نگرشی به تعامل رهبر و پیرو
شهید گرانقدر محمدعلی رجایی که در کودکی پدر را از دست داد و در محلّههای جنوب شهر دستفروشی میکرد به توفیق الهی به رشد علمی خود در دانشکده افسری نیروی هوایی و دانشسرای عالی پرداخت و در عین حال که مراتب علمی را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته آمار ادامه داد، با حضور مداوم بیست و هفت ساله در پای درس اخلاق و قرآن آیت الله طالقانی، ایمان و مبارزه را نیز در وجود خویش نهادینه کرد.
رجایی، تشنهای که در جستجوی آب زلال حقیقت و مبارزه با ظلم و فساد رژیم شاهنشاهی با شاخص اعتقادات اسلامی، تک تک احزاب سیاسی و حرکتهای مبارزاتی، از مؤتلفه اسلامی تا جبهه ملی، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین را محک زده است؛ پس از تحمل زندانهای کمیته، اوین و قصر، با دیدن حرکت مردمی امت ایران به رهبری حضرت امام تفکر حزبی حاکم بر مبارزان را ـ که حرکت مردمی را حرکتی کور میدانستند و خود را روشنفکر و مبارز واقعی میشناختند ـ باطل قلمداد نمود و حقیقت حرکت مردمی به رهبری روحانیت را در سرلوحه حرکت مبارزهطلبانه خویش قرار داد. او خود با صفای باطن شرح آن ماجرا را چنین توصیف میکند:
«در سال 57 روز عید غدیر به دنبال گروه، گروه زندانیان که در سایه مبارزات مردم بیرون میآمدند ما هم بیرون آمدیم، بعد از زندان مبارزات در شکل مردمی شهید رجایی که پرورش یافته اسلام و شیفته و دلباخته سیره و روش امام در تحقق عملی احکام و قوانین اسلام بود با پیروزی انقلاب مسئولیت خویش را سنگینتر میبیند زیرا آنان که مراحل علم و تقوی و مبارزه را طی کردهاند بر طبق وعده الهی «و نرید أن نّمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین»[1] بر تصدی امر امت اسلامی شایستهترند. لذا با پذیرش مناصب کلیدی چون وزارت آموزش و پرورش، نخستوزیری و حضور در منصب شایسته ریاست جمهوری نظام اسلامی، در به مقصد رساندن بار امانت الهی میکوشد.
شهید رجایی در مقطع حساس تثبیت انقلاب با به اوج رسیدن توطئههای سیاسی و نظامی دشمن ـ از عوامل نفوذی چون بنیصدر تا دشمن خارجی چون صدام عفلقی ـ با درایتی مثال زدنی ـ به مثابه فرمایش حضرت امام خمینی که رجایی عقلش بیشتر از علمش است ـ با توسل به حبلالمتین ولایت در سرو سامان دادن به اوضاع کشور به جهاد پرداخت. او میگوید:
«هیچ جای دنیا رهبری مانند رهبر ما ندارد، همه دنیا کوشیدند عیبی از امام بگیرند، چه در مسائل فکری و چه در عمل اما نتوانستند و بالاخره گفتند شایستهترین رهبر است. این رهبر بزرگ را خداوند برای ما فرستاده است. ما امام را در رابطه صددرصد معنوی پذیرفتیم. یعنی به معنای مرجع تقلید.»[2]
شهید بزرگوار ذوب شدن در ولایت و رابطه صددرصد معنوی با رهبر را، در تقلید یک مسلمان معتقد از مرجع خود تعریف میکند، مقامی که پیرو میبایست در کوچکترین حرکات و سکنات و حتی طرز اندیشیدن از ایشان کسب تکلیف نماید. همسر شهید رجایی در این مورد با نقل خاطرهای چنین میگوید:
«عشق و علاقه شهید تا آنجا پیش رفته بود که امام هنگامیکه دستور داده بودند اینها در هیچ جمعی صحبت نکنند، شهید رجایی حتی در یک جمع خصوصی هم حرف نمیزد و از اظهارنظر خودداری میکرد، ایشان تا این اندازه تقوا داشتند و میگفتند امام گفتهاند هیچ چیز نگویید.»[3]
برای شهید رجایی امام خمینی کاملترین الگوی عملی و رفتاری محسوب میشدند که هر سخن و اشارهاشان سرشار از درسها و پیامهای الهی است. بنابراین برای شناخت شهید رجایی و بهرهبرداری از ویژگیهای ارزشی دولت او در اولین گام باید این حقیقت بزرگ را دریافت که او به آن دلیل «رجایی» شد که پرورش یافته اسلام بود و شیفته روح قدسی و تحتتأثیر رفتار و عملکردهای حضرت امام و از این روست که هنگام اعلام وزرای کابینه و بعد از آن بارها اعلام کرد که وزرایش صددرصد مقلد امام خمینی میباشند.[4]
شهید رجایی که تمام لحظات زندگی خویش را براساس آموزههای رهبر خویش به نظم و سامان درآورده بود مبین رهروی وارسته و مرید و پیروی صادق است که نقل قول ایشان در قضیه گروگانگیری جاسوسان آمریکا میتواند مصداقی برای مطلب مذکور باشد. ایشان خطاب به یکی از همرزمان خویش که در این خصوص نظری موافق موضع حضرت امام نداشت، چنین میگوید: «وقتی میگوییم ما خط امامی هستیم یعنی همین، کاری را انجام دهیم که خلاف نظر خودمان است ولی نظر رهبری بر آن است، همین مفهوم التزام عملی ماست، ولو بیآبرو شویم.»[5]
ایشان که خود را فدائی امام و امت میخواند و آرزویش قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف انقلاب اسلامی است[6] در تبیین رابطه رهبر و پیرو در نظام جمهوری اسلامی ایران چنین نظری دارد: «رهبری انقلاب قابل درک برای هیچ کس غیر از شیعه نیست. رهبر حرکتهای انقلابی جهان هریک، در یک یا دو بعد نسبت به مردم، حکومت و رهبری داشتند. مردم در روسیه از لنین در دو یا سه بعد، مردم چین از مائو همینطور مردم کوبا از فیدل کاسترو همینطور. ولی در ایران رهبر انقلاب رابطهاش با پیروان آنچنان شدید است که در هیچ رهبر و پیروی سابقه نداشته است. رهبر انقلاب ما مرجع تقلید ما هم هست…[7] هیچ رهبری در دنیا در هیچ حرکت انقلابی این ارتباط را با مردم ندارد، آری این ویژگی خاص انقلاب اسلامی ایران است.»[8] و این سرّ موفقیت رجایی در کلیه مراحل دشوار مسئولیتی وی است: برای آنکه رهبری مؤثر و موفق باشی باید ابتدا پیروی صادق باشی.
[1] . قرآن کریم ـ سورة قصص، آیه 5.
[2] . روزنامه جمهوری اسلامی ـ سال دوم ـ مورخ 13/10/59.
[3] . روزنامه جهان اسلام ـ مورخ 8/6/73 ـ صفحه 9.
[4] . روزنامه ابرار ، شماره 2843 مورخ 8/6/77 ـ ص5.
[5] . رجایی، غلامعلی، سیره شهید رجایی، ص728.
[6] . «ما فدائیان امام و امتیم، قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف اسلامی آرزوی ماست.»
[7] .روزنامه جمهوری اسلامی ـ مورخ 14/4/60.
[8] . روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 20/6/59.