ابو زینب
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم سینمایی «ابوزینب» به کارگردانی علی غفاری در رقابت با 150 فیلم از 60 کشور جهان موفق به دریافت جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم نیس در فرانسه گردید .
عزیزان طلاب و خانواده های محترم شان که تمایل به دیدن این فیلم دارند فقط تا آخر روز چهارشنبه به واحد فرهنگی حوزه اطلاع دهند
تا بلیط بصورت نیم بها در اختیارشون بگذاریم
قرآن بهار دل هاست
قال الامام الصادق – علیه السّلام – : علیکم بتلاوة القرآن فان درجات الجنة علی عدد آیات القرآن فاذا کان یوم القیامة قیل لقاری القرآن اقرأ و ارقأ.
امام صادق – علیه السّلام – فرمودند: بر شما است تلاوت قرآن؛ به درستی که درجات بهشت به تعداد آیات قرآن است، پس زمانی که روز قیامت شود به قاری قرآن گفته می شود، قرآن بخوان و بالا برو
«وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۸۴۲»
دستیابی به کمال و سعادت جاودانه انسان که هدف نهایی از خلقت اوست در گرو فهم و درک و عمل به تعالیم حیات بخش قران کریم است.
لذا معاونت فرهنگی حوزه علمیه ی حضرت قاسم ابن لحسن (علیهما السلام) با استعانت از خداوند متعال و عنایات حضرت ولیعصر (عج) برای سومین سال متوالی محفل انس با قران کریم به منظور ترویج فرهنگ قرانی روز های شنبه و چهارشنبه از ساعت7:30 تا 8 ، نیم حزب قران با صوت و توسط اساتید محترم آیات تلاوت شده ، تفسیر می گردد.
همراه با کاروان عشق از مدینه تا کربلا2
فصل هفتم: به دستو ابن زیاد(لعنه الله علیه) آب بسته شد.
از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
محتشم کاشانی
روز هفتم به دستور ابن زیاد آب فرات بر خاندان پیامبر(صلی الله علیه واله)بسته شد.
روز نهم شمر(لعنه الله علیه) همراه چهار هزار نفر وارد کربلا شد.شمر امان نامه ای برای گروهی از یاران امام حسین علیه السلام از جمله حضرت قمر بنی هاشم و برادرانش آورده بود.در ابتدا حضرت ابوالفضل از خیمه بیرون نیامد اما چون امام امر فرمودند از خیمه بیرون آمد و امان نامه را از شمر گرفت و پاره کرد و فرمود: آیا در جایی که فرزند رسول خدا صلی الله علیه واله و پاره تن فاطمه سلام الله علیه در امان نیست برای من و برادرانم امان نامه آورده اید؟…
هنگام غروب دشمن قصد حمله به خیام امام را نمود.امام به قمر بنی هاشم فرمود:برادرم،عباسم،به این قوم لجوج و عهد شکن بگوامشب را به ما مهلت دهند، فردا صبح با ایشان خواهیم جنگید و تکلیف یکسره خواهد شد.
فصل هشتم: تجدید بیعت با امام
شب عاشورا امام برای چندمین بار در طول این سفر فرمودند: بیعت خود را از گردن شما برمی دارم و از شما توقع نصرت و همراهی ندارم به هر طرف می خواهید بروید که این قوم چون مرا بیابند دیگر به کسی کاری ندارند.
حضرت حتی به بنی هاشم هم فرمودند: شما هم بروید.حضرت عباس علیه السلام فرمودند: مولی و آقای ما ، برای چه برویم؟… برای اینکه بیشتر زنده بمانیم ؟… سپس برادران و پسران و برادرزادگان امام هر یک جداگانه شبیه فرمایشات حضرت عباس علیه السلام را فرمودند. امام حسین علیه السلام برای رفع هر گونه شبهه و ابهامی فرمودند: من فردا شهید می شوم و همه شما که با من هستید به شهادت خواهید رسید ویک نفر از شما زنده نمی ماند. بعد از فرمایشات حضرت جناب قاسم بن الحسن علیهماالسلام که نوجوان بود اندیشید ، چون سن من کم است نکند این خبر شامل حال من نشود لذا پرسید: عمو جان آیا من فردا در زمره شهیدان خواهم بود؟ حضرت فرمودند: پسرم مرگ در پیش تو چگونه است؟ پاسخ داد عموجانم از عسل شیرین تر است. امام فرمودند: آری به خدا قسم،عمویت فدایت شود تو هم فردا از جمله افرادی هستی که با من کشته می شوند.
