یا غوث الملهوفین...
20 اسفند 1391 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
*مدتی را بیماربود و نتوانست که راهی مسجد شود.*
*
*
*امام مدام سراغشان را می گرفتند.*
*
*
*بعداز گذشت چند روز مرد به مسجد آمد. ودر نماز حاضر شد. بعد از نماز امام
خواست که بماند.*
*
*
*ماند.امام حالش را پرسید: گفت بهترم آقا…اما گویی حال شما خوش نیست چون در
حین خطبه ها هم حس کردم که رنگ رخسارتان زرد شده…*
*
*
*امام علی فرمود: حال تو را که دیدم با بیماری تو من نیز بیمار شدم….*
*
مرد متعجب شد:گفت آقا تنها برای من اینگونه اید؟
امام فرمود: نه…هر کدام از شیعیانمان در هرکجای عالم؛ شرق وغرب…بیماری
داشته باشند…از درد آنها ما هم بیمار می شویم….**
——
تازه اسیر شده بود….در آن اردوگاه رسم بود که به محض ورود اسرا،آنهارا با
بدن برهنه از روی خرده شیشه هاغلت می دادند…آن لحظه یادحرف یکی ازدوستانش در
قبل اسارت افتاد،گفته بودکه هر وقت در حین اسارت مشکلی برایت حادث شد…دستت
را روی قلبت بگذار وبگو:
السلام علیک یا اباالصالح المهدی ادرکنی…
اوهم در همان زمان سلام داد…انتظارداشت که بعداز سلام گفتنش نظر افسران سنگ
دل بعثی برگرددوآنها منصرف شونداما نشدند…
اورا غلت دادند…ندانست چرا اما خیلی دردش نگرفت….اما درد شکسته شدن دل
وکمک نکردن امام زمان بدجورآزارش میداد…
شب امام زمان را به خواب دید…با گلایه از آقا پرسید :چرا امروز به کمکم
نیامدید؟
آقا پیراهنش را کنار زد.
اسیر ایرانی دید که بدن آقا پراز زخم است.پرسید :آقا چه شده؟
آقا فرمود:وقتی تو از ما کمک خواستی ،آن لحظه ای که داشتی غلت میخوردی
ودردمیکشیدی من نیزدر درد تو سهیم بودم…به همین علت بود که زیاد به تو فشار
ودرد نیامد….
***
آقا شکایتی از حال این روزهایم…از تنهایی وبی کسی ام ندارم….هستی
کنارم…شایدمن تورا نمی بینم….شایداگرنبودی اوضاع خیلی بدتر از این
بود…شاید یک جای دیگراز زندگی ام ایستاده ای…وداری امداد می رسانی به این
شیعه مضطرت…نمی دانم آقا…هیچ نمی دانم….فقط دعایم کن که سخت
محتاجم…دعای تو معجزه می کند…دعای تو همه حالهای بد را خوب می کند…
آقافقط دعایم کن…
————————————–
-امام منتظر:هیچ چیز مارا از شیعیانمان جدا نکرده است،مگر آنچه که از کارهای
ایشان که به ما می رسد.اعمالی که خوشایندما نیست واز شیعیان انتظارنداریم.
-آیت الله کشمیری:هرروز یک ساعت با حضرت خلوت کنیدوبه حضرت متوجه باشید.زیارت
ال یاسین بخوانید.یا صاحب الزمان اغثنی،یا صاحب الزمان ادرکنی ،والمستعان بک
یا بن الحسن را زیادبگویید تا خود به خود رفاقت حاصل شود.*