ماجرای حدیث بساط و چشمه آب
ابیجَعده: در بصره به مجلس انسبنمالک رفتم و او مشغول صحبت بود، یک نفر بلند شد و گفت: ای مصاحب رسول الله؛ این لکههایی که در تو میبینم چیست؟ پدرم از رسول الله روایت کرده که خداوند، مؤمن را به برص و جذام مبتلا نمیکند!
انس، سرش را به سمت زمین آورد و چشمانش پر از اشک شد، سپس گفت: «دَعْوَهُ الْعَبْدِ الصَّالِحِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع نَفَذَتْ فِیَّ»(دعاي بنده صالح، علی بن ابی طالب در حق من مستجاب شده)
مردم از کنار و اطراف بلند شدند و اطراف انس را گرفتند و سبب این حالت را جویا شدند. انس: بگذرید از این مطلب. مردم اصرار کردند. انس: سر جایتان بنشینید و این حدیث را گوش دهید تا سبب دعای علی را بفهمید:
شخصی از هِندِف (از قرای مشرقزمین)، بساطی(فرش) از مو برای پیامبر هدیه آورد، پیامبر مرا به دنبال ابوبکر و عمر و عثمان و طلحه و زبیر و سعد و سعید و عبدالرحمنبنعوف زهری فرستاد، ایشان را آوردم و علیبنابیطالب پیش پیامبر بود.
پیامبر به من فرمود: بساط را پهن نما. پهن کردم و همه روی آن نشستیم، علیبنابیطالب به باد دستور داد که بساط را حرکت دهد، پس در آسمان حرکت نمودیم، پس از مدتی فرمود: ما را بر زمین قرار بده، پس قرار داد و ایشان گفت: میدانید کجا هستیم؟ گفتیم: الله و رسوله و ولیه اعلم، فرمود: اینجا مکان اصحاب کهف و رقیم است، بلند شوید تا سلام کنیم.
ابوبکر و عمر بلند شدند و گفتند: السلام علیکم یا اهل الکهف و الرقیم، جوابی نیامد!
طلحه و زبیر سلام کردند، جوابی نیامد!
من و عبدالرحمن بلند شدیم و من گفتم: أَنَا أَنَسٌ خَادِمُ رَسُولِ اللَّهِ ع السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ یَا أَصْحَابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیم، جوابی نیامد!
علیبنابیطالب بلند شد و فرمود: السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَصْحَابِ الْکَهْفِ وَ الرَّقِیمِ الَّذِینَ کَانُوا مِنْ آیَاتِ اللَّهِ عَجَباً
ناگهان همه به یکباره گفتند: وَ عَلَیْکَ السَّلَامُ یَا وَصِیَّ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ!
حضرت به اصحاب کهف فرمود: چرا جواب بقیه اصحاب رسول الله را ندادید؟
گفتند: لَیْسَ مَعَنَا إِذْنٌ أَنْ نَرُدَّ السَّلَامَ إِلَّا إِلَى نَبِیٍّ أَوْ وَصِیِّ نَبِیٍّ ( ماموريم که بعد از مردن حرف نزنيم و تکلم نکنيم مگر با پيغمبري يا وصي پيغمبري)
علی علیه السلام فرمودند : ای اصحاب رسول الله؛ آیا شنیدید؟ همه گفتیم: بله یا امیرالمؤمنین
فرمود: در مکان خود بنشینید تا برگردیم، نشستیم و به باد، دستور حرکت داد، حرکت کردیم تا اینکه خورشید غروب کرد و به باد دستور پایین آمدن داد و روی زمین فرود آمدیم. زمینی سرخ مانند زعفران که هیچ آب و گیاهی در آن نبود!
گفتیم: یا علی؛ نماز نزدیک است و آبی برای وضو نداریم! حضرت به کناری رفت و پای بر زمین مالید، ناگهان چشمهای گوارا جوشید و فرمود: این هم آب؛ اگر طلب نمیکردید، جبرئیل از بهشت آب میآورد.
پس وضو گرفتیم و نماز خواندیم و حضرت پس از مدتی نماز خواندن، فرمود: در مکان خود بنشینید، بهزودی نماز یا مقداری از نماز رسول الله را درک میکنید.
سپس به باد، دستور حرکت داد و تا به مسجد رسول الله رسیدیم و ایشان یک رکعت از نماز عشاء را خوانده بود. …
سپس پیامبر رو به ما کرد و به من فرمود: تو قضیه را میگویی یا من بگویم؟! گفتم: از دهان شما، شیرینتر است. پیامبر، از اول تا آخر جریان را نقل فرمود بهگونهای که گویا با ما بوده است.
سپس فرمود: ای انس؛ آیا زمانی که پسر عمّم درباره این جریان از تو شهادت خواست، شهادت میدهی؟ گفتم: بله یا رسول الله.
زمانی که ابوبکر خلیفه شد، روزی پیش او بودم و مردم دورش جمع بودند که علیبنابیطالب آمد و به من فرمود: آیا به فضیلت بساط و یوم الجُبّ، شهادت میدهی؟
گفتم: یَا عَلِیُّ قَدْ نَسِیتُ لِکِبَرِی (بنابر روایت دیگری : پیری بر من فائق آمده و من فراموش کرده ام )
حضرت فرمود: با وجود وصیت و سفارش پیامبر، اگر داری آن را کتمان میکنی، فَرَمَاکَ اللَّهُ بِبَیَاضٍ فِی وَجْهِکَ وَ لَظًى فِی جَوْفِکَ وَ عَمًى فِی عَیْنَیْکَ فَمَا قُمْتُ مِنْ مَقَامِی حَتَّى بَرِصْتُ وَ عَمِیتُ.
گفت اگر مداهنه نمايي و بخاطر داشته باشي و بعد از آنکه پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم فرموده کتمان شهادت کرده باشی حق تعالي سفيدی در روی تو و آتشي در جوف تو و کوری در چشم تو پديد آورد که پنهان نتواني داشت و من از آن مجلس برنخاستم الا بآن سه مرض گرفتار شدم و الحال قادر بر روزه ماه مبارک رمضان نيستم و طعام در معده من قرار نمي گيرد و بآنحال بود تا بمرد و عجب تر آنکه شنيده شد
تلخیص از فضایل، ابنشاذان قمی؛ مناقب آل ابیطالب، ابنشهرآشوب؛ مدینه معاجز الائمه الاثنی عشر، سید هاشم بحرانی
مجموعه مربوطهامام علی (ع) واقعه غدیر خم
«تقوی و مراقبت در گفتار» موضوع شرح حدیثی اخلاقی از حضرت امام موسی بن جعفر علیهالسلا است
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمدلله رب العالمین
عن سُلیمان بن جعفرِ الجَعفری قالْ سَمِعتُ موسی بن جعفرٍ علیهالسلام یَقولْ مَرَّ أمیرالمؤمنین علیُّ بنُ ابیطالبٍ علیهالسلام بِالرَّجُلٍ یَتَکَلَّمُ بِفُضولِ الکلام (۱)
[سلیمان بن جعفر میگوید شنیدم از حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام که میفرمود حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام بر مردی عبور کرد که او به فضول کلام سخن میگفت.] سخنان زیادی، سخنان بیهوده، سخنانی که برای گوینده و شنونده هیچ سودی به همراه ندارد، داشت اینجور حرفهایی میزد.
