آیات و روایات (امام زین العابدین(ع))
امام باقرعليه السلام :
كانَ أثَرُ السُّجُودِ فِي جَميعِ مَواضِعِ سُجُودِهِ فَسُمِّي السَجّادُ لِذلِكَ
اثر سجده در تمام مواضع هفت گانه سجده او نمايان بود ؛ از اين جهت “سجّاد” ناميده شد
بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۶
—————————————————————————————
امام باقرعليه السلام :
كانَ يُصَلّي صَلاةَ مُوَدِّعٍ يَري أنَّهُ لايُصَلِّي بَعدَها أبَدَاً
امام سجّادعليه السلام مانند كسي كه آخرين نماز خود را به جاي ميآورد ، نماز ميگزارد. او چنين مي ديد كه پس از آن هيچگاه نماز نميگزارد
بحار الأنوار ، ج ۴۶ ، ص ۷۹ .
—————————————————————————————
امام صادقعليه السلام :
يُنادِي مُنادٍ يَومَ القيامَةِ أينَ زَينُ العابِدينَ؟ فَكَأنّي أنظُرُ إلي عَلِيِّ بنِ الحُسَينِعليه السلام يَخطُرُ بَينَ الصُّفُوفِ
روز قيامت منادي ندا ميدهد : “زيور عبادت كنندگان كجاست؟” گويا علي بنحسينعليه السلام را ميبينم كه ميان صفها با ابّهت گام بر ميدارد
ميزان الحكمه ، ح ۱۱۳۱ .
منبع:حدیث نت
شهادت امام زین العابدین(ع)
25 محرم الحرام بنا بر آنچه نقل شده سالروز شهادت امام زين العابدين عليه السلام است. امامي كه بنا به فرموده رسول اكرم صلي الله عليه و اله وسلم در روز قيامت با عنوان سيد العابدين خوانده خواهد شد.(تاريخ مدينه دمشق ج41 صفحه 370) عبادت و بندگي خداوند هدف غايي خلقت انس و جن است پس چگونه مي توان درباره مقام امامي سخن گفت كه بر تمامي عبادت كنندگان سروري و سيادت دارد .
فضائل او تا بدان جاست كه حتي كساني از بزرگان اهل سنت نيز به آن اعتراف كرده اند از جمله مالك درباره ايشان مي گويد :{سمي زين العابدين لكثره عبادته} آن حضرت به دليل كثرت عبادتش ، زين العابدين ناميده شد(شرح احقاق الحق -ج19 صفحه 440)، ونيز زهري كه سني متعصبي است ، مي گويد : ما رايت قرشيا افضل من علي بن الحسين «كسي از اهل قريش نديدم كه برتر از علي بن الحسين باشد» .(تاريخ الاسلام ذهبي ج 6 صفحه 432)
در دوران 34 ساله امامت آن حضرت متاسفانه كساني كه با اعتقاد به امامت الهي آن حضرت تعاليم دين خويش را از آن حجت خدا بگيرند بسيار كم بودند و ياد آوري اين نكته ضروري است كه امام و حجت خدا كوچكترين نيازي به مراجعه مردم به ايشان و سيراب شدن از اقيانوس بيكران علم الهي خويش ندارد و اگر در زماني مردم چنين نكنند در واقع خود را محروم و زيانكار كرده اند. در زمان امام چهارم نيز به جاي استفاده از وجود مقدس آن حضرت ،از جيره خواران بني اميه و خلفاي فاسق تبعيت مي كردند .
با اين حال از حضرت زين العابدين عليه السلام مجموعه گرانقدرو بسيار معتبر از دعا و مناجات به نام صحيفه سجاديه باقي مانده كه به حق به زبور آل محمد عليهم السلام معروف است كه نابترين معارف توحيدي و اخلاقي در خلال اين دعاها به وجود دارد.
