بالاترین و رساترین روایت درباره نماز
كدام روايت در توصيف نماز، بالاتر و بالغ تر است؟
روايت «رزام» در كتاب «فلاح السائل» (1) در اوصاف نماز؛ ولى ما روايت نقد مى خواهيم نه نسيه. هم چنين عبارتِ:«تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَآءِ وَ الْمُنكَرِ» (2)؛ (نماز، انسان را از كار زشت و ناپسند باز مى دارد.) در قرآن در وصف نماز ذكر شده هم چنين جمله ى:«وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» (و مسلّما ياد خدا بزرگ تر است.) در قرآن آمده است. اين جمله شايد به اين معنا باشد كه: «ذِكْرُاللّه فىِ الصَلاةِ أَكْبَرُ مِنْ ذِكْرِهِ فى غَيْرِها.» (3) ياد خدا در نماز از ياد خدا در غير آن بالاتر و بزرگ تر است. يا اين كه: «أَلصَّلاةُ فى أَنَّها ذِكْرُاللّه أَكْبَرُمِنْ غَيْرِها.» نماز از لحاظ ذكر خدا بودن از غير آن بالاتر و بزرگ تر است.
در هر حال، بنده از ميان عبارات مرويّه در توصيف و شأن نماز بالاتر از «أَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤْمِنِ.» (4)؛ (نماز، معراج و وسيله ى ترقّى و عروج مؤمن است) نديده ام. مجلسى ثانى(5) اين روايت را به عنوان ارسالِ مُسَلَّم آورده است، در منظومه ى سيّد بحرالعلوم ـ رحمه اللّه ـ نيز آمده است: «مِعْراجُ كُلِّ مُؤْمِنٍ مُسْتَيْقِنٍ.» نماز، معراج هر مؤمن اهل يقين است. بنابر نقل شيخ مفيد ـ رحمه اللّه ـ ، مرحوم صدوق در كتابى اين حديث را نقل كرده، و شرحى براى اين حديث دارد ظاهرا به نام «رساله ى اختصاص». امّا اين كه آيا خودش اين رساله را نوشته يا از صدوق ـ رحمه اللّه ـ نقل مى كند، معلوم نيست. در هر حال، اگر عدم وجود اين حديث در كتاب «وسائل الشيعة» موجب عدم اعتبار آن باشد، بايد گفت: تمام مستدركات باطل است، بلكه بنده رواياتى را در برخى اصولى كه صاحب مستدرك الوسائل( 6) از آن نقل كرده نظير عوالى اللّئالى ديده ام كه در خود مستدرك در همان باب نقل نشده است.
1. ر.ك: فلاح السّائل، ص 23؛ مستدرك الوسائل، ج 4، ص 91؛ بحارالانوار، ج 47، ص 185؛ ج 81، ص 250.
2. سوره ى عنكبوت، آيه ى 45.
3. ر.ك: مستدرك الوسائل، ج 3، ص 80؛ بحارالانوار، ج 79؛ ص 206.
4.ر.ك: بحارالانوار، ج 79، ص 247 و 303؛ و ج 81، ص 355، بيان مرحوم مجلسى ـ رحمه اللّه
5.مؤلّف كتاب شريف «بحارالانوار» و تأليفات ديگر، محدّث بزرگوار محمّد باقر بن محمّد تقى اصفهانى مجلسى (1037 ـ 1110).
6.محدّث بزرگوار، حسين بن محمّد تقى طبرى نورى ـ رحمه اللّه ـ (؟ ـ 1320).
فقط 40 روز مانده تا.....
از امروز تا تولد امام زمان علیه السلام دقیقا چهل روز مانده هدیه ات را آماده کن .
هدیه ات می تواند چهل روز دعای عهد باشد یا چهل روز …
ویا چهل روز ترک یک گناه و یا انجام اطاعتی
انتخاب کن
فقط چهل روز فرصت داری برای تهیه کادوی تولد
شتاب کن
راه آسمان
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
امشب از هر کجای این دنیای بزرگ که در بزنی، صاحبخانه برای استقبال می آید.با طبقی از آرزوهایی که می خواهی…امشب ..لیلة الرغائب …مراقب آرزوهایت باش…
ضیافت اولین شب جمعه رجب، لیلة الرغائب، خواب خیلی ها و آرزوی مردمان بسیاری را تعبیر کرده. به خیال مردمان بسیاری رنگ واقعیت رسانده.خیلی از مردم برای رسیدن به حاجت های خود دست به دامان این شب می شوند،به ضمانت یک سال انتظار..
امشب چه سیاه باشی و چه سپید،هر چه قدر که نا امید،هر چه که بخواهی از خدا ،امیدوار باش به اجابت…
امشب اعانت جستن به فضل و کرمش برای آنکه امید دارد،مباح است…
امشب تمام فرشته ها از ثلث شب که بگذرد در میان کعبه به خدا برای بخشش بندگان روزه دار رجب دعا می کنند…
لیلة الرغائب تو مختاری برای انتخاب آنچه می خواهی،برای داشتن گوشه ای از تقدیری که آرزویش داری، برای آنچه می خواهی باشی…
گریزی به اعمال این شب و نیم نگاهی به دعا ها و معانی درد دلت با خدا می ارزد به تجربه حس گوش دادن کسی به تمام آنچه می خواهی ،بیشتر از همیشه و هر روز…می ارزد به یک دل سیر دعا…به لذت گفتن یک طومار آرزو…
امشب می شود خیلی چیزها از خدا خواست. دنیا و آخرت را، ثروت و تملک را ،بندگی،قدرت،گذشت،آرامش و … خودخودخود خدا را
درد نیست، و گرنه طبیب هست
ماه رجب ، ماه ویژه ای است از این جهت که هم مقدمه ماه رمضان است و هم ماه حرام می باشد .درک ماه رمضان وشبهای قدر (همان شبی که یک سال در انتظارش بودیم ) بستگی به مراقبه و توجهی است که در ماه رجب صرف می کنیم .یکی از مهمترین مراقبه هایی که در رجب باید باشد مراقبت از شب های این ماه است آن هم به خاطر حدیث معروف «ملک داعی »:
عن النّبي ِ صلّي الله عليه واله: أنّ الله تعالي نصب في السماء السابعه ملکاً، يقال له الدّاعي. فاذا دخل شهر رجب ينادي ذلک الملک کلّ ليلة منه الي الصباح: طوبي للذّاکرين، طوبي للطّائعين؛ يقول الله تعالي: أنا جليس من جالسني، و مطيع من أطاعني، غافر من استغفرني، الشهر شهري و العبد عبدي، والرحمه رحمتي، فمن دعاني في هذا الشهر أجبته، و من سألني أعطيته، و من أستهداني هديته، و جعلت هذا الشهر حبلاً بيني و بين عبادي، فمن اعتصم به وصل الیّ.
از پیامبر (ص) روایت شده است: بدان که خداوند تعالی در آسمان هفتم فرشتهای را گماشته، که داعی (دعوت کننده) نامیده میشود. پس هنگامی که ماه رجب داخل شود، آن فرشته هر شب تا صبح ندا میدهد که، خوشا به حال ذاکران، خوشا به حال اطاعت کنندگان. خداوند تعالی میگوید: من همنشین کسی هستم که با من بنشیند، و مطیع آنم که اطاعتم کند، آمرزندهی کسی هستم که از من طلب بخشش کند. ماه، ماه ِ من است و بنده، بندهی من، و مهربانی و رحمت از آن من است، پس هر کس بخواند مرا در این ماه اجابتش کنم، و کسی که بخواهد از من عطایش کنم، و هر کس از من هدایت جوید، هدایتش می کنم، این ماه را ریسمانی میان خودم و بندگانم قرار دادم، هر کس بدان چنگ زند به من میرسد.
