فلسفه صلح يا عهدنامه و ظهور حجّت
امام مجتبى (ع)خطاب به افرادی که فلسفه صلح حضرت با معاویه را درک نمی کردند و حضرت را سرزنش می کردند، اینچنین اظهار نمودند: واى بر شما! آيا مى دانيد چرا من چنين كردم ؟ قسم به خداوند، كارى كه من انجام دادم، براى شيعه از هر عملى و از هر برنامه اى بهتر و سودمندتر بود، آيا نمى دانيد كه من امام و رهبر واجب الا طاعه شما مى باشم و مگر نمى دانيد كه من يكى از دو سيّد جوانان اهل بهشت مى باشم، كه جدّم رسول خدا (ص)بارها به آن تصريح نموده است ؟ در اين هنگام جمعيّت حاضر گفتند: بلى، قبول داريم .
حضرت در ادامه فرمود: و آيا مى دانيد هنگامى كه حضرت خضر (ع)آن كشتى را سوراخ و معيوب نمود و نيز آن ديوار را تعمير و اصلاح كرد و آن غلام را به قتل رسانيد، موجب سخط و ناراحتى حضرت موسى (ع)قرار گرفت ؟
آرى چون در آن لحظه فلسفه و حكمت آن سه كار براى حضرت موسى (ع)مخفى بود، ولى در پيشگاه با عظمت پروردگار كارى صحيح و مفيد بود.
و سپس افزود: و آيا مى دانيد كه ما اهل بيت عصمت و طهارت در مقابل طاغوت هاى زمان قرار گرفته و مى گيريم ؛ كه بايد نسبت به تصميمات و انجام امور سياسى و اجتماعى، مصلحت انديشى كنيم ؟
وليكن بدانيد هنگام ظهور و قيام مهدى موعود، امام زمان (ع)چنين نخواهد بود، و حضرت عيسى مسيح (ع)به امامت او نمازش را به جماعت مى خواند.
اكمال الدّين شيخ صدوق : ص 315، ح 2، احتجاج : ج 2، ص 67، ح 157، علل الشّرايع : ص 211، ح 2، با کمی تفاوت در الفاظ.