فَوَقَفَ عَلیه
امیرالمؤمنین دارد در راه عبور میکند، میبیند که یک نفری ایستاده، دارد همینطور حرف بیخود میزند؛ حرفهایی که هیچ فایدهای بر آن مترتب نیست؛ نه برای گوینده و نه برای شنونده. حضرت ایستاد.
ثُمَّ قالْ إنَّکَ تُملی عَلی حافِظَیکَ کتاباً إلی رَبِّک
[و به آن مرد فرمود:] تو داری [حرفهایت را] املاء میکنی بر این دو فرشتهای که محافظ و مراقب تو هستند. داری نوشتهای را بر اینها املاء میکنی؛ تو میگویی و اینها هم مینویسند.
کلمه به کلمهی آنچه که از زبان من و شما خارج میشود نوشته میشود. این نوشته بعداً ممکن است به ضرر ما تمام بشود. بدانیم چه داریم میگوییم.
فتَکَلَّم بِما یَعنیک
به آن چیزی که برای تو مهم است سخن بگو و زبان باز کن.
وَ دَعْ ما لا یَعنیک
آنچه که برای تو مهم نیست، گفتنش فایدهای ندارد یا ضرر دارد، آن را رها کن.
بدان چه داری میگویی.
۱) الامالی شیخ صدوق، صفحهی ۸۵
گزیده دیدار: شرح حدیث اخلاق | تقوی و مراقبت در گفتار
روزشمار غدیر
وقتی خط قرمز سکوت شکسته می شود!
پیامبر خدا خطاب به جماعت در غدیر خم، نسبت به شناخت دقیق منافقان آن جمع، ابراز آگاهی می کند ولی ابلاغ منصب ولایت علی(علیه السلام) را شایسته سکوت نمی داند، زیرا فرمانی قطعی از خداست.
شهادت علمای اهل سنت به صحت سند حدیث غدیر
چرا این حدیث موجب یکرنگی در عقیده شیعیان و اهل تسنن نشده است؟ آنها واقعه را قبول ندارند یا در حدیث ضعفی وجود دارد؟ مسئله چیست؟
دلیل محکم شیعه در اثبات امامت علی(علیه السلام)
مورخین تا حدود 120 هزار نفر تعداد حاضرین در غدیر را شمرده اند زیرا با اعلان قبلی بوده که هر کس متمکن است با پیامبر(صلی الله و علیه وآله) حج به جا بیاورد. و شاید همین مسأله باعث شده است که برخی بیان کنند اگر حدیث متواتری وجود داشته باشد، حدیث غدیر است.
دو شاخصه برای پیروان مولای غدیر !
لفظ مولا در این حدیث، عمده اختلاف میان شیعیان و اهل سنت است، آنها مولا را به معنی دوست و یار و یاور معنی می کنند؛ در حالی که مولا به معنی سرپرست و صاحب اختیار است.
نسبت پیامبر اکرم و امیرالمومنین علیهماالسلام
پیغمبر اکرم، صلّی اللّه علیه و آله، نسبت امیرالمؤمنین، علیهالسلام، را با خودشان به نسبتی كه جناب هارون با حضرت موسی داشت تشبیه کردهاند. این تشبیه بهخاطر آن است كه عربها بهسبب رابطه و معاشرت با یهودیان داستانهای زیادی دربارهی موسی و هارون شنیده بودند.
امیرالمومنین(ع)،خلیفه پیامبر(ص)بر تمام امت و امامان
عربها بهخاطر اختلاط بازرگانی و اجتماعی با یهودیها داستان موسی و هارون را شنیده بودند. عدهای از اعراب هم دارای دین حنیف ابراهیمی بودند و حضرت موسی علیه السلام را بهعنوان پیغمبر خدا میشناختند. حتی مشرکین هم آشنا بودند با موسی و هارون علیهم السلام.
ابلاغ ولایت، تمام رسالت
با استعانت از خداوند متعال و به مدد توفیقات الهی و عنایات خاصهی حضرت امیرالمؤمنین، علیهالسلام، و كسب اجازه و توشیح ملوکانهی امام زمان، بقیةاللّه، ارواحنا فداه، بحثهایی دربارهی موضوعات امامت و امام، ولایت و ولی، خلافت و خلیفه و وصایت و وصی در خطبهی غدیر ارائه خواهیم كرد و باذناللّه نکتههایی پیرامون این چهار موضوع، كه اصل ثقل خطابهی غدیر هستند طرح خواهیم نمود.
امیرالمومنین(ع)،وارث تمام علوم نبوی صلی الله علیه واله
اینكه تشیع یعنی چه و تعریف شیعه كدام است. میگوییم شیعه كسی است كه اعتقاد دارد همهی ائمهی معصومین، از حضرت امیرالمؤمنین تا امام عصر، علیهمالسلام، در تمامی ابعاد شخصیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله جانشینان ایشان هستند مگر در بعد قانونآوری.
علی علیه السلام، جانشین پیامبر(ص) در تمام شؤون
خلافت یعنی اینكه كسی پاش را جای پای كسی بگذارد و خلافت برای پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی اینكه كسی (امیرالمؤمنین، علی، علیهالسلام) پاشان را جای پای پیامبر صلی الله علیه و آله بگذارند. داش را جای پای تو بگذارد. اصلاً خلاف یعنی قدم زدن و رفتوآمد کردن. اصل واژهی اختلاف یعنی رفتوآمد كردن.
وصیت امام باقر (ع)
شيخ كلينى در كتاب كافى به سند خود از امام رضا (ع) روايت كرده است كه امام باقر (ع) به هنگام احتضار فرمود:
هنگامى كه بدرود حيات گفتم زمين را برايم بشكافيد و قبرى مهيا كنيد پس اگر به شما گفتند براى رسول خدا (ص) لحد بوده است، تصديق كنيد.
