به مناسبت بزرگداشت هفته ی زن و مقام مادر
« فرزند آوری از دیدگاه قرآن کریم »
اساساً ادیان رویکردی مساعد نسبت به پدیده ی باروری داشته اند ، با مطالعه ی آثار مکتوب و کتب آسمانی ادیان این نکته به خوبی روشن میشود که در همگی این کتابها ، پیروان به افزایش زاد و ولد ، باروری و کثرت نفوس ترغیب و تشویق شده اند . تا آنجا که حتی در برخی موارد از آن به عنوان مواهب و نعمات الهی یاد شده است .
«آیه 31 سوره مبارکه اسراء : »
بر اساس آیات مذکور کشتن فرزندان از گناهان است و چنانچه والدین ، فرزندان خود را به دلیل ناتوانی مالی از بین ببرند مرتکب گناهی بزرگ شده اند . آیات کتاب قرآن اشاره دارد که رزق و روزی را خدا مشخص میکند و اوست که بندگانش را برکت خواهد داد . این سخن هرگز به معنای آن نیست که والدین نسبت به فرزندان خود صاحب حق و مسؤلیتی نیستند بلکه بر آنها وظایفی نهاده شده که باید در انجام آنها کوشا باشند ، البته نه آنگونه که خود با مشکل خاصی روبه رو شوند . در آیه ی 233 سوره بقره آمده است که « مادران باید تا دو سال تمام فرزندان خود را شیر دهند و این برای مادرانی است که بخواهند دوران شیر خوارگی فرزندانشان را خودشان کامل کنند . تهیه خوراک و پوشاک مادر به طور متعارف و شایسته بر عهده پدر است ، هیچکس مکلف به تحمل بار مسؤلیت بیش از حد توانایی خود نیست ، نه مادر و نه پدر هیچ کدام نباید به خاطر فرزند متحمل ضرر شوند و اگر آنها با رضایت بخواهند کودک را زودتر از شیر بازگیرند گناهی بر آنها نیست . »
« آیه 91 سوره انبیاء : »
با نگاه به آیات ذکر شده در میابیم قرآن زاد وولد را پاداشی از جانب خدا نسبت به بندگان مؤمن و پرهیزگار معرفی میکند . مریم و زکریا هردو به دلیل آنکه پاکدامنی و پاک سرشتی را سرلوحه ی کار خود ساخته اند پاداش خواهند گرفت و آن پاداش چیزی نیست جز تولد فرزند .
«آیه 67 سوره مبارکه مؤمن : »
بنابراین آنچه موجب ایجاد زاد وولد میشود قدرت خداست خالق و پدیدآورنده همه انسان ها اوست نه سایر انسان ها .
«آیه 69 سوره مبارکه توبه :»
در قرآن شکل گیری نطفه ، باروری و زایمان انسان ها از نشانه های قدرت خداوند ذکر شده است . پدیده ای که می خواست و اراده خداوند محقق میشود « آیا او از نطفه ای که در رحم مادر ریخته شده به وجود نیامد ،سپس نطفه به صورت خون بسته در آمد و آنگاه خداوند به او شکل و تناسب اندام بخشید و از روح مذکر و مونث خلق فرمود »
« آیه 11 سوره مبارکه شوری :»
قرآن زاد و ولد موجودات را لطف و مرحمت خدا ونشانه ای از قدرت لا یتناهی او میخواند این موضوعی است که در آیات دیگر نیز بدان اشاره شده است . برای مثال در سوره نور میخوانیم « و شما را اموال و فرزندان فراوان مدد فرماید و برای شما باغ های پرثمر و نهرهای جاری آب نصیب فرماید . » آیه 12 سوره مبارکه نوح و همچنین در سوره اسراء آمده است که :« سپس شما را بر آنها غلبه خواهیم داد و بر ثروت و مال و تعداد فرزندانتان می افزاییم و نفرات شما را بیش از دشمنتان مقرر خواهیم فرمود .»
