خدا را شکر مولایم علی(ع) شد
خداوند متعال در قرآن کریم قسم های بسیاری دارد .خداوند همیشه بر چیز با عظمتی قسم یاد می کند به عبارت دیگر از روی مقسم علیه خداوند می توان به عظمت شی مورد قسم پی برد .مثلا خداوند به ماه ،ستاره ،شب و …. قسم می خورد و این نشان از عظمت اینها در دیدگاه الهی است .
حال ببنیم آیا خداوند به نام نامی امیر المومنین علیه السلام نیز در قرآن کریم قسم یاد کرده یا نه ؟
مقام امیر المومنین علیه السلام در نزد خداوند متعال آنقدر والاست که خداوند به نام حضرت قسم نمی خورد (کاری که بعضا ما جرات به خود می دهیم و انجام می دهیم !) بلکه به اسب زیر پای علی قسم می خورد به جرقه های پای اسب علی قسم می خورد که :والعادیات ضبحا فالموریات قدحا ….!
بنگر عظمت علوی را که یک اسب (یک حیوان ) در اثر اینکه چند ساعتی بدن حضرت را حمل کرده این چنین مقام پیدا کرده که مقسم علیه خدا قرار گیرد !!!!
و چه جاهلند وهابیانی که می گویند بدن علی ،قبر علی ، و ضریح او بی اثر و بی خاصیت است !!چطور بدنی که سالیان سال روح بلند علوی را در خود جای داده مورد عنایت و توجه الهی نباشد ؟؟؟؟
شان نزول سوره مبارکه عادیات به شرح زیر است :(محبان امیرالمومنین ! بخوانید و حال کنید که مولایتان علی است نه فلانی و فلانی )
در جنگ سلسله، باديهنشينى نزد پيامبر (ص) آمد و عرض كرد: گروهى از باديهنشينان وادى الرّمل همداستان شدهاند تا در مدينه بر تو شبيخون زنند. پيامبر (ص) به اصحابش فرمود: چه كسى به ستيز اين گروه مىروند؟ جماعتى از اهل صفّه بپا خاستند و گفتند: اگر خواستى كار آنها را به ما واگذار. پيامبر ميان آنها قرعه زد و قرعه به نام هشتاد تن از اهل صفه و ديگران درآمد. پيامبر به ابو بكر دستور داد پرچم را بگيرد و به سوى بنى سليم رود كه در دل اين وادى سكونت داشتند. پس آنها اين عدّه را شكست دادند و شمار فراوانى از مسلمانان را بكشتند و ابو بكر شكست خورد. پس پيامبر گروهى را براى عمر سامان داد و فرستاد كه آنها نيز شكست خوردند. پيامبر، اين رخداد را
ناخوش داشت. عمرو بن عاص گفت: اى پيامبر! مرا بفرست. پيامبر او را فرستاد، پس او را نيز شكست دادند و گروهى از اصحابش را بكشتند و پيامبر (ص) چند روز به آنها نفرين مىكرد. سپس امير المؤمنين علیه السلام را خواند و او را به سوى ايشان گسيل داشت و براى او دعا فرمود و تا مسجد الاحزاب او را همراهى كرد و گروهى را به همراه او فرستاد كه از آن جمله بودند ابو بكر و عمر و عمرو بن عاص. پس شب را ره سپردند و در روز كمين كردند تا آن كه از دهانه دره وارد شدند. عمرو بن عاص ترديدى نداشت كه پيروزى از آن دشمنان خواهد بود و به ابو بكر چنين گفت: اين سرزمين، كفتارخيز و گرگپرور است و خطر آنها براى ما بيش از بنى سليم مىباشد و صلاح آن است كه به بالاى درّه رويم و مىخواست وضع را به خرابى كشاند و به او دستور داد اين نظر را به آگاهى امير المؤمنين (ع) برساند. ابو بكر هم به امير المؤمنين (ع) عرض كرد، ولى حضرت (ع) حتى كلمهاى پاسخ او را نداد. ابو بكر نزد عمرو بن عاص بازگشت و گفت: به خدا سوگند حتّى يك حرف پاسخ مرا نداد. عمرو بن عاص به عمر بن خطّاب گفت: تو برو و با او سخن گو. او چنين كرد و امير المؤمنين (ع) هيچ پاسخى بدو نداد. پس چون پگاه برآمد بر دشمن يورش برد.
جبرئيل در حلف با لشكريان خود بر پيامبر نازل شد و گفت: وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً ، و به پيامبر صلی الله علیه و آله و سلم مژده داد و به استقبال على علیه السلام رفت، [هنگامى كه على رسيد] پيامبر به او فرمود: اگر نمىهراسيدم از اين كه گروههاى امّت من در باره تو، آن بگويند كه نصارى در باره مسيح، امروز در حقّ تو سخنى بر زبان مىآوردم كه مردم بر تو نگذرند مگر آن كه خاك قدمت را توتياى چشم كنند، سوار شو كه خدا و رسول او از تو خشنودند.
یه بشارت به محبان امیرالمومنین علیه السلام از قول پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم :
هر کس دوست دارد همنشین حضرت علی علیه السلام در بهشت باشد مداومت کند به خواندن سوره عادیات .
از روز ولادت حضرت علی علیه السلام تا سال بعد این موقع تعهد می بندیم که روزی یکبار سوره عادیات را تلاوت کنیم
دیدار به قیامت ،کنار حوض کوثر ،همنشین با امیرالمومنین علیه السلام