ترديد
تردید عبیدالله بن حر جعفی از کوفه به نیت همراهی نکردن با حسین بن علی (علیه السلام) خارج شده بود و بیابانگردی می کرد.بغض خاندان رسالت از سال ها قبل گلوی او را می فشرد. او همان فردی است که به طرفداری از عثمان و به خونخواهی مرادش، در لباس سپاهیان معاویه به جنگ صفین آمده بود و مقابل امیرالمؤمنین (علیه السلام) ایستاده بود . کاروان امام حسین (علیه السلام) ، در منزلگاه « قصرمقاتل » به عبیدالله رسید. امام ، فردی را پیش فرستاد تا او را به اردوی امام دعوت کند . عبیدالله بن حر پاسخ داد : حسین (علیه السلام) در کوفه یاوری ندارد. امام این بار خود برای دعوت از عبیدالله رفت اما عبیدالله بن حر جعفی در مقابل این لطف امام گفت: «اسب زین شده و شمشیر بران من، برای شما » امام حسین (علیه السلام) فرمودند : اسب و شمشیرت از آن خودت ، ما از خودت یاری و فداکاری می خواستیم . اگر حاضر به جانبازی نیستی ما را نیازی به مال تو نیست . گزیده ای از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای(قدس سرّه): ببینید نیاز لحظه چیست، هنر این است… وقتی دین به من احتیاج دارد ، اگر من نیاز آن وقت را نشناسم و به آن نیاز پاسخ ندهم، چه فایده که خودم را مستعد کمک برای دین بدانم ؟ وقتی بیمار به این علاج فوری و به این داروی فوری و فوتی احتیاج دارد ، تو زمانی می توانی به کمک افتخار کنی که در آن لحظه آن دارو را بدهی ؛ والّا آن لحظه که گذشت اگر صد برابر آن دارو را هم آوردی ، چه فایده دارد ؟ مهم این است .