تمديد ثبت نام سير مطالعاتي استاد مطهري (ره)
ثبت نام سير مطالعاتي استاد مطهري (ره) تا 18 اسفند ماه تمديد گرديد.
علاقه مندان با شماره
33053195-7 داخلي1020 تماس حاصل فرمايند.
ثبت نام سير مطالعاتي استاد مطهري (ره) تا 18 اسفند ماه تمديد گرديد.
علاقه مندان با شماره
33053195-7 داخلي1020 تماس حاصل فرمايند.
در پی حادثهی تروریستی صبح امروز (شنبه) در اهواز که به شهادت و زخمی شدن جمعی از مردم عزیزمان منجر شد حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تسلیت به خانوادههای شهدای این حادثهی تلخ و تأسفبار تأکید کردند: این جنایت، ادامهی توطئهی دولتهای دستنشاندهی آمریکا در منطقه است که هدف خود را ایجاد ناامنی در کشور عزیز ما قرار دادهاند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمهتعالی
حادثهی تلخ و تأسفبار شهادت جمعی از مردم عزیزمان در اهواز به دست تروریستهای مزدور، یک بار دیگر قساوت و خباثت دشمنان ملت ایران را آشکار ساخت. این مزدوران قسیالقلب که به روی زن و کودک و مردم بیگناه آتش میگشایند وابسته به همان مدعیان دروغگو و ریاکارند که پیوسته دم از حقوق بشر میزنند. دلهای پرکینهی آنان نمیتواند تجلّی اقتدار ملی در نمایش نیروهای مسلح را تحمل کند. جنایت اینها ادامهی توطئهی دولتهای دستنشاندهی آمریکا در منطقه است که هدف خود را ایجاد ناامنی در کشور عزیز ما قرار دادهاند. به کوری چشم آنان ملت ایران راه شرافتمندانه و افتخارآمیز خود را ادامه خواهد داد و مانند گذشته بر همهی دشمنیها فائق خواهد آمد.
اینجانب تسلّا و همدردی خود را به خانوادههای این شهیدان عزیز عرض میکنم و صبر و سکینهی الهی را برای آنان و علوّ درجات برای شهیدان مسألت مینمایم. دستگاههای مسئول اطلاعاتی موظفند با سرعت و دقت، دنبالههای این جنایتکاران را تعقیب کنند و آنان را به سرپنجهی مقتدر قضائی کشور بسپارند.
سیّدعلی خامنهای
۳۱ شهریور ۱۳۹۷
منبع :khamenei.ir
بسمه تعالي
بدینوسیله به استحضار می رساند مرکز آموزش عالی حوزوی حضرت قاسم بن الحسن (علیهماالسلام) جهت تربیت مربی در رشته ی تدبر در قرآن ویژه خواهران طلبه(سال سوم به بعد در مقطع سطح دو و بالاتر) با همکاری موسسه تدبر در کلام وحی برگزار می کند.
زمان برگزاری کلاس: روزهای پنج شنبه از ساعت ۸ صبح
مکان: بزرگراه آهنگ، شرق به غرب. ابتدای خروجی امام علی(علیه السلام) شمال. خیابان شهید صالحی. موسسه فرهنگی مذهبی حضرت قاسم بن الحسن(علیهماالسلام). واحد خواهران
جهت ثبت نام به صورت حضوری و يا اینترنتی به آدرس : www.tadaborquran.com (موسسه تدبر در كلام وحي) مراجعه فرماييد.
تلفن تماس:۰۹۱۹۲۹۵۹۴۷۰
مهلت ثبت نام: ۹۷/۰۷/۰۴
شروع كلاس: ۹۷/۰۷/۰۵
صبح روز یکشنبه ۲۴ تیرماه خبر مهمی بر روی خروجی خبرگزاری ها و رسانه ها قرار گرفت. خبر حاکی از جلسه ی مهم رهبر انقلاب با هیئت دولت بود؛ جلسه ای خارج از برنامه های از پیش معین شده ی رهبر انقلاب. تا به حال، رهبر انقلاب معمولاً در هر سال، یک یا نهایتاً دو بار با «کابینه ی دولت» دیدار می کردند؛ یک دیدار در ماه مبارک رمضان، و در کنار سایر دیدارهای رمضانی ایشان بود که عمده ی آن نیز به نهج البلاغه خوانی و ذکر توصیه های اخلاقی و رفتاری مدیران و مسئولان طراز اول اجرایی کشور اختصاص می یافت، و یک دیدار هم در شهریورماه و هم زمان با هفته ی دولت که معمولاً رهبر انقلاب ضمن برشمردن برخی از محاسن و معایب دولت، توصیه هایی اجرایی برای پیشبرد بهتر امور به هیئت دولت می فرمودند. اما حالا در واپسین روزهای تیرماه، رهبر انقلاب، دیدار دیگری را خارج از روال مذکور ترتیب دادند.
جالب آنکه برخلاف دو دیدار قبل که معمولاً درخواست برگزاری آن از سوی هیئت دولت به رهبر انقلاب داده شده بود، این بار رهبر انقلاب هیئت دولت را برای حضور و برگزاری جلسه فراخواندند.
محتوای جلسه از چه قرار بود؟
با نگاهی به محتوای منتشرشده از این جلسه، مشخص می شود که رهبر انقلاب با توجه به «شرایط خطیر» کنونی کشور در حوزه ی اقتصادی، دغدغه ی تشکیل این دیدار برای حل مشکلات برزمین مانده در این حوزه را داشته اند. این مشخص است که شرایط حاضر کشور، شرایط ویژه ای است و دشمن در برنامه ی خود سه نوع فشار را در نظر گرفته است: «فشار اقتصادی، فشار روانی و فشار عملی.»(۱۳۹۷/۳/۱۴) هدف دشمن از این سه فشار، به زانو در آوردن مردم و مسئولین کشور است؛ هدف، اختلال در دستگاه محاسباتی مسئولان برای القای «وضعیت بحرانی» و تفکر «نمی توان و نمی شود» به آنان است.
در زمانه ی جنگ، باید قرارگاه فرماندهی ثابتی وجود داشته باشد که همه ی بخش ها اقدامات خود را با آن هماهنگ کنند، وگرنه ممکن است هر یک از جبهه ها به سلیقه ی شخصی عمل کرده و خدای نکرده حتی منجر به صدمات به جبهه ی خودی شوند. در جنگ اقتصادی امروز نیز، ستاد فرماندهی جنگ اقتصادی، «تیم اقتصادی» دولت است.
رهبر انقلاب اما دقیقاً مبتنی بر امکانات و ظرفیت های واقعی کشور در نقطه ی مقابل این تفکر قرار دارند. از نظر ایشان درست است که وضعیت کشور با چالش هایی همراه است اما بدان معنا نیست که کشور در «انسداد» یا «بن بست» قرار دارد. «این راه، چالش دارد؛ اما راه باز است، بن بست وجود ندارد. هدف جبهه ی مخالف نظام اسلامی و انقلاب اسلامی و دشمن ما این است که راه را بن بست نشان بدهد. خودشان هم میگویند ما بایستی این کارها را بکنیم، این فشارها را وارد کنیم، این محاصره را بکنیم، این تحریم را بکنیم، تا مسئولان جمهوری اسلامی در محاسبات خودشان تجدیدنظر کنند. من عرض میکنم؛ ملاحظه ی واقعیّتها نه فقط موجب میشود ما در محاسبات گذشته مان تجدیدنظر نکنیم، بلکه ما را به درستىِ راهی که پیمودیم و راهی که انقلاب جلوی ما گذاشته، مطمئن تر میکند.»(۱۳۹۱/۵/۳) اما چگونه می توان از این گردنه عبور کرد و به قله ی مقصود رسید؟
۱. داشتن انگیزه و روحیه قوی
اولین نکته، داشتن «روحیه ی قوی، انگیزه، شجاعت و عزم راسخ»(۱۳۹۷/۴/۲۴) است. «همه ی مدیران دولتی باید در مقابل مشکلات با تحرّک بیشتر و با احساس مسئولیّت مضاعف عمل کنند.»(۱۳۹۷/۴/۲۴) پس واضح است که در این شرایط برای حل مشکلات کشور نباید اکتفا به کارهای معمولی روزمره کرد؛ حل مشکلات، شدنی است، به شرط آنکه تلاش و کار مسئولان هم، تلاشی انقلابی و شبانه روزی باشد.
