تأثیر الله اکبر
وقتی شما میگویید اللَّه اکبر، اگر از عمق روح و دل بگویید،عظمت الهی در نظرتان تجسم پیدا میکند.
وقتی که عظمت الهی در دل شما پیدا شد،محال است کسی به نظرتان بزرگ بیاید، محال است از کسی بترسید، در مقابل کسی خضوع و خشوع کنید.
این است که بندگی خدا آزادی آور است.
اگر انسان خدا را به عظمت بشناسد،بنده او میشود و لازمه بندگی خدا آزادی از غیر خداست.
گفت:
نشوی بنده تا نگردی حر
نتوان کرد ظرف پر را پر
چند گویی که بندگی چه بود
بندگی جز شکندگی نبود
بندگی خدا همیشه مساوی است با آزادشدن از غیر خدا؛
چون ادراک عظمت الهی همیشه ملازم است با ادراک حقارت غیر خدا، و وقتی انسان غیر خدا را هرچه بود حقیر و کوچک دید،محال است حقیر را از آن جهت که حقیر است بندگی کند.
حقیر را انسان به غلط عظیم میبیند که بندگی میکند.
اذکارنماز مثل:
سُبْحانَ اللَّه،
الْحَمْدُ للَّهِ،
سُبْحانَ رَبِّی الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ،
سُبْحانَ رَبِّی الْاعْلی وَ بِحَمْدِه
و «شهادت» ها هر کدام رمزی دارند.
شخصی از حضرت علی علیه السلام سؤال کرد: چرا ما در هر رکعت نماز دو بار سجده میکنیم؟ همینطور که یک بار رکوع میکنیم یک بار هم سجده کنیم.
چه خصوصیتی در خاک است؟
امیرالمؤمنین این آیه را خواند:
مِنْها خَلَقْناکمْ وَ فیها نُعیدُکمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکمْ تارَةًاخْری
اول که سر بر سجده می گذاری و برمیداری یعنی مِنْها خَلَقْناکمْ.همه ما از خاک آفریده شدهایم، تمام این پیکر ما ریشهاش خاک است، هرچه هستیم از خاک به وجود آمده ایم.
دومرتبه سرت را به خاک بگذار، یادت بیاید که میمیری و باز به خاک برمیگردی. دوباره سرت را از خاک بردار و یادت بیفتد که یک بار دیگر از همین خاک محشور و مبعوث خواهی شد.
آزادی_معنوی_ص_۱۰۴و۱۰۵
اخلاص امام على (عليه السلام)
1ـ ابن شهرآشوب گويد: وقتى امير مؤمنان(ع) بر عمرو بن عبدود دست يافت او را ضربت نزد و نكشت، او به على(ع) دشنام داد و حذيفه پاسخش داد، پيامبر(ص) فرمود: اى حذيفه ساكت باش، خود على سبب درنگش را خواهد گفت. آنگاه على(ع) عمرو را از پاى در آورد. چون به حضور رسول خدا(ص) رسيد پيامبر سبب را پرسيد، على(ع) عرضه داشت: او به مادرم دشنام داد و آب دهان به صورتم افكند، من ترسيدم كه براى تشفى خاطرم گردن او را بزنم، از اين رو او را رها كردم، چون خشمم فرو نشست او را براى خدا كشتم. (1)
2ـ علامه مجلسى(ره) گويد: صبحگاهى رسول خدا(ص) به مسجد آمد و مسجد از جمعيت پر بود، پيامبر فرمود: امروز كدامين شما براى رضاى خدا از مال خود انفاق كرده است؟ همه ساكت ماندند، على(ع) گفت: من از خانه بيرون آمدم و دينارى داشتم كه مىخواستم با آن مقدارى آرد بخرم، مقداد بن اسود را ديدم و چون اثر گرسنگى را در چهره او مشاهده كردم دينار خود را به او دادم. رسول خدا(ص) فرمود: (رحمت خدا بر تو) واجب شد.
مرد ديگرى برخاست و گفت: من امروز بيش از على انفاق كردهام، مخارج سفر مرد و زنى را كه قصد سفر داشتند و خرجى نداشتند هزار درهم پرداختم. پيامبر(ص) ساكت ماند. حاضران گفتند : اى رسول خدا، چرا به على فرمود: «رحمت خدا بر تو واجب شد» و به اين مرد با آنكه بيشتر صدقه داده بود نفرمودى؟ رسول خدا(ص) فرمود: مگر نديدهايد كه گاه پادشاهى خادم خود را كه هديه ناچيزى برايش آورده مقام و موقعيتى نيكو مىبخشد و از سوى خادم ديگرش هديه بزرگى آورده مىشود ولى آن را پس مىدهد و فرستنده را به چيزى نمىگيرد؟ گفتند: چرا، فرمود : در اين مورد هم چنين است، رفيق شما على دينارى را در حال طاعت و انقياد خدا و رفع نياز فقيرى مؤمن بخشيد ولى آن رفيق ديگرتان آنچه داد همه را براى معاندت و دشمنى با برادر رسول خدا داد و مىخواست بر على بن ابيطالب برترى جويد، خداوند هم عمل او را تباه ساخت و آن را وبال گردن او گردانيد. آگاه باشيد كه اگر با اين نيت از فرش تا عرش را سيم و زر به صدقه مىداد جز دورى از رحمت خدا و نزديكى به خشم خدا و در آمدن در قهر الهى براى خود نمىافزود. (2)
فزت و رب الکعبه
شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود
فریاد بیصدا، غم دل بود و آه بود
دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او
صبح سفید همچو دل شب سیاه بود
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟
زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود
خونش نصیب دامن محراب کوفه شد
آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود
یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید
اشک شبش به غربت روزش گواه بود
دستش برای مردم دنیا نمک نداشت
عدلش به چشم بینگهان اشتباه بود
همصحبتی نداشت که در نیمههای شب
حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود
مولا پس از شهادت زهرا غریب شد
زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود
وقتی که از محاسن او میچکید خون
عباس را به صورت بابا نگاه بود
«میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون
رویـی کـه بهـر گمشـدگان شمـع راه بود
استاد سازگار
واژه های رنگ باخته!
واژه های رنگ باخته!
در هیاهوی زندگی امروز انگار بسیاری از واژه ها، دیگر رنگ باخته . برادری، شرف، بزرگواری … گویی به زمان دیگری تعلق دارند. به زمانی كه پدری درعین بی نیازی، می پرسد آنچه را كه می داند و پسر می گوید با آنكه می داند پدر بی نیاز است از شنیدن آن، تا كه شاید زمانی دیگر خسته ای چون من، تو، ما، بیگانگی خویش را با این كلمات بشكند …
امیر المومنین علیه السلام : فرزندم درستی چیست ؟
حسن بن علی علیه السلام: پدر، درستی، از میان برداشتن بدی ها بوسیله ی نیكی هاست .
شرف چیست ؟
نیكی كردن به خویشاوندان و تحمل بدی ایشان .
جوانمردی چیست ؟
پاكدامن بودن …
پستی چیست ؟
به چیزهای خرد نظر داشتن و از اندك چیزی دریغ ورزیدن .
كرم چیست ؟
بخشیدن قبل از خواستن …
فرومایگی چیست ؟
راحت خود را خواستن و به همسر بی اعتنایی كردن .
جود چیست ؟
بذل و بخشش در حال تنگ دستی و توانگری.
بخل چیست ؟
آنچه كه داری را شرافت(خود) پبنداری و آنچه كه انفاق می كنی را تلف شده بدانی.
برادری چیست ؟
وفاداری در سختی و آسایش.
مهربانی با یتیمان
مهربانی با یتیمان
محبت و عطابخشی اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام حسن مجتبی علیه السلام زبانزد عام و خاص گردیده بود. او كه دارای قلبی پاك و رؤوف و پر مهر نسبت به دردمندان و تیرهبختان جامعه داشت، همانند پدرش علی بن ابی طالب علیهالسلام با خرابهنشینان دردمند و اقشار مستضعف و كم درآمد همراه و همنشین میشد، درد دل آنان را با جان و دل میشنید و به آن، ترتیب اثر میداد و در این حركت انساندوستانه جز خدا را نمیدید و اجرش را جز از او نمیطلبید و او بارزترین مصداق آیه شریفه ذیل بود:.
“الَّذینَ یُنْفِقُونَ أمْوالَهُم بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ سِرّاً وَ عَلانِیَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلا خَوْف عَلَیْهِمْ وَلاهُمْ یَحْزَنُونَ” (1)؛
آنانی كه اموال خود را شب و روز، پنهانی و آشكارا انفاق میكنند، مزدشان در نزد پروردگارشان خواهد بود، نه ترسی و نه غم و اندوهی بر دل آنها راه پیدا خواهد كرد.
از این روی هر ناتوان و ضعیف و درماندهای درِ خانه آن حضرت را میكوبید. چه بسا افرادی از شهر و دیارهای دیگر به امید دستگیری امام مجتبی علیه السلام به مدینه منوره میآمدند و از آن دریای جود و كرم بهره میجستند. در میان مستمندان سادات و غیرسادات و در راه ماندگان و از راه رسیدگان و … دیده میشد. گاه بر اساس خواسته آنان، هزینه سفر، ازدواج و زندگى، هزینه مداوای مریض و دیگر نیازمندیهای آنان را پرداخت مینمود و گاه بدون هیچ گونه پرسش بر آنان ترحم میكرد.
تمرین خوش اخلاقی
امام علی علیه السّلام فرمودند:
رَوِّضوا أنفُسَکُم عَلَی الأخلاقِ الحَسَنَةِ فَإنَّ العَبدَ المُؤمِنَ یَبلُغُ بِحُسنِ خُلقِهِ دَرَجَةَ الصّائِمِ القائِمِ:
خودتان را به خوش اخلاقی تمرین و ریاضت دهید،زیرا که بنده مسلمان با خوش اخلاقی خود به درجه روزه گیر شب زنده دار می رسد.
تحف العقول ص111