روح بلند...
امام صادق(ع) می فرمایند:
روح مؤمن با روح خدا در اتصال است، شدیدتر از اتصالی که شعاع خورشید با خورشید دارد.
الکافی،ج2، ص166
***********
ما باید توجه کنیم که وجود ما تنها در تن خلاصه نمی شود، اگر بدانیم از کجا آمده ایم و به کجا می خواهیم برویم این چند صباح را خیلی جدی نمی گیریم؛ اگر از گفته کسی ناراحت شدیم، این علامت کوچکی ماست، روح می تواند اینقدر بلند باشد که این تلنگرها به آن اثر نکند.
حجت الاسلام و المسلمین فرحزاد، برنامه سمت خدا
لباس بهشتی
مرحوم حاج شیخ عباس قمی نقل می کند که:
حضرت خدیجه (سلام الله علیها) در شب رحلتشان به پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) عرض کردند: یا رسول الله چند مطلب را میخواهم به شما عرض کنم. اول اینکه من را ببخشید چون من قدر شما را ندانستم و نتوانستم آنطور که شایسته شما باشد به شما خدمت کنم. پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ایشان پاسخ دادند: تو کوتاهی نکردی و هرچه از دستت برآمد انجام دادی.
حضرت خدیجه ادامه دادند: مطلب دوم اینکه پس از من این دختر یتیم می شود. این دختر سه ساله را به شما میسپارم و مواظب او باشید.
سپس عرض کردند: مطلب سوم را حیا میکنم به شما بگویم؛ لطفا از اتاق تشریف ببرید تا دخترم فاطمه داخل شود؛ به او میگویم که به شما عرض کند.
پس از این سخن، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به اتاق وارد شدند. خدیجه(سلام الله علیها)، فاطمه(سلام الله علیها) را به آغوش کشیدند و به او گفتند: دخترم به پدرت رسول الله بگو که من هرچه داشتم در راه اسلام خرج کردم و الان برای تهیه کفن خود پولی ندارم. من از قبر میترسم؛ از پدرت میخواهم که لباس خود را کفن من قرار دهد تا از عذاب قبر در امان باشم.
حضرت زهرا(سلام الله علیها) این سخنان مادر را به پیامبر(صلی الله علیه وآله) منتقل کردند که ناگهان جبرئیل نازل شد و عرض کرد: “خداوند عزوجل فرمود: که خدیجه تمام اموالش را در راه ما خرج کرد و سزاوار است که ما برایش کفن بفرستیم” و بدینگونه خداوند از بهشت برای این بانوی بانوان کفن فرستاد.
پیامبر(صلی الله علیه وآله) نیز آن ردای خویش را که با آن نماز شب می خواندند و عبادت میکردند به خدیجه دادند. پس در حقیقت حضرت خدیجه(سلام الله علیها) با دو کفن ـ یکی لباس بهشتی و دیگری لباس پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) ـ به خاک سپرده شدند.
وقتی شخصیتی رحلت میکند، یک روز، یک هفته یا حداکثر چهل روز برای او عزای عمومی اعلام می کنند. اما پیامبر (صلی الله علیه وآله) پس از رحلت حضرت خدیجه (سلام الله علیها) یک سال عزای عمومی گرفتند و آن سال را سال اندوه (عام الحزن) نامیدند.
تمجید از خدمات همسر
به بهانه سالروز وفات ام المومنین حضرت خدیجه (س)
از عایشه نقل شده است : « هرگاه یاد خدیجه می شد ، پیامبر (ص) به بهترین شکلی از او تعریف می نمود.
روزی به پیامبر (ص) گفتم : چرا هنوز از خدیجه یاد می کنی ، در حالی که خدا همسری بهتر از او به تو داده است؟!
پیامبر (ص) فرمودند : خداوند همسری بهتر از او به من نداده است ؛ هنگامی که مردم مرا دروغگو پنداشتند ، خدیجه مرا تصدیق نمود و هنگامی که مردم محرومم کردند ، او دارایی اش را در اختیارم گذاشت ، و خداوند فقط از خدیجه به من فرزند داد ».
الإفصاح شیخ مفید ، ص ۲۱۷ ؛ مسند احمد حنبل ، ج ۴۱ ، ص ۳۵۶،
جمال محبوب، عاشق را سیر می کند
در مهمانی خدا وقتی صاحبخانه را شناختی ، مشاهده ی جمال او سیرت می کند و دیگر از غذا می افتی ، بدون غذا سیر و بدون ثروت غنی خواهی بود .