۲. فرماندهی واحد اقتصادی
نکته ی دوم آنکه در زمانه ی جنگ، باید قرارگاه فرماندهی ثابتی وجود داشته باشد که همه ی بخش ها اقدامات خود را با آن هماهنگ کنند، وگرنه ممکن است هر یک از جبهه ها به سلیقه ی شخصی عمل کرده و خدای نکرده حتی منجر به صدمات به جبهه ی خودی شوند. در جنگ اقتصادی امروز نیز، ستاد فرماندهی جنگ اقتصادی، «تیم اقتصادی» دولت است. این تیم اقتصادی دولت است که برای جلوگیری از صدمات و لطمات به اقتصاد کشور، باید «میان دار» و محور اصلی کار و تحرک باشد. چرا که «بر طبق قانون اساسی، رئیس جمهور از امکانات بسیار گسترده ای در کشور برخوردار است؛ خیلی از کارها را می توانند انجام بدهند؛ از این امکاناتی که در اختیار دارند استفاده کنند، ظرفیت های داخلی را بالفعل کنند.»(۱۳۹۶/۳/۱۴) مضافاً اینکه رهبر انقلاب، برای تسهیل بیشتر امورات، با راه اندازی «شورای عالی هماهنگی اقتصادی سه قوه» بر محور شخص «رئیس جمهور» عملاً دست دولت را برای حل مشکلات اقتصادی کشور بازتر کرده اند.
بسیاری از مشکلات کشور، نه ناشی از دشمنیِ دشمنان، که به دلیل کم کاری ها و سوءمدیریت های داخلی است، آن چنان که آقای رئیس جمهور هم در همین دیدار، در گزارش خود به رهبر انقلاب به آن اشاره کرده و گفت: برخی مسائل همچون اشکالات نظام بانکی و نقدینگی، ارتباطی با تحریم و فشارهای خارجی ندارد و از گذشته وجود داشته است.
۳. چشم ندوختن به نقطه های خیالی
نکته ی سوم آنکه تجربه ی برجام نشان داد که معطل کردن اقتصاد و افکار عمومی جامعه، به موضوعی که افسار آن در اختیار کشور نیست، عملاً موجب اتلاف وقت و عقب ماندگی از کارها است. پس حالا نیز به جای چشم دوختن به «نقطه های خیالی» چون بسته ی پیشنهادی اروپا (که البته بعید است با توجه به اظهارنظرهای مقامات اروپایی، آبی از آن برای کشور گرم شود) ظرفیت ها و استعدادهای کشور را فعال کرد.
۴. چاره اندیشی برای حل سوءمدیریت های داخلی
نکته ی آخر هم اینکه بسیاری از مشکلات کشور، نه ناشی از دشمنیِ دشمنان، که به دلیل کم کاری ها و سوءمدیریت های داخلی است، آن چنان که آقای رئیس جمهور هم در همین دیدار روز یکشنبه، در گزارش خود به رهبر انقلاب، به آن اشاره کرده و گفت: برخی مسائل همچون اشکالات نظام بانکی و نقدینگی، ارتباطی با تحریم و فشارهای خارجی ندارد و از گذشته وجود داشته است.
این ها مسائلی هستند که اتفاقاً بر سر آن، اجماع همه ی خبرگان و کارشناسان فن نیز وجود دارد؛ مسائلی که حل آنان به طریقه ی درست، می تواند تا حد زیادی، موجبات شکوفایی اقتصادی را فراهم کند. جالب آنکه رهبر انقلاب نیز در بیان «راهکارها»ی خود برای حل مشکلات اقتصادی کشور، بر موضوعاتی که حل آنان به چگونگی اقدامات مسئولان کشوری (نه دشمن بیرونی) ارتباط دارند اشاره فرمودند؛ موضوعاتی چون: «تهیه ی نقشه ی راه اقتصادِ باثبات»، «تقویت بخش خصوصی»، «ضرورت برخورد قاطع با متخلفان»، «اِشراف و اِعمال قدرت دولت بر مبادلات مالی»، «جدی گرفتن سیاست های اقتصاد مقاومتی»، «اقدام بهنگام و علاج واقعه قبل از وقوع»، «مبارزه ی واقعی با فساد»، و «حرف زدنِ رودرروی مسئولان با مردم و بیان شرایط».
