روز جهانی معلولین از زبان یک معلول
صفحات تقویم زندگی را ورق زدیم و بازهم رسیدیم به دوازدهم آذر. آری! دوازدهم آذر روز جهانی معلولین. با خود می اندیشم که از آذرماه سال قبل تا آذرماه امسال چه کرده ام؟ چه میزان توانسته ام به باورهای خود رنگ موفقیت بزنم؟ چه مقدار تلاش کرده ام تا برای انجام کارها و امورم استقلال بیشتری داشته باشم؟ فضا و محیط شهری چقدر مناسب سازی شده تا عبور و مرورم امکان پذیرتر شود؟ چه تغییر و تحولی در حوزه معلولین اتفاق افتاده است؟ چه میزان از قوانین جامع حمایت از معلولین جنبه اجرایی به خود گرفته اند؟ لحظه ای به فکر فرو می روم ، به آسمان بالای سرم می نگرم و زمین زیر پایم را نیز نظاره می کنم! ای کاش مسیر عبورم روی زمین نیز مانند آسمان و ابرها نرم و روان بود. آنگاه چقدر راحت با صندلی چرخدارم به همه جای دنیا سفر می کردم و تجربه می اندوختم. چقدر راحت می توانستم با عصای سپیدم قدم بزنم و از هوای زندگی نفس بکشم. چه می گویم! بازهم زندگی واقعی را با رویاها تلاقی دادم. به نگاهها و دید مردم می نگرم. واژه های ترحم و دلسوزی را در ذهنم پاک می کنم، به جای آن واژه مهر، محبت، همنوع دوستی، همفکری و باورهای منطقی را حک می نمایم. ای کاش وقتی نگاههای مردم بدرقه ام می کنند می توانستم افکارشان را خوانده و بدانم در ذهنشان به چه می اندیشند؟ هرچند از نگاهها دلخور و غمگین نمی شوم اما می دانم و می دانی که اراده های فولادین و استوار، درخور ترحم نیستند.
وقتی به قوانین، ماده ها و تبصره های لازم الا جرای حمایت از معلولین که هنوز هم در اکثر سازمانها و ارگانها اجرا نمی شوند می اندیشم، لبخندی می زنم و بازهم قلم و کاغذ را برمی دارم تا فلان مشکل یا فلان معضل را نوشته و با مسوولین اجرایی مطرح کنم.
شاید گاهی اوقات جوهر قلم تمام شود اما انگیزه قلبی من برای تلاش بیشتر و رفع موانع زندگیم، هرگز رنگ شکست و نومیدی به خود نمی گیرد. این بار با قلمم از مشکلی می نویسم که چندین ماه است من و خیلی از دوستان همنوعم را خانه نشین کرده است. معضل سرویس های مخصوص ایاب و ذهاب معلولین، تنها یک معضل کوچک نیست زیرا چندین ماه است که اکثر معلولین به علت عدم فعالیت این سرویس ها برای حضور در اجتماع و رسیدگی به امور روزانه و ملزوم خود دچار مشکلات فراوانی شده اند. ذهنم را به این چندماه معطوف می دارم، آیا این چندماه باعث تضعیف روحیه و احساس نومیدی و یاس در اراده ام شده است؟
تنها جوابم این است: بسیار کم! ساعتها در خانه ماندن و مشغول کردن ذهن به امور روزمره ناخودآگاه جسم و روح را خسته می گرداند. اما همین زمان باعث شد تا بیشتر فکر کنم و قدر نعمت هایی که خداوند عطایم کرده را بیش از پیش بدانم. اما من هم نیاز دارم در اجتماع حضور یابم و برای پیشرفت زندگی تلاش کنم. پروردگار عالم آنقدر توانایی عطایم فرموده است که اندک ناتوانی جسمی نباید مانع شکوفایی استعدادهایم شود. من خودم را باور دارم و می خواهم تو هموطن و همنوع مهربانم نیز باورم داشته باشی.
