• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

آغاز دهه حسنیه (دهه آخر ماه صفــر)

اهل بیت و پیدایش مکتب جعفری

25 شهریور 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

به دلیل نقش بی‌بدیل امام‌صادق(ع) در تشکیل و تکامل مکتب اهل‌بیت، از دیرباز تشیع را «مکتب جعفری» نیز خوانده‌اند. آنچه در پی می‌آید، پاسخ های امام صدر به پرسش هایی در همین زمینه است که در حاشیه پنجمین همایش مجمع پژوهش هاى اسلامى در قاهره،مطرح شده است.
***
شیعه از کجا آمده و چه زمانى ظاهر شد؟
ــ هر کس انسان دیگرى را به عنوان امام و رهبر خود بپذیرد، در حقیقت شیعه او شده است؛ یعنى از او پیروى مى‏کند و او را بر خود مسلط ساخته است. در آغاز اسلام گروهى از اولین مسلمانان از اهل بیت پیامبر(ص) پیروى کردند و آنها را امام و رهبر خود برگزیدند. از اینجا بود که اسم شیعه آل البیت را به دست آوردند. بسا خود پیامبر(ص) اولین کسى بود که این نام را بر شیعیان نهاد، آنگاه که او عده‏اى از بزرگان صحابه را که پیوند محکم و استوارى باعلى بن ابى‏طالب(‏ع) داشتند، «شیعه على» خواند.

نامگذارى حضرت رسول(ص) را مى‏توان در حدیث صحیحى که حاکم در کتاب شواهد التنزیل، عسقلانى در کتاب الصواعق، و طبرانى، دیلمى و ابن‏حنبل هر کدام در کتابهاى مناقبشان و سیوطى در تفسیر الدرُالمنثور آورده‏اند، مشاهده کرد، آنجا که پیامبر(ص) مى‏فرماید: «یا على، ستأتى یوم القیامه انت و شیعتک راضیین مرضیین: اى على، روز قیامت تو و شیعیانت وارد مى‏شوید، در حالى که هم شما از خداوند خشنودید و هم خداوند از شما خشنود است.» افرادى چون سلمان فارسى، مقداد، عمار، جعفر بن ابى‏طالب، ابوذر، از شیعیان حضرت على(‏ع) بودند. از زنان نیز مى‏توان از ام‏المؤمنین ام‏سلمه، ماریه قبطیه و حضرت فاطمه‏(س) نام برد.

ادامه »

 نظر دهید »

شهادت غريبانه ي جواد مظلوم(ع) بر شما تسليت باد

23 شهریور 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

غروب شفقگون نهمین آفتاب ولایت را تسلیت عرض میکنیم

 1 نظر

دوازده قطره از دریای فضایل جوادالائمّه علیهم السلام

23 شهریور 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

(1)
ابن قیاما نامه ای کنایه آمیز به امام رضا(ع) نوشته بود. گفته بود: تو چه امامی هستی که فرزند نداری؟
حضرت با ناراحتی جواب داده بود: « تو از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت. به خدا شب و روز نمی گذرد جز این که خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد که به سبب او میان حق و باطل را جدایی می دهد»1

(2)
وقتی امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) فرمود: «حق تعالی فرزندی به من عطا کرد که هم چون موسی بن عمران دریاها را می شکافد و مثل عیسی بن مریم خداوند مادرش را مقدس گردانیده و او طاهر و مطهر آفریده شده» آن وقت مرثیه فرزندش را خواند و گفت: «این کودک به جور و ستم کشته خواهد شد و اهل آسمان ها برایش گریه خواهند کرد، خدای متعال بر دشمن و قاتل او غضب خواهد کرد؛ آنها بعد از قتل او بهره ای از زندگی نخواهند برد و به زودی به عذاب الهی واصل خواهند شد.»
آن شب که امام جواد(ع) به دنیا آمد، امام رضا(ع) تا صبح در گهواره با او سخن می گفت…
مشهور است که رنگ صورت آن حضرت گندم گون بود. قد بلندی داشت و نقش روی انگشترش «نعم القادرالله» بود.2

(3)
ابویحیی صنعانی می گوید: در مکه به محضر امام رضا(ع) شرفیاب شدم. دیدم حضرت موز پوست می کنند و در دهان فرزندشان ابوجعفر(امام جواد(ع) می گذارند. عرض کردم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟
فرمود: آری. این مولودی است که در اسلام، مانند او و برای شیعیان ما، بابرکت تر از او زاده نشده است.3

(4)
مردی پیش امام رضا(ع) آمد و گفت: زبان پسرم سنگینی دارد. فردا او را پیش شما می فرستم تا دستی بکشید و برایش دعا کنید. هرچه باشد او غلام شماست. امام(ع) فرمود: او غلام ابی جعفر(امام جواد) است. فردا او را پیش ابی جعفر بفرست.4

ادامه »

 نظر دهید »

میراث علمی امام جواد علیه السلام

23 شهریور 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 

معمولاً پس از رحلت یک امام به دلیل مشکلاتی که به وجود می‌آمد تا مدّت زمانی ارتباط شیعیان با امام بعدی بسیار محدود می‌شد. حتی وکلای آن حضرت هم که در بلاد اسلامی حضور داشتند، برقراری ارتباطشان با امام، با دشواریهایی روبرو می‌شد . در آغاز امامت امام جواد علیه السلام کمی سن آن حضرت نیز به عنوان مشکلی بر مشکلات دیگر افزوده بود و تا زمانی که شک و تردید شیعیان بر طرف شد مدّتی به طول انجامید .

در نصّ دیگری آمده که امام تا ده سالگی امامت خویش را مخفی می‌داشت(اثبات الوصیه، ص 215) و این خود دلیل دیگری بر پیچیدگی بر قراری ارتباط میان او و شیعیانشان بود . از سوی دیگر حکّام نیز سخت گیری هایی در این زمینه اعمال می‌کردند که برقراری ارتباط را به میزان بسیار زیادی مشکلتر می‌کرد و در نتیجه شیعیان نمی‌توانستند آزادانه با امامشان آمدوشد داشته باشند . بیشترین رابطه‌ای که برای آنان امکان پذیر بود و طبعاً نمی‌توانست ارتباط گسترده‌ای به شمار آید ، نوشتن نامه به امام و دریافت جواب آن بود . لذا از امام جواد علیه السلام به بعد و حتی پیش از آن در زمان امام رضا علیه السلام امامان به وسیله نامه با شیعیان خود رابطه برقرار می‌کردند .

بیش از دویست و بیست حدیث پیرامون مسائل مختلف اسلامی از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد و طبعاً در شرایط سیاسی آن روز چه بسیار از مکتوبات او که در پاسخ اصحاب خود نگاشته بود از بین رفته و از دسترس ما خارج شده است

وانگهی امام جواد علیه السلام هنوز بیست و پنج سال از عمرش نگذشته بود که رحلت فرمود و این کوتاه بودن عمر آن حضرت باعث شد تا زمینه بسط روابط با شیعیانش کمتر به وجود آید . در عین حال علاوه بر مطالبی که درباره اصحاب و یا کتب آنها از امام جواد علیه السلام روایت شد بیش از دویست و بیست حدیث پیرامون مسائل مختلف اسلامی از آن حضرت در دسترس ما قرار دارد و طبعاً در شرایط سیاسی آن روز چه بسیار از مکتوبات او که در پاسخ اصحاب خود نگاشته بود از بین رفته و از دسترس ما خارج شده است ، تعداد یکصد و بیست نفر احادیث صادره از آن حضرت را روایت نموده‌اند(مسند الامام الجواد) و شیخ طوسی یکصد و سیزده تن از راویان حدیث امام جواد را بر شمرده است.

از همین مقدار احادیث که از آن امام نقل شده می‌توان به عظمت علمی و احاطه او بر مسائل فقهی ، تفسیری و عقیدتی و نیز دعا و مناجات پی برد و در لابلای کلمات قصار زیبائی که از آن حضرت به جای مانده کمالات اخلاقی وی بخوبی نمودار است . بخشی از کلمات قصار امام را ابن صباغ مالکی در الفصول المهمه آورده چنانکه در تحف العقول و مصادر دیگر نیز از این دست کلمات فراوان پیدا می‌شود . بخش عمده روایات فقهی امام را باید در نامه‌هایی که در پاسخ اصحاب به بلاد مختلف اسلامی فرستاده است جستجو کرد .

منبع: تبیان

 

 نظر دهید »

توصیه های امام علی (ع) به مالک اشتر از زبان رهبر(2)

07 شهریور 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

البته نامه‏ى حضرت خیلى مفصل است؛ لابد آن را دیده‏اید؛ سالهاست كه مرتب به زبان ماها و شماها تكرار مى‏شود.یك جمله‏ى دیگر از این نامه‏ى مبارك این است: «ثم انظر فى امور عمّالك»؛ كارها و امور كارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب كارگزاران است؛ «فاستعملهم اختباراً»؛ با آزمایش آنها را انتخاب كن؛ یعنى نگاه كن ببین چه كسى شایسته‏تر است. همین شایسته‏سالارى‏یى كه امروز بر زبان ماها تكرار مى‏شود، به معناى واقعى كلمه باید مورد توجه باشد. امیرالمؤمنین (علیه‏السّلام) هم در این‏جا به آن سفارش مى‏كنند. «و لا تولهم محاباة و اثرة»؛ نه از روى دوستى و رفاقت كسى را انتخاب كن، كه ملاكها را در او رعایت نكنى - فقط چون رفیق ماست، انتخابش مى‏كنیم - نه از روى استبداد و خودكامگى؛ انسان بگوید مى‏خواهم این فرد باشد؛ بدون این‏كه ملاك و معیارى را رعایت كند یا با اهل فكر و نظر مشورت كند.

بعد خصوصیات این افراد را ذكر مى‏كند: اهل تجربه باشند، اهل حیا باشند و …؛ بعد مى‏رسد به این‏جا كه «ثم اسبغ علیهم الارزاق»؛ وقتى كارگزار خوبى را انتخاب كردى، زندگى‏اش را تأمین كن. من همیشه به مدیران مى‏گویم، در گذشته هم گفته‏ام، ؛ دائم مأموران و منتخبان خودتان را زیر نظر داشته باشید؛ دائم نگاه كنید و از اینها غافل نشوید. دیده‏اید كه نگهبان‏ها در شب نورافكن‏هایى را دائم مى‏چرخانند و گوشه‏ها را نگاه مى‏كنند؛ شما هم همین‏طور باید به‏طور دائم امور را زیر نظر داشته باشید و نگاه كنید؛ بنابراین از كار كارگزارانتان غفلت نكنید. «ثم تفقد اعمالهم»؛ یعنى از كارهاى اینها جستجو كن، ببین كار انجام مى‏دهند یا نه؛ درست انجام مى‏دهند یا نه؛ آیا تخلفى در كارهایشان وجود دارد یا خیر. «و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم»؛ كسانى را كه چشم و گوش تو هستند، بگمار تا كارهاى اینها را نگاه كنند. «فأن تعاهدك فى‏السّر لامورهم حدوة لهم على استعمال الامانة و الرفق بالرعیة»؛ این موجب مى‏شود كه اینها بتوانند امانت را بیشتر حفظ كنند.

«ثم انظر فى امور عمّالك»؛ كارها و امور كارگزاران خودت را مورد توجه قرار بده. اول، انتخاب كارگزاران است؛ «فاستعملهم اختباراً»؛ با آزمایش آنها را انتخاب كن؛

بعد مى‏فرمایند: «فانّ احد منهم بسط یده الى خیانة اجتمعت بها علیه عندك اخبار عیونك»؛ اگر ثابت شد كه كسى خیانت كرده - نه این‏كه تا گزارشى رسید، فوراً به آن ترتیب اثر بدهید؛ نه، همه متفق باشند؛ یعنى معلوم باشد و گزارش‏هاى متواتر و مسلّمى برسد كه این شخص خیانت كرده - آن‏وقت «اكتفیت بذلك شاهداً فبسطت علیه العقوبة فى بدنه و اخذته بما اصاب من عمله»؛ دیگر باید مجازات شود. البته مجازات انواع و اقسامى دارد، شكل‏هاى گوناگونى دارد، اقتضائات گوناگونى دارد؛ هر طور كه اقتضاى مجازات است، عمل شود.

چون نامه مفصل است، مجبوریم انتخاب كنیم. آن جاهایى كه به نظرم براى ما لازم‏تر است، آنها را انتخاب كرده‏ام. مى‏فرماید «و ایاك و الاعجاب بنفسك و الثقة بما یعجبك منها»؛ برحذر باش از این‏كه خودشگفتى به سراغ تو بیاید. اعجاب به نفس، یعنى خودشگفتى؛ این‏كه انسان از خودش خوشش بیاید. حضرت مى‏گویند مواظب باش در این دام نیفتى. انسان گاهى در خودش امتیازاتى مشاهده مى‏كند - فهم خوبى دارد، قدرت بدنى خوبى دارد، قدرت ذهنى خوبى دارد، اطلاعات وسیعى دارد، بیان ویژه‏یى دارد، صداى خوشى دارد، جمالى دارد - به مجرد این‏كه دیدید نسبت به خودتان حالت خودشیفتگى وجود دارد - كه معنایش این است كه با دیدن این امتیازات، عیوب را در كنارش نمى‏بینید - بدانید كه این خطر است؛ این همان چیزى است كه مى‏فرمایند برحذر باش. ممكن است شما بگویید من این امتیاز را در خودم مى‏بینم، حالا چه كار كنم؟ بالاخره من مثلاً در میان این همه جمعیت شاگرد اول فلان دوره‏ى تحصیلى شده‏ام یا در فلان كار اساسى امتیاز برجسته‏یى به دست آورده‏ام؛ چه كار كنم؟ این امتیاز را نبینم؟

ادامه »

 نظر دهید »

توصیه های امام علی (ع) به مالک اشتر از زبان رهبر(1)

07 شهریور 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

 این حرفها(نامه) خطاب به مالك‏اشترِ بزرگوار است و مى‏بینید كه حرفهاى درشت و تلخى هم در آن وجود دارد. حضرت نصیحت‏هاى خیلى تلخى مى‏كنند كه اگر كسى این‏طور ما را نصیحت كند، یك‏ذره به ما برمى‏خورد. مالك‏اشتر كسى است كه حضرت در فرمان دیگرى او را این‏طور معرفى مى‏كنند: «فانه ممن لا یخاف وهنه»؛ كسى است كه گمان سستىِ او نمى‏رود. «و لا سقطته»؛ كوتاهى در كارها به او گمان برده نمى‏شود.«ولا بطؤه عما الاسراع الیه احزم»؛ كندىِ او در كارهایى كه شتاب مطلوب است، مطلقاً گمان كسى را برنمى‏انگیزد. «و لا اسراعه الى ما البطء عنه امثل»؛ عجله و شتابزدگى او هم نسبت به كارهایى كه آرامش و تأنّى در آن مطلوب است، گمان كسى را برنمى‏انگیزد. یعنى انسانى است كه هم مراقب خود است و هم حكیم و داناست؛ یعنى نه در جایى كه باید شتابزدگى نكند، شتابزدگى مى‏كند؛ نه آن جاهایى كه باید با سرعت حركت كند، كوتاهى مى‏كند. حضرت در فرمان خود به دو امیر از امراى جیش در صفین، مالك‏اشتر را این‏گونه معرفى مى‏كنند.

و اما آنچه ما از كلمات حضرت در این نامه انتخاب كردیم، چند جمله است: یك جمله این است كه حضرت مى‏فرمایند «و لا تقولن انى مؤمر آمر فاطاع»؛ این‏طور نباشد كه تو بگویى چون در این كار به من مسؤولیت سپرده شد، من باید دستور بدهم و دیگران از من اطاعت كنند. «لا تقولن» یعنى با تأكید و مبالغه مى‏گوید مبادا چنین فكرى بكنى و چنین حرفى بزنى. این روحیه كه من این‏جا چون مسؤولیتى دارم، باید بگویم و دیگران بى‏چون و چرا حرف من را گوش كنند، «ادغال فى القلب» است؛ دل تو را فاسد مى‏كند.

«و منهكة للدین». منهكه، یعنى ضعیف‏كننده‏ى روح دین، دیندارى و ایمان انسان. «و تقرب من الغیر» این حالت، تغییرات ناخواسته را نزدیك مى‏كند. اعجاب به نفس و غرور و این‏كه در مسؤولیتى كه من هستم، كسى نباید روى حرف من حرف بزند، از آن چیزهایى است كه تغییر را نزدیك مى‏كند؛ تغییراتى كه براى انسان نامطلوب است؛ تغییرات زمانه كه آدم نمى‏خواهد پیش بیاید؛ یعنى مُلك و دولت و اقتدار و توانایى و فرصتهاى خدمت را از انسان مى‏گیرد.

«و لا تقولن انى مؤمر آمر فاطاع»؛ این‏طور نباشد كه تو بگویى چون در این كار به من مسؤولیت سپرده شد، من باید دستور بدهم و دیگران از من اطاعت كنند

یك جمله‏ى دیگر این است كه مى‏فرماید: «انصف اللَّه و انصف الناس من نفسك و من خاصة اهلك و من لك فیه هوى من رعیتك». معناى «انصف الناس من نفسك» در عربى این است كه داد مردم را از خودت بگیر. «انصف من نفسك» یعنى داد كسى را از خودت بگیر؛ خودت را در مقابل او محكوم كن؛ از خود به نفع دیگران بازخواست كن. حضرت در این‏جا مى‏گوید: «انصف اللَّه من نفسك»؛ داد خدا را از خود بگیر. معناى این جمله این است كه در مقابل خدا كاملاً احساس مسؤولیت بكن و خودت را در قبال تكلیف الهى محكوم كن. این‏طور نباشد كه خیال كنى آنچه را كه بر عهده‏ات بوده، به تمام و كمال انجام داده‏اى؛ نه، همیشه خودت را بدهكار و مدیون بدان. این در مورد خدا. آن‏وقت «انصف الناس من نفسك»؛ داد مردم را هم از خودت بستان؛ یعنى همیشه در قضاوتهاى خودت مردم را حاكم و طلبگار و محِق بدان و خودت را بدهكار.

البته این معنایش این نیست كه در موردى هم كه ظلم بخصوصى به تو دارد مى‏شود، باز بگویى حق با من نیست؛ نه، این نگاهِ عمومى است. مردم مطالبات دارند، حرف مى‏زنند، صدایشان بلند مى‏شود، گاهى سر آدم داد مى‏كشند؛ فرض بفرمایید در اداره‏یى جمعى مراجعه مى‏كنند و حرفى مى‏زنند؛ اولین فكرى كه به ذهنت مى‏رسد، این نباشد كه اینها را تحریك كرده‏اند تا بیایند علیه من - كه هیچ تقصیرى ندارم - جنجال كنند؛ نه، اولین فكر این باشد كه اینها مطالبه‏ى بحقى دارند؛ من مسؤولم ببینم اینها چه مى‏گویند.

ادامه »

 4 نظر
  • 1
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 74

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 67
  • دیروز: 82
  • 7 روز قبل: 2418
  • 1 ماه قبل: 4470
  • کل بازدیدها: 283783
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن