• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

آغاز دهه حسنیه (دهه آخر ماه صفــر)

«اربعین حسینی» امکان حضور در تاریخی دیگر

06 آبان 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

«استاد اصغر طاهرزاده»


بسم الله الرحمن الرحیم


1. مبانی فکری بنده در تفکر نسبت به حضور تاریخی، آیات و روایات زیر است:     رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»


یعنی در هر روزگاری نفحات الهی وزیدن می‌کند، سعی کنید خود را در معرض نفحات روزگار و تاریخ خود قرار دهید.


امام صادق (ع) می‌فرمایند: «فِی حِکْمَةِ آلِ دَاوُدَ عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ یَکُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه‏» در دستورهاى حکیمانه‌ی آل داود چنین آمده است که وظیفه‌ی انسان خردمند است که زمانه‌ی خویش را بشناسد.


و قرآن در آیه می‌فرماید: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی‏ شَأْن» (الرحمن/29)


در هر روزگاری خداوند در شأنی است و به صورتی که مخصوص آن روزگار است و مطابق نیاز و تقاضای انسان‌ها است، به صحنه می‌آید.


و نیز می‌فرماید:


«وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْر لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُون» (نحل/44)


ای پیامبر! ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم تبیین کنی آن‌چه بر آن‌ها نازل شده و آن‌ها را در برگرفته.


و در راستای آن‌که نحوه‌ای از وحی بر مؤمنین و یاران پیامبران نازل می‌شود، می‌فرماید:


«وَ إِذْ أَوْحَیْتُ إِلَى الْحَوارِیِّینَ أَنْ آمِنُوا بی‏ وَ بِرَسُولی‏‏» (مائده/111)


به یاد آر آن‌گاه که بر حوارییین وحی کردیم که به من و به رسول من ایمان بیاورید.

2. اربعین؛ به عنوان «امکان حضور در تاریخی دیگر» موضوعی است که باید در آن برای عزیزان معنای «حضور تاریخی» تبیین شود و متوجه شویم با چه احساسی باید حضور تاریخی خود را در رخدادی که در صورت اربعین در این سال‌ها ظهور کرده است، دریابیم، که البته این از مشکل‌ترین قسمت‌های فهم است از آن جهت که باید ماورای عقل مدرن به موضوعی نظر کرد که فعلاً در حال تولد است و خود را در طی یک فرآیند می‌نمایاند و بدون آن‌که یک فکر حصولی باشد، در درون جان آدمیان سر برمی‌آورد و در قول و فعل‌شان سریان می‌یابد، مانند آن‌که بدیهیات اولیه‌ انسان را در بر می‌گیرد. از این جهت می‌توان گفت جریان اربعین در این تاریخ، وجهی از فطرت تاریخی ما است که ما را فرا گرفته.

3. این مسلّم است که بدون درک زمانه، هیچ قدمی به سوی آینده‌ی خود نمی‌توان برداشت و رخداد اربعین در این تاریخ، همان تاریخی است که می‌توانیم با قرارگرفتن در آن، سرنوشت خود را از بند غرب آزاد کنیم و تاریخ پایان‌یافتگی غرب را نشان دهیم که این همان تاریخِ سست‌شدن عهد انسان با سکولاریته و اقامه‌ی رابطه‌ی انسان با خداست.4. اربعین در این تاریخ ظهور تعرّض انسان به اومانیسم و اعتراض به تقلیل گوهر آدمی است که در چهارصدساله‌ی اخیر توسط اومانیسم شکل گرفته، و بدین لحاظ چیزی در انسانِ این تاریخ رخ داده و بر هستی او حاکم گردیده که دیگر نمی‌تواند در تاریخی زندگی کند که قوام آن را اومانیسم شکل داده است.

5. ما همان‌طور که در سُنن الهی قرار داریم، اگر از حضور خود در آن سنن آگاه شویم راهِ آینده نسبت به آن سنن در مقابل ما گشوده می‌شود. به همین معنا ما در تاریخی هستیم که اربعین به صورتی خاص ظهور کرده که اگر از حضور خود در این رخداد آگاه شویم، راهِ آینده‌ی تاریخ ما در مقابل ما گشوده خواهد شد و دیگر در توهّمات بشرِ غرب‌زده قدم نخواهیم زد.