شب عاشورا بعد از اعلان وفاداری یاران، حضرت دستور دادند طناب خیمه ها داخل هم بسته شود که امکان تردد در میان آنها نباشد. آنگاه دستور دادند برای حفظ خیام، اطراف آن را خندق حفر کنند و درون خندق هیزم بریزند و آتش بزنند تا دشمن فکر حمله به خیمه ها را درسر نپروراند. سپس امام به قمر بنی هاشم و حضرت علی اکبر فرمودند بروند برای اهل حرم آب بیاورند. این دو بزرگوار همراه سی نفر به شریعه نزدیک شدند و با غافل گیری دشمن در شب و با درگیری سختی آب به خیمه رساندند تا یاران وضو گرفته و غسل نمایند. همه همراه امام مشغول دعا و نماز و مناجات و تلاوت قرآن شدند.
فصل نهم: عاشورا
جمعه دهم محرم الحرام 61 هجری بعد از طلوع آفتاب سپاه عمر به تاخت وتاز اطراف خیام حسینی پرداختند اما با خندقی مملو از آتش روبرو شدند . شمر ملعون با صدای بلند فریاد کشید: یا حسین! آیا پیش از قیامت به آتش عجله کرده ای؟
مسلم بن عوسجه خواست تیری به سمت شمر بیاندازد ولی امام مانع او گردید و فرمودند: من کراهت دارم آغازگر جنگ باشم.
امام حسین علیه السلام (امام عشق و مهربانی) برای غفلت زدایی از لشکر دشمن بر مرکب رسول خدا(صلی الله علیه واله) سوار شدند و با صدای بلند فرمودند:… آیا بر شما حلال است که حرمت مرا بشکنید؟ آیا من پسر پیامبر شما و پسر وصی او و عموزاده او و اول مؤمن و گرونده به دین اسلام و تصدیق کننده رسول او نیستم؟ آیا فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه واله) درباره من وبرادرم که فرمودند: این دو سید و آقای جوانان اهل بهشت هستند به شما نرسیده است؟ اگر این گفته های مرا تصدیق می کنید…چرا آماده ریختن خون من شده اید؟
بعد از این فرمایشات دشمن شروع به هلهله نمود…امام حسین (علیه السلام)فرمودند: به خدا سوگند همانندافراد دون و ذلیل تسلیم شما نمی شوم و مانند برده هم فرار نمی کنم.
کارزار سختی در گرفت، حمله آغاز و نبرد ساعتی به طول انجامید به گونه ای که از قریب چهل و یک نفر از سپاه امام به شهادت رسیدند.
(امام حسین علیه السلام روز عاشورا از هر فرصتی برای نصیحت مردم استفاده می کردند) اما دشمن با هلهله سخنان حضرت را قطع می کردند،تا اینکه امام فریاد برآورد:
« آیا فریاد رسی هست که برای خدا ما را یاری کند؟ مدافعی هست که دشمن را از حرم رسول خدا (صلی الله علیه واله) دور سازند؟»
(حسین جان امروز بشریت خفته بیدار شده و با قیام های خونین خود در سوریه و یمن و بحرین وعراق …پاسخ فریادهای تو را می دهند، و شهدای مدافع حرم با خون خود از حرم رسول خدا(صلی الله علیه واله) دفاع خواهند کرد.)
در این هنگام بود که حر خود را میان دو راهی بهشت و جهنم دید وتصمیم گرفت به سمت سپاه امام برود.در حالیکه دستش را بر روی سر گذاشته بود به حضرت عرض کرد: فدایت شوم، من آن کسی هستم که بر تو سخت گرفتم و نگذاشتم به مدینه برگردی.گمان نمی کردم این مردم کار را به این جا برسانند اینک توبه نموده و به سوی خدا باز می گردم.آیا توبه من پذیرفته است؟
امام فرمودند: بله خداوند توبه تو را قبول خواهد کرد حرّ بلافاصله از امام اذن میدان گرفت، شجاعانه در ر کاب امام جنگید تا به شهادت رسید .
(یاران امام چو ستارگانی درخشان یک به یک به میدان می رفتند و پس از پیکاری جانانه و به درک واصل کردن بسیاری از لشکر دشمن ، به شهادت می رسیدند.)
فصل دهم : فرهنگ شهادت میراث مادری
شهادت حضرت قاسم بن الحسن(علیهماالسلام)
حضرت قاسم علیه السلام در حادثه عاشورا حدود سیزده سال داشت ، به قدری نورانی بود که می نویسند «چهره اش مانند پاره ماه بود»
خدمت عمو رسید و اجازه میدان خواست، اما حضرت اجازه نمی دادند، تا اینکه قاسم بن الحسن نامه ای از پدر برای عمو آورد. قد و قامت قاسم بن الحسن به قدری کوچک بود که هیچ زرهی به تن مبارکش نمی خورد. راوی می گوید: در میان سپاه کوفه بودم، دیدم کودکی از لشکرگاه حسین (علیه السلام) جدا شد و متوجه لشکر کوفه گردید.شروع به رجزخوانی نمود:« اگر مرا نمی شناسید ، من فرزند حسن سبط پیامبر برگزیده و امینم. در حمایت مولایم حسین می جنگم که مانند اسیر در میان مردمی است که خدا آنان را از باران رحمتش سیراب نگرداند.»
جنگ نمایانی کرد تا اینکه ضربتی بر فرق مبارکش خورد و با صورت به روی زمین افتاد و فریاد برآورد: عمو جان به فریادم برس امام حسین (علیه السلام) همانند باز شکاری به لشکر دشمن زد.لشکر کوفه برای نجات قاتل حضرت قاسم آمدند و در این میان پیکر نیمه جان حضرت قاسم لگد مال سمّ اسب ها گردید. راوی می گوید: در حالی که پاشنه پا به زمین می کشید در حال جان دادن بود.امام حسین (علیه السلام) فرمودند: بر عمویت دشوار است که او را بخوانی و نتواند تو را اجابت کند ، یا اجابت کند آنگاه که دیگر فایده نداشته باشد . به خدا قسم امروز روزی است که دشمنان عمویت زیاد و یارانش اندک هستند.
« سلام بر قاسم بن الحسن بن علی ، آن که پیکرش لگدمال شد و ابزار دفاعش به غارت رفت. هنگامی که عمویش را خواند ،عمویش بسان عقاب تیز پرواز بر بالینش حاضر شد و مردم را از او دور کرد در حالی که قاسم از شدت درد، کف پایش را به زمین می کشید و جان می داد.(زیازت ناحیه مقدسه)
شهادت علمدار کربلا حضرت قمر بنی هاشم اباالفضل العباس( علیه السلام)
( در حالی از دنیا رفتی که در امر دین بینا و استوار بودی ، سلام بر تو ای بنده نیکوکردار خدا که مطیع خدا،رسول خدا،امیرالمؤمنین،حسن و حسین بودی.(مفاتیح الجنان زیارت حضرت عباس علیه السلام))
به علامه سیّد جلیل القدر بحرالعلوم(رضوان الله تعالی)خبر دادند قسمتی از قبر منوّر حضرت اباالفضل العباس تخریب شده . سید به اتفاق معماری متدیّن به سرداب حضرت رفتند. معمار پرسید: ما شنیده ایم که جناب قمر بنی هاشم بسیار رشید و بلند قامت بوده اند، چرا قبرشان کوچک است؟
سید بحرالعلوم عمامه از سر برداشت و شروع به گریه کردن نمود و بر سر وسینه زد و فرمود: بدن عموی ما را دشمنان سنگدل همانند اوراق قرآن جزء به جزء و قطعه قطعه نمودند. به گونه ای که دیگر امکان جابه جایی جسد مطهر نبود و مجموعه آن پیکر مطهر توسط امام سجاد علیه السلام در این نقطه مدفون گردید.
شهادت حضرت امام حسین (علیه السلام)
بعد از استغاثه حضرت، زنان به شیون و گریه صدا بلند کردند.در این لحظه طفل شیرخوار سیدالشهدا خود را از گهواره بیرون انداخت(تا به یاری امام خود برود).
حمیدبن مسلم نقل می کند: « ما تصوّر کردیم حسین علیه السلام قرآن آورده تا ما را به قرآن قسم دهد،وقتی مقابل سپاه ایستاد عبا را کنار زد همه دیدند طفل شیرخواره اش را بر روی دست گرفته و فرمود: ای مردم! اگر به من رحم نمی کنید به این شیر خواره رحم کنید، مگر نمی بینید ا زشدت عطش همانند ماهی تلظّی می کند. عمر سعد رو به حرمله(لعنه الله علیه) کرد و گفت چرا پاسخ حسین را نمی دهی. حرمله تیری رها نمود که گوش تا گوش گلوی علی اصغر را در سینه حسین برید.
امام دست خود را از خون گلوی علی اصغر پر کرد و به آسمان پاشید و فرمود: خدایا تو خود حکم نما بین ما ومردمی که ما را یاری کنند و اکنون ما را می کشند.
امام برای چندمین بار برای وداع به سمت خیمه ها برگشتند و در هر فرصتی برای هدایت لشکر دشمن خود را معرفی می کردند و خطبه می خواندند.
امام باقر علیه السلام می فرماید: بیش از هفتاد و دو زخم بر پیکر حضرت وارد نمودند، امام خسته شدند، لحظه ای برای استراحت ایستادند ، ملعونی سنگی پرتاب نمود و پیشانی مبارک حضرت را شکست…»
حضرت پیراهن خود را بالا زدند تا خون پیشانی را پاک کنند در این لحظه حرمله(لعنه الله علیه) تیر سه شعبه ای به سمت حضرت رها کرد…
حضرت زینب از خیمه ها بیرون زد…رو به عمرسعد کرد و فرمود: ای پسر سعد! اباعبدالله را می کشند و تو نظاره می کنی؟…عمر سعد شروع به گریه کرد به گونه ای که ریشش تر شد و جواب حضرت زینب را نداد…
مدتی پیکر نیمه جان امام حسین علیه السلام روی زمین افتاده بود و کسی جرأت نزدیک شدن به آن ذات نورانی را نداشت.
امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) در زیارت ناحیه مقدسه این گونه می فرماید: « و اسب شیهه کنان و شیوه کنان ، با سرعت به سوی حرمت رفت ، هنگامی که زنان اسب را دیدند و به زین واژگون نظر کردند، از عزت ذلیل شده بودند به سوی مقتل و قتلگاه شتافتند، وقتی رسیدند که شمر روی سینه نشسته بود و شمشیرش را بر گودی گلوی تو می کشید و محاسنت را در دست گرفت بود…»
برگرفته از کتاب شرح شمع(نویسنده علی ثمری)
اللهم عجل لولیک الفرج
همراه با کاروان عشق از مدینه تا کربلا
فصل اول : شکل گیری واقعه عاشورا
شب 27 رجب سال 60 هجری با رسیدن خبر مرگ معاویه به مدینه ، حاکم مدینه مأمور شد تا فوری از حضرت اباعبدالله حسین (علیه السلام) بیعت بگیرد و اگر بیعت نکرد او را گردن زند . امام بنی هاشم را از خروج قریب الوقوع خود از مدینه مطلع نمودند . عده ای مصلحت اندیش در صدد انصراف امام برآمدند از جمله محمد حنفیه ، ابن عباس(مفسر قرآن).(اما آیا آنها از امام زمان خود داناتر بودند یا فکر می کردند امام زمانشان نمی داند مصلحت کار در چیست؟)
امام قبل از خروج از مدینه وصیت نامه خود را نوشتند وبه محمد حنفیه دادند :
« این وصیت حسین فرزند علی است به برادرش محمد بن حنفیه.حسین شهادت می دهد که خدایی جز خدای یگانه نیست. تنها و بی مثل و مانند است و محمد عبد و فرستاده اوست به راه حقّ و حقیقت ، بهشت و جهنم حق است، قیامت و سؤال و جواب آن حق است، من به خاطر شرارت و خوشگذرانی قیام نمی کنم و بنای ظلم و فساد و تباهی ندارم ، بلکه خروج من به خاطر اصلاح امّت جدّم و پدرم می باشد. قصد امر به معروف و نهی از منکر دارم و تأسی به سنت پدر و جدّم می کنم ، پس کسی که مرا بپذیرد ،حق را قبول نموده و هر کسی انکار نماید صبر می نمایم تا خداوند بین ما و این جماعت حکم نماید که او بهترین حاکم است و این وصیت من است به تو برادرم و توفیقی نیست ، مگر از ناحیه خداوند و من به خداوند پناهنده ام.»
ا
فصل دوم: هر چه زودتر بیا
روز جمعه سوم شعبان المعظم سال 60 هجری حضرت سیدالشهداء علیه السلام وارد مکه شدند. مردم کوفه با شنیدن این با شنیدن این خبر با اجتماع در سرای سلیمان بن صرد خزاعی که از بزرگان کوفه ، خواستار یاری امام شدند. قرار شد هر قبیله نامه ای جداگانه برای دعوت حضرت بنویسند.
متن نامه سران کوفه به حضرت سیدالشهداء علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم، به سوی حسین بن علی(علیه السلام) از سلیمان بن صردخزاعی ، مسیّب بن نجبه ، رفاعة بن شداد ، حبیب بن مظاهر و شیعیان او از مؤمنین مسلمان کوفه: سلام علیک … باری بر ما امامی نیست ، بر ما رو بیاور شاید خداوند ما را به وسیله شما بر حقّ جمع نماید…
متن نامه مردم کوفه به حضرت سیدالشهداء علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم ، به پیشگاه حسین بن علی علیه السلام از سوی شیعیان او، شیعه او مسلمین ، اما بعد هرچه زودتر بیا که مردم چشم به راه تؤاند و به کسی دیگر نظر ندارند.اطراف زمین سرسبز شده ، میوه ها رسیده و جویبارها پر آب گشته.اگر خواهی نزدما بیا که بر سپاهی مجهّز و گوش به فرمان وارد می شوی،والسلام علیک.
پاسخ سیدالشهداء علیه السلام به نامه های مردم کوفه
بسم الله الرحمن الرحیم ، از حسین بن علی به گروه مؤمنین و مسلمانان! اما بعد، هانی و سعید نامه های شما را آوردند و آن ها آخرین پیام آوران شما بودند و آنچه را بیان کرده بودید،دریافتم. گفتار همه شما این است که امام نداریم به جانب ما بیا، شاید خدا به سبب تو ما را بر هدایت و حقّ جمع کند. اینک من برادر و پسر عمویم مسلم بن عقیل، مرد مورد اعتماد از خاندانم را به سوی شما فرستادم و او را امر کرده ام تا از روحیه کار و رأی شما برای من بنویسد. پس اگر نوشت که رأی بزرگان، خردمندان، اهل فضل و نظر شما آن گونه است که فرستادگان شما گفتند و در نامه هایتان خواندم ، انشاالله به زودی نزد شما می آیم . سوگند به جان خودم ، امامی نیست مگر آنکه به کتاب خدا عمل نماید و عدل و داد برپای دارد . متدین به دین حق باشد و خویشتن را حبس بر رضای خدا کند،والسلام.
فصل سوم : کوفیان نائب امام زمان خود را به شهادت رساندند
نیمه شب پنجم شوال 60 هجری مسلم بن عقیل وارد کوفه شد و به سرای سلیمان بن صرد خزاعی رفت.پس از چند روز هجده هزار نفر با مسلم بن عقیل بیعت کردند.کوفه یکصدا در اختیار مسلم بود تا اینکه ابن زیاد به عنوان فرمانروای کوفه وارد کوفه شد و مقدار قابل توجهی درهم و دینار بین مردم تقسیم کرد.وتهدید کرد که اگر با یزید بیعت نکنید همه چیز شما به غارت خواهد رفت و زنان و فرزندان شما اسیر خواهند شد.
مسلم بن عقیل برای نماز مغرب به مسجد آمد.بعد از نماز متوجه شد که از چهل –یا به نقلی- هشتاد هزار نفری که با او بیعت کرده بودند هیچ کسی به جز غلام و دو فرزندش در مسجد نیست.بدین ترتیب کوفیان نائب امام زمان خود را تنها گذاشتند وباعث شهادت او شدند.به دنبال شهادت مسلم ، هانی بن عروه را نیز که به مسلم بن عقیل پناه داده بود به شهادت رساندند و سر او را همراه سر مطهر مسلم به نزد ابن زیاد بردند.
فصل چهارم : از حریم کعبه قصد کربلا دارد حسین(علیه السلام) / عزم جانبازی به راه کبریا دارد حسین(علیه السلام) (مرحوم علامه)
7 ذی الحجه 60 هجری امام حسین (علیه السلام) طی فرمایشاتی مبنی بر بی تفاوتی مردم و دگرگونی ارزشهای اسلامی حرکت خویش را به سوی عراق اعلان کردند و با صراحت از شهادت خود و یارانشان خبر دادند. 8 ذی الحجه هنگام عصر امام پس از انجام اعمال لباس احرام از تن خارج کردند و عازم عراق شدند. در میان راه خبر شهادت مسلم و هانی به امام رسید. به منزل ثعلبیه که رسیدند امام لحظاتی به خواب رفتند ، پس از بیداری لحظاتی سکوت کردند و فرمودند : « هاتفی را دیدم که می گفت: شما سرعت دارید در طی مسافت ، و مرگ به استقبال شما آمده و نوید بهشت می دهد.» در این لحظه حضرت علی اکبر علیه السلام عرض کردند: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام فرمودند: سوگند به خدایی که بازگشت همه به سوی اوست ، ما برحقّیم. در این لحظه حضرت علی اکبر علیه السلام عرض کردند: پدر جان ما را از مرگ هیچ باکی نیست.
یکی از اصحاب با وفای امام حسین علیه السلام «زهیر بن قین» است.ظاهراً در منزل ثعلبیه با امام روبه رو میشود.(زهیر عثمانی مذهب بود و سالها بود که سیاست را کنار گذاشته و به تجارت مشغول بود.) امام پیکی سوی زهیر فرستاد او در ابتدا نپذیرفت اما به خاطر اصرار همسرش نزد امام رفت. وقتی برگشت به همسرش گفت تو را طلاق دادم و آزاد کردم و این مقدار از دارایی من هم برای تو، من همراه حسین میروم تا گاه شهادت.
فصل پنجم: ملاقات امام با حربن زیادریاحی
خبر حرکت امام به ابن زیاد رسید.بنا به نقل مورخین، تا سی هزار نفر سواره نظام و شمشیرزن تدارک نمود. از جمله هزار نفر به فرماندهی حربن زیاد ریاحی مأمور شدند تا امام را به کوفه برده و تسلیم ابن زیاد کنند. وقتی لشکر حر به کاروان امام رسیدند نزدیک اذان بود.امام پس از سیراب کردن لشکر حر و حیواناتشان به نماز ایستادند. حر به همراه لشکرش نماز را به امام اقتدا نمودند.(اما همین لشکر که مسلمان بودند واهل نماز ، ظهر عاشورا هنگام نماز امام را هدف تیرهای خود قرار دادند.)
بعد از نماز امام فرمودند: حر آیا برای کمک به ما آمده ای یا برای جنگ با ما؟ حر عرض کرد: مأمور جنگیدن با شما هستیم…
امام رو به لشکر حر فرمودند: … اگر از این نامه ها که نوشتید پشیمان هستید، باکی نیست بگویید تا من برگردم.امام دستو دادند تا کاروان آماده حرکت شود. در این حال حر با لشکرش مقابل امام ایستاد و مانع حرکت کاروان شد.امام به حر فرمودند: مادرت به عزایت بنشیند، چه می کنی ، و چه منظور و قصدی داری؟ حر عرض کرد: اگر کسی جز تو در عرب نام مادر مرا به زبان آورده بود می دانستم با او چه کنم، و جوابش را همان گونه می دادم ، ولی مادر تو زهرا(سلام الله علیه) است و من به محبت دارم و او را دوست می دارم.
امام به یارانشان فرمودند: پایان کار من با این قوم کشته شدن من و اسارت فرزندانم خواهد بود. خواستم شما مطلع باشید چرا که خدعه و نیرنگ در فرهنگ ما اهل بیت نیست و حرام است.هر کس از این سفر کراهت دارد می تواند در تاریکی شب برگردد.
بعضی مورخین از قول حضرت سکینه (سلام الله علیه) بنت الحسین علیه السلام نقل می کند: همراهان امام گروه گروه پراکنده شده و امام را ترک کردند.اشک بر چهره من نشست و به تنهایی پدرم گریه کردم. در این هنگام کاروان امام، خلاف جهت کوفه و مدینه مسیری انحرافی را در پیش گرفت وسپاه حر در کمین امام طی طریق می کرد.
امام در طول راه هر وقت زمینه را مساعد می دیدند جهت هدایت و ارشاد مردم سخنرانی می فرمودند.(اما لشکر یزید دل دنیایی شان به پست و مقام و ثروت خوش بود و سخنان امام را نمی شنیدند)
فصل ششم: السلام ای سرزمین کربلا
بار بگشایید اینجا کربلاست آب و خاکش با دل و جان آشناست
دوم محرم حر طبق دستوری که از ابن زیاد به او رسیده بود امام را محاصره کامل نموده و اجازه حرکت نداد.امام در همان مکان توقف نمودند ونام آن محل را پرسیدند؟ جواب های گوناگونی دادند از جمله طف، قاضریه،نینوا… و بالاخره فردی عرض کرد کربلا.حضرت فرمودند پناه می برم به خدا از کرب و بلا.
امام رو به دشمن ایستادند و اولین خطبه را در کربلا خواندند:
بالاخره کار به اینجا انجامید و این گونه مشاهده می کنید دنیا دگرگون گردیده و از حقایق و ارزشهای الهی ، در جامعه چیزی باقی نمانده است مگر به اندازه رطوبت اندکی که ته ظرف آب باقی می ماند و زندگی نکبت بار و سخت است ، مگر نمی بینید که به حق در جامعه عمل نمی گردد و کسی از باطل و تباهی نهی نمی کند ، در چنین شرایط و این گونه اجتماعی ، مؤمن حقیقی، فردی است که اشتیاق و رغبت به مرگ داشته باشد و من مرگ را چیزی جز سعادت و زندگی با این گروه ستم پیشه را جز نکبت نمی دانم، مردم ذلیل و عبد دنیا گشته اند و دین و دیانت ابزار دست ایشان گردیده است و فقط با زبان دیندار هستند و دنیا با تمام وجود ایشان را در محاصره گرفته و گاه امتحان و سختی دیندار کم است.
روز چهارم محرم عمر سعد به دستور ابن زیاد همراه چهار هزار نفر وارد کربلا شدند و قاصدی خدمت حضرت فرستادند که با یزید بیعت می کنی یا با تو بجنگیم؟ جواب امام حسین علیه السلام چیزی نبود جز « هیهات منّاالذلّه »
پنجم محرم سپاه یزید وارد کربلا شد و همچنان حلقه محاصره امام تنگ تر می شد و حضور دشمنان بیشتر.
برگرفته از کتاب شرح شمع(نویسنده علی ثمری
همایش شیر خوارگان
بچه های کوچک ، با دست ها و قلب هایی کوچک ، همه آمده اند.مادر علی اصغر (ع) را دلداری می دهند و بگویند : اگر علی اصغر (ع) تشنه شهید شد ،ما شیر خوارگان حسینی فدایی شما هستیم.
با احترام و ضمن عرض تسلیت به مناسبت ایام عزاداری اباعبدالله الحسین (ع) بدینوسیله به استحضار می رساند،حوزه ی علمیه ی قاسم ابن الحسن همایش شیر خوارگان حسینی روز جمعه مورخ16/7/95 ،ساعت 9الی 11 برگزار می گردد. به همین مناسبت از شما بزرگواران برای شرکت در این همایش دعوت به عمل می آید.
مکان حسینیه ی حوزه ی علمیه قاسم بن الحسن (ع)
نشانی: تهران.بزرگراه آهنگ.ضلع شمالی. میدان شهید محلاتی اول.خ شهید صالحی
مسابقه آفتاب در مصاف
لطفا پاسخ سوالات را همراه مشخصات به ایمیل مدرسه حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام ارسال نمایید.farhangihgh313@gmail.ir
نام و نام خانوادگی: نام شهر: شماره تماس:
زمان پاسخگویی :تا 30 آبان ماه (به برگزیدگان جوایز نفیسی اهدا خواهد شد)
فایل الکترونیکی کتاب در لینک زیر موجود می باشد
http://farsi.khamenei.ir/book-content?id=24339
مسابقه آفتاب در مصاف ( ویژه ماه محرم)
1- محرم در منطق شیعی به چه معناست؟ الف) شهادت ب) بیان مظلومیت اهل بیت ( علیه السلام) ج) نثار خون و قیام در راه آرمان حق د) امر به معروف و نهی از منکر
2- تاثیر قیام عاشورا بر مردم عراق چه بود ؟ الف) بیداری مردم ب) شناخت اهل بیت ( علیه السلام) ج) فعالیت سازمان یافته شیعیان پر تحرک شد د) اتحاد بیشتر مردم
3- چه چیزی ضامن پیروزی اسلام است؟ الف) فداکاری ب) شهادت طلبی ج) اتحاد د) موارد الف و ب
4- رهبر روح قیام عاشورا را چه چیزی معرفی می فرمایند؟ الف) شهادت طلبی ب) حق طلبی ج) امر به معروف و نهی از منکر د) روح ایثار و فداکاری
5- اهداف یزید در مواجهه با امام حسین (علیه السلام) چه بود؟ الف) شهادت امام (علیه السلام) ب) متهم ساختن امام (علیه السلام) ج) نابودی دین د) همه موارد
6- اولین شکرگذاری امام حسین ( علیه السلام) در دعای عرفه به چه موضوعی اختصاص دارد؟ الف) فوز شهادت ب) نعمت اعضای بدن ج) امامت د) زندگی در دولت حق
7- تبیین درست حادثه عاشورا از مهم ترین مسائل ……………….. می باشد؟ الف) سیاسی ب) اجتماعی ج) فرهنگی د) دینی
8- زیارت با معرفت امام حسین ( علیه السلام) یعنی زائر بداند : الف) راه امام حسین (علیه السلام) کدام است ب) اعلام حمایت از امام حسین ( علیه السلام) اعلام بیزاری از کیست ج) مبارزه با یزیدیان د) پاسخ الف و ب صحیح است
9- یکی از علل موفقیت قیام عاشورا چیست؟ الف)خطبه های حضرت زینب (سلام الله علیها) ب) صلح امام حسن ( علیه السلام) ج) اخلاص یاران امام حسین (علیه السلام) د) موارد الف و ج
10-شرایط ویژه قیام عاشورا چه بود؟
الف) یقین به شکست ظاهری ب) نبود پشتیبان ج) توصیه همگان به قیام نکردن د) همه موارد
11- منطق امام حسین ( علیه السلام) در قیام عاشورا چه بود؟
الف) پیروزی حق علیه باطل ب) نشان دادن مظلومیت شیعه ج) عمل به تکلیف بدون توجه به نتیجه آن د) شهادت بهترین مرگ است
12-نتایج تلاش امام سجاد ( علیه السلام) پس از واقعه عاشورا چه بود؟
الف) تثبیت کربلا در تاریخ ب) شکست سیاسی دشمن ج) ماندگاری اسلام د) موارد الف و ب
13امام حسین ( علیه السلام) راه نجات دین از خطرهای مهلک را چه می دانستند؟
الف) قیام ب) فداکاری ج) شهادت د) مقاومت
14-امام حسین ( علیه السلام) واقعیت زمان خویش را چگونه ترسیم فرمودند؟
الف) قدرتمند شدن کفار ب) انزوای دین داران ج) کمی دینداران واقعی در سختیها د)جهل مردم
15-انگیزه امام صادق ( علیه السلام) از تشویق شعر عاشورایی چه بود؟
الف) تقویت ایمان مردم ب) شناخت اهل بیت ( علیه السلام) ج) مقابله با تبلیغ دشمن د) افشای ستم یزیدیان
16-به فرموده رهبر، درد بزرگ و اساسی جامعه اسلامی چیست؟
الف) جهل ب) غفلت ج) کج فهمی د) دنیا طلبی
17-به فرموده رهبر رمز اثر گذاری چه چیز است؟
الف) اخلاص ب) تدین ج) مقاومت د) فداکاری
18-به فرموده رهبر، قرآن و روایات بیش از هر چیز به چه موضوعی پرداخته است؟
الف) ایمان ب) اخلاص ج) تقوا د) شهادت طلبی
19-راهکار مقابله با تحریف واقعه عاشورا چیست؟
الف) مقتل خوانی ب) سرودن شعر ج) سخنرانی ها د) روضه خوانی سنتی از طریق واقعه خوانی
20- استقامت عاشورایی نیازمند چیست؟
الف) شهادت ب) قدرت نفس ج) بصیرت عالی ج) موارد ب و ج
21-به فرموده رهبر ، جامعه اسلامی کدام جامعه است؟
الف) امامت ب) ولایت ج)نبوت د)دینی
22-در کلمات ائمه ( علیه السلام) به چه ویژگی حضرت عباس تکیه شده است؟
الف) شجاعت ب) ادب ج) بصیرت و وفا د) قدرت
23-به فرموده رهبر کدام بُعد شخصیت امام حسین ( علیه السلام) در دعای عرفه نمایان است؟
الف) جهاد و شهادت ب) دینی ج) معنوی و عرفانی د) مقاومتی
24- امام سجاد ( علیه السلام) پس از واقعه عاشورا چه کار مهمی انجام دادند؟
الف) زنده نگه داشتن واقعه عاشورا ب) کوبیدن یزیدیان ج) ایجاد یک پایه مستحکم فکری برای شیعه د) موارد الف و ج
25- به فرموده رهبر مسئله فلسطین تنها با چه چیزی حل می شود؟
الف) اتحاد مردم فلسطین ب) مقاومت ج) درس از عاشورا د)نابودی اسرائیل
26-روش مبارزه امام حسین ( علیه السلام) در دوران امامت چگونه بود؟
الف) تفسیر قرآن و بیان روایات ب)هدایت و روشنگری و کردن مرز حق و باطل
ج) سخنرانی های تکراری د) تبلیغ دین
27- هدف از بیان عظمت اهل بیت ( علیه السلام) چیست؟
الف) ادامه راه آن بزرگواران ب) حرکت در راه آنان
ج) نشان دادن مقام آنان به جهانیان د) گسترش دین
28-چه کتاب هایی را رهبر، الگوی ما در استفاده از بیان هنرمندانه معرفی می فرمایند؟
الف) قرآن و نهج البلاغه ب) قرآن و نهج الفصاحه ج) نهج البلاغه و نهج الفصاحه د)قرآن و صحیفه سجادیه
29- ارتداد مردم از امام حسین ( علیه السلام) به چه معناست؟
الف) گردن نهادن به حکومت یزیدیان ب) بازگشت به عقاید زمان جاهلیت
ج) بازگشت از راه اهل بیت ( علیه السلام) د) موارد الف و ب