هدف وسیله را توجیه نمی کند
در آستانه انتخابات و میلاد با سعادت اباعبدالله الحسین علیه السلام مطلب زیر را تقدیم می کنیم :(ان شاءالله که بخوانیم و عمل کنیم !)
انسان كامل معصوم همچون حضرت ابی عبدالله (عليه السلام) در حدّ خود صراط مستقيم الاهی است كه شناخت واقعي آن امام همام از ديدن موی باريك دقيق تر و اطاعت حقيقی وی از سلوك بر لبهٴ تيز تيغ دشوارتر است. لذا رسالت مقاومت بسيج و سفارت بسيج نستوه صَعْب، بلكه مستصعب خواهد بود، ليكن با اعتماد بر فيض بيكران الاهي كاملاً قابل حل است.
بهترين راهنمايی به مقصد ناب را بايد از زبان صراط مستقيم شنيد. زيرا تنها اوست كه با مقصود نهايی پيوند زوال ناپذير دارد و فقط اوست كه ارتباط با او سفينه نجات از تيه و مصباح پرفروغ صحنهٴ تاريك طبيعت است.
آن حضرت تنها راه رسيدن به هدف والا را پيمودن راه اطاعت خدا معرفی كرد و اعلام داشت: اگر كسي بخواهد از راه گناه به مقصود برسد، بايد بداند كه عصيان خداوند سبب مي شود او بسيار سريع تكيه گاه اميد خود را از دست بدهد و آن چه از او هراسناك است، زودتر گرفتار آن گردد؛ من حاول أمراً بمعصية اللّه كان أفوت لما يرجو و أسرع لمجيء ما يحذر .
با اين بيان نورانی آن حضرت (عليه السلام) معلوم مي شود كه هرگز هدف وسيله را توجيه نمی كند، بلكه براي نيل به هدف صحيح، بايد از راه درست استفاده نمود، و كژ راهه توان هدايت به هدف سامی را ندارد، و فقط اطاعت خدا در اوامر و نواهی مشتاقانه راه گشای مقصود برين است.
گزیده ای از پیام حضرت آیت الله جوادی آملی به مناسبت روز پاسدار و جانباز به نقل از کتاب سروش هدایت، تالیف حضرت آیت الله جوادی آملی، ج1، ص 236
ترجمه روان مناجات شعبانیه
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست، و آنگاه که تو را می خوانم و صدایت می زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن،و آنگاه که با تو نجوا می کنم، بر من عنایت کن،من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام،در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار. آنچه را در دل من می گذرد می دانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را می شناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست. آنچه را که می خواهم بر زبان آورم و از خواسته ام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را می دانی. در آنچه تا پایان عمرم و از نهان و آشکارم خواهد بود، قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست. اگر محرومم سازی، کیست که روزیم دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاریم کند؟ خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به تو پناه می آورم. خدایا! اگر شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گسترده ات بر من عطا کنی. خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستاده ام و سایه سار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفته ای و مرا در هاله ای از بخشایش خویش پوشانده ای. خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟ اگر اجلم فرا رسیده و کار شایسته ای نداشته ام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساخته ام. خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس داده ام، بر خویش ستم کرده ام، پس اگر مرا نیامرزی، پس وای بر من. خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانت برخوردار بوده ام، پس از مرگ هم، لطف خویش از من دریغ مدار. خدایا! چگونه مایوس باشم از اینکه پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو بر من خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم، با من جز احسان و نیکی نکرده ای. خدایا! کار مرا آنگونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من در خور آنم). خدایا! با بزرگواریت، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است. خدایا! در دنیا گناهانی را بر من پوشانده ای که در آخرت، نیازمندترم که پرده پوشش خود را بر آنها افکنی. خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایسته ات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان. خدایا جود و بخشش تو، دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو، برتر از عمل من است. خدایا! آن روز که میان بندگانت به داوری می پردازی، با دیدار چهره رافت خود، مسرورم ساز. خدایا! پوزش طلبی من به درگاهت، عذرخواهی کسی است که از عذرپذیری تو بی نیاز نیست، پس عذرم را بپذیر، ای کریمترین بزرگواری که زشتکاران، به درگاهش عذر گناه می برند. پروردگار من! حاجت و نیازم را رد مکن و دست امید و آرزویم را از درگاه خویش، کوتاه مگردان. خداوندا! اگر می خواستی خوارم کنی، هدایتم نمی کردی. و اگر می خواستی رسوایم سازی، از عقوبت دنیا معافم نمی کردی. خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینه ام بزنی، حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم. خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاسی همواره فزاینده و بی کم و کاست، آنگونه که تو دوست داری و می پسندی. خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست به دامان عفوت می زنم. اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت بازخواست می کنم. اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم. خدایا! اگر در کنار طاعتت، عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است. خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آنکه گمان نیک من نسبت به جود تو، آن است که نجات یافته و رحمت شده مرا باز گردانی. خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،جوانی ام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم،خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم، از خواب غفلت بیدار نگشتم. پروردگارا! من بنده توام و زاده بنده تو. در آستان بزرگیت ایستاده ام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار داده ام. خدایا! بنده ای زشتکارم که به عذرخواهی آمده ام، از نگاه تو شرم نداشته ام، اینک از تو بخشش می طلبم، چرا که عفو، صفت بزرگواری توست. آفریدگارا! توان آن نداشته ام که از نافرمانیت دست شویم،مگر آنگاه که به عشق و محبت خویش بیدارم ساخته ای، یا آنگونه بوده ام که تو خود خواسته ای. تو را سپاس، که مرا در کرم خویش وارد کردی و دلم را از آلایشها و کدورتهای غفلت از خودت را پاک نمودی. پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنکه ندایش دادی پس پاسخت گفت، و به طاعتش فراخواندی و به یاریش گرفتی پس مطیع تو گشت. ای خدای نزدیک; که از مغروران و فریفتگان دور نیستی،ای بخشنده ای که نسبت به امیدواران جود و بخششت، بخل نمی ورزی،خدایا! مرا قلبی بخش که شوق و عشق، به تو نزدیکش سازد،و زبانی عطا کن که صداقت و راستی اش به درگاهت بالا رودو نگاهی بخش، که حقیقتش، زمینه ساز قرب به تو گردد! خداوندا! آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست،آنکه به تو پناه آورد، خوار و درمانده نیست،و آنکه تو، به او روی عنایت آوری برده دیگری نیست،خدایا! آنکه از تو راه را یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت،خداوندا! من به تو پناه آورده ام، از رحمت خویش مایوس و محرومم مساز و از رافت و مهربانیت محجوبم مگردان. خداوندا! در میان اولیاء خویش، مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون تر تو را دارد. خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده. خداوندا! تو را به خودت سوگند، که مرا به جایگاه اهل طاعتت برسان و به منزلگاه شایسته و پسندیده خویش، رهنمون باش، که من، نه می توانم شری را از خویش دور سازم و نه سودی به خویش رسانم. کردگارا! من، بنده ناتوان و گنهکار توام و برده عیبناک تو، که بسویت آمده ام. پس مرا از آنان مگردان که چهره لطف خویش از آنان برگردانده ای و اشتباهاتشان حجاب بخشایش تو گشته است. خدایا! مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود، روشن سازتا دیده های بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بر درد و به کانون عظمت برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد. خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتندو نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشت،با آنان، راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند. خداوندا! هرگز نومیدی را بر حسن ظن خویش مسلط نساخته ام،و هرگز امیدم از کرم نیکو و زیبایت نگسسته است. پروردگارا! اگر گناهان مرا در پیشگاه تو خوار و پست کرده، پس به سبب توکل و اعتماد نیکویم به تو، از من درگذر. آفریدگارا! اگر گناهان، مرا از لطف والای تو دور ساخته، اما یقین به کرم و عنایتت، آگاه و امیدوارم ساخته است. خدایا! اگر خواب غفلت، از آمادگی برای دیدارت، باز داشته، معرفت به نعمتهای ارجمندت، بیدارم داشته است. خداوندا! اگر عقوبت سنگین تو، به آتش دوزخم فرا می خواند، پاداش فراوانت، به بهشتم دعوت می کند. آفریدگارا! من از تو می خواهم و تنها به آستان تو دست نیاز برمی آورم و تو را خواستارم. از تو می خواهم که بر محمد و دودمانش درود فرستی و مرا از آنان قرار دهی که همواره به یاد تواند و پیمان تو را نمی شکنند و از سپاس تو غافل نمی شوند و فرمانت را سبک نمی شمرند. خدایا! مرا به فروغ نشاطبخش عزت خود بپیوند تا تنها شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم. ای شکوهمند و بزرگوار! بر محمد و خاندان پاکش درود تو باد، و سلام بی پایان و بسیار. |
نماز من!!!!!
فکرم همهجا هست، ولی پیش خدا نیست
سجاده زردوز که محرابِ دعا نیست
گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟
اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!
از شدت اخلاص من عالَم شده حیران
تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!
از کمیتِ کار که هر روز سه وعده
از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست
یکذره فقط کُندتر از سرعت نور است
هر رکعتِ من حائز عنوان جهانیست!
این سجده سهو است؟ و یا رکعت آخر؟
چندیست که این حافظه در خدمت ما نیست
ای دلبر من! تا غم وام است و تورم
محراب به یاد خم ابروی شما نیست
بیدغدغه یک سجده راحت نتوان کرد
تا فکر من از قسط عقبمانده جدا نیست
هر سکه که دادند دوتا سکه گرفتند
گفتند که این بهره بانکیست، ربا نیست!
از بسکه پی نیموجب نان حلالیم
در سجده ما رونق اگر هست، صفا نیست
به به، چه نمازیست! همین است که گویند
راه شعرا دور ز راه عرفا نیست
امام خمینی یکی از بزرگترین نایبان امامان معصوم (ع)
كمال انسان در اين است كه مظهر اسماي حسناي خداوند باشد؛ زيرا كمال مطلق و نامحدود از آنِ خداست و غير خداوند، ذاتاً سهمي از كمال هستي ندارد.
عصاره اسماي الهي، علم و قدرت است كه حيثيّت وجودي هماهنگ كننده آن دو حيات مي باشد. موجود زنده، آگاه و مقتدر است. هر اندازه حيات موجودي قوي باشد، علم و اقتدار او نيرومند خواهند بود و اگر حيات موجودي نامتناهي بود، حتماً علم او نامحدود و اقتدار وي غير متناهي مي باشد.
هر اندازه انسان صالح سالك از عَقَبات كئود خود خواهي و براي خود خواستن برهد و از غير خداوند منقطع گردد، به همان نسبت، كمالات اسماي حسناي خدا در او ظاهر ميگردد و در نتيجه آن، چنين خواهد شد كه علم خداوند در معارف علمي او تجلّي مييابد و اقتدار الهي در معارك عملي او ظاهر ميگردد و بالاخره، حيات نامحدود الهي به اندازه سعه وجودي انسان متعبّد و منقطع از غير خداوند، در وي متبلور خواهد شد.
مظاهر تامّ اسماي حسناي الهي در جامعه انساني، همانا انبياي عظام و أئمه هُداة مهديّين (عليهمالسلام) اند كه اَحَدي از افراد عادي را ياراي همتايي آن ذوات نوراني نيست: «لا يُقاس بآل محمُد(صلّي الله عليه وآله وسلّم) من هذه الأُمّة أحد و لا يُسوّي بهم»
بعد از اولياي معصوم الهي، نائبان آنهايند كه در پرتو خلافت از آنان، جامه برين خليفة اللهي را مع الواسطه دربر ميكنند يكي از بزرگترين نايبان امامان معصوم (عليهمالسلام) حضرت روح الله الموسوي الخمينيرضوان الله تعالي عليه معروف به امام خميني(قدسسرّه) است كه محور تمام رفتار و گفتار و كردار و قيام و قعود وي با حُسْن فعلي و حُسْن فاعلي عادلانه همراه بود و همانطوري كه هركدام از امامان معصوم (عليهمالسلام) مظهر اسمي از اسماي خاصّ الهي در مقام ظهوراند، گرچه در مقام جمع الجمعي، همه آنها مظهر اسم اعظم اند، هر كدام از نايبان آنان نيز نيابت شخصي از اشخاص آن ذوات نوراني را دارند؛ گرچه در مقام نيابت كبرا نايب همه آن ذوات نورانياند.
نيابت امام خمينيرضوان الله تعالي عليه در نهضت اسلامي بيش از هر چيز به نيابت از حضرت حسين بن علي بن أبي طالب عليهما اءفضل صلوات المصلّين شباهت داشت؛ چنانكه نيابت آن عنصر كم بديل در نشر معارف عقلي و نقلي از حضرت امام باقر و امام صادق(عليهالسلام) بود كه البته مجموعه همه كمالهاي علمي و عملي به نحو اوفر و اعلا و اتمّ و به نحو اصالت در وجود مبارك حضرت ولي عصر أرواحنا لتراب مقدمه الفداء حاصل است و همه فقهاي گرانقدر اسلام به نيابت از آن حضرت به سهم خاصّ خود، وظايف محوّله را امتثال مينمايند كه ارج و اجر همه آنان نزد ذات اقدس الهي محفوظ است.
….
برگرفته از کتاب بنیان مرصوص ایه الله جوادی آملی
ماه رجب و انتخابات
حضرت آيتالله العظمي مظاهري«مدظلّه» در درس اخلاق هفتگي خود فرمودند : ماههاي رجب، شعبان و رمضان را بهار تهذيب نفس و مقدّمۀ ظهور نور خداوند متعال در دل آدميان برشمرده و تأکيد کردند: اهل معرفت، پس از طيّ مدارج عرفاني و منازل اوّليۀ سير و سلوک، ماه رجب را به تهذيب نفس و خودسازي اختصاص ميدهند و پس از ريشهکن کردن رذائل و صفات ناپسند اخلاقي، با صفاي دل، وارد ماه شعبان شده و در فرصت بينظير ماه شعبان، فضائل نيکوي انساني و فضائل حسنۀ اخلاقي را در دل خود جايگزين رذائل ميکنند.
ايشان با اشاره به لزوم بيداري و مراقبت در سه ماه بهار تهذيب و تزکيه، ادامه دادند: انسان در اثر تهذيب نفس و خودسازي در دو ماه رجب و شعبان و پس از گذار از منازل عرفاني تخليه و تحليه، ميتواند در ماه مبارک رمضان به منزل تجليه برسد و در آن مقام، نظارهگر نور خداوند در دل خويش باشد و قدرت حقيقي تشخيص حق از باطل را به دست آورد.
حضرت آيتالله العظمي مظاهري ريشهکن کردن يا دستکم سرکوب کردن رذائل اخلاقي و نيز مزيّن کردن دل به فضائل نيکوي اخلاقي را براي رسيدن به منزل تجليه، ضروري توصيف کرده و افزودند: اگر انسان بتواند در دو ماه رجب و شعبان، رذائلي همچون حسادت، خودخواهي، دنياگرايي، رياستطلبي، کينهتوزي و هواپرستي را از دل خود ريشهکن يا دستکم سرکوب کند و پس از آن، دل خويش را به فضائل ارزشمندي نظير ديگرخواهي، ايثار، گذشت، صداقت و سخاوت، بيارايد، آنگاه در ماه مبارک رمضان، با نور خداوند راههاي سلامتي، سعادت و رستگاري فراروي او گشوده ميشود و در نهايت، خداوند تعالي بر دل او حکومت خواهد کرد و با حکومت خداوند بر دل او، همواره در صراط مستقيم و مسير هدايت، باقي خواهد ماند.
مسلمانان در ماه رجب که زمان ابراز بندگي است، بايد با عمل به دستورات قرآن کريم و پيروي از اهل بيت«سلاماللهعليهم» از زير پرچم و سلطۀ شيطان خارج شده، روح و قلب خود را به حاکميّت خداوند سبحان بسپارند تا از گزند سقوط و انحراف و فريب شياطين انسي و جنّي در امان باشند.
رغبت به خودسازي، رغبت به آدم شدن و رغبت به عبادت و رسيدن به مقام عبوديّت، در ماه رجب با کنار نهادن خوديّت و حرکت به سوي خدواند متعال حاصل ميشود.
ايشان در اين زمينه افزودند: فاصلۀ بين انسان و خداوند يک قدم بيش نيست و اگر کسي بتواند روي نفس امّاره پا بگذارد و يک قدم به سوي خداوند سبحان حرکت کند، در قدم دوّم به خداوند تعالي خواهد رسيد، به شرط آنکه توجّه، هوشياري و مراقبت لازم را داشته باشد.
حضرت آيتالله العظمي مظاهري در بخش پاياني بيانات خود با عنايت به نزديک شدن موعد انتخابات رياست جمهوري، اصل انتخابات در جمهوري اسلامي ايران را امري لازم و مفيد و مطلوب دانسته و با اشاره به اينکه در انتخابات، گريزي از تبليغات براي معرّفي نامزدها نيست، خاطرنشان ساختند: همانطور که بارها گفته شده، تبليغات انتخابات، اولاً بايد صادقانه و در حدّ متعارف باشد و ثانياً معرّفي يک نامزد نبايد با نفي ديگران و تخريب ديگر نامزدها همراه شود.
ايشان در اين زمينه تصريح کردند: انتخاباتي که با تبليغات مبالغهآميز و دروغ گفتن کانديداها يا حاميان آنان، ارائۀ وعدههاي غيرعملي، اسراف در تبليغات و استفاده از تشريفات و تجمّلات و به خصوص تخريب ديگر نامزدها و اهانت، تهمت و شايعهسازي، همراه باشد، نه تنها انتخابات اسلامي و موردپسند دين اسلام نيست، بلکه با تنزّه جمهوري اسلامي نيز سازگاري ندارد.
حضرت آيتالله العظمي مظاهري با يادآوري تقارن ايّام تبليغات انتخابات با ماه رجب، اظهار داشتند: مردم بايد آگاه باشند که غفلت نسبت به گناه و بيتوجّهي نسبت به اهميّت و آثار سوء گناهان بزرگي همچون غيبت، تهمت، اهانت و شايعه در اين ايّام، موجب محروميّت آنان از برکات و آثار بيبديل ماه رجب ميشود و در اين ماه ارزشمند به جاي خودسازي و آدمسازي، محکوم به شيطانسازي و تبعيّت از شياطين انسي و جنّي ميشوند که عاقبتي به جز جهنّم و عذاب سخت قيامت نخواهد داشت.
ايشان در اينباره ضمن تأکيد بر اينکه حاميان نامزدها صرفاً حقّ تبليغ متعارف و تعريف صادقانه از کانديداي مورد نظر خود را دارند، به حرمت شرعي تخريب رقباي انتخاباتي اشاره کرده و افزودند: واي به حال افرادي که براي تأمين دنياي ديگران و براي به قدرت رساندن آنان، با گناهان بزرگي مثل تهمت، اهانت و تخريب شخصيّت رقبا، خود را جهنّمي ميکنند.
حضرت آيتالله العظمي مظاهري با اشاره به برخي آيات و روايات، گناه و معصيت را مانع بزرگي براي رسيدن به مقاصد و اهداف دنيوي و اخروي دانسته و اضافه کردند: علاوه بر آيات قرآن کريم، امام حسين«سلاماللهعليه» در روايتي ميفرمايند: اگر کسي بخواهد از راه گناه به مقصود خود برسد، نه تنها در رسيدن به مطلوب موفق نميشود، بلکه دوان دوان به سوي ضدّ آن پيش خواهد رفت.
ايشان تأکيد کردند: بر اساس روايت نوراني امام حسين«سلاماللهعليه» که به تجربه نيز کراراً اثبات شده است، اگر کانديداهاي رياست جمهوري يا حاميان آنان، براي پيروزي در انتخابات، آلوده به گناه شوند و به خصوص اگر در تبليغات خود، راه مذموم دروغ، خيانت، تخريب شخصيّت، اهانت و تهمت به ديگران را در پيش گيرند، حتماً به هدف نهايي و نتيجۀ مطلوب خود نخواهند رسيد.
ايشان در اين زمينه ادامه دادند: اگرچه ممکن است برخي نامزدها با توسّل به گناه و معصيت، رأي بياورند و به ظاهر پيروز انتخابات شوند، امّا مهم آن است که گناه آنان، موجب بيبرکتي کار آنان خواهد شد و از سمت و مسئوليتي که دارند نميتوانند نتيجهگيري و بهرهگيري لازم را به خصوص جهت خدمترساني به مردم داشته باشند و اين حقيقت، علاوه بر سوء عاقبت خودشان، براي جمهوري اسلامي و مردم نيز خسارات جبرانناپذيري به همراه خواهد داشت.
از همۀ نامزدها، از حاميان آنان و به خصوص از همۀ مردم تقاضا دارم در ماه رجب که ماه عبادت و خودسازي است، مراقب کردار و گفتار خود باشند و نسبت به گناهاني نظير غيبت، تهمت و اهانت، مواظبت کامل داشته باشند و اگر هم در اين شرايط حسّاس، گناهي از آنان سر زد، تقاضا دارم گناه خود را توجيه نکنند و جلوۀ ديني و مذهبي به گناه خود ندهند که اين خطاي بزرگ، آنان را در سراشيبي سقوط و انحراف مياندازد که نجات از آن بسيار سخت است.
ايشان ادامه دادند: جرج جرداق مسيحي در کتاب خود راجع به شهادت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» مينويسد: انسان به جايگاهي ميرسد که وليّ خدا را در خانۀ خدا، براي تقرّب به خدا ميکشد.
ايشان افزدودند: متأسّفانه در قضاياي سياسي بسيار مشاهده ميشود که افراد ناآگاه يا مغرض، براي رضاي خدا تهمت ميزنند، اهانت ميکنند، دروغ ميگويند و از غيبت ديگران نهتنها لذّت ميبرند، بلکه آن را يک واجب شرعي ميشمارند و عليرغم اطلاع از عظمت گناه آبروريزي و تخريب شخصيّت ديگران، گناه خود را توجيه ميکنند و به عنوان از صحنه خارج کردن رقيب، به گناهان بزرگ خود، توجيه و جلوۀ ديني ميدهند. ولي بايد بدانند که سقوط آنان حتمي و سعادت و رستگاري آنان در حدّ محال است
زندگی به سبک روح الله (2)
گاهی برای ما چای می ریختند
خانم عاطفه اشراقی (نوه امام): برای فرزندانشان، خصوصاً فرزندان بزرگشان احترام خاصی قائل بودند و بسیار خوش و با متانت رفتار می کردند.
گاهی به بهانه ای، بدون آنکه چیزی بگویند به آشپزخانه می رفتند و برای ما چای می ریختند. البته ما از این رفتار امام احساس شرمندگی می کردیم.
**********************
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلّم):
میان فرزندانتان در بخشیدن عدالت ورزید، همانگونه که دوست دارید آنان در
نیکی و ملاطفت میان شما عدالت ورزند.
مکارم الاخلاق/ ج1/ ص 473
محبت یک اندازه به همه
خانم فریده مصطفوی (دخترم امام): با همه افراد خانواده بسیار گرم و مهربان بودند و در عین اینکه به خاطر جذبه ای که داشتند همه ما حساب می بردیم ولی در همان حال خیلی با پدر گرم و مهربان و صمیمی بودیم.
امام همه اولادشان را به یک نظر نگاه می کردند و به همه به یک اندازه محبت داشتند، به طوری که بعد از گذشت سال ها ما نمی دانستیم که امام کدام فرزندشان را بیشتر دوست دارند.
*********************
پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلّم):
نشستن مرد در کنار خانواده اش، نزد خداوند متعال، دوست داشتنی تر از ا
اعتکاف در مسجد من است.
منتخب المیزان الحکمه/ ج1/ ص 461
مثل دو تا رفیق بودیم
خانم لیلی بروجردی (نوه امام): وقتی پهلوی آقا بودیم خیلی احساس راحتی می کردیم و خیلی رابطه خوبی داشتیم. حالت امام، پدربزرگ و همه چیز را می گذاشتیم کنار و مثل دو تا رفیق بودیم. جذبه به جای خود، دوستی هایمان، حرفهایی را که با ایشان می زدیم خیلی صمیمانه بود. نصیحت می کردند اما نه مثل بقیه پدربزرگ ها و بزرگترها. جوری نصیحت می کردند که احساس نمی کردیم. وقتی شب می رفتیم و روی آن فکر می کردیم، می فهمیدیم امام دارند راه را به ما نشان می دهند.
گناه تو بی نظمی است
خانم زهرا اشراقی (نوه امام): روزی از دانشگاه به خانه آمدم. مستقیم رفتم خدمت آقا. سر و وضع مرتبی نداشتیم. هم لباس هایم سیاه بود و هم کفش هایم خاکی.
امام همان طور که در حیاط قدم می زدند، اخمی کردند و از من پرسیدند: «چرا با این قیافه به دانشگاه می روی؟«
به شوخی گفتم: «در دانشگاه جمهوری اسلامی تان با وضعی بهتر از این نمی شود رفت«.
گفتند: تو دو گناه کردی. یکی اینکه ریاکار هستی و می خواهی بگویی که من آنقدر استطاعت مالی ندارم که یک جفت کفش بخرم، گناه دیگر تو بی نظمی است که خلاف شرع و قانون اسلامی است.«
گفتم: «اگر بخواهم با سر و و ضع مرتب تری به دانشگاه بروم شاید از من ایراد بگیرند.»
امام گفتند: «اگر خواستند ایراد بگیرند، بگو خمینی گفته باید مرتب به دانشگاه بروی
DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="267″>
UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″/>
http://anaj.ir/news/page