6. باید ابتدا این موضوع روشن شود که آیا آن‌چه در این سال‌ها در سالگرد اربعین حضرت سیدالشهداءu پیش آمده، یک اتفاق است یا یک ضرورت تاریخی؟ یک عمل عبادی است همانند پیاده به کربلارفتن‌های سال‌های گذشته و یا تغییر نگاه به اربعینی است که ظرفیت حضور در تاریخی را دارد که حضرت امام عسکری (ع) با توصیه به حفظ آن می‌خواهند شیعیان از سیطره‌ی حاکمیت متوکل عباسیِ زمانه رهایی یابند؟

7. در راستای ایفای نقش فعّال در تاریخی که امام حسین (ع) آن را فتح کردند، امام صادق (ع) به ما فرموده‌اند:


زائر حسین (ع) اگر بداند چه اجر و ثواب دنیوى و اخروى برای او هست، پیوسته در حال زیارت حضرت خواهد بود. می‌فرمایند: زائر حسین (ع) چون از زیارت بر مى ‏گردد هیچ گناهى بر او نیست «وَ قَدْ رُفِعَ لَهُ مِنَ الدَّرَجَاتِ مَا لَا یَنَالُهُ الْمُتَشَحِّطُ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و حق تعالى درجه‏اش را آن قدر مرتفع و عالى مى‏ گرداند که آنان که در راه خدا به خون خویش آغشته شده ‏اند به آن دسترسى نداشته و مقام و منزلتشان در حدّ او نمى‏ باشد (کامل الزیارات، ص: 297)

 

 

 

8. امام باقر(ع) می‌فرمایند: ‏

«لَوْ یَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ(ع) مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقا»،


اگر مردم مى‏ دانستند که در زیارت قبر حضرت حسین بن على «علیهماالسّلام» چه فضل و ثوابى است، حتماً از شوق و ذوق قالب تهى مى‏ کردند زیرا در تاریخی خود را حاضر می‌کردند که خدا در آن ظهور دارد. (کامل الزیارات، ص: 142)

و در ادامه برای آن‌که ما را متوجه‌ی فتح تاریخی کنند حرکت شهدای بدر را مطرح می‌کنند که منشاء تاریخ اسلام شد. می‌فرمایند:


«وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْر» و در این حضور تاریخی هزار برابر فتح تاریخی شهداء بدر، اقدام تاریخی صورت می‌گیرد، به همان معنایی که امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌فرمایند عزاداری برای امام حسین (ع) یک اقدام سیاسی است تا ملت‌ها بسیج و یک‌پارچه شوند و این‌همه آسیب‌پذیر نباشند.

9. رخداد تاریخی، یک نوع آشکارشدن است برای جان انسان، مثل فهمیدن‌های معمولی نیست، انسان در آن واقع می‌شود و اگر نسبت به آن خودآگاهی پیدا کند می‌تواند از آن تغذیه کند و با آن هماهنگ گردد، در آن صورت به داخل آن رخداد کشیده می‌شود و در آن حالت امری معنادار، اعتبار خود را بر آن فرد یا ملت‌ حاکم می‌گرداند و به آن ملت خطاب می‌کند و آن ملت آن معنا را از خود می‌کند و حاضر می‌شود با آن زندگی کند و به آن آری بگوید و آن را از خود کند.

ما در اربعینی که این سال‌ها ظهور کرده است، در داخل رخدادِ حقیقت این دوران قرار می‌گیریم قبل از آن‌که فکر کنیم چگونه باید به آن باور داشته باشیم. پیش‌فهمی است در امری معنادار و معنوی که در «سنت» رخ می‌نمایاند و در افق درونی انسان‌ها عالَمی را به آن‌ها عطا می‌کند و انسان‌ها در آن عالَم از خود، فهمی خاص پیدا می‌کنند. وظیفه‌ی ما جهت تفسیر این رخداد، توجه به پشتِ صحنه‌ی آن است تا بیرون از فرهنگ مدرنیته، فهم تازه‌ای از خود پیدا کنیم و وارد تاریخی اثرگذار شویم.

