اراده یا علم؟
استاد قرائتی:
نجّارى كه دائماً نردبان مى سازد از هیچ كدام بالا نمى رود، زیرا قصد بالا رفتن ندارد. سوزن كه براى همه لباس مى دوزد، خودش لباسى ندارد.
آئینه فروش دائماً در میان آئینه هاى مغازه خود مى چرخد، ولى ممكن است حتى یقه خود را صاف نكند، ولى عابرین با نگاه به یكى از آینه ها، سر و صورت خود را مرتّب مى كنند.
خداپرستی مربوط به اراده انسان است نه علم انسان .
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک
صدای گریه میآید! … صدای ضجه فرشتگان!
سرمایه امروز بقیع، اشک است و اشک
بقیع، امشب دوباره، در خاک تو خورشیدی خواهد دمید و ستارهای به آسمان خواهد شتافت!
شهادت ششمین شمع روشنگر و وصی پیغمبر، تسلیت و تعزیت
ضرورت بحث سبك زندگي در زندگي امام صادق(ع)
نقش و جايگاه تاريخي امام صادق(ع) در سير تاريخي جبهه حق، چنان برجسته است كه تشيع كه امتداد تاريخي جبهه حق است، از زمان آن حضرت تشيع جعفري يا مكتب جعفري ناميده ميشود. تأثير آن حضرت از جنبههاي سياسي، اقتصادي يا اجتماعي نيست، بلكه از جنبه فكري و فرهنگي است. پرسش اساسي اين است كه چگونه اين رسالت تاريخي-فرهنگي موجب پيدايش تشيع جعفري شد؟
همواره ادوار تاريخي مكتب حق، ريزشهاي فراواني داشته است. مهمترين علت اين ريزشها، وابستگي نوايمانان به شيوههاي باطل پيشين و نبود آمادگي براي تحول خالصانه و كامل در مسير حق و پذيرش شيوه متعالي آن براي نظام زندگي بوده است.اين مسئله، به ويژه در تاريخ يهود ديده ميشود كه به سبب چند قرن زندگي در مصر و اثرپذيري مستقيم و غير مستقيم از نظام فرهنگي و ارزشي گذشته مصر، شيوه زندگي آنان به شيوهاي در هم آميخته از حق و باطل تبديل شده بود. اين شيوه التقاطي به مدت هزار سال سبب زحمت تاريخي انبياي آسماني، از حضرت موسي تا حضرت عيسي، براي راهنمايي آنان به سبك و نظام زندگي توحيدي شد. سرانجام پافشاري آنان بر آن سبك التقاطي سبب شد سنّت تحويل و تبديل اعمال شود و جريان تاريخي حق از يهود به جزيرةالعرب انتقال يابد.
در جزيرةالعرب نيز كه در گرداب جاهليت فرو رفته بود، تلاشهاي 23 ساله پيامبر در اولين گام خود، تغيير سبك و نظام زندگي جاهلي به شيوه اسلامي بود، ولي ائتلاف نظامها وسبكهاي مشركانه، منافقانه و اهل كتاب، سرانجام به غصب خلافت پس از رحلت پيامبر منجر شد.
تحليل تاريخي و فرهنگي غصب خلافت از منظر بازشناسي سبك و نظام زندگي، نشان ميدهد كه غاصبان خلافت نظام و شيوه زندگي توحيدي خالصانه را برنميتافتند كه حق تعالي در بالاترين جايگاه آن و مبناي نظام زندگي بر پايه قرآن و عترت پيامبر است؛ عترتي كه خانههايشان محل نزول وحي و كانون نور و زندگاني است.
۸ نکته تربیتی در قرآن
۱ . اگر قصد راهنمایی و تربیت کسی را دارید، در قدم اول از گفتار نرم و با محبت بهره گیرید; حتی اگر مخاطب شما فرعون سرکش یا سران لجوج کفار جاهلی باشند; (طه/۴۴ و شعرا/۲۱۵) .
۲ . گفتارو رفتار آدمی در هر زمان و مکان، در حافظه الهی محفوظ است ; مراقب باشید; (لقمان/۱۶ و کهف/۳۰) .
۳- نسبت به انسان های اطرافت، احساس مسئولیت کن و آنها را از کارهای بد بازدار و به کارهای خوب تشویق کن . این لازمه استحکام یک پیکر است و بنی آدم اعضای یکدیگرند; (لقمان/۱۷) .
۴- در رفتارهای اجتماعی دقت کن! مبادا با غرور رویت را از دیگران برگردانی یا مثل متبکران راه بروی ; مبادا تندرو و کندرو شوی ; میانه روی، بهترین روش است ; مراقب باش صدایت را بر سر کسی بلند نکنی و خلاصه در یک کلام، آدم باش ; (لقمان/۱۸و۱۹) .
۵. قرآن کریم به شدت با پیروی از جمع (خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو) و حرکت به دنبال اکثریت، مخالف است . قرآن می گوید: اگر بخواهی از اکثریت مردم فقط به این خاطر که اکثریت هستند، پیروی کنی، بدون شک از راه خدا دور می شوی ; همیشه با چشمان باز تصمیم بگیر; (انعام/۱۱۶ و اسراء/۳۶) .
۶ . امانت داری یکی از ارزشمندترین ارزش های قرآنی است . حضرت موسی (ع) را به خاطر امانتداری و قدرتش، در خانه حضرت شعیب پناه دادند; (قصص/۲۶) و حضرت یوسف را به خاطر امانتداری وعلمش، بر خزانه مصر نشاندند; (یوسف/۵۵) و حتی رسول خدا (ص) که از سوی خداوند برگزیده شد، مشهور به امانتداری و به محمد امین معروف بود .
۷ . اگر می خواهید مخاطبان به سوی شما جذب شوند، ابتدا به خودتان بپردازید! روح خشک و سنگین و بی لطافت، هیچ گاه در امر تربیت موفق نمی شود . مهربانی، دلسوزی و رقت قلب را در خود بپرورید تا مردم بی آن که شما متوجه شوید، در اطراف شما جمع گردند; (آل عمران/۱۵۹) .
۸ . آیا دوست دارید که دشمن خود را به یک دوست تبدیل کنید؟ به هر بدی که در حق شما کرد، با خوبی پاسخ گویید . این را قرآن تجویز می کند; آیه ۳۴ سوره فصلت را بخوانید!
تسلط انسان بر اعضا و اندام هایش
سوره مبارکه یونس، آیه ۳۱ :
قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ.
بگو : چه کسی از آسمان و زمين به شما روزی می دهد ؟ کيست که شنوايی و، بينايی می بخشد ؟ زنده را از مرده پديد می آورد و مرده را از زنده و کارها را به سامان می آورد ؟ خواهند گفت : الله بگو : آيا پروا نمی کنيد ؟
منظور از این جمله این است که حواس انسان در اختیار خداست و او در آنها دخل و تصرف می کند. ذکر چشم و گوش از میان دیگر حواس نیز بدین خاطر است که تاثیر این دو حس در زندگی انسان، از دیگر حواس آشکارتر است. انسان با حواس پنجگانه از امکاناتی که خداوند در اختیار او گذاشته، بهره می برد و به سمت آنچه دوست دارد، حرکت کرده، از آنچه بدش می آید دوری می کند.
خداوند با این جمله به یاد می آورد که این حواس در اختیار اوست و هرگونه که بخواهد، در آن تصرف کرده، آن را کم یا زیاد می کند. از این رو گاهی انسان هایی را می بینیم که بهره آنها از برخی حواس ناچیز است یا برخی از حواس پنجگانه آنان قوی تر از دیگران است.(المیزان، ج ۱۰، ص ۴۸)
گاهی خدای سبحان، تسلط انسان بر اعضا و اندام هایش را از اوسلب می کند. به همین جهت فراوان اند کسانی که به هنگام مرگ، اجازه بستن چشم و دهان خود را نیز نمی یابند و با چشمی گشوده و دهانی باز می میرند.
سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی
شهادت حضرت حمزه علیه السلام و سالروز وفات حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام محضر مقدس حضرت صاحب الزمان بقية الله الاعظم(عجل الله تعالى فرجه الشريف) و شيعيان ومحببین حضرتش تسليت باد
حضرت آیت الله بهجت رضوان الله علیه به زیارت امامزادگان اهتمام ویژه ای داشت و معتقد بود که این بزرگواران مانند میوه هایی هستند که هر کدام فایده ای خاص دارند و انسان نباید خود را هیچ یک محروم کند. خود ایشان هم به زیارت امامزادگان مختلف می رفت و در این میان برای حضرت عبد العظیم حسنی علیه السلام احترام خاصی قائل بود. مطالب زیر خاطراتی است از حجت الاسلام والمسلمین علی بهجت.
وقتی که می خواست به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف بشود، اصرار داشت که سر راه باید به حرم حضرت عبدالعظیم برویم و می فرمود: «اهل تهران اگر هفته ای یک مرتبه به زیارتش نروند، جفا کردهاند». از مشهد که برمی گشتیم باز اصرار داشت که به زیارت حضرت عبد العظیم برویم. برخی اوقات ما خسته راه بودیم و اسباب سفر مزاحممان بود، ولی ایشان از زیارت منصرف نمی شد. حتی یک بار اتفاق افتاد که ما حدود ساعت دوازده شب به تهران رسیدیم. دیگر حرم حضرت عبد العظیم را بسته بودند. خیلی خوشحال شدیم که آقا دیگر از زیارت منصرف می شود و یکسره به قم می رویم.
فرمود: «باید برویم». گفتیم: «بسته است». فرمود: «باشد! ما پشت در هم که زیارت کنیم برایمان کافی است». پشت در حرم ماندیم. اثاث ها را همان جا گذاشتیم. ایشان فرمود: «همین ىجا می مانیم تا در حرم باز شود!». وضو گرفت و نزدیک اذان که در باز شد، رفت داخل حرم. یکی دو بار هم مسافرخانه گرفتیم که آن طور پشت در به انتظار نمانیم.
مرکز تنظیم و نشرآثار
حضرت آیت الله العظمی بهجت(رحمة الله عليه) . .