مؤمن نیازمند سه چیز است
امام جواد علیه السلام:
مؤمن نیازمند سه چیز است:
توفیقی از پروردگار ، پند دهنده ای از درون خویش ، پذیرش از نصیحت کنندگان
بحارالأنوار، جلد 78،ص 358
سخنی از پیر مراد
سخن امام خمینى درباره دعا
تمام عبادات وسیله است . تمام ادعیه وسیله است . همه وسیله ها براى این است كه انسان لبابش ظاهر بشود آنكه بالقوه است و لب انسان است به فعلیت برسد، و انسان بشود؛ انسان بالقوه ، انسان بالفعل ، انسان طبیعى ، انسان الهى بشود، به طورى كه همه چیزش الهى شود؛ هر چه مى بیند، حق ببیند. انبیا هم براى همین آمده اند.
مردم را نباید از دعا جدا كرد. نباید گفت حالا كه ما رسیدیم كه قرآن را مى خواهیم بخوانیم ، پس دعا هیچ . خیر! مردم باید با دعا، به خدا انس پیدا كنند.
آنها كه انس به خدا دارند، دنیا در نظر آنها این طور جلوه ندارد؛ كسانى هستند كه براى خودشان ارزش شمشیر زدند، كسانى كه همین ادعیه را مى خواندند و همین حالات را داشتند، آنان براى خدا شمشیر مى زدند. نباید مردم را از این بركاتى كه هست ، جدا كرد. قرآن و دعا از هم جدا نیستند؛ مثل اینكه پیغمبر هم از قرآن جدا نیست .
… قرآن هم به آن قدرى كه وارد شده است ، مثل سفره ییست كه هر كس به اندازه ى خودش باید از آن استفاده كند. براى یك دسته نیست ، براى همه است ، مال همه مردم است ؛ همه مردم باید از آن استفاده كنند، هر كس به اندازه ى خودش . ادعیه هم همین طور است ؛ ادعیه ى ائمه (علیهم السلام ).
این قدر معارف در ادعیه هست . ادعیه لسان قرآن مى باشد.
دعاها شارح قرآن هستند، راجع به مسائلى كه دیگران دستشان به آنها نمى رسد؛ ائمه ى طاهرین بسیارى از مسائل را با لسان ادعیه بیان فرموده اند.
آزردن مجاهدان
حضرت رسول اکرم (ص) :
اتَّقوا أذَى الُمجاهِدينَ فى سبيلِ اللَّهِ، فانَّ اللَّهَ يَغْضَبُ لَهُم كَما يَغْضَبُ للرُّسُلِ، ويَسْتَجيبُ لَهُم كَما يَسْتَجيبُ لَهُم.
از آزردن مجاهدانِ در راه خدا بپرهيزيد؛ زيرا خداوند به خاطر آنان به خشم مىآيد، همچنان كه به خاطر پيامبران؛ و دعاى مجاهدان را اجابت مىكند، همچنان كه دعاى پيامبران را.
كنزالعمال، ج2 ،ص840، ح10664
بی نیازی از مردم
همه افراد بشر در برابر پروردگارشان نيازمند محض و فقير هستند، اما در برابر همنوعان يك نيازى عادى است كه همان همكارى و عهده دار شدن هر فردى براى يك كار اجتماعى است، مثلا يك فرد كارگر براى درمانش به پزشك نياز دارد و همچنين پزشك براى كارهاى كارى به كارگر نيازمند است و آن يك امر طبيعى زندگى اجتماعى است؛ اما مراد از بى نيازى از مردم در امورى است كه باعث سرافكندگى و ذلت شود و به آن طمع مى گويند.
نياز عادى، اضطرارى، توقعى، تشريفاتى و طمعى؛ آنچه مهم است برطرف كردن نياز عادى ديگران بدون منت است و منت گذاشتن يكى از گناهان و از رذائل اخلاقى است.
و افراد تا آن جا كه قابل تحمل است از جهت اخلاقى و عزتمدارى، سعى كنند نيازشان را خودشان برطرف كنند يا بر آن صبر و از كسى درخواست نكنند و آنچه در اين جا مورد نظر همان نياز توقعى، تشريفاتى و طمعى است.
نياز توقعى، تشريفاتى و طمعى نيازى است كه بدون آن زندگى مختل نمى شود و بدون آن هم زندگى فردى آسيبى نمى بيند.
در كلمات عرب يك استغناء (دارا) داريم و يكى ديگر كلمه غنى، استغناء يعنى با داشتن ثروت، ادعا بى نيازى كردن و با رفتن ثروت، احساس نيازمندى كردن است؛ اما كلمه غنى، بى نيازى مطلق و آزاد از هر قيد و بند، از قبيل پول و مسائل مادى است، پس آنچه مهم و ارزشمند است داشتن روحيه قناعت و بى نيازى است نه ادعا بى نيازى با مال و ثروت. چه بسا ثروتمندانى كه گدا صفت اند.
از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم آمده است: لَيْسَ الْغِنى عَنْ كَثْرَةِ الْعَرْضِ إِنَّمَا الْغِنى غِنَى النَّفْسِ؛ بى نيازى به فراوانى ثروت نيست، بى نيازى تنها در روحيه بى نيازى است. (روضة الواعظين، ج 2، ص 456)
پيامبر اكرم(ص) از نگاه امام صادق(ع)
تولد نور
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پيامبر اكرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفريد (1) نيز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اكرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از اين كه آسمانها، زمين، عرش و دريا راخلق كنم. نور تو و على را آفريدم…». (2)
ثقهالاسلام كلينى(ره) مىنويسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادتحضرت رسول اكرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پيامبر)بود. يكى از آن دو به ديگرى گفت: آيا مىبينى آنچه را منمىبينم؟
ديگرى گفت: چه مىبينى؟ او گفت: اين نور ساطع كه ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و بهآنها گفت:
چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت:
از تو فرزندى به وجود خواهد آمد كه وصى اين نوزاد، خواهد بود (3)
ویژگیافراد عاقل در کلام مولا علی (ع)
امیرالمؤمنین علی (ع) در باب ویژگی های انسان های عاقل می فرمایند:
. روش و آیین زندگی اش بر اساس دین خداوند است، اخلاقش بر پایه ی بردباری و حلم است.
. از روی فکر و اندیشه سخن می گوید و نظر می دهد.
. تا آنگاه که مورد سؤال واقع نشده است، پاسخ نمی دهد.
. اگر لب به سخن باز کند، پخته و به حق سخن می گوید.
. اگر سخن یا مطلبی را بشنود در آن دقت می کند، پس اگر ارزشمند بود آن را حفظ می کند وگرنه آن را فراموش می کند.
. اگر خبری را بگوید، راست می باشد و به قول خود وفا می کند.
دسته ی دوم انسان های احمق می باشند که ویژگی های آنان چنین است:
. اگر در برابر خطر قرار گیرند و یا در شرف از دست دادن منفعتی باشند و به آنها هشدار داده شود، به جای آنکه پند گیرند و بیدار شوند، غفلت می کنند و در لحظه ای که باید هوشیار باشند، غافلاند.
. اگر در جایگاه و یا عمل ارزشمندی قرار بگیرند رهایش می کنند.
. اگر در اثر نادانی به مشکلی برخورد کنند بیشتر در جهل و ناآگاهی فرومی روند و به جای اینکه اندیشه ای برای رفع آن نمایند و اگر خبر دروغی را بشنوند در صحت آن دقت و کنکاش نمی کنند.
امیرالمؤمنین علی (ع) پس از آن در مورد ویژگی های افراد فاجر و بدکار بیان داشته اند: وَ الفاجِرُ اِن اِئتَمنتَهُ خانَکَ، وَ اِن صاحَبتَهُ شانَکَ وَ اِنَ وَثَقَت بِهِ لَم یَنصحُک:
. اگر به او اطمینان نمایی، خیانت می کند.
. اگر با او رفاقت و دوستی نمایی، آبرویت را می برد .
. اگر با او مشورت نمایی، خیرخواه خوبی برای تو نمی باشد.
پی نوشت ها:
۱- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۷۰: ۹.
۲- شیخ صدوق، حضال: ۹۱.
۳- ناطقی، نقش دین در سلامت جامعه: ۶۹- ۶۷.