نگارنده: اين فرمايش بدان دليل بوده است كه امام باقر (ع) شكافتن زمين را از برخى جهات بهتر مى دانسته اگر چه فضيلت لحد بالاتر بوده است.
كلينى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود:
پدرم هر آنچه از كتب و سلاح و آثار و امانات انبياء در نزد خود داشت، به من به وديعت سپرد. پس چون لحظه وفاتش فرارسيد به من گفت: چهار شاهد فرابخوان. من چهار تن از قريش را دعوت كردم كه يكى از آنان نافع مولاى عبد الله بن عمر بود.
پس به من فرمود:
«بنويس اين چيزى است كه يعقوب فرزندانش را بدان وصيت كرد كه اى فرزندانم خداوند دين را براى شما برگزيد، پس نميريد مگر آنكه تسليم رضاى خداوند باشيد. »و وصيت كرد محمد بن على به جعفر بن محمد و به وى فرمان مى دهد كه او را به جامه بردى كه هر جمعه در آن نماز مى خواند كفن كند و عمامه اش را بر سرش بندد و قبر او را چهار گوش و با فاصله چهار انگشت از زمين بلندتر قرار دهد و در موقع دفن بندهاى كفن او را باز كند.
سپس به شهود فرمود: بازگرديد خداوند شما را رحمت كند!امام صادق (ع) گفت: به پدرم گفتم: اى پدر!در اين وصيت چه بود كه بر آن شاهد طلب كردى؟فرمود: پسرم!خوش نداشتم پس از من با تو به نزاع برخيزند به اين بهانه كه به تو وصيت نكرده ام و مى خواستم بدين وسيله حجت و دليلى براى تو قرار داده باشم. در حقيقت امام (ع) مى خواست به اين وسيله همگان بدانند كه جعفر بن محمد (ع) ، وصى و جانشين و امام بعد از اوست.
كلينى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) روايت كرده است كه فرمود:
پدرم روزى در ايام بيماريش به من گفت: پسرم گروهى از قريشيان ساكن مدينه را بدينجا فراخوان تا آنها را گواه بگيرم. من نيز چنين كردم. پس امام در حضور آنان به من فرمود: اى جعفر هنگامى كه من دنيا را وداع گفتم مرا بشوى و كفن كن و قبرم را چهار انگشت بالاتر از زمين قرار ده و بر آن آب بپاش.
چون گواهان رفتند به پدرم عرض كردم: اگر مرا (در خلوت هم) به اين كارها امر مى كردى، انجام مى دادم. چرا درخواستى تا عده اى را به عنوان شاهد به نزدت بياورم؟ فرمود: پسرم مى خواستم با تو نزاع نكنند. (يعنى در امامت و خلافت از پس من با تو نزاع نكنند و بدانند كه تو وصى منى) .
كلينى در كافى به سند خود از امام صادق (ع) نقل كرده است كه فرمود:
پدرم در وصيتش نوشته بود كه وى را در سه جامه كفن كنم. يكى رداى جمرهاى او بود كه در روز جمعه با آن نماز مىخواند و دو پيراهن ديگر. پس به وى عرض كردم: چرا اينها را مىنويسى؟فرمود: مىترسم مردم با تو از در نزاع وارد شوند و بگويند او را در چهار يا پنج جامه كفن كن اما تو به گفتار آنان راه مرو. عمامه خودم را بر سرم بند و البته عمامه را جزو كفن محسوب مكن بلكه عمامه از چيزهايى است كه بدن را به آن مىپوشانند.
شيخ كلينى در كافى به سند خود نقل كرده است كه امام باقر (ع) وصيت كرد كه هشتصد درهم براى برگزارى مراسم سوگوارى او اختصاص دهند و اين كار را از سنت مى دانست. زيرا پيامبر مى فرمود: براى خاندان جعفر طعامى فراهم آريد، آنان نيز به وصيتش عمل كردند.(كتاب: سيره معصومان، ج 5، ص 45،نويسنده: سيد محسن امين،ترجمه: على حجتى كرمانى)
منبع :http://www.beytoote.com
آشنایی با باورها، افکار و رهبران ده گروه تندروی یهودی در اسرائیل
گروه های تندروی مذهبی بسیاری در داخل محافل صهیونیستی حاضر هستند که افکاری خصمانه را علیه فلسطینیان دارند. بازتاب این افکار را می توان در آرا و دیدگاه های خاخام های تندروی این رژیم مشاهده کرد. این گروه ها فعالیت ها و اقدامات مجرمانه ی گوناگونی را علیه فلسطینیان انجام می دهند که گهگاه تا سطح قتل نیز می رسد. این موضوعی است که می توان انعکاس آن را در رخدادهای مرتبط با چالش موجود در فلسطین اشغالی رصد کرد.
با توجه به آنچه گذشت، تمرکز فعالیت های گروه های تندروی مذهبی یهودی در مورد مسجد الاقصی است. گروه های یادشده در انجام اقدامات تحریک آمیز علیه مسلمانان فلسطینی که البته با هدف مانع تراشی در برگزاری نماز و مراسم عبادی اسلامی در آن انجام می پذیرد، مشارکت دارند و کار را به جایی می رسانند که علاوه بر فلسطینیان، با پلیس رژیم صهیونیستی نیز درگیر می شوند.
اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟ برجسته ترین گروه های تندروی یهودی فعال در داخل اراضی اشغالی 48 چه کسانی هستند؟ دیدگاه آنها نسبت به مسئله فلسطین چیست؟ مهم ترین رهبران این گروه ها چه کسانی هستند؟
1 ـ اصول و بنیادهای تفکر تندروی صهیونیستی از کجا نشات می گیرد؟
شکل گیری اکثر این گروه ها مبتنی بر بنیادها و اصول فکری مطرح شده از سوی خاخام «ابراهام بن اسحاق کوک» بوده است. این خاخام یهودی، در حدود 25 سال پیش از ایجاد کشور جعلی «اسرائیل»، مدرسه ای را تحت عنوان «مرکازهراف» به راه انداخت که اولین مدرسه ی تندروی صهیونیستی بود که بیشتر رهبران گروه های تندرو از آن فارغ التحصیل شدند.
اصول مطرح شده از سوی ابراهام بن اسحاق همان اصولی بود که حزب صهیونیستی کار بر اساس آن شکل گرفت (و گروه های تندروی یهودی جزء اقمار این حزب به شمار می آمدند) ؛ ولی بعد از جنگ 1967 شرایط به صورتی دراماتیک تغییر کرد و گروه های تندروی مذهبی در رژیم صهیونیستی به سمت ائتلاف با راستگرایان تندرو در ائتلاف لیکود حرکت کردند، ائتلافی که همچنان پا بر جا است.
