آثار تاخیر در توبه
امام علی(ع) :
إِيَّاكَ أَنْ تُسْلِفَ الْمَعْصِيَةَ وَ تُسَوِّفَ بِالتَّوْبَةِ فَتَعْظُمَ لَكَ الْعُقُوبَة.
بپرهيز از اين كه پيش كنى عصيان را و تأخير نمائى توبه و بازگشت را، پس عظيم شود از براى تو عقوبت .
غررالحکم،ص194
نعمت فراوان به دعای امام هادی
جمعی از اهالی اصفهان مثل ابوالعباس احمد بن نضر و ابوجعفر محمدبن علویه گفتند كه مردی در اصفهان بود به نام عبدالرحمان كه جزء شیعیان محسوب می شد. از او پرسیدند چرا این مذهب را برگزیده و به امامت هادی معتقد شده ای؟
گفت: به جهت معجزه ای كه از امام دیدم، و داستان از این قرار بود. من مردی فقیر و بی چیز بودم، ولی چون زبان و جرأت داشتم اهالی اصفهان در سالی از سالها مرا همراه گروهی نزد متوكل فرستاند تا دادخواهی كنیم. روزی بیرون خانه متوكل ایستاده بودیم كه دستور احضار علی بن محمدبن رضا از سوی متوكل صادر شد، من به یكی از حاضران گفتم: این مرد كیست كه دستور احضارش صادر شد؟
گفت: این مرد علوی است و رافضیان او را امام می دانند، و اضافه كرد كه ممكن است خلیفه برای قتل دستور احضارش را داده باشد. گفتم: از جای خود حركت نمی كنم تا این مرد علوی بیاید و او را ببینم. ناگهان دیدم شخصی سوار بر اسب به سوی خانه متوكل می آید. مردم به احترام در دو طرف مسیر او صف كشیدند و او را تماشا می كردند، چون نگاهم بر او افتاد مهرش در دلم جا گرفت و نزد خود به دعای او مشغول شدم تا خدا شر متوكل را از او دفع نماید. آن حضرت از میان مردم می گذشت و نگاهش بر یال اسب خود بود و چپ و راست را نگاه نمی كرد و من پیوسته به دعای او مشغول بودم، چون به من رسید با تمام رو به سوی من متوجه شد و فرمود: خدا دعای ترا پذیرفت و به تو طول عمر داد و مال و فرزندان ترا زیاد كرد.
چون این را مشاهده كردم مرا لرزه گرفت و در میان دوستانم افتادم، دوستانم پرسیدند: چه شد؟ گفتم: خیر است و چیزی نگفتم. هنگامی كه به اصفهان بازگشتم خدا مال فراوان به من عطا كرد، و امروز از اموال آنچه در خانه دارم قیمتش به هزار هزار درهم می رسد غیر از آنچه بیرون از خانه دارم و ده فرزند یافته ام و عمرم نیز از هفتاد سال گذشته است، من به امامت آن مردی معتقدم كه از دلم خبر داشت و دعایش در حق من مستجاب گردید.
بحار الانوار الانوار، ج50، ص141.
جداکننده حق وباطل
پیامبر(ص):
العَقلُ نورٌ فِي القَلبِ، يُفَرِّقُ بِهِ بَينَ الحَقِّ والباطِلِ.
عقل ، نورى است در دل كه دل به وسيله آن ، حق را از باطل جدا مى كند .
ارشاد القلوب ،ج1،ص198
روزه دل
امام علی(ع):
صِيامُ القَلبِ عَنِ الفِكرِ فِي الآثامِ أفضَلُ مِن صِيامِ البَطنِ عَنِ الطَّعامِ.
روزه [و خوددارىِ] دل از انديشيدن به گناهان برتر از روزه شكم [وخوددارىِ] از غذا است.
غررالحکم،ص176
«نهج البلاغه » خطبه دوم،پس از بازگشت از جنگ صفین
«نهج البلاغه » خطبه دوم،پس از بازگشت از جنگ صفین
{در سال 38 هجری} پس از بازگشت از جنگ صفین
ستایش خداوند
خدا را سپاس می گویم و فزونی نعمتش،و خضوع بر آستان عزتش را طالبم،و از او می خواهم که مرا از گناه حفظ کند. از او یاری می جویم چرا محتاج آنم که نیازم را بر آورد.هر که را او هدایت نماید گمراه نگردد،و هر که را او دشمن بدارد رهایی نیابد و هر کس خدا امورش را بر عهده گیرد نیازمند نشود،چرا که او از هر چه به سنجش در آید بیشتر،و از هر چه اندوخته گردد برتر است.
گواهی می دهم که جز خدای یکتا معبودی نیست و هیچ شریکی ندارد،چنان گواهیی که خلوصش از معرکه امتحان بر آمده باشد،و با صفای نیت به آن پای بند باشم.تا زمانی که خدا ما را زنده می دارد همواره به این شهادت تمسک می جوییم،و آن را برای روز های هولناکی که در پیش داریم ذخیره می سازیم،زیرا این شهادت نشانه پایداری ما در ایمان،سر لوحه نیکو کاری،در پی آوردند خشونودی خداوند،و سبب دور ساختن است.
ویژگی های پیامبر اسلام
شهادت می دهم که محمد بنده و فرستاده خداست، که او را { به سوی مردم } فرستاد با دینی آشکار، و نشانه های پدیدار، و کتاب نوشته، و نور فروزان، و چراغ تابناک ، و فرمان قاطع،برای آنکه شبهه ها را برطرف سازد،و برای مردم دلایل آشکار حجت آورد،و آنان را با آیات کتاب خود بیم دهد،و از کیفر گناهان بترساند.
شناخت عصر جاهلیت
محمد (ص) هنگامی به رسالت مبعوث شد که مردم گرفتار فتنه های بودند که در اثر آن رشته دین از هم گسسته،پایه های یقین لرزان،و اساس و بنیاد دین دچار اختلاف بود.راه نجات از آن فتنه ها تنگ و باریک،و طریق هدایت بسته بود،چراغ هدایت خاموش،و کوری و گمراهی همه را فرا گرفته بود.مردم خداوند را معصیت، و شیطان را یاری می کردند،و ایمان چندان خوار شده بود که ستون هایش فرو ریخته ،نشانه هایش دگرگون و ناشناخته، راه هایشان ویران، آثار جاده هایش محو و ناپدید گشته بود.
مردم از شیطان اطاعت می کردند و در راه های او گام بر می داشتند و از آبشخور های او می نوشیدند. نشانه های شیطان توسط این مردم به جنبش در آمده،و پر چمش بر افراشته گردید،در فتنه های که آنان را {همچون حیوانی چموش} زیر پاهایش می کوفت،و زیر سم هایش لگد مال می کرد،و همچنان { در اتظار فتنه ی دیگر} بر گوشه سم هایش ایستاده بود.مردم در میان آن فتنه ها سرگشته و متحیر و نادان و فریفته شیطان شده بودند،در بهترین خانه {که خانه کعبه است} و بدترین همسایه. { چنان در فتنه ها گرفتار بودند که } خوابشان بیداری ، و سرمه چشمانشان اشک بود،در سرزمینی که دانایشان دهان دوخته ، و نادنشان گرامی و ارجمند بود.
ویژگی های اهلبیت
از این خطبه است:…
بالاترین خواری
بالاترین خواری
امام باقر(ع):
لا ذُلَّ كَذُلِّ الطَّمَعِ.
هيچ خوارى و ذلتى مانند خوارى طمع نيست.
تحف العقول،ص286