* منتشرشده در شماره ی ۱۴۲ هفته نامه ی خط حزب الله
محمدکاظم انبارلویی در سرمقاله روزنامه رسالت نوشت: سخنگوی محترم وزارت خارجه خبر داد؛ «در هیئت نظارت بر برجام طرح های مختلف بررسی شده و احتمالات مختلفی مطرح بوده که یکی از آنها برجام بدون آمریکاست.»
برجام بدون آمریکا یعنی چه؟
چه فایده ای به این پیمان که یک طرف همه تعهدات خود را عمل کرده و طرف دیگر به هیچ یک از تعهدات خود عمل نکرده، مترتب است؟ اصلا طرف اصلی ما در مذاکرات 5+1 چه دولتی بود؟ ما که با روس ها و چینی ها مسئله ای نداشتیم. ما با اروپایی ها چه اختلافی داشتیم؟ این ترفند دیپلماتیک آمریکا بود که آنها را به بهانه های مختلف همراه خود کرده بود تا بگوید مسئله ایران و آمریکا نیست، مسئله اختلاف جامعه جهانی با ایران است که آمریکا هم یکی از آنهاست. در خلال مذاکرات برای جهانیان مکشوف شد که آتش بیار اصلی معرکه، آمریکاست که بیش از سه دهه است به دلیل اینکه دستش از غارت منابع ملت ایران قطع شده، هر روز در پی تحکیم تحریم های سیاسی و اقتصادی است و زیرساخت های آن را طی سال های مدیدی سامان داده و به هیچ قیمت حاضر به از بین بردن آن نیست.
آمریکا، روس ها، چینی ها و نیز اروپا را به بهانه ساخت بمب اتمی در ایران بازی داد تا به خصومت ورزی خود مشروعیت ببخشد. لذا مرکز تصمیم گیری و تصمیم سازی تحریم ها در آمریکا و در خزانه داری این کشور است و آنجا پخت و پز می شود.
غفلت دستگاه دیپلماسی کشور از مقاصد شوم دولت آمریکا و ساده لوحی آنها از درک فلسفه دشمنی دولت آمریکا با ملت ایران، ما را به کام معاهده ای برد که به اعتراف مقامات اقتصادی و نیز دیپلماسی کشورمان دستاوردی جز هیچ نداشت!
پذیرش برجام بدون آمریکا یعنی یک طرف به تعهدات خود عمل نکند و طرف ایرانی بدون هیچ دستاوردی همچنان به اجرای تعهدات برجامی متعهد بماند و آنها را بدون چون و چرا اجرا کند!
پذیرش برجام بدون آمریکا یعنی تحریم ها نه تنها باقی بماند بلکه تحریم های شکننده تری به بهانه های مختلف از جمله قدرت موشکی ایران و نفوذ منطقه ای وضع شود!
برجام بدون آمریکا یعنی باز گذاشتن دست آمریکا در جنگ اقتصادی و تک در منطقه ارزی کشور، بدون گرفتن پاسخ و پاتک متقابل ایران!
عدم واکنش معقول و حکیمانه از سوی دولت در برابر بدعهدی های آمریکا و نقض برجام، آمریکایی ها را روز به روز گستاخ تر می کند.
اگر به فکر مقابله به مثل در حوزه های دیپلماتیک و حتی نظامی نباشیم، عزم دشمن را در نقض عهد برجام و توطئه های جدید مصمم تر می کنیم.
برخورد منفعلانه دولت، آمریکایی ها را در مسیری که تعیین کردند مصمم تر می کند. فشار ایمیلی، پیام توئیتری، نامه نگاری های بی حاصل و انتقاد لفظی به رفتار آمریکا، وهن ملت ایران و تخطئه عزت ملی است.