در پشت صحنه‌ی رخداد اربعین، آدمی به ندای بی‌صدای هستی گوش می‌دهد و با زبان، آن را آشکار می‌کند. زیرا حقیقت، صامت نیست و در هر دوران سخنی دارد و باید با گوش‌سپردن به آن، با زبانی مناسب، آن حقیقت را آشکار کرد. در این صورت است که انسان در عین داشتن سخنی اصیل، به معنای خود دست می‌یابد که آن معنا، ارتباط با حقیقت وجود است و پاسخ‌دادن به دعوت و ندای بی‌صدای حقیقت، وگرنه انسان‌ها همچنان در بی‌معنایی به‌سر می‌برند.

10. در فهم تاریخیِ خود، باید متوجه باشیم این ضرورت تاریخی است که ما را به سوی رخدادی جدید سوق داده است به سوی تاریخی که در آن تاریخ در نظر به احساس بنیادین خود شهید حججی هم فهمیده می‌شود و او از خودمان می‌گردد.

11. اگر از معنای تاریخیِ رخدادی که با اربعین ظهور کرده غفلت نشود، متوجه می‌شویم درد مشترکی است که این جمعیت را وارد این صحنه کرده، مثل درد مشترکی که اصحاب سیدالشهداء (ع) داشتند و متوجه حضور تاریخی خود کنار آن حضرت شدند. این درد مشترک و در کنار امام حسین (ع) قرارداشتن، چیزی است مافوق جلب بهشت و دوری از جهنم. در این‌جا آینه‌ای در مقابل ما قرار گرفته که می‌توان با خدا مأنوس شد و با تجلیات خاص حضرت حق مرتبط گشت.

12. در رخداد اربعین این سال‌ها که شأنی است از حضور تاریخی انقلاب اسلامی، مواجه‌ای است نرم و آگاهانه با اراده‌ی خاص الهی که می‌توان با گام‌نهادن در آن اراده‌ی خاص، آن را از آنِ خود کرد، به همان صورتی که با اعمال شرعی، پیام‌های فطرت خود را از آن خود می‌کنیم. فطرت تاریخی نیز به عنوان اراده‌ی خاص حضرت حق، انسان‌های دوران را در برمی‌گیرد و آن‌ها با اقدامی خاص می‌توانند صدای بی‌صدای آن را بشنوند و آن تاریخ را از آن خود کنند، همان‌طور که شهدای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی را از آنِ خود کردند.

13. از طریق رخداد اربعینی خاصی که در این تاریخ ظهور کرده ما در تفکری ماوراء فهم روشنفکرانِ مذهبی ولی غرب‌گرا، حاضر می‌شویم. وای! اگر با ادعایِ فهمِ هگل و هایدگر، فهمِ تاریخی خود را از آنِ خود نکنیم و در این روز و روزگار، در راستای جستجوی «وجود» به چیزی غیر از آینه‌ی انقلاب اسلامی که رخداد اربعینیِ این تاریخ شأنی از آن است؛ نظر داشته باشیم. آیا وقت آن نیست که از طریق رخداد اربعینی که ما را فرا گرفته است، تفکر را، آری تفکر در «وجود» را به خود و جامعه‌ی خود برگردانیم و عقب‌ماندگی سالیان گذشته‌ی خود را بیرون از توسعه‌یافتگی و توسعه‌نیافتگی جبران نماییم؟                                                


والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

 

برگرفته شده از:ojeparvaz.blog.ir

 نظر دهید »

به آسمان رود و کار آفتاب کند...

03 آبان 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

روزی مردی فقیر به حرم حضرت امیر المومنین علی علیه السلام می رود و شروع به توسل به آن امام همام می کند و می گوید:یا امیر المومنین اوضاع مالیم نامناسب است، کمکم کن و …

شب در عالم خواب حضرت امیر المومنین علی علیه السلام را می بیند که به او می فرماید: فردا به فلان محله و فلان کوچه برو و بلند این جمله را تکرار کن:

“به آسمان رود و کار آفتاب کند”

صبح که مرد فقیر از خواب بیدار می شود با تعجب می گوید چه خوابی بود ولی تصمیم می گیرد که آن کار را انجام دهد؛ مرد به همان نشانی که حضرت فرموده بودند می رود و بلند آن جمله را تکرار می کرد؛ “به آسمان رود و کار آفتاب کند” که ناگهان مردی سراسیمه از منزل خود بیرون می آید و به مرد نزدیک می شود ومی گوید چه گفتی؟ مرد فقیر می گوید: “به آسمان رود و کار آفتاب کند” ؛ آن مرد گفت: چرا این جمله را تکرار می کنی؟ ولی مرد فقیر علت را نگفت؛ مرد دوان دوان به منزل خود رفت و با یک کیسه زر برگشت و آن را به مرد فقیر داد. مرد فقیر علت را پرسید که چرا یک کیسه زر به من می دهی؟ آن مرد گفت من یک شاعرم و یک شعر در وصف حضرت امیر المومنین علی علیه السلام سرودم اما به یک مصراع زیبا که رسیدم مصراع بعدی را نتوانستم ردیف کنم که تصمیم گرفتم هر کسی مصراع بعدی را بگوید نصف اموالم را به او بدهم و آن مصراع این بود: ” به ذره گر نظر لطف بو تراب کند” و با این مصراع بیت کامل شد.

“به ذره گر نظر لطف بو تراب کند / به آسمان رود و کار آفتاب کند”

 نظر دهید »

ففروا الی الله

30 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌ کاری کرده بود.
همه‌ی اوضاع را به هم ریخته بود وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد.
پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت.
پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه‌ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟
راه فراری ندارد!
خودش را به سینه‌ی پدر چسباند شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد

 

 

شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی‌ریخت است به سوی خدا فرار کنید:

«ففِرُّوا إلی الله مِن الله»

 

 

(حاج محمد اسماعیل دولابی)

 

برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir

 نظر دهید »

یا اهل العالم تضرعوا الی الله لتعجیل الفرج

30 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

مردی بر امام صادق صلوات الله علیه وارد شد و به ایشان عرض کرد:
ای فرزند رسول خدا ؛ من نزد خدا حاجتی دارم و میخواهم که واقع شود؟
امام صادق صلوات الله علیه به او فرمودند:
در هر روز هنگام غروب خورشید بگو:

اقسم علی الله بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها الا ماقضیت حاجتی

مرد رفت و بعد از سه روز آمد، عرض کرد که:
همانا حاجتم برطرف شد ای فرزند رسول خدا، پس امام صادق سلام الله علیه شروع به گریه نمودند و این آیه را قرائت کردند.

و انه لقسم لو تعلمون عظیم
و آن قسمی بزرگ است اگر بدانید

بحار الأنوار جلد ٣١ صفحه ٣٠٧

وچه خوب است که حاجت خود را فرج مولایمان صاحب الزمان صلوات الله علیه در نظر بگیریم…

 نظر دهید »

«أنا عَبدٌ مِن عَبِیدِک»

29 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

بنده حیران حضرت روح اللّه هستم. یکى از نزدیکان حضرت امام مى‏ فرمایند؛ امام به من پیغامى دادند تا به آیت الله اراکى‏ بدهم. بعد که ملاقات تمام شد آیت الله اراکى‏ به من گفتند؛ به آقا بگوئید یادتان است هنگامى که در اراک بودیم بزرگ‏ترین کارى که مى‏ کردیم این بود که در روز عاشورا یک دسته‏ ى سینه ‏زنى بیرون بیاوریم تا روحانیت بیایند و جلو بیفتند و حالا ببینید الحمدلله چقدر قدرت داریم. به آقا بگوئید دیدید کار به کجا رسید و حکومت اسلامى برقرار شد و کار ما به کجا رسید؟ بگوئید این همه آوازها از شما بود. بعد اضافه کردند مى‏خواهم فردا خدمت امام بیایم. من ماجرا را خدمت امام عرض کردم، وقتى که خبر آوردند آقاى اراکى‏ تشریف آوردند. امام لباس معمولى خانه را از تن بیرون آوردند و عبا بر دوش به استقبال آقاى اراکى‏ آمدند. با دیدن امام، آقاى اراکى‏ فرمودند: السلام علیکَ یابن رسول الله. السلام علیکَ یابن رسول الله. السلام علیکَ یابن رسول الله. امام زیر بغل ایشان را گرفتند و در کنار خود نشاندند و آقاى اراکى‏ روى کردند به امام و فرمودند: «انَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک. انَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک». شما مجدِّد مذهبى. امام فرمودند: شما هم بقیت السّلف هستید، یادگار گذشتگان ما هستید. (1) عرض بنده از طرح این واقعه آن بود که ملاحظه بفرمائید آیت الله اراکى با آن مقام، با آن بصیرت به امام عرض مى ‏کنند: «انَا عَبْدٌ مِن عَبِیدِک‏» و بعد مى‏ فرمایند شما مجدِّد مذهبى. (2) معنى این جمله آن است که اسلام با آن حیاتى که شما به آن دادید مى ‏تواند ادامه‏ پیدا کند و حرف بنده نیز در تمام جلساتى که گذشت براى گفتن همین نکته بود که اگر بخواهیم در شرایط جدید، اسلام ادامه یابد و مسلمانى ما آن نوع مسلمانى باشد که شایسته‏ ى تشیع است، باید به اسلامى رجوع کرد که حضرت روح الله «رضوان‏الله علیه» به صحنه آورده ‏اند.


