حق آمد و باطل نابود شد
جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقا (اسرا،81)
حق آمد و باطل نابود شد به درستی که باطل خود سزاوار محو و نابودی است.
وعده خدا حتمی است که همواره مسیر دنیا به سمت حق پیش خواهد رفت اما زیباییهای مسیر را بزرگانی می سازند که برای جاودان شدن انتخاب شده اند و قطعاً هر کسی نمی تواند جاودانگی بسازد.
انقلاب همیشه جاودان خواهد ماند به نام رهبر کبیرش، به حرمت خون پاک شهیدانش، به صبر مادران و پدرانش، به ایثار و مقاومت جوانانش و به حمایت ملت بزرگ ایران.
12 بهمن ماه سالروز ورود تاریخی حضرت امام خمینی(ره) و آغاز دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد
یک وجب جا
وقتی وضع مالی کسی بهتر می شود نخستین کارش این است که خانه اش را بزرگتر می کند حتی اگر به اندازه کافی اتاق داشته باشد، اتاق پذیرایی درندشتی به آنها اضافه می کند یا یک آشپزخانه که از سر تا تهش رفتن چند قدم فیلی ببرد. این بزرگ شدن خانه، چه کمکی می کند؟ جز اینکه کمد های بیشتری برای انبار کردن چیزهایی داشته باشد که به آن نیاز ندارد. ظرف های بیشتری بخرد که در کابینت های متعدد خاک بگیرند. کمتر بچه هایش را ببیند که هر کدام در یک گوشه خانه برای خودشان می پلکند یا اینکه مرزهای بزرگتری برای تنهایی هایش درست کند.
نمی گویم خانه بزرگ بد است یا باید مثل اجداد غارنشین مان به حفره ای در کوه قناعت کنیم. حرفم این است که گاهی یک خانه کوچک برای سکونت کافی است. اگر پنجره هایش نور را راه بدهند و اگر همسایه ها گاه گاهی آش نذری بپزند، همین هم کافی است. آن شادی از دست رفته را نمی توان با بزرگتر کردن خانه پیدا کرد. آنهایی که در خانه های رؤیایی مرتفعشان زندگی می کنند خیلی هم خوشبخت تر از ما اجاره نشین ها ی شهرهای بزرگ نیستند.
ته تهش این است که آدمیزاد یک وجب جا لازم دارد برای دراز کشیدن، 4 گلدان که باغ کوچکش را بنا کند و یک پنجره که آنجا درست و حسابی بتواند انتظار بکشد. حالا اگر مبل استیل و اتاق پذیرایی آنچنانی و فرش دستباف نداشت هم نداشت. چیزی که باید آدمی را به خانه اش برساند آن اشتیاقی است که با بوی غذای تازه می آمیزد و در خانه می پیچد؛ آن هره باریک است که پرنده ها به سودای دانه، مدام شلوغش می کنند؛ خنده آن کودکی است که از هیچ چیزی سر در نمی آورد جز عشق.
تکنولوژی اجازه می دهد پول اضافه بدهیم و در اوج آسمان هم خانه داشته باشیم ولی بالای ابرها هم که باشیم غصه هایمان زمینی است. ممکن است پشه ها راه خانه را پیدا نکنند اما اندوه هیچ وقت مسیر را گم نمی کند. شادی هم پشت هیچ دری متوقف نمی ماند. حواسمان به همین بهانه های کوچک خوشبختی باشد که اگر نباشد همه جا زندان است. هیچ خانه ای آنقدر بزرگ نیست که بشود در آن از دست غم پنهان شد و شادی ذره کوچکی است که در خانه ای نقلی هم جا می شود و آن را به قصری بدل می کند.
شیدا اعتماد
آيا حالا كه دارم از دنيا مى روم؟!
انسان براى رياست چند روزه دست به چه جنايتها و قتلها و غارتها و خودكشى ها مى زند؟ معلوم نيست كه آيا به رياست مى رسد و يا خير، و اگر رسيد معلوم نيست بعد از رياست آيا چند روز باقى مى ماند يا خير؟
با اين كه عبدالرحمان بن عوف براى به خلافت رساندن عثمان آن همه كوشش نمود، وقتى عثمان به عيادت او رفت رويش را از او برگرداند.
هم چنين وقتى عثمان به عيادت ابن عباس رفت و به او گفت:
مى خواهى چيزى به تو بدهم؟
پاسخ داد: حالا؟!
دم مردن كه دارم از دنيا مى روم؟
آن وقت كه به آن احتياج داشتم از من بريدى.
گفت: براى اولادت (دخترانت).
گفت: از رسول اللّه ـ صلّى اللّه عليه وآله وسلّم ـ چيزى به آنها تعليم نموده ام كه براى رفع محروميّت آنها كافى است، ومنظورش خواندن سوره ى واقعه در شب بود.(1)
البتّه شايد خواندن سوره ى واقعه براى معتقد و غيرمعتقد يكسان نباشد، به حسب نقل نيز در اين مورد و يا نظاير آن فرموده اند: «إِنَّما يَنْفَعُ هذا أَهْلَ الْبَصآئِرِ.» اين تنها براى صاحبان بصيرت سودمند است.
—————–
1.درباره ى اين كه خواندن سوره ى واقعه پيش از خواب و يا در نماز عشا براى ايمنى از فقر مفيد است، ر.ك: البلد الأمين، ص 165؛ مصباح كفعمى، ص 46 و 170، هر دو مورد به نقل از «نفليّه ى» شهيد اوّل ـ رحمه اللّه
فرمایشات آیتالله بهجت قدسسره ،http://v0.bahjat.ir
جايگاه حضرت معصومه(س)
لقب «معصومه» را امام رضا(ع) به خواهر خود عطا فرمود:آن حضرت در روايتى فرمود: «مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زَارَنى.» (ناسخ التواريخ، ج ٣، ص ٦٨، به نقل از كريمه اهل بيت، ص ٣٢)
«هركس معصومه را در قم زيارت كند،مانند كسى است كه مرا زيارت كرده است.» اين لقب، كه از سوى امام معصوم به اين بانوى بزرگوار داده شده، گوياى جايگاه والاى ايشان است.
امام رضا(ع) در روايتى ديگر مى فرمايد: هركس نتواند به زيارت من بيايد، برادرم را در رى يا خواهرم را در «قم» زيارت كند كه ثواب زيارت مرا در مى يابد. (زبدة التصانيف، ج ٦، ص ١٥٩، به نقل از كريمه اهل بيت، ص ٣ .)
آنها چرا فرار می کنند ؟
روانشناسی پهلوی ها
یکی از ویژگیهای مهم در ارزیابی سطح کارآمدی نظام های سىاسى، بررسی ویژگیهای شخصیتی رهبران و مدیران ارشد آنان است که این ویژگی در نظامهای سلطنتی که خواست و اراده شاه، محور تمامی تصمیمات و خطومش های نظام سیاسی است، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. در بررسی چگونگی حکومت خاندان پهلوی نیز که حکومتی خودکامه و مبتنی بر اراده شاه بود، شناخت این ویژگی های شخصیتی و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر جهتگیری های مدیریتى، حائز اهمیت است. این ویژگیها عبارتند از:
1. روحیه دیکتاتورى ؛
محمدرضا در خانوادهای دیکتاتورمحور، پرورش یافت. این مسئله، عامل مهمی در شکلگیری شخصیت او بود. در چنین فضایى، یک نفر حاکم بر اعمال و رفتار دیگران است؛ فقط دیکتاتور تصمیم میگیرد؛ هدف تعیین میکند؛ وظیفه افراد را مشخص و همه باید بدون چون و چرا، مطابق میل او رفتار کنند. او میتواند از دیگران انتقاد کند؛ اما خود نقدپذیر و پاسخگو نیست. شخصیت، تمایلات و احتیاجات مجموعه، به هیچ وجه، مورد توجه نیست. در این محیط، همواره ترس و وحشت بر افراد غلبه دارد. از محبت و احساس امنیت، خبری نیست.3 بزرگ شدن محمدرضا در چنین محیطى، با الگوی تربیتی رضاخان، باعث شد که او نیز یک دیکتاتور شود؛ نسبت به زیردست، خشن و بیرحم باشد و نسبت به بالادست، کاملاً تمکین نماید؛ همانگونه که نسبت به انگلیس و آمریکا در تمام دوره سلطنتش، چنین بود.
2. فقدان اعتماد به نفس ؛
ماروین زونیس در کتاب « شکست شاهانه »با توجه به محور بودن شخص شاه در حکومت و نقش تعیین کننده تصمیمات فردی او، به بررسی روان شناسی شخصیت شاه پرداخته است. به نظر وى، محمدرضا به دلیل نحوه تربیت دوران کودکی و نوجوانی ناشی از تربیت او در یک محیط زنانه و سپس قرار داشتن در کنار پدری مستبد، فردی مردد و فاقد اعتماد به نفس، بار آمده بود و به همین دلیل، فاقد اراده لازم و قدرت تصمیم گیری صحیح در مسائل مهم کشور بود.
3. بلند پروازى ؛
خودشیفتگی و عقده خود بزرگبینیِ ارثی از رضاخان و در کنار آن، پایین بودن ضریب هوشی و فکری محمدرضا، باعث خود بزرگبینى، تخیل افراطی و بلند پروازى در نحوه رفتار و مدیریت او شده بود. فردوست در مورد استعداد شاه، چنین مینویسد: «محمدرضا در ریاضیات، بسیار ضعیف بود و اصولاً حوصله فکر کردن نداشت. او از همان کودکى، اهل تفکر عمیق و همهجانبه نبود؛ زود خسته میشد و بیشتر علاقه داشت پیشنهادات را بپذیرد». اسدالله علم نیز در خاطرات خود می گوید: «شاه از هر چه مطالعه است، متنفر است».
انتقاد شدیداللحن شهاب مرادی از معمای شاه
حجت الاسلام شهاب مرادی با انتقاد شدید از سریال معمای شاه گفت:من نمیگذارم بچه هایم این سریال را ببینند، روابط زن و مرد در این سریال چه فرقی با سریالهای فارسی وان دارد؟
حجت الاسلام شهاب مرادی در برنامه زنده تلویزیونی با انتقاد از سریال معمای شاه گفت: دیالوگهای این سریال باور پذیر و برای مخاطب قابل پذیرش نیست، آیا کسی باور می کند شاه ضعیف و هرزه بوده است؟ این پدرسوخته اتفاقا قوی بود و همه دنیا پشت سرش بودند و عظمت امام این بود که چنین فردی را شکست داد
وی افزود: کسی با دیدن این سریال درباره بد بودن شاه قانع می شود؟ چرا چنین پولی باید صرف چنین سریال بی تاثیری شود؟
منبع: www.bornanews.ir