آنها که مدعی بودند به زبان دیپلماسی مسلط هستند و سخن گفتن با کدخدا را می دانند، امروز چگونه از «برجام بدون آمریکا» سخن می گویند؟ آنها که فکر می کردند رئیس جمهور آمریکا فردی مؤدب و باهوش است و رفتند برجام را بدون هیچ دستاوردی امضاء کردند، امروز چگونه می خواهند با رئیس جمهوری فاسد، فاسق و بی ادب که هیچ آداب و قوانین جهانی را رعایت نمی کند و از کمترین هوش سیاسی هم برخوردار نیست، برجام را مدیریت کنند؟
منبع:http://kayhan.ir/fa/news/130611/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%87-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%AF%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%A7-%DB%8C%D8%B9%D9%86%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%AE%D8%A8%D8%B1-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87
▬ در زندگی هر سیاستمداری موقعیتهایی پیش میآید که طی آنها احساس میکند که باید خطاهای ادراکی ناشی از وفور دیدگاه منفی در کشور را اصلاح کند. وقتی ملتی از مواجهه مستقیم با دشمن بیرونی فراغت مییابد، یا احساس کاذبی از فراغت نزد برخی پدید میآید، منازعات و حرف و حدیثها به سمت و سوی درون معطوف میشود. ما به قرینه رویداد تاریخی فروریزی امپراتوری روم پس از فراغت از مناقشات خارجی، به این عارضه تخریب درونی، «سندرم زوال امپراتوری روم» اطلاق میکنیم. آگاهی بموقع سیاستمداران، از این وضعیت «خودتخریبی» میتواند نقش بسزایی در کنترل و محدودسازی پیامدهای منفی ناشی از آنها داشته باشد. سیاستمدار میتواند این مشکلات و علائم را تشخیص دهد، نسبت به این علائم هشدار دهد، و سمتوسوها را اصلاح کند.
▬ وقتی «خودتخریبی» به جای مکانیسمهای دفاعی درست قرار میگیرد، نتایج کارها و عملکردها و نهادها و سازمانها، در سطحی پایینتر از حد انتظار قرار میگیرد. در هر شرایطی، نتایج عملکردهای نهادی و سازمانهای مستقر، به عنوان معیار اندازهگیری و چوب محک «اعتدال حکمرانی» تلقی میشود. هنگامی که به طور پیوسته عملکردهای نهادهای مختلف، ضعیفتر از حد انتظار است، باید بدانیم که مشکل از یکی دو نهاد عملیاتی کشور نیست، بلکه یک عمق اخلاقی دشواریآفرین در کار است. در واقع، این سبک و طرز فکر و اندیشه است که سیاست را در سطح نهادی به لکنت میکشاند. در این حالت، باید ریزبینیهای فرهنگی را فعال و گسترده کنیم. اینجا چند نکته هست؛ یکی آن که باید رسم زود قضاوت کردن را برانداخت. یکی از اشتباهات رایج بین اغلب نخبگان و تشکلهای سیاسی در شرایط «خودتخریبی»، سبک شمردن «قضاوت» است؛ و در وضعیت سبک شمردن «قضاوت»، سادهترین کار، «منفیبافی» است. برای «منفیبافی»، تنها قدری حس و حال پرخاش لازم میآید، در حالی که «واقعنگری مثبت و رو به آینده»، مستلزم ارائه طراحیهایی برای آینده است، و اتخاذ این دیدگاه همواره دشوار خواهد بود.
▬ از دیدگاه دیگر، حالا که در شبکههای اجتماعی، هر یک از مردم به «روزنامهنگار» بدل شدهاند، فرهنگ معیوب و وارداتی «روزنامهنگاری کثرتگرا» به یک اپیدمی بدل شده است. این جامعه همین کژالگوی وارداتی را در دست دارد و با آن، میتواند بدون اطلاعات وسیع، در مورد وجوه منفی همه امور سخن بگوید؛ در این کژالگو، اصل اصیل و رکن رکین، «منفیبافی» است. «غنیمت شمردن» نقاط مثبت و قوت، اصلاً خبر و مطلب قابل توجه محسوب نمیشود. لحنهای تند و فازهای منفی سکه رایج شبکههای اجتماعی شدهاند. با این روحیه، مردم از همدیگر فاصله میگیرند، و به هم بدبین میشوند. اگر مردم به هم بدگمان شوند، و این بدگمانی بسیار شود، اعتماد متقابل بین آنها از بین میرود. پس باید در سبکهای ارتباطی تجدید نظر کنیم؛ باید با ایجاد جو صمیمیت و اعتماد بین یکدیگر، به اجزای تشکیلدهنده یک «من برتر» تبدیل شویم.
▬ نکته بعد این است که همه باید متقاعد شوند که از پنجه انداختن بیهوده به چهره یکدیگر بپرهیزند، و لااقل از سرزنش کردن و مقصر دانستن عواملی که خارج از کنترل هستند دوری کنند. در شرایط «خودتخریبی»، نخبگان جناحی به وقت خطا، به شکلی ناشیانه و نادقیق، به رصد عیوب گروههای رقیب مشغول میشوند. چنین پرخاشهایی نه تنها دردی از کشور دوا نمیکنند، بلکه موجب غفلت از ریشه اصلی مشکلات و نواقص میشوند.
▬ مطلب دیگر، روحیه مثمر ثمری است، این روحیه که فعالان اجتماعی و مدنی به خود هموار کنند که «من هم به سهم خود قدری مقصر مشکلات هستم». این موجب میشود، که همه به نحوی درگیر فعالیت اجتماعی شوند. این مشغولیت موجب میشود که دشواریهای عملیاتی برای همه در سطوح متفاوتی معلوم و ملموس شود؛ «انصاف» جز با این دغدغه هماهنگ برای یافتن راه حل دشواریها به دست نمیآید. البته پرخاش و منفیبافی راحت است و در هر شرایطی میشود چیزی در مذمت دیگران گفت، ولی وقتی افراد مشغول حل و فصل مسائل شوند، ادراک متقابل که همان «انصاف» است، قوت میگیرد.
▬ چشمانداز دیگر به رواج «منفیبافی» این است که این شرایط پرخاشگر، وقتی واقع میشود که جریان ایدههای جدید کند شود یا اصلاً خشک گردد، و در نبود راهحلها، فقط نارضایتیها بماند. سیاست امروزی بدون تزریق مستمر ایدههای نو و خلاقانه، خیلی زود از نفس میافتد و راه به جایی نخواهد برد. برای حل مسائل و چالشهای انبوه دنیای جدید به ایدههای تازه و نو به نو نیاز هست؛ و این تکلیف فعالان سیاسی و مصلحان اجتماعی است که برای ورود و رواج ایدههای نو در درون کشور زمینهسازی کنند. وقتی خودزنی رواج مییابد، نشانه آن است که فعالان سیاسی و اجتماعی، مسیر آسان زندگی را انتخاب کردهاند و گاهگاه از منفیبافی بیانتها غرق لذت میشوند. در چنین شرایطی باید دنبال تحریک مجاهده عقیدتی و حس تکلیف رفت و مهارتهای مهمی را گسترش داد.
یک سوی این مهارتها این است که باید جو هراس از منفیبافی علیه نوآوری و ایدهپردازی را بشکنیم؛ اگر جو عمومی جامعه به گونهای بود که موجب رنجش و حتی تنبیه افراد نوآور و مبتکر شود، باید آشکار و واضح در قواعد صدرنشینی و قدربینی تجدید نظر کنیم، و آن را از غوغای مطبوعات و رسانهها بیرون بکشیم. برای این منظور اصلاح گفتارهای مطبوعاتی و رسانهای که زیر سایه دموکراسی کثرتگرا فقط رقابتهای بیرحمانه را میشناسند، لازم است؛ باید «مهارت گوش دادن» را به جای مهارتهای منفی فریاد زدن بر سر همدیگر ترویج کرد. یکی از دامهای مهلکی که در یک جامعه با سطح بالای «خودتخریبی» پدیدار میشود، این احساس در افراد این جامعه و خصوصاً نخبگان است که بیشتر و بهتر از سایرین میفهمند و آنها هستند که باید سخن بگویند و دیگران باید گوش کنند؛ اما، واقعیت آن است که در شرایط فعلی، همه بیش از هر چیزی به ایدهها و راه حلهای نو نیاز دارند، که این ایدهها باید از جانب مردمی ارائه شود که از نزدیک دستی بر آتش دارند؛ پس، منطقی این است که فضایی برای گفتار همه فراهم شود، و این، مستلزم تبلور ظرفیت شنیدن نزد همه است، و نهایتاً، این مهم محقق نمیگردد، مگر آن که مردم به فازهای منفی علیه یکدیگر یا اقشاری از جامعه، جداً ترتیب اثر ندهند و این را گناه به حساب آورند.
منبع:http://farsi.khamenei.ir