همچنين درمباحث عقائد و معرفت رواياتي زيبا و عميق از آن حضرت نقل شده است از جمله گريه هاي فراوان ايشان پس از حادثه كربلا و تاكيد بر اقامه عزاي سيد الشهدا عليه السلام ،بيان نكاتي اساسي در بحث امامت و مهدويت ، خطبه غراء امام چهارم در شام ، رساله حقوق و…
از جمله امام سجاد عليه السلام خطاب به ابوخالد كابلي فرمودند: يا اباخالد ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته و المنتظرين لظهوره افضل من اهل كل زمان ( اي اباخالد ،همانا اهل زمان غيبت او «حضرت مهدي عليه السلام»كه اعتقاد به امامت او داشته باشند و منتظر ظهورش باشند از اهل هر زماني برترند).(كمال الدين صفحه 320)
منبع: www.vahidkhorasani.com
شام غریبان
ماجرا هر چه بود پایان یافت
هر کسی بود عازم کویش
زنی انگار چشم در راه است
از سفر، چه می آورد شویش
لحظه ها بي قرار و دلواپس
غصه هايش بدون حد مي شد
مرد او از سفر نيامده بود
شب هم از نيمه داشت رد مي شد
آسمان تار و تيره و خونبار
آه آن شب نبود معمولی
نیمه ی شب پرید زن از خواب
آمده بود از سفر خولي
گفت خولي بگو چه آوردي
که چنين غرق تاب و تب شده ام
چيست سوغات تو که اينگونه
دل پريشان و جان به لب شده ام
گفت هر چند تحفه ی خولي
زر و سيم و طلا و درهم نيست
ولي اين بار گنجي آوردم
که نظيرش به هر دو عالم نيست
چيزي از ماجرا نمي دانست
چشمش اما اسير شيون بود
متحير شد و سراسیمه
دید آخر تنور روشن بود
رفت با واهمه به سمت تنور
به سر و سينه زد نشست و گريست
ناگهان ديد صحنه اي خونبار
آه اين سر، سر بريده ی کيست؟
به سر او مگر چه آمده است
شده این گونه غرق خون، پرپر
بر لبش آيه هاي قرآن است
مي دهد عطر زمزم و کوثر
سر او را گرفت بر دامن
خاک و خون پاک کرد از رويش
گفت بیچاره مادرت، اما
ناگهان حس نمود پهلويش ـ
ـ بانويي قد خميده ، آشفته
که گرفته ست دست بر پهلو
ضجه که مي زند همه عالم
روضه خوان مي شود شبيه او
گفت بانو تو کیستی که غمت
قاتل این دلِ پر از محن است
گفت من دختر پيمبرم و
اين سر غرق خون، حسين من است
گفت: دیدم میانه ی گودال
غرق خون بود پيکرش اي واي
پيش چشمان زينبم می رفت
بر سر نيزه ها سرش اي واي
با دو چشم ترش روایت کرد
يک جهان درد و داغ و ماتم را
گفت از نیزه ها که بوسیدند
بوسه گاه نبي اکرم را
گفت از خيمه هاي آل الله
گفت از ماجرای غارت ها
گفت با چشم های خونبارش
از شروع همه مصیبت ها
آتشي که گرفت راه حرم
پيش از اين در مدينه برپا شد
پشت در که شکست بازويم
پاي دشمن به خيمه ها وا شد
اگر امروز روي دستانش
کُشتن شيرخواره ممکن شد
اين سه شعبه ز جنس ميخي بود
که سبب ساز قتل محسن شد
گفت غصه اگر چه بی پایان
ولی این قصه انتها دارد
می رسد وارثی به خونخواهی
خونِ مظلوم خونبها دارد
یوسف رحیمی
حضرت عباس(ع)
این آب ها که ریخت، فدای سرت که ریخت
اصلاً فدای امّ بنین مادرت، که ریخت
گفته خدا دو بال برایت بیاورند
در آسمان علقمه، بال و پرت که ریخت
اثبات شد به من که تو سقای عالمی
بر خاک، قطره قطره ی چشم ترت که ریخت
طفلان از اینکه مشک به دست تو داده اند
شرمنده اند، بازوی آب آورت که ریخت
گفتم خدا به خیر کند قامت تو را
این قوم غیض کرده به روی سرت که ریخت
وقت نزول این بدن نامرتّبت
مانند آب ریخت دلم؛ پیکرت که ریخت
معلوم شد عمود شتابش زیاد بود
بر روی شانه های بلندت سرت که ریخت
اما هنوز دست تو را بوسه می زنم
این آب ها که ریخت فدای سرت که ریخت
علی اکبرلطیفیان
شهادت حضرت علی اصغر
مرسوم است كه شب هفتم محرم، به در خانه «باب الحوائج كوچك كربلا» حضرت علي اصغر (ع) ميروند و روضهي آن طفل شهيد را ميخوانند. شهيدي كه به ظاهر، كودك است ؛ ولي به واقع پير عشق است.
تلخترين لحظات تاريخ نزديك ميشد؛ تمامي ياران و اصحاب امام حسين(ع) به ميدان رفته و كشته شده بودند. در اردوگاه حق تنها دو مرد باقي مانده بود: اباعبدالله الحسين(ع) و امام سجاد(ع) كه آن روز به اراده الهي بيمار بود تا زنده بماند و رهبري امت را پس از امام حسين(ع) به دست بگيرد.
امام(ع) چون خويشتن را تنها و بي ياور ديد آخرين حجت را بر مردم تمام كرد و بانگ برآورد: «هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله باغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عندالله في اعانتنا؟» يعني: «آيا مدافعی هست كه از حريم رسول خدا دفاع كند؟ آيا يكتاپرستي هست كه از خدا بترسد و ما را ياري دهد؟ آيا فريادرسي هست كه به خاطر خدا ما را ياري رساند؟ آيا كسي هست كه به خاطر روضه و رضوان الهي به نصرت ما بشتابد؟».
صداي اين كمكخواهي امام كه به خيمهها رسيد و بانوان دريافتند كه حسين ديگر ياوري ندارد، صدايشان به شيون و گريه بلند شد. امام به سوي خيمهها رفت، شايد كه بانوان با ديدن او اندكي آرام گيرند؛ كه ناگاه صداي فرزند شش ماههاش «عبدالله بن الحسين» ـ كه به علي اصغر معروف بود ـ را شنيد كه از شدت تشنگي ميگريست.
علي اصغر طفلي شيرخواره بود؛ كه نه آبي در خيمهها بود تا وي را سيراب كنند ، و نه مادرش «رباب» شيري در سينه داشت كه به وي دهد.
امام(ع) قنداقهي علي اصغر را در دست گرفت و به سوي دشمن رفت؛ در مقابل لشكر يزيد ايستاد و فرمود:«اي مردم! اگر به من رحم نميكنيد بر اين طفل ترحم نماييد … »
اما گويي كه بذر رحم بر دل سنگ آنان پاشیده نشده بود و تمامی رذالت دنيا در اعماق وجودشان ریشه دوانده بود ؛ زیرا به جاي آنکه فرزند رسول خدا (ص) را به مشتی آب میهمان کنند، تيراندازي از بنياسد (كه گفته شده است «حرملة بن كاهل» بود) تيري در كمان نهاد و گلوي طفل را نشانه گرفت. ناگاه دستان و سينه امام(ع) به خون رنگين شد… سر كوچك و گردن ظريف طفل شيرخواره از بدن جدا شده بود…
امام(ع) دستان خود را از خون علي اصغر پر كرد و به آسمان پاشيد و گفت: «هون علي ما نزل بي انه بعين الله» يعني: «تحمل اين مصيبت بر من آسان است چرا كه خداوند آن را ميبيند»… در همين حال، «حصين بن تميم» تير ديگري افكند كه بر لبان مبارك امام(ع) نشست و خون از دهان حضرت جاري شد. امام روي به آسمان كرد و اینگونه نیایش نمود: «خدايا! سوي تو شكايت ميكنم از آنچه با من و برادران و فرزندان و خويشانم ميكنند»…آنگاه از سپاه دشمن دور شد ؛ با شمشيرش قبر كوچكي كند؛ بدن علي اصغر را به خون او آغشته نمود ؛ بر او نماز گزارد و جنازهي كوچك را دفن كرد…
شهادت علي اصغر (ع) از سختترين و جانگدازترين مصيبتها در نزد ائمه بوده است.و اين داغ بر دل ما نيز هست؛ و بر دل انسانيت نيز؛ تا زماني كه مهدي آلمحمد (عج) قيام كند و انتقام از ظالمان بستاند…
منبع: سایت تبیان
حضرت رقیه
سوم محرم؛ روز حضرت رقیه
روز سوم ماه محرمالحرام به یاد بزرگ کوچک بانویی، نامگذاری کردهاند که خیل وسیعی از عاشقانش را رهسپار مرقد شریفش میکند، کودکی که سرنوشت غمبارش در کنار حماسه کربلا، دل خون شیعیان میکند، رقیه بابا، فقط سه چهار سال از عمر کوتاه خویش را در ناز و نوازش پدر گذارنده بود و یکباره در روز عاشورا این دختر آل طه، طعم یتیمی را میچشد، خداحافظی سوزناک با پدر، سیلی خوردن از دشمنان، آتش گرفتن خیمهها، فرو رفتن تیغها در پا، فرار از سم اسبان، همه و همه چقدر برای یک دختر بچه قابل تحمل است؟!
رقیه پدر را میخواهد، تاب تحمل دوری از پدر را ندارد، همه اینها بهانه است تا هرچه زودتر به سوی پدر پر کشد و از شر قساوتهای زمانه رهایی یابد، لعنت خدا بر خبیثترین افرادی که حرمت خاندان آل الله را شکستند و دیگر جایی برای بخشش باقی نگذاشتند.
حضرت رقیه همراه با برادر کوچکش علی اصغر حماسه بزرگی را در جهان ثبت کردند تا نامشان در صف اول مریدان امامت ثبت شود، درود بیکران خداوند بر کودکی که بدنش در اثر تازیانه کبود شده بود و درود خدا به آن هنگامی که با دیدن پدر جان از بدنش خارج شد.
منبع: www.beytoote.com