« آیه 151 سوره مبارکه انعام : »
این موضوع در سوره اسراء چنین ذکر شده است : « فرزندانتان را از بیم فقر و ناداری نکشید ، رزق و روزی آنها و خود شما هم به عهده ماست ، کشتن آنها به واقع گناهی است بزرگ . »
خانم شیرین رحمانی
برتری حضرت زهرا عليها السلام بر حضرت مریم سلام الله علیها
«1» به حضرت مريم راجع به حضرت عيسى بشارت داده شد و خداوند در اين باره فرمود: «همانا خداوند تو را به كلمه بشارت مىدهد، به حضرت فاطمه نيز در باره حسن و حسين (عليهما السّلام) بشارت داده شد چنان كه در روايت وارد شده كه پيامبر اسلام به هنگام ولادت هر يك از ايشان به فاطمه مژده داده مىفرمود: مبارك باشد، همانا فرزندى كه از تو متولّد گرديد امامى خواهد بود كه بر اهل بهشت سرورى مىنمايد و خداوند متعال اين امامت و سيادت را در نسل او كامل مىكند، و منظور از آيه وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِهِ، على عليه السّلام مىباشد.
«2» امام صادق عليه السّلام مىفرمايد: مدّت حمل- حامله بودن- مريم نه ساعت بوده است، و فاصله بين تولّد حسن و حسين نيز طبق روايتى كه وارد شده شش ماه بوده.
«3» مريم دختر عمران بود و فاطمه دختر محمّد (صلوات اللَّه عليهم) به سبب پدرانشان شرافت و احترام يافتند.
«4» مادر حضرت مريم نذر كرده بود فرزندى بياورد كه به سبب عبادت به خداوند مقرّب شود، و محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در همه حال بيش از ساير مردمان به خداوند تقرّب مىجست و اين حالت موجب مىشود كه در آن وقتى كه فاطمه را از خدا خواست، به سبب برترى و فضلى كه بر ساير مردمان داشت، بالاتر از آنچه را كه مادر مريم خواسته بود تقاضا نمايد، حضرت مريم را مادرش نذر كرد ولى حضرت فاطمه را پدرش، و منزلت مادر مريم نظير مقام و منزلت پدر فاطمه عليها السّلام نبوده است.
«5» بر اساس آيه: «زكريا متكفّل نگهدارى و تربيت مريم گرديد»، حضرت زكريا مسئوليت نگهدارى از مريم را عهدهدار شد در حالى كه نگهدارى و تربيت حضرت فاطمه عليها السّلام به عهده پيامبر اسلام صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بوده و ترديدى نيست كه افضل از همه مردم و حتّى انبيا بودهاند پس كفالت ايشان نيز ارزشمندتر از كفالت سايرين خواهد بود، ضمن آنكه كفالت يتيم مستحب است ولى كفالت فرزند واجب.
«6» مريم عيسى را در زمان جاهليت و حاكميت كفر به دنيا آورد ولى فاطمه، حسن و حسين را پس از اسلام و بر فطرت اسلام به دنيا آورد.
«7» خداوند حضرت مريم را بر سلامتى خود و فرزندش آگاه نمود و لذا دليلى براى اينكه مريم خائف و ترسان باشد وجود نداشت، در حالى كه به هنگام باردار بودن فاطمه بر حسن و حسين، او نمىدانست كه در هنگام باردارى و زايمان در چه حالى خواهد بود و اين امر باعث مىشود كه ثواب فاطمه در اين خصوص بيشتر باشد. و به همين سبب است كه مقام مسلمانان در جنگ بدر از مقام ملائكه بالاتر بود زيرا آنان در باره سلامتى خود در خوف و رجا بودند در حالى كه ملائكه چنين حالتى نداشتند و خطرى آنها را تهديد نمىكرد.
«8» به حضرت مريم گفته شد: «محزون مباش»، و پيامبر اسلام نيز به فاطمه فرمود: اى فاطمه! همانا خداوند به خشنودى تو خشنود مىگردد
«9» و به مريم گفته شد: «ما از روح خود در او دميديم»، و فاطمه پنجمين نفر از اصحاب كساء بود به طورى كه جبرئيل بر ششمين فرد بودن در ميان ايشان افتخار مىكرد.
«10» و خداوند در باره حضرت مريم فرمود: «درخت براى تو خرماى تازه مىدهد، پس، از آن خرما بخود و از آب نهر نيز بياشام» و احتمال مىرود كه آن نخل و نهر پيش از آن موجود بوده باشند زيرا اثرى از آنها باقى نمانده است، در حالى كه اثر زمزم، مقام ابراهيم، موضع تنور، شكافته شدن دريا و بازگشتن آفتاب براى على عليه السّلام باقى مىباشند، و براى حضرت زهرا عليها السّلام داستان خرماى صيحانى- نوعى خرماى سياه و سخت- و آب مقدّس اتفاق افتاد.
«11» و روايت شده كه به هنگام ازدواج حضرت فاطمه، امّ ايمن گريه كرد و به پيامبر گفت: اى رسول خدا! فاطمه را شوهر مىدهى و چيزى نثار او نمىنمايى؟ پس پيامبر فرمود: اى امّ ايمن! چرا تكذيب مىكنى؟ به درستى كه خداى تعالى آنگاه كه فاطمه و على ازدواج نمودند به درختان بهشت فرمان داد تا آنچه از زر و زيور و ساير چيزهاى گرانقيمت دارند فرو ريزند، و آنها به قدرى از اين تحفههاى بهشتى برگرفتند كه كسى اندازه آن را نمىداند.
«12» ملائكه با حضرت مريم سخن گفتند و به او مژده دادند: «همانا خداوند تو را برگزيد و تطهير نمود و تو را برترين زنان عالم قرار داد» و مقصود خداوند از «نساء العالمين» زنان آنزمان بوده است، نظير قول خداى تعالى به بنى اسرائيل كه فرمود: «من شما را بر اهل دو عالم برترى دادم» در صورتى كه به فرموده خداوند متعال در قرآن: «اى مسلمانان! شما بهترين امّت مىباشيد» معلوم مىشود كه بنى اسرائيل برتر از مسلمانان نيستند- پس معلوم مىشود كه سيادت و برترى حضرت مريم مربوط به زنان زمان خودش بوده كما اينكه برترى بنى اسرائيل بر ساير مردمان مربوط به زمان خودشان بوده است- و خداوند در قرآن كريم فرموده است: «خداوند حضرت آدم را برگزيد … [تا آنجا كه مىفرمايد] خاندان و ذرّيّهاى كه بعضى از آنها از بعضى ديگر مىباشند» و فاطمه و ذرّيّه وى از همين خاندان هستند كه پيامبر در بارهاش فرمايد: «فاطمه عليها السّلام سيّده و سرور زنان دو عالم از اوّلين و آخرين آنان است، و او هر گاه براى عبادت در محراب مىايستد هفتاد هزار فرشته مقرّب بر او سلام مىكنند» و آنچه را كه ملائكه به مريم گفته بودند در شأن فاطمه بيان كرده و مىگويد: خداوند تو را انتخاب نمود، تطهير كرد و بر زنان دو عالم برترى و فضيلت بخشيد:
«13» و بر اساس آيه: «هر گاه حضرت زكريا نزد مريم مىرفت، در نزد او غذايى مىيافت» معلوم نشده كه خداوند غذاى مذكور را در همان زمان خلق مىكرد يا اينكه فرشتهاى غذاى او را حاضر مىنمود و از اين آيه فقط استفاده مىشود كه حضرت مريم بسيار شكرگزار بوده كما اينكه در آيه آمده است: «بگو همه اين نعمتها از جانب خداوند است»، و از اين قبيل فضائل و مناقب براى حضرت فاطمه عليها السّلام آنقدر است كه هيچ مسلمانى آنها را انكار نمىكند، مثل حديث مقداد، خبر طير، انار، انگور، سيب، گلابى، و غيره، و اين يك امر مسلّم است كه حضرت فاطمه عليها السّلام ميوههايى تناول فرمود كه بعد از هبوط آدم و حوّا، هيچ كس از آن ميوهها نخورده بود، كما اينكه در روايت آمده كه پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به نزد دخترش حضرت فاطمه رفت در حالى كه وى در محراب مشغول عبادت بود، و در پشت سر ايشان كاسه بزرگى بود كه از آن بخار بر مىخاست، و فاطمه پس از فراغت از عبادت آن كاسه را در مقابل پيامبر و على (عليهم السّلام) نهاد و در مقابل سؤال على كه گفت: اين غذا چگونه فراهم آمده است، فرمود: از فضل خداوند متعال كه هر كه را خواهد بىحساب روزى دهد.
«14» رزق حضرت مريم از بهشت بوده، در حالى كه خلقت فاطمه از ميوههاى بهشتى بوده است كما اينكه در حديث آمده است كه رسول خدا فرمود: جبرئيل خرمايى از خرماهاى بهشتى را به من داد كه آن را خوردم و در اثر آن نطفهاى در صلب من ايجاد گرديد.
«15» خداوند متعال مريم را بيست بار در قرآن مدح و تمجيد نموده ولى فاطمه عليها السّلام داراى بيست نام است كه هر يك از آنها بر فضلى از فضائل او دلالت مىكنند و شيخ صدوق (381 ه) آن نامها را در كتاب مولد فاطمة آورده است
«16» و خداوند در باره مريم فرموده: «مريم دختر عمران عفّت خويش را محفوظ داشت و خداوند بهشت را به او عطا نمود» و منظور از اين آيه «عفت داشتن» است نه ملاسمه، و بهشت نيز براى ذرّيّهاش نمىباشد بلكه فقط به خود او اعطا گرديده است، پس اگر مقصود خداوند عدم ملامسه بود همانا حمل و زايمان او را غير عادى قرار مىداد، در حالى كه خداوند در باره حضرت فاطمه عليها السّلام فرمود: «جز اين نيست كه خداوند اراده نموده است تا هر گونه رجس و پليدى را از شما اهل بيت پيامبر دور نمايد» و در اين آيه، عصمت را نه فقط براى فاطمه بلكه براى ذرّيّه او نيز قرار داده است.
حسّان بن ثابت در مقايسه بين مقام مريم و فاطمه گويد:
مريم عفّت خود را حفظ كرد و عيسى را كه مثل ماه شب چهارده بود به دنيا آورد و بعد از او فاطمه عفت خود را محفوظ داشت و دو سبط پيغمبر را كه هدايتگر امّت هستند به دنيا آورد.
…و شاعر چه زیبا سروده :
نه مثل ساره ای و مریم /نه مثل آسیه و حوا /فقط شبیه خودت هستی / فقط شبیه خودت زهرا / اگر شبیه کسی باشی شبیه نیمه شب قدری / شبیه آیه تطهیری /شبیه سوره اعطینا /شناسنامه تو صبح است /پدر تبسم و مادر نور /سلام ما به تو ای باران / سلام ما به تو ای دریا .
برگرفته از کتاب «زندگانی حضرت زهرا سلام الله علیها ،نوشته محمد روحانی علی آبادی ،صفحات 300 تا 303 ،که نویسنده کتاب این فضایل از از کتاب مناقب ابن شهر آشوب ،جلد 3 ،صفحات 408 تا 410 نقل کرده است .
مستحب است رو به قبله بخوابیم
امروزه تحقیقات علمی ثابت کرده است که :
پیرامون زمین را میدان مغناطیسی که مغناطوکره نامیده می شود احاطه کرده است. البته قطب های میدان مغناطیسی زمین با قطب های جغرافیایی آن منطبق نیستند.
هارولد بور از دانشگاه ییل برای اولین بار به وجود میدان مغناطیسی در اطراف موجود زنده پی برد. نزدیک به 70% از بدن ما را آب فراگرفته و مولکول های آب به صورت دو قطبی هستند و زمانی که ما در معرض یک میدان مغناطیسی خارجی قرار می گیریم این مولکولها در جهت آن میدان قرار می گیرند و این پدیده باعث به هم ریختگی نظم میدان مغناطیسی ما می شوند.
بر طبق تصاویر به دست آمده از میدان مغناطیسی زمین، اگر انسان در هر نقطه از زمین رو به قبله بایستد ، میدان مغناطیسی بدنش بر میدان مغناطیسی زمین منطبق می گردد.
مستحب است رو به قبله بخوابیم :
چون در جریان مغناطیسی زمین می خوابیم آهن بدن تنظیم شده و همیشه سالم می مانیم و به عوارض قلبی دچار نمی شویم . در غیر این صورت آهن در جدار رگها رسوب کرده و آهن بدن کم می شود ، سبب تصلب شرائین و عوارض قلبی گشته و به کبد به عنوان قسمت کننده ی آهن بدن لطمه ی شدیدی می زند. پس طبق سنت پیامبر صلی الله علیه و آله در جریان مغناطیس زمین بخوابید.
بنابراین اگر رو به قبله بخوا بیم آهن در جدار رگ ها رسوب نمی کند و تصلب شرایین و عوارض قلبی ایجاد نخواهد شد .همچنین به کبد که قسمت کننده آهن بدن است ، لطمه شدید وارد نمی شود.
منظور از روبه قبله خوابیدن این است که سر روبه مغرب و پا رو به مشرق قرار گرفته و صورت رو به قبله باشد .
و نیز خوابیدن رو به قبله که دستور اسلام است، باعث جذب آهن به بدن می شود و هم چون در جهت حرکت مغناطیسی است، خواب راحت می شود و خواب راحت برای بدن از غذا هم دارای اهمیت بیشتری می باشد، و لذا هرجا می خوابیم باید پاها بطرف جنوب و سربطرف شمال باشد، و لذا ثابت شده برای رفع خستگی از مغز و تقویت آن بسیار مهم و حتی برای کسانی که کار فکری دارند ضروری و حیاتی می باشد و این یکی از دستورات مستحب اسلام می باشد که بهترین درمان و دارویی دارای چندین اثر حیاتی و شفابخش می باشد.
***یکی از نکات جالب اینکه در بدن زنان ماهی یکبار تغییر ولتاژ شدید ایجاد می شود و میدان مغناطیسی بدن به منظم ترین حالت خود می رسد به همین دلیل زنان نیازی ندارند که در این مدت نماز بخوانند.***
از طرفی بارهای زائدی که در اثر تحریکات الکتریکی اعصاب بدن به وجود می آیند که هم بر میدان بدن و هم بر امواج مغز اثر سوء دارند، در نواحی که اعصاب در آن تحرک بیشتری دارند خطرات جدی تری هم ایجاد می کنند و باید هرچه سریع تر از آن نواحی دور شوند. این نواحی دقیقا نواحی شستشو شده در وضو می باشند. بهترین راه دفع این بارهای زائد استفاده از یک ماده رسانا آب می باشد. هر چه آب خالص تر دفع بارهای ساکن سریع تر انجام می گردد و هیچ مایعی مثل آب خالصی که در وضو به انسان سفارش شده این اثر را ندارد.
در بهشت خستگی راه ندارد و نشاط همیشگی است
وجود مبارك اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمود «كُلُّ يَوْمٍ لاَ يُعْصَي اللَّهُ فِيهِ فَهُوَ عِيدٌ» هر روز كه معصيت خدا نشود آن روز عيد است. بنابراين ما هر روز ميتوانيم عيد داشته باشيم هر روز ميتوانيم جزء ضيوفالرحمان باشيم يا جزء ميزبانان خدا باشيم كه جمع هر دو نيز ممكن است. انساني كه در اين حال باشد هرگز خسته نميشود. چرا ما در روز عيد خوشحاليم و نشاطي نصيب ما ميشود؟ همان حال را انسان در هر روز ميتواند داشته باشد اگر در هر روز انسان بتواند عيد داشته باشد يعني سالي 365 نوروز داشته باشد خسته نميشود چون هر لحظه تازه است. آنكه ساكن است خسته ميشود. ميگويند آب وقتي جريان ندارد بو ميگيرد اما آنكه ثابت است هر لحظه در نشاط است. چرا بهشتيها خسته نميشوند؟واگر ميليونها سال در آنجا بمانند احساس خستگي نميكنند؟ براي اينكه انسان در بهشت ثابت است نه ساكن. آنكه ساكن است خسته است آنكه ثابت است كه خستگي ندارد انسان ميتواند در دنيا به مقام ثبات برسد. اگر گفته شد ﴿أَلاَ بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ﴾ طمأنينه همين است.
كسي آمد حضور مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) عرض كرد كه ما نميدانيم بِرّ چيست اثم چيست،چه چيزي گناه است چه چيزي نيكي است؟ ـ آنكه در روايت است همين دو عنوان بِرّ و اثم است ـ وجود مبارك پيغمبر(صلّي الله عليه و آله و سلّم) فرمود: «البرّ ما اطمأنّت به الصدر و الإثم ما تردّد في الصدر و جال في القلب و إن افتاك الناس و افتوك»ببين قلبت چه ميگويد؟ اگر قلبت ناآرام بود اين را نپذيرفت بدان اين اثم و گناه است. خب اين مقام براي انسان هست اين براي كسي است كه يا مهمان خدا باشد يا ميزبان او؛ اگر مهمان خدا بود يا ميزبان خدادر حرم دلِ او اين اوهام و خيالات راه ندارد وقتي اوهام و خيالات راه نداشت قلب آرام ميگيرد ميشود ثابت نه ساكن، وقتي ثابت شد، آرام شد صاحب نفس مطمئنّه ميشود لذا وجود مبارك حضرت امير فرمود هر روزي كه انسان گناه نكند براي او عيد است چون «عاد إلي مبدئه» رجوع كرده، اگر گناهي در آن روز نباشد انسان آرام است. ما هر وقت احساس ناامني كرديم احساس خستگي كرديم معلوم ميشود يكجا مشكل داريم بايد آن را حل كنيم.
حضرت آیت الله جوادی آملی،درس اخلاق01/01/92http://portal.esra.ir
حی علی خیر العمل
سئل الصادق عن معنی حی علی خیر العمل فقال خیر العمل بر فاطمه و ولدها
از حضرت صادق علیه السلام راجع به معنای حی علی خیر العمل پرسش کردند فرمودند
منظور از این جمله نیکویی به فاطمه اطهر و فرزندانش می باشد
معرفی کتاب
عوامل استحاله فرهنگی بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم
آنچه براى همه مسلم است و به حديث متواتر ثابت شده پس از رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله بايد حاكم بر سرنوشت سياسى مؤمنين و جامعه اسلامى على بن ابىطالب عليهالسلام باشد.
ولى جريانهاى نهان و آشكار و دوست و دشمن با تشكيل سقيفه، يكى از تاريكترين دورانهاى صدر اسلام را رقم زد، دورهاى كه موجب شد حضور امام معصوم در صحنه جامعه و در امور سياسى و اقتصادى و نظامى دچار محدوديت و در نهايت ظاهرى و بىتاثير گردد و اين حاصل شوم سقيفه بود كه در يك كلام مىتوان گفت ديانت از سياست تفكيك شد و يك ارتداد اجتماعى پيش آمد و همين نقطه شروع يك دگرگونى و ارتجاع فرهنگى و به عبارتى استحاله فرهنگى و بازگرداندن مردم از اهداف و خواستههاى خدائى پيامبر بزرگوار اسلام بود. حضرت زهرا عليهاالسلام در خطبهها و بيانات خود به تعدادى از عوامل اين استحاله فرهنگى اشاره مىكند.
در كتاب تحليل حوادث ناگوار زندگانى حضرت زهرا عليهاالسلام نوشته مرحوم محمد دشتی در يك جمعبندى كه با استفاده از خطبههاى فاطمه زهرا عليهاالسلام صورت گرفته به اين عوامل اشاره مىشود.
1- فانى حرتم بعدالبيان. (سرگردانى و اضطراب)
2- ظهرت فيكم حسكة النفاق. (نفاق و دوروئى)
3- الا تقاتلون قوما نكثوا ايمانهم. (سكوت و بىتفاوتى)
4- و نكصتم بعد الاقدام. (پيمانشكنى)
5- تفرون من القتال. (ترك جهاد و مبارزه))
6- فقبحا لفلول الحد. (ترس و زبونى)
7- و انتم فى رفاهية من العيش. (تنبلى و تنآسائى )(رفاهزدگى)
8- و ما الذى نقموا من ابىالحسن. (ترك حمايت از رهبر معصوم )(و انزواى رهبرى)
9- ما هذه الغميزة فى حقى. (از دست دادن روح شهادت طلبى)
10-و اشركتم بعد الايمان. (روى آوردن به شرك و كفر)
11- افحكم الجاهلية يبغون؟ (بى وفائى)