ایمیل مدرسه حضرت قاسم بن الحسن(علیهماالسلام) ارسال نمائید.
Pazhooheshhgh313@chmail.ir
نام ونام خانوادگی:                       نام شهر:                                     شماره تماس:
زمان پاسخگویی: 12/9/1395 (اهداء جوایز 24 آذر (روز پژوهش) در مدرسه علمیه قاسم بن الحسن (علیهماالسلام) )
خلاصه کتاب جریان شناسی ضد فرهنگ ها در فایل pdf بالای صفحه بارگزاری شده است.


1 - ……………. عبارت است از گروه اجتماعی معینی که علاوه بر مبانی فکری از نوعی رفتار ویژه اجتماعی برخوردار است.
الف) جریان اجتماعی ب) جریان ج) جریان سیاسی د) جریان شناسی
2 – بعد از انقلاب اسلامی ایران ابتذال فرهنگی دوباره از چه راهی وارد ایران شد ؟
الف)موسیقی، رمان و سینما ب)موسیقی ، سینما ج) موسیقی د) پوشاک
3 – در فیلم های فمینیستی بیشتر چه چیزی مورد توجه قرار می گیرد ؟
الف)شخصیت زن ب)ضد مرد بودن ج) ضد مرد بودن و بزرگ جلوه دادن زن د)جنسیت زن
4 – معنای لغوی دجال یعنی……………
الف) اراذل اوباش ب) حقّه باز و دروغگو و پوشاننده حق ج) جادوگر د) اوباش و جادوگر
5 – شهید مطهری چند کارکرد مهم برای حجاب بر می شمارند که عبارتند از :
الف) آرامش روانی و استواری اجتماع ب) استحکام پیوند خانوادگی ج) ارزش و احترام زن د) همه موارد
6 – چرا پروردگار پس از اینکه شیطان به آدم سجده نکرد او را از درگاهش راند در حالیکه این کار برای پروردگار سود و زیانی نداشت ؟
7 – از نظر مقام معظم رهبری هدف دفاع از حقوق زن وهدف فمینیسم چیست ؟

 

 نظر دهید »

چرا به امام حسن (ع) کریم اهل بیت (ع) می گویند

17 آبان 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 

امام حسن(ع) نسبت به دردمندان و تیره‌بختان جامعه بسیار دلسوز بودند و با خرابه‌نشینان دردمند و اقشار مستضعف و کم‌درآمد همراه و همنشین می‌شدند و دردِ دلِ آن‌ها را با جان و دل می‌شنیدند و به آن ترتیب اثر می‌دادند، و در این حرکت انسان ‌دوستانه جز خداوند را مدّنظر نداشتند. هیچ فقیر و مسکینی از در خانه حضرت ناامید برنگشت و حتّی خود ایشان به سراغ فقرا می‌رفتند و آن‌ها را به منزل دعوت می‌کردند و به آن‌ها غذا و لباس می‌دادند.(1)
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره اینکه چرا به امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت(ع) می‌گویند، اینچنین می‌نویسند:
امام حسن(ع) تمام توان خویش را در راه انجام امور نیک و خداپسندانه به کار می‌گرفت و اموال فراوانی در راه خدا می‌بخشید. مورخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخشش‌های بی‌سابقه و انفاق‌های بسیار بزرگ و بی‌نظیری ثبت کرده‌اند. آن حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم تقسیم کردند و نصف آن را در راه خدا به فقرا بخشیدند.(2)
از ابن شهر آشوب روایت شده که روزی امام حسن(ع) بر جمعی از گدایان گذشت که پاره‌ای چند از نان خشک‌ها را بر روی زمین گذاشته‌اند و می‌خورند، چون نظر ایشان به آن حضرت افتاد از امام دعوت کردند و حضرت از اسب پیاده شدند و فرمودند: «خدا متکبّران را دوست نمی‌دارد» و با ایشان نشستند و از طعام ایشان تناول کردند و سپس از همه گدایان خواستند که برای صرف غذا به خانه حضرت بروند و حضرت با غذاهای خوب از ایشان پذیرایی کرده و به همه آن‌ها لباس‌های مناسب هدیه دادند.(3)
تاریخ از بخشندگی‌های امام حسن(ع) داستان‌های فراوان به یاد دارد، مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب ده هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.(4)
روایات تاریخی مربوط به بخشش‌های آن حضرت فراوان است که ذکر تفصیلی آن‌ها مناسب این نوشته نیست، وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز سائلی را ناامید بر نمی‌گردانید؟ فرمودند: «من هم سائل درگاه خداوند هستم و می‌خواهم که خدا مرا محروم نسازد و شرم دارم که با چنین امیدی سائلان را ناامید کنم، خداوندی که عنایتش را به من ارزانی می‌دارد، می‌خواهد که من هم به مردم کمک کنم».(5)
به خاطر این بخشندگی‌ها و کارهای نیکی که از سوی امام حسن(ع) در مسیر خیر، احسان و کمک به طبقات درمانده و نیازمند انجام می‌گرفت، آن حضرت را کریم اهل بیت لقب داده اند و با توجه به کرامت‌ها و بخشش‌های کم‌نظیر و گاهی بی‌نظیر آن امام بزرگوار لقب «کریم» برازنده آن حضرت است.