مراقبه مراقبه مراقبه
با توجه به اینکه در قسمتی از سال هستیم که شبها بسیار کوتاه است نکند با شب نشینی ها و دیر خوابی ها، خود را از این فیض سرشار الهی محروم کنیم و فردا انگشت ندامت بر دندان بکیریم که چرا و به چه قیمت فرصت هایمان را بر باد داده ایم .
یک داستان ،یک پیشنهاد
در اصفهان يك نفر شيعه به نام «عبد الرحمن» بود به او گفتند چه چيز باعث شد كه تو از ميان مردم، فقط به امامت امام على النقى علیه السلام قائل شدى؟
گفت: چيزى را از وى مشاهده كردم كه موجب شد به امامت او قائل شوم. من مردى فقير اما با جرأت و سخندان بودم. سالى اهل اصفهان شكايتى داشتند و مرا با عدهاى به سوى متوكل روانه كردند. رفتيم و به آنجا رسيديم. روزى نزد درب قصر متوكل بوديم كه دستور صادر شد تا امام على النقى را احضار كنند. از كسانى كه آنجا بودند پرسيدم: اين شخصى كه دستور صادر شده كه آن را بياورند، كيست؟
گفته شد: مردى علوى است كه رافضیها مىگويند: او «امام» است. بعد گفتند شايد متوكل او را احضار مىكند تا به قتلش برساند. با خود گفتم: از اينجا نمى روم تا ببينم اين شخصى را كه مى آورند كيست. ناگهان ديدم سوار بر اسب مى آيد، و مردم نيز طرف راست و چپ او ايستاده اند. و او را نظاره مىكنند. وقتى كه او را ديدم محبتش در قلبم افتاد. و پيوسته دعا مى كردم كه خدا شرّ متوكل را از او دفع نمايد.
همين طور از ميان مردم عبور مى نمود و به چپ و راست نگاه نمى كرد، فقط
چشمش را به موهاى گردن اسب دوخته بود. و من هم پيوسته براى او دعا مى كردم.
هنگامى كه مقابل من رسيد، رو به من كرد و فرمود: خدا دعايت را اجابت كند و عمرت را طولانى نمايد و ثروت و فرزندت را زياد گرداند.
عبد الرحمن مىگويد: در اين هنگام، از هيبت و جلالت او لرزه بر اندامم افتاد و در ميان رفقايم بر زمين افتادم. به من گفتند: تو را چه شده است؟
گفتم: خير است. و به آنها چيزى از ماجرا نگفتم.
بعد از آن به اصفهان برگشتيم. و خدا به بركت دعاى او درهاى نيكبختى را به رويم گشود. و ثروتمند شدم تا حدى كه امروز، ثروت درون خانهام، بالغ بر هزار هزار (يك ميليون) درهم مى شود، به غير از ثروتى كه در خارج خانه دارم. و خداوند ده فرزند به من عطا نموده است. اكنون هفتاد سال و اندى از عمرم مى گذرد.
آرى، من به امامت شخصى قائلم كه از قلبم خبر داد و خدا دعايش را در مورد من اجابت كرد.
صاحب کتاب مکیال المکارم بعد از ذکر این داستان می گوید:
ای خردمند نگاه کن چگونه امام هادی علیه السلام دعای این مرد را (درباره ی امامش ) پاداش داد ؛به اینکه در حق او دعا کرد به آنچه دانستی .با اینکه در آن هنگام او از اهل ایمان نبود ،پس چگونه درباره ی حضرت حجت علیه السلام فکر می کنی ؟به گمانت اگر برایش دعا نمایی او دعای خیر در حقت نمی کند ،با اینکه تو از اهل ایمانی ؟نه سوگند به آن که انس و جن را آفرید ،بلکه آن جناب برای اهل ایمان همواره دعا می کنند هر چند خود مردم غافل باشند .زیرا که حضرتش ولی احسان است ……
در پایان نویسنده این سطور می گوید :
دوستان من بیایید هم و غم خود را بر دعای بر حضرت قرار دهیم : لیله الرغایب نزدیک است : تنها آرزویمان را فرج مولایمان قرار دهیم (حتی اگر خودخواه هستیم و فقط به دنبال برآورده شدن حوائج خودمانیم ؛ندیدید که امام هادی علیه السلام چگونه بر دعاکننده اش نعمت دین و دنیا را تمام کرد !)
اللهم عجل لولیک الفرج
ما هم عرضه کنیم عقایدمان را بر اماممان
عبد العظيم حسنى گويد: خدمت حضرت علي هادى عليه السّلام رسيدم، هنگامى كه چشم آن حضرت بر من افتاد فرمود: خوش آمدى اى ابو القاسم تو از دوستان حقيقى و واقعى ما هستى، عرض كردم: يا ابن رسول اللَّه ميل دارم معتقدات دينى خود را بر شما عرضه بدارم اگر عقائد من درست است ثابت باشم تا آنگاه كه رحمت خداوند را ملاقات كنم فرمود: عقائد خود را اظهار كن.
عبد العظيم حسنى گويد: عرض كردم: من عقيده دارم كه خداوند يكى است
و مانند ندارد، پروردگار از حد ابطال و تشبيه بيرون است، خداوند جسم و صورت و عرض و جوهر نيست، بلكه خداوند اجسام را جسميت داده و صورتها را تصوير فرموده است و او خالق اعراض و جواهر و پروردگار همه اشياء و مالك و آفريننده كائنات است.
من معتقدم كه محمد بنده و فرستاده خداوند است و پس از وى پيغمبرى نخواهد آمد، شريعت او خاتم همه شرايع و ناسخ همه اديان بوده و تا روز قيامت شريعتى نخواهد آمد، و معتقدم امام بعد از حضرت رسول صلى اللَّه عليه و آله امير المؤمنين على بن ابى طالب، حسن حسين، على بن الحسين، محمد بن على، جعفر بن محمد، موسى بن جعفر، على بن موسى، محمد بن على عليهم السّلام و پس از اينان امام حق شما هستيد. حضرت هادى عليه السّلام فرمود: پس از من فرزندم حسن امام است و مردم پس از حسن چه خواهند كرد! گويد: عرض كردم: مگر داستان امام بعد از حسن از چه قرار است؟ فرمود: براى اينكه مردم او را نخواهند ديد و بردن نامش هم بر زبانها جائز نيست تا آنگاه كه خروج كند و زمين را پس از ظلم و جور پر از عدل و داد سازد.
عبد العظيم فرمود: به اين دو امام هم معتقد شدم و اينك ميگويم: دوستى با اينها دوستى با خداوند است و دشمنى با اينان هم دشمنى با خداوند ميباشد، اطاعت از اين امامان عليهم السلام اطاعت از پروردگار و نافرمانى از آنها نافرمانى از پروردگار است.
من اعتقاد دارم كه: معراج، سؤالات در قبر، بهشت، دوزخ، صراط، ميزان قيامت و بعثت از قبور حق است و پروردگار همه مردم را از قبرها بيرون ميكند و براى حساب به پاى ميزان عدل و داد ميبرد، و نيز معتقدم كه واجبات پس از اقرار به ولايت عبارتند از: نماز، زكاة، روزه، حج، جهاد، امر بمعروف، نهى از منكر.
در اين هنگام حضرت هادى عليه السّلام فرمود: اى ابو القاسم به خداوند قسم اين عقائد دين خداست كه او را براى مردم برگزيده است، به همين عقائد ثابت باش خداوند تو را در دنيا و آخرت به همين عقيده ثابت بدارد.
يَا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَة
امروز در شهادت امام هادی علیه السلام ،ابن الرضای دوم و چهارمین علی ، عقاید و افکار خود را بر امام زمانمان عجل الله تعالی فرجه عرضه می داریم و عاجزانه خواستاریم که دین ما را نیز دین مرتضی و راضی خود قرار دهد .
یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبه جدک الهادی