رسول خدا (ص) مى‏ فرمایند: «إنَّ فی امّتی محدثین مُکلّمین» (3) «در امت من کسانى هستند که صداى فرشتگان را مى‏ شنوند و فرشتگان با آن‏ها سخن مى‏ گویند.» اگر حضرت امام خمینى «رضوان‏الله علیه» را مصداق چنین افرادى از امت رسول خدا (ص) ندانیم، چه کسانى را مصداق این روایت بدانیم؟ و نیز آن حضرت مى‏ فرمایند: «إنَّ لِلّهِ عباداً لَیسُوا بِأنبیاء یغْبِطُهُمُ النَبیون» (4) «براى خداوند بندگانى است که پیامبر نیستند ولى انبیاء غبطه‏ ى آن‏ها را مى ‏خورند.» آیا حضرت امام روح ‏الله «رضوان‏ الله علیه» مصداق چنین بندگانى نیستند تا ما خود را در ذیل شخصیت او قرار دهیم؟ خداوند به حقیقت اولیاء و انبیائش افتخار پیروى از حضرت امام خمینى «رضوان‏ الله علیه» را جهت بهترین رجوع به حضرت حق، به ما عنایت بفرماید.


«استاد اصغر طاهرزاده»



(1) - برداشت‏هاى موضوعى از سیره‏ ى امام خمینى« رضوان ‏الله علیه»، ج 5، ص 46


(2) - عنایت داشته باشید که علماى بزرگ حوزه، آیت الله اراکى را شیخ الفقها و العرفا لقب داده ‏اند و آیت‏ الله شیخ عبدالکریم ‏حائرى مؤسس حوزه ‏ى علمیه قم ارادت خاصى به ایشان داشتند و در وصف ایشان گفته شده براى آقاى اراکى از بیست سالگى مَدَر و ذهب مساوى بوده. یعنى در عدم التفات به دنیا، برایشان طلا و کلوخ تفاوت نمى‏ کرده.


(3) - سیدعلى خان حسینى مدنى، ریاض السالکین، ج 6، ص 393.

(4) - همان.

 

برگرفته شده از: ojeparvaz.blog.ir

 نظر دهید »

چند برگ از تاریخ/مسیری که بر اهل بیت خیلی سخت گذشت

29 مهر 1396 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

عبیدالله بن زیاد به یزید نامه نوشت و خبر کشته شدن حسین و جریان اهل و عیالش را گزارش داد. یزید نیز پس از رسیدن این نامه، دستور داد تا سرهای شهدا را به همراه کاروان اسرا به سوی شام روانه کنند؛ مسیری که بر اهل بیت خیلی سخت گذشت و بسیار اتفاقات ناگواری در آن افتاد؛ سختی و تلخی‌ ای که برای درک آن ذکر چند برگ از تاریخ کافیست.


برگ اول، هم مسیری با قاتلان
برای یک فرد چقدر سخت است که با قاتل پدر، برادر، همسر یا فرزندش همگام شده و یک مسیری را با هم بپیمایند. اهل بیت حسینی از ظهر عاشورا تا اول ماه صفر به مدت بیست شبانه روز با شمر، خولی، شبث بن ربعی، عمرو بن حجاج و محفّر بن ثعلبه هم مسیر بودند؛ در حالی که ابن زیاد به همراه آن پنج قاتل، هزار جنگجوی سواره را هم راهی کرده بود.[ینابیع الموده، ج3، ص88]شایعات گاهی آنقدر اوج می‌گیرد که حتی انسان تهمت خارج شدن از دین و کفر را را نسبت به خاندان پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) ممکن است باور ‌کند؛ پس تا می‌توان باید از شایعات و سخنان بی‌پایه و اساس دوری گزید.

امام سجاد(علیه‌السلام) این مسیر را اینگونه شرح دادند: «حَمَلَنِی عَلَی بَعِیرٍ یَطلُعُ بِغَیرِ وِطَاءٍ وَ رَأسُ الْحُسَینِ عَلَی عَلَمٍ وَ نِسوَتُنا عَینٌ قُرعَ رَأسُهُ بارُّمحِ حتّی إِذا دَخَلنا دِمَشقَ صاحَ صائِحٌ یا أهلَ الشّام هَؤُلَاءِ سَبایا أهلِ البَیتِ الملعون! مرا بر شتری بی جهاز سوار کرده و سر مبارک حسین را بر نیزه زدند. زنان پشت سر ما بر مرکب‎‌هایی بدون زین سوار بودند و دشمنان با نیزه‌ها در اطراف و پشت سر ما قرار داشتند. هرگاه چشم یکی از ما گریان می‌ شد با نیزه بر سر او می‌ زدند تا اینکه داخل دمشق شدیم و شخصی فریاد می‌زد: ای اهل شام این اسیران اهل بیت ملعون هستند!!!»[اقبال الاعمال، ج3، ص89]

برگ دوم، بی‌ خبران بی خیران تاریخ
روزها از عاشورا می‌گذشت و به نوبت سرها از شهری به شهر دیگر می‌رسید و وارد آن شهر می‌شد و یک سری برنامه، تکرار و تکرار می‌شد. شهرها را آذین می‌کردند، جشن و پایکوبی برپا می‌ساختند؛ سرها را از صندوقچه‌های مخصوص بیرون آورده و بر نیزه می‌زدند؛ بین اسرا و ساکنان هر شهر و دیاری می‌گردانند. کاری که داغ را تازه و تازه تر می‌کرد. این کارها برای شهرهای مختلف تکرار می‌شد[تذکره الخواص، ص237]
در ورودی نصیبین، شهری که منصور بن الیاس دستور آذین بندی آن را نیز داده بود؛ سرها را به نیزه زدند؛ جمعیت زیادی هم به استقبال آمده بودند؛ اما شخصی که حامل سر امام حسین(علیه‌السلام) بود هر کاری کرد اسب از جایش تکان نخورد. مرکب را عوض کردند؛ اما باز هم اسب حرکت نکرد. تا آنکه ناگهان سر مقدس امام از نیزه بر زمین افتاد و ابراهیم موصلی سر را برداشت؛ نگاهی به آن انداخت و دید سر نوه پیامبر حسین بن علی است. آنگاه بود که زبان به ملامت آن قاتلان باز کرد. سپاهیان نیز او را شهید کرده و سر را بیرون شهر قرار دادند و خود وارد شهر شدند.[معالی السبطین، ص542]

برگ سوم، هستند اهل بصیرت
کاروان اسرا به نزدیکی حَمص رسیده بودند؛ خبر ورود سرها به شهر پخش شد و از طرف والی آن شهر که خالد بن نشیط بود؛ دستور آذین و برپایی جشن نیز صادر شده بود. خالد از یک فرسخی به استقبال سرها رفته بود و وقتی قصد ورود به شهر را داشتند؛ در دروازه شهر، مردم همگی به سوی قاتلان سنگ پرتاب کرده و دروازه را بستند. بر اثر آن سنگ‌ها بیست و شش نفر از یزیدیان هلاک شدند. یزیدیان نیز از منطقه گریختند و در کنار کنیسه‌ای اردو زدند.
اهالی حمص به این نیز بسنده نکرده و با هم، هم قَسَم شدند تا خولی را کشته و سر امام را از او بگیرند و در آن مکان دفن کنند و این افتخاری برای دنیا و آخرتشان باشد. ولی یزیدیان از این نقشه باخبر شده و از ترس خود سریعاً به سمت بعلبک رهسپار شدند.[معالی السبطین، ص544]
 از آنها می‌پرسیدند: شما چه کسانی هستید؟!