*پی‌نوشت‌ها:
1. زمانی، احمد، حقایق پنهان، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اوّل، سال 1375، ص 268.
2. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، انتشارات هجرت، چاپ هشتم، 1374، قم، ج1، ص 417 ـ پیشوایی، مهدی، سیره ی پیشوایان، نشر مؤسسة تحقیقاتی امام صادق، چاپ دوّم، 1374، ص 90.
3. مجلسی، محمد باقر، جلاء العیون، نشر انتشارات علمیه اسلامیه، ص 241.
4. قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال، پیشین، ص 418.
5. قرشی، باقر شریف، زندگانی امام حسن ـ علیه السّلام ـ ، ترجمه ی فخر الدین حجازی، تهران: نشر بعثت، چاپ اوّل، 1376، ص135

 

 3 نظر

گذرستان

12 آبان 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 

درس های سیزده آبان
سیزدهم آبان به همه ی مستضعفان آموخت که می توانند چپاول گران را به زباله دان تاریخ بسپارند. سیزده آبان به مسلمانان آموخت که در معبد انسانیت، آزادنه و آگاهانه در برابر والایی های ارجمند مکتب توحید، به نماز بایستند، تنها در برابر «اللّه » به کرنش و سجود بنشینند و جز او، همه را طرد کنند. واقعه ی سیزده آبان به دل های مؤمنان قوت بخشید و غروری مقدس و حماسه آفرین را در آنان زنده کرد. پرتوی تابناک از انوار الهی بر آنان تابانید و درس هایی بزرگ از شهادت و رشادت و دلیری به آنان آموخت. در سیزدهم آبان، مردم سرافراز ایران به همه ی مستضعفان جهان نشان داد که دیوار ستم، شکستنی است.

 نظر دهید »

ما واقعا حرف خدا را باور نکردیم

09 آبان 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 

 

 

حضرت آیت‎الله جوادی آملی گفت: این آمریکا هیچ غلطی نمی‎تواند بکند، تعارف هم ندارد، با این‎که فرهنگ ما فرهنگ شهادت است اما تا آمریکا گزینه نظامی را مطرح می‎کند، برخی از وی حساب می‎برند، قرآن می‎فرماید گزینه نظامی روی میز قرآن من است، ما باور نکردیم.

به گزارش رسا، حضرت آیت‎الله عبدالله جوادی آملی، در درس خارج تفسیر خود در مسجد اعظم در ادامه تفسیر سوره مبارکه حجرات گفت: فرمود مؤمنان حتما باید برادرانه زندگی کنند، وظیفه جهان مخصوصا دارالتقریب این است که این نظم برادرانه را حفظ کند، نظام الهی شبیه نظام بهشتی است، همان اوصافی که برای بهشتیان ذکر می‎کند، برای مؤمنان نیز بیان می‎کند.