شماری از مورخان بر این باروند که تمامی سازمان ها و گروه های مذهبی یهودی و صهیونیستی که در شکستن حرمت مسجد الاقصی و حمله به این مکان مقدس مشارکت دارند، از یک آبشخور اساسی و محوری تغذیه می کنند که همان ایمان به اسطوره های تلمودی و ادعاهای صهیونیستی در خصوص احداث معبد سوم سلیمان می باشد.
میراث بر جای مانده از یهودیان حکایت از آن دارد که معبد سلیمان اولین بار در هنگام اسارت یهودیان مقیم فلسطین در سال 586 (سبی بابلی) به دست پادشاه بابل تخریب شده و بار دوم نیز این تخریب در سال 70 میلادی و در هنگام اسارت یهودیان توسط پادشاه روم (سبی رومی) ویران گردیده است. این دیدگاه به تفصیل در کتابی تحت عنوان «گروه های تندروی یهودی و رویکردهای سیاسی دینی در اسرائیل» (الجماعات الیهودیة المتطرفة والاتجاهات السیاسیة الدینية في اسرائیل) که توسط خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی، استاد رشته ی زبان عبری دانشکده ادبیات دانشگاه قاهره به رشته ی نگارش درآمده، مورد اشاره قرار گرفته است. این کتاب که پایان نامه ی دکتری نگارنده به شمار می آید و در سال 2009 دفاع شده، یک اثر علمی و پژوهشی می باشد که توسط دار الشروق مصر به زیور طبع آراسته گردیده است.
خانم دکتر هویدا عبدالحمید مصطفی دلیل رشد گروه های تندروی مذهبی یهودی را در پیروزی رژیم اشغالگر قدس در جنگ 1967 می داند که البته پیش از مذهبی های یهودی، سکولارها را تحت تاثیر فراوان خود قرار داد ؛ این پیروزی برای آنها مهر تاییدی بر تحقق وعده های دینی بود و همین موضوع باعث شد تا این پیروزی، موتور محرک دیگر حوادث باشد.
شکستی که رژیم صهیونیستی در سال 1973 متحمل شد، تاثیر فراوانی بر تضعیف گروه های چپ به نمایندگی حزب کار داشت و به تقویت راستگرایان افراطی و تشکیل ائتلاف های دولتی با هدف تحقق اصل «حفظ کامل سرزمین اسرائیل» انجامید.
نویسنده ی مذکور تاکید می دارد که اصطلاح «سرزمین کامل اسرائیل» یکی از اصول و پایه های اصلی تفکر گروه های تندروی صهیونیستی است و جریان های وابسته به جنبش کار، جریان تندروی مذهبی صهیونیستی و جریان وابسته به جنبش «حیروت» در مورد حفظ این اصل با همدیگر توافق نظر دارند، اصلی که به عنوان انگیزه ایجاد شهرک های صهیونیست نشین به عنوان یک وظیفه ی دینی و عقیدتی بوده است.
گروه هایی که درباره شان صحبت شد، مخالف اصل زمین در مقابل صلح هستند ؛ زیرا این اقدام را به مثابه چشم پوشی از حق تاریخی یهودیان در مورد سرزمین موعود می دانند. خاخام های یهودی نیز فتواهایی را در خصوص ممنوعیت تخلیه شهرک های صهیونیست نشین صادر نموده اند. گروه های تندروی مذهبی یهودی هیچ حقی را برای ساکنان اصلی فلسطین قائل نیستند و بر ضرورت اخراج فلسطینیان به خارج سرزمین پدری شان و نیز مصادره ی منازل شان تاکید می نمایند.
2 ـ چند نوع گروه تندروی مذهبی صهیونیستی وجود دارد؟
گروه های افراطی مذهبی یهودی به دو جریان اصلی تقسیم می شوند که در ذیل هر کدام از آنها یک سری گروه ها جای می گیرند. این دو جریان اصلی شامل موارد ذیل می شود:
جریان اول: «گروه های صهیونیستی» که باورها واعتقادات شان مبتنی بر اندیشه سرزمین موعود و ملت برگزیده ی خداوند است و جمعیت موسوم به «مزراحی» گروه های قائل به این باورها را در خود جای می دهد. در واقع، مزراحی به مثابه مادر تمامی گروه های تندروی دیگری است که از قلب آن منشعب شده اند. از دیگر گروه های عضو این جریان می توان مفدال، جنبش تامی، موراشا و میماد اشاره کرد.
جریان دوم: «جماعت تکفیر» که برخی از آنها همچون جنبش حبد، شاس، ناتوری کارتا و ساطمر جزء یهودیان شرقی یا همان سفاردیم ها هستند و برخی دیگر از آنها نیز همچون جنبش های اجوادات یسرائیل و یگیل هاتوراه جزء یهودیان غربی یا همان اشکنازی می باشند.
شایان ذکر است که اختلافات میان گروه های وابسته به این جریان به حد تکفیر همدیگر یا توصیف شکل گیری «اسرائیل» به عنوان یک اقدام تکفیری می رسد ؛ ولی نقطه ی تلاقی همه ی اینها تنفر از اعراب، مخالفت با شکل گیری کشور فلسطینی و عدم شناسایی حق فلسطینیان برای زندگی در سرزمین موعود است.
3 ـ برجسته ترین گروه های تندروی مذهبی یهودی کیستند و چه کسانی زعامت و رهبری آنها را عهده دار می باشد؟
گروه های تندروی مذهبی یهودی با توجه به تعداد اعضا و تنوع اهداف شان متفاوت هستند که در اینجا مهم ترین این گروه ها، اهداف و زعمای آنان را مورد اشاره قرار می دهیم.
الف ـ احیای معبد
یک گروه یهودی است که در تندروی و افراطی گری گوی سبقت از بقیه ربوده است. این گروه تلاش می کند تا گروه های یهودی که هدف شان تخریب مسجد الاقصی است، در قالب یک گروه جمع کند. این جماعت، پیشگام اکثر سازمان ها و گروه های موسوم به «کوه معبد» است و رهبری آنان را هلیل وایز بر عهده دارد.
ب ـ نگهبانان معبد
این گروه از چندین سازمان و گروه یهودی تشکیل شده است که شامل موارد ذیل می باشد:
ـ انستیتو معبد: این مرکز در سال 1983 توسط خاخام های یهودی به نام های یسرائیل ارییل، موشه نیمان و مایکل بن حورین در محله ی یهودی قدس تشکیل شد. مقامات این مرکز معتقدند که بنای معبد نه از طریق معجزه بلکه با انجام اقدامات موثر عملی امکان پذیر است.
این انستیتو حمایت دولت صهیونیستی و برخی گروه ها و سازمان های ملی گرای صهیونیستی را با خود دارد ؛ ضمنا گروه های رادیکال مسیحی نیز از آن حمایت می کنند. یسرائیل ارییل از مقامات این مرکز به خاطر فتاوی ویژه اش که در آن به توجیه تخریب دارایی های عرب ها، نسل کشی و قتل آنها و نیز پایان بخشیدن به موجودیت شان در فلسطین می پرداخت، شهرت داشت.
ـ جنبش «پیش به سمت کوه حامور»: یک گروه آکادمیک است که بیشتر به کارهای نظری و تئوری پردازی اقدام می ورزد. اعضای اصلی این گروه از شهرک صهیونیست نشین یتزهار هستند که از جمله ی آنها می توان اسحاق شابیرا، دودی دودا کیویچ، شای داوییم و یوسی بلای اشاره کرد. این گروه فعالیت هایی در زمینه ی راه اندازی برنامه های مستمر اهانت به مسجد الاقصی و حرکت یهودیان به سمت این مکان مقدس دارند. این گروه همچنین آموزش هایی نیز برای همین هدف (حملات مستمر به مسجد الاقصی) به دانش آموزان مدارس دینی یهودی می دهند.
ـ جنبش «برای ایجاد معبد»: ریاست این جنبش را یوسف البویم در اختیار دارد و در میان هواداران خویش این تفکر را گسترش می دهد که هدف این جنبش، یهودی سازی حرم شریف قدسی و ایجاد معبد کذایی بر روی ویرانه ها است.
جمعیت نگهبانان معبد در هنگام اعیاد و مراسم های یهودیان به ویژه آن مراسم مرتبط با معبد ـ همچون سالروز تخریب معبد کذایی در 9 آگوست ـ اطلاعیه ها وبیانیه هایی تحریک آمیز صادر می کنند. آنها همچنین به صورت دوره ای، اقدام به برگزاری راهپیمایی می نمایند و بستر را ورود هواداران خویش به حرم شریف قدسی فراهم می آورند.
ج ـ گروه «هیات امنای کوه معبد»
یکی از سازمان های تندروی یهودی است. دأب این گروه ایجاد وحشت در میان شهروندان فلسطینی و انجام انواع اقدامات تروریستی و تجاوز است که هدف از آن، واداشتن فلسطینیان به مهاجرت و ترک سرزمین های آبا و اجدادی شان است. این گروه، با بهانه ی اینکه فلسطین جزئی از سرزمین «اسرائیل» است، دست به اقدامات وحشیانه می زنند.
این گروه با همکاری دیگر جنبش ها و سازمان های تندروی صهیونیستی در راه اندازی راهپیمایی ها و حمله به شهروندان بی پناه فلسطینی و املاک آنها در الخلیل و دیگر شهرهای کرانه باختری وقدس همکاری می کنند.
ریاست این گروه را «گیرشون سالمون» بر عهده دارد که پیش از این، از اعضای فعال در انجمن یهودی آمریکایی «دفاع» بوده است. وی مدیر اجرایی مدرسه ی دینی «کوه معبد» می باشد. از وی، مقادیر گسترده ای سلاح، مواد منفجره و نقشه کشف شده است که نشان می دهد این چهره در پی انجام اقدامی مجرمانه برای به راه انداختن انفجار در فلسطین بوده است.
وی بر ضرورت انتقال دیوان عالی رژیم صهیونیستی به «کوه معبد» تاکید دارد و می گوید که رئیس این رژیم باید در آنجا سوگند بخورد. وی خواستار مانور نظامی و مسلحانه ارتش صهیونیستی در صحن های مسجد الاقصی می باشد.
د ـ گروه شوفوبانیم
یکی از گروه های وابسته به شهرک نشینان صهیونیست است که خواستار استیلا بر اراضی عربی می باشند. در سال 1984 که روند مصادره ی اراضی شدت یافته و تب احداث شهرک های صهیونیست نشین در کرانه باختری بالا گرفته بود، این جماعت نقشی برجسته در وارد آوردن لطمه به املاک و زمین های فلسطینیان داشت.
اقدامات اعضای این گروه کینه توز باعث بر هم خوردن امنیت و آرامش فلسطینیان در اراضی اشغالی گردید. از مهم ترین فعالیت های خصمانه این گروه، می توان به حملات مستمر به فلسطینیان مقیم مناطق همجوار مسجد الاقصی اشاره کرد. اعضای این گروه شبانه روز و با ایجاد سر و صداهای فراوان، خواب و آسایش را از خانواده های فلسطینی می ربودند و هنگامی که مسلمانان مشغول ادای نماز در مسجد بودند، آنها را مورد آزار و اذیت قرار می دادند.
هـ ـ گروه «شهروندان برای یهودا، سامره و غزه» موسوم به «ییشع»
این گروه را الیاکیم یعتسینی در سال 1985 راه اندازی کرد. او که یک وکیل بود، از تندروترین ملی گرایان پیشاهنگ رژیم صهیونیستی به شمار می آمد. وی که از ساکنان شهرک یهودی نشین «کریات اربع» بود، از تندروترین شهرک نشینان به شمار می آمد. یکی از فعالیت های مهم این گروه، بسیج اپوزسیون جهت مقابله با هر گونه سازش احتمالی میان صهیونیست ها، فلسطینیان و عرب ها و البته به طور مشخص طرح صلح «حسین ـ پرز» بود که در آن برهه، عرضه شد.
و ـ گروه «سازمان مبارز یهودی» موسوم به «آیال»
دانشگاه بار ایلان یکی از مشهورترین دانشگاه های دینی در رژیم صهیونیستی به شمار می آید و یکی از برجسته ترین مراکز گسترش افراطی گری صهیونیستی و مهم ترین منبع آن می باشد. شماری از دانشجویان این دانشگاه در سال 1992 گروهی را با عنوان «سازمان مبارز یهودی» ایجاد کردند که به نام «آیال» نیز شناخته می شد.
اگر بخواهیم چارچوب فعالیت های این گروه و میزان تحول آن را درک کنیم، کافی است که عملکرد دو گروهی را مورد بررسی قرار دهیم که از تندروترین، خشن ترین و متخاصم ترین جماعت های تروریستی یهودی به شمار می آیند. این دو گروه عبارتند از: کاخ و جنبش کاهانا حی.
این گروه همچنین دیگر گروه های تروریستی و رادیکال یهودی قائل به قدسیت سرزمین «اسرائیل» است و هر کس که به خود جرات عقب نشینی از این حق غیر قابل چشم پوشی توراتی را به خود می داد، کافر می دانستند و او را فردی مرتد و مهدور الدم می دانستند.
ز ـ گروه «فرزندان یهودا»
گروهی از یهودیان تندرو با عادات و اطوار عجیب و غریب هستند. از جمله عقاید عجیب این جماعت آن است که هنگام پیاده روی همیشه صورت خود را به سمت خورشید می گیرند و فرقی نمی کند که خورشید در کجای آسمان باشد.
این گروه عجیب و غریب خرابه های روستای عربی لفتا که در غرب شهر قدس قرار دارد، برای اعتکاف انتخاب می کنند که دلیل آن نیز وجود چشمه های آب است. این جماعت در این چشمه به انجام مراسم طهارت یهودی می پردازند. اعضای این گروه خود را نمایندگان حضرت مسیح می دانند.
ح ـ اسرائیل جوان
رهبری این گروه را خاخام «لخمان کاهانا» را عهده دار است و اخیرا نام خود را به نام جماعت «کهانا حی» تغییر داده است که همان نام رهبرشان می باشد. مرکز نفوذ این گروه در محله ی «طریق باب الواد» و در منطقه ای است که به نام «کولیل جورجیا» شناخته می شود و در بخش قدیم قدس قرار دارد.
این گروه درگیری های خونینی را علیه ساکنان عرب بیت المقدس در سال 1983 به راه انداخت به ویژه وقتی که یک راهپیمایی برای انتقال کتاب تورات به «معبد کولیل جورجیا» ـ آن هم در قالب یک جشن دینی ـ به راه انداختند. در جریان این راهپیمایی، آنها از کنار دیوار براق گذاشتند و در صدد حمله به مسجد الاقصی برآمدند که با مقاومت عرب های مسلمان رو به رو شدند که این اقدام را از مظاهر یهودی سازی می دانستند.
ط ـ کاخ
از مشهورترین گروه های یهودی خواستار تخریب مسجد الاقصی است. این گروه در سال 1972 توسط یک خاخام یهودی آمریکایی به نام «مائیر کاهانا» شکل گرفت و از هواداران این جماعت، می توان به گودمن اشاره کرد که در یازده آوریل 1982 به مسجد الاقصی حمله کرد.
10 ـ بازگرداندن تاج
رهبری این گروه را یک خاخام به نام «یسرائیل فویختونفر» در اختیار دارد. مسئولیت این فرد تحریک یک گروه خشن از جوانان متعصب و البته تندروی مذهبی صهیونیستی است که برای استیلا و چنگ اندازی بر بسیاری از منازل و ساختمان های فلسطینیان در شهر قدس نقشه می ریزند، آن هم با این بهانه که املاک مذکور یک روزی تعلق به یهودیان داشته است.
الفبای فرهنگ معصومه(ع)
به نام خدا
بانوى کرامت ، تو آيت بزرگ خدايى که عارفان سترگ و عرشيان خاک نشين بر سنگ آستانه ات بوسه مى زنند .
مراجع عظام از مرقد مقدست نور و نيرو مى گيرند .
غرورها همه در آستان قدسى ات غروب مى کند ، شاهان ، سر تسليم بر آستانه ات نهاده اند ،و دهها شاهزاده و وکيل و وزير ، به غلامى و چاکرى اين بارگاه بهشتى مى بالند .
عالمان ، مفسران ، محدثان ، خطيبان ، محققان و نويسندگان ، صالحان ،صديقان و شهيدان هزاران ، هزاران ، در باغ بابلان تو نغمه سرايى دارند .
سلام اى کوثرستان سخاوت که از دست تو مى بارد کرامت
الفباى فرهنگ معصومه (ع) را به خاک پاى تو تقديم مى دارم و اين ستايشنامه را شايسته ايوان بلند آينه ات نمى دانم .
- آ -
آدم در بامداد ميلادت به خويش مى بالد و آسمان را آذين مى بندد .
آواى زيباى -آزادي- از آستان بلندت به گوش مى رسد ؛ -آزادي- در زيارت تو به -استقلال- مى رسد . -پيروزي-چشم اميد به آسمان کرامت تو دوخته است . آفتاب آئينه دار طلعت توست . آرزوى زائرانت زيارت مهدى (عج) است . تو آب حيات تشنگان آئين خدايى و عالمه آل محمد (ص) .
- الف -
الفباى اسلام را شما به جهان آموختيد . ارمغان اخوت را از دارالايمان تو داريم . احسان و اخلاق وايثار را در حريم تو مى آموزيم و باغ ارم را در ساحل آستانت مى جوييم . درعصر انتطار ، فقيهان ، انديشمندان شهر تو را جانشين حجت خدا مى دانيم.
- ب-
تو بانوى بوستان توحيدي. برج بلند اميدى . بارگاهت کانون بيدارى است و باغ سرسبز زندگى . بهشت موعود الهى در انتظار زائران ديار توست. اى بانوى بزرگ !
-بيت النور- پر نورتر و باران بهار آفرين الهى برسرزمين قم هميشه ريزان باد .
- پ-
پاکى و طهارت ميراث خاندان شماست ، پيروزى ، پاداش پروردگار به پيروان راستين شما و پارسايى ، -پايان نامه - دانش آموختگان مدرسه عشق شما. دل پيران عارف پاى بست معصومه (ع) است . و پادگان جوانان پاک دل پاى تخت معصومه (ع) . پرچمش در اهتزاز و پروانگان پيرامونش هماره در پرواز .
- ت -
تربت قم ، تاج تشيع بر سردارد . تنديس فداکارى است . تاريخ ايمان و تلاش شيعه است و کارگاه تابوت طاغوت ها . تکبير گويان قم ، تن پوش تقوا به تن دارند و تبه کاران از تندر قيام قم تب لرزه مى گيرند . زائرانش تکبير و تسبيح و تحميد - شعار جاودانه زهرا (ع) - را در زيارت تو تکرار مى کنند .
- ث -
تو خواهر ثامن الحججى ، آفتاب طوس.
تو ثانى کوثرى ، مهتاب مدينه .
تو ثمره درخت امامتى و در ثمين ولايت.
ديدار کويت ثواب بهشت برين دارد .
مدح و ثنايت سرمه ديدگان ساعت ها و ثانيه ست .
- ج -
چشم و چراغ قم و سرچشمه فياض فيضيه ، فاطمه معصومه (ع) است . چادر نمازش افتخار چراغ اخضر است و چرخ نخ ريسى مارش مدار استقلال کشور . چترعنايت بر سر جهان دارد .
نامش ، چهل کليد چاره ساز مشکل هاست. چهل اختران ، همراهان شيدايش ، و چشمه آفتاب ، قصه اى از چلچراغ ايوانش .
- ح -
معصومه جان !
حرمت ،حوزه حيات وحقيقت است وصحن وسرايت . پايگاه دفاع از حياء و حجاب و حکمت و حشمت .
هنوز صداى رساى - فقيه بافقى - در دفاع از حجاب و حرمت خانه ات در آفاق قم طنين دارد . و حضور حقيرانه حمايل پوشان رضاخانى فراموش نشده است .
تو فرزند فرزانه حسنين و حامى باوفاى پيرخمينى ، تو بانوى حماسه و حريتى که حديث غدير را به روايت نشستى .
- خ -
خدا را ناموس ،خديجه را دختر ، و خورشيد خراسان را خواهرى .
توخاتون محشرى که عطر خاتم پيامبران و خديجه بزرگ را به ديار قم آوردى و خاک قم را تا اوج خورشيد برکشيدى . با اقامت هفده روزه در اين ديار، بين قم و مدينه عقد اخوت بستى و بذر -خردورزي- کاشتى و خوشه هاي-خدمت- و -مهر-
و -عدالت- و-اخلاق آسماني- به خلق جهان بخشيدى .
- د -
دين از ديار تو، راه مى سپرد و آفاق گيتى را فتح مى کند و ديو و دد ازدر گاهت مى گريزد. دل هاى حق باوران با ياد خاندان شما مى تپد. درس قران و درايت حديث در سايه بلند تو تدريس مى شود. دولت سراى شما دارالشفاى دردمندان است و دستان کرمت ، دستگيره ستارگان و درفش -دولت ابرار-.
- ذ -
ذى القعده هنوز ذوق زده ميلاد توست. ذلت از زندگى شما خانواده بدور است. ذوالفقار على (ع) پشتوانه انديشه هاى عزت آفرين شماست . شما ذريه پيامبر رحمتيد.
ذکر خدا بر لب داريد و ذره پرورى را از ذات ذوالجلال آموختيد.
حافظه گيتى بزرگترين ذبيح تاريخ را از قبيله شما مى شناسد. ذاکره روزگار براي
بشريت ذخيره اى چون فرهنگ و معارف شما به ياد ندارد و بيداد در کوير قم چو نمک ذوب مى شود.
- ر -
-رواق نور- تو، يادآور-روضه نبوي- است. تو راه قم را به مدينه رسول (ص) گشودى و روح -رضوي- در کالبد شهر و کشور ما تو دميدى . در راه رضاى دوست ، برادرى چون امام رضا (ع) داري. و خود -راضيه مرضيه اى - که باب رحمت و رضوان رب العالمين را در برابر ما باز کردي.
- ز -
زاغه نشينان ، نام شهر تو را زمزمه مى کنند و زنان و مردان آگاه عالم از زمزم عرفان تو سيراب مى شوند.
زمين و زمان شاهد زهد و ساده زيستى شماست . زر و زور و تزوير در کوره ولاى شما مى گدازد و ديو زشتى در زنجير همت شماست . تو يادگار زهرايى و همتاى زينب کبري. آسمان زندگى به نام شما زينت يافته است.
- س -
سلام معصومه (ع)!
سلام هى حتى مطلع الفجر.
سلام قولا من رب رحيم.
هفت سين سلام و سلامت ، تقديم به سيماى والاى تو باد. که ستارگان ، سرود سبز تو را مى خوانند. تو زاده سپهر ولايتي. تو فرزند سلطان دلهايى که سرافرازان عالم دست بر سينه به خدمتت ايستاده اند.
-ستارگان حرم - فهرستى از سرداران فرهنگ شماست.
- ش -
شما ، از اهل بيت آفتابيد گل جان محمد را گلابيد
شاهچراغ برادر و ياورت. و شاه خراسان امام و رهبر شماست.
شهيدان ، پروردگان دامان تربيت شمايند و شمع تاريخ و شاهد فردا.
شبيه زينبى و شيداى زهرا(ع) ، شهره کرامتى و شفيعه محشر.
من شهادت مى دهم معصومه اى افتخار هر ديار شيعه اى
- ص -
صداقت را بايد از تو آموخت که صديقه اى از تبار صادقاني. صراط مستقيم ، راهى به سوى ولايت توست. در صدف صداى رساى عدالت. در صبورى به زينب اقتدا کردى و به -صحن عتيق- تو صلاى آزادى در سر دارد. صحن نوات نويد نور و روشنايى مى دهد.
- ض -
ضريح پر نورت ،کانون همه عشق هاست. و سفره ضيافتت گسترده در برابر تمام نيازها. ضمير زائران را تو خوب مى خوانى ضماد و مرهم زخمها را تو خوب مى شناسى . آهوان رهيده از صيادان شرق و غرب را تو خوب ضمانت مى کنى . آرى ،تو خواهر ضامن آهويي. تو همان ضياء گسترى که ضلال در حريمت نيست.
- ط -
طوبى لهم ، طوبى لهم ، ثم طوبى لهم .
اين دعاى صادق آل محمد(ص) براى قم و قم انديشان تاريخ است.
سرزمينى که طلا و تيغ و طبر را به تسبيح و رکوع و سجود معصومه (ع) مى بندد.
طاعون از مردمانش بدور است و طاغوت در زمينش زنده بگور.مردومانش اهل
طاعت و طهارت و تقوا و تلاوت و رکوع و سجودند. و حوزه اش طوباى علم و جهاد و شهادت.
- ظ -
ظلم و ظلمت از افق حيات معصومه(ع) و معصومين(ع) مى گريزد.
قم ديار شيعه است و شيعه، اهل صبر و ظفر.
ظاهربينى و ظاهرسازى در حوزه فقاهت قم نيست. ظرافت انديشه و ظلال هدايت، فراوان است.
و شک و ظن و گمان بر يقين ابراهيمى اين خاندان فائق نمى آيد.
از-ظهر عاشورا-تا -عصر عاشورا-، قم پاسدار نور بوده و خواهد بود.
- ع -
-عشق عترت- در درياى قم موج مى زند و -عطر ايمان- در فضاى قم پخش مى شود.
-عقيق- حقيقت در کوهسار قم مى رويد و علم و عصمت از جويبار جوار معصومه (ع) مى جوشد. قم -عش- و آشيانه آل محمد است و مرزبان -عرفان-و-عاشورا-.
کعبه و فريب فرزندان فاطمه يورش آورده اند ؛
اما فيل سواران فرهنگى امروز هم با فرهنگ فاطمى و عدالت علوى منکوب و سرکوب خواهند شد. خانه خدا و زادگاه علي(ع) معبد و مطاف فرشتگان جاودان مى ماند.
- غ -
غبار غربت و غفلت و غرور در سايه سار حضرت معصومه (ع) محو مى شود.
غريو شادى و محبت و مردانگى بر مى خيزد. غزال قم به سوى آل محمد مى گريزد و عندليب قم غزلسراى باغ غدير است. غلو در حوزه قداست قم نيست. غليان عاطفه و غوغاى غيرت است.
- ف -
حديث فاطميات را بايد از فاطمه (ع) آموخت. و فرهنگ فيضيه را بايد از معصومه (ع) گرفت. نياز به حضور زنان مسلمان در بازى هاى استعمارى و کشورهاى کفر نيست. با ايمان و آگاهى و عفاف خواهران ما فلک الافلاک فضيلت و فطانت فتح مى گردد و فريب و فسانه و فسون رخت بر مى بندد. و حديث کمبود عقل ، دور از فضاى زندگى فاطمه(ع) و فاطمه هاى بافضيلت تاريخ است. فردوس برين و فرشتگان آسمان و زمين ، ميلاد فرزانگانى چون فاطمه (ع) را جشن مى گيرند. فيل -زن سالاري- با فرهنگ فاطمه (ع) سرکوب مى شود امروز مثلث فمينسيم و فرماليسم و فرويديسيم چون فيل سواران ابرهه براى تخريب کعبه و فريب فرزندان فاطمه يورش
آورده اند ؛ اما فيل سواران فرهنگى امروز هم با فرهنگ فاطمى و عدالت علوى منکوب و سرکوب خواهند شد. خانه خدا و زادگاه علي(ع) معبد و مطاف فرشتگان جاودان مى ماند.
- ق -
قم را بدون قران و قنوت و قربانى و قناعت نمى توان تفسير کرد. در عصر غيبت ،قم قائم مقام مهدى موعود (عج) است. قايق قم در اقيانوس عالم غرق نمى شود و در امن و امان پيش مى رود. قالى قم ، قاليچه سليمان است و فاطمه معصومه (ع) ملکه اين ديار. فاطمه معصومه (ع) فقط هفده روز در اين شهر زندگى کرد ؛ ولى قلب قم تا قيام قيامت به ياد معصومه (ع) مى تپد.
- ک -
فاطمه (ع) ، کوثرى است که در کوير جوشيده است و کبوترى خدايى است که پيام کربلا با خود دارد. کشتى نوح به برکت خاندان او به سلامت گذشت و کهکشان پرستاره ، آينه ايوان اوست. کودک عقل و احساس ما از شناخت او ناتوان است. خدمت در کفشداريش افتخار بزرگان است و نامش اکسير اعظم و کيمياى کمال.
- گ -
فاطمه معصومه(ع) و شهر قم ،گنج عفت است و گلزار ولايت. گوهر زيباى خلقت است و گنبد بلند هدايت.
گل مريم است و گلاب مدينه . گهواره اش پر نور ،گلشن هميشه شکفته. مقدمش گلباران و بلبلش هميشه غزلخوان ،و خاکش مهر جبين ، آبش گرداب هلاکت شياطين.
صحن و سراى معصومه (ع) -مدرسه اخيار-است و گلزار شيخانش -گلشن ابرار-.
- ل -
تو لؤلؤ مکنونى که وقتى لب گشودى لا و الا را به بشريت آموختي.
راه هر گونه شرک را با لا حول و لا قوه الا بالله بستى ، صدها معدن -لعل- و -لاجورد- و -لؤلؤلالا- و -احجار کريمه- را در سايه نگاهت پروردي. -لمعه- شهيدين متن درسى حريم توست و هزاران شهيد ، فارغ التحصيل مدرسه عشق تو، لهو و لعب - اگر چه به نام بازى ورزش از ساحت قدست بدور است. تو خلق را از ناسوت به لاهوت فرا مى خواني.
- م -
تو مريم آل محمدى که موساى کاظم (ع) به تو فداها ابوها گفت. تواز تبار موساى کليم و وارث مسيح بزرگي. -موسى بن خزرج- به ميزبانى چند روزه ات مى بالد. - ميدان مير- هنوز خاطره گامهاى قدسى ات را به ياد دارد. مسجد اعظم معبد و مدرس فرزندان معنوى تو است. تو ميزبان مداوم مراجع تقليد و مرزبان هميشه حريم ولايت و توحيدي. تو محدثه مهربان آل طاهايي.
- ن -
نقش نگين قم ،نام اهورايى توست و نقاره خانه ات نماد شادى مردم. تو از نسل نبوتى و اصل ولايت. نجمه مادر نور آفرين توست و دربهاى نقره فامت باب نجات ما. چرخ نيلوفرى شيداى قبه نورانى توست و چشم خورشيد تشنه نگاه برگنبد ملکوتى تو. نسيم بامدادى معطر از عطر نماز و نيايش تو. نشان از بانوى بى نشان دارى ، ناموس خدايى که شاگردان مکتبت ناقوس مرگ فرعون و قارون وهامان روزگار را به صدا در آورده اند.
- و -
تو وارث فضائل پاکان تاريخى و پاسدار ايمان و عفاف و عدالت تو ارزش ها را در قربانگاه ورزش و اقتصاد قربانى نکردي. وقتى ولاى تو در دلم جا گرفت ، قلبم وسعت دريا يافت. تو ولى نعمت مائى و واسطه هدايت ما.
وطن بزرگ اسلامى و امدار ولاى تواست.
- ه -
هفت اقليم و امدار عقل سليم شماست. اگر هاجر از صفا تا مروه راه پيمود ، معصومه (ع) از مدينه تا قم را بى هراس و با هدف در نورديد.
اگر براى هاجر و اسماعيل در کوهساران مکه چشمه زمزم جوشيد ، فاطمه معصومه (ع) کوثر فيضيه را در کوير قم پديد آورد. و هزاران تشنه هدايت را سيراب کرد. او هاجرى ديگراست که هماى سعادت بربامش مى نشيند و نواى هدايت از نايش بر مى خيزد.
- ي -
تو ياس سپيد ياسينى و ياقوت سبز قبيله طاها. ياور محرمانى و يادگار پيامبران. ديو ياس را به زندان يقين کشيدى و راه را بر ياجوج و ماجوج امروز جهان -ليبرال دمکراسي- بستي. و يغماگران يهود را به -ياويلنا- واداشتي.
سلام بر تو اى يد بيضاى موسوى و اى مريم مقدس مدينه ، اى دخت افتاب. سلام هى حتى مطلع الفجر.
منبع:سایت شهید آوینی