بار سنگین تمامی فراز و نشیب های مسیر عبورم را به امید داشتن شهری بی پله تحمل می کنم. به تک تک لحظاتم با یاد خدا آرامش می بخشم زیرا ایمان دارم که یاری جستن از پروردگار و توکل بر رحمت بی انتهایش کلید گشایش همه درهای بسته است. غبار سختی ها و مشکلات را با جاروب اراده ای استوار می تکانم و واژه های نمی توانم، توان ندارم، برایم دشوار است، می ترسم،… را از دریچه ذهنم شسته و تطهیر می گردانم.
ایمان، اعتقاد و یقین دارم که هیچ امری در قدرت لایزال الهی غیرممکن نیست، پس برای داشتن آینده ای روشن در مسیر رسیدن به اهداف تلاش می کنم و از هیچ مشکلی نمی هراسم. تلاش می کنم تا توانایی های بالقوه ام را که خداوند در وجودم نهاده به شکوفایی برسانم تا به همگان ثابت کنم که مشکلات جسمی و معلولیت مانع حضور من و تمامی دوستان با اراده ام در عرصه های مختلف زندگی نمی شود.
هرچند که تا کنون بسیاری از معلولان کشورم ایران و جهان باورهای بسیار ارزشمند “خواستن، توانستن است” را به اثبات رسانده و روشن درخشیده اند. ولیکن برای نیل به اهداف متعالی لازم است در اجتماع حضور یابم، در امر تحصیل و اشتغال تلاش کنم، جاده تکامل را به طرز نیکو و مناسبی کنکاش کرده و به زندگی رنگیم رنگ ایستادگی و مقاومت بزنم. حال در این مسیر ارزشمند موانع بسیاری وجود دارد که حضور مرا در اجتماع مشکل می نماید. موانعی که تا کنون هزاران هزار بار بازگو و بررسی شدند. قسمتی با تلاش همگان و مسوولین حل و فصل شده است، قسمتی در حال انجام و قسمتی نیز رسیدگی اما اجرا نمی شوند.
بارزترین مشکل حضور من در اجتماع مناسب نبودن خیابانها، کوچه ها، اماکن، سازمانها، سیستم حمل و نقل، و کلیه اموری است که یک فرد برای انجام امور روزمره با آنها سروکار دارد. راه حل آن نیز پیگیری امر مناسب سازی به نحو احسنت می باشد که ملزومه آن تلاش و کوشش همگانی است. می دانم و می دانی که بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش زیک گوهرند.
پس بیا باهم و برای هم زندگی کنیم. بیا مشکلات را با همفکری و همکاری هم از سر راه برداریم تا همگی همچون اعضای یک پیکر در جهت تکامل یکدیگر تلاش نماییم. بیا صفحه دوازدهم آذر تقویم امسال را به راحتی ورق نزنیم تا منتظر دوازده آذرماه سال بعد باشیم.
ای کاش همگی احساس مسوولیت کنیم و بار سنگین مسوولیت رسیدگی به مشکلات را فقط بر عهده شخص، نهاد یا سازمان خاصی قرار ندهیم. ای کاش حیطه مسوولیت هایمان را وسیع گردانیم و برای داشتن یک زندگی سرشار از آرامش و آسایش به فکر همنوع خود نیز باشیم و این نکته را فراموش نکنیم که شاید خدای ناکرده روزی ما نیز طعم معلولیت را بچشیم.
ای کاش غبار دلهایمان را با یاد و توکل بر پروردگار مهربان و بخشنده بزداییم و به احکام الهی و وظایف انسانی خود عمل کنیم. ای کاش دایره دیدمان را وسیع گردانیم و فرهنگ درک معلولیت و برخورد با اقشار مختلف معلولین را بیاموزیم و به فرزندانمان نیز آموزش دهیم. ای کاش باور کنیم شاید در پس بسیاری از جسم های ناتوان و آسیب پذیر، روحی بزرگ و افکاری والا نهفته باشد و ای کاش یاد بگیریم که خیلی راحت از کنار مسائل عبور نکنیم.
پس بیا مشکلات معلولین امروز و معلولین آینده که امیدوارم دنیای آینده کمتر شاهد پدیده معلولیت باشد را همین امروز حل نماییم و به امید آینده ای روشن همین امروز تلاش کنیم.
دنیای معلولان - ویستا
ویرایش وتلخیص:آکاایران