وی افزود: کسی که در درون او مختصر کینه‎ای باشد، او وارد بهشت نمی‎شود، بلکه پیش از آن شست‎وشو می‎شود، در بهشت جا برای کینه و عداوت و دشمنی نیست، در سوره مبارکه حشر وقتی مؤمنان را معرفی می‎کند، وظایف آنان را ذکر می‎کند و می‎گوید مردان با ایمان نسبت به گذشتگان خود طلب مغفرت می‎کنند، برای شهدا، علما، معلمان و مانند آن، درباره کسانی که با هم زندگی می‎کنند دعا می‎کنند که کینه هیچ مؤمنی در دل آنان نباشد.

مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: این یک بهشتی است که دین می‎سازد،چه نعمت و فرهنگی بالاتر از این است، چه تمدنی بالاتر از این وجود دارد که فرد با هیچ مسلمانی کینه و غل نداشته باشد. این دیگر اجازه نمی‎دهد که یمن و آل‎سعودی پیدا شود و بعد کشت و کشتار راه بیفتد، روح قرآن این است که انسان نسبت به هیچ مؤمنی کینه نداشته باشد، ممکن است در کشورهای بسیاری قرآن بخوانند اما روح قرآن را هر کشوری ندارد.

وی با اشاره به این‎که اسلام به دنبال آن است که فقر را از بین ببرد، خصیصه اسلام این نیست که به فقیر کمک بکنیم که این را هم کافران دارد، اظهار کرد: امام علی(ع) فرمود من اگر فقر را ببینم گردن او را می‎زنم، من اجازه نمی‎دهم که بیکاری باشد، ربا باشد و دزدی باشد، صدقه دادن یک امر عاطفی است و نه یک امر عقلی، آن که عقلی است ایجاد اشتغال و تولید و جلوی بانک‎ها را گرفتن است، شما یک کشوری را پیدا کنید که برای فقرا سازمان و نهاد نداشته باشد.

حضرت آیت‎الله جوادی آملی ادامه داد: پیش از انقلاب در راهپیمایی‎ها، روحانیان جلو بودند، مردم سه جا را آتش می‎زدند، یکی شراب‎فروشی‎ها، یکی بانک‎ها و سینماها را آتش می‎زدند، بعد از انقلاب شراب‎فروشی‎ها سه قسم شد، یک عده واقعا توبه کردند، یک عده فرار کردند و یک عده رفتند در زیرزمین، بعد از انقلاب سینماها سه قسم شدند، یک عده واقعا توبه کردند، یک عده هم فرار کردند و یک عده هم رفتند به دنبال کنسرت‎های زیرزمینی، بانک‎ها اما همچنان باقی ماندند و رباخواری دارند، ما واقعا حرف خدا را باور نکردیم.

وی بیان کرد: این آمریکا هیچ غلطی نمی‎تواند بکند، تعارف هم ندارد، با این‎که فرهنگ ما فرهنگ شهادت است اما تا آمریکا گزینه نظامی را مطرح می‎کند، برخی از وی حساب می‎برند، قرآن می‎فرماید گزینه نظامی روی میز قرآن من است، ما باور نکردیم.

حضرت آیت الله جوادی در ادامه در حالی که بغض گلوی وی را گرفته بود و اشک در چشمانش حلقه زده بود، مراتب تاثر و ناراحتی خود را از وجود ربا در سیستم بانکی ابراز کرد.

وی گفت: ما دلمان می‎خواهیم اقتصاد مقاومتی درست بکنیم، این فقط با سفارش و توصیه که حل نمی‎شود؛ این(ربا) جنگ با خداوند است، الان این پولی که شما می‎گذارید می‎گویند چه تحریم باشد، چه نباشد، چه تورم باشد و چه تورم نباشد، می‎گویند سود دارد و سود علی‎الحساب دارد.

مفسر برجسته قرآن کریم اظهار کرد: درباره بحرین و درباره یمن همه باید دخالت بکنند، باید دستِ ظالم را بگیرند که ظلم نکند، نصیحت و خیرخواهی بکنند، فرمود اگر اختلافی پیدا شد شما سعی بکنید، شما نگویید به ما چه؟ بلکه سعی کنید اصلاح بکنید، الان یمن ببینید چه خبر است، اما کسی از آن خبری نمی‎گیرد، آل‎سعود اکنون جنگ‎های نیابتی راه انداخته‎اند، این کودک‎کشی و زن‎کشی اگر به توصیه قرآن عمل می‎شد، اکنون وجود نداشت.

 5 نظر

خطبه امام سجاد در مسجد شام

04 آبان 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 

یکی از حساس ترین سخنان امام سجاد علیه السلام که تحولی عظیم در بینش مردم نسبت به امویان ایجاد کرد و معادلات یزید را بر هم زد و خط مشی او را نسبت به اهل بیت علیهم السلام کاملاً تغییر داد خطبه ای است که آن حضرت در جمع مردم و رجال سیاسی و دینی شام ایراد کردند. این خطبه که در مسجد شام ایراد گردیده اوج موفقیت امام سجاد علیه السلام در ابلاغ رسالت و تبلیغ عاشورا و تداوم خط شهیدان کربلاست.

در این مجلس یزید ملعون به یکی از خطیبان درگاهش دستور داد تا به مذمت علی علیه السلام و اولادش و به توجیه و تمجید فجایع عاشورا اقدام نماید. خطیب پس از اینکه بر فراز منبر رفت و حمد و ثنای خداوند را بجای آورد فوق العاده از حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) غیبت و بدگوئی کرد و نسبت به بزرگداشت معاویه و یزید سخنانی طولانی گفت و آن ها را به هر عمل نیکوئی نسبت داد.

در این حال امام سجاد(ع) بر آن خطیب فریاد زد و فرمود: ای خطیب، وای بر تو! رضایت مخلوق را بوسیله غضب خالق خریدی. اینک جایگاه خود را در آتش شعله ور دوزخ آماده بنگر و خود را برای آنجا آماده ساز!

آنگاه حضرت به یزید فرمود:

آیا اجازه می دهی من هم با مردم سخن بگویم؟

اما یزید به دلیل ترسی که از افشاگری های امام و نفوذ کلام ایشان داشت به این کار رضایت نداد.

در این حال معاویه پسر یزید به پدرش گفت: خطبه این مرد چه تأثیری دارد؟ بگذار تا هر چه می خواهد، بگوید.

یزید در جواب پسرش گفت: شما قابلیت های این خاندان را نمی دانید، آنان علم و فصاحت را از هم به ارث می برند، از آن می ترسم که خطبه او در شهر فتنه بر انگیزد و وبال آن گریبان گیر ما گردد.

اما مردم شام با اصرار فراوان از یزید خواستند تا امام سجاد علیه السلام نیز به منبر برود.

یزید گفت: اگر او به منبر رود، فرود نخواهد آمد مگر اینکه من و خاندان ابوسفیان را رسوا کرده باشد!

به یزید گفته شد: این نوجوان چه می تواند بکند؟!

یزید گفت: او از خاندانی است که در کودکی کامشان را با علم برداشته اند.

بالاخره در اثر پافشاری شامیان، یزید موافقت کرد که امام علیه السلام به منبر برود.

حضرت سجاد علیه السلام پس از اینکه بر فراز منبر رفت به گونه ای سخنرانی نمود که چشم عموم مردم گریان و قلب آنان ترسان شد. ایشان پس از حمد و ثنای الهی فرمودند:

أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی

ای مردم! خداوند به ما شش خصلت عطا فرموده و ما را به هفت ویژگی بر دیگران فضیلت بخشیده است، به ما ارزانی داشت علم، بردباری، سخاوت، فصاحت، شجاعت و محبت در قلوب مؤمنین را، و ما را بر دیگران برتری داد به اینکه پیامبر بزرگ اسلام، صدیق [امیر المؤمنین علی علیه السلام]، جعفر طیار، شیر خدا و شیر رسول خدا صلی الله علیه و آله [حمزه]، و امام حسن و امام حسین علیه السلام دو فرزند بزرگوار رسول اکرم صلی الله علیه و آله را از ما قرار داد. [با این معرفی کوتاه] هر کس مرا شناخت که شناخت، و برای آنان که مرا نشناختند با معرفی پدران و خاندانم خود را به آنان می شناسانم.

أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنَی أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَی أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّی أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَی الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی أَنَا ابْنُ مَنْ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّی بِمَلَائِکَةِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَی إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَی أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَی أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّی قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ

ای مردم! من فرزند مکه و منایم، من فرزند زمزم و صفایم، من فرزند کسی هستم که حجر الاسود را با ردای خود حمل و در جای خود نصب فرمود، من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم، من فرزند بهترین حج کنندگان و تلبیه گویان هستم، من فرزند آنم که بر براق سوار شد، من فرزند پیامبری هستم که در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی سیر کرد، من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرة المنتهی برد و به مقام قرب ربوبی و نزدیکترین جایگاه مقام باری تعالی رسید، من فرزند آنم که با ملائکه آسمان نماز گزارد، من فرزند آن پیامبرم که پروردگار بزرگ به او وحی کرد، من فرزند محمد مصطفی و علی مرتضایم، من فرزند کسی هستم که بینی گردنکشان را به خاک مالید تا به کلمه توحید اقرار کردند.

أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَیْفَیْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَیْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ وَ لَمْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَةَ عَیْنٍ أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ النَّبِیِّینَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِینَ وَ یَعْسُوبِ الْمُسْلِمِینَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِینَ وَ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ تَاجِ الْبَکَّائِینَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِینَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِینَ مِنْ آلِ یَاسِینَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَنَا ابْنُ الْمُؤَیَّدِ بِجَبْرَئِیلَ الْمَنْصُورِ بِمِیکَائِیلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِینَ وَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِینَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَی مِنْ قُرَیْشٍ أَجْمَعِینَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِینَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِینَ وَ مُبِیدِ الْمُشْرِکِینَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِی اللَّهِ عَلَی الْمُنَافِقِینَ وَ لِسَانِ حِکْمَةِ الْعَابِدِینَ وَ نَاصِرِ دِینِ اللَّهِ وَ وَلِیِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِکْمَةِ اللَّهِ وَ عَیْبَةِ عِلْمِهِ

من پسر آن کسی هستم که برابر پیامبر با دو شمشیر و با دو نیزه می رزمید، و دو بار هجرت و دو بار بیعت کرد، و در بدر و حنین با کافران جنگید، و به اندازه چشم بر هم زدنی به خدا کفر نورزید، من فرزند صالح مؤمنان و وارث انبیا و از بین برنده مشرکان و امیر مسلمانان و فروغ جهادگران و زینت عبادت کنندگان و افتخار گریه کنندگانم، من فرزند بردبارترین بردباران و افضل نمازگزاران از اهل بیت پیامبر هستم، من پسر آنم که جبرئیل او را تأیید و میکائیل او را یاری کرد، من فرزند آنم که از حرم مسلمانان حمایت فرمود و با مارقین و ناکثین و قاسطین جنگید و با دشمنانش مبارزه کرد، من فرزند بهترین قریشم، من پسر اولین کسی هستم از مؤمنین که دعوت خدا و پیامبر را پذیرفت، من پسر اول سبقت گیرنده ای در ایمان و شکننده کمر متجاوزان و از میان برنده مشرکانم، من فرزند آنم که به مثابه تیری از تیرهای خدا برای منافقان و زبان حکمت عباد خداوند و یاری کننده دین خدا و ولی امر او، و بوستان حکمت خدا و حامل علم الهی بود.

