روی رنجهایت، موجسواری کن و لذت ببر!
بخشهایی از چهارمین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
برای اینکه آسودهتر زندگی کنیم اول باید اهل فکر باشیم و فلسفۀ رنجهای زندگی را بفهمیم. اگر قطعیبودن رنج در زندگی را بپذیری و فلسفۀ رنج را بدانی اولاً برخی از رنجهایت کاهش پیدا میکند، ثانیاً تحملِ رنجت افزایش پیدا میکند و این دومی خیلی مهمتر است.
بخشی از مشکلات و رنجهایی که به ما میرسد، واقعاً بیخود و اضافه است و اساساً نباید در زندگی ما باشد؛ مثل رنج حسادت، رنج غرور، رنج در اثر معصیت، رنج در اثر بیدقتی، رنج در اثر بدیکردن به دیگران. رنجِ نابجا نهتنها پاداش ندارد بلکه باعث جهنم است؛ دیگر از این بدتر نمیشود! شیطان ترجیح میدهد که تو هم در دنیا غصه بخوری، هم در آخرت به جهنم بروی.
رنج در زندگیِ دنیا «قطعی» است در آن تردید نکن! قرآن میفرماید: ما انسان را در رنج آفریدهایم (بلد/4) تازه، علاوه بر رنجهایی که متعلق به همۀ انسانهاست(مثل رنج پیری) طبق روایات، رنجِ مؤمنین بیشتر است. مثلاً در روایت داریم: همواره کسانی از اهل خانه، همسایگان، کفار، منافقین یا شیاطین هستند که مؤمن را آزار میدهند(مَا أَفْلَتَ الْمُؤْمِنُ مِنْ وَاحِدَةٍ…) (مُؤْمِنٌ مِثْلُهُ یَحْسُدُهُ…)
برای اینکه فلسفۀ رنج را بپذیریم، هم فکر لازم است و هم کار تربیتی. اگر انسان از همان دوران کودکی بفهمد که «رنج قطعی است» دیگر لازم نیست بارها سرش به سنگ بخورد تا در سی یا چهلسالگی این مطلب را باور کند! اگر تربیت افراد، صحیح باشد، دیگر لازم نیست زیاد از ایمان به خدا و معاد، مایه بگذاریم و بگوییم: «بیایمانی باعث گناه میشود!»
وقتی جوانها میخواهند ازدواج کنند باید به آنها بگوییم: «زندگی مشترک، رنجهایی دارد و فلسفهاش هم این است که باید در زندگی اختلافاتی بین زن و مرد پیش بیاید تا موجب رشد آنها شود و الا خدا که میدانست این دو جنس زن و مرد، همدیگر را به سختی درک میکنند، پس چرا آنها را کنار هم قرار داد؟!» متاسفانه گاهی در جامعۀ ما نصف ازدواجها به طلاق منجر میشود؛ چون بلد نیستیم چگونه با رنج برخورد کنیم؟
اگر عمیقاً فلسفۀ وجود رنج و مشکلات زندگی را درک کنیم، میتوانیم رنجهای نابجا را کم کنیم، آرامشمان را حفظ کنیم و حتی میتوانیم از مشکلات اجتنابناپذیر دنیا حداکثر استفاده را ببریم. در این صورت رنجها مفید خواهند بود؛ نه متوقفکننده (همانطور که بعضیها روی موج دریا موجسواری میکنند)
اگر بپذیری که رنج قطعی است، به سه فایدۀ فوق میرسی و اگر فلسفۀ رنجها را هم بدانی، چهارمین فایدهاش هم حاصل میشود؛ اینکه میتوانی از مشکلات و رنجهایت، لذت هم ببری و حتی از رنج استقبال کنی! اما اگر فلسفۀ مشکلات را سطحی بپذیری، با کمی فشارِ مشکلات، دلیلی را که پذیرفتهای، پس میزنی.
یکی از راههای کاهش رنج این است که خودت برخی از رنجها را انتخاب کنی. آدم عاقل وقتی فلسفۀ رنج را پذیرفت، میگوید: «حالا که از رنجها خلاصی ندارم، پس خودم بعضی از رنجها را انتخاب کنم» اگر خودت یک رنجِ درست و بجا انتخاب کنی، خدا دو یا چند برابرش از رنجت کم میکند؛ مثل انفاق(در انواع مختلفش)
مثلاً صدقهدادن طبیعتاً کمی رنج دارد، اما رنجِ فقیرشدن، بیشتر از آن است. اگر صدقه بدهی، خدا فقرت را از بین میبرد و از رنج فقر رها میشوی. ورزش هم یک رنج است که انتخابش میکنی و سلامتی بهدست میآوری یا از رنج بیماری نجات پیدا میکنی!
راه دیگرِ کاهش رنج، استقبال از رنجهایی است که خدا برایت انتخاب میکند. عالیترین، پُراثرترین، پرسودترین و بابرکتترین رنج در حیاط بشر رنجی است که جوانترها از پدر و مادرها تحمل میکنند؛ این رنج را نوشِ جان کن صدایت هم درنیاید! اگر تحمل کنی و به پدر و مادرت احترام بگذاری هزاران رنج از تو کم میشود!
رنج همسر در درجۀ دوم است، اولیاء خدا از جمله پیامبر(ص) رنج همسر داشتهاند! گاهی مردها برای خانمها و گاهی خانمها برای آقایان باعث رنجهایی میشوند. رنج بچهها در درجۀ سوم قرار دارد و بعدش هم رنج دیگران. اگر این رنجها پیش آمد استقبال کن؛ نانت در روغن است! عدهای میخواهند خودشان را از این رنجها خلاص کنند اما بدتر میشود!