شرح استاد : در همین عشق مجازی این دنیا هم همینطور است که عاشق و معشوق که عاشق هم هستند ، وقتی عاشق در محضر معشوق باشد و همین لذت حضور در محضر او و تماشای جمال او، عاشق را سیر می کند و حتی یاد خودش را هم فراموش می کند و حتی شاید ساعتها از وقت غذایش هم بگذرد ولی اصلاً یاد گرسنگی نیافتد ، چون جمال محبوب او را سیر می کند .
یک پله بالاتر بیائید و در همین جلسات معنوی یاد اهل بیت (ع) درست دقت کنید که شاید ساعتها انسان در جلسه بنشیند و ذره ای گرسنگی به انسان دست ندهد . چون انسان از راه باطن تغذیه می شود . بنابراین جمال محبوب انسان را سیر می کند و انسان را از خورد و خوراک می اندازد .
در ضیافت الهی در ماه مبارک رمضان ، آیا غیر از این است که مؤمن از خورد و خوراک می افتد ؟ روزه یعنی چه ؟ مؤمن حقیقی در صیافت الهی چنان جذب تماشای الهی است که از غذا خوردن سیر می شود ، و لذا روزه می گیرد . این خاصیت عشق است که انسان را سیر می کند .
وقتی حضرت موسی (ع) دعوت شد به ملاقات با خداوند متعال و این سفری که سی روز طول کشید ، حضرت از شوق دیدار در طول این مسیر نه چیزی خوردند و نه چیزی آشامیدن .
شرط زنده بودن بدن ما خوردن و آشامیدن و نفس کشیدن نیست . این مرتاضها را نگاه کنید که حتی مقام معنوی هم ندارند . آنها را داخل تابوت می گذارند و تابوت را هم میخ می زنند و او را ته قبر می گذارند و رویش را هم خاک می ریزند و هفتاد روز بعد میروند و خاک را می کنند و در تابوت را که باز می کنند مرتاض بلند می شود و راه می افتد . خوب این چطوری می شود در این مدت هفتاد روز ؟
باید به این باور برسیم که شرط زنده بودن این نیست که وابسته باشیم به خوردن و آشامیدن و تنفس کردن . البته این به آن معنا نیست که انسان دیگر چیزی نخورد و نیاشامد و یا نفس نکشد بلکه اینها نشانه ای است که انسان می تواند از جای دیگر تغذیه کند . انشاءالله به گونه ای بشویم که به سیری روح دست پیدا کنیم و به حالت استغناء روح برسیم که بی نیاز از همه خلق می شود . بی نیازی ، مقام بزرگی است تا این حالت دَلگی و گدا صفتی و حرص و طمع و ولعی که در روح است خاموش بشود . غنا در خارج قابل به دستیابی نیست چون ثروت نمی تواند انسان را بی نیاز کند . در روایات داریم که ثروت همچون آب دریای شور است که انسان هر چه میخورد بیشتر تشنه تر می شود .
غنا و بی نیازی مربوط به روح انسان است و این جمال محبوب است که این روح را تغذیه می کند .
منبع: فرمایشات مرحوم دولابی _ حکمت متعالی
میلاد با سعادت حضرت قاسم بن الحسن(ع) مبارک باد
السلام علیک یا قاسم بن الحسن علیه السلام
آن ماه که روشنگرهر انجمن است مجموعه ای از فضایل پنج تن است
در شادی و غم دست توسل ما را بر دامن لطف قاسم بن الحسن است
میلاد با سعادت الگوی همه نوجوانان
حضرت قاسم بن الحسن علیه السلام
مبارک باد
تمام عیار مهمان شویم
وقتی مهمان می شویم خوبست تمام عیار مهمان شویم .
شرح استاد : این گفتار یعنی این که حق مهمان بودن را درست و تمام عیار ادا کنیم .
ماه رمضان شهرالله و ضیافت الله است . اگر همیشه با خدا معامله داشته باشید ، همه ماهها برای شما شهر الله خواهد بود و همیشه خود را در ضیافت الله مهمان خدا خواهید یافت و نفستان تسبیح و خوابتان عبادت و اعمالتان مقبول و دعایتان مستجاب خواهد بود .
تمام عباداتی که خداوند متعال در زندگی برای ما مقرر کرده ، اینها یک تمرینات کوچکی است و مانند یک مانور کوچک است ، مثل این مانورهای نظامی که نظامیان برای جنگیدن می کنند که روزی که جنگ واقعی رسید آماده باشند . ما این تمرینات (عبادات) را انجام می دهیم تا تمام زندگیمان به آن رنگ در بیاید . این پنج وعده نماز را بجا می آوریم اما نه اینکه نماز فقط این پنج وعده است بلکه :