شمه ای از آثار وجودي و نقش ارزنده آيت الله شهيد دستغيب(رحمت الله علیه)
این مقاله، نوشته حضرت آيت الله سيدعلي اصغر دستغيب در شرح حال شهيد محراب حضرت آیت الله دستغيب(رحمت الله علیه ) می باشد.
به سهولت امكان پذير نيست كه انسان مقامات و مدارج معنوي مردان خدايي همچون آيت الله شهيد حاج سيّد عبدالحسين دستغيب(رحمت الله علیه) را درك نمايد تا چه رسد به اينكه به زبان يا به قلم آورد؛ لذا در اين مقاله كوتاه تنها به بحث پيرامون گوشه اي از آثار وجودي آن بزرگوار و نقش ارزنده اي كه در اصلاح و تربيت نفوس ايفا نموده اند اكتفا مي كنيم.
سخن از عالم عامل و عارف كاملي است كه در تعريف جامع حضرت امام راحل(رحمت الله علیه) از ايشان به عنوان «معلّم اخلاق و مهذّب نفوس و مرشد مردم» ياد گرديده است. از همان دوران كودكي به مراقبه و تهذيب نفس و فراگيري علوم ديني اشتغال داشته و در نه سالگي با رحلت پدر بزرگوارشان نخستين آثار و علائم تأييدات الهي با اقبال و توجّه قلوب اهل ايمان به سوي ايشان ظاهر گشته و پس از گذراندن دوره مقدمات و سطح جهت تكميل تحصيلات به نجف اشرف هجرت نموده و مورد توجه و علاقه خاص اساتيد بزرگ فقه و اصول و اخلاق و عرفان قرار گرفته اند.
آيت الله شهيد دستغيب(رحمت الله علیه) در مراجعت به شيراز به ارشاد مردم پرداخته و چه بسيار نفوس مستعدّي كه در پرتو انوار الهي و انفاس قدسيه آن بزرگوار مراحلي پيمودند و تكامل يافتند. كمتر فردي از طالبان حق و سالكان الي الله در خطّه شيراز مي توان يافت كه از محضر ايشان خصوصا” يا عموما” كسب فيض ننموده باشد، چه از بيان شيرين و دلچسب او و چه از قلم روان و پرفيضش. از نخستين نمونه هاي آن: كتاب صلاة الخاشعين، و نمونه ديگر كتاب گناهان كبيره و قلب سليم مي باشد.
قابل توجه آنكه با وجود مراتب و مقامات علمي و معنوي همواره از حضور در مجامعي كه كمترين شبهه مطرح شدن وي را داشت اجتناب مي ورزيد و از كسب شهرت به شدت برحذر بود. كساني كه از نزديك حالات ايشان را شاهد بوده اند بر مشابهت روحيه وي و امام راحل(ره) گواهند. تنها در زماني كه احساس وظيفه و مسؤوليت مي فرمود بالاخص در رابطه با امر به معروف و نهي از منكر از هيچگونه تلاش دريغ نمي ورزيد.
سابقه مبارزات آن بزرگوار به شيوه اجداد طاهرينش از هنگامي بود كه اساس دين را با روي كار آمدن رضاخان در خطر ديد؛ لذا در منابر و سخنرانيها مردم را از توطئه ها آگاه مينمود به ويژه در مورد كشف حجاب كه از نخستين برنامه هاي ضد اسلامي و زمينه ساز نشر منكرات و مفاسد در سطح جامعه و در نهايت نفوذ و سلطه هرچه بيشتر اجانب و بيگانگان بر همه شؤون ميهن اسلامي بود به شدت مخالفت و اعتراض مي فرمود.
در اواخر سال 41 هنگامي كه نخستين اعلامه رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي از قم شهر قيام بدست آيت الله دستغيب(رحمت الله علیه) رسيد، خود شاهد بودم كه چگونه آثار تصميم و اراده در چهره معظم له آشكار گرديد و در همان هنگام تا زماني كه شربت شهادت نوشيد، لحظه اي آرام نگرفت و در يك كلام ميتوان گفت او در تمام اين مدت فاني في الله و ذوب در امام خميني(رحمت الله علیه) بود. حركت خود را دقيقا” با كم و كيف حركت امام تنظيم نموده از هرگونه تندروي يا كندروي بر حذر مي داشت و در حقيقت مفاد اين جمله پر محتواي معصوم(علیه السلام) را شعار مي دارد كه: «المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق».
بعضي پيشنهاداتي مي دادند كه معنايش پيشي گرفتن از امام بود و برخي محافظه كاري و حركت كُند را توصيه مي نمودند، و به هيچيك اعتنايي نمي فرمود.
مكرّر يادآور مي شد هر كس مي خواهد بداند هر گاه امام زمان(علیه السلام) ظهور فرمايند، نسبت به آن حضرت چه موضعي خواهد داشت ببيند الآن نسبت به نايب بر حقّش امام خميني(رحمت الله علیه) چگونه است. خلاصه آنكه از مدافعين واقعي و جدّي ولايت فقيه بود.
خودش مي فرمود: هنگامي كه در مجلس بررسي نهايي قانون اساسي ديدم بني صدر خبيث در رابطه با ولايت فقيه كه اساس نظام الهي جمهوري اسلامي است آن هتّاكي ها را نمود برخود واجب دانستم به دفاع از ولايت فقيه برخيزيم و مطالبي را از تريبون مجلس بيان نمايم. آيت الله شهيد دستغيب(رحمت الله علیه) به همان اندازه كه نسبت به مقام امامت و رهبري تولّي داشت نسبت به همه كساني كه خالصانه و براي خدا به امام راحل تأسّي جسته و حقيقتا” پيروي مي كردند مهر مي ورزيد و حمايت و ترويج مي نمود.
ازجمله در رابطه با رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اي _مد ظله العالي_ هنگامي كه رئيس جمهور بودند مي فرمود:
«چيزي كه بنده نسبت به اين شخص بزرگ فهميده ام اين است كه فردي است خدايي، هوي پرست نيست، مقام نمي خواهد، قدرت نمي خواهد بدست بگيرد، امتحان خودش را پيش از پيروزي و بعد از پيروزي داده است، در هر پُستي كه بوده امتحان خودش را داده است، كسي كه امام جمعه تهران باشد، آن وقت در جبهه ها برود در سنگرها از اسلام دفاع كند، اين مرد بزرگ مقامي براي خودش قائل نيست، به عين مثل رهبر عظيم الشأن. امام فرموده به من خدمتگزار بگوييد بهتر است از اينكه رهبر بگوييد. آقاي خامنه اي هم اين جوري است، مقام نمي خواهد، مقام بر روي او اثر نمي گذارد».
در جريان جنگ تحميلي و بسيج نيروهاي خالص به جبهه و تأمين امكانات و تداركات براي رزمندگان وقتي جوانها را مي ديد كه از همه چيز منقطع و به خداي خود پيوسته اند، و در حال هجرت به سوي جهاد و شهادت هستند مي فرمود:
«جان من به قربان اين جوانان باد، معنوياتي را كه ما سالهاي طولاني به دنبالش بوده ايم، اين رزمندگان و بسيجيان عزيز در مدّت كوتاهي تحصيل مي نمايند».
بدين ترتيب طبيعي است كه استكبار جهاني و مزدوران جنايت كار آن به شدت نسبت به شخصيت آيت الله دستغيب حسّاس بوده و سرانجام ايشان را همچون اجداد طاهرينش به شهادت رساندند، غافل از اينكه شهادت آن بزرگوار خط و راهش را روشنتر و پرپيروتر نموده و می نماید.
منبع: www.dastgheib.ir