امام سجاد(علیه‌السلام) در پاسخ پیرمردی که این پرسش را داشت؛ فرمود:«آیا قرآن نخوانده‌ای؟ ما همان‌ خاندان رسول خدا هستیم که قرآن درباره آنها فرموده:” قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏[شوری/23] ای پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش‌‌هایی که برای هدایت شما انجام داده‌ام، پاداشی نمی‌خواهم جز این که خویشان مرا دوست بدارید. ” ” وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[اسراء/26] حق خویشاوندان و نزدیکانت را پرداخت کن. ” “إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[احزاب/33] همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی و گناه از شما اهل‌بیت زدوده شود و شما را به گونه‌ای بی‌مانند پاک گرداند.” پیرمرد هم پاسخ داد: خوانده‌ام اما معنای آن را نفهمیده بودم!»[امالی صدوق، ص166]

برگ چهارم، الشام
شامیان در بیرون شهر به استقبال آمده بودند. به دستور شمر، سرهای مقدس را بر نیزه زدند، در بین اسرا قرار دادند و این کاروان را در میان تماشاگران حرکت دادند تا به دروازه دمشق رسیدند. تعداد شامیانی که به استقبال آمده بودند به 500هزار نفر می‌رسید. برخی دف، برخی طبل و شیپور می‌زدند. بساط آلات موسیقی و جشن و سرور، رقص و آواز برپا بود. زنان آرایش کرده و شهر را آذین بسته بودند. در روز روشن و ظهر هنگام، خاندان شهدای کربلا را با روهایی باز وارد شهر کردند. از آنها می‌پرسیدند: شما چه کسانی هستید؟!
امام سجاد(علیه‌السلام) در پاسخ پیرمردی که این پرسش را داشت؛ فرمود:«آیا قرآن نخوانده‌ای؟ ما همان‌ خاندان رسول خدا هستیم که قرآن درباره آنها فرموده:” قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏[شوری/23] ای پیامبر! به مردمان بگو من در برابر تلاش‌‌هایی که برای هدایت شما انجام داده‌ام، پاداشی نمی‌خواهم جز این که خویشان مرا دوست بدارید. ” ” وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ[اسراء/26] حق خویشاوندان و نزدیکانت را پرداخت کن. ” “إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّـهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[احزاب/33] همانا خداوند اراده کرده است که پلیدی و گناه از شما اهل‌بیت زدوده شود و شما را به گونه‌ای بی‌مانند پاک گرداند.” پیرمرد هم پاسخ داد: خوانده‌ام اما معنای آن را نفهمیده بودم!»[امالی صدوق، ص166]

چهار نکته پایانی
هر برگی از این برگ‌ها تنها گوشه‌ای از تصویر مظلومیت‌ها بود و به پای هر کدام آنها باید گریست. اما این کافی نیست. آنها فقط برای اشک ریختن نبوده و باید از آنها درس گرفت. باید بفهمیم که:
1- شایعات گاهی آنقدر اوج می‌گیرد که حتی انسان تهمت خارج شدن از دین و کفر را نسبت به خاندان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ممکن است باور ‌کند؛ پس تا می‌توان باید از شایعات و سخنان بی‌پایه و اساس دوری گزید.
2- در بین بی‌خبران و غفلت زدگان؛ همیشه بودند افرادی بصیر مانند ابراهیم موصلی که حقیقت را کشف کرده و انجام وظیفه نمودند. اینها حجت‌های الهی بر دیگران هستند؛ تا زبان بهانه‌جویان در روز قیامت بسته شود.
3- باب معجزات و کرامات و نشانه‌های الهی همواره جاری بوده و بسیاری آنها را دیدند؛ ولی به آنها پاسخی بایسته ندادند. ما چه پاسخی برای آنها داریم؟
4- قرآن خواندن هنر نیست؛ باید به دنبال فهم قرآن و سپس عمل به آن بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 74

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 1182
  • دیروز: 102
  • 7 روز قبل: 543
  • 1 ماه قبل: 2580
  • کل بازدیدها: 281628
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن