دل نوشته های دختر طلبه
29 آذر 1395 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
آه خدایا…..
خودم از دست خودم….
از این نفس سرکشم، بریده ام….
مرا چه شده است؟چرا به خود نمی آیم…
چرا رها کرده ام خود را در بین آلودگی های دنیا
هزاران تلنگر بر من زده ای و من هم چنان خوابم!
می ترسم خدای من
ترس دارم از ان روزی که ارباب نگاهم کند
و بگوید بد کرده ای آبرویم را برده ای…
حضرت زهرا بیاید و بگوید قلب پسرم را به درد آورده ای
خداوندا…
ترس لرزه بر تمام وجودم انداخته است
نکند جوانی ام غرق دنیا گردد
مرا در مرداب سیاه خود دفن کند
نکند حاصل جوانی ام جز پشیمانی نباشد…
آری باید از این خودها …از این من ها ….از این اماره ها….. ترسید.…
پ.ن
الهی..فاذا کان عمری مرتعا لشیطان فاقبضنی الیک….زهرا حیدر زاده طلبه پایه سوم
فاذا کان عمری مرتعا لشیطان فاقبضنی الیک..
نوشته شده توسط زهرا حیدر زاده طلبه پایه سوم