سَمِحٌ سَخِیٌّ بَهِیٌّ بُهْلُولٌ زَکِیٌّ أَبْطَحِیٌّ رَضِیٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِیمَةً وَ أَشَدُّهُمْ شَکِیمَةً أَسَدٌ بَاسِلٌ یَطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّةُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّةُ طَحْنَ الرَّحَی وَ یَذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ لَیْثُ الْحِجَازِ وَ کَبْشُ الْعِرَاقِ مَکِّیٌّ مَدَنِیٌّ خَیْفِیٌّ عَقَبِیٌّ بَدْرِیٌّ أُحُدِیٌّ شَجَرِیٌّ مُهَاجِرِیٌّ مِنَ الْعَرَبِ سَیِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَی لَیْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَیْنِ وَ أَبُو السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ذَاکَ جَدِّی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ قَالَ أَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ

او جوانمرد، سخاوتمند، نیکوچهره، جامع خیرها، سید، بزرگوار، ابطحی، راضی به خواست خدا، پیشگام در مشکلات، شکیبا، دائما روزه دار، پاکیزه از هر آلودگی و بسیار نمازگزار بود. او رشته اصلاب دشمنان خود را از هم گسیخت و شیرازه احزاب کفر را از هم پاشید. او دارای قلبی ثابت و قوی و اراده ای محکم و استوار و عزمی راسخ بود وهمانند شیری شجاع که وقتی نیزه ها در جنگ به هم در می آمیخت آنها را همانند آسیا خرد و نرم و بسان باد آنها را پراکنده می ساخت. او شیر حجاز و آقا و بزرگ عراق است که مکی و مدنی و خیفی و عقبی و بدری و احدی و شجری و مهاجری است، که در همه این صحنه ها حضور داشت.او سید عرب است و شیر میدان نبرد و وارث دو مشعر، و پدر دو فرزند: حسن و حسین. آری او، همان او [که این صفات و ویژگی های ارزنده مختص اوست] جدم علی بن ابی طالب است. آنگاه گفت: من فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهانم.

حضرت سجاد علیه السلام آنقدر به این حماسه مفاخره آمیز ادامه داد تا اینکه صدای مردم به ضجه و گریه بلند شد. چون یزید ترسید مبادا فتنه بپا شود لذا دستور داد تا مؤذن شروع به اذان کرد و سخن امام سجاد را قطع نمود.

وقتی مؤذن گفت:

اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُ أَکْبَرُ

حضرت سجاد فرمود: چیزی از خدا بزرگتر نیست.

هنگامی که مؤذن گفت:

أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ

علی بن الحسین فرمود: مو، پوست، گوشت و خون من به یگانگی خدا شهادت می دهند.

موقعی که گفت:

أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ

در این حال امام سجّاد علیه السلام عمامه خویش را از سر برداشت و خطاب به مؤذّن گفت: تو را به حقّ محمّد ساکت باش تا من سخنی بگویم. آنگاه از بالای منبر خطاب به یزید فرمودند:

ای یزید! این پیغمبر، جد من است و یا جد تو؟ اگر گویی جد من است، همه می دانند که دروغ می گویی، و اگر جد من است پس چرا پدر مرا از روی ستم کشتی و مال او را تاراج کردی و اهل بیت او را به اسارت گرفتی؟! حضرت این جملات را گفت و دست برد و گریبان چاک زد و گریست و گفت:

به خدا سوگند اگر در جهان کسی باشد که جدش رسول خداست، آن منم، پس چرا این مرد، پدرم را کشت و ما را مانند رومیان اسیر کرد؟! آنگاه فرمود: ای یزید! این جنایت را مرتکب شدی و باز می گویی: محمد رسول خداست؟! و روی به قبله می ایستی؟! وای بر تو! در روز قیامت جد و پدر من در آن روز دشمن تو هستند.

در این هنگام یزید فریاد زد که مؤذن اقامه بگوید! و آنگاه در میان مردم هیاهویی برخاست، بعضی نماز گزاردند و گروهی نماز نخوانده پراکنده شدند.
بازتاب خطبه امام سجاد علیه السلام

هنگامی که امام سجاد علیه السلام آن خطبه رسا را ایراد فرمود، مردم حاضر در مسجد را سخت تحت تأثیر قرار داد و انگیزه بیداری را در آنان برانگیخت و به آنان جرأت و جسارت بخشید.

روایت شده است که یکی از دانشمندان یهود که در آن مجلس حضور داشت به یزید گفت:

این جوان کیست؟

یزید گفت: او علی بن الحسین است.

یهودی گفت: حسین کیست؟

یزید در جواب گفت: پسر علی بن ابی طالب می باشد.

عالم یهودی گفت: مادر حسین کیست؟

یزید گفت: فاطمه دختر محمّد.

یهودی گفت: سبحان اللَّه!! این حسین پسر دختر پیامبر شما است و مع ذلک او را با این سرعت کشتید. چه بد با ذرّیه پیامبر خدا رفتار کردید!! بخدا قسم اگر حضرت موسی یک نوه از صلب خود در میان ما یهودیان به یادگار می نهاد ما او را پرستش می کردیم، ولی شما که دیروز پیغمبر خود را از دست داده اید امروز برجستید و پسر او را شهید کردید؟ اف بر شما، چه بد امتی هستید!

در این حال یزید عصبانی شد و فرمان داد تا او را بزنند.

در این هنگام آن یهودی برخاست و گفت:

اگر می خواهید مرا بزنید بزنید، می خواهید بکشید بکشید، رها می کنید رها کنید؛ در هر صورت من در تورات می نگرم که می گوید: هر کسی ذریه پیامبری را بکشد تا زنده باشد همیشه ملعون خواهد بود و هنگامی که بمیرد دچار آتش جهنم خواهد شد.

 

منبع : کتاب بحارالانوار جلد 45؛ کتاب نفس المهموم , اختصاصی پایگاه حوزه

 1 نظر

هفت روز است اسیر سفرم

26 مهر 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

غصه‌ی جانسوز تو و قاسم و عباس و علی‌اكبر و جعفر شده داغ جگرم

سایه‌ٔ سنگین سرت روی سرم

خم شده دیگر کمرم

بعد تو بی بال و پرم

درد و بلایت به سرم ، كاش كه چشمی بگشایی و ببینی كه در این داغ جدایی چه به روز من و اطفال حرم آمده ای ماه خدایی

آن قدر سخت گرفتند به ما بعد تو در راه

كه از ما نرسیده است به كوفه

به جز سایه‌ی آهی .

هفت روز است به جای تو و عباس شدم همسفر سایه‌ی خولی و سنان

هر طرفی چشم من افتاد، غمی روی دل افتاد

كه نا گاه در آن كوچه‌ی تنگ از همه جا بارش سنگ آمد و یك پیرزن از جنس جهنم به كسی قول طلا داد كه با نیزه به نزدیكی بامش برود

لحظه‌ای آمد و دنیا به سرم ریخت كه سنگی به سر زخمی تو بوسه زد و سر ز روی نیزه‌ات افتاد

رقیه به سویت خم شد و تا خواست كه نامت ببرد شانه‌ی زنجیر ، حصاری به پرش شد ، پُرِ سرباز همه دور و برش شد،

نیش تلخ دو سه شلاق عجب درد سرش شد

تنش انگار حصیری است پر از تار سیاهی.

هفت روز است پرستار حرم زینب كبراست

سپر و حامی و غم خوار حرم زینب كبراست

پدر و مادر و دلدار حرم زینب كبراست

و وقتی همه خوابند نگهبانی بیدار حرم زینب كبراست

چه گویم كه ابالفضل علمدار حرم زینب كبراست

به خداوند قسم حیدر كرار حرم زینب كبراست

پس از حضرت حق و پسر خون خداوند، نگهدار حرم زینب كبراست
ولی چشم به نیزه ست كه از چشم تو بر خسته‌ی این راه رسد نیم نگاهی..

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 58
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 189

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 291
  • دیروز: 276
  • 7 روز قبل: 2618
  • 1 ماه قبل: 4686
  • کل بازدیدها: 284059
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن