• نقشه سایت 
  • تماس با ما 

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

در كربلا، انديشه‏ ها زندگى را به تپش می آورد

08 آبان 1394 توسط خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام

هنگامى‏كه به فضاى عاشورا باز مى‏گرديم، براى درس ‏گرفتن آمده ‏ايم. باز مى‏ گرديم تا با آن زندگى كنيم و در مرحله ‏اى باشيم كه عاشورا را تكميل كند؛ چون عاشوراى امام حسين(ع) قدم اول در راه طولانى اسلام بود و به پايان نمى ‏رسد تا اينكه خداوند وارث زمين و آنچه بر روى آن است، گردد. او هميشه اين آيه ى  شريفه را قرائت مى ‏كرد:

(من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا) (احزاب آيه‏ ى  23).

در عاشورا، تنها مرحله‏ ى امام حسين(ع) به پايان رسيد و او به لقاى پروردگار شتافت.

عهد با خدا

داستان همه‏ ى  قهرمانان عاشورا اين است كه حق را مى ‏شناختند و بر سر پيمان با خدا ماندند. آنان اعتقاد داشتند عهدى ميان آن‏ها و خداست. و انسانى كه با خدا پيمان بسته است ناگزير بايد به اين عهد وفا كند. و معناى وفاى به عهد اين است كه، در هر يك از مراحل زندگى، در هر آنچه انجام مى‏دهد و در هر راهى كه مى‏خواهد در آن گام نهد، بايد بنگرد و دقت كند كه آيا اين كار او با عهد الهى هماهنگ و منسجم است يا نه؟ و امروز، چگونه عهدى را درك كنيم كه خداوند در اين آيه بدان اشاره كرده است و امام حسين(ع) در هر مرحله‏اى از مراحل شهادت كه اصحاب و اهل‏بيت او در آن قرار داشتند، اين آيه را مثال مى‏زد؟ عهد و پيمان الهى كدام است؟ عهد و پيمان خداوند، اسلام است و ايمان، معناى آن اين است كه ما مسلمان هستيم و با خداى خود عهدى داريم و بايد تمام زندگى‏مان را براى او و در راه او تسليم كنيم؛ تمام گام‏هاى‏مان را در راه او برداريم، و با تمام تهديدها و چالش‏ها، خطرها و دشوارى‏ها در راه خدا و براى خشنودى او، مقابله نماييم؛ اين همان عهد خداوندى‏ست كه بايد تمام كارها و زندگى خود را وقف آن سازيم. نبايد براى ما، دستورى جز دستور خداوند و سخنى جز كلام او وجود داشته باشد. در همه‏ى مراحل زندگى، هر روزى را كه صبح مى‏كنيم و به شام مى‏رسانيم، بايد بگوييم: همه‏ى توانايى‏هايم و همه‏ى زندگى‏ام براى توست.

اصلاح، مسؤوليتى جمعى است‏

اصلاح در ميان امت، مسؤوليت همه‏ ى افراد، به ميزان توانايى‏هاى آنان در ميدان مبارزه و عمل است؛ بنابراين به امام حسين(ع) گفتند: اى فرزند رسول خدا! تو خود گفتى: «اريد أن آمر بالمعروف و أنهى عن المنكر»؛ چون تو ديدى «معروف» كه در بندگى خداوند متجلى است، در تمام زندگى انسان ترك شده است؛ مردم، بندگى خدا را در عبادات، معاملات، جنگ، صلح و روابط شان ترك كردند و «منكر» و همه‏ى آنچه خداوند حرام كرده و انجام دادن آن را دوست نمى‏دارد، در ميان مردم گسترش يافته است. مردم محرمات را انجام مى‏دهند و با ستمكاران همراه مى‏شوند و به منحرفان اعتماد مى‏كنند و صداى اعتراضى در برابر آن‏ها بلند نمى‏كنند.

بنابراين دليل فرياد زدى كه: «مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم.» و ما اى حسين! با تو هستيم؛ چون خداوند به همه‏ى مسلمانان را موظف كرده است كه «امر به معروف كنند و از منكر نهى» نمايند. براى همين است كه رسول گرامى اسلام(ص) مسلمانان را از ترك «امر به معروف و نهى از منكر» بر حذر داشت و آنان را بيم داد كه اگر اين كار را ترك كنند به مصايبى بزرگ و بلاهاى بسيار گرفتار خواهند شد.

پيامبر فرمود: «لَتَأمُرنّ بالمعروف و لتَنْهُنّ عن المنكر أو لَيُسلّطَنّ الله شرارَكم على خيارِكم فيدعو خيارُكم فلا يستجابُ لهم»( بحار الانوار، ج 44، ص 330، روايت 2، باب 37) ؛ «اگر شما امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد، خداوند شرورترين شما را بر بهترين‏هاى‏تان مسلط مى‏كند؛ پس هرچه نيكان‏تان دعا كنند، مستجاب نشود».

رسول خدا(ص) اين امر را، متوجه همه‏ى  جامعه دانست. براى همين، ما وظيفه داريم كسانى را كه «امر به معروف و نهى از منكر» مى‏كنند، در صورتى كه در جايگاه رهبرى يا مسؤوليت دينى هستند، پشتيبانى كنيم، و چنانچه عليه ستم قيام كردند، همراه آنان به پا خيزيم و در مسير عدالت‏طلبى ياور آنان گرديم.

حضرت فرمود: «فمن قبلنى بقبول الحق فالله أولى بالحق»( بحار الانوار، ج 44، ص 330، روايت 2، باب 37) ؛ «پس هر كس اين حقيقت را از من بپذيرد (از من پيروى كند) راه خدا را پذيرفته است و خداوند به پذيرش آن سزاوارتر است».

حق پذيرى‏

(اى حسين!) تو از مردم نخواستى كه تو را براى شخص خودت بپذيرند؛ بنابراين به ايشان فرمودى: اى مردم حق را بپذيريد؛ اگر حق را پذيرفتيد و ديديد كه من بر حق مى‏باشم پس مرا هم بپذيريد؛ و اگر مرا به عنوان حق پذيرفتيد، اين پذيرش، مسؤوليت و وظيفه‏ى شما در پيشگاه خداوند مى‏باشد. شما حقى را پذيرفتيد كه خداوند بدان دستور داده است؛

بنابراين «فمن قبلنى بقبول الحق فالله أولى بالحق» (بحار الانوار، ج 44، ص 330، روايت 2، باب 37) ؛ خداوند براى كسى كه حق پذير است كفايت مى‏كند.

امام حسين(ع) اين سخن را گفت؛ چون او رهبرى بود كه از مردم مى‏خواست پايبند و متعهد به شخص او نباشند؛ بلكه پايبند به حقيقتى باشند كه در شخصيت و جايگاه دينى او تجلّى يافته است. اى فرزند رسول خدا! تو اين سخن را گفتى و ما در آن با تو هستيم. همين مطلب را اصحاب امام حسين(ع) نيز با عمل خود نشان دادند؛ اگر چه بر زبان نياوردند. آنان به امام حسين(ع) گفتند: اى فرزند رسول خدا! حق را قبول كرديم كه تو را امام آن مى‏بينيم. تو را قبول كرديم چون حق و رهبرى را در تو مى‏بينيم؛ و خشنودى تو را خشنودى خداوند و قهر تو را قهر او مى‏دانيم و تو هيچ گاه از راه خدا منحرف نمى‏شوى، همان گونه كه جد، پدر و برادر تو منحرف نگرديدند؛ چون حق نشانه‏ى شخصيت، دعوت و حركت شماست.

استقامت بر حق‏

اين سخنان را ياران امام حسين(ع) به او گفتند. و زمانى كه تمام عوامل وحشت‏زا بر آنان وارد گرديد و لشكريان بسيارى در وضعى نامتوازن آنان را در بر گرفت و امام حسين(ع) و يارانش از هفتاد تا سيصد نفر - بنا به روايات مختلف - تجاوز نمى‏كرد، و هنگامى كه لشكريان «ابن زياد» بين چهار تا سى هزار نفر - بنابه روايات مختلف - بود، بر گفته‏ى خويش پايدار ماندند. هيچ گونه توازنى بين اين دو گروه وجود نداشت.

لشكريان «ابن زياد» ايستادند تا توان آنان را ارزيابى كنند و براى تزلزل اراده‏ى همراهان امام حسين(ع) تلاش نمايند؛ ولى آن‏ها نتوانستند اراده و تصميم قاطع اين گروه كوچك را سست كنند. اين جمع كوچك، ثابت و استوار باقى ماند؛ بدين گونه حركت در خط اسلام، با رويكردى خدايى آغاز گرديد و به قيام در خط دين منتهى شد. و بدين گونه، آنان ايستادند و از امام حسين(ع) اجازه جنگ و جهاد خواستند.

امام حسين(ع) از هر كدام آنان با اين آيه استقبال كرد: (من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه)؛ آن‏ها در گفتار و رفتار، وفادار ماندند؛ (فمنهم من قضى نحبه)، به كسانى اشاره دارد كه با او به شهادت رسيدند؛ (و منهم من ينتظر)، درباره‏ى كسانى دارد كه در خط شهادت حركت مى‏كنند؛ (و ما بدلوا تبديلا)( احزاب آيه‏ى  23) .

اين داستان جهادگران همراه امام حسين(ع) بود. اكنون بر ما لازم است كه بپرسيم آيا بين ما و خداوند نيز عهدى وجود دارد يا نه؟ آيا بين ما و امام حسين(ع) از طريق رسول گرامى اسلام (ص) عهدى وجود دارد يا نه؟ مسئله اساسى اين است.

وضع امروز ما و درس‏هاى كربلا

ما نمى‏توانيم از همه‏ى تاريخ آگاه شويم؛ ولى مى‏توانيم به حقيقت نسل‏هايى آگاه گرديم كه بر مبناى مكتب كربلا تربيت شدند و در عواطف، احساسات و انديشه‏هاى‏شان با عواطف و احساسات كربلائيان به سر بردند. آن‏ها توانستند براى ما انقلاب بيافرينندو براى همين است كه امام خمينى (ره) فرمود: ما هر چه داريم از عاشوراست؛ چون عاشورا تمام نسل‏هايى را تربيت كرد كه با امام خمينى(ره) پيش از انقلاب و پس از آن، حركت كردند و با او در ايران، لبنان و افغانستان و در همه‏ى ميدان‏هاى مبارزه عليه استكبار جهانى وارد جنگ شدند.

اين كربلاست. و كربلا مى‏تواند انسان‏هاى بى‏شمارى را براى امام حسين(ع) پرورش دهد تا در همه‏ ى زمان‏ها و مكان‏ها براى ما كربلاهاى بسيار به وجود آورد.

منبع: www.bayynat.ir

مطلب قبلی
مطلب بعدی

موضوعات: اهل بیت علیهم السلام لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مدرسه علمیه حضرت قاسم بن الحسن(ع) تهران

توضیح وبلاگ: در دنیای کنونی بیشترین ارتباطات در فضای مجازی صورت می گیرد و تأثیر به سزایی در افکارسازی دارد. با توجه به اینکه وظیفه اصلی طلاب این است که علم را برای تبلیغ و ترویج دین خدا بیاموزند و به سفارش ائمه اطهار (ع) تبلیغ دین در هر برهه زمانی باید بر اساس زبان و ادبیات همان زمان باشد، بنابراین یکی از مهمترین رسالت های طلاب، تبلیغ دین در فضای مجازی است. ان شاءالله با یاری امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) بتوانیم سرباز حقیقی آن حضرت باشیم.

موضوعات

  • همه
  • مطالب آزاد
    • اخبار
    • حجاب و عفاف
    • تربیت فرزند
    • خانواده
  • انس با قرآن
  • اهل بیت علیهم السلام
    • احلی من العسل
    • درانتظار یار...
    • مکتب امام جعفرصادق(ع)
  • مناسبت ها
  • سلامت
  • در محضر استاد
  • مقالات و پژوهش ها
  • دفاع مقدس
    • پیام شهدا
  • احکام
    • پرسمان مذهبی
  • مسابقات
  • سخنان رهبر
  • سیاسی
  • ثبت نام

جستجو

آمار

  • امروز: 557
  • دیروز: 102
  • 7 روز قبل: 543
  • 1 ماه قبل: 2580
  • کل بازدیدها: 281628
اوقات شرعی

دانشنامه مهدویت